اختلال شخصیت دوگانه تجزیه ای چیست؟ | هر آنچه باید بدانید — به زبان ساده

۱۵۲۲ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۰۵ دی ۱۴۰۲
زمان مطالعه: ۱۷ دقیقه
اختلال شخصیت دوگانه تجزیه ای چیست؟ | هر آنچه باید بدانید — به زبان ساده

اختلال تجزیه ای یا اختلال تجزیهٔ هویت (Dissociative Identity Disorder) در حوزه روانشناسی بالینی از انواع اختلالات گسستگی است. این اختلال با عناوین دیگری همچون «چند شخصیتی»، «شخصیت چندگانه»، «تعدد شخصیت»، «اختلال هویت تجزیه» و اسامی نظیر آن نیز شناخته می‌شود. این اختلال فراموشی‌هایی غیرعادی در سیستم ذخیره اطلاعات مغزی را شامل می‌شود. شخصیت دوگانه نیز یک نوع از این اختلال یا علامت و شاخصه‌ای از آن است. وجود تروما در زندگی می‌تواند یکی از اصلی‌ترین دلایل ایجاد اختلال تجزیه‌ای باشد. در این مطلب راجع به علل و نشانه‌های این اختلال و راه‌های درمان و کنترل آن از دیدگاه روانشناسی بالینی توضیح داده‌ایم.

اختلال شخصیت تجزیه ای چیست؟

اگرچه اختلال تجزیه یا گسستگی (Dissociation)، اصطلاحی که زمینه‌ساز اختلالات تجزیه از جمله اختلال هویت تجزیه است، فاقد تعریف دقیق، تجربی و به طور کلی مورد توافق بین تمامی روانشناسان است اما به طور کلی می‌توان آن را شکافی در نحوه برخورد ذهن با اطلاعات دانست. فرد مبتلا احساس می‌کند با افکار، احساسات، خاطرات و محیط اطراف خود بیگانه و از آن‌ها جدا است که این می‌تواند بر حس هویت و درک از زمان تأثیر بگذارد.

گسستگی تجارب متنوعی را شامل می‌شود که مشخص نیست آیا ریشه مشترکی در همه انواع این تجارب وجود دارد یا علائم خفیف تا شدید ناشی از علل مختلف و ساختارهای بیولوژیکی هستند. در مورد تعاریف اصطلاحات دیگر مورد استفاده از جمله شخصیت، حالت شخصیت، هویت، حالت نفسانی و فراموشی، نیز توافق کلی وجود ندارد. چندین مدل در تعریف این اختلال شخصیت وجود دارند که برخی از علائم غیر تجزیه کننده را در بر می‌گیرند و علائم تجزیه را حذف کرده‌اند. برخی اصطلاحات در مورد گسستگی در ادامه ارائه شده‌اند که به درک بهتر از تجربه فرد مبتلا کمک می‌کنند.

یکی از این اصطلاحات «وضعیت ایگو» (Ego State) است یعنی رفتارها و تجاربی که با دنیای بیرونی دارای یک مرز هستند اما با یک احساس مشترک از خود یا «منیت» فرد همراه هستند. اصطلاح بعدی «دیگری» (Alters) است. هر چیزی خارج از منیت فرد که با حافظه او از اتفاقات و اطراف و گذشته در ارتباط است و حس مالکیت بر رفتار فرد دارد.

Elrt Nijenhuis و همکارانش بین شخصیت‌هایی که در عملکرد روزانه خود قادر مسئولیت‌پذیر هستند (همراه با واکنش‌های فیزیولوژیک مبهم و کاهش واکنش احساسی که به عنوان قسمت طبیعی شخصیت یا ANP شناخته می‌شود) و کسانی که فقط در شرایط بقا، عملکرد دارند (شامل پاسخ‌ جنگ یا پرواز، خاطرات آسیب‌زا و واضح، احساسات شدید و دردناک که همگی به عنوان قسمت عاطفی شخصیت یا EP شناخته می‌شوند) تمایز قائل می‌شوند.

اتو ون در هارت (Otto van der Hart) و همکارانش، از «تجزیه ساختاری شخصیت» استفاده می‌:نند تا فرآیند تجزیه‌ای ناشی از آسیب‌ (تروما) یا تجزیه به علل پاتولوژیک را از یکدیگر افتراق بدهند که به نوبه خود به تجزیه درجه اول، درجه دوم و درجه سوم تقسیم می‌شود. طبق این فرضیه، تفکیک درجه اول شامل یک ANP و یک EP است، در حالی که تفکیک درجه دوم شامل یک ANP و حداقل دو EP است.

تفکیک درجه سوم که منحصر به اختلال تجزیه ای است، با حداقل دو ANP و حداقل دو EP توصیف می‌شود. برخی دیگر از پژوهشگران معتقدند که تجزیه را می‌توان به دو شکل مجزا شامل «جدایی عاطفی» (Emotional detachment) و «دفاع جداسازی» (Compartmentalization) تقسیم کرد که مورد دوم، به صورت عدم کنترل فرآیندها یا اقدامات قابل کنترل، در اختلال تجزیه ای بسیار مشهود است.

