تکنیک های ایده پردازی – معرفی ۳۳ روش خلاقانه برای تولید ایده + نحوه اجرا
تکنیک های مختلفی برای ایده پردازی وجود دارند که ازجمله مهمترین آنها میتوانیم به روش بارش فکری، روش پنج چرا، روش نوشتن افکار، روش شش کلاه تفکر و تکنیک اسکمپر اشاره کنیم. در فرآیند ایده پردازی هدف این است که به ذهن کمک کنیم از چارچوبهای معمول فاصله بگیرد و با ترکیب تفکر منطقی و تخیل، به راهحلهای تازه و نو برسد. در این مطلب از مجله فرادرس، قصد داریم با بهترین تکنیک های ایده پردازی آشنا شویم و روش استفاده از این تکنیکها را یاد بگیریم.
- فهرست کاملی شامل ۳۳ مورد از انواع تکنیکهای ایدهپردازی دریافت میکنید.
- با روش طوفان فکری و پنج چرا به عنوان دو تکنیک اصلی ایده پردازی آشنا میشوید.
- تکنیکهای اسکمپر، نوشتن افکار و شش کلاه تفکر را میشناسید.
- با کاربرد ماتریس SWOT در ایده پردازی آشنا میشوید.
- جزییات تکنیک نقشه ذهنی و درنگ خلاقانه در ایده پردازی را درک میکنید.
- با دو روش قیاس و تحریک فکری برای یافتن ایدههای تازه آشنا میشوید.


تکنیک های ایده پردازی
تکنیک های ایدهپردازی مجموعهای از روشها هستند که به تقویت خلاقیت و شکلگیری ایدههای تازه کمک میکنند. در فرایند ایده پردازی، ذهن خودآگاه و ناخودآگاه با هم همکاری میکنند و افکار منطقی در کنار تخیل قرار میگیرد تا ایدههای تازه شکل بگیرند. در فهرست زیر، مهمترین تکنیک های ایده پردازی را آوردهایم:
- تکنیک طوفان فکری
- تکنیک پنج چرا
- روش طوفان فکری معکوس
- تکنیک نوشتن افکار
- روش ستاره افشانی
- تکنیک شش کلاه تفکر
- تکنیک تصمیم گیری رعدآسا
- تکنیک اسکمپر
- روش How Now Wow
- روش پیادهروی ذهنی
- روش طوفان تقلب
- روش Charrette
- تکنیک نردبان تاشو
- روش چه میشود اگر؟
- روش طوفان فکری نوبتی
- تکنیک SWOT
- روش نقشه ذهنی یا مایندمپ
- داستانپردازی تصویری
- روش بدترین ایده ممکن
- روش دستمال کاغذی ایده
- روش درنگ خلاقانه
- روش طوفان بدنی
- روش تحریک فکری
- روش هشتِ دیوانه
- روش جستجوی هرمی
- روش تصویر عینی
- روش طوفان نقشی
- روش پر کردن شکافها
- روش طوفان بازیها
- تکنیک اسکچ و پروتوتایپ
- روش بارش فکری آنلاین
- روش جمع سپاری
- تکنیک کمپین ایدهپردازی
در ادامه، این تکنیک های ایده پردازی را به طور کامل توضیح خواهیم داد. پیش از آن، لازم است اشاره کنیم که در فرایند ایده پردازی، هدف اصلی پیدا کردن دیدگاهها و راهحلهای تازه برای حل مسائل مختلف است. با این وجود، ایده پردازی فقط به تولید ایده محدود نمیشود و میتواند به انتخاب و پرورش ایدههای قدیمی هم کمک کند.

افزون بر این، ایده پردازی ممکن است بهصورت فردی یا گروهی انجام شود که در هر صورت، ایجاد فضایی باز و بدون قضاوت نقش مهمی در موفقیت این فرایند دارد و باعث میشود افکار خلاقانه راحتتر شکل بگیرند و رشد کنند. پیش از شروع، پیشنهاد میکنیم با مشاهده فیلم آموزش پرورش خلاقیت، ایده پردازی و نوآوری همراه با گواهینامه از فرادرس، با تفکر خلاق و فرآیند ایده پردازی آشنا شوید.
نکته مهم دیگر این است که با توجه به ماهیت ایده در کسب و کارها، بسیار مهم است که از تکنیک های ایده پردازی استفاده کنید که با نوع ایدههای تولیدی، همخوانی داشته باشند. همچنین، تکنیکهای انتخابی باید متناسب با نیازهای فرد و تیم ایده پردازی، سطح خلاقیت و میزان تجربه اعضا در جلسات ایده پردازی باشند.
روش طوفان فکری یا طوفان مغزی در ایده پردازی
«طوفان فکری یا طوفان مغزی» (Brainstorming) که به آن بارش فکری هم گفته میشود، یکی از قدرتمندترین تکنیکها برای تولید ایدههای خلاقانه است. در جلسات بارش فکری، گروهی متنوع از افراد با دیدگاهها و تخصصهای متفاوت دور هم جمع میشوند تا ایدههایی درباره یک موضوع یا مشکل مشخص ارائه کنند. برای شروع، هدف جلسه باید کاملاً روشن باشد و یک تسهیلگر قوانین جلسه را مشخص کند.
نقش تسهیلگر در جلسات بارش فکری این است که فضایی امن و بدون قضاوت ایجاد کند تا همه شرکتکنندگان بتوانند آزادانه ایدههای خود را مطرح کنند زیرا حتی ایدههای «ضعیف» یا «عجیب» هم میتوانند جرقههای خلاقانه به وجود بیاورند. در طول جلسه، مهم است که همه افراد حاضر فعالانه مشارکت کنند و ایدههای یکدیگر را توسعه دهند.
پس از پایان جلسه، ایدهها جمعآوری شده و بر اساس معیارهای مشخص ارزیابی میشوند. استفاده از ابزارهای دیجیتال برای امتیازدهی و نمایش بصری ایدهها میتواند روند انتخاب بهترین گزینهها را سادهتر و موثرتر کند. هدف نهایی این است که ایدههای امیدوارکننده و عملی، برای پیادهسازی اولویتبندی شوند. در بسیاری از موارد نیز، ایدهها با هم ترکیب میشوند و از دل چند فکر ساده، یک ایده بسیار ارزشمند بیرون میآید که از آن با شعار «۳=۱+۱» یاد میشود.

برای آشنایی بیشتر با این روش، میتوانید فیلم آموزش رایگان روش حل مسئله بارش مغزی همراه با توضیح بهبود تفکر و ایدههای خلاقانه از فرادرس را تماشا کنید.
تکنیک ایده پردازی پنج چرا
روش «پنج چرا» (5Whys Analysis) یک تکنیک ساده و موثر برای رسیدن به ریشه مشکلات یا بررسی دقیق ایدهها است. در این روش، ابتدا یک مشکل یا موضوع مشخص انتخاب میکنیم. سپس از خود یا اعضای تیم میپرسیم: «چرا این اتفاق افتاد؟» پاسخ اولیه ثبت میشود و دوباره همان پرسش درباره پاسخ داده شده، مطرح میشود. این چرخه حداقل پنج بار تکرار میشود تا علت اصلی و عمیق مسئله مشخص شود.

