مدیریت چیست؟ – از تعریف تا انواع به زبان ساده

۴۲۱۹ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
زمان مطالعه: ۸ دقیقه
دانلود PDF مقاله
مدیریت چیست؟ – از تعریف تا انواع به زبان ساده

مدیران یک سازمان علاوه بر هدایت کارمندان، با متخصصان رده بالا هم در تعامل باقی می‌مانند تا اهداف و ماموریت‌های سازمانی را محقق کنند. هرچند وظایف مدیران بسته به صنعت و محیط کاری می‌تواند متفاوت باشد، اما در مجموع اغلب آن‌ها مسئولیت‌ها و وظایفی مشترکی را بر عهده می‌گیرند. در مطلب پیش رو ضمن پاسخ به این سوال که تعریف مدیریت چیست، به وظایف مدیر نیز پرداخته و سبک‌ها و سطوح مدیریتی را هم بررسی می‌کنیم.

997696

تعریف مدیریت چیست؟

اگر بنا باشد به زبان ساده بگوییم، مدیریت به معنای فرایند هماهنگی و اداره امور در جهت رسیدن به هدف مشخص است. این فرایند شامل تعیین استراتژی سازمانی و فرهنگ سازمانی و همینطور همگام‌سازی فعالیت‌های کارکنان با منابع موجود برای دستیابی به هدف یا اهداف از پیش تعیین شده است. البته کلمه مدیریت در بعضی مواقع برای اشاره به سطح ارشد سازمان و مدیر یا مجموعه مدیران رده بالا نیز به کار می‌رود (مثلاً مدیریت شرکت فرادرس).

برای تبدیل شدن به یک مدیر موفق، تقویت مجموعه‌ای از مهارت‌ها شامل برنامه‌ریزی، ارتباطات، سازماندهی و رهبری مورد نیاز است. یک مدیر موفق همچنین باید درک عمیقی از هدف سازمان داشته و نحوه تعامل با کارکنان، هدایت واحد فروش و اداره سایر عملیات‌ها را نیز بداند.

پنج وظیفه اصلی مدیریت چیست؟

به شکل کلی، مدیریت شامل پنج وظیفه یا عملکرد می‌شود که در ادامه به آن‌ها می‌پردازیم.

تعیین اهداف سازمانی

تعیین و دستیابی به اهداف سازمانی، مسیر اصلی موفقیت هر مدیر است. مدیران همچنین باید توانایی انتقال و تفهیم اهداف سازمانی را به شکلی متقاعدکننده به کارمندان داشته باشند. به عنوان مثال مدیر یک رستوران می‌تواند ساعات کاری مجموعه خود را افزایش دهد و با بهره‌گیری از مهارت متقاعد سازی، به کارکنان بگوید افزایش ساعات کاری مساوی با افزایش درآمد و البته دریافت انعام بیشتر از مشتریان است.

سازماندهی

مدیر پس از تشخیص جنس کار یا پروژه، آن را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم و وظایف را به صورت موثر بین اعضای سازمان پخش می‌کند. هر سازمانی دربرگیرنده مجموعه‌ای از ارتباطات بین کارکنان و واحدهای مختلف است. مدیر موظف است برای دستیابی به اهداف، هماهنگی لازم را بین افراد و واحدها ایجاد کرده و انگیزه لازم جهت انجام فعالیت‌ها را در ایشان به وجود بیاورد.

مدیریت چیست

یک مدیر خوب مهارت ایجاد ارتباطات بین فردی را در سازمان داشته و در مواقع لازم، برای عبور از چالش‌ها و تعارض پیش آمده میان کارکنان، به کمک آن‌ها خواهد آمد. از طرف دیگر مدیر باید ساختار سلسله‌مراتبی مسئولیت و اختیار را به درستی در سازمان پیاده کند.

تعریف و بهینه‌سازی ساختار سازمانی باعث بهبود بهره‌وری کسب‌وکار و موفقیت آن در بازار می‌شود. همچنین سازماندهی صحیح مجموعه، هزینه‌ها را کاهش و سودآوری سازمان را افزایش خواهد داد.

انگیزش تیم

در کنار سازماندهی و تخصیص وظایف، توانایی ایجاد انگیزه در کارکنان هم یکی از مهم‌ترین عملکردهای مدیر است. برای انگیزش افراد، مدیر باید مهارت کافی را در تعامل با انواع مختلف تیپ‌های شخصیتی داشته باشد. مدیر موفق کسی است که بداند چگونه باید تیم‌های موفق را ایجاد و رهبری کرد و افراد را پیرامون هدفی معین گرد هم آورد.