اختلال تجزیه چیست

انواع اختلال تجزیه ای چه هستند؟

انواع مختلفی از اختلال گسستگی وجود دارند و 3 نوع اصلی آن عبارتند از:

  • اختلال شخصیت زدایی (Depersonalisation - Derealisation Disorder)
  • فراموشی تجزیه ای (Dissociative Amnesia)
  • اختلال تجزیه هویت (Dissociative Identity Disorder)

اختلال شخصیت زدایی

هنگامی که شخصیت‌زدایی برای فرد اتفاق می‌افتد، احساس می‌کند خارج از بدن خود قرار دارد و از فاصله دور اعمال، احساسات یا افکار خود را مشاهده می‌کند. غیر واقعی سازی جایی است که احساس می‌کند دنیای اطراف غیرواقعی است. ممکن است افراد و چیزهای اطراف بی روح یا مه آلود به نظر برسند. فرد ممکن است شخصی سازی یا غیر واقعی‌سازی یا هر دو را با هم تجربه کند. این اتفاق گاهی فقط چند لحظه و گاهی تا سال‌ها ادامه می‌یابد.

اختلال شخصیت زدایی

فراموشی تجزیه ای

فردی با فراموشی تجزیه‌ای دوره‌هایی را تجربه می‌کند که نمی‌تواند اطلاعات مربوط به خود یا وقایع گذشته را به خاطر بسپارد. آن‌ها همچنین ممکن است یک استعداد یا مهارت آموخته شده را فراموش کنند و نتوانند خاطرات بلندمدت جدید تشکیل دهند. این شکاف‌های حافظه بسیار شدیدتر از فراموشی طبیعی هستند و ناشی از بیماری یا نقص عصبی دیگری نیستند. علاوه بر این، دلایل کافی برای انتساب علاسم به سایر انواه اختلالات مانند PTSD وجود ندارد.

برخی از افراد مبتلا به فراموشی تجزیه‌ای خود را در مکانی عجیب می‌یابند بدون اینکه بدانند چگونه به آنجا رسیده‌اند. آن‌ها ممکن است به عمد در ذهن خود به آنجا سفر کرده باشند یا در حالت گیجی سرگردان باشند. این قسمت‌های خالی در حافظه ممکن است چند دقیقه، ساعت‌ها یا روزها و در موارد نادر، ماه‌ها یا سال‌ها طول بکشد. فراموشی تجزیه‌ای می‌تواند گزینشی باشد یعنی فرد فقط برخی قسمت‌های یک رویداد را به خاطر می‌آورد.

فراموشی تجزیه ای

اختلال تجزیه هویت

اختلال تجزیه هویت قبلاً اختلال شخصیت چندگانه نامیده می‌شد. شخصی که مبتلا به اختلال تجزیه هویت است، در مورد هویت و شخصیت خود مطمئن نیست یا آن را احساس نمی‌کند. فرد مبتلا ممکن است حضور افراد دیگر را با نام، صدا، تاریخ مشخص و طرز رفتار خاصی احساس کند. علائم اصلی اختلال تجزیه هویت عبارتند از:
  • خلأ حافظه در مورد وقایع روزمره
  • احساس می‌کند که چندین شخصیت متمایز دارد.

هویت تجزیه ای

نشانه های اختلال تجزیه ای چه هستند؟

طبق پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM - 5)، علائم اختلال تجزیه ای شامل وجود دو یا چند حالت شخصیتی مجزا، همراه با عدم توانایی در یادآوری اطلاعات شخصی بوده که این مقدار فراموشی فراتر از میزان طبیعی است. سایر علائم DSM - 5 شامل از دست دادن هویت، حالات شخصیتی متمایز و از دست دادن زمان، حضور و هوشیاری هستند. در هر فرد، تظاهرات بالینی تفاوت دارند و تحت تأثیر آن سطح عملکرد فرد ممکن است کمترین تغییرات را داشته یا بسیار شدید باشد.

علائم فراموشی در اختلال تجزیه ای تحت تشخیص قرار می‌گیرند بنابراین در صورت رعایت معیارهای اختلال هویت تجزیه، نباید جداگانه تشخیص داده شود. افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای ممکن است هم از علائم اختلال تجزیه ای و هم از علائم همراه با آن اظهار پریشانی کنند (تفکیک وقایع باعث می‌شود اطلاعات را به طور خاصی به خاطر بسپارند). اکثر بیماران مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای، تجربه سوء استفاده جنسی یا جسمی در دوران کودکی خود را گزارش کرده‌اند، اگرچه صحت این گزارش‌ها هم به دلیل شرایط آن‌ها، بحث برانگیز است. همچنین فراموشی بین هویت‌ها، ممکن است نامتقارن باشد.

افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای ممکن است به دلیل احساس سوء استفاده، شرم و ترس، تمایلی به بحث در مورد علائم خود نداشته باشند. بیماران ممکن است به طور مکرر و به شدت دچار اختلالات زمانی شوند. حدود نیمی از افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه کمتر از 10 هویت دارند و بیشتر آن‌ها کمتر از 100 هویت دارند که تا حدود 4500 مورد با ای مقدار بالای تعدد شخصیت گزارش شده‌اند. طی چند دهه گذشته ​​تعداد هویت‌ها در افراد مبتلا به این اختلال، از متوسط دو یا سه، به ​​تقریباً 16 مورد افزایش یافته است.

مشخص نیست که آیا این به دلیل افزایش واقعی هویت است یا جامعه روانپزشکی وجود تعداد بیشتری از اجزای حافظه فشرده (هویت‌های متعدد) را در یک فرد پذیرفته است. کسی که مبتلا به اختلال تجزیه ای است ممکن است دارای سایر مشکلات بهداشت روان هم باشد مانند موارد زیر:

  • علائم بالینی غیر قابل توضیح مانند دردهای جسمانی
  • اختلال استرس پس از سانحه
  • افسردگی
  • نوسانات خلقی
  • اضطراب
  • حملات وحشت
  • تمایل به خودکشی یا آسیب به خود
  • فوبیا
  • ابتلا به نوعی از اختلالات غذا خوردن
  • اختلال وسواس فکری عملی
  • بی‌خوابی یا سایر اختلالات خواب

عوارض همراه با اختلال هویت تجزیه

سابقه روانپزشکی مبتلایان به هویت تجزیه ای اغلب شامل چندین تشخیص قبلی از اختلالات مختلف و ناکارآمدی در درمان فرد است. شایع‌ترین شکایت از اختلال هویت تجزیه، افسردگی است و سردرد یکی از علائم عصبی رایج آن است. اختلالات همراه می‌توانند شامل اختلال مصرف مواد، اختلالات خوردن، اختلالات اضطرابی، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و اختلالات شخصیتی باشند.

درصد قابل توجهی از مبتلایان به اختلال هویت تجزیه دارای سابقه اختلال شخصیت مرزی و اختلال دو قطبی هستند. علاوه بر این، داده‌ها نشان می‌دهند که در افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه، سطح بالایی از علائم روان پریشی دارند، همچنین افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و کسانی که مبتلا به اختلال هویت تجزیه هستند دارای سابقه تروما بوده‌اند.

سایر اختلالات همراه با اختلال هویت تجزیه همراه با اختلالات جسمانی‌سازی، اختلال افسردگی اساسی و همچنین سابقه اقدام به خودکشی در گذشته هستند. افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه بالاترین میزان هیپنوتیزم‌پذیری را در بین کل جمعیت بالینی نشان می‌دهند. تعداد زیادی از علائم ارائه شده توسط افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه، برخی از پزشکان معتقد هستند که به جای اینکه یک اختلال جداگانه باشد، تشخیص اختلال هویت تجزیه در واقع نشانه شدت سایر اختلالات تشخیص داده شده در بیمار است.

اختلال شخصیت مرزی چیست؟

DSM-IV-TR بیان می‌کند که خودزنی، تکانشگری و تغییرات سریع در روابط بین فردی ممکن است تشخیص همزمان اختلال شخصیت مرزی را نشان بدهد. استیون لین و همکارانش اظهار داشتند که همپوشانی قابل توجه بین شخصیت مرزی و اختلال هویت تجزیه ممکن است یک عامل موثر در ایجاد اختلال هویت تجزیه ناشی از درمان باشد، به همین دلیل درمانگرانی که تشخیص اختلال هویت تجزیه را پیشنهاد می‌دهند توضیحی در مورد بی‌ثباتی رفتاری، خودزنی، تغییرات خلقی غیر قابل پیش‌بینی و اقداماتی که مبتلایان تجربه می‌کنند، پیشنهاد تغییرات پنهان را می‌دهند.

در سال 1993 گروهی از محققان اختلال هویت تجزیه و اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder) یا BPD را بررسی كردند و نتیجه گرفتند كه اختلال هویت تجزیه پدیده‌ای از شخصیت مرزی بوده و هیچ آزمایش یا توصیف بالینی قادر به تمایز بین این دو نیست. نتیجه‌گیری‌های آن‌ها در مورد اثبات تجربی اختلال هویت تجزیه توسط گروه دیگری تکرار شد، آن‌ها معتقد بودند که امکان تشخیص وجود دارد اگرچه دانش تا به امروز اختلال هویت تجزیه را به عنوان تشخیص جداگانه توجیه و وجود آن را رد نمی‌کند.