مزیت اصلی روش پنج چرا این است که به تیم کمک میکند از پاسخهای سطحی عبور کرده و علتهای واقعی مشکلات یا موانع ایدهها را شناسایی کند. اجرای گروهی تکنیک ۵ چرا معمولاً نتیجه بهتری دارد، چون هر نفر ممکن است علت متفاوتی را مطرح کند و دیدگاههای متنوعتری شکل بگیرد. در زمان استفاده از روش پنج چرا، بهتر است پاسخها را یادداشت کنید یا در قالب نمودارهایی مانند «فلوچارت» (Flowchart) یا «نمودار استخوان ماهی یا ایشیکاوا» (Fishbone Diagram) افکار و ایدهها را بهتر سازماندهی کنید.
تا این بخش، دانستیم دو مورد از تکنیک های ایده پردازی مهم یعنی «طوفان مغزی» و «روش پنج چرا» کدامند و چگونه میتوان از آنها برای رسیدن به ایدههای نو استفاده کرد. در بخشهای بعدی، با دیگر انواع تکنیک های ایده پردازی به طور کامل آشنا میشویم.
روش طوفان فکری معکوس
«طوفان فکری معکوس» (Reverse Brainstorming) نسخهای متفاوت از طوفان فکری معمولی است که به شما کمک میکند از زاویهای تازه به مسائل نگاه کنید. درست مانند طوفان فکری، این روش با بیان روشن مسئله یا مشکل شروع میشود، اما به جای جستجوی راهحلها، شرکتکنندگان ایدههایی ارائه میکنند که مشکل را بدتر کنند. هدف این است که با شناسایی عواملی که مشکل را تشدید میکنند، بینشهای جدیدی به دست آورید.
پس از جمعآوری این ایدههای «معکوس»، آنها دوباره وارونه میشوند تا راهحلهای بالقوه برای رفع ریشههای مشکل پیدا شود. به عبارت دیگر، با بررسی عکس ایدههای بد، میتوان به رویکردهای نوآورانه و کارآمد رسید. طوفان فکری معکوس به دلیل به چالش کشیدن تفکر سنتی و تشویق شرکتکنندگان به نگاه کردن به مسئله از زوایای مختلف، بسیار موثر است. با بررسی دلایل و عواملی که به ایجاد مشکل کمک میکنند، سازمانها میتوانند بینشهای تازه و راهحلهای جایگزینی پیدا کنند که در نگاه اول ممکن است دیده نشده باشند.

روش نوشتن افکار
در روش «نوشتن افکار» (Brainwriting) به جای بحث و تعامل جمعی روشهای مرتبط با طوفان فکری، روی تفکر فردی و بدون مکالمه با دیگران تمرکز میشود. در این روش، هر یک از افراد ایدههای خود را به صورت مستقل روی کاغذ مینویسند و سپس کاغذ خود را به دیگران میدهند تا آنها ایدههای جدید، تغییرات یا بهبودهایی به آن اضافه کنند. بنابراین، مراحل انجام این روش را میتوانیم به صورت فهرست زیر بیان کنیم:
- هر شرکت کننده ایدههای خود را جداگانه روی کاغذ مینویسد.
- فهرست ایدهها بین شرکت کنندگان دست به دست میشود تا به آن ایدههای جدید، اصلاحات یا بهبودهایی را اضافه کنند.
- این فرآیند برای چندین دور تکرار میشود تا ایدهها کاملتر و دقیقتر شوند.
- پس از چند دور، اعضای گروه دور هم جمع میشوند و ایدهها را مرور، ترکیب و ارزیابی میکنند.
مزیت اصلی روش نوشتن افکار این است که امکان مشارکت برابر همه اعضا را تضمین میکند و همه افراد بدون مزاحمت، فشار قرار گرفتن در جمعت یا سوگیری میتوانند ایدههای خود را بیان کنند. یکی از روشهای مشهور در فکرنویسی، «روش ۵-۳-۶» است. به این صورت که شش نفر هر کدام سه ایده در پنج دقیقه تولید میکنند و این چرخه شش بار تکرار میشود (در مجموع ۳۰ دقیقه). در پایان، ۱۰۸ ایده ممکن شکل گرفتهاند.

تکنیک ستاره افشانی
تکنیک «ستاره افشانی» (Starbursting) یک روش تصویری جالب در ایده پردازی با بارش فکری است. از ستاره افشانی زمانی استفاده میکنیم که روی یک ایده مشخص تمرکز کرده باشیم. برای اجرای این تکنیک، ایده را در مرکز یک تخته سفید یا برگه مینویسیم و یک ستاره ششپر دور آن رسم میکنیدم. هر رأس ستاره نشان دهنده یک پرسش است:
- چه کسی؟ (?Who)
- چه چیزی؟ (?What)
- چه زمانی؟ (?When)
- کجا؟ (?Where)
- چرا؟ (?Why)
- چگونه؟ (?How)
سپس، هر پرسش را بررسی میکنیم و میپرسیم که چگونه میتواند به ایده ما مرتبط باشد. برای مثال سوالاتی مانند «چه کسی ممکن است این محصول را بخرد؟» یا «چه زمانی باید این برنامه راهاندازی شود؟» میپرسیم. این روش کمک میکند سناریوها، مشکلات یا موانعی را کشف کنیم که قبلاً به آنها فکر نکرده بودیم.

روش شش کلاه تفکر
روش «شش کلاه تفکر» (Six Thinking Hats) تکنیک ساختاریافته پرکاربرد دیگری برای ایدهپردازی و بررسی یک مسئله یا موقعیت از زوایای مختلف است. هر «کلاه» نمایانگر یک دیدگاه متفاوت است و شرکت کنندگان به صورت استعاری این کلاهها را «میپوشند» و «برمیدارند» تا تفکر جامع و متوازنی در ایدهپردازی داشته باشند.
رنگ کلاهها و معنای هرکدام را در فهرست زیر مشاهده میکنید:
- کلاه سفید برای بررسی حقایق و اطلاعات ← شرکتکنندگان به بررسی واقعیتها، آمار و شواهد موجود میپردازند.
- کلاه قرمز برای بررسی احساسات و هیجانات ← شرکتکنندگان، احساسات، واکنشهای درونی و برداشتهای شهودی خود را بدون نیاز به استدلال یا توضیح بیان میکنند.
- کلاه سیاه برای بررسی تفکر انتقادی و محتاطانه ← اعضای گروه با دیدی انتقادی به ارزیابی ایدهها میپردازند. در این مرحله، خطرات، نقاط ضعف و پیامدهای منفی احتمالی بررسی میشود.
- کلاه زرد برای بررسی تفکر مثبت و خوشبینانه ← در این مرحله، تمرکز بر جنبههای مثبت، مزایا، فرصتها و امکانپذیری ایدهها یا تصمیمها است.
- کلاه سبز برای خلاقیت و تفکر جانبی ← شرکتکنندگان ایدههای جدید، راهحلهای جایگزین و دیدگاههای نو را مطرح میکنند.
- کلاه آبی برای تفکر کلان، کنترل و هدایت فرآیند ← این کلاه به ساماندهی روند تفکر و کارهایی مانند تنظیم دستور جلسه، کنترل جریان گفتگو و جمعبندی نتایج اختصاص دارد. فرد یا افرادی که کلاه آبی بر سر دارند، روند تفکر و تعامل میان سایر کلاهها را مدیریت میکنند.
این تکنیک با تمرکز بر بحث و تبادل نظر تیمی، به غنیتر شدن ایدهها و بهبود آنها برای پاسخ به نیازهای مختلف کمک میکند. روش استفاده از شش کلاه تفکر به این صورت است که تیم به نوبت هر کلاه را «میپوشد» و روی نوع خاصی از تفکر تمرکز میکند. جلسه ایده پردازی با کلاه آبی شروع شده و پایان مییابد تا اهداف مشخص شده و نتایج آن جمعبندی شوند.

