انواع لباس به انگلیسی – فهرست اسم کامل + مثال و تلفظ صوتی


افراد زمانی که ببینند لباسی که پوشیدهاید به شما میآید یا شیوه لباس پوشیدن شما را دوست داشته باشند، در مورد شما کنجکاو میشوند و میخواهند بیشتر شما را بشناسند. در بیشتر مواقع حتی ممکن است از شما در مورد لباسی که پوشیدهاید سوال بپرسند. هنگام توصیف لباسی که پوشیدهاید میتوانید جزئیات اصلی آن را بیان کنید. همچنین، اگر در مورد لباس افراد دیگر کنجکاو شدید، میتوانید از آنها سوال بپرسید. در این مطلب از «مجله فرادرس» نحوه صحبت در مورد جزئیات انواع لباس به انگلیسی را توضیح دادهایم.
انواع لباس به انگلیسی
دانستن واژگان انواع لباس به انگلیسی برای زمانی که به خرید میروید یا میخواهید از کسی تعریف کنید امری ضروری است و به کارتان میآید.
طبیعی است که هر روز جملات مختلفی در مورد مد و لباس به گوشتان بخورد. ممکن است موضوعات مرتبط با انواع لباس را در تلویزیون تماشا کنید، در مجلات بخوانید، یا دوست و آشنایی در مورد آن صحبت کند. اگرچه هر کسی به یک اندازه برای مد و لباس ارزش و اهمیت قائل میشود، طبیعی است که به خودتان بیایید و ببینید مشغول صحبت در مورد مد و فشن هستید.
دلیل آن که بسیاری از افراد دوست دارند در مورد مد و لباس صحبت کنند این است که میتواند بر نحوه دید افراد و رفتارشان با شما تأثیر بگذارد. علاوه بر این میتواند در مورد عقبه و گذشته و سبک زندگی شما نیز اطلاعاتی را در اختیار بقیه قرار دهد.
یادگیری نحوه صحبت در مورد فشن به شما کمک میکند انواع لباس به انگلیسی ، ترندها، افراد و حتی سبک شخصی و سلیقه خود را در لباس پوشیدن توصیف کنید. علاه بر این، نه تنها میتوانید توصیفیتر و دقیقتر صحبت کنید، بلکه جملاتتان فاخرتر و پیچیدهتر نیز به نظر خواهید رسید.
یادگیری در مورد انواع لباس به انگلیسی همچنین به شما کمک میکند تا هنگامی که در رویدادهای مد شرکت میکنید و با افراد آگاه به مد صحبت میکنید، بتوانید با راحتی بیشتری گفتوگو کنید. دانستن واژگان و اصطلاحات مناسب برای به شما این امکان را میدهد که بتوانید با سهولت بیشتری از استایل دیگران تعریف کنید. علاوه بر این میتوانید در مورد آخرین مد یا سبک مورد علاقه خود صحبت کنید.
در این بخش عبارات متداول، واژگان و نکات مورد استفاده در هنگام صحبت در مورد مد در اختیار شما قرار میگیرد.
واژگان انواع لباس |
coat/overcoat/raincoat |
کت/پالتو |
what you wear in winter over your other clothes, to keep warm. You either have buttons or a (metal) zip to do up (= close) the coat. |
men’s suits |
کتوشلوار |
a formal pair of trousers and a jacket of the same material. With it, men often wear a formal long-sleeved shirt, with a tie around the collar of the shirt. |
women’s suits |
کتودامن |
a formal skirt and jacket of the same material. |
tracksuit |
لباس ورزشی |
a pair of trousers and a jacket that you wear for playing sports. |
jumper/sweater/pullover |
پولیور |
often made of wool and you wear it over a shirt / under a jacket to keep warm in winter. |
cardigan |
ژاکت |
similar to a jumper, but it is open at the front, with a zip or buttons to do it up. |
trousers/jeans |
شلوار |
a pair of trousers (pants in US English) or a pair of jeans. The clothes you wear to cover your legs. |
shirt |
پیراهن |
long-sleeved (with sleeves going down to your hands) or short-sleeved (with sleeves ending above your elbow) and it normally closes with buttons. |
blouse |
بلوز |
a more feminine long-sleeved clothing. |
t-shirt |
تیشرت |
a short-sleeved (or sleeveless) cotton shirt for summer, or for under your shirt. |
sweatshirt |
سوئیشرت |
a heavy shirt, sometimes with a hood (to cover your head) that you can wear for sports, or instead of a jumper. |
top |
تاپ |
anything that you wear above your waist, either casual or smart. |
dress |
پیراهن زنانه |
one piece and often with sleeves. It can be long or short, for winter or for summer. |
skirt |
دامن |
goes from your waist to around your knees, but there are also mini-skirts – very short skirts. |
shorts |
شلوارک |
a type of trousers that are short, going to your knees or above. |
swimming suit |
لباس شنا |
a type of clothing to wear while swimming. |
overalls |
سرهمی |
a piece of clothing that covers both the upper and lower parts of the body and is usually worn over other clothes in order to protect them from dirt, paint, etc. |
pajamas |
لباس راحتی |
a type of comfortable clothes to wear inside the house. |
anorak |
بادگیر |
a waterproof jacket, typically with a hood, of a kind originally used in polar regions. |
hoodie |
سوئیشرت کلاهدار |
A sweatshirt with a hood to keep the head warm. |
underwear |
لباس زیر |
clothing worn under other clothes, typically next to the skin. |
در ادامه برای درک بهتر نحوه صحبت در مورد انواع لباس به انگلیسی مثالهایی ارائه شده است.