بررسی سوابق پزشکی و آزمایش‌های روانشناختی نشان داده است که اکثر بیماران اختلال تجزیه ای می‌توانند صرفا مبتلا به شخصیت مرزی تشخیص داده شوند، اگرچه حدود یک سوم از آن‌ها این تشخیص را نمی‌گیرند که نشان می‌دهد اختلال هویت تجزیه ای وجود دارد اما ممکن است گاهی بیش از حد بر روی عملکرد شناختی و روزمره و رتبه‌بندی این افراد توسط پزشکان تأکید شود. در هر حال هر دو گروه از سوء استفاده‌های جسمی و جنسی بالاتر از جمعیت عمومی گزارش می‌کنند و بیماران مبتلا به شخصیت مرزی نیز در ارزیابی میزان گسستگی روانی درجه بالایی دارند.

اختلال شخصیت مرزی
برخی از نشانه‌های اختلال شخصیت مرزی

علت اختلال هویت تجزیه چیست؟

اختلال هویت تجزیه از نظر اتیولوژی (سبب‌شناسی) پیچیده و چند عاملی است. علل روانشناختی اختلال هویت تجزیه شامل آسیب‌دیدگی رشدی و پیامدهای اجتماعی و مشکلات شناختی و عامل بیولوژیک شامل پاسخ‌های عصبی ناشی از تروما هستند. صفات زیست شناختی مشتق شده و مکانیسم‌های اپی‌ژنتیکی نیز ممکن است در ایجاد اختلال هویت تجزیه نقش داشته باشند. هیچ بررسی مستقیم ژنتیکی در اختلال هویت تجزیه انجام نشده است با این وجود به دلیل مشاهده آن در اختلالات تجزیه ای دیگر، احتمال اثر آن بر اختلال هویت تجزیه نیز درن ظر گرفته می‌شود.

بسیاری از محققان و روانپزشکان، اختلال هویت تجزیه را شدیدترین شکل ابتلا به کودک در هنگام بروز اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) می‌دانند، زیرا یافتن بیمار اختلال هویت تجزیه بدون سابقه تروما در واقع غیرممکن است. در حال حاضر دو نظریه رقابتی در مورد رابطه بین تروما و گسستگی وجود دارد: مدل مربوط به تروما و مدل مستعد فانتزی.

در کتابچه راهنمای تشخیصی DSM - 5 آمده است که اختلال هویت تجزیه با تجربیات طاقت‌فرسا، حوادث آسیب‌زا یا سوء استفاده در دوران کودکی همراه است. اختلالات تجزیه غالباً پس از ضربه رخ می‌دهند و DSM - 5 آن‌ها را پس از ضربه و اختلالات مربوط به استرس برای قرار دادن این رابطه نزدیک قرار می‌دهد. در اختلالات تجزیه به طور کلی و به طور خاص در اختلال هویت تجزیه، تغییرات در محیط نیز تا حد زیادی بیمار را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

افرادی که مبتلا به اختلال هویت تجزیه هستند اغلب اظهار می‌کنند که در دوران کودکی سوء استفاده جسمی یا جنسی را تجربه کرده‌اند. برخی دیگر از بیماران استرس طاقت فرسا، بیماری جدی پزشکی یا سایر حوادث آسیب‌زا را در دوران کودکی گزارش می‌دهند. آن‌ها همچنین آسیب روانی تاریخی بیشتری را نسبت به کسانی که با هر بیماری روانی دیگر تشخیص داده شده‌اند، گزارش می‌کنند. آسیب شدید جنسی، جسمی یا روانی در دوران کودکی به عنوان توضیحی برای رشد آن مطرح شده است.

آگاهی، خاطرات و عواطف مربوط به اعمال مضر یا حوادث ناشی از تروما از هوشیاری برداشته می‌شود یا شخصیت‌های فرعی دیگری با خاطرات، احساسات و رفتار متفاوت شکل می‌گیرد. اختلال هویت تجزیه، به شدتِ استرس یا اختلالات وابستگی نسبت داده می‌شود. آنچه ممکن است به عنوان اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در بزرگسالان بیان شود، ممکن است به دلیل استفاده بیشتر از تخیل به عنوان نوعی کنار آمدن و واکنش دفاعی، در کودکان بروز پیدا کند.

احتمالاً به دلیل تغییرات رشدی و احساس انسجام درونی بیشتری در سن شش سالگی، ممکن است تجربه ضربه شدید منجر به بروز علائم تجزیه‌ای و اختلالات هویتی متفاوت و پیچیده‌ای شود. تصور بر این است که یک رابطه خاص بین تجربه سوء استفاده در دوران کودکی، دلبستگی نامنظم و عدم حمایت اجتماعی وجود دارد که از مؤلفه‌های ضروری در تشخیص اختلال هویت تجزیه هستند. برخی از شواهد تأثیر عصب شناختی استرس را در دوران رشد نشان می‌دهد.

بحث در مورد گسستگی شخصیتی و اختلالات تجزیه از ابتدای وجود روانپزشکی و روانشناسی مدرن وجود داشته است. حتی در میان متخصصان، عقاید در مورد گسستگی اغلب بر اساس ادبیات علمی نیست. چندین شواهد از یک رابطه قدرتمند بین گسستگی و ضربه روانی، به ویژه آسیب های تجمعی یا اوایل زندگی پشتیبانی می‌کند.

