قید زمان حال استمراری در انگلیسی – توضیح + مثال، تمرین و تلفظ

Ariana is practicing cello right now.

«آریانا» در حال حاضر مشغول تمرین ویولن‌سل است.

His dad is moving to London.

پدرش به لندن نقل‌مکان می‌کند.

I'm going to school.

من در حال رفتن به مدرسه هستم.

You're doing the dishes.

در حال شستن ظرف‌ها هستی.

He's seeing his doctor now.

الان دارد دکترش را می‌بیند.

She's playing with her dog outside.

او بیرون دارد با سگش بازی می‌کند.

We are fighting over which tv show to watch.

ما در حال دعوا هستیم که کدام برنامه تلویزیونی را تماشا کنیم.

You are all telling me different stories.

همه شما برای من داستان‌های متفاوتی تعریف می‌کنید.

They are reading quietly before bedtime.

آن‌ها قبل از خواب، آهسته مطالعه می‌کنند.

He is reading.

He is not reading.

He isn't reading.

او در حال خواندن است.

او در حال خواندن نیست.

They are sleeping.

They are not sleeping.

 They aren't sleeping.

آن‌ها خواب هستند.

آن‌ها خواب نیستند.

She is trying to be nice.

She is not trying to be nice.

She isn't trying to be nice.

او سعی می‌کند خوب باشد.

او سعی نمی‌کند خوب باشد.

They aren't going to the gym.

آن‌ها به ورزشگاه نمی‌روند.

I am not going to bed now.

الان نمی‌روم که بخوابم.

You aren't doing your homework now.

تو الان در حال انجام تکالیف خود نیستی.

The children aren't sleeping at this time.

بچه‌ها در این لحظه نمی‌خوابند.

My husband is not telling me everything.

همسرم همه‌چیز را به من نمی‌گوید.

They are not reading today's newspaper.

آن‌ها در حال خواندن روزنامه امروز نیستند.

I'm not going to bed now.

الان نمی‌روم که بخوابم.

The mouse isn't eating the cheese.

موش پنیر را نمی‌خورد.

We're not buying a new car.

ما ماشین جدید نمی‌خریم.

They're not studying very often.

آن‌ها اغلب مطالعه نمی‌کنند.

He is working.

Is he working?

او در حال کار است.

آیا او کار می‌کند؟

We are meeting at six.

 Are we meeting at six?

ساعت شش با هم ملاقات می‌کنیم.

آیا ما ساعت شش با هم ملاقات می‌کنیم؟

She is trying to be nice.

Is she trying to be nice?

او سعی می‌کند خوب باشد.

آیا او سعی می‌کند خوب باشد؟

She is talking to me, Jasmine.

 Is she talking to me, Jasmine?

او دارد با من صحبت می‌کند، «جزمین».

آیا او دارد با من صحبت می‌کند، «جزمین»؟

Am I reading a book right now?

آیا من در حال حاضر کتاب می‌خوانم؟

Is he speaking on the phone with your teacher?

آیا او الان با معلم شما تلفنی صحبت می‌کند؟

Is the baby still crying?

آیا نوزاد هنوز گریه می‌کند؟

Is the dog eating his food now?

آیا سگ الان در حال خوردن غذایش است؟

Are we cooking together at this moment?

آیا ما در این لحظه با هم آشپزی می‌کنیم؟

Are they sleeping yet?

آیا آن‌ها هنوز خوابند؟

He is working in the morning.

When is he working?

او صبح مشغول کار است.

او چه زمانی کار می‌کند؟

We are meeting them at six.

Who are we meeting?

ساعت شش با آن‌ها ملاقات می‌کنیم.

با چه کسی ملاقات می‌کنیم؟

She is trying to do something.

What is she trying to do?

او سعی می‌کند کاری انجام دهد.

او می‌خواهد چه کاری انجام دهد؟

Where is he going?

او کجا می‌رود؟

Where's she traveling to?

او به کجا سفر می‌کند؟

Why are the buses running late?

چرا اتوبوس‌ها دیر کرده‌اند؟

What is my dog eating?

سگ من چه می‌خورد؟

What's the policeman saying?

پلیس چه می‌گوید؟

What are those kids playing with?

آن بچه‌ها با چه چیزی بازی می‌کنند؟

Where are my children hiding?

بچه‌های من کجا پنهان شده‌اند؟

You are reading about the present continuous tense.

شما در حال مطالعه در مورد زمان حال استمراری هستید.

He is laughing.

او در حال خندیدن است.

The teacher is going to the carnival right now.

معلم الان در حال رفتن به کارناوال است.

The whole family is dancing at the party.

تمام خانواده در حال رقصیدن در جشن هستند.

I am going home now.

الان دارم به خانه می‌روم.

He is crying because of the movie.

او به‌خاطر فیلم گریه می‌کند.

We are heading to the park.

به سمت پارک می‌رویم.

It is raining outside.

بیرون باران می‌بارد.

I’m meeting Peter tonight. He’s taking me to the theatre.

من امشب با پیتر ملاقات می‌کنم. او دارد مرا به تئاتر می‌برد.

I am listing my favorite websites for learning English.

من در حال فهرست کردن وب‌سایت‌های مورد علاقه‌ام برای یادگیری زبان انگلیسی هستم.

He is buying coffee and a muffin.

او در حال خرید قهوه و کلوچه است.

We are moving the furniture.

ما در حال جابه‌جا کردن اثاثیه هستیم.

I am delivering a tub of chicken curry to my friend.

من در حال تحویل دادن یک ظرف کاری مرغ به دوستم هستم.

The teacher is discussing present continuous examples to her students.

معلم در حال ارائه مثال زمان حال استمراری به دانش‌آموزان خود است.

We are baking cookies for the charity event.

ما در حال پختن کلوچه برای مراسم خیریه هستیم.

Leo is asking for a letter of recommendation from his professor.

«لئو» از استادش توصیه‌نامه می‌خواهد.

My friends are shopping for kitchenware.

دوستان من در حال خرید ظروف آشپزخانه هستند.

He is passing Christian and shoots the ball.

او در حال پاس دادن به «کریستین» است و توپ را شوت می‌کند.

She is swimming faster than the others and passes the end line.

او سریع‌تر از بقیه شنا می‌کند و از خط پایانی می‌گذرد.

I am learning to drive.

در حال یادگیری رانندگی هستم.

We are fighting for our freedom.

ما برای آزادی خود می‌جنگیم.

John is working in telemarketing.

«جان» در کار بازاریابی تلفنی است.

She is running for president.

او در حال نامزد شدن برای ریاست جمهوری است.

I am living in London.

من در لندن زندگی می‌کنم.

I am renting an apartment with my sister.

من دارم با خواهرم یک آپارتمان اجاره می‌کنم.

My sister is completing her associate’s degree in marketing.

خواهرم در حال گرفتن مدرک کاردانی خود در زمینه بازاریابی است.

The dogs are staying in the cage until I dog-proof the house.

 تا زمانی که من خانه را برای سگ‌ها امن کنم، سگ‌ها در قفس می‌مانند.

Lilly is working as a part-time waitress.

«لیلی» به عنوان یک پیشخدمت پاره وقت کار می‌کند.

Her cousins are paying their debts until December.

پسرعموهای او بدهی‌های خود را تا ماه دسامبر پرداخت می‌کنند.

People are spending more time in cafes nowadays.

امروزه مردم بیشتر وقت خود را در کافه‌ها می‌گذرانند.

What kind of music are you guys playing?

شما چه نوع موسیقی می‌نوازید، بچه‌ها؟

The climate is changing rapidly.

آب و هوا به سرعت در حال تغییر است.

Your English is improving.

انگلیسی شما در حال پیشرفت است.

I am living with my sister until I find an apartment.

من تا زمانی که یک آپارتمان پیدا کنم با خواهرم زندگی می‌کنم.

Ellen cannot come to the phone since she is sleeping.

«الن» نمی‌تواند پای تلفن بیاید چون خواب است.

I'm wearing a sweet perfume.

من عطر شیرین می‌زنم.

What are you doing next week?

هفته بعد چه‌کار می‌کنی؟

I'm visiting my parents this Christmas.

من کریسمس امسال به دیدن پدر و مادرم می‌روم.

Anna is staying at her grandma's house this weekend.

«آنا» این آخر هفته در خانه مادربزرگش اقامت خواهد کرد.

Samuel and his father are playing the guitar on Christmas Eve.

«ساموئل» و پدرش در شب کریسمس در حال نواختن گیتار هستند.

She is running for president next year.

او برای ریاست جمهوری سال آینده نامزد می‌شود.

I am taking my driving test after the Christmas break.

بعد از تعطیلات کریسمس امتحان رانندگی می‌دهم.

We are watching a movie later

بعدا می‌خواهیم فیلم تماشا کنیم.

I am leaving the office at 2 pm.

ساعت ۲ بعدازظهر دفتر را ترک می‌کنم.

She is cleaning the bathroom tomorrow.

او فردا در حال تمیز کردن حمام است.

David and Jennifer are starting a business soon.

«دیوید» و «جنیفر» به زودی کسب‌وکاری را راه‌اندازی می‌کنند.

Lea, along with her classmates, is writing their research on Saturday.

«لیا» در روز شنبه همراه با همکلاسی‌هایش در حال نوشتن تحقیقات خود است.

The families are enrolling their children at the Montessori school next year.

خانواده‌ها برای سال آینده فرزندان خود را در مدرسه «مونته‌سوری» ثبت‌نام می‌کنند.

He is being the president of America for the next four years.

او برای چهار سال آینده رئیس‌جمهور آمریکا خواهد بود.

She is having her first birthday party.

او اولین جشن تولدش را برگزار می‌کند.

They are always arguing.

آن‌ها همیشه در حال دعوا هستند.

You're constantly complaining about your mother-in-law!

مدام از مادرشوهرت شاکی هستی!

I am usually reading books when I have free time.

من معمولاً در وقت آزادم در حال مطالعه کتاب هستم.

She is sometimes picking flowers in my garden.

او گاهی در باغ من گل می‌چیند.

His brothers are always attending band rehearsals.

برادران او همیشه در تمرینات گروه شرکت می‌کنند.

I am always visiting my grandmother.

من همیشه به مادربزرگم سر می‌زنم.

Lena is never reciting in class.

«لنا» هرگز در کلاس از حفظ نمی‌خواند.

He is occasionally preparing sushi for a snack.

او گاهی برای میان‌وعده سوشی درست می‌کند.

A flock of pigeons is sometimes eating on his bird feeder.

دسته‌ای از کبوترها گاهی از ظرف غذای پرنده او غذا می‌خورند.

His parents are often changing their Wi-Fi password.

والدین او اغلب در حال تغییر گذرواژه وا‌ی‌فای خود هستند.

The other day I'm just walking down the street when suddenly Sam calls me and asks me to come to visit her. So I'm thinking about when I should go.

دیروز در خیابان قدم می‌زدم که ناگهان «سم» با من تماس گرفت و از من خواست که به ملاقاتش بروم. بنابراین به این فکر می‌کنم که چه موقع بروم.

So, I'm wearing my gown when suddenly I hear a horrifying noise from the bathroom. I'm standing there in my room, thinking whether to continue what I'm doing or to go check the bathroom.

خب، من لباسم را پوشیده‌ بودم که ناگهان صدای وحشتناکی از حمام می‌شنوم. همان‌جا در اتاقم ایستاده بودم و به این فکر می‌کردم که آیا به کاری که دارم انجام می‌دهم ادامه دهم یا بروم دستشویی را بررسی کنم.

One day when Alice is talking to the mad hatter, she sees a strange animal in the forest. She thinks what is happening...

یک روز که «آلیس» در حال صحبت با کلاهدوز دیوانه است، حیوان عجیبی را در جنگل می‌بیند. او فکر می‌کند چه اتفاقی دارد می‌افتد...

I am canceling my appointment due to an emergency.

به‌ دلیل شرایط اضطراری قرارم را لغو می‌کنم.

Tad is frying the meatballs and not baking them.

«تد» کوفته‌ها را سرخ می‌کند، نه آب‌پز.

She is printing the documents.

او در حال چاپ اسناد است.

We are experiencing gloomy weather until this next week.

قرار است تا هفته آینده هوای تیره و تاری را تجربه کنیم.

John is collecting antique tables.

جان در حال جمع‌آوری میزهای عتیقه است.

I am not parking my car here.

من ماشینم را اینجا پارک نمی‌کنم.

It is not snowing this November.

در نوامبر امسال برف نمی‌بارد.

The cats are not scratching the sofa.

گربه‌ها مبل را نمی‌خراشند.

My brother is not yelling at you.

برادرم سر شما فریاد نمی‌زند.

We are not changing our stand regarding the issue.

ما موضع خود را در مورد این موضوع تغییر نمی‌دهیم.

Am I shopping for new clothes tomorrow?

آیا فردا برای خرید لباس نو می‌روم؟

Is Angela breaking off the lease?

آیا «آنجلا» قرارداد اجاره را فسخ می‌کند؟

Are the students studying the present continuous tense rule?

آیا دانش‌آموزان در حال مطالعه قانون زمان حال استمراری هستند؟

Is she crying because of you?

آیا او به‌خاطر تو گریه می‌کند؟

Are Mike and Jason recycling their plastic waste?

آیا «مایک» و «جیسون» زباله‌های پلاستیکی خود را بازیافت می‌کنند؟

Am I not comparing products before deciding which one to buy?

آیا قبل از این‌که تصمیم بگیرم کدام محصول را بخرم، آن‌ها را با هم مقایسه نمی‌کنم؟

Is the number of students not returning the borrowed books raising?

آیا تعداد دانش‌آموزانی که کتاب‌های امانتی را پس نمی‌دهند در حال افزایش است؟

Are children not swimming at the pool right now?

آیا کودکان در حال حاضر در استخر شنا نمی‌کنند؟

Is the flight attendant not giving out free coffee?

مهماندار هواپیما قهوه رایگان نمی‌دهد؟

Are the tourists not visiting the shrine tomorrow?

آیا گردشگران فردا به زیارت حرم نمی‌روند؟

Who am I bringing with me to the concert?

چه کسی را با خودم به کنسرت می‌آورم؟

When is Ben arriving at the airport?

«بن» چه زمانی به فرودگاه می‌رسد؟

What are you wearing to the event tonight?

در مراسم امشب چه لباسی می‌پوشی؟

Where is she residing after she graduates?

او پس از فارغ‌التحصیلی در کجا زندگی می‌کند؟

Why are the kids complaining about eating vegetables?

چرا بچه‌ها از خوردن سبزیجات شکایت می‌کنند؟

He is always coming to class late.

او همیشه دیر سر کلاس می‌آید.

He does not like Kelly because she always complaining.

او «کلی» را دوست ندارد زیرا همیشه در حال گله کردن است.

They always complain about her laziness.

آن‌ها همیشه از تنبلی او شکایت می‌کنند.

The kids are always asking for chocolates, but they are not good for them.

بچه‌ها همیشه شکلات می‌خواهند، اما برایشان خوب نیست.

They are always watching television.

آن‌ها همیشه در حال تماشای تلویزیون هستند.

He is always losing his keys.

او همیشه کلیدهای خود را گم می‌کند.

He’s always on time for meals.

او همیشه برای خوردن غذا سروقت می‌آید.

He continually abuses his position by getting other people to do things for him.

او مدام از موقعیت خود سوءاستفاده می‌کند و دیگران را وادار به انجام کارهایش می‌کند.

They are continually arguing about money.

آن‌ها مدام در حال مشاجره بر سر پول هستند.

They are continually gloating about her new job.

آن‌ها دائماً پز شغل جدید او را می‌دهند.

The United States of America is continually building up its armed forces.

ایالات متحده آمریکا به طور مستمر در حال تقویت نیروهای مسلح خود است.

She is constantly talking. I wish he would shut up.

او مدام در حال حرف زدن است. کاش ساکت می‌شد.

The ranks of the clerks are constantly expanding.

درجات کارمندان مدام در حال گسترش است.

This area is constantly hit by earthquakes.

این منطقه مدام در معرض زلزله است.

We are constantly trying to outdo each other.

ما دائماً سعی می‌کنیم از یکدیگر پیشی بگیریم.

She is constantly writing letters.

مدام در حال نوشتن نامه است.

They are working on a new project now.

آن‌ها در حال حاضر روی یک پروژه جدید کار می‌کنند.

She is talking to her mother now.

او الان در حال صحبت با مادرش است.

I am not playing now.

الان بازی نمی‌کنم.

It is not raining now.

الان باران نمی‌بارد.

Are they watching the movie now?

آیا آن‌ها الان در حال تماشای فیلم هستند؟

I am working on a new project now.

الان دارم روی یک پروژه جدید کار می‌کنم.

I am taking a shower right now.

من الان در حال دوش گرفتن هستم.

Sarah is still waiting for his reply.

«سارا» همچنان منتظر پاسخ اوست.

He is still eating apples.

او هنوز دارد سیب می‌خورد.

Are they still watching television?

آیا آن‌ها هنوز در حال تماشای تلویزیون هستند؟

They are still waiting for their new teacher.

آن‌ها همچنان منتظر معلم جدید خود هستند.

I am still hungry.

من هنوز گرسنه‌ام.

We are still waiting for their reply.

ما همچنان منتظر پاسخ آن‌ها هستیم.

She is still living next door.

او هنوز در همسایگی ما زندگی می‌کند.

I am seeing David tomorrow.

من فردا «دیوید» را می‌بینم.

Are they going back home tomorrow?

آیا آن‌ها فردا به خانه برمی‌گردند؟

The conference is taking place today and tomorrow.

این همایش امروز و فردا برگزار می‌شود.

They are finishing their final project tomorrow.

آن‌ها فردا پروژه نهایی خود را به اتمام می‌رسانند.

Is he leaving for Karachi tomorrow?

آیا او فردا به «کراچی» می‌رود؟

I am seeing John tomorrow.

فردا «جان» را ملاقات می‌کنم.

My father is working in his office at the moment.

پدرم در حال حاضر در دفترش مشغول به کار است.

We’re working on a difficult project at the moment.

ما در حال حاضر روی یک پروژه دشوار کار می‌کنیم.

She is working on a novel at the moment.

او در حال حاضر روی یک رمان کار می‌کند.

Seems like something is preoccupying her at the moment.

به نظر می‌رسد که در این لحظه چیزی فکر او را مشغول کرده است.

I'm learning to snowboard at the moment.

در حال حاضر دارم اسنوبرد یاد می‌گیرم.

He is working for a foreign company at present.

او در حال حاضر در یک شرکت خارجی مشغول به کار است.

I am writing articles on different topics at present.

در حال حاضر در حال نوشتن مقالاتی با موضوعات مختلف هستم.

He is reading various kinds of books at present.

او در حال حاضر مشغول مطالعه انواع کتاب است.

They are playing football at present.

آن‌ها در حال حاضر فوتبال بازی می‌کنند.