تعیین نظام سنجش عملکرد

مدیران باید پس از تعیین اهداف، با تعریف شاخص‌های کلیدی عملکرد بر فعالیت اعضای تیم نظارت و مسیر دستیابی آن‌ها به اهداف را رصد کنند. از آن‌جا که تعریف چنین شاخص‌هایی با توجه به نوع و شرایط کار می‌تواند چالش‌برانگیز باشد، مدیریت باید شاخص‌ها را با تکیه بر خلاقیت خود تعیین کند. درست همانند سایر وظایف مدیریت، تعیین نظام سنجش عملکرد نیز از اهمیت بالایی برخوردار بوده و نباید نادیده گرفته شود.

کمک به توسعه فردی اعضا

در کنار هدایت تیم به سمت اهداف و سنجش عملکرد آن‌ها در مسیر، یک مدیر خوب روی توسعه فردی اعضای سازمان سرمایه‌گذاری می‌کند. به عنون مثال مدیر می‌تواند در راستای تعیین اهداف شغلی، کنار تیم خود قرار گرفته و به آن‌ها یاری برساند.

مدیر سازمان باید برای انجام هرچه بهتر پنج وظیفه فوق، مهارت‌های رهبری نیز داشته باشد. مدیریت هر مجموعه‌ای در نقش مربی افراد حاضر در سازمان ظاهر شده و به آن‌ها کمک می‌کند نقاط قوت و ضعف خود را شناخته و کارایی خود را بهبود دهند. مدیران مختلف ممکن است مکاتب مدیریتی متفاوتی را دنبال کنند. اما توانایی رهبری سازمان به شکلی فارغ از سبک مدیریتی، از توانمندی‌های الزامی هر مدیر موفقی است.

مفاهیم اصلی مدیریت چیست؟

مدیران برای انجام صحیح وظایف خود باید به مفاهیم بنیادین مدیریت مسلط باشند. تسلط بر این مفاهیم برای اداره تیم و دستیابی به اهداف سازمانی الزامی است.

کنترل

کارکنان سازمان باید در کنار شناخت اهداف فردی و تیمی، با شاخص‌های کلیدی سنجش عملکرد نیز آشنا شوند و بدانند که چگونه در مسیر دستیابی به اهداف خود ارزیابی خواهند شد. افراد مختلف در سازمان بسته به نقش و جایگاه، سطوح مسئولیت متفاوتی دارند. مدیر سازمان باید از نوع کار، نحوه انجام آن و شاخص سنجش پیشرفت هر یک از کارمندان مطلع باشد. کنترل کردن این موارد از عوامل اصلی رسیدن به موفقیت است.

برنامه ریزی

مدیران موفق از اهمیت و ضرورت برنامه‌ریزی پیش از اجرای هر استراتژی آگاه هستند. اما فرایند برنامه‌ریزی با اجرایی کردن آن متوقف نشده و همواره در سازمان ادامه می‌یابد. برنامه‌ریزی علاوه بر تعیین اهداف، نحوه دستیابی به آن‌ها را هم تعریف می‌کند. به همین خاطر مدیر همواره باید آماده پاسخگویی به چالش‌های جدید باشد و با برنامه‌ریزی عملیاتی پویا، سازمان را برای مواجهه با تغییرات آماده کند.

مدیریت چیست

جذب نیرو

شناسایی و جذب نیرو از مفاهیمی است که کمتر به آن اهمیت داده می‌شود. مدیر باید بتواند برای هر عنوان شغلی، فرد مناسب و درست را به کار گیرد. البته در کنار شناسایی و جذب افراد، تدوین سیاست‌های کاری نیز از جمله وظایف مدیر در سازمان است.

از سوی دیگر جذب نیرو تنها آغاز کار بوده و سازمان باید برنامه‌های جامعی برای حفظ منابع انسانی مستعد و کارآزموده خود داشته باشد. پرداخت مزایا، تشویقی، مرخصی با حقوق و دوره‌های کارآموزی از جمله مواردی است که در کنار حفظ نیروها، برای افراد خارج از سازمان نیز جذاب بوده و به جذب نیروی مناسب کمک می‌کند.

سبک‌های مدیریت

تا کنون سبک‌های مدیریتی مختلفی از سوی تحلیلگران و صاحب‌نظران حوزه علم مدیریت معرفی شده‌اند که هرکدام مزایای مربوط به خود را دارند. با این حال نمی‌توان هیچ سبکی را نسبت به دیگری برتر دانست و بسته به سازمان، شرایط کاری و ویژگی‌های شخصیتی مدیر، سبک متفاوتی برای اداره سازمان انتخاب می‌شود.

از طرفی الزاماً تمام ویژگی‌های هر سبک انتخابی در سازمان پیاده‌سازی نمی‌شوند و ممکن است مدیر با توجه به عوامل مختلف، ویژگی‌ها و رویکردهای متنوعی از چند سبک را به طور همزمان به کار گیرد. در اینجا به شکل کلی سه مورد از سبک‌های مدیریتی مثبت‌اندیش را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

مدیریت مجاب‌کننده

مدیری که سبک مجاب‌کنندگی را برمی‌گزیند، زمان زیادی را با اعضای تیم خود سپری خواهد کرد. درگیر بودن با افراد به چنین مدیری اجازه می‌دهد به صورت عملی و با نشان دادن نمونه، افراد را رهبری کند. مدیریت مجاب‌کننده به جای فرمان دادن یا مطالبه‌گری، افراد را به انجام کارها ترغیب کرده و به شکلی روزمره با فرایند کاری اعضا درگیر است.

مدیریت دموکراتیک

این سبک مدیریت همان‌طور که از نامش پیداست، افراد را در فرایند تصمیم‌گیری دخیل می‌کند. ارتباط مستقیم چنین مدیری با اعضای مجموعه باعث می‌شود وی از سطح مهارت و توانمندی‌های تک‌تک آن‌ها به خوبی آگاه باشد. در ضمن مشارکت عمومی و تبادل ایده بین اعضا در سطوح مختلف سازمانی باعث می‌شود همه افراد خود را در شکل‌گیری و تحقق اهداف سهیم بدانند.

مدیریت چیست

سبک مدیریت دموکراتیک زمانی موفق‌تر است که مدیر ساختاری شفاف برای فرایند تصمیم‌سازی ایجاد کند. در غیر این صورت دریافت نظر از همه افراد بدون ساختار مناسب برای جمع‌آوری و تحلیل آن‌ها، اثر معکوس داشته و تصمیم‌گیری را کند می‌کند.

مدیریت اختیاردهنده

یکی از سبک‌های مدیریتی که با رشد و فراگیر شدن استارتاپ‌ها بیشتر مورد توجه قرار گرفته، مدیریت اختیاردهنده است. در این سبک مدیریتی، مدیر بیشتر نقش راهنما و مربی را داشته و به اعضا اجازه می‌دهد اغلب امور و تصمیم‌ها را خود به عهده بگیرند. با تفویض اختیار از سوی مدیر، اعضای تیم خود را در مجموعه سهیم دانسته و خروجی بهتری ارائه می‌کنند.

مدیر اختیاردهنده هم صرفاً به امور نظارت می‌کند و در مواقع لازم برای جلوگیری از بروز مشکل یا جهت کمک به بهبود روندها در کارها دخیل می‌شود. در سایر نیز مواقع کارکنان و اعضای تیم با خلاقیت و توانمندی خود سازمان را رهبری می‌کنند.

سطوح مدیریت

شرکت‌ها و سازمان‌های بزرگ معمولاً سه سطح مدیریتی در خود دارند که هرکدام در سلسله مراتب سازمانی وظایف و محدوده اختیارات مشخصی خواهند داشت. اما سطوح اصلی مدیریت چیست و چگونه طبقه‌بندی می‌شود؟ در ادامه به سطوح مدیریت در سازمان می‌پردازیم.

مدیریت سطح پایین

منظور از مدیریت سطح پایین، سرپرست‌ها و سرگروه‌هایی هستند که به‌صورت روزمره بر فعالیت اصلی کارکنان نظارت داشته و آن‌ها را در انجام هرچه بهتر امور هدایت می‌کنند.

وظایف مدیران در این سطح معمولاً شامل تضمین کیفیت کار افراد، راهنمایی کارکنان در فعالیت روزانه و ریشه‌یابی مشکلات کارمندان و حل آن‌ها می‌شود. آن‌ها همچنین موظف به برنامه‌ریزی روزانه تیم و نظارت بر اجرای آن نیز هستند و بازخوردهای مربوطه را به هریک از اعضا ارائه می‌کنند.

مدیریت میانی

سطح بعدی در سلسله مراتب مدیریت سازمانی، مدیریت میانی است که تحت نظر مدیریت ارشد فعالیت می‌کند. سطح میانی شامل افرادی است که مدیر واحد،‌ مدیر منطقه یا مدیر شعبه هستند. وظیفه مدیران میانی ترجمه و انتقال اهداف استراتژیک سازمانی از مدیریت ارشد به مدیران سطح پایین است.

بر خلاف مدیران ارشد که در ادامه مورد اشاره قرار می‌گیرند، مدیران میانی اغلب وقت خود را درگیر فعالیت‌ها و عملکردهای سازمانی و میدانی هستند. این فعالیت‌ها شامل تشریح سیاست‌های مهم، راهنمایی مدیران سطح پایین در دستیابی به کارایی بیشتر و اجرای برنامه‌های سازمانی با نظارت مدیران ارشد می‌شود.