برخی از متخصصان مخالف این هستند که گسستگی، تخیلی از تروما ایجاد می‌کند یا اینکه اختلالات تجزیه شرایط مصنوعی هستند که توسط یاتروژنز (علت بیماری، عارضه مضر یا اثر بیماری به دلیل هر فعالیت پزشکی از جمله تشخیص، مداخله، خطا یا سهل‌انگاری) یا عوامل فرهنگی اجتماعی ایجاد می‌شوند و البته تقریباً هیچ تحقیق یا داده بالینی این نظر را تأیید نکرده است.

اختلالات تجزیه در جمعیت‌های عمومی و بالینی شایع است و جمعیت عمده‌ای را که دارای خطر قابل توجهی برای رفتار خودکشی و خود تخریبی هستند، نشان می‌دهد. کنترل دارویی بیماران مبتلا به اختلالات تجزیه شدید، بهبود قابل توجهی در علائم از جمله رفتارهای خودکشی و خودتخریبی نشان می‌دهد و با کاهش هزینه درمان ناشی از علائم متعدد اختلالت جزیه ای همراه است.

تشخیص اختلالات تجزیه

افراد مبتلا به گسستگی معمولاً تمایل ندارند برای درمان به متخصص مراجعه کنند، خصوصاً به این دلیل که طبق تجربیات خود با افراد عادی، تصور می‌کنند ممکن است علائم آن‌ها جدی گرفته نشود. بنابراین اختلالات تجزیه ای بیماری‌های پنهان شناخته می‌شوند. این بیماری ممکن است به دلیل تردید و عدم آگاهی از متخصصان بهداشت روان، به دلیل عدم وجود معیارهای خاص و قابل اعتماد برای تشخیص اختلالات تجزیه و همچنین عدم شیوع به دلیل عدم بررسی منظم جامعه، کمتر از میزان واقعی تشخیص داده شود.

طبق راهنمای تشخیصی DSM - 5 با توجه به معیارهای تشخیصی موجود، پزشکان آموزش کمی در مورد اختلال تجزیه ای می‌بینند. اغلب متخصصان از مصاحبه‌های تشخیصی استاندارد استفاده می‌کنند که شامل سؤالاتی در مورد تروما، تجزیه یا علائم پس از سانحه نیست که به مشکل در تشخیص اختلال و شک پزشک منجر می‌شود. این معیارها ایجاب می‌کند که یک فرد به طور مکرر توسط دو یا چند هویت گسسته یا حالت شخصیتی کنترل شود. اشتباه ذهنی و اختلال حافظه که ناشی از مصرف الکل یا دارو و سایر شرایط پزشکی مانند تشنج‌ هستند نیز تشخیص را با مشکل مواجه می‌کنند.

در کودکان علائم نباید با بهره‌گیری از همبازی‌های خیالی یا سایر بازی‌های فانتزی توضیح داده شوند. تشخیص به طور معمول توسط یک متخصص بهداشت روان آموزش دیده مانند روانپزشک یا روانشناس از طریق ارزیابی بالینی، مصاحبه با خانواده و دوستان و در نظر گرفتن موارد اثرگذار جانبی انجام می‌شود. از مصاحبه‌های خاص طراحی شده (مانند SCID-D) و ابزارهای ارزیابی شخصیت نیز ممکن است در تشخیص استفاده شود.

مقیاس تجارب تجزیه (DES) و برنامه مصاحبه اختلالات تجزیه ای دو تکنیکی هستند که در حال حاضر برای تشخیص اختلالات تجزیه استفاده می‌شود. متاآنالیز اخیر مطالعات با استفاده از DES نشان داد که DES قادر به تمایز بین اختلالات تجزیه و سایر شرایط است.

بیشترین میانگین نمره تجزیه در اختلالات تجزیه (میانگین نمرات > 35) و به دنبال آن اختلال استرس پس از سانحه، اختلال شخصیت مرزی و اختلال تبدیل (میانگین نمرات > 25) مشاهده شد. اختلال علائم بدنی، اختلالات وابسته به مواد و اعتیاد، اختلالات تغذیه و غذا خوردن، اسکیزوفرنی، اختلال اضطراب، OCD و بیشتر اختلالات عاطفی نیز میانگین نمره تفکیک > 15 را نشان دادند. اختلالات دو قطبی کمترین امتیاز تفکیک را به همراه داشته‌اند (میانگین نمره 14/8).

تحقیقات جدید مبتنی بر تصویربرداری‌های مغز و نشانه‌هایی از تغییرات قابل اندازه‌گیری و قابل توجه در مغز افراد مبتلا به اختلالات گسستگی، مفهوم تشخیص را با استفاده از MRI​​، اسکن PET و سایر تکنیک‌های تصویربرداری از مغز نشان داده‌اند اما این روش ممکن است برای تشخیص اختلالات تجزیه گران قیمت باشد.