برای آشنایی بیشتر با این تکنیک ایده پردازی، پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش پرورش خلاقیت، ایده پردازی و نوآوری همراه با گواهینامه از فرادرس به ویژه درس اول آن را مشاهده کنید.
تکنیک تصمیم گیری رعدآسا
تکنیک «تصمیمگیری رعدآسا» (Lightning Decision Jam | LDJ) یک روش سریع و ساختاریافته برای تولید ایده و تصمیمگیری تیمی است که به تیمها کمک میکند به سرعت مشکلات را شناسایی کرده، راهحلهای خلاقانه ارائه دهند و اقدامات را اولویتبندی کنند. برخلاف طوفان فکری سنتی، تمرکز روش LDJ بر ایجاد یک برنامه روشن و عملیاتی تمرکز دارد و از ترکیب ایدههای فردی و گروهی برای به نتیجه رسیدن استفاده میکند. در اصل، این روش برای تیمهایی مناسب است که میخواهند خیلی سریع از ایده به اقدام برسند.
مراحل انجام این تکنیک را در فهرست زیر آوردهایم:
- شرکتکنندگان مشکلات یا چالشها را روی «کاغذهای چسبان» (Sticky Notes) مینویسند و آنها را گروهبندی کرده و سپس بین آنها رأیگیری میکنند تا مهمترین مسائل مشخص شوند.
- هر فرد به صورت مستقل و در سکوت راهحلهایی را برای حل مشکل روی کاغذ مینویسند.
- اعضای گروه به راهحلها رای میدهند و در مورد آنها با یکدیگر بحث میکنند.
- اعضای گروه پس از بحث، راهحلها را اولویتبندی میکنند.
مزیت اصلی روش تصمیمگیری رعدآسا این است که در عین حال که همه اعضا میتوانند در ایدهپردازی مشارکت داشته باشند، تفکر گروهی محدود نمیشود و تصمیمگیریهای سریع و متمرکز انجام میشود. به این ترتیب، تیمها میتوانند با به چالش کشیدن فرضیهها، بینشهای ارزشمندی کشف کرده و راهحلهای خلاقانهای در محیطی همکاریمحور به دست بیاورند.

کاربرد تکنیک اسکمپر در تکنیک های ایده پردازی
«تکنیک اسکمپر» (SCAMPER Technique) یکی دیگر از روشهای خلاقانه تفکر و پرورش ایده است که با طرح پرسشهای هدفمند به افراد و تیمها کمک میکند تا راههای تازهای برای تغییر، سازگار کردن یا بازآفرینی ایدهها، محصولات یا فرایندهای موجود پیدا کنند. برای اجرای روش SCAMPER، ابتدا یک ایده یا محصول را انتخاب میکنیم. سپس بر اساس مراحل مختلف این روش، سوالاتی را در مورد ایدهها و محصولات موجود مطرح میکنیم.
تکنیک اسکمپر خود از ۷ چشمانداز کلیدی تشکیل شده است که عبارتاند از:
- «جایگزین کردن» (Substitute): چه چیزی را میتوان جایگزین یا تعویض کرد تا ایده بهبود یابد؟
- «ترکیب کردن» (Combine): آیا میتوان دو یا چند عنصر را با هم ترکیب کرد تا نتیجه بهتری بهدست آید؟
- «انطباق دادن» (Adapt): چگونه میتوان ایده را با شرایط یا اهداف دیگر سازگار کرد؟
- «تغییر دادن» (Modify): چه تغییراتی میتوان ایجاد کرد تا ایده تقویت یا متفاوت شود؟
- «استفاده در کاربردی دیگر» (Put to another use): آیا میتوان از ایده در موقعیت یا کاربردی تازه بهره برد؟
- «حذف کردن» (Eliminate): کدام بخشها را میتوان حذف کرد بدون آنکه ارزش اصلی از بین برود؟
- «معکوس کردن» (Reverse): آیا میتوان ترتیب یا جهت کار را تغییر داد تا رویکردی جدید ایجاد شود؟
با پاسخ به این پرسشها، افراد یا تیمها میتوانند به بهبودهای نوآورانه یا حتی ایدههای کاملاً جدید بر پایه راهحلهای موجود دست یابند. از این روش معمولاً در جلسات بارش فکری یا ایدهپردازی فردی استفاده میشود تا ایدهها به صورت سازمانیافته تکامل پیدا کنند.

پیش از این در مطلبی جداگانه از مجله فرادرس در مورد تکنیک اسکمپر توضیح دادهایم. برای یادگیری نکات بیشتر در مورد این روش میتوانید مطلب مرتبط با آن را مطالعه کنید.
تقویت خلاقیت با آموزش های فرادرس
ایده پردازی هسته اصلی خلاقیت و تفکر خلاق است و کسبوکارها و افرادی که در مسیر توسعه فردی قدم برمیدارند میتوانند با یادگیری تکنیک های ایده پردازی، راهحلهای تازهای را برای حل مسائل مرتبط با توسعه محصول و مسائل روزمره زندگی پیدا کنند. عبور از چارچوبهای ذهنی تکراری و ثابت و رسیدن به ایدههای جدید و امتحان نشده یا پرورش ایدههای موجود به شکلی جدید ازجمله مزایای یادگیری این تکنیکها است.
با آموزش اصول ایده پردازی و تمرین مستمر فردی و گروهی، میتوان مهارت ایده پردازی را به خوبی تقویت کرده و کیفیت تصمیمگیری حرفهای و شخصی را به شکل مناسبی ارتقا داد. به همین منظور، در این بخش از مطلب، چند فیلم آموزشی مرتبط با ایده پردازی و پرورش خلاقیت را در قالب فهرست زیر به شما معرفی میکنیم:
- فیلم آموزش پرورش خلاقیت، ایده پردازی و نوآوری همراه با گواهینامه از فرادرس
- فیلم آموزش مهارت تفکر خلاق همراه با توضیح نکات کاربردی از فرادرس
- فیلم آموزش خلاقیت و ایده پردازی در هنر از فرادرس
- فیلم آموزش اصول چهل گانه تریز TRIZ برای ایده پردازی و خلاقیت همراه با گواهینامه از فرادرس
- فیلم آموزش تکنیک SCAMPER برای ایده پردازی در کسب و کار همراه با گواهینامه از فرادرس
- فیلم آموزش ماتریس SWOT یا سوات برای تحلیل استراتژیک کسب و کار در فرادرس
- فیلم آموزش مدیریت نوآوری با توضیح نحوه سازماندهی و مدیریت ایده و خلاقیت در سازمان در فرادرس