If you're hiking in cold weather, you'll need an anorak.
اگر در هوای سرد پیادهروی میکنید، به لباس بادگیر نیاز دارید.
That's such a pretty blouse. I love the checked pattern.
بلوز بسیار زیبایی است. من عاشق طرح شطرنجی هستم.
Put on a cardigan and turn down the heat to save money at home.
در خانه ژاکت پشمی بپوشید و درجه وسیله گرمایشی را کم کنید تا در هزینهها صرفهجویی کنید.
Anna wore an elegant red dress to the reception.
«آنا» در مهمانی لباس قرمز چشمنوازی پوشیده بود.
Let me put on a jacket and let's go for a walk.
بگذار کت بپوشم و برویم قدم بزنیم.

I only wear jeans on the weekend as I have to wear a business suit during the week.
من فقط آخر هفتهها شلوار جین میپوشم چون در طول هفته باید کتوشلوار کاری بپوشم.
That's a cute jumper. Where did you buy it?
پولیور بامزهای است. آن را از کجا خریدی؟
The T-shirt was too small for him.
آن تیشرت برایش خیلی کوچک بود.
Overalls have been out of fashion for a very long time.
سرهمی مدتهاست که از مد افتاده است.
I'm cold, so I need to put on a pullover.
من سردم است، پس باید پولیور بپوشم.
Raincoats won't keep you warm, but they will keep you dry.
کت چندان گرم نمیکند، اما نمیگذارد خیس شوید.
You should wear a dress shirt to work today.
امروز برای سر کار باید پیراهن مردانه بپوشی.
I put on a sweatshirt and went to the gym to work out.
گرمکن پوشیدم و برای تمرین به باشگاه رفتم.
He usually wears a t-shirt to work. He's a slob.
او معمولا برای سر کار تیشرت میپوشد. او تنبل است.
She wore a skirt and blouse to the job interview.
او برای مصاحبه شغلی بلوز و دامن پوشید.
It's summer. Why aren't you wearing shorts?
تابستان است. چرا شلوارک نمیپوشی؟
Some professions require men to wear a suit to work.
برخی از حرفهها مردان را برای کار ملزم به پوشیدن کتوشلوار میکنند.
I pulled on the warm sweater and drank a cup of cocoa.
ژاکت گرم پوشیدم و یک فنجان شکلات داغ خوردم.
In some countries, people like to wear tracksuits when lounging around the house.
در برخی از کشورها، مردم دوست دارند هنگام استراحت در خانه لباس ورزشی بپوشند.
Alice got into a jogging suit and ran three miles.
«آلیس» لباس ورزشی پوشید و سه مایل دوید.
He was wearing some old shorts and a grubby T-shirt.
او شلوارک کهنه و تیشرت کثیفی پوشیده بود.
This skirt and this blouse go together well.
این دامن و این بلوز به خوبی با هم ست میشوند.
She wore shabby old jeans and a T-shirt.
او شلوار جین کهنه و تیشرت پوشیده بود.
He took off his coat and sat down.
او کتش را در آورد و نشست.
You look very smart in that suit.
با آن کتوشلوار خیلی آراسته به نظر میرسی.
She should wear a thinner shirt in summer.
او باید در تابستان پیراهن نازکتری بپوشد.
I’m sorry, that swimsuit is completely out of stock in your size.
متاسفم، آن لباس شنا در سایز شما اصلا موجود نیست.
She’s only wearing a thin summer jacket.
او فقط کت تابستانی نازکی پوشیده است.
Who wears a long coat and pants in the summer?
چه کسی در تابستان کتوشلوار بلند میپوشد؟
I never neglect to use a bathrobe when leaving the bathroom.
من هرگز از پوشیدن حوله تنپوش هنگام خروج از حمام غافل نمیشوم.
This year we started to wear our coats early because the weather started to cool down early.
امسال ما پوشیدن پالتو را زود آغاز کردیم چون هوا زود خنک شد.
I don’t like wearing jeans, but sometimes I can create beautiful combinations with them.
من دوست ندارم شلوار جین بپوشم، اما گاهی اوقات میتوانم با آن ستهای لباس زیبایی بسازم.
It is good that I bought the yellow raincoat that I saw in a store last week, can you see how it rains outside.
خوب شد آن بارانی زردی را که هفته پیش در فروشگاه دیدم خریدم، ببینید بیرون چقدر باران میبارد.
My youngest daughter wears her pajamas before going to sleep, then goes to bed by saying good night to all of us.
دختر کوچکم قبل از خواب لباسخوابش را میپوشد، سپس با گفتن شب بهخیر به همه ما به رختخواب میرود.
I’ve washed all your colorful t-shirts, for now you can wear white ones.
من تمام تیشرتهای رنگارنگ تو را شستهام، فعلاً میتوانی تیشرتهای سفید بپوشید.

My biggest hobby is wearing my track suits on weekends and going for a walk.
بهترین سرگرمی من پوشیدن لباس ورزشی در آخر هفته و پیادهروی است.
