رفتار سازمانی چیست؟ + توضیح اهداف و اهمیت
رفتار سازمانی (Organizational Behavior | OB) به پژوهش رفتارهای انسانی در محیط سازمانی، ارتباط میان رفتار انسانی و سازمان و همینطور خود سازمان مربوط میشود. پژوهشگران این حوزه، رفتارهای اشخاص را صرفا در بطن نقشهای سازمانی آنها مطالعه میکنند. یکی از اصلیترین اهداف رفتار سازمانی هم احیای «نظریه سازمان» و توسعه مفاهیمی بهتر برای زندگی سازمانی است. به عنوان حوزهای چند رشتهای، علم رفتار سازمانی تحت تاثیر پیشرفتهای زیادی در زمینههای مشابه مانند جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد و مهندسی قرار گرفته است. به مطالعه این مقاله ادامه دهید تا بگوییم رفتار سازمانی چیست، ریشههای آن به چه زمانی باز میگردد، چه اهمیتی دارد و البته که چه اهدافی را دنبال میکند.
معنای رفتار سازمانی چیست؟
رفتار سازمانی مستقیما به درک، پیشبینی و کنترل رفتار انسان در سازمانها میپردازد. داریم راجع به پژوهشی روی عملکرد و فعالیت فردی و گروهی در سازمان صحبت میکنیم که رفتار انسان را در محیط کاری بررسی کرده و اثرش را بر ساختار، عملکرد، ارتباطات، انگیزهها، رهبری و موارد این چنینی میسنجد.
در این علم از حوزههای دیگر نیز وامهای فراوان گرفته شده تا شاهد شکلگیری دنیایی کاملا منحصر به فرد باشیم. برای مثال وقتی در حال بررسی موضوعاتی مانند شخصیت و انگیزهها باشیم، در واقع آموختههای روانشناسی را مرور خواهیم کرد. موضوع فرایندهای تیمی هم کاملا بر علم جامعهشناسی متکی است. وقتی به بررسی قدرت و اثرگذاری در سازمانها مشغول میشویم، میتوانیم نکات زیادی را از علوم سیاسی بیاموزیم. حتی علم پزشکی هم کمک زیادی به دنیای رفتار سازمانی کرده، خصوصا در زمینه استرس و اثری که بر اشخاص میگذارد.
اگرچه طی سالهای اخیر شاهد بحثهایی بر سر اهمیت پیادهسازی تغییرات نسبی در این حوزه بودیم، به نظر میرسد که اکثر متخصصان عقیده دارند که چنین موضوعاتی را میتوان در قلب رفتار سازمانی یافت: انگیزه، رفتار رهبری، قدرت، ارتباطات میانفردی، ساختار و فرایندهای گروهی، رفتارهای هنگام آموزش سازمانی، فرایندهای تغییر، تعارض در محیط کار، طراحی کار و استرس ناشی از کار. در مطلب زیر از مجله فرادرس بهطور مفصل در مورد چیستی و فرایند آموزش در محیط سازمان بحث کردهایم.
مثالهایی از رفتار سازمانی
مدیران و همینطور متحصصات روابط انسانی از یافتههای پژوهشهای رفتار سازمانی برای به دست آوردن درکی بهتر از فرهنگ سازمانی و همینطور نحوه اثرگذاری آن بر نرخ استعفای کارمندان یا میزان بهرهوری استفاده میکنند. علاوه بر این، میتوان در فرایند استخدام نیروها، به ارزیابی مهارتها و ویژگیهای شخصیتی کاندیداها نیز پراخت.
در واقع نظریههای رفتار سازمانی باعث میشوند ارزیابی و مدیریت گروههای مختلف در جهان واقعی، به شکلی آگاهانهتر انجام شود. در این جهان شاهد اجزای مختلفی هستیم که در ادامه به سراغ آنها میر ویم:
- شخصیت نقشی بزرگ در نحوه تعامل فرد با گروهها و رسیدگی به کارها ایفا میکند. با درک شخصیت کاندیدا، چه از طریق تستهای مختلف و چه برقراری مکالمه، میتوان تشخیص داد که آیا او گزینهای مناسب برای شرکت به حساب میآید یا خیر.
- رهبری - اینکه چه شمایلی دارد و از کجا نشات میگیرد - یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات جهان رفتار سازمانی به حساب میآید. رهبری میتواند گسترده یا محدود، متمرکز یا تمرکز زدایی شده، تصمیم-محور، ذاتی یا خیلی ساده، نشان گرفته از جایگاه اقتدار باشد.
- قدرت، اقتدار و سیاست، همگی نقشی اساسی در محیط کار ایفا میکنند. درک کردن روشهای صحیح برای نمایش و استفاده از این عناصر - مطابق با قوانین و دستورالعملهای اخلاقی محیط کار - میتواند کلید دستیابی به کسبوکاری موفق باشد.
تاریخچه پژوهشها روی رفتار سازمانی چیست؟
ریشههای رفتار سازمانی را میتوان تا دوران فعالیت «مکس وبر» و پژوهشهای سازمانی قبلی جستجو کرد. انقلاب صنعتی برههای است که حدودا از سال ۱۷۶۰ میلادی آغاز شد و تکنولوژیهای جدید منجر به شکلگیری و بهرهگیری از تکنیکهای تولیدی جدید شدند که اتکای بیشتری بر ابزارهای ماشینی داشتند. این برههای بود که تغییرات اجتماعی و فرهنگی گسترده را با خود به همراه آورد و منجر به شکلگیری سازمانهایی تازه شد.
مکس وبر جامعهشناس با تحلیل این فرمهای سازمانی جدید به این عقیده رسید که بوروکراسی یا دیوانسالاری را میتوان ساختاری ایدهآل برای سازمانها به حساب آورد که باعث میشود تمامی امور با اتکا بر قواعد منطقی و قانونی و همینطور با بیشترین بهرهوری فنی ممکن پیش بروند. در دهه ۱۸۹۰ میلادی و با از راه رسیدن «مدیریت علمی» یا «تیلوریسم»، پژوهشهای رفتار سازمانی در حال تبدیل شدن به رشتهای آکادمیک بودند.
اما شکست مدیریت علمی منجر به تولد «جنبش روابط انسانی» شد که تاکیدی مضاعف روی همکاری کارمندان و روحیه آنها داشت. جنبش روابط انسانی از دهه ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰ ادامه پیدا کرد و تاثیری شگرف روی پژوهشهای رفتار سازمانی گذاشت. تلاشهای پژوهشگرانی مانند التون مایو، چستر برنارد، هنری فایول، مری پارکر فولت، فردریک هرزبرگ، آبراهام ماس لو، دیوید مککلان و ویکتور وروم باعث شد رفتار سازمانی به عنوان یک رشته، رشد قابل توجهی داشته باشد. از سوی دیگر کتاب «رفتار اجرایی» هربرت سیمون هم مفاهیمی تازه و مهم را وارد پژوهش رفتار سازمانی کرد که از جمله آنها میتوان به تصمیمگیری اشاره داشت.
سیمون و چستر برنارد این بحث را پیش کشیدند که مردم درون سازمان، تصمیماتی متفاوت نسبت به بیرون از آن اتخاذ میکنند. تلاشهای گسترده در حوزه تصمیمگیری سازمانی هم سبب شد سیمون جایزه نوبل اقتصاد را به دست آورد. در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی، این حوزه شکلی کمّی به خود گرذفت و شاهد شکلگیری ایدههایی مانند سازمان غیر رسمی و وابستگی منابع بودیم. نظریه اقتضا، نظریه سازمانی و بومشناسی سازمانی هم از دیگر مفاهیمی بودند که مورد توجه گسترده قرار گرفتند.
از دهه ۱۹۸۰ میلادی به بعد نیز تبیین فرهنگی سازمانها و تغییر سازمانی به اصلیترین موارد مورد توجه تبدیل شدند. در حال حاضر پژوهشهای کیفی و متکی بر مردمشناسی، روانشناسی و جامعهشناسی شکلی پذیرفتهتر در دنیای رفتار سازمانی به خود گرفتهاند.
ویژگیهای رفتار سازمانی چیست؟
همانطور که تاکنون متوجه شدهایم، رفتار سازمانی به معنای پژوهش راجع به مردم، افراد و گروههای حاضر در یک سازمان است و این کار با در پیشگیری رویکردی سامانمند انجام میشود. رویکرد سامانمند یعنی ارتباطات انسانی-سازمانی از جنبههای مختلف - فردی، گروهی، سازمانی و تمام نظام اجتماعی - بررسی میشوند. هدف نیز دستیابی به اهداف انسانی، سازمانی و اجتماعی است تا بتوان ارتباطاتی بهتر برقرار کرد.
بنابراین میتوان گفت که اصلیترین ویژگیهای رفتارهای سازمانی به شرح زیر است:
- یک حوزه پژوهشی کاملا منحصر به فرد و نه صرفا یک رشته
- رویکردی چند رشتهای
- علمی کاربردی
- علمی هنجاری
- رویکردی انسانی و خوشبینانه
- رویکردی تماما سامانمند
این شش ویژگی یا مشخصه، به خوبی نشان میدهند که ماهیت رفتار سازمانی چیست و چطور به درک و کنترل رفتارها در بطن یک سازمان مربوط میشود.