تحقیقات منتشر شده در سال 2019 نشان داده است که توانایی آزمون حافظه سوء استفاده (TOMM) برای ایجاد تمایز دقیق بین افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه بالینی (اختلالات تجزیه) و دانش آموزان مربی در سوء استفاده از اختلالات تجزیه وجود دارد. تحقیقات TOMM ویژگی بالا (87٪) و قدرت پیش بینی مثبت (94٪) و همچنین حساسیت متوسط ​​(78٪)، قدرت پیش بینی منفی (63٪) و قدرت تشخیصی کلی (81٪) را نشان داد.

در افراد مبتلا به اختلالات تجزیه، به طور متوسط ​​پنج تا هفت اختلال همراه نیز تشخیص داده می‌شود (بسیار بالاتر از سایر بیماری‌های روانی). به دلیل همپوشانی علائم، تشخیص افتراقی شامل اسکیزوفرنیا، اختلال دو قطبی طبیعی و سریع دوچرخه‌سواری، صرع، اختلال شخصیت مرزی و اختلال طیف اوتیسم است. هذیان یا توهم شنیداری می‌تواند به عنوان گفتار سایر شخصیت‌ها اشتباه شود. پایداری و سازگاری هویت و رفتار، فراموشی، اقدامات جداسازی یا هیپنوتیزم پذیری و گزارش از اعضای خانواده یا سایر افراد وابسته که سابقه چنین تغییراتی را نشان می‌دهد، می‌تواند به تشخیص اختلالات تجزیه از سایر شرایط کمک کند.

تشخیص اختلالات تجزیه بر سایر اختلالات تجزیه‌ای اولویت دارد. تمایز اختلال تجزیه ای از تمارض به آن و سوء استفاده در مواردی که منافع مالی یا حقوقی مطرح است و همچنین در صورت داشتن سابقه کمک یا جلب توجه، در مسائل قضایی اهمیت فراوانی دارد. افرادی که اظهار می‌کنند علائم آن‌ها به دلیل ارواح خارجی یا موجوداتی است که به بدن آن‌ها وارد می‌شوند، به طور کلی مبتلا به اختلال تجزیه ای تشخیص داده می‌شوند.

بیشتر افرادی که وارد بخش اورژانس می‌شوند و از نام خود بی‌اطلاع هستند، در یک وضعیت روان پریشی قرار دارند. افراد مبتلا به اختلالات تجزیه به طور کلی آزمایش واقعیت کافی دارند آن‌ها ممکن است علائم مثبت اشنایدریان اسکیزوفرنی داشته باشند اما علائم منفی ندارند. آن‌ها هر صدایی را که داخل سرشان شنیده می‌شود درک می‌کنند (بیماران اسکیزوفرنی آن‌ها را به صورت صداهای خارجی تجربه می‌کنند).

اختلال تجزیه را باید از انواع اختلالات با علائم همپوشان از جمله اختلالات خلقی، روان پریشی، اختلالات اضطرابی، PTSD، اختلالات شخصیتی، اختلالات شناختی، اختلالات عصبی، صرع، اختلال سوماتوفورم، اختلال ساختاری، سوء استفاده، سایر اختلالات تجزیه و حالت‌های مشابه دیگر افتراق داد. جنبه دیگری از بحث در تشخیص این است که اشکال مختلفی از تجزیه و افت حافظه وجود دارد که می‌تواند در هر دو حالت استرس‌زا و غیر استرس‌زا رایج باشد و می‌تواند به دلیل تشخیص‌های بسیار بحث برانگیز باشد.

افرادی که به دلیل اختلال در واقعیت تقلب یا تقلید و به طور معمول علائم را اغراق می‌کنند (به خصوص در صورت مشاهده) و دروغ می‌گویند، رفتارهای ناشایست را بر گردن علائم می‌اندازند و معمولاً ناراحتی کمی نسبت به تشخیص ظاهری خود نشان می‌دهند. در مقابل، افراد واقعی مبتلا به اختلال تجزیه معمولاً از نظر علائم و سابقه گیجی، پریشانی و شرم دارند.

ارتباط بین اختلال تجزیه ای و اختلال شخصیت مرزی وجود دارد، پزشکان مختلف با هم اختلاف نظر دارند و بین علائم و رفتارها، برخی از موارد اختلال تجزیه ممکن است از بستر صفات مرزی ناشی شود. بررسی بیماران اختلال تجزیه و سوابق پزشکی آن‌ها نتیجه گرفت که اکثر کسانی که با اختلال تجزیه تشخیص داده می‌شوند نیز معیارهای مربوط به اختلال شخصیت مرزی یا به طور کلی شخصیت مرزی را دارند.

بسیاری از ویژگی‌های اختلال هویت تجزیه‌ای می‌تواند تحت تأثیر زمینه فرهنگی فرد باشد. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است در محیط‌های فرهنگی که چنین علائمی شایع است با علائم عصبی برجسته پزشکی غیر قابل توجیهی مانند تشنج غیر صرعی، فلج یا از دست دادن حسی روبرو شوند. به همین ترتیب، در مناطقی که تصرف، هنجاری معمول است (به عنوان مثال، مناطق روستایی در کشورهای در حال توسعه، در میان گروه‌های مذهبی خاص در ایالات متحده و اروپا).