برای دسترسی به آموزشهای بیشتر میتوانید به صفحات زیر مراجعه کنید:
- مجموعه فیلم آموزش تکنیک های خلاقیت به صورت جامع و کاربردی از فرادرس
- مجموعه فیلم آموزش مدیریت استراتژیک کسب و کار از تئوری تا عملی و کاربردی از فرادرس
در بخشهای بعدی، با تعداد بیشتری از تکنیک های ایده پردازی آشنا میشویم.
روش How Now Wow برای ایده پردازی
تکنیک «چطور اکنون عجب» (How Now Wow) در حقیقت روشی برای دستهبندی ایدهها بر اساس میزان نوآوری و سهولت اجرای آنها است. در این تکنیک، پس از جمعآوری ایدهها چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی، آنها را در یکی از سه دستهبندی زیر قرار میدهیم:
- «ایدههای دستهبندی چطور» (How ideas): این ایدهها، ایدههایی نوآورانه و اصیل هستند اما اجرایی نیستند.
- «ایدههای دستهبندی اکنون» (Now ideas): این ایدهها اصیل نیستند اما به راحتی قابلاجرا شدن هستند.
- «ایدههای دستهبندی عجب» (Wow ideas): این ایدهها هم کاملا نو و خلاقانه هستند و به سادگی هم میتوان آنها را اجرا کرد.
واضح است که باید تمرکز تیم را بیشتر روی ایدههای «Wow» متمرکز کنیم که هم توان اجرایی دارند و هم نوآورانه هستند. البته، برای سازماندهی بهتر ایدهها، میتوان از ماتریسهای چهاربخشی با محور افقی نشاندهنده درجه نوآوری و محور عمودی دشواری اجرا هم استفاده کرد.

روش ایده پردازی پیاده روی ذهنی
روش ایده پردازی «پیادهروی ذهنی» (Brainwalking) شباهت زیادی به روش نوشتن افکار دارد. با این تفاوت که شرکت کنندگان در ایده پردازی به جای اینکه دست به دست کردن کاغذهای ایده خود، در اتاق راه میروند و به «ایستگاههای ایدهپردازی» (Ideation Stations) سر میزنند. شرکت کنندگان میتوانند در هر ایستگاه، ایدههای دیگران را مشاهده کرده و روی آنها توضیح دهند، آنها را اصلاح کنند یا ایدههای جدیدی به فکرهای قبلی اضافه کنند. این روش باعث افزایش تعامل و تولید ایدههای متنوعتر میشود.
روش طوفان تقلب برای ایده پردازی
روش ایده پردازی «طوفان تقلب» (Cheatstorming) همانطور که از نام آن میتوان حدس زد، بیشتر از اینکه روی تولید ایدههای نو تمرکز کند، روی استفاده مجدد از ایدههای فعلی که در جلسات ایدهپردازی و طوفان فکری قبلی جمعآوری شدهاند، تمرکز میکند. به بیان بهتر، برخلاف اغلب روشهای ایده پردازی که اغلب ایدههای تولید شده را کنار میگذارند، در طوفان تقلب تلاش میکنیم با کمک گرفتن از مفهومی به نام «پایداری شناختی» (Cognitive Sustainability)، از ایدههای قبلی دوباره استفاده کنیم و با تکمیل یا اصلاح آنها، ایدههای جدیدتر و بهتر به دست بیاوریم.

روش ایده پردازی Charrette
در روش ایده پردازی Charrette که کاربرد زیادی در ایده پردازی و بارش فکری گروهی دارد، سعی میکنیم مشکل یا مسئله را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنیم و شرکتکنندگان در فرآیند ایده پردازی را به گروههای کوچکتری تقسیم کنیم.
برای مثال، فرض کنید مسئله را به سه بخش جداگانه تقسیم کرده باشیم. در این صورت، به سه اتاق نیاز داریم و باید در هر اتاق یک موضوع یا مسئله را روی تخته بنویسیم. در گام بعدی، اعضای تیم را که به ۳ گروه تقسیم کردهایم، به ترتیب وارد این اتاقها میکنیم تا ایدههای خود را ثبت کنند. سپس، گروهها میان اتاقها جابهجا میشوند و ایدههای گروههای قبلی را تکمیل کرده یا گسترش میدهند. این فرآیند نوعی همکاری مرحله به مرحله ایجاد میکند که میتواند کیفیت خروجی را به شکل قابلتوجهی افزایش دهد.
تا این بخش از مطلب، روشهای ایدهپردازی زیادی را شناختیم. در بخشهای بعدی، با تعداد بیشتری از تکنیک های ایده پردازی آشنا میشویم و نحوه استفاده از هرکدام را توضیح میدهیم.
تکنیک نردبان تاشو در ایده پردازی
یکی دیگر از جالبترین روشهای ایده پردازی، تکنیک «بارش فکری به صورت نردبان تاشو» (Stepladder Brainstorming) است که در سال ۱۹۹۲ و با هدف جلوگیری از تفکر گروهی معرفی شد تا همه افراد حتی افراد خجالتی بتوانند بدون اینکه تحتتاثیر دیگران قرار بگیرند، ایدههای خود را بیان کنند. مراحل اجرای تکنیک نردبانی به صورت زیر است:
- تسهیلگر پرسش یا مسئلهای را برای کل گروه مطرح میکند.
- همه اعضا به جز دو نفر اتاق را ترک میکنند.
- دو عضو باقیمانده ایدههای خود را با یکدیگر مطرح کرده و تبادل نظر میکنند.
- تسهیلگر یک نفر از اعضای بیرون اتاق را فرا میخواند تا وارد شود.
- عضو تازهوارد ابتدا ایده خود را بیان میکند، سپس دو عضو قبلی نظرات خود را مطرح میکنند.
- فرد چهارم وارد اتاق میشود و ایدهاش را مطرح میکند. پس از آن سایر افراد حاضر در اتاق، دیدگاه خود را بیان میکنند.
- این روند مرحله به مرحله ادامه پیدا میکند تا تمام اعضا وارد اتاق شوند و ایده اولیه خود را بدون تاثیرپذیری از گروه ارائه کنند.

روش چه می شود اگر؟
روش ایده پردازی «چه میشود اگر؟» (?What If Method) بر پایه عبور از مرزها و محدودیتهای ذهنی عمل میکند. در این تکنیک، با طرح مجموعهای از «پرسشهای باز» (Open-ended Questions) که با عبارت «چه میشود اگر؟» آغاز میشوند، فرضیات موجود را به چالش میکشیم و با تحریک کنجکاوی، راهحلهای تازه و غیرقابل پیشبینی را شناسایی میکنیم.
برای استفاده از این روش، لازم است فهرستی از پرسشهای خلاقانه طراحی کنیم که چارچوبهای فکری و فرضیات فعلی را زیرسوال ببرند. در فهرست زیر به چند مورد از این پرسشها اشاره کردهایم:
- چه میشود اگر بتوانیم یکی از مشکلات مشتریان یا مخاطبان را به طور کامل حذف کنیم؟
- چه میشود اگر بتوانیم خدمات خود را با مدل اشتراکی نیز ارائه دهیم؟
- چه میشود اگر بتوانیم با یکی از رقیبان همکاری کنیم و یک ارزش جدید خلق کنیم؟
- چه میشود اگر با استفاده از فناوریهای جدید، صنعت خود را متحول کنیم؟
در نهایت، امکان اجرا و اثر احتمالی هر سناریو را ارزیابی میکنیم تا مسیر مناسبتر برای ادامه مسیر را برای پیگیری بیشتر شناسایی کنیم.

روش طوفان فکری نوبتی
در «طوفان فکری نوبتی» (Round Robin Brainstorming)، همه اعضای تیم به نوبت ایدههای خود را مطرح میکنند تا هیچ فردی بر بحث تسلط پیدا نکند. این روش فضای برابر و مشارکتی ایجاد میکند و حتی از اعضای کمحرف تیم نیز میتوان ایدههای ارزشمند دریافت کرد. برای اجرای این تکنیک، اعضای تیم در یک دایره مینشینند و رهبر یا تسهیلگر جلسه یک سوال یا درخواست برای ایدهها مطرح میکند. سپس هر نفر به نوبت یک ایده ارائه میدهد.
قانون مهم استفاده از طوفان فکری نوبتی این است که همه ایدهها با ارزش برابر در نظر گرفته شوند و تا زمانی که همه مشارکت نکردهاند، هیچ ایدهای توسعه داده نشود. همچنین، اگر ایده شخصی شبیه ایده دیگری بود، به او فرصت داده میشود ایده جدیدی ارائه کند. برای موفقیت بیشتر، بهتر است برای هر نفر محدودیت زمانی مشخص کنیم تا همه فرصت بیان ایده داشته باشند. علاوه بر این، تسهیلگر باید بحث را متمرکز و مفید نگه دارد اما در عین حال، اجازه دهد ایدههای جانبی و خلاقانه نیز مطرح شوند.
کاربرد تکنیک SWOT برای ایده پردازی
«تحلیل SWOT» لزوما به عنوان یک روش ایده پردازی و بارش فکری شناخته نمیشود، بلکه یک تمرین برنامهریزی استراتژیک است که میتوان از آن برای ارزیابی یک محصول، پروژه، فرد یا کسبوکار استفاده کرد. به کار گرفتن این چارچوب در جلسات طوفان فکری میتواند تمرکز و جهتدهی مناسبی به بحث بدهد و ارزش یک ایده را ارزیابی کرد.
در این روش، چهار جنبه اصلی ایده یا موضوع موردنظر را بررسی میکنیم که عبارتاند از:
- «نقاط قوت» (Strengths): چه ویژگیهایی باعث میشود ایده شما نسبت به رقبا برجسته یا متمایز باشد؟
- «نقاط ضعف» (Weaknesses): آیا نقصهایی در ایده وجود دارد که ممکن است اجرای آن را به خطر بیندازد؟
- «فرصتها» (Opportunities): چه فرصتها یا زمینههایی وجود دارد که میتوان با این ایده از آن بهرهبرداری کرد؟
- «تهدیدها» (Threats): چه خطرات یا مشکلات احتمالی ممکن است با اجرای ایده ایجاد شود؟

برای استفاده بهتر، ایدهها و پاسخهای مربوط به هر بخش را در یک ماتریس ۲ در ۲ ثبت میکنند تا تصویری کامل و سازمان یافته از ایده یا پروژه به دست بیاید. برای آشنایی بیشتر با کاربردهای این روش در مدیریت استراتژیک کسبوکار، میتوانید فیلم آموزش ماتریس SWOT یا سوات برای تحلیل استراتژیک کسب و کار از فرادرس را تماشا کنید.
روش نقشه ذهنی
تکنیک «نقشه ذهنی» (Mind Mapping) یکی دیگر از انواع تکنیک های ایده پردازی و بارش فکری است که در آن ایده اول به عنوان الهامبخش ایدههای دیگر مورد استفاده قرار میگیرد. هدف از این روش، مقابله با «اثر سوگیری لنگر» (Anchoring Effect) است. این مشکل زمانی رخ میدهد که افراد در جلسات ایده پردازی، طرفداری زیادی از اولین ایده مطرح شده میکنند. به عبارت بهتر، اولین ایده یا اطلاعات دریافتی میتواند به شدت بر قضاوتها و ایدههای بعدی اثرگذار باشد. این موضوع باعث میشود از ایدههای جدید غافل بمانیم.
برای استفاده از نقشه ذهنی، مطابق مراحل زیر عمل میکنیم:
- یک کاغذ بزرگ یا تخته سفید آماده میکنیم.
- یک موضوع را در مرکز صفحه مینویسیم.
- تمام ایدهها و مفاهیم مرتبط با موضوع اصلی را به صورت شاخهای به موضوع اصلی متصل میکنیم.
- این فرآیند را برای زیرشاخهها نیز تکرار میکنیم تا ارتباط بین ایدهها را به خوبی نشان دهیم.
- در نهایت میتوانیم ارتباط بین ایدهها و مفاهیم مرتبط را ببینیم و بهتر درک کنیم.

ویژگی مهم نقشهذهنی این است که پویا و قابل تغییر است. نقشه در طول جلسات توسعه مییابد و جریان تفکر را نشان میدهد. همچنین، افراد با دیدن ارتباط بصری میان ایدهها، بهتر میتوانند نحوه اتصال مفاهیم را درک کرده و مسیر فکری خود را کامل کنند.
تکنیک استوری برد یا داستان پردازی تصویری
داستانها ابزار مهمی برای ارتباط، یادگیری و کشف ایدهها هستند و روش «استوری برد» (Storyboarding) اثربخشی خود را در ایده پردازی از همین موضوع وام گرفته است. فیلمنامه مصور یا استوری برد در اصل یک طرح مصور شامل تمام صحنههایی است که از ابتدا تا انتهای ویدیو وجود دارند اما کاربرد آن فقط به فیلم و تلویزیون محدود نیست و میتوانیم مسئله و راهحلهای ممکن آن را به شکل یک داستان تصویری مرتبط دربیاوریم تا آن را بهتر توضیح دهیم یا تحلیل کنیم.
برای ترسیم استوری برد در ایده پردازی، طبق مراحل زیر عمل میکنیم:
- مسئله یا موضوع موردنظر خود را تعریف میکنیم.
- خود را به جای کاربران یا افرادی که تحتتاثیر راهحل قرار میگیرند، میگذاریم و نیازها و تجربیات آنها را در نظر میگیریم.
- داستانهایی شامل تصویر، شخصیت و نقلقولهای کاربران میسازیم.
- سناریوها را به یک داستان منسجم تبدیل میکنیم که در آن مراحل، چالشها، تنشها و راهحلها وجود داشته باشند.
- موانع احتمالی و فرصتهای بهبود راهحلها و ایدهها را در طول داستان بررسی میکنیم.
- سناریوها را مرور میکنیم و تغییرات لازم برای بهبود آنها را مرور میکنیم.
نمونه یک استوری برد ساده را برای یک اپلیکیشن مکانیاب در تصویر زیر مشاهده میکنید:

