مدیر محصول کیست؟ — از وظایف تا مهارت های لازم + منابع یادگیری

۱۲۰۰۴ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۲۲ اسفند ۱۴۰۲
زمان مطالعه: ۳۴ دقیقه
دانلود PDF مقاله
مدیر محصول کیست؟ — از وظایف تا مهارت های لازم + منابع یادگیریمدیر محصول کیست؟ — از وظایف تا مهارت های لازم + منابع یادگیری

این روزها نام سمت شغلی «مدیر محصول» زیاد به گوش می‌رسد، اما نقشی که این شخص در یک سازمان ایفا می‌کند و مسئولیت‌هایی که برعهده دارد عمدتا ناشناخته باقی مانده‌اند. در مدارس تجاری سراسر جهان، دانشجویان رشته مدیریت چشم خود را به مدیریت محصول دوخته‌اند و آن را شغل رویایی خود می‌دانند. کالج‌ها نیز در حال تدارک دیدن برنامه‌های تحصیلی تازه‌ای هستند که دانشجویان را به صورت خاص برای تبدیل شدن به مدیر محصول تربیت می‌کنند.

فهرست مطالب این نوشته
997696

اما مدیر محصول کیست؟ چه وظایفی برعهده دارد؟ چه مسیری را طی کرده که به این سمت شغلی رسیده؟ این‌ها سوالاتی هستند که احتمالا ذهن شمایی که سر از این نوشتار درآورده‌اید را نیز به خود مشغول کرده‌اند. به مطالعه ادامه دهید تا علاوه بر پاسخ دادن به تمام این سوالات، شما را با هرآنچه لازم است راجع به مدیر محصول در استارتاپ‌های مدرن بدانید، آشنا کنیم.

مدیر محصول کیست؟

مدیر محصول شخصیتی مهم در کسب‌وکارهای گوناگون است که استراتژی‌های سازمان، دانش فنی و علم شناسایی نیازهای مشتریان را با یکدیگر پیوند می‌زند تا قادر به تولید محصولی کارآمد و ارزشمند، با طول عمر بالا باشد. مدیران محصول باید روی بهینه‌سازی محصولات مختلف تمرکز کنند تا از یک سو به اهداف سازمانی دست یافته و منجر به درآمدزایی شوند و از سوی دیگر، نیازهای بنیادینی که تبدیل به سردردی جدی برای مشتریان شده‌اند را برطرف سازند.

مدیر محصول مسئولیت رسیدگی به تمام فضای خالی پیرامون یک محصول را برعهده دارد. می‌توانید او را بافتی پیوندگر در نظر بگیرید که تقریبا به تمام ابعاد یک محصول رسیدگی کرده و درست در میانه مثلث توسعه‌دهندگان-مشتریان-مدیران سازمان قرار می‌گیرد.

پیش از ادامه این مبحث لازم است یادآور شویم که می‌توانید مدیریت محصول را با استفاده از مجموعه آموزش مدیریت محصول، مقدماتی تا پیشرفته فرادرس یاد بگیرید.

مدیر محصول

از آنجایی که هر محصول برای قشر متفاوتی از مشتریان ساخته می‌شود، تیمی منحصر به فرد از توسعه‌دهندگان دارد و در صدد برطرف‌سازی اهداف سازمانی گوناگون برمی‌آید، هر مدیر محصول نیز به شکلی ذاتی متفاوت ظاهر می‌شود و مقدار فضای خالی تحت پوشش او نیز تغییر می‌کند.

به عنوان مثال، مدیر محصولی که در حوزه رابط‌های برنامه‌نویسی فعالیت دارد، با مشتریانی سر و کله می‌زند که همگی مهندس به حساب می‌آیند. این یعنی چنین مدیر محصولی باید دانش فنی به مراتب گسترده‌تر و عمیق‌تری نسبت به دیگر همتایان خود داشته باشد. در مثالی دیگر، مدیر محصولی که برای مصرف‌کنندگان ساخته شده باید به میلیون‌ها کاربر خدمات برساند و بنابراین لازم است شدیدا کمی‌گرا ظاهر شود.

به همین شکل می‌توان به سراغ مثالی دیگر رفت و راجع به مدیری صحبت کرد که روی یک محصول B2B (بنگاه به بنگاه) کار می‌کند و احتمالا تنها دوجین مشتری داشته باشد. این مدیر باید در حوزه‌هایی نظیر تغییر مدیریت، مذاکره و رسیدگی به شکایات بسیار ماهر ظاهر شود.