اهداف پشت رفتار سازمانی چیست؟
سازمانهایی که مردم در آنها کار میکنند، تاثیری گسترده روی افکار، احساسات و اعمال آنها میگذارد. این افکار، احساسات و اعمال نیز از سوی دیگر، روی خود سازمان اثرگذار ظاهر میشوند. رفتار سازمانی به پژوهش روی مکانیزمهای حاکم بر این تعاملات پرداخته و در صدد شناسایی و اصلاح رفتارهایی برمیآید که برای بقا و اثرگذاری سازمان به آنها نیاز داریم.
بنابراین میتوان برخی از اصلیترین اهداف پشت علم رفتار سازمانی را موارد زیر دانست:
- کسب رضایت شغلی
- یافتن افراد صحیح برای کار در سازمان
- شکل دادن به فرهنگ سازمانی
- برطرفسازی تعارضها و مشکلات مربوط به هدایت و رهبری
- درک بهتر کارمندان
- درک نحوه شکلگیری رهبران خوب
- توسعه تیمی خوب
- دستیابی به بهرهوری بالاتر
این هشت هدف نشان میدهند که رفتار سازمانی تماما راجع به افراد حاضر در یک سازمان، نحوه تعامل آنها با یکدیگر و همینطور سطح رضایت و انگیزه در وجود آنها است. از سوی دیگر، پژوهشگران این حوزه تلاش میکنند راههایی تازه برای دستیابی به بهرهوری هرچه بیشتر بیابند.
مفاهیم بنیادین
رفتار سازمانی بر مبنای چند مفهوم بنیادین شکل گرفته که تمامی آنها راجع به ماهیت انسانها و سازمانها هستند. از جمله این مفاهیم میتوان به موارد زیر اشاره داشت:
- تفاوتهای فردی
- ادراک
- تمامیت فردی
- انگیزههای رفتاری
- تمایل به مشارکت
- ارزش شخصی
- کرامت انسانی
- اجتماعی بودن سامانههای سازمانی
- اشتراک منافع
- مفهوم کلگرایی
اصلیترین چالشها و فرصتها
رفتار سازمانی در گذر زمان با چالشها و فرصتهای متعددی روبهرو میشود که هم میتوانند دستیابی به اهداف سازمانی را دچار مشکل کنند و هم به بهبود بهرهوری منجر شوند. برخی از این موارد را در پایین فهرست کردهایم:
- بهبود مهارتهای فردی
- بهبود کیفیت و بهرهوری
- مدیریت کیفیت جامع (Total Quality Management)
- مدیریت تنوع در نیروی کاری
- واکنشدهی به جهانیسازی
- تقویت انسان
- تحریک افراد به نوآوری و تغییر
- ظهور سازمان الکترونیک و بازرگانی الکترونیک
- بهبود رفتارهای اخلاقی
- بهبود خدمترسانی به مشتریان
- کمک به کارمندان در رسیدن به تعادل میان کار و زندگی
محدودیتها
رفتار سازمانی نمیتواند منجر به از بین رفتن تعارضات و ناامیدیها شود و صرفا از شدت آنها میکاهد. در واقع داریم راجع به راهکاری برای بهبود شرایط صحبت میکنیم و نه پاسخی غایی برای مشکلاتی که درون سازمان تجربه میشوند. علاوه بر این، میتوان راجع به رفتار سازمانی به عنوان سوژهای کاملا مجزا صحبت کرد، اما برای بهکارگیری آن لازم است تمام حقیقت را بررسی کرده باشیم. برای مثال، رفتار سازمانی نمیتواند مشکل بیکاری را در جوامع حل کند.
در مجموع باید گفت که رفتار سازمانی نمیتواند کمبودهای ما را جبران کند و نمیتواند به جایگزینی برای برنامهریزی ضعیف، فرایندهای ناکارآمد و سیستمهای مدیریتی نابسنده تبدیل شود. این تنها یکی از بیشمار سامانههایی است که درون سامانه اجتماعی بزرگتر یافت میشوند.
سه محدودیت بزرگ رفتار سازمانی به شرح زیر است:
- سوگیری رفتاری
- قانون بازده نزولی
- سوء استفاده غیر اخلاقی از افراد
مدل رفتار سازمانی
مدل رفتار سازمانی سه سطح مختلف را به ما نشان میدهد - سطح فردی، سطح گروهی و سطح سیستم سازمانی - و از این میگوید که این موارد چطور بر یکدیگر اثر میگذارند. در تصویر بالا میتوانید ساختار کلی مدل رفتار سازمانی را مشاهده کنید.
در این مدل گفته میشود که سه سطح مختلف برای تحلیل رفتار سازمانی داریم و همینطور که از سطح فردی به سمت سطح سازمانی حرکت میکنیم، سامانمندی را به درک خود از رفتار سازمانی میآوریم. گفتنی است که این سه سطح بنیادین را میتوان به بلوکهای سازندهای تشبیه کرد و هر بلوک، روی بلوک پیشین سوار میشود.
فاکتورهای کلیدی موثر بر رفتار سازمانی
امروزه پژوهشگران حوزه رفتار سازمانی عقیده دارند که با گستره وسیعی از فاکتورها و عوامل مختلف روبهرو هستیم که بر سازمان تاثیر میگذارند. برای تسهیل فرایند بررسی این عوامل، آنها را درون چهار دستهبندی مختلف جای میدهیم:
- مردم
- ساختار
- تکنولوژی
- محیط
به عنوان توضیح باید گفت که تعاملاتی گسترده میان مردم، ساختار و تکنولوژی وجود دارد و این عناصر ضمنا تحت تاثیر شرایط محیطی قرار میگیرند.
چه علومی روی رشته رفتار سازمانی تاثیر گذاشتهاند؟
در طول چندین سده، از علوم مختلفی در حوزه رفتار سازمانی بهره گرفته شده که به توسعه و پیشرفت چشمگیر آن کمک رساندهاند. در واقع باید گفت که به خاطر پیچیدگی سازمانیهای مدرن، نیازمند دانشی عمیق در حوزههای مختلف خواهید بود تا بتوانید کار خود را به عنوان یک پژوهشگر رفتار سازمانی به نحو احسن به انجام برسانید. برخی از این علوم را در ادامه آوردهایم:
- روانشناسی
- جامعهشناسی
- روانشناسی اجتماعی
- مردمشناسی
- علوم سیاسی
- اقتصاد
چهار رویکرد مختلف نسبت به رفتار سازمانی
رویکردهای مختلف پژوهش روی رفتار سازمانی، نتیجه تحقیقات گستردهای هستند که از سوی متخصصان این حوزه پشت سر گذاشته شدهاند. این متخصصان به پژوهش گسترده مشغول شده و در صدد سنجش تحقیقات صورت گرفته پیرامون اعمال و واکنشهای کارمندان برآمدند، آن هم با درنظرگیری محیطی که کار در آن انجام میشود. چهار رویکرد مختلف نسبت به رفتار سازمانی را در ادامه آوردهایم:
- رویکرد منابع انسانی (Human Resources Approach)
- رویکرد اقتضا (Contingency Approach)
- رویکرد بهرهوری (Productivity Approach)
- رویکرد سامانهها (Systems Approach)
معرفی پلتفرم آموزش سازمانی فرادرس
صاحبان کسب و کار همیشه سعی دارند که علاوه بر جذب نیروهایی متخصص و بکارگیری آنها در وظایف تخصصی، آنها را برای وظایف آینده و چالشهای پیشِ رو نیز آماده کنند. از اینرو، شرکتها همواره تلاش میکنند تا آموزشهایی مرتبط با حوزه کاری و تخصصی را به همکاران خود ارائه کنند. این آموزشها اگر با آموزشهای مهارت های نرم همراه باشند نیز تأثیر بیشتری دارد.
البته فراهم کردن چنین فرصتی برای آموزش، نیازمند صرف هزینه برای برگزاری کلاسهای آموزشی، تهیه دورههای آموزشی یا بهرهگیری از استادان باتجربه است. پلتفرم آموزش سازمانی فرادرس این امکان را دارد تا با وجود هزاران ساعت آموزش در حوزههای مختلف، امکان دسترسی آنی و همیشگی به این آموزشها را با کمترین هزینه و همراه با کیفیت تضمین شده به سازمانها و مؤسسهها ارائه کند تا از این طریق، شغلهای مختلف، برای یادگیری، با جامعه میلیونی فرادرس همراه شوند.
دلایل اهمیت پژوهش روی رفتار سازمانی چیست؟
همانطور که تا این لحظه به خوبی متوجه شدهایم، رفتار سازمانی به معنای پژوهش کارهایی است که مردم در سازمان انجام میدهند و اینکه رفتارهایشان چطور بر عملکرد تمام سازمان تاثیر میگذارد. بنابراین در پژوهشهای این حوزه، تمرکز روی موارد مختلف مانند انگیزهها، رفتار و قدرت رهبر، ارتباطات میانفردی، ساختار و فرایندهای گروهی، یادگیری، ادراک، فرایندهای تغییر، تعارض، طراحی کار و استرس ناشی از کار است.
دلایل مختلفی وجود دارد که به خوبی اهمیت این حوزه را به نمایش میگذارند و پنج مورد از آنها را در ادامه آوردهایم:
- رفتار سازمانی به معنای آموختن نحوه پیشبینی رفتارهای انسانی و سپس بهرهگیری از آنها به شکلی است که سازمان موثرتر عمل کند. این حوزه به جذب موثر نیروهای کارآمد برای سازمان منجر شده و موفقیت سازمان را تضمین میکند.
- رفتار سازمانی به مدیران اجازه میدهد که درکی کلی از انگیزهها به دست آورده و بدانند چطور میتوان انگیزه زیردستان را بالا نگه داشت.
- رفتار سازمانی اجازه میدهد روابط صنعتی صمیمانه برقرار کنید و در نتیجه قادر به افزایش بهرهوری کلی تمام صنعت خود باشید.
- روابط میانفردی درون سازمان به شکل قابل توجهی بهبود پیدا میکنند.
- مدیران میتوانند تکنیکهای صحیح افزایش انگیزه را با توجه به شخصیت و طبیعت هر یک از کارمندان به کار ببندند، کارمندانی که هر یک به روشهای گوناگون مسائل جدید را فرا میگیرند.
جمعبندی و پاسخ به چند سوال رایج
رفتار سازمانی به معنای کسب و به کارگیری دانش مربوط به نحوه عملکرد مردم، افراد و گروهها درون یک سازمان است. این یعنی از نقطه نظرهای گوناگون - تمامیت فردی، تمامیت سازمانی، تمامیت گروهی و تمامیت سامانه اجتماعی - ارتباطات میان مردم و سازمان مورد بررسی قرار میگیرند.
مقصود نهایی رفتار سازمانی پدید آوردن ارتباطاتی بهتر است و این کار از طریق دستیابی به اهداف انسانی، اهداف سازمانی و اهداف اجتماعی صورت میگیرد. ضمنا داریم راجع به حوزهای گسترده صحبت میکنیم که هم از علوم متعددی مانند روانشناسی، مردمشناسی و جامعهشناسی کمک گرفته، هم به موضوعات مختلفی مانند رفتار انسانی، تغییر، رهبری، عملکرد تیمی و موارد این چنینی میپردازد. در مجموع باید گفت که یادگیری مفاهیم رفتار سازمانی قدمی مهم برای دستیابی به بیشترین بهرهوری و اثرگذاری در کسبوکار به حساب میآید.
چرا رفتار سازمانی مهم است؟
رفتار سازمانی به توصیف این میپردازد که مردم چطور درون یک سازمان و کسبوکار به تعامل با یکدیگر مشغول میشوند. این تعاملات در نهایت بر رفتار خود سازمان و عملکرد آن نیز تاثیر میگذارند. کسبوکارهای مختلف در سراسر جهان از رفتار سازمانی برای دستیابی به بهینگی بالاتر، بهبود بهرهوری و افزایش نوآوری استفاده میکنند تا از رقبای خود جلو بیفتند.
چهار عنصر اصلی در رفتار سازمانی چیست؟
چهار عنصر و دستهبندی اصلی در این حوزه، «مردم»، «ساختار»، «تکنولوژی» و «محیط بیرونی» هستند. با درک نحوه تعامل تمام این عناصر با یکدیگر، میتوان بهبودهایی قابل توجه در سازمان و کسبوکار به وجود آورد. اگرچه برخی فاکتورها به شکلی آسانتر از سوی سازمان کنترل میشوند - مانند ساختار یا مردمی که به استخدام درمیآیند - اما همچنان باید قادر به واکنشدهی صحیح به فاکتورهای بیرونی و تغییرات محیط اقتصادی بود.
سه سطح مختلف در رفتار سازمانی چیست؟
نخستین مورد، سطح فردی است که روانشناسی سازمان و درک رفتارها و مشوقهای انسانی را در بر میگیرد. سطح دوم راجع به گروهها است که علوم روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی را بررسی تعاملات انسانی و پویایی گروهها میطلبد. بالاترین سطح هم سطح سازمانی است و در اینجا، نظریه سازمان و جامعهشناسی وارد میدان میشوند تا بتوان تحلیلی سامانمند را پشت سر گذاشت و تعاملات میان شرکتها را در بازار را بررسی کرد.