مدیریت ارشد

سطح مدیریت ارشد شامل جایگاه‌هایی مانند مدیرعامل، رئیس هیئت مدیره، اعضای هیئت مدیره و قائم مقام مدیرعامل می‌شود و در بالاترین سطح سلسله‌مراتب سازمانی قرار دارد. وظیفه مدیریت ارشد، تعیین و تدوین اهداف و رویکردهای عمومی سازمان است.

مدیریت چیست

مدیران ارشد با برنامه‌ریزی استراتژیک و سیاست‌گذاری سازمانی، مسیر سازمان در دستیابی به اهداف را مشخص می‌کنند. این سطح از مدیریت همچنین نقش کلیدی در استفاده از منابع بیرونی داشته، نسبت به حقوق ذینفعان آگاه و در قبال عملکرد سازمان مسئول است.

نکاتی برای مدیریت بهتر

روش‌های متنوعی برای بهبود عملکرد به عنوان مدیر وجود دارد که چند مورد از آن‌ها را در ادامه عنوان می‌کنیم.

  • ارتباط برقرار کنید: برقراری ارتباط با اعضای تیم برای آگاهی از نیازهای آن‌ها ضروری است. وقتی با اعضای تیم خود ارتباط مناسبی داشته باشید، بهتر می‌توانید عملکرد آن‌ها را ارزیابی و در رسیدن به اهداف به آن‌ها کمک کنید.
  • مثبت بیندیشید: مدیر سازمان همواره الگوی اعضا بوده و فضای روانی مجموعه را شکل می‌دهد. همیشه با دیدی مثبت به مسائل ورود کنید تا اعضای سازمان هم با خیال راحت‌تری با شما ارتباط برقرار کنند.
  • آموزش دهید: مهارت‌ها و توانمندی‌های کارکنان را به‌صورت دوره‌ای محک بزنید و در صورت نیاز، دوره‌های آموزش سازمانی یا کارگاه‌های عملی برای بهبود مهارت‌های آن‌ها برگزار کنید.
  • همکاری کنید: مدیر سازمان باید به راحتی تفویض اختیار کند. اما حضور مستمر در کنار تیم و رسیدگی به امور همراه با آن‌ها، فرایند دستیابی به اهداف را تسهیل خواهد کرد. همکاری با تیم همچنین تشخیص اموری که می‌توانید در آن‌ها به افراد یا سازمان یاری برسانید را آسان‌تر می‌کند.
  • تمرین کنید: یکی از بهترین راه‌ها برای کسب مهارت‌های جدید، تمرین کردن در شرایط واقعی است. کسب تجربه حین انجام کار و استفاده از این تجربیات منجر به طی کردن پله‌های ترقی خواهد شد. پس بهترین عملکرد را در تیم داشته باشید، افراد را رهبری کنید و رفتاری عادلانه با همه اعضا در پیش بگیرید.

جمع بندی و پاسخ به چند پرسش متداول

در مطلبی که مطالعه کردید به سوال مدیریت چیست پاسخ دادیم و پنج وظیفه مدیر را تشریح کردیم. در ادامه به مفاهیم اصلی و سبک‌های مختلف مدیریت پرداختیم و سطوح مدیریت در سازمان را نیز بررسی کردیم. بخش پایانی نیز دارای نکاتی برای مدیریت بهتر است که امیدواریم مورد استفاده شما قرار بگیرند.

پنج وظیفه اصلی مدیریت چیست؟

تعیین اهداف سازمانی،‌ سازماندهی، انگیزش تیم،‌ تعیین نظام سنجش عملکرد و کمک به توسعه فردی اعضا پنج وظیفه اصلی مدیریت در سازمان هستند.

مفاهیم اصلی مدیریت چیست؟

کنترل، برنامه‌ریزی و جذب نیرو مفاهیم اصلی مدیریت هستند که هر مدیری باید بر آن‌ها اشراف کامل داشته باشد.

بر اساس رای ۱۱ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
Indeed
۱ دیدگاه برای «مدیریت چیست؟ – از تعریف تا انواع به زبان ساده»

مدیریت چیست ، مدیریت یه هنر ، هنر بر قراری ارتباط ، یه مدیر خوبه بتونه کار کنی که کارمندان وکارگران عاشق کارشون باشند صبح که از خواب بلند میشن بگن اخ جون داریم میریم سره کار ، باید روی نکات مثبت کارمندان وغیره بیشتر تایید وتشویق وحمایت بکنند ونکات منفی رو با زیرکی حذف کنند ، هر انسانی خصوصیات خوب هم داره وبهتره ازداین خصوصیات خوب از طریق مدیریت درست به نفع کار استفاده کنند

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *