جهت ها در انگلیسی – آموزش جهت های جغرافیای + تمرین و تلفظ
در زبان انگلیسی روشهای مختلفی برای اشاره به جهتها وجود دارد. یکی از این روشها استفاده از جهتهای جغرافیایی است و دیگری، به کار بردن کلماتی مانند راست و چپ که در زندگی روزمره کاربرد بیشتری دارند. در این مطلب به کاربرد جهت ها در انگلیسی میپردازیم و از آنجایی که این کلمات بیشتر برای آدرس دادن در زبان انگلیسی کاربرد دارند، روشهای مختلف آدرس دادن و آدرس پرسیدن را نیز مرحله به مرحله مرور میکنیم.
انواع جهت ها در انگلیسی
وقتی به کشوری سفر میکنید که با آن آشنایی زیادی ندارید، احتمال زیادی دارد که حتی با وجود نقشه مسیر خود را گم کنید. به همین دلیل دانستن جهت ها در انگلیسی، برای سوال پرسیدن در مورد مسیر درست بسیار مفید است. علاوه بر این، با کمک کلمهها و عبارتهایی که به جهتهای جغرافیایی اشاره میکنند، میتوانید به توریستها و مسافرهایی که به شهر خودتان میآیند نیز آدرس بدهید.
از آنجایی که انگلیسی زبانی بینالمللی است، با یاد گرفتن این کلمات و گرامر انگلیسی، میتوانید هنگام سفر به کشورهای غیر انگلیسیزبان نیز برای سوال پرسیدن در مورد آدرس از این کلمهها و اصطلاحها استفاده کنید. در جدول زیر به جهتهای اصلی در انگلیسی اشاره شده است.
جهتهای اصلی در انگلیسی |
North |
On a traditional map orientation, North is up. |
شمال |
South |
On a traditional map orientation, South is down. |
جنوب |
East |
On a traditional map orientation, East is to the right. |
شرق |
West |
On a traditional map orientation, West is to the left. |
غرب |
توجه داشته باشید که این کلمات میتوانند در نقش اسم، قید یا صفت به کار بروند. جهت ها در انگلیسی به عنوان اسم، با حرف تعریف همراه میشوند. به مثال زیر دقت کنید.
She visited the north.
او به شمال سری زد.
Penguins live in the south.
پنگوئنها در جنوب زندگیمی کنند.
The wind is coming from the east.
باد از سمت شرق میوزد.
He lives in the south-east of England.
او در شمال شرق انگلستان زندگی میکند.
جهت ها به عنوان قید در انگلیسی، برای توصیف جهتی به کار میروند که اتفاقی در آن رخ داده یا رخ میدهند. مثال زیر را در نظر بگیرید.
The plane flew east.
هواپیما به سمت شرق پرواز کرد.
Our house faces south-west.
خانه ما رو به جنوب غربی است.
Our car broke down a mile east of the city.
ماشین ما در یک مایلی شرق شهر خراب شد.
He lives south of London.
او در جنوب لندن زندگی میکند.
جهتها در جایگاه صفت برای توصیف جهت جایی نسبت به جایی دیگر به کار میروند. به مثال زیر دقت کنید.
South America.
آمریکای جنوبی.
He lives in South London.
در در جنوب لندن زندگی میکند.
The storm will reach the north-west coast tomorrow.
طوفان فردا به ساحل شمال غربی میرسد.
Polar bears live at the North Pole.
خرسهای قطبی در قطب شمال زندگی میکنند.
Penguins live at the South Pole.
پنگوئنها در قطب جنوب زندگی میکنند.
همچنین چهار کلمه دیگر برای نشان دادن جهت ها در انگلیسی وجود دارد که به جهتهای میان جهتهای اصلی یا جهتهای فرعی اشاره میکند. در جدول زیر این جهتها معرفی شدهاند.
جهتهای فرعی در انگلیسی |
Northwest |
This refers to the direction between North and West. |
شمالغرب |
Northeast |
This refers to the direction between North and East. |
شمالشرق |
Southwest |
This refers to the direction between South and West. |
جنوبغرب |
Southeast |
This refers to the direction between South and East. |
جنوبشرق |
برای اشاره به جهت ها به انگلیسی در متنهای ادبی و رسمی این زبان، از کلمه due پیش از جهتهایی که بالا معرفی کردیم استفاده میکنیم. این ساختار به معنی «مستقیم به سوی» یا «به سمت» است. به مثالهای زیر از این ترکیب توجه کنید تا با آن بهتر آشنا شوید.
The direction is there, she said when she came down, and she pointed due west.
وقتی پایین آمد گفت: «مسیر آن سمت است.» و به سوی غرب اشاره کرد.
This he grew long and combed up, due north.
او این موها را بلند میکرد و به بالا، رو به شمال شانه میکرد.
The main track on which they were travelling led due west for a while and then turned slightly north.
مسیر اصلی که آنها در آن در حال سفر بودند مدتی به سوی غرب میرفت و بعد اندکی به سمت شمال میچرخید.
At noon, the storm was 150 miles due east of New York City.
هنگام ظهر سرعت طوفان صد و پنجاه کیلومتر بر ساعت به سوی شرق نیویورک سیتی بود.
The road into Mountain Province, due east of Tamarong, zigzagged along a sharp ridge.
جادهای که از سوی شرق «تامارونگ» به کوه «پراوینس» میرسید، مسیری زیگزاگی داشت که به قلهای نوک تیز میرسید.
As we were heading due north, we would remain to the right, or east, of that squiggle.
وقتی به سوی شمال میرفتیم در سمت راست یا شرق آن مسیر پر پیچ و تاب میماندیم.
معمولا از جهت ها در انگلیسی برای اشاره به مکانی خاص یا مسیر حرکت استفاده میکنیم. همانطور که پیشتر اشاره کردیم، برای این کار میتوانیم از چهار جهت جغرافیایی اصلی به عنوان صفت، قید و حتی اسم استفاده کنیم. مثالهای زیر را از کاربردهای مختلف جهت ها در انگلیسی در نظر بگیرید.
More and more people are buying second homes on the south coast of Ireland.
هر روزه تعداد افراد بشتری در ساحل جنوبی ایرلند خانه دومی میخرند. (در این جمله south در نقش صفت است.)
After Bangkok, we drove north for about six hours without stopping. (adverb)
بعد از گذشتن از «بانکوک» حدود شش ساعت بدون توقف به سمت شمال راندیم (در این جمله north در نقش قید جمله است.)
Strong Atlantic winds are forecast in the west of Portugal. (noun)
بادهای بسامان قوی در غرب پرتغال پیشبینی شدهاند. در این جمله west در نقش اسم آمده است.)
معمولا وقتی ان جهتها را قبل از اسم مکانی میآوریم، آنها را با حروف اول بزرگ مینویسیم. به مثالهای زیر از این ساختار دقت کنید.
The conference is taking place in North Dakota.
کنفرانس در داکوتای شمالی برگزار میشوند.
Bargain flights to South America from London Gatwick from £350.
پروازهای مقرون به صرفه به سمت آمریکای جنوبی از «گادویک» لندن از ۳۵۰ پوند شروع میشوند.
همانطور که میدانید برای اشاره به جهت ها در انگلیسی میتوان از کلمات «eastern» ،«southern» ،«northern» و «western» نیز استفاده کرد. این کلمات همیشه با حرف اول کوچک نوشته میشوند و به فضاهای بزرگتری اشاره دارند. همچنین فقط به عنوان صفت در جمله به کار میروند. مثالهای زیر را در نظر بگیرید.
The northern parts of India have suffered severe flooding.
بخشهای شمالی هند از سیلهای شدیدی آسیب دیدهاند.
Houses are more expensive in most western parts of the country.
خانه در بیشتر بخشهای غربی کشور گرانتر است.
به این نکته توجه کنید که اگر این چهار کلمه، در اسم خاص مکانی به کار رفته باشند، با حرف اول بزرگ نوشته میشوند. برای درک بهتر این نکته مثالهای زیر و توضیحات آنها را در نظر بگیرید.
We are holidaying in Northern Ireland next year. (name of a region)
ما سال بعد در ایرلند شمالی تعطیلات خود را میگذرانیم. (اسم منطقه)
Perth is the capital of Western Australia. (name of a state)
«پرت» پایتخت استرالیای غربی است. (نام ایالت)
San Diego is my favorite place in southern California. (a part or region of a state but not the name of a state)
«ساندیگو» یکی از مکانهای محبوب من در بخش جنوبی کالیفرنیاست. (اسم بخشی از ایالت)
کلمات پرکاربرد درباره جهت ها در انگلیسی
وقتی در زبان انگلیسی در مورد جهت ها حرف میزنیم و به دنبال آدرس جایی میگردیم، مثلا هنگام سفر به کشوری دیگر، به دنبال هتل میگردیم، به کلماتی برمیخوریم که کاربرد زیادی دارند. در ادامه این مطلب به این کلمات به صورت جفتهای متضاد اشاره کردهایم تا یادگیری معنی هر کدام آسانتر شود. در جدول زیر به تعدادی از مهمترین کلمات مربوط به جهت ها در انگلیسی اشاره شده است.
کلمات مربوط به جهت ها در انگلیسی | |
Back | Front |
Right | Left |
Close | Far |
Behind | In front of |
Down | Up |
Under | Over |
Next to | Across from |
به مثالهای زیر از کاربرد این کلمات در زبان انگلیسی دقت کنید.
The bookstore is to the front of the park.
کتابفروشی روبهرو پارک است.
The police station is to the back of the park.
پاسگاه پلیس پشت پارک است.
You’ll find the hotel on the left.
هتل را در سمت راست پیدا میکنی.
Turn right at the stop sign.
وقتی به تابلوی ایست رسیدی به راست بپیچ.
The Metropolitan Museum of Art is pretty far from here.
موزه هنر «متروپولیتن» خیلی از اینجا دور است.
But Mount Rainier is close.
اما کوه «رینیر» نزدیک است.
The library is in front of the grocery store.
کتابخانه روبهروی خواروبار فروشی است.
The grocery store is behind the library.
خواروبار فروشی پشت کتابخانه است.
I like looking up at the sky.
من از نگاه کردن به بالا به سوی آسمان خوشم میآید.
Take the elevator up to the third floor.
آسانسور را تا طبقه سوم بالا ببر.
Don’t look down!
به پایین نگاه نکن.
The ball slid down the ramp.
توپ از روی سطح شیبدار به پایین لغزید.
Cross over the John F. Kennedy Memorial Bridge.
از پل یادگار «جان اف. کندی» رد شو.
Pass under the bridge and then turn left.
از زیر دل رد شو و بعد به سمت چپ بپیچ.
Barbara’s house is across from Sara’s.
خانه «باربارا» روبهروی خانه سارا است.
Jill sat next to Bill in class.
«جیل» درکلاس کنار «بیل» نشست.
علاوه بر کلمات، عبارتهایی نیز در زبان انگلیسی وجود دارد که معمولا هنگام آدرس دادن یا آدرس گرفتن از آنها زیاد استفاده میشود. بسیاری از این عبارتها از ترکیب کلمات بالا با حروف اضافه انگلیسی ساخته شدهاند. در جدول زیر به تعدادی از این کلمهها اشاره شده است.
عبارات مربوط به جهت ها در انگلیسی | |
... away from | Next to... |
By the intersection | Across the street from... |
Up/down the road | Around the corner |
To the right/left of... | Near the... |
In front of/Behind the... | Close to the... |
به مثالهای زیر از این ساختارها دقت کنید.
The hair salon is next to the shop.
آرایشگاه کنار فروشگاه است.
You’ll find the museum next to the park.
موزه را کنار پارک میبینی.
The Grand Canyon is about one-hundred and thirty-five miles away from the Horseshoe Bend.
«گرند کنیون» حدود صد و سی و پنج مایل از «هورسشو بند» فاصله دارد.
The pizzeria is about five minutes away from the apartment.
پیتزافروشی حدود پنج دقیقه با آپارتمان فاصله دارد.
Across the street from the apartments, you’ll find the ice cream shop.
آن سمت خیابان روبهروی آپارتمانها، بستنیفروشی را پیدا میکنی.
The ranch is across the street from the high school.
دامداری آن سمت خیابان روبهروی دبیرستان است.
The church is by the intersection.
کلیسا سر تقاطع است.
The farmer’s market is located by the intersection.
بازارچه کشاورزها کنار تقاطع قرار گرفته است.
Drive around the corner, and you’ll find the music shop.
از نبش بپیچ تا فروشگاه لوازم موسیقی را پیدا کنی.
The National Park is just around the corner.
پارک ملی درست بعد از پیچ خیابان است.
The next gas station is just up the road.
پمپ بنزین بعدی درست بالای همین خیابان است.
Go back down the road a few miles to find the rest stop.
چند مایل در جاده پیش برو تا به استراحتگاه بعدی برسی.
There’s a sign to the right of the road.
تابلویی در سمت راست خیابان است.
If you look to the left of the mountain, you can see an airplane.
اگر به سمت چپ کوه نگاه کنی، هواپیمایی را میبینی.
The fire station is close to the main road.
پمپ بنزین نزدیک مسیر اصلی است.
Stay close to the freeway exits.
نزدیک خروجیهای آزادراه بمان.
You pay for your tickets in front of the arena.
جلوی محوطه بازی پول بلیتهای خود را پرداخت میکنی.
The supermarket is behind the cafe.
سوپرمارکت پشت کافه است.
آدرس پرسیدن در انگلیسی
وقتی به دنبال آدرسی هستید یا میخواهید جهت رسیدن به جایی را بدانید، باید چند نکته را در نظر بگیرید. اول از همه مودبانه صحبت کنید و مخاطب سوال خود را خانم یا آقا خطاب کنید. در ادامه به چند مثال از عبارتهای مودبانهای که میتوان به کار برد اشاره کردهایم. به این مثالها توجه کنید.
Hello. Can you help me, please?
سلام. لطف میکنید به من کمک کنید؟
Good morning. May I ask for some help?
صبح بهخیر. ممکن است کمکی بخواهم؟
Excuse me, could you help?
ببخشید، میتوانید کمکی کنید؟
Excuse me sir.
ببخشید آقا.
Excuse me madam.
ببخشید خانم
I am new here.
من اینجا تازهواردم.
I’m lost.
من گم شدهام.
I am sorry to interrupt you, but…
معذرت میخواهم که مزاحم شما میشوم ولی...
Excuse me, could you help me, please?
ببخشید میشود لطفا به من کمکی کنید؟
I am sorry.
معذرت میخواهم.
Sorry, I am not from around here.
ببخشید من اهل اینجا نیستم.
Excuse me madam, I seemed to be lost.
ببخشید خانم، من انگار گم شدهام.
بعد از اینکه توجه فرد مقابل را جلب کردید میتوانید سوالی در مورد مسیر رسیدن به مقصد خود مطرح کنید. به مثالهای زیر از این روش توجه کنید.
Could you tell me how to get to the bank?
میتوانید به من بگویید چطور به بانک برسم؟
Do you know where the museum is?
میدانید موزه کجاست؟
We can’t find the subway station. Is it near here?
ما نمیتوانیم ایستگاه مترو را پیدا کنیم. نزدیک اینجاست؟
Where can we find a park near here?
نزدیک اینجا کجا میتوانیم پارکی پیدا کنیم؟
اگر مطمئن نبودید مسیر درستی را انتخاب کردهاید یا نه، میتوانید از جملههای زیر برای سوال پرسیدن استفاده کنید. به این مثالها دقت کنید.
Are we on the right road to the city center?
ما در مسیر درست به سمت مرکز شهر هستیم؟
Is this the right way to the mall?
این راه درستی به سمت فروشگاه است؟
What’s the best way to get to the airport?
بهترین راه برای رسیدن به فرودگاه چیست؟
به مثالهای زیر از روش آدرس پرسیدن در انگلیسی دقت کنید.
Can you please tell me how I can get to Oxford Street?
لطف میکنید به من بگویید چطور میتوانم به خیابان آکسفورد بروم؟
Where is the nearest supermarket?
نزدیکترین سوپرمارکت کجاست؟
How can I get to the local market?
چطور میتوانم به بازار محلی بروم؟
I'm trying to get to Downing Street.
من میخواهم به خیابان «داونینگ» بروم.
How do I get to the office?
چطور به اداره برسم؟
What's the best way to get to your house next?
بهترین راه برای رسیدن به خانه تو چیست؟
Where is Mc Donalds can you tell me please?
لطفا میتوانید به من بگویید نزدیکترین «مکدونالد» کجاست؟
Can you give me directions to the nearest hospital?
میتوانید آدرس نزدیکترین بیمارستان را به من بدهید؟
Are we on the right road for London?
ما در مسیر درستی به سمت لندن هستیم؟
How do you get to the bus stop?
چطور میشود به ایستگاه اتوبوس رسید؟
Where is the carnival?
کارناوال کجاست؟
Where can I find the nearest car park?
کجا میتوانم نزدیکترین پارکنیگ ماشین را پیدا کنم؟
How do I get to library?
چطور به کتابخانه برسم؟
Is there a pet shop near here?
اینجا فروشگاه حیوانات خانگی هست؟
Where is the nearest post office?
نزدیکترین دفتر پست کجاست؟
Do you know where the shopping center is?
میدانید نزدیکترین پاساژ کجاست؟
Is there a sports shop around here?
این اطراف فروشگاه لوازم ورزشی هست؟
Can you tell me how to get to train station from here?
میتوانید به من بگویید چطور از اینجا به ایستگاه قطار برسم؟
What’s the best way to get to the amusement park from here?
بهترین مسیر برای رفتن به شهربازی از اینجا چیست؟
What’s the quickest way to get to the airport from here?
سریعترین راه به فرودگاه از اینجا کدام است؟
What’s the easiest way to get to the nearest drugstore from here?
آسانترین راه برای رسیدن به نزدیکترین داروخانه از اینجا چیست؟
Could you tell me where the nearest grocery store is?
لطف میکنید به من بگویید نزدیکترین خواروبارفروشی کجاست؟
Where are you exactly?
شما دقیقا کجا هستید؟
How do you get to the supermarket from here?
از اینجا چطور به سوپرمارکت بروم؟
I am looking for this address, am I in the right place? How can I get there?
من به دنبال این آدرس میگردم، جای درستی هستم؟ چطور به آنجا برسم؟
Can you tell me the way to the Nature Hotel?
میتوانید مسیر هتل «نیچر» را به من بگویید.
Is this the right way for the campground?
این مسیر درست محوطه اردوزنی است؟
Do you have a map?
شما نقشه دارید؟
I am trying to find an exchange office. Could you tell me how to get there?
من به دنبال دفتر تبادل ارز میگردم. میتوانید به من بگویید چطور به آنجا برسم؟
I am trying to get to the police station, Can you show me on the map?
من میخواهم به ایستگاه پلیس بروم، میتوانید روی نقشه نشانش بدهید؟
Could you help me, please? I’m looking for the bank.
لطفا به من کمک میکنید؟ به دنبال بانک میگردم.
Does this bus go to the center?
این اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
آدرس دادن در انگلیسی
همانطور که وقتی به کشوری غریبه سفر میکنید، احتمالا به دنبال آدرسی میگردید، وقتی فردی از کشوری دیگر به کشور شما سفر میکند نیز ممکن است نیاز داشته باشد به او آدرس بدهید. از آنجایی که انگلیسی زبانی بینالمللی است، برای این کار بهتر است عبارتها و اصطلاحهای انگلیسی مربوط را یاد بگیرید. به مثالهای زیر دقت کنید.
Go past the cinema.
Pass the cinema.
از سینما رد شوید.
Go along this road.
این مسیر را ادامه دهید.
Go straight on.
مستقیم بروید.
Stay on this road – don’t turn.
همین مسیر را پیش بگیرید، دور نزنید.
Go through the tunnel.
از تونل رد شوید.
At the roundabout, take the first exit.
در میدان از اولین خروجی خارج شودید.
Turn left at the crossroads.
در تقاطع به سمت چپ بروید.
Take the second right.
از دومین پیچ به سمت راست بپیچید.
It’s on your left.
سمت چپتان است.
You’ll see it in front of you.
آن را روبهروی خود میبینید.
It’s on the other side of the road.
سمت دیگر جاده است.
You’re going the wrong way.
به سمت اشتباهی میروید.
اگر کسی از شما آدرسی پرسید که بلد نیستید، میتوانید به روشهای زیر به او پاسخ دهید. مثالهای زیر را در نظر بگیرید.
I am sorry. I don’t know.
متاسفم. نمیدانم.
I am stranger here myself.
من هم اینجا ناآشنا هستم.
برای اشاره به جهت هنگام آدرس دادن از جملهها و عبارتهای بسیاری میتوان استفاده کرد. در ادامه به مثالهایی برای اشاره به مسیر مستقیم پرداختهایم. این مثالها را در نظر بگیرید.
Go straight.
مستقیم برو.
Go along the road.
Go straight along this road.
این مسیر را مستقیم برو.
Go down there.
تا آنجا برو.
Go down the street.
Walk down the street.
برو به سمت پایین خیابان.
Go up the street.
Walk up the street.
برو به سمت بالا خیابان.
Go past the bus stop.
از ایستگاه اتوبوس رد شو.
Go toward the church.
به سمت کلیسا برو.
Go ahead.
مستقیم برو.
Go straight ahead.
مستقیم جلو برو.
Go ahead and ask someone.
مستقیم برو و از کسی بپرس.
Go on ahead.
مستقیم به راهت ادامه بده.
Go straight on until you come to the crossroad.
مستقیم برو تا به تقاطعی برسی.
Go straight on left.
مستقیم به سمت چپ برو.
Go straight at the lights / at the roundabout /at the junction.
مستقیم تا چراغ ها / تا میدان / تا تقاطع برو.
Continue straight ahead for about a mile.
حدود یک مایل مستقیم به راه خود ادامه بده.
Continue past the petrol station. ( paas the station and continue)
وقتی به پمپ بنزین رسیدی به راه خود ادامه بده.
Continue straight on past two traffic lights.
مستقیم ادامه بده تا از دو چراغ راهنمایی رانندگی بگذری.
Continue straight ahead for about two kilometres.
حدود دو کیلومتر مستقیم به راهت ادامه بده.
Keep going for another station.
تا یک ایستگاه دیگر ادامه بده.
Keep going down this Street.
این خیابان را مستقیم تا پایین برو.
Keep going for another shop hundred metres.
صد متر دیگر مستقیم برو تا به فروشگاهی برسی.
Keep going straight ahead you will see it on the right.
مستقیم برو تا آن را در سمت راست ببینی.
Keep on the straight road.
مسیر مستقیم را ادامه بده.
Keep walking ahead.
همینطور پیاده برو.
Take this road.
از این مسیر برو.
Walk to the corner.
پیاده تا آن پیچ برو.
Follow this street for 300 metres.
این خیابان را تا سیصد متر پیش برو.
Follow the road until you get to the bank.
این مسیر را ادامه بده تا به بانک برسی.
پیشتر به کاربرد جهت ها به انگلیسی برای آدرس دادن در مسیر مستقیم اشاره کردیم. در ادامه مثالهایی از روش آدرس دادن برای مسیرهای غیرمستقیم ارائه کردهایم. به این مثالها دقت کنید.
Turn right.
به راست بپیچ.
Turn left.
به چپ بپیچ.
Turn left past the bank.
Pass the bank and then turn left.
بعد از بانک به سمت چپ بپیچ.
Turn back.
برگرد.
Turn left after the bridge.
بعد از پل به سمت چپ بپیچ.
Turn right at the second turning
در پیچ دوم به سمت راست بپیچ.
Turn right from the first alley.
از اولین کوچه به راست بپیچ.
Turn left on to Daniel Street.
در خیابان «دنیل» به چپ بپیچ.
Turn left at the end of the corridor.
در انتهای دالان به چپ بپیچ.
Turn right / left at the traffic lights / roundabout.
وقتی به چراغ راهنمایی رانندگی / میدان رسیدی به سمت راست / چپ بپیچ.
Turn right on after you pass the market on the right also.
به سمت راست بپیچ بعد از اینکه به بازار رسیدی نیز دوباره به سمت راست بپیچ.
Turn left after you pass the bakery.
بعد از اینکه از نانوایی گذشتی به چپ بپیچ.
Turn left past the phone shop.
بعد از موبایل فروشی به چپ بپیچ.
When you see a school on your right hand side, turn left in to European Street.
وقتی مدرسهای در سمت راست خود دیدی، از خیابان «یوروپین» به سمت چپ بپیچ.
Go right / left at the end of the road.
در انتهای جاده به سمت راست / چپ بپیچ.
Take the first right.
از اولین پیچ به سمت راست برو.
Take the first / second / third street on the left / right.
از اولین / دومین / سومین پدیچ به سمت چپ / راست بپیچ.
Take the first left when you enter Steven Road.
وقتی به خیابان «استیون» رسیدی به سمت چپ بپیچ.
You need to take a left at the next traffic lights.
باید سر چراغ راهنمایی رانندگی بعدی به سمت چپ بپیچی.
Take a right at the junction.
باید در تقاطع به سمت راست بپیچی.
Take the second exit at the T- junction and then turn right at the traffic rights.
از دومین خروجی سهراهی خارج شو و بعد سر چراغ راهنمایی و رانندگی به سمت راست بپیچ.
When you get to Paris Street, take your next right.
وقتی به خیابان پاریس رسیدی سر دیچ بعد به سمت راست برو.
After you pass the restaurant on your left, take a right at the next crossroad.
بعد از اینکه از رستوران سمت چپ گذشتی، در تقاطع بعدی به سمت راست برو.
If you take the road on the left, you’ll come to the post office.
اگر از مسیر سمت چپ بروی به دفتر پست میرسی.
Take a left when you come to the main street.
وقتی به خیابان اصلی رسیدی به چپ بپیچ.
Round the corner from the post office.
سر اداره پست بپیچ.
همچنین وقتی بخواهیم به کسی بگوییم از جایی رد شود و جلوتر برود، از عبارتها و کلمات خاصی استفاده میکنیم. در مثالهای زیر به این کلمات و حرف اضافه مناسب آنها اشاره شده است.
Cross the river.
از رود رد شو.
Pass the school.
از مدرسه رد شو.
You will cross some traffic lights.
از چند چراغ راهنمایی و رانندگی میگذری.
Cross the taxi rank and you are there.
از ایستگhه تاکسی بگذرتا به آنجا برسی.
Go over the bridge.
از روی پل رد شو.
در ادامه به عبارتهای رایج برای اشاره به جهت ها حین آدرس دادن اشاره میکنیم تا با حرف اضافه درست برای هر فعل بهتر آشنا شوید. به مثالهای زیر دقت کنید.
on the left.
on left.
در سمت چپ.
on the right.
on right side.
در سمت راست.
on the straight ahead.
مستقیم به سمت جلو.
on left after the gas station.
بعد از پمپ بنزین، سمت چپ.
straight ahead on the right.
مستقیم در سمت راست.
straight ahead of you.
درست جلوی رویت.
straight ahead on the left next to the book shop.
مستقیم در سمت چپ، کنار کتابفروشی.
opposite the bank.
مقابل بانک.
on opposite side of the Street.
در سمت دیگر خیابان.
across the road.
آن سمت جاده.
near my office.
نز دیک دفتر کار من.
behind the hospital.
پشت بیمارستان.
in front of the bus station.
جلوی ایستگاه اتوبوس.
between the our office and the supermarket.
بین دفتر کار ما و سوپرمارکت.
on the right in between the pet shop and the grocery store.
در سمت راست بین فروشگاه لوازم حیوانات خانگی و خواروبار فروشی.
at the end of Paris Street.
در انتهای خیابان «پاریس».
on/at the corner of Daniel Road.
نبش خیابان «دنیل».
over there, near the police station.
آنجا، نزدیک پاسگاه پلیس.
just right around the corner.
درست سمت راست همین نبش.
just around the corner.
درست بعد از پیچ.
just around the corner on the left / right side.
درست بعداز پیچ در سمت چپ / راست.
left around the corner next to the market.
نبش خیابان سمت چپ نزدیک بازار
left around the corner from the subway.
نبش خیابان سمت چپ از طرف مترو.
further down the road on the left.
کمی پایینتر از خیابان سمت چپ.
the biggest building on the left.
بزرگترین ساختمان سمت چپ خیابان.
in the centre of the town.
در مرکز شهر.
the first turning on the right after the bank.
اولین پیچ از سمت راست بعد از بانک.
عبارتهای پرکاربرد دیگری نیز برای آدرس دادن در انگلیسی با استفاده از جهت ها به کار میرود. در ادامه به تعدادی از این عبارتها اشاره شده است.
It is this way.
از این سمت است.
You are going to wrong way.
دارید از مسیر اشتباهی میروید.
You are going in the wrong direction.
دارید به سمت اشتباهی میروید.
You will pass a bakery on your left.
از یک نانوایی در سمت چپ خود میگذرید.
It will be on your right.
درست راست شما خواهد بود.
This straight road will lead you to the hospital.
ایم مسیر مستقیم شما را به بیمارستان میبرد.
You will see the entrance on the left.
ورودی را در سمت چپ میبینید.
You will pass a taxi rank on your left.
از ایستگاه تاکسی در سمت چپ خود میگذرید.
Follow the sign for the town centre.
تابلویی را که جهت مرکز شهر را نشان میدهد، دنبال کنید.
You will see the car park in front of you.
پارکینگ ماشین را مقابل خود میبینید.
You can’t miss it.
امکان ندارد از چشم شما دور بماند.
Come off the highway at the junction.
در تقاطع از آزادراه خارج شوید.
The signpost said “London 18 miles”.
روی تابلو نوشته بود: ۱۸ مایل تا لندن.
You will come to a bus station.
به ایستگاه اتوبوسی میرسید.
اگر بعد از آدرس پرسیدن از کسی، متوجه گفته او نشدید میتوانید درخواست کنید جمله خود را تکرار کند. برای این کار میتوانید از اصطلاحات زیر استفاده کنید.
Sorry, I didn’t catch that.
ببخشید متوجه نشدم.
Could you say that again please?
لطف میکنید دوباره بگویید؟
Could you repeat it again please?
لطف میکنید دوباره تکرار کنید؟
What did you say the street’s name was?
گفتید اسم خیابان چه بود؟
Could you speak up please?
ممکن است کمی بلندتر صحبت کنید؟
Could you speak a little louder?
میتوانید کمی بلندتر بگویید؟
Could you show me please?
ممکن است لطفا نشانم بدهید؟
بعد از تمام شدن مکالمه، بهتر است از کسی که بهتان کمک کرده تشکر کوتاهی کنید. در ادامه به مثالهایی از روش این کار اشاره کردهایم. به این مثالها دقت کنید.
Thanks for help. Bye.
Thank you for help. Good bye.
بابت کمک از شما ممنونم. خداحافظ.
Thank you for spending your time with me. Have a nice day!
ممنونم که برای من وقت گذاشتید. روز خوبی داشته باشید.
مثال های ساده از آدرس دادن در انگلیسی
یکی از بهترین راهها برای درک بهتر گرامر زبان انگلیسی، تمرین و تکرار است. در ادامه به چند مثال ساده از کاربرد جهت ها در انگلیسی برای آدرس دادن اشاره کردهایم.
Go along the street until you reach the traffic lights.
این خیابان را ادامه بده تا به چراغهای راهنمایی رانندگی برسی.
You’ll see a bank on the left.
بانکی را در سمت چپ میبینی.
It’s about two blocks from here.
دو بلاک با اینجا فاصله دارد.
I prefer going to the airport on the highway because it’s faster.
من ترجیح میدهم از بزرگراه به فرودگاه بروم چون سریعتر است.
My office building is in front of the mall.
ساختمان شرکت من جلوی فروشگاه است.
Go straight on for about one kilometer.
حدود یک کیلومتر مستقیم جلو برو.
The cinema is next to the bank.
سینما کنار بانک است.
سوالات رایج درباره جهت ها در انگلیسی
در ادامه این مطلب به تعدادی از سوالهای رایج در مورد جهت ها در انگلیسی پاسخ دادهایم.
جهت های اصلی در انگلیسی چه هستند؟
جهتهای اصلی در زبان انگلیسی همان جهتهای جغرافیایی یا جهتهای قطبنما محسوب میشوند. این جهتها شامل شمال (north)، جنوب (south)، شرق (east) و غرب (west) میشوند.
جهت های انگلیسی با چه حروفی نشان داده می شوند؟
در زبان انگلیسی برای اشاره به جهتهای جغرافیایی به صورت مخفف از حرف اول آنها استفاده میشود. این جهتها شمال (north)، جنوب (south)، شرق (east) و غرب (west) هستند و شکل مخفف آنها به ترتیب «.E.»، «S.»، «N» و «.W» هستند که به شکل NSEW نیز نوشته میشوند.
کاربرد جهت ها در انگلیسی چیست؟
مهمترین کاربرد جهتها در زبان انگلیسی برای آدرس دادن یا آدرس پرسیدن است. اگر مسافری به کشور شما آمده باشد و به دنبال آدرس جایی بگردد یا خودتان در کشور دیگری به دنبال آدرسی بگردید، دانستن جهتها و کلمهها و عبارتهای مربوط به آنها برای پیدا کردن آدرس بسیار مفید است.
تمرین جهت ها در انگلیسی
در ادامه این مطلب به چند نمونه سوال ار کاربرد جهت ها در زبان انگلیسی اشاره کردهایم.
تمرین اول
جملههای زیر را با کلمات داده شده کامل کنید. توجه داشته باشید هر کلمه میتواند در بیش از یک جمله به کار برود.
cross, go, take, turn
Q1: _______ past the hospital.
Answer: Go past the hospital.
Q2: _______ left at the crossroads.
Answer: Turn left at the crossroads.
Q3: _______ the road.
Answer: Cross the road.
Q4: _______ over the bridge.
Answer: Go over the bridge.
Q5: _______ straight on.
Answer: Go straight on.
Q6: _______ the second right.
Answer: Take the second right.
Q7: _______ along Princess Street.
Answer: Go along Princess Street.
Q8: _______ to the end of the road.
Answer: Go to the end of the road.
تمرین دوم
برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با مطلب جهت ها در انگلیسی، میتوانید از آزمونی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید.
این آزمون شامل ۱۰ سوال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسشها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، میتوانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جوابهای درست و نادرست را نیز ببینید.
1. Excuse me! _____ is the post office, please?
How
What
When
Where
2. Could you tell me to _____ get to the History Museum, please?
how
what
when
where
3. Can you tell me where _____, please?
is the bank
the bank
the bank is
there a bank
4. Would you mind _____ me some directions, please?
explaining
giving
helping
offering
5. I am _____ for the new children's library.
asking
finding
looking
trying
6. Walk two blocks and turn left _____.
around the bank
at the traffic light
in the corner
into a large hotel
7. Go _____ the flower shop, the drugstore, and the supermarket.
across
behind
opposite
past
8. The library will be on your left. It's a large red-brick building. You can't _____ it.
find
forget
miss
9. Could you tell me where _____ some souvenirs, please?
can I buy
could I buy
I can buy
should I buy
10. There are several souvenir shops on Apple Street, about three blocks _____.
away from
from here
near here
not far
جمعبندی
در این مطلب به جهت ها در زبان انگلیسی و کاربرد آنها پرداختیم. همچنین کلمات و عبارتهای دیگری را که به جهات در زبان انگلیسی اشاره داشتند، به همراه روش استفاده از آنها در مکالمات روزمره بررسی کردیم. کاربرد اصلی جهتها در زبان انگلیسی برای آدرس دادن یا آدرس پرسیدن است.
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «مباحث متفرقه زبان انگلیسی» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:
- آموزش خواندن ساعت به انگلیسی – رایگان و به زبان ساده
- جواب دادن تلفن به انگلیسی + عبارت های مهم و کاربردی
- طرز صحیح نوشتن اعداد انگلیسی — با مثال و ساده
- آموزش اعداد به انگلیسی – با مثال و تمرین
- داستان کوتاه انگلیسی با افعال گذشته استمراری + ترجمه و نکات گرامری
- قواعد جمله سازی در انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- سیلاب در زبان انگلیسی چیست ؟ – توضیح به زبان ساده + مثال و تمرین
- اعضای خانواده به انگلیسی — به زبان ساده + مثال
- سلام و احوالپرسی به انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- متن انگلیسی درباره تعطیلات تابستان + نمونه متن، ترجمه و بررسی اصطلاحات
- اصطلاحات رایج انگلیسی در رستوران – با معنی و مکالمه
- برای یادگیری زبان انگلیسی از کجا شروع کنیم ؟ — بهترین راهنمای رایگان
- ۳۰ روش تقویت مکالمه انگلیسی – راهنمای کامل و ساده
- نمونه ایمیل رسمی انگلیسی – قالب های متنوع، با ترجمه
- طریقه نوشتن ایمیل رسمی به انگلیسی – از صفر تا صد
- آموزش کمک خواستن به انگلیسی + نمونه مکالمه، مثال و تلفظ صوتی
- اصطلاحات رایج انگلیسی در بازرگانی – ۱۰۰ عبارت مهم با معنی
- کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی + 600 کلمه کاربردی و ضروری
- اعداد ترتیبی در انگلیسی — مثال و تمرین
- کاربرد ویرگول در زبان انگلیسی — کامل و با مثال
- کاربرد علامت سوال در زبان انگلیسی — به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- بهترین کتاب گرامر زبان انگلیسی – معرفی 43 عنوان ضروری
- توصیف ظاهر افراد به انگلیسی – صفات ظاهری پرکاربرد + مثال و تمرین
- کشورها و ملیت ها به انگلیسی – توضیح گرامر ملیت + تمرین و تلفظ
- اعضای صورت به انگلیسی + مثال، مکالمه، تمرین، تلفظ و ترجمه فارسی
- مسافرت به انگلیسی — 7 روش استفاده در مکالمه + تلفظ و ترجمه فارسی
- آدرس دادن به انگلیسی — آموزش اصطلاحات رایج + مثال و تلفظ
- اجزای کلام در انگلیسی یا Parts of Speech چیست؟ — به زبان ساده + مثال
- اصول نامه نگاری انگلیسی – هر آنچه باید بدانید + مثال
- 150 ضرب المثل انگلیسی رایج و کاربردی که باید بدانید + ترجمه و تلفظ