هویت‌های پراکنده ممکن است به شکل داشتن ارواح، خدایان، شیاطین، حیوانات یا افسانه‌ای باشد ارقام فرهنگ‌پذیری یا تماس طولانی‌مدت بین فرهنگی ممکن است ویژگی‌های هویت‌های دیگر را شکل دهد (به عنوان مثال، هویت‌ها در هند ممکن است به طور انحصاری انگلیسی صحبت کنند و لباس غربی بپوشند).

اختلال هویت تجزیه‌ای در قالب مالکیت را می‌توان از حالت تملک پذیرفته شده فرهنگی تفکیک کرد زیرا اولی غیرارادی، ناراحت کننده، غیرقابل کنترل و غالباً عودکننده یا مداوم و شامل تعارض بین فرد و محیط خانوادگی، اجتماعی یا کاری اطراف وی است و در بعضی مواقع و در مکان‌هایی که هنجارهای فرهنگ یا مذهب را نقض می‌کنند، آشکار می‌شود.

درمان اختلال تجزیه ای چیست؟

هدف درمان افزایش عملکرد یکپارچه فرد است. انجمن بین المللی مطالعه تروما، تجزیه و تحلیل رهنمودهایی را برای درمان اختلال تجزیه ای در بزرگسالان و همچنین کودکان و نوجوانان منتشر کرده است که به طور گسترده‌ای در زمینه درمان اختلال تجزیه استفاده می‌شود. در این راهنما آمده است که یک نتیجه مطلوب درمانی نوعی سازگاری یا هماهنگی بین هویت‌های جایگزین است. برخی از متخصصان در درمان افراد مبتلا به اختلال تجزیه از تکنیک‌های توصیه شده در دستورالعمل‌های درمانی 2011 استفاده می‌کنند.

اثرات درمانی برای اختلالات گسستگی بیش از سی سال مورد مطالعه قرار گرفته‌اند و برخی بیماران طی ده سال کنترل و پیگیری شده‌اند. تحقیقات تجربی شامل مطالعه طولی درمانی TOP DD نشان می‌دهند که بیماران از نظر آماری کاهش قابل توجهی در تجزیه، PTSD، پریشانی، افسردگی، بستری شدن در بیمارستان، اقدام به خودکشی، خودزنی، رفتارهای خطرناک، مصرف مواد مخدر و درد جسمی و بهبود کلی را نشان می‌دهند.

تشخیص اختلال تجزیه ای نیاز به ارزیابی پزشکی و روانپزشکی دارد که می‌تواند شامل طرح سؤالات خاصی در مورد تفکیک، مصاحبه‌های طولانی و مجلات بین ویزیت‌ها باشد. از پرسشنامه‌های مخصوص طراحی شده برای غربالگری و تشخیص اختلال تجزیه ای استفاده می‌شود. در صورتی فرد مبتلا در صورت کاهش شدید حافظه، احساس کند که هویت یا دنیای اطراف کدر یا غیرواقعی است و در هنگام استرس تغییرات اساسی در رفتار خود تجربه کند، باید به دنبال درمان فوری روانپزشکی باشد.

در صورت وجود افکار جدی در مورد خودزنی، خودکشی یا قتل، باید مراقبت‌های فوری را انجام داد. مداخله زودهنگام و روان درمانی برای تجارب سو استفاده یا ضربه در کودکان و بزرگسالان می‌تواند به جلوگیری از شکل‌گیری علائم تجزیه و اختلالات تجزیه کمک کند. اگر این اختلال درمان نشود، می‌تواند کل عمر فرد را آزار بدهد در حالی که درمان اختلال تجزیه ای ممکن است چندین سال طول بکشد اما موثر است. افراد مبتلا به اختلال تجزیه ای معمولا در سنین بزرگسالی بهتر قادر به کنترل علائم و تکانه‌ها هستند.

استرس، سوء مصرف مواد و گاهی عصبانیت می‌توانند باعث عود علائم شوند. به عنوان یک استاندارد مراقبتی، افراد مبتلا به اختلال تجزیه ای باید توسط یک متخصص بهداشت روان با آموزش‌های تخصصی و تجربه درمان اختلال تجزیه ای تحت درمان قرار گیرند. از آنجایی که بیماری‌های جسمی گاهی اوقات می‌توانند یک اختلال روانی را تقلید یا در ایجاد آن نقش داشته باشد، در صورت وجود نگرانی در مورد شرایط جسمی، معاینه فیزیکی کامل توسط پزشک ضروری است. برای اختلالات خلقی قابل توجه و شرایط روانی ناپایدار که در ایجاد زندگی روزانه اختلال ایجاد می‌کنند، مشاوره روانپزشکی لازم است.