My childhood friend, who I met in a mall today, was working in a underwear store.
دوست دوران کودکیام که امروز او را در مرکز خرید ملاقات کردم، در فروشگاه لباس زیر کار میکند.
Since my height gradually grows, all my beautiful skirts are short to me now.
از آنجایی که قد من کمکم در حال بلند شدن است، همه دامنهای زیبایم الان برایم کوتاه شدهاند.
Please take your jacket with you because you are going to an important job interview.
لطفا کتت را با خودت ببر چون به مصاحبه شغلی مهمی میروی.
We went shopping before going on vacation this summer and bought a lot of swimsuits.']
تابستان امسال قبل از رفتن به تعطیلات به خرید رفتیم و لباسهای شنای زیادی خریدیم.
انواع کفش
کفش یکی از وسایلی است که برای محافظت و راحتی پای انسان طراحی شده است و در اندازه و شکلهای مختلفی وجود دارد.امروزه از کفش بیشتر به عنوان وسیله تزئینی و مد استفاده میشود و در شرایط و موقعیتهای مناسب، کفشهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد.
در این بخش انواع کفش را با ترجمه آن ارائه کردهایم.
واژگان انواع کفش |
high-heeled shoes |
کفش پاشنهدار |
A shoe with a tall or elevated heel, resulting in the wearer’s foot’s heel being much higher off the ground than the wearer’s toes. |
flat shoes |
کفش تخت |
footwear which is not high-heeled. |
boots |
بوت/چکمه |
mostly for winter, these are shoes that go up to your knees, or ankle boots which go up to your ankles (just above your feet) |
wellington boots |
چکمه بارانی |
rubber boots that you can wear when you walk in the rain. |
sandals |
صندل |
these are “open” shoes for summer. |
flip flops |
دمپایی انگشتی |
these are made of rubber or plastic, and there is a strap that goes between your first two toes. They make a “flip flop” sound when you walk in them. |
trainers/sneakers |
کتانی |
you wear these when you play sports. |
slippers |
دمپایی راحتی |
you wear these in your house to keep your feet warm. |
در ادامه برای درک بهتر انواع لباس به انگلیسی چند نمونه از نحوه صحبت در مورد کفشهای مختلف ارائه شده است.
If you're going for a hike, you'll need to wear boots.
اگر قصد پیادهروی داری، باید چکمه بپوشی.
During the summer, I usually wear sandals on the weekends.
در تابستان معمولاً آخر هفته ها صندل میپوشم.
I sometimes like to get in my pajamas, put on my slippers and spend a quiet evening at home.
من گاهی اوقات دوست دارم لباس خوابم را بر تن کنم، دمپاییهایم را بپوشم و عصر آرامی را در خانه بگذرانم.
The heels on my shoes have worn out. I need a new pair.
پاشنههای کفشم کهنه شده است. به یک جفت کفش جدید احتیاج دارم.
We're just getting some groceries, put on your sneakers and let's go.
میخواهیم فقط کمی مواد غذایی بخریم، کفشهای کتانیات را بپوش و بیا برویم.
All I’ve got for myself is flip-flops.
تنها چیزی که برای خودم خریدم دمپایی انگشتی است.
This pair of shoes fits me well.
این جفت کفش کاملا اندازه من است.
He could hear the clack of high heels walking past in the corridor.
صدای تقتق کفشهای پاشنهبلندی را میشنید که از راهرو میگذشت.
I helped him pull his boots off.
به او کمک کردم تا چکمههایش را در بیاورد.
When my grandfather comes to us every winter, I give him his slippers because he always wears slippers inside the house.
وقتی پدربزرگم هر زمستان پیش ما میآید، دمپاییهایش را به او میدهم چون او همیشه داخل خانه دمپایی میپوشد.

انواع وسایل جانبی
متداولترین وسایل جانبی که میتوان در کنار لباس مورد استفاده قرار داد در جدول زیر ذکر شده است.
واژگان وسایل جانبی |
hat |
کلاه |
you wear this on your head. |
cap |
کلاه لبهدار |
a more informal type of hat. |
gloves |
دستکش |
you wear these on your hands when it is cold. |
scarf |
روسری |
you wear this around your neck. (The plural is scarves or scarfs.) |
belt |
کمربند |
you wear this around the waist of your trousers or jeans |
bag |
کیف |
you carry this because it contains money, phone, keys, etc. |
briefcase |
کیف دستی/ کیف سامسونت |
a bag to carry documents and papers. |
jewelry |
جواهرات |
decorative objects worn on your clothes or body that are usually made from valuable metals. |
necklace |
گردنبند |
a type of jewelry to wear around your neck. |
bracelet |
دستبند |
a type of jewelry to wear around your wrist. |
ring |
انگشتر |
a type of jewelry to wear on your finger. |
earring |
گوشواره |
a ring in your ear. |
watch |
ساعت |
a small clock to wear around your wrist to tell the time. |
beanie |
کلاه بافتنی |
Warm, casual knitted hat without a brim. |
mittens |
دستکش بدون پنجه |
a glove that has one portion for the thumb and another for the remaining four fingers. |
tie |
کراوات |
a long, thin piece of material that is worn under a shirt collar and tied in a knot at the front with the rest of it hanging down in front of the shirt. |
helmet |
کلاهخود |
a hard or padded protective hat. |
purse |
کیف زنانه |
a little money container, generally carried by a woman. |
sunglasses |
عینک آفتابی |
dark glasses that you wear to protect your eyes from the sun’s glare. |
vest |
جلیقه |
an under-shirt clothing without sleeves. |
tights/pantyhose |
جورابشلواری |
a woman's thin, close-fitting garment covering the legs, hips, and bottom. |
socks |
جوراب |
a type of clothing to wear on your feet. |
در ادامه برای درک بهتر انواع لباس به انگلیسی چند نمونه از نحوه صحبت در مورد انواع وسایل جانبی ارائه شده است.
I've lost weight, so I need a new belt to hold up my trousers.
من وزن کم کردهام، بنابراین برای نگه داشتن شلوارم به کمربند جدیدی نیاز دارم.
I prefer to wear gloves to mittens because my fingers need to be free.
من ترجیح میدهم دستکش پنجهدار بپوشم تا دستکش بیپنجه چون انگشتانم باید راحت باشند.
A scarf is a beautiful accessory to add a touch of elegance.
روسری وسیله جانبی زیبایی برای اضافه کردن کمی آراستگی [به استایل] است.
On the west coast people don't usually wear ties. However, ties are quite common on the east coast.
مردم در سواحل غربی معمولاً کراوات نمیبندند. اما کراوات در سواحل شرقی بسیار رایج است.
If you don't wear socks, your feet will stink!
اگر جوراب نپوشید، پاهایتان بوی بد میگیرد.
Men in France seem to love wearing berets hats.
به نظر میرسد مردان در فرانسه عاشق پوشیدن کلاه «بره» هستند.
Americans wear a lot of baseball caps.
آمریکاییها زیاد کلاه بیسبال میپوشند.
Men used to wear hats in the 1950s. Everything has changed since then!
مردان در دهه 1950 از کلاه استفاده میکردند. از آن زمان همه چیز تغییر کرده است!
Soldiers could be recognized during the war by the type of helmet they wore.
در طول جنگ میشد سربازان را از روی نوع کلاهخودی که به سر داشتند شناخت.
Tuck your gloves in your pocket so that you don’t lose them.
دستکشهایت را داخل جیبت بگذار تا گمشان نکنی.
She was wearing a red hat.
او کلاه قرمزی بر سر گذاشته بود.

Emma wore a fringed scarf round her neck.
«اِما» روسری حاشیهداری را دور گردنش بسته بود.
He took his shoes and socks off.
او کفش و جورابش را در آورد.
He picked his cap up off the ground and put it on his head.
او کلاهش را از روی زمین برداشت و روی سرش گذاشت.
Do not forget to take a beret when going out because it is snowing outside.
فراموش نکن که هنگام بیرون رفتن کلاه بگذاری، زیرا بیرون برف میبارد.
Indispensable accessories of summer months are hats, they look stylish and protect from sunshine.
کلاه جزو لوازم ضروری ماههای تابستان به شمار میآید، چون شیک به نظر میرسد و افراد را در برابر نور خورشید محافظت میکند.
My dad has breakfast before going to work every morning, then he wears his suit, and my mom helps my dad to start his tie.
پدرم هر روز صبح قبل از رفتن به سر کار صبحانه میخورد، سپس کتوشلوارش را میپوشد و مادرم به پدرم کمک میکند تا کراواتش را ببندد.
انواع جنس لباس
متداولترین جنس لباس و پارچه در این بخش برای آشنایی بیشتر شما آورده شده است. همچنین شناختن انواع پارچههای مناسب برای هر فصل میتواند برای شما مفید واقع شود. بدین تریتب، حتی اگر جنس لباسهایتان روی برچسب آن مشخص نشده باشد، به راحتی میتوانید آن را تشخیص دهید.
متداولترین جنس لباس و پارچه را میتوانید در جدول زیر مشاهده کنید.
انواع جنس لباس |
cashmere |
کشمیر |
a type of wool fabric that is made from cashmere and pashmina goats. |
cotton |
پنبه |
Cotton is made from the natural fibers of cotton plants. usually for underwear, or t-shirts |
lace |
تور |
a delicate fabric made from yarn or thread. |
leather |
چرم |
any fabric that is made from animal hides or skins. |
linen |
کتان |
an extremely strong, lightweight fabric made from the flax plant. summer material, more rigid than cotton. Often in long-sleeve or sleeveless shirts and in suits. |
satin |
ساتن |
a fabric of silk, rayon, etc., closely woven to show much of the warp, giving a smooth glossy appearance. |
silk |
نخی |
a natural fiber known for its luster, shine, strength, and durability. |
wool |
پشمی |
comes from animals like sheep and lambs, used in jumpers. |
nylon |
نایلون |
man-made or synthetic material found in tights. Nylon is used to make rain jackets. |
denim |
جین |
material for jeans. |
polyester |
پلیاستر |
Polyester is often mixed with cotton to make a shirt "iron-free". |
plastic |
پلاستیک |
There are many plastic components in today's sporting shoes. |
در ادامه برای درک بهتر انواع لباس به انگلیسی چند نمونه از نحوه صحبت در مورد انواع جنس لباس ارائه شده است.
A: What’s the material used in your shirt?
B: This shirt is made of linen.
A: جنس پیراهن شما چیست؟
B: این پیراهن از جنس کتان است.
I like cotton because it’s comfortable and breathable.
من پنبه را دوست دارم زیرا راحت است و هوا در آن به راحتی حرکت میکند.
A: What clothing fabric types do you like for your clothes?
B: I mostly wear wool or knitted clothes during winter.
A: دوست داری لباسهایت از چه جنسی باشد؟
B: من در طول زمستان اغلب لباسهای پشمی یا بافتنی میپوشم.
One item/piece of clothing I love is denim jacket.

انواع طرح لباس
اگر میخواهید راحتترین و مناسبترین روش لباس پوشیدن برای مناسبتی را بدانید، میتوانید در مورد استایل و طرح لباس سوال بپرسید و صحبت کنید. طرح و استایل لباس شما میتواند شخصیت شما و تصویری را که میخواهید نشان دهید مشخص کند زیرا معمولا طرز لباس پوشیدن افراد با سلایق و دیدگاههایشان مطابقت دارد.
در جدول زیر میتوانید واژگان مناسب برای صحبت در مورد انواع طرح لباس را مشاهده کنید.
انواع طرح لباس |
checked |
شطرنجی |
having a pattern of small squares. |
flowered |
گلگلی |
having a floral design. |
patterned |
طرحدار |
decorated with a repeated design; having a pattern or patterns. |
plain |
ساده |
not decorated or elaborate; simple or basic in character. |
polka-dots/spots |
خال خالی |
a dot in a pattern of regularly distributed dots in textile design. |
pinstriped |
راهراه |
having a pattern of very narrow stripes. |
tartan |
چهارخانه پشمی |
a woolen cloth woven in one of several patterns of colored checks and intersecting lines, especially of a design associated with a particular Scottish clan. |
در ادامه برای درک بهتر انواع لباس به انگلیسی چند نمونه از نحوه صحبت در مورد انواع طرح لباس ارائه شده است.
The checked shirt is quite popular in Portland.
پیراهن شطرنجی در «پورتلند» بسیار محبوب است.
She likes to wear flowered dresses.
او دوست دارد لباس های گلدار بپوشد.
I generally stay away from patterned shirts.
من به طور کلی از پیراهن های طرحدار اجتناب میکنم.
I prefer a plain blue shirt.
من پیراهن آبی ساده را ترجیح میدهم.
Spotted blouses are fashionable this season.
بلوزهای خالخالی در این فصل مد هستند.
A dark blue pinstriped suit can be very elegant.
کتوشلوار راهراه آبی تیره میتواند بسیار زیبا باشد.
The Scottish are known for their tartan clothes.
اسکاتلندیها به لباسهای تارتان معروف هستند.
A: What kind of pattern do you usually like for your clothes?
B: I usually like floral prints.
A: معمولاً چه طرحی را برای لباسهای خود میپسندی؟
B: من معمولاً طرح گلگلی را دوست دارم.
I like simple designs, so I usually go for plain clothes.
من طرحهای ساده را دوست دارم، بنابراین معمولا به سراغ لباسهای ساده میروم.
A: What kind of pattern do you like the most?
B: I prefer vertical stripes for my clothes because it makes me look thinner.
A: چه طرح را بیشتر دوست داری؟
B: من ترجیح میدهم لباسهایم راهراههای عمودی داشته باشد، زیرا باعث میشود لاغرتر به نظر برسم.
A: What kind of design do you like the least?
B: I am not much into pinstriped shirts.
A: چه طرح را زیاد دوست نداری؟
B: من زیاد اهل پیراهنهای راهراه نیستم.

صفتهای توصیف لباس
معمولا از ما انتظار میرود تا برای هر مناسبت و رویدادهای اجتماعی مثل مراسم اهدای جوایز، مراسم ازدواج، مراسم رسمی یا دورهمیهای خودمانی مطابق با شرایط لباس بپوشید، بنابراین هر مراسم دستورالعملهای ضمنی یا غیرضمنی مخصوص به خود را دارد که سبک لباس مناسب را تعیین میکند. در این بخش صفتهای لازم برای صحبت در مورد انواع سبک لباس رائه شده است.
صفتهای توصیف لباس |
tight-fitting |
تنگ |
clothes that don’t leave much room for breathing, they’re really tight. |
baggy |
گشاد |
the opposite of tight-fitting; they are very loose, lots of room in them. |
casual |
معمولی |
relaxed and comfortable clothes that you wear every day. |
formal |
رسمی |
clothes that are suitable for formal occasions or work. |
colorful |
رنگی |
a piece of clothing with bright colors or many colors |
unfashionable |
از مد افتاده |
clothes that are not really in at the moment. |
smart |
رسمی، شیک |
stylish clothes that are neat and tidy; it doesn’t have to be formal |
trendy |
مد |
a modern word that means something is fashionable. |
scruffy |
ژولیده |
something dirty or untidy. |
در ادامه برای درک بهتر انواع لباس به انگلیسی چند نمونه از صفتهای توصیف لباس دیگران ارائه شده است.
A: What is the dress code for the wedding?
B: We are supposed to wear smart casuals in the hotel restaurant.
A: عرف پوشش این جشن ازدواج چیست؟
B: باید در رستوران هتل لباس رسمی راحت بپوشیم.
A: What is the stated dress code on the wedding invitation?
B: The dress code for the wedding is formal wear.
A: عرف پوشش ذکر شده در دعوتنامه این عروسی چیست؟
B: عرف پوشش این عروسی لباس رسمی است.
واژگان و فعلهای مربوط به لباس
در این بخش واژگان و فعلهای مورد نیاز برای صحبت در مورد انواع لباس به انگلیسی آورده شده است.
واژگان و فعلها |
wear |
پوشیدن |
the clothes you use. |
get dressed/put on |
لباس پوشیدن |
the process of putting on clothes. |
get undressed/take off |
درآوردن لباس |
the process of taking off clothes. |
do up |
بستن لباس |
to “close” a piece of clothing. |
undo |
باز کردن لباس |
to “open” clothing. |
zip up |
بستن زیپ |
to use the zip to close some clothing. |
unzip |
باز کردن زیپ |
to use the zip to open some clothing. |
slip into |
عوض کردن لباس |
change into a clothes. |
فعل wear نوعی فعل بیقاعده است و در حالت گذشته به شکل wore مورد استفاده قرار میگیرد. به مثالهای زیر توجه کنید.
I like to wear clothes in black.
من دوست دارم لباسهای سیاه بپوشم.
I have never worn a tie before!
من تابهحال هرگز کراوات نبسته بودم!
I do wear a cap in the autumn to keep my head warm.
من در فصل پاییز برای گرم نگه داشتن سرم کلاه لبهدار میگذارم.
فعل dress معمولا نیازی به مفعول ندارد. به مثالهای زیر توجه کنید.
I like to dress smartly.
من دوست دارم لباس رسمی بپوشم.
I got the children dressed.
من به بچهها لباس پوشاندم.
فعل slip into نوعی فعل مرکب به معنای عوض کردن لباس است و در مثالهای زیر میتوانید نحوه به کار بردن آن را مشاهده کنید.
After work, I like to slip into a t-shirt.
من دوست دارم بعد از کار لباسم را عوض کنم و تیشرت بپوشم.
If you could wait two minutes, I'm just going to slip into a nicer dress.
اگر دو دقیقه صبر کنی، لباسم را عوض میکنم و لباس مجلسی قشنگی میپوشم.
انواع سایز لباس
به طور کلی، لباسها میتوانند اندازههای مختلفی داشته باشند، مانند کوچک (S)، متوسط (M)، بزرگ (L) و غیره. با این حال، برخی از اصطلاحات فنی در صنایع پوشاک وجود دارد که در صورت عدم شناخت ممکن است منجر به اشتباه در انتخاب سایز شود. مانند «XS»، «XL»، و... .
به طور کلی، انواع سایز لباس که به صورت متداول در همهجا به کار میرود عبارتاند از:
- XXS — فوقالعاده کوچک
- XS — بسیار کوچک
- S — کوچک
- M — متوسط
- L — بزرگ
- XL — بسیار بزرگ
- XXL — فوقالعاده بزرگ
به مثالهای زیر توجه کنید.
This shirt might be oversized; you should take a medium one.
این پیراهن ممکن است بزرگ باشد. باید سایز متوسط بگیرید.
May I have another extra small t-shirt with this pattern?
ممکن است برای من تیشرت ایکس اس دیگری با این طرح برایم بیاورید؟
The L size (Large) will fit you better.
سایز لارج برای شما مناسبتر است.

نمونه جملات برای پرسیدن سایز
پرسیدن سایز لباس مثل سایر بخشهای خریدن لباس ساختار و گرامر خاص خودش را دارد.
در این بخش نحوه سوال پرسیدن در مورد سایز انواع لباس به انگلیسی را با مثال توضیح خواهیم داد.
Could I try this on/Could I try these on?
آیا میتوانم این را امتحان کنم؟
Could I try these shoes on?
آیا میتوانم این کفشها را امتحان کنم؟
Do you want to try it on/Do you want to try them on?
آیا میخواهید آن را امتحان کنید؟
What size are you?
شما چه سایزی هستید؟
A: What size do you take?
B: I take a size 10.
A: چه سایزی میپوشید؟
B: سایز 10 میپوشم.
Do you have this in a size 7?
آیا سایز 7 این را دارید؟
Do you have these in a size 12?
آیا سایز 12 این را دارید؟
Do you have a fitting room?
آیا اتاق پرو دارید؟
Where's the fitting room?
اتاق پرو کجاست؟
Have you got this in a smaller size?
سایز کوچکتر این لباس را دارید؟
Have you got this in a larger size?
سایز بزرگتر این لباس را دارید؟
Could you measure my waist/neck/chest?
ممکن است دور کمر/گردن/سینه من را اندازه بگیرید؟
Is that a good fit?
اندازه است؟
It's much too small.
خیلی کوچک است.
It's a little too small.
کمی کوچک است.
It's a little too big.
کمی بزرگ است.
It's much too big.
خیلی بزرگ است.
It's just right/They're just right.
کاملا اندازه است.
It doesn't fit/They don't fit.
اندازه نیست.

نحوه انتخاب کردن لباس
در این بخش نمونه جملاتی در مورد نحوه انتخاب لباس ارائه شده است که با یادگیری آن میتوانید تجربه بهتری از خرید انواع لباس به انگلیسی داشته باشید.
How do they feel?
چطور است؟
Do they feel comfortable?
در آن راحت هستید؟
It suits you/They suit you.
به شما میآید.
Is this the only color you've got?
فقط همین رنگی دارید؟
What do you think of these?
نظرت در مورد این چیست؟
I like them.
از آن خوشم میآید.
I don't like them.
از آن خوشم نمیآید.
I don't like the color.
رنگش را دوست ندارم.
What are these made of?
این از چه جنسی است؟
A: Are these washable?
B: No, they have to be dry-cleaned.
A: آیا قابل شستشو است؟
B: خیر، باید خشکشویی شود.
I'll take it/I'll take them/I'll take this/I'll take these.
آن را برمیدارم.
در این بخش، نمونهای از نحوه مکالمه در مورد نحوه پرو و انتخاب لباس در فروشگاه لباس فروشی ارائه شده است.
مکالمه
It's Saturday and Mrs. Smith has gone shopping with her daughter Lucy for a new dress in the sales.
Lucy: Well mum, what do you think?
Mrs. Smith: Mmm, it's nice, but I think you need a slightly bigger size. The top is gaping.
Lucy: I think this is the only one.
Mrs. Smith: I'd better ask an assistant.
Excuse me. Do you have this in a size 12?
Shop assistant: I'm afraid everything in the sale is out on display.
Mrs. Smith: Oh dear. It's just a bit too tight.
Shop assistant: I think we have a size 12, in red.
Lucy: Oh no. Red's just not my color.
Shop assistant: It's not bright red, it's a nice dark red. Here it is. Why don't you try it on? There's a changing room free over there.
Later...
Lucy: It fits like a glove. What do you think Mum?
Mrs. Smith: It looks really nice. I guess red suits you after all.
ترجمه مکالمه
لوسی: خب مامان، نظرت چیه؟
خانم اسمیت: هوم، خوبه، اما به نظرم باید یه سایز بزرگتر بپوشی. بالای لباس خیلی تنگه.
لوسی: فکر کنم فقط همین یه دونه رو دارن.
خانم اسمیت: بهتره از یه فروشنده بپرسم.
ببخشید. سایز 12 این لباس رو دارید؟
فروشنده: متاسفانه همه لباسهای حراجی همینجا به عرضه گذاشته شده.
خانم اسمیت: ای بابا. فقط کمی تنگه.
فروشنده: فکر کنم رنگ قرمز سایز 12 رو موجود داریم.
لوسی: اوه، نه. قرمز اصلا به من نمیاد.
فروشنده: قرمز روشن نیست، قرمز تیره قشنگیه. ایناهاش. چرا امتحانش نمیکنی؟ اونجا یه رختکن خالیه.
کمی بعد...
لوسی: کاملا اندازهمه. نظرت چیه مامان؟
خانم اسمیت: واقعا زیباست. به هر حال، به نظرم قرمز بهت میاد.
نحوه تعریف کردن از لباس
بلد بودن نحوه تعریف کردن از لباس دیگران زمانی به کار میآید که شما استایل کسی را دوست دارید یا لباسی پوشیده که به او میآید.
بنابراین شما مراتب قدردانی و تحسین خود را ابراز میکنید تا به او بفهمانید ظاهر خوبی دارد. همچنین میتوانید از او در مورد لباسش سوالهایی بپرسید یا برای استایل خود کمک بگیرید. در ادامه واژگان مورد نیاز برای تعریف کردن از لباس دیگران ارائه شده است.
نحوه تعریف کردن در مورد لباس |
well-tailored |
خوشدوخت |
this means that your clothing is well made and well-cut that it fits your body perfectly. |
well-fitted |
خوشبرش |
this means that the clothing is perfectly suited because it has the right shape and size for the person who’s wearing it. |
well-matched |
جور بودن |
when you refer to well-chosen pieces of clothes. |
well-dressed |
خوشلباس |
means that you are wearing smart and elegant clothing that makes you even more attractive. |
flattering |
زیبا به نظر رسیدن |
when you want to express that someone looks better or more attractive than usual. |
در این بخش برای درک بهتر انواع لباس به انگلیسی چند نمونه از مثالهای تعریف کردن از لباس دیگران ارائه شده است.
A: Nice jeans! It makes you look much taller and slimmer.
B: Thanks. That’s nice of you.
A: چه شلوار جین زیبایی! باعث میشود بسیار قدبلندتر و لاغرتر به نظر برسی.
B: ممنونم. لطف داری.
A: Your shirt suits you. It makes you look smarter.
B: Thanks, I like your style too.
A: پیراهنت به تو میآید. باعث میشود شیکتر به نظر برسی.
B: ممنونم،من هم از استایل تو خوشم میآید.
A: You are well-dressed today. You look attractive.
B: You’ve got a nice shirt too.
A: امروز خوشپوش شدهای. جذاب به نظر میرسی.
B: پیراهن تو هم زیبا است.
Are you wearing a new shirt? It suits you.
پیراهنت نو است؟ به تو میآید.
Where did you get your shirt? It looks good on you.
پیراهنت را از کجا خریدهای؟ به تو میآید.
I like your style.
از استایلت خوشم میآید.
You’ve got a pretty good sense of taste.
سلیقه خیلی خوبی داری.
Your shirt looks good on you.
پیراهنت به تو میآید.
I like your shirt’s fit on you.
پیراهنت خوب روی تنت نشسته است.
You should wear casual clothes more often. It looks good on you.
باید بیشتر لباسهای غیررسمی بپوشی.
Your dress is well-fitted on you.
لباست کاملا اندازهات است.
Nice suit! It’s well-tailored.
کتوشلوار قشنگی است! خوش دوخت است.
سوالات رایج درباره انواع لباس به انگلیسی
در ادامه این مطلب، برای درک بهتر انواع لباس به انگلیسی، به تعدادی از پرسشهای رایج در این خصوص پاسخ دادهایم.
به طور کلی چند نوع جنس لباس وجود دارد؟
انواع جنس لباس به پنج بخش کلی تقسیم میشود که عبارتاند از:
- نخی (silk)
- پنبه (cotton)
- کتان (linen)
- پشم (wool)
- نخ پشمی (worsted)
دستهبندی اصلی انواع لباس چیست؟
- لباس غیررسمی (Casual wear): لباسی که به صورت متداول و روزمره پوشیده میشوند.
- لباس رسمی (Formal wear): لباسی که در مراسمهای رسمی مثل مراسم ازدواج پوشیده میشوند.
- لباس زیر (Undergarment): لباسهایی که زیر لباس بیرون برای بهداشت یا زیبایی پوشیده میشوند.
- لباس ورزشی (Sportswear): لباسهای راحت که هنگام ورزش پوشیده میشوند.
هشت نوع استایل لباس پوشیدن چه هستند؟
- Classic
- Relaxed
- Dramatic
- Creative
- Rebellious
- Feminine
- Elegant Chic
جمعبندی
در این متن نحوه صحبت در مورد انواع لباس به انگلیسی به طور کامل توضیح داده شد. با استفاده از عبارت، نکات و واژگان فوق، چه طرفدار مد و لباس باشید چه نه، در مورد انواع لباس به انگلیسی با اعتمادبهنفس بیشتری صحبت خواهید کرد. شما میتوانید با ارائه جملات تشریحی و کامل، منظور خود را بهتر برسانید.
توصیه میشود که خودتان را با واژگان و اصطلاحات بیشتر آشنا کنید و به تمرین ادامه دهید، تا هر زمان که با موقعیتی روبهرو شدید که باید در مورد موضوع مرتبط با مد و لباس صحبت کنید، مسلطتر به نظر برسید.
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «مباحث متفرقه زبان انگلیسی» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:
- آموزش خواندن ساعت به انگلیسی – رایگان و به زبان ساده
- جواب دادن تلفن به انگلیسی + عبارت های مهم و کاربردی
- طرز صحیح نوشتن اعداد انگلیسی — با مثال و ساده
- آموزش اعداد به انگلیسی – با مثال و تمرین
- داستان کوتاه انگلیسی با افعال گذشته استمراری + ترجمه و نکات گرامری
- قواعد جمله سازی در انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- سیلاب در زبان انگلیسی چیست ؟ – توضیح به زبان ساده + مثال و تمرین
- اعضای خانواده به انگلیسی — به زبان ساده + مثال
- سلام و احوالپرسی به انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- متن انگلیسی درباره تعطیلات تابستان + نمونه متن، ترجمه و بررسی اصطلاحات
- اصطلاحات رایج انگلیسی در رستوران – با معنی و مکالمه
- برای یادگیری زبان انگلیسی از کجا شروع کنیم ؟ — بهترین راهنمای رایگان
- ۳۰ روش تقویت مکالمه انگلیسی – راهنمای کامل و ساده
- نمونه ایمیل رسمی انگلیسی – قالب های متنوع، با ترجمه
- طریقه نوشتن ایمیل رسمی به انگلیسی – از صفر تا صد
- آموزش کمک خواستن به انگلیسی + نمونه مکالمه، مثال و تلفظ صوتی
- اصطلاحات رایج انگلیسی در بازرگانی – ۱۰۰ عبارت مهم با معنی
- کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی + 600 کلمه کاربردی و ضروری
- اعداد ترتیبی در انگلیسی — مثال و تمرین
- کاربرد ویرگول در زبان انگلیسی — کامل و با مثال
- کاربرد علامت سوال در زبان انگلیسی — به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- بهترین کتاب گرامر زبان انگلیسی – معرفی 43 عنوان ضروری
- توصیف ظاهر افراد به انگلیسی – صفات ظاهری پرکاربرد + مثال و تمرین
- کشورها و ملیت ها به انگلیسی – توضیح گرامر ملیت + تمرین و تلفظ
- اعضای صورت به انگلیسی + مثال، مکالمه، تمرین، تلفظ و ترجمه فارسی
- مسافرت به انگلیسی — 7 روش استفاده در مکالمه + تلفظ و ترجمه فارسی
- آدرس دادن به انگلیسی — آموزش اصطلاحات رایج + مثال و تلفظ
- اجزای کلام در انگلیسی یا Parts of Speech چیست؟ — به زبان ساده + مثال
- اصول نامه نگاری انگلیسی – هر آنچه باید بدانید + مثال
- 150 ضرب المثل انگلیسی رایج و کاربردی که باید بدانید + ترجمه و تلفظ