تا این بخش از مطلب، روشهای ایدهپردازی زیادی را شناختیم. در بخشهای بعدی مطلب، با تعداد بیشتری از تکنیک های ایده پردازی آشنا شده و نحوه اجرای هریک را توضیح میدهیم.
کاربرد روش بدترین ایده ممکن در تکنیک های ایده پردازی
روش «بدترین ایده ممکن» (Worst Possible Idea) یک تکنیک بسیار موثر برای برانگیختن خلاقیت است و به کسانی که در ابراز ایدههای خود اعتمادبهنفس کمی دارند، کمک میکند تا راحتتر در ایده پردازی مشارکت کنند. در این روش، به جای تمرکز روی ایدههای خوب و ایجاد فشار روی افراد، از تیم خواسته میشود بدترین ایدههایی که میتوانند ارائه دهند را بیان کنند.
این کار باعث کاهش اضطراب و نگرانی از قضاوت دیگران میشود و افراد را بازیگوش و جسور میکند، زیرا میدانند ایدههای آنها قرار نیست ارزیابی یا نقد شوند. البته، نسخه دیگری از این روش به نام «روش ایدههای بد» (Bad Ideas Method) وجود دارد که تمرکز آن بر تولید حجم زیادی از ایدههای بد است تا از این طریق، مسیر خلاقیت باز شود.
این روش علاوه بر سرگرمکننده بودن، راهی مؤثر برای شکستن محدودیتهای ذهنی و ایجاد ایدههای نوآورانه است.

روش دستمال کاغذی ایده
در تکنیک ایده پردازی «دستمال کاغذی ایده» (The Idea Napkin)، مشابه با تکنیک تصمیم گیری رعدآسا، باید یک موضوع گسترده را به راهحلهای ملموس تبدیل کنید. نحوه کار این تکنیک به صورت زیر است:
- هر شرکتکننده در جلسه ایدهپردازی یک برگه به شکل دستمال کاغذی یا دستمال سفره در اختیار دارد و باید ایده خود را در آن ثبت کند.
- ثبت ایده شامل نوشتن خود ایده، یک معرفی کوتاه از ایده (Elevator Pitch)، مخاطب ایده (مشتری، همتیمی و ...) و مشکلاتی که ایده حل میکند، در دو ستون مجزا روی برگه است.
- شرکتکنندگان میتوانند برگههای خود را قبل یا در حین جلسه طوفان فکری پر کنند.
- پس از تکمیل برگهها، انتظار میرود هر فرد ایدههای خود را ارائه داده یا به اشتراک بگذارد.
- ایدههای نهایی سپس در «ماتریس اثر و تلاش یا آیزنهاور» (Impact & Effort Matrix) قرار میگیرند تا مشخص شود کدام ایدهها ارزش پیگیری دارند.
ماتریس آیزنهاور ابزاری ساده برای مدیریت زمان و اولویتبندی کارها بر اساس فوریت و اهمیت است. در این ماتریس، کارها به چهار دسته تقسیم میشوند تا مشخص شود چه کاری فوراً انجام شود، چه کاری به بعد موکول شود، چه کاری واگذار شود و چه کاری حذف شود.
تکنیک درنگ خلاقانه
تکنیک «درنگ خلاقانه» (Creative Pause) یکی از متفاوتترین تکنیک های ایده پردازی است که توسط «ادوارد د بونو» (Edward De Bono) در کتابی به نام «خلاقیت جدی» (Serious Creativity) معرفی شده است. در این روش، به صورت کاملا آگاهانه از بارش فکری و ایده پردازی دست میکشیم تا به ذهن خود استراحت دهیم و انرژی خود بازسازی کنیم.
ایده پشت درنگ خلاقانه این است که وقتی ذهن ما برای حل یک چالش دشوار درگیر فعالیت شدید میشود، ممکن است به سادگی گرفتار الگوهای فکری غیرسازنده شویم. برای مثال، بیش از حد روی ایده اولیه پافشاری کنیم یا گرفتار افکار منفی درباره فرآیند شویم.
در این شرایط، فاصله گرفتن از موضوع و بازگشت دوباره به آن پس از مدتی، معمولا باعث ایدهپردازی خودجوش میشود. یعنی حالتی که ایدههای جدید و نوآورانه به طور غیرمنتظره شکل میگیرند. بازه زمانی درنگ خلاقانه را میتوانیم با پیادهرویهای کوتاه، مدیتیشن یا انجام فعالیتهای غیرمرتبط با مسئله همراه کنیم تا به این ترتیب به ذهن استراحت بیشتری بدهیم.

روش طوفان بدنی
در روش ایده پردازی «طوفان بدنی» (Bodystorm) شرکت کنندگان به صورت فیزیکی موقعیتها را شبیهسازی و اجرا میکنند تا راهحلها و ایدههای نوآورانه برای آنها بیابند. طوفان بدنی اغلب با اجرای ایدهها و راهحلها با حرکت و فعالیت بدنی همراه میشود یا افراد تلاش میکنند برخی از سناریوهای مسئلهای را که قصد حل کردن آن را دارند، به اجرا دربیاورند.
اثرگذاری این تکنیک ایده پردازی به این موضوع برمیگردد که اجرای فیزیکی فرآیندها، سناریوها و رویدادها باعث میشود تیم به جای فقط فکر کردن و نظریهپردازی در مورد موضوع، به صورت عملی نیز با موضوع درگیر شود. به همین دلیل است که میتوان گفت در روش طوفان بدنی، عناصر همدلی، طوفان فکری و نمونهسازی به طور همزمان و در یک تمرین ترکیب میشوند و با افزایش حرکت و انرژی، تجربهای پرنشاط و معنادار برای افراد درگیر ایدهپردازی ایجاد میشود.
تکنیک تحریک فکری در ایده پردازی
«تحریک فکری» (Provocation) یکی از روشهای «تفکر جانبی» (Lateral Thinking) است که برای خلق ایدههای نو، بهبود محصولات و بهینهسازی فرآیندها به کار میرود. در تفکر جانبی، برخلاف روشهای کلاسیک حل مسئله که گامبهگام و صرفاً بر اساس دادههای موجود پیش میروند، مسیر حل مسئله غیرمستقیم و خلاقانه است و امکان کشف راهحلهای غیرمعمول و نوآورانه فراهم میشود. در این روش، وضعیت موجود و فرضهای پایهای محصول یا فرآیند به چالش کشیده میشوند تا تیم، الگوهای فکری سنتی را کنار بگذارد و مسیرهای تازهای برای خلاقیت باز کند.
مراحل انجام تحریک فکری را در فهرست زیر آوردهایم:
- تعریف مفهوم مورد نظر: مشخص کردن موضوع یا محصولی که میخواهید بازطراحی یا بهبود دهید (مثال: رستوران).
- توصیف وضعیت فعلی: یادداشت کردن نحوه عملکرد یا ظاهر فعلی مفهوم (مثال: «سرآشپزها برای مشتریان غذا آماده میکنند»).
- وارونهسازی فرضها: معکوس کردن فرضهای اصلی به روشهای مختلف (مثال: «مشتریان برای سرآشپزها غذا آماده میکنند»).
- ایجاد ایدههای جدید: با استفاده از فرضهای وارونه و تحریکهای اغراقآمیز، ایدههای نو برای مفهوم جدید کشف کنید (مثال: «مسابقه آشپزی هفتگی برای مشتریان»).

ویژگی مهم روش تحریک فکری، استفاده از تحریکهای ذهنی اغراقآمیز و غیرمعمول است. برای مثال، ممکن است در جلسه ایده پردازی، درخواستهای افراطی زیر از حاضران جلسه مطرح شود:
- تمام بخشهای بستهبندی را حذف کنید.
- محصولی طراحی کنید که مشتریان بتوانند آن را بخورند.
این تحریکهای ذهنی تیم را وادار میکنند فرضهای خود را بازنگری کرده و ایدههای نو خلق کنند. با اینکه، این تکنیک معمولاً به یک راهحل نهایی مستقیم نمیرسد، اما مواد خام و زاویههای تازهای برای شکلگیری ایدههای نو فراهم میکند.
در بخشهای بعدی، بیش از ۵ مورد از بقیه تکنیک های ایده پردازی را خواهیم شناخت.
تکنیک هشتِ دیوانه برای ایده پردازی
«هشت دیوانه» (The Crazy 8) یکی از روشهای طوفان فکری سریع است که بیشتر در تفکر طراحی و محیطهای نوآورانه کاربرد دارد. تمرکز این روش بیشتر از آنکه روی کامل بودن ایدهها باشد، روی سرعت و تعداد ایدهها معطوف شده است. به همین دلیل، به شرکت کنندگان کمک میکند خارج از چارچوب فکر کرده و به سراغ ایدههای نامعمول بروند.
در این روش از افراد خواسته میشود در یک بازه زمانی ۸ دقیقهای، هشت راهحل یا طرح اولیه کاملا متفاوت را درباره یک مسئله پیشنهاد دهند. پس از به پایان رسیدن این ۸ دقیقه، همه شرکتکنندگان نتایج خود را با اعضای گروه به اشتراک گذاشته و در مورد آنها بحث میکنند. وجود این محدودیت زمانی باعث میشود افراد در زمان ایدهپردازی درگیر کمالگرایی نشوند.
روش جستجوی هرمی برای ایده پردازی
در تکنیک ایده پردازی «جستجوی هرمی» (The Pyramid Search) تلاش میکنیم با گسترش دادن دامنه جستجوی ایدهها و استفاده از نظر متخصصان حوزههای مختلف، به مشکل سوگیریهای ذهنی در فرآیند ایدهپردازی غلبه کنیم. مراحل اجرای جستجوی هرمی برای پیدا کردن ایدههای جدید به شکل زیر است:
- شناسایی افراد متخصص: ابتدا افرادی را که در حوزه مرتبط با مسئله یا چالش ما تخصص و تجربه دارند، پیدا میکنیم.
- گفتگو و تبادل نظر: با فرد متخصص درباره مسئله، راهکارهای احتمالی و زوایای دید مختلف صحبت میکنیم.
- درخواست ارجاع: از هر متخصص میخواهیم فرد متخصص دیگری با دانش و بینش عمیقتر در مورد موضوع به ما معرفی کند و زنجیره صحبت و ارجاع را ادامه میدهیم.
- گسترش دامنه جستجو: پس از رسیدن به قله «هرم دانش» (Knowledge Pyramid) در حوزه موردنظر، از متخصصان میخواهیم ما را به افراد صاحبنظر در حوزههای مشابه یا دارای چالشهای همجنس معرفی کنند.
این چرخه را تا زمانی که اطلاعات کافی جمعآوری کنیم و به ایدهها و راهحلهای نو دست پیدا کنیم، ادامه میدهیم. به این ترتیب، میتوانیم ریسک بهکارگیری ایدههای تکراری را به حداقل برسانیم و از دانش و منابع موجود بیشترین استفاده را ببریم. واضح است که ایجاد رابطه موثر با متخصصان، کلید موفقیت در این روش است.

روش تصویر عینی در ایده پردازی
روش «تصویر عینی» (Eidetic Image) بر پایه تمرکز و تصور ذهنی شکل گرفته است و با بستن چشمهای اعضای گروه شروع میشود. برای مثال، اگر شرکت بخواهد یک ساعت هوشمند جدید طراحی کند، راهبر جلسه ایده پردازی از شرکتکنندگان میخواهد چشمهای خود را ببندند و به شکل و ظاهر ساعتهای هوشمند فعلی فکر کنند. پس از تصور کردن، اعضای گروه با یکدیگر در مورد تصاویر ذهنی خود بحث میکنند.
سپس، اعضای گروه دوباره چشمهای خود را میبندند و ویژگیهای جدیدی را که میتوان به محصول اضافه کرد، تصور میکنند. بعد از باز کردن چشمها، همه ایدههای خود را به اشتراک میگذارند و این چرخه چند بار تکرار میشود تا راههای بهبود و نوآوری در محصول شکل بگیرد. این روش برای ارتقای محصولات موجود یا خلق ایدههای نو برای آن بسیار مناسب است.
بیشترین فایده این روش، مخصوص افرادی است که «تفکر دیداری» (Visual Thinkers) دارند یا به بیان بهتر، یادگیری تصویری دارند.

تکنیک طوفان نقش ها در ایده پردازی
در فرآیند ایدهپردازی، گاهی بهترین کار این است که دیدگاه دیگران را در نظر بگیریم. این ایده، هسته اصلی تکنیک «طوفان نقشی» (Role storming) است. در این روش، افراد تصور میکنند اگر شخص دیگری با تجربه یا دیدگاه متفاوت بودند، چگونه با چالش موردنظر روبهرو میشدند. در این روش، افراد معمولا نقش یک شخصیت عادی را که تحتتاثیر ایده یا راهحل قرار میگیرد برعهده میگیرند و سناریویی مرتبط با ایده را اجرا میکنند. ایده پردازی با طوفان نقشی برای تیمهایی مناسب و مفید است که در پروژههای تکراری همیشه به ایدههای تکراری میرسند.
یکی از تمرینات مرتبط با طوفان نقشی، روش «طوفان شخصیت» (Figure Storming) است که در آن خود را به جای یک شخصیت مشهور یا برجسته تاریخی میگذاریم و از دیدگاه او به مسئله نگاه میکنیم. برای مثال، یک گروه حقوقی ممکن است در حین ایده پردازی از اعضای گروه بپرسد، «اگر مهاتما گاندی قرار بود این مشکل را حل کند، چه راهکاری ارائه میداد؟».
البته، گاهی از روش طوفان شخصیت، به عنوان یک تکنیک ایده پردازی جداگانه نام برده میشود و بین این دو تفاوت قائل میشوند زیرا در طوفان نقشی، شرکت کنندگان ایدهها را به صورت عملی اجرا میکنند.
روش پر کردن شکاف
در تکنیک «پر کردن شکاف» (Gap Filling) که با نام «تحلیل شکاف» (Gap Analysis) نیز شناخته میشود، سعی میکنیم وضعیت فعلی و هدف نهایی را مشخص کنیم. سپس، با پرسیدن سوال «چگونه از اینجا به آنجا برسیم؟»، موانع و شکافهای رسیدن به هدف نهایی را مشخص میکنیم. این تکنیک زمانی کاربرد دارد که اجرای یک ایده دشوار به نظر برسد و نیاز داریم روی راهکارهای اجرایی رسیدن به هدف تمرکز کنیم.
بنابراین، مراحل اجرای این تکنیک را میتوانیم در فهرست زیر خلاصه کنیم:
- تعیین وضعیت فعلی پروژه یا مسئله در یک طرف
- مشخص کردن هدف نهایی پروژه در طرف مقابل
- بررسی اقدامات و ایدههای موردنیاز برای پر کردن شکاف برای رسیدن به هدف نهایی در وسط
البته، لازم است به این نکته دقت کنیم که پاسخهای اولیه معمولا کلی هستند اما با انجام چند مرحله پر کردن شکاف، میتوان در نهایت راهکارهای مشخص و عملی برای رسیدن به هدف پیدا کرد. همچنین، استفاده از فلوچارت یا نقشه ذهنی نیز به تحلیل بهتر و سازمانیافتهتر شکافها کمک میکند.
تکنیک بازی طوفانی
تکنیک «بازی طوفانی» (Gamestorming) شامل مجموعهای از روشهای ایدهپردازی و حل مسئله است که در آن از عناصر «بازیسازی یا گیمیفیکیشن» (Gamification) برای افزایش انگیزه، مشارکت و خلاقیت گروهی استفاده میشود. هدف اصلی این روش، ایجاد فضایی فعال و پرانرژی است تا اعضای تیم بتوانند با ذهنی باز و درگیر، ایدههای نو تولید کنند.
از مهمترین روشهای این تکنیک ایده پردازی میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
- روش «تنگ ماهی» (Fishbowl): در این روش، اعضای گروه در دو دایره کوچک و بزرگ مینشینند. اعضای دایره داخلی مشغول گفتوگو و ایدهپردازی میشوند و افراد حاضر در دایره بیرونی به گوش دادن و یادداشتبرداری میپردازند. این شیوه باعث میشود برخی در بحث شرکت کنند و دیگران با گوش دادن، دیدگاههای تحلیلی ارائه دهند.
- روش «ضدمسئله» (The Anti-Problem): در این روش، به جای حل مستقیم مسئله، آن را به صورت برعکس بررسی میکنند. برای مثال، به جای سوال «چگونه رضایت مشتریان را افزایش دهیم؟» میپرسند «چگونه میتوانیم مشتریان را ناراضی کنیم؟». این کار، دیدگاه تازهای بین اعضا ایجاد میکند. در نهایت، ایدهها دوباره معکوس میشوند تا راهحل واقعی به دست آید.
- روش «جلد داستان» (Cover Story): در این تمرین، اعضای گروه تصور میکنند موفقیت پروژه یا سازمان آنها روی جلد یک مجله منتشر شده است. آنها باید جلد مجله را طراحی کرده و بخشهایی مانند تصویر اصلی، تیتر، نقلقولها و بخشهای جانبی را تکمیل کنند. با این تمرین، افراد میتوانند چشمانداز آینده را بهتر ببینند و درک مشترکی از مسیر رسیدن به اهداف پیدا کنند.

تکنیک اسکچ و پروتوتایپ
یکی دیگر از تمرینهای مفید در جلسات ایده پردازی، این است که ایدهها و راهحلهای احتمالی را به جای بیان کلامی به شکل نمودارها و اسکچهای ساده نمایش دهیم چون تصاویر و ترسیمها میتوانند الهامبخش ایدههای جدید و دیدگاههای گستردهتر باشند. دو روش اصلی برای این کار، طراحی اسکچ و پروتوتایپ هستند که اغلب برای بصریسازی ایده محصول در تفکر طراحی مورد استفاده قرار میگیرند.
«اسکچ» (Sketch) یک طرح اولیه ساده و مختصر است که مفهوم ایده اصلی را به صورت کلی بیان میکند و فقط به اندازه نیاز جزییات دارد. به کمک اسکچها میتوانیم ایدههای فراوانی تولید کنیم و آنها را با دیگران به اشتراک بگذاریم. «پروتوتایپ» (Prototype) در بصریسازی ایدهها چند قدم از اسکچ جلوتر میرود و به کمک آن میتوانیم ایدهها را به شکل نمونههای واقعی یا تعاملی دربیاوریم.
پروتوتایپها میتوانند از نمونههای ساده کاغذی «کمی شبیه به محصول اصلی» (Low-fidelity) تا نمونههای دیجیتال تعاملی با «شباهت زیاد به محصول اصلی» (High-fidelity) متفاوت باشند. یکی از مهمترین مزایای ساخت نمونه، شناسایی مشکلات یا فرصتهای بهبود در مراحل اولیه فرایند طراحی است. برای آشنایی بیشتر با این مفاهیم، میتوانید فیلم آموزش تفکر طراحی Design Thinking برای حل مساله و نوآوری از فرادرس را تماششا کنید.
روش بارش فکری آنلاین
«شبکهسازی ذهنی یا بارش فکری آنلاین» (Brain Netting | Online Brainstorming) یکی از روشهای نوین طوفان فکری است که در آن اعضای گروه به جای حضور فیزیکی، از اسناد یا برنامههای آنلاین مبتنی بر فضای ابری برای اشتراکگذاری ایدهها و همکاری استفاده میکنند. در این روش، همه افراد گروه میتوانند بدون محدودیت زمانی و مکانی به سند مشترک ایده پردازی دسترسی داشته باشد و ایدههای خود را وارد کنند.
روش شبکه سازی ذهنی با فراهم کردن امکان افزودن لینک، ویدیو و تصویر در سند، باعث میشود محتوای تولیدشده غنیتر و قابلدرکتر باشد. در نتیجه این فرآیند، طوفان فکری حالت تعاملی و بصری پیدا میکند. یکی از مزایای مهم شبکهسازی ذهنی این است که برای کار گروهی از راه دور بسیار مناسب است. اعضای تیم، حتی اگر در مناطق زمانی متفاوت زندگی کنند، میتوانند بدون محدودیت زمانی در یک پروژه مشارکت داشته باشند. به همین دلیل، Brain Netting روشی کارآمد برای تیمهای امروزی است که به همکاری آنلاین وابستهاند.

روش جمع سپاری
«جمع سپاری» (Crowdsourcing) ایدهها فراتر از جمعآوری ساده ایدههاست و مشارکت فعال، همکاری و خلق مشترک را بین افراد تشویق میکند. برخلاف روشهای عمومی که هر کسی میتواند ایده بدهد، جمعسپاری روی گروه مشخصی از افراد با تخصص، دانش یا علاقه مرتبط با موضوع تمرکز دارد تا احتمال دریافت ایدههای باکیفیت و قابل اجرا بیشتر شود.
- تعیین یک موضوع یا چالش مشخص برای جمع سپاری
- انتخاب یک گروه هدف از افراد مرتبط با موضوع
- جمعآوری ایدهها از طریق روشهایی مانند مسابقات نوآوری، جامعههای اختصاصی و پلتفرمهای دیجیتال
- اصلاح، بهبود و توسعه ایدهها توسط مشارکت کنندگان
- تکرار چرخه در چند مرحله برای کاملتر شدن ایدهها
- مرور و ارزیابی نهایی ایدهها توسط تیم و انتخاب بهترین راهحلها

برای موفقیت جمعسپاری، داشتن چارچوب روشن، پلتفرم جمعآوری ایده و