روان درمانی

درمان تکمیلی اختلال تجزیه ای شامل روان درمانی فردی است و می‌تواند به طور متوسط ​​در بزرگسالان پنج تا هفت سال ادامه داشته باشد. روان درمانی فردی پُرکاربردترین روش در مقایسه با خانواده درمانی، گروه درمانی یا زوج درمانی است. هدف اصلی برای درمان ادغام حالات شخصیتی جداگانه در یک شخصیت منسجم و یکپارچه است، مگر اینکه فرد مبتلا به اختلال تجزیه ای، آمادگی یا انگیزه رواندرمانی و انجام تمرینات و همکاری لازم را نداشته باشد.

روان درمانی برای اختلالات تجزیه ای اغلب شامل تکنیک‌هایی است که به بیمار کمک می‌کند تا از طریق عاملی که باعث آغاز علائم تجزیه ای می‌شود، با کمک درمانگر به کشف و شناخت الگوهای ایجاد تغییرات یا بروز واکنش‌ها و تکانه‌ها بپردازد. درمان خاطرات آسیب‌زا و ترکیب کردن تغییرات و تحکیم شخصیت یکپارچه از جمله دست‌آوردهای این درمان است.

رواندرمانی

خانواده درمانی

خانواده درمانی برای کمک به آموزش خانواده در مورد اختلال تجزیه ای و علل آن، درک تغییرات ایجاد شده در هنگام یکپارچه‌سازی مجدد شخصیت و همچنین کمک به اعضای خانواده در تشخیص علائم عود یا آغازکننده، توصیه می‌شود. خانواده درمانی یا آموزش افراد، می‌تواند از بروز مجدد یا بازسازی خاطرات منفی و آسیب‌زای گذشته که مانع پیشرفت بالینی بیمار می‌شوند، خودداری کند.

گروه درمانی

گروه درمانی ممکن است علاوه بر درمان فردی مفید باشد، به شرطی که منحصراً برای افراد مبتلا به اختلالات تجزیه ای تشکیل و توسط فردی که در زمینه درمان این اختلال به طور خاص، تجربه دارد اداره شود. افراد مبتلا به اختلال تجزیه ای ممکن است گاهی اوقات در گروه‌های درمانی مختلط دچار مشکل شوند زیرا ممکن است دیگران به دلیل سوئیچ‌های شخصیتی بیمار اذیت یا آشفته شوند.

دارو درمانی

هیچ دارویی برای درمان اختلال تجزیه‌ای وجود ندارد زیرا این یک اختلال عدم تعادل شیمیایی نیست. با این حال، داروهای ضد افسردگی و ضد اضطراب ممکن است به اختلالات خلقی کمک کنند. همچنین در مورد افرادی که نسبت به درمان مقاومت نشان می‌دهند و علاسم شدید دارند می‌توان برای کاهش موقتی علائم و بهبود رنج بیمار از برخی داروها کمک گرفت.

هیپنوتیزم

علی‌رغم بحث برانگیز بودن روش ایجاد خاطرات کاذب توسط درمانگران، هنگامی که این کار با احتیاط و توسط یک درمانگر آموزش دیده انجام می‌شود، می‌توان از هیپنوتیزم بالینی همراه با روان درمانی بهره برد. هیپنوتیزم می‌تواند به بیماران کمک کند تا به خاطرات سرکوب شده دسترسی پیدا کنند، رفتارهای خطرناکی مانند خودزنی و اختلالات خوردن را کنترل کرده و به فیوز کردن تغییرات، طی فرآیند ادغام کمک کنند. همچنین با آموزش برخی فنون فردی هیپنوتیزم، بیمار قادر به کنترل تکانه‌ها و نوسانات خواهد بود و کنترل بیشتری بر فراموش دارد.

خودکشی در افراد مبتلا به اختلال تجزیه ای

اگر احساس میل یا اقدام به خودکشی دارید، کمک گرفتن از اولین فرد امن مانند دوست یا خانواده ضرورت دارد، در غیر این صورت می‌توانید با اورژانس اجتماعی تماس بگیرید یا به نزدیکترین بیمارستان روانپزشکی مراجعه کنید. در صورتی که فرد مبتلا به این اختلال، از میل به خودکشی یا تصمیم برای آن صحبت کرد، گفته‌های او را جدی بگیرید و حتما در این مورد با او صحبت کنید و به نزدیکترین فرد به او اطلاع بدهید.

هرگز تصور نکنید که ادامه صحبت کردن با فرد درباره خودکشی میل به انجام آن را بیشتر می‌کند، پژوهش‌ها و داده‌های بالیینی نشان می‌دهند که یکی از بهترین اقدامات پیشگیرانه از خودکشی صحبت با فرد و قانع کردن او برای کمک گرفتن از متخصص است.

بر اساس رای ۶ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
AAMFTWikipediaNHS
۱ دیدگاه برای «اختلال شخصیت دوگانه تجزیه ای چیست؟ | هر آنچه باید بدانید — به زبان ساده»

سلام
درصد ابتلای افراد به این بیماری چقدر است؟

*مثلا نسبت به جمعیت دنیا یا چند میلیون نفر چند نفر به آن دچار می شوند
ممنون.*

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *