انواع تورم در اقتصاد | علت رخ دادن گونه های مختلف تورم — به زبان ساده
حتی در صورتی که در کلاسهای اقتصاد کلان، شرکت نکرده باشید، واژه تورم را شنیدهاید. انواع تورم را میتوان بسته به دلایل مختلف بوجود آورنده آنها به دستههای مختلفی طبقهبندی کرد. برای شهروندان کشوری که در اغلب سالهای پیش، تورم دورقمی را به صورت ترکیبی از انواع تورم تجربه کردهاند، تورم پدیدهای طبیعی و اجتناب ناپذیر بنظر میرسد اما در حقیقت جلوگیری از بروز انواع تورم، اصلاً، غیرقابل اجتناب نیست. در نوشتار پیشرو، پس از بررسی مفاهیم مهم زیرمجموعه تورم، مهمترین انواع تورم را معرفی میکنیم.
تورم مثبت چیست؟
تورم مثبت یا انفلاسیون افزایش کلی یا ماندگاری سطح قیمتهای کالاها و خدمات در یک کشور در طی یک دوره زمانی به صورت طبیعی، یکسال است. زمانی که سطح کلی قیمتها افزایش مییابد با هر واحد پولی میتوان کالاها و خدمات کمتری را تهیه کرد. در نتیجه، گفته میشود که تورم مثبت انعکاسدهنده قدرت خریدِ کاهش یافته پول است. درواقع، با وجود تورم، باید در هنگام محاسبات سرمایهگذاری، به ارزش زمانی پول توجه شود.
چرا تورم یک مشکل در نظر گرفته میشود؟
تورم - تورم مثبت و منفی - مشکل در نظر گرفته میشوند زیرا معمولاً مطلوب شهروندان نیستند. در دهه ۱۹۷۰ میلادی زمانی که ایالات متحده در حال تجربه نرخ بالایی از تورم بود، در نظرسنجیها، تورم به عنوان مهمترین مشکلی که کشور با آن مواجه است، انتخاب شده بود.
تورم مثبت، قدرت خرید افراد را کاهش میدهد و ممکن است آنها در تهیه نیازهای اولیه خود نیز دچار مشکل شوند. از طرفی دیگر، تورم به معنی کاهش ارزش پول یک کشور است که این خود میتواند تبعات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی غیرقابل جبرانی را به همراه داشته باشد.
جهت تشریح بهتر انواع تورم بهتر است به تعریف نظریه مقداری پول بپردازیم. این نظریه کلاسیک خطاب میشود زیرا توسط بعضی از اولین متفکرین اقتصادی بوجود آمده است. اغلب اقتصاددانان برای توضیح عوامل بلندمدت تعیینکننده سطح قیمت و نرخ تورم از این نظریه استفاده میکنند.
تورم چه تاثیری در سطح قیمتی و ارزش پول دارد؟
فرض کنید که روند افزایش قیمت بستنی قیفی را در طی دوره زمانی در نظر بگیریم و مشاهده کنیم که چگونه قیمت آن از ۱۵۰ تومان به دههزارتومان میرسد. اینطور به نظر میرسد که افراد در طی زمان، از مبلغ زیادی جهت تهیه بستنی صرفنظر کردهاند.
این امکان وجود دارد که بگوییم تمایل افراد به مصرف بستنی در طی زمان بیشتر شده است و آنها از مصرف بستنی مطلوبیت بیشتری کسب میکنند اما احتمالاً این مورد صحیح نباشد. این احتمال وجود دارد که رضایت کسبشده از مصرف بستنی در طی زمان ثابت باقی مانده و در طی زمان از ارزش پول اختصاص داده شده به خرید بستنی کاسته شده باشد.
در حقیقت، مفهوم تورم بیشتر از توجه به ارزش کالاها، به ارزش پول میپردازد. با این دیدگاه، بهتر میتوان نظریه تورم را درک کرد. در زمان افزایش شاخص قیمت مصرفکننده و دیگر معیارهای سنجش افزایش سطوح قیمتی، تحلیلگران، بسیاری از قیمتهای تشکیلدهنده این شاخصها را تحت نظر میگیرند. برای مثال، افزایش ۳ درصدی در شاخص قیمت مصرفکننده میتواند به علت افزایش ۲۰ درصدی در قیمت چای و افزایش ۳۰ درصدی در قیمت سوخت گرمایشی باشد.
با اینکه، این نوع بررسی حاوی اطلاعات جالبی درباره پدیده اقتصادی در حال رخ دادن است اما از نکته مهمی چشمپوشی میکند. فارغ از انواع تورم، این مورد یک پدیده جهانی است که در اولین گام، ارزش «وسیله مبادله» (Medium of Exchange) در اقتصاد را مورد مطالعه قرار میدهد.
سطح کلی قیمت در اقتصاد را میتوان به دو روش بررسی کرد. تا اینجا، سطح قیمتی را مانند سطح قیمت سبدی از کالاها و خدمات در نظر گرفتهایم. با افزایش سطح قیمت، افراد، پول بیشتری برای دریافت کالاها و خدمات میپردازند. به همین صورت، میتوان سطح قیمتی را به عنوان معیاری از ارزش پول در نظر گرفت. افزایش سطح قیمت به معنی کاهش ارزش پول است زیرا شما با هر هزارتومان نسبت به گذشته میتوانید کالاها و خدمات کمتری را خریداری کنید.
تورم منفی چیست؟
دورههایی در قرن نوزدهم میلادی وجود داشتند که اغلب قیمتها کاهش پیدا کردند. پدیدهای که «تورم منفی» (ضد تورم) نامیده میشود. تورم منفی یکی از انواع تورم است که برخلاف نوع مثبت خود خیلی رایج به شمار نمیرود. میانگین سطح قیمتی در ایالات متحده آمریکا در سال ۱۸۹۶ میلادی نسبت به سال ۱۸۸۰ میلادی، ۲۳ درصد کمتر بود و پدیده تورم منفی، مسئله مهمی در انتخابات سال ۱۸۹۶ میلادی به شمار میرفت. کشاورزان، با بدهی انباشتهشده فراوان، با کاهش قیمت محصولات، دچار ضرر شدند و درآمد و به تبع آن، توانایی بازپرداخت بدهی، توسط آنان کاهش یافت. آنها انتظار داشتند که تورم منفی مانند بعضی از انواع تورم، توسط سیاستهای دولتی برطرف شود.
در ایالات متحده آمریکا، در دهه ۱۹۹۰ میلادی، قیمتها به صورت متوسط، سالیانه افزایشی دو درصدی را تجربه کردند. از طرفی دیگر، در دهه ۱۹۷۰ میلادی، افزایش قیمتها به میزان ۷ درصد بوده که به معنی دوبرابر شدن سطح قیمتها در یک دهه است. اغلب افراد، این نرخهای بالای تورم - تورم مثبت را به عنوان یکی از انواع تورم - مسئله اقتصادی حادی به شمار میآورند. در حقیقت، زمانی که «جیمی کارتر» (Jimmy Carter) - ۳۹امین رئيس جمهور ایالات متحده آمریکا - برای دوباره انتخاب شدن در سال ۱۹۸۰ میلادی رقابت میکرد، «رونالد ریگان» (Ronald Reagan)، رقیب او، نرخ بالای تورم را یکی از نقاط ضعف کارتر در کارنامه سیاسیاش به شمار میآورد.
دادههای بینالمللی، حتی گستره وسیعتری از تورم را نشان میدهند. در سال ۲۰۰۹ میلادی، زمانی که نرخ تورم در ایالات متحده برابر ۲ درصد بود، این میزان در ژاپن ۱٫۷ درصد، در روسیه ۹ درصد، در ایران ۱۰٫۸۲ درصد و در ونزوئلا، ۲۵ درصد بود.
پیامدهای تورم منفی چه هستند؟
در تاریخ اخیر ایالات متحده آمریکا، تورم معمول بوده است. اما سطح قیمتها در زمانهایی، کاهش پیدا کردهاند. برای مثال در طی اواخر قرن ۱۹ میلادی و اوایل دهه ۱۹۳۰ میلادی. همچنین، ژاپن نیز در سالهایی کاهش کلی در سطح قیمتها را - به عنوان نمونهای از انواع تورم - تجربه کرده است. همانطور که به پیامدهای تورم مثبت پرداختیم، پیامدهای تورم منفی را نیز بررسی میکنیم.
به عقیده بعضی از اقتصاددانان مقادیر اندک و پیشبینیپذیر تورم منفی، ممکن است مناسب باشد. میلتون فریدمن بیان کرده است که تورم منفی - به عنوان نمونهای از انواع تورم نرخ بهره اسمی را کاهش میدهد و منجر به کاسته شدن هزینه نگهداری پول میشود.
هزینه چرم کفش نگهداری پول، همانطور که او بیان کرده بود، با نرخ بهره اسمی نزدیک به صفر، به حداقل میرسد. که در اینصورت نیاز است که نرخ تورم منفی برابر با نرخ بهره حقیقی باشد. این تجویز برای داشتن تورم متعادل، «قانون فریدمن» (Friedman Rule) نامیده میشود.
بااینحال، تورم منفی نیز دارای هزینههایی است. بعضی از این پیامدهای منفی، معکوس هزینههای ایجاد شده توسط تورم مثبت هستند. برای مثال، همانطور که افزایش قیمتها هزینه فهرست و تنوع قیمت نسبی را به همراه دارد، تورم منفی نیز پیامدهایی مشابه را به همراه میآورد.
به علاوه، تورم منفی در عمل به ندرت به میزان پیشبینیشده توسط فریدمن، ثبات و پیشبینی پذیری دارد. در اغلب اوقات این تورم، پیشبینیناپذیر است و توزیع ثروت را به نفع بستانکاران و به ضرر بدهکاران تغییر میدهد. از آنجاییکه، بدهکاران غالباً فقیرتر هستند، این بازتوزیع ثروت میتواند مهلک باشد.
همچنین، از همه مهمتر، تورم منفی عموماً به علت مشکلات گسترده در سطح اقتصاد کلان رخ میدهد. کاهش قیمت زمانی اتفاق میافتد که حادثهای مانند سیاست پولی انقباضی، تقاضای کل کالاها و خدمات را در اقتصاد کاهش دهد. این کاهش در تقاضای کل منجر به کاهش درآمدها و افزایش بیکاری میشود. به عبارتی دیگر، تورم منفی نشانهای از وجود مشکلات عمیقتر اقتصادی است.
بیان موارد گفته شده به زبان ریاضی
فرض کنید که P سطح قیمت اندازهگیری شده توسط شاخص قیمت مصرف کننده یا «شاخص ضمنی تولید ناخالص داخلی» (GDP Deflator) باشد. در این صورت، P نشاندهنده تعداد اسکناس هزارتومانی مورد نیاز برای خرید یک بسته از کالا و خدمات است. حال این معادله را معکوس میکنیم.
مقدار کالاها و خدماتی که می توان با هزارتومان خریداری کرد، برابر است. به عبارتیدیگر، اگر P نشاندهنده قیمت کالاها و خدمات بر حسب واحد پولی باشد، نشاندهنده ارزش پول بر حسب کالاها و خدمات است.
در اقتصادی که تنها یک کالا تولید میکند، نشان دادن این مورد آسانتر است. فرض کنید در کشوری تنها کالای تولید شده قیف بستنی باشد. درآن صورت، P برابر قیمت یک قیف بستنی است. زمانی که قیمت یک قیف بستنی، برای مثال، برابر ۲ ریال باشد، ارزش یک ریال برابر ۰٫۵ قیف و زمانی که قیمت یک قیف برابر ۴ ریال باشد، ارزش یک ریال با ۰٫۲۵ برابری خواهد کرد.
در دنیای واقعی، در اقتصاد، سالیانه هزاران کالا و خدمت تولید و ارائه میشوند. در نتیجه، از شاخص قیمتی به جای قیمت یک کالای واحد استفاده میکنیم اما منطق این عمل ثابت باقی میماند. با افزایش سطح کلی قیمتها، در اغلب انواع تورم، ارزش پول کاهش پیدا میکند.
بررسی تورم با توجه به عرضه پول، تقاضای پول و تعادل پولی
ارزش پول را میزان عرضه و تقاضای آن تعیین میکند. همانطور که میزان عرضه و تقاضای موز، قیمت آنرا تعیین میکند، ارزش پول نیز بوسیله میزان عرضه و تقاضای آن مشخص میشود. در ادامه، نظریه مقداری پول و موارد تعیینکننده میزان عرضه و تقاضای پول را در تورم پولی به عنوان نمونهای از انواع تورم، بررسی میکنیم.
عرضه پول چیست؟
در ابتدا، باید عرضه پول مورد توجه قرار بگیرد. همانطور که قبلاً بیان شد، بانک مرکزی به همراه سیستم بانکداری میزان عرضه پول را مشخص میکند. با فروش اوراق قرضه توسط بانک مرکزی در «عملیات بازار باز» (Open-market Operation)، ریال جمعآوری میشود و از عرضه پول میکاهد. زمانی که بانک مرکزی اوراق قرضه خریداری میکند، ریال میپردازد و عرضه پول افزایش مییابد. در اینجا از اشاره به پیچیدگیهای سیستم بانکداری خودداری و تنها میزان عرضه پول را به عنوان متغیری قابل کنترل توسط بانک مرکزی معرفی میکنیم.
تقاضای پول چیست و به چه مواردی بستگی دارد؟
اساساً تقاضا برای پول نشاندهنده میزان ثروتی است که افراد تمایل دارند به شکل پول نقد نگهداری کنند. عوامل بسیاری بر میزان تقاضای پول تاثیر میگذارد. برای مثال، میزان پول حمل شده توسط افراد در کیف پول آنها، بستگی به استفاده آنها از کارتهای اعتباری و سهولت دسترسی به دستگاه خودپرداز پول دارد. همانطور که قبلاً بیان کردهایم، میزان پول تقاضا شده، به میزان سود قابل دستیابی برای فرد با وجود دارا بودن اوراق قرضه، نیز، بستگی دارد.
با وجود تاثیرگذاری موارد متعددی بر تقاضای پول، میانگین سطح قیمتها در اقتصاد، یکی از مهمترین موارد به شمار میرود. افراد، پول را نگهداری میکنند زیرا نوعی وسیله مبادله است. برخلاف سایر داراییها، مانند اوراق قرضه و سهام، میتوان از پول برای خریداری کالاها و خدمات دلخواه، استفاده کرد.
میزان پول نگهداریشده، به قیمت کالاها و خدمات بستگی دارد. هرچه قیمت کالاها و خدمات بیشتر باشد، تراکنشهای معمولی به پول بیشتری نیاز خواهند داشت و افراد نیز پول بیشتری در کیف پول و حسابهای جاری خود نگهداری خواهند کرد. در نتیجه، سطح بالاتر قیمت (یا پول با ارزش کمتر) میزان تقاضای پول را افزایش میدهد.
آیا میزان پول تقاضا شده برابر با میزان پول عرضه شده توسط بانک مرکزی است؟
این مورد، به افق زمانی، بستگی دارد. در کوتاهمدت، نرخ بهره نقش مهمی خواهد داشت. در بلندمدت، سطح کلی قیمتها با سطح برابری عرضه با تقاضا، انطباق پیدا میکند. اگر سطح قیمتی بالاتر از سطح تعادل باشد، افراد تمایل دارند که بیشتر از پول خلق شده توسط بانک مرکزی، پول نگهداری کنند. در نتیجه، باید سطح قیمتها کاهش پیدا کند تا میزان عرضه و تقاضای پول به تعادل برسد.
اگر سطح قیمتی، پایینتر از میزان تعادل باشد، افراد نسبت به پول خلق شده توسط بانک مرکزی، پول کمتری را نگهداری میکنند. سپس، سطح قیمتها افزایش پیدا میکند تا تعادل بین عرضه و تقاضا برقرار شود. در سطح قیمتی تعادلی، میزان پولی که افراد تمایل به نگهداری آن دارند، دقیقاً با میزان پول عرضه شده توسط بانک مرکزی، برابری میکند.