حتی درون کسب‌وکاری واحد هم ممکن است شاهد چندین مدیر محصول مختلف با رویه‌های کاملا متفاوت باشید، زیرا هر مدیر محصول در حال رسیدگی به مسائلی است که از اساس با مسائل دیگر فرق دارند. این افراد با گستره وسیعی از مشتریان، گستره وسیعی از ذینفعان و صد البته گستره وسیعی از تیم‌های توسعه سر و کار دارند که هرکدام متفاوت از دیگری ظاهر می‌شوند.

تا به این لحظه احتمالا ذهنیتی کلی از نقش مدیر محصول به دست آورده‌اید، اما برای دستیابی به دانشی عمیق‌تر در این باره، لازم است که نگاهی به نظریه مدیریت محصول نیز بیندازیم.

نظریه مدیریت محصول

بیایید با یک نمایه، جهانی بدون هیچ مدیر محصول را متصور شویم.

مدیر محصول

حتی در جهانی عاری از مدیران محصول، همچنان می‌توانیم تمام انسان‌های جهان را درون سه دسته‌بندی کلی قرار دهیم: مشتریان، کسب‌وکارها و تیم‌های توسعه.

مشتری کسی است که مشکلی را تجربه می‌کند. او حاضر به پرداخت پول، صرف وقت یا هر دوی این موارد می‌شود تا هرطور که شده، از دردی که آزارش می‌دهد رهایی یابد.

کسب‌وکار سازمانی است که روی ارزش‌سازی مداوم و طولانی‌مدت برای سهام‌داران و ذینفعان خود تمرکز کرده. این سازمان می‌خواهد با فروش محصولات و خدمات گوناگون به درآمدزایی برسد تا افراد بیشتری را به استخدام خود در آورد و سپس برای مدیران و صاحبان، ثروت بیافریند.

تیم توسعه هم شامل مهندسان و طراحان است. آن‌ها می‌خواهند چیزی بسازند که به نظرشان معنادار و ارزشمند است و از سوی دیگر می‌خواهند همین محصول یا سرویس عمری طولانی داشته و در گذر زمان قابل حفظ و توسعه هرچه بیشتر باشد.

این سه گروه معمولا رابطه آنقدرها خوبی با یکدیگر ندارند و نمی‌توانند بدون یک واسطه، باهم تعامل کنند.

تعارض منافع کسب‌وکارها و مشتریان

مشتریان ترجیح می‌دهند محصولات و خدمات را به صورت رایگان دریافت کنند. آن‌ها به کسب‌وکارها فشار می‌آورند که راهکارهایی مخصوص به مشکلات خودشان بسازند. اما چنین راهکارهایی شاید فرصت‌های تجاری آنقدر بزرگی نباشند که باعث بقای کسب‌وکار در طولانی‌مدت می‌شود.

از سوی دیگر کسب‌وکارها ترجیح می‌دهند که مشتریان محصولات کنونی آن‌ها را با قیمت بالا بخرند، حتی اگر این محصولات هیچ‌یک از دردهای مشتریان را دوا نکنند. در همین راستا، کسب‌وکارها می‌خواهند به جای خدمات‌رسانی به مشتریان کنونی خود، تا جای ممکن مشتریان بیشتر و جدیدتری به دست آورند.

تعارض منافع تیم‌های توسعه و مشتریان

مشتریان می‌خواهند تیم‌های توسعه، قابلیت‌های جدید را درست همانطور که خود دوست دارند پیاده‌سازی کنند. اگر آن‌ها دکمه‌ای آبی‌رنگ در بخش پایینی و سمت چپ یک صفحه به‌خصوص بخواهند، برای تعبیه چنین دکمه‌ای به تیم توسعه فشار می‌آورند، حتی اگر این کار الگوهای مهندسی و طراحی کنونی را نابود کنند. مشتریان فقط آن چیزی را می‌خواهند که راه حلی برای مشکلات خود به حساب می‌آورند، حتی اگر راهکار مورد نظر واقعا آن دوای دردی که می‌خواهند نباشد.

در سمت دیگر ماجرا، تیم‌های توسعه به دنبال ساخت قابلیت‌های جدید و جذاب هستند، اما این قابلیت‌ها و کارکردهای تازه به هیچ یک از نیازهای مشتریان پاسخ نمی‌دهند. تیم‌های توسعه می‌خواهند به زمان کافی دسترسی داشته باشند تا فاز کنترل کیفیت را به بهترین شکل پشت سر بگذارند، اما مشتریان به دنبال زمان‌بندی‌های فشرده‌تر می‌گردند.

تعارض منافع تیم‌های توسعه و کسب‌وکارها

کسب‌وکارها می‌خواهند تیم‌های توسعه، مثل کارخانه‌های قابلیت‌سازی عمل کنند. هرچه قابلیت‌های بیشتری توسعه یابد، کسب‌وکار قادر به درآمدزایی بیشتری خواهد بود.

تیم‌های توسعه معمولا با زمان‌بندی‌های تجاری مقابله می‌کنند، چراکه می‌خواهند از سلامت فنی کدهای نوشته شده اطمینان حاصل شود یا اصلا می‌خواهند برای دستیابی به یکپارچگی بصری، برخی قابلیت‌ها را از نو طراحی کنند.

تعارضات به اوج خود رسیده‌اند. چطور می‌توان این مشکلات را برطرف ساخت؟

تمام این تعارضات از طریق محصول برطرف می‌شوند.

محصول چیزی است که سردردهای مشتریان را از بین می‌برد، به کسب‌وکار اجازه درآمدزایی می‌دهند و تیم توسعه هم از ساخت و رسیدگی به آن هیجان‌زده می‌شود. به عبارت دیگر، یک محصول عالی می‌تواند تمام مشکلاتی که مشتریان، کسب‌وکارها و تیم‌های توسعه با آن‌ها روبه‌رو می‌شوند را برطرف سازد. پس این فضای سفید و خالی پیرامون محصول چیست؟

این دقیقا همان نقشی است که مدیر محصول ایفا می‌کند.

شرح سمت شغلی مدیر محصول

مدیر محصول اساسا دو سمت شغلی را برعهده دارد: مربی و دربان.

به عنوان یک مربی، شما به ذینفعان و اعضای تیم قدرت لازم را می‌دهید تا محصول با بالاترین ارزش ممکن را تحویل دهند. شما به تعریف مشکلی که باید برطرف شود، مخاطبان آن، چرایی آن و همینطور زمان آن می‌پردازید. شما چشم‌اندازی برای محصول ترسیم کرده و تیم خود را به سمت ستاره شمالی که همان چشم‌اندازتان است سوق می‌دهید.

به عنوان دربان، شما موانع را از پیش روی اعضای تیم برمی‌دارید. شما تبدیل به زرهی می‌شوید که از آن‌ها در برابر نکوهش و فشار محافظت می‌کند و از سوی دیگر اطمینان حاصل خواهید کرد که کارهایی ارزشمند با کمترین مشکل به انجام می‌رسند.

به عنوان مثال، مدیر محصول مشخصات بنیادین محصول، صورت‌جلسه‌ها و نکات مربوط به تست‌ها را می‌نویسد. این کاری سرگرم‌کننده نیست، اما نوشتن اسناد شکلی حیاتی دارد، زیرا باعث برطرف‌سازی هرگونه سوء تفاهم می‌شود. به صورت مشابه، مدیر محصول باید با مشتریان عصبانی و بحران‌های مدیریتی هم سر و کله بزند.

شما در نقش مدیر محصول با هر انسان با هر تخصصی همکاری می‌کنید تا موتوری قدرتمند را شامل آزمون و خطای مداوم، خلاقیت و بهبود فراهم آورید. شما مسئولیت بهبود رویه‌های تیم توسعه و وضعیت کسب‌وکار را برعهده دارید و از سوی دیگر باید مشتریان خود را راضی نگه دارید.

علاوه بر این‌ها باید موارد زیر را نیز به انجام برسانید:

  • جمع‌آوری داد‌ه‌های کمی براساس معیارهای تاریخی
  • جمع‌آوری داده از پژوهش‌های صورت گرفته روی کاربران و همینطور بازخورد مشتریان
  • بررسی ترندهای بازار
  • تحلیل رقابتی
  • و موارد دیگر - همگی برای اینکه بتوانید بهینه‌ترین تصمیمات ممکن را اتخاذ کنید

بعد از جمع‌آوری انبوه اطلاعات، این مسئولیت مدیر محصول است که به اولویت‌بندی محصولات یا قابلیت‌ها بپردازد تا هم تیم متمرکز باقی بماند و هم مدیران ارشد بتوانند ذهنیتی جامع راجع به چشم‌اندازی که براساس تحلیل‌ها و اولویت‌ها ترسیم شده به دست آورده و با آن همراه شوند. یک مدیر محصول خوب ضمنا به همکاری با دیگر اعضای تیم مشغول می‌شود تا برنامه‌ای قابل پیاده‌سازی برای رسیدگی به ایده‌ها تدارک دیده شود.

بر اساس رای ۰ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
Product Manager HQ
۳ دیدگاه برای «مدیر محصول کیست؟ — از وظایف تا مهارت های لازم + منابع یادگیری»

خیلی ممنون از مطالب خوبتون لطفا در مورد کارشناس محصول هم بنویسین

مطالب بسیار مفید و با ذکر جزییات بود و دید جدیدی از مدیریت محصول به من داد

باتشکر فراوان

با تشکر از مجله فرادرس
مقاله ای بسیار جامع و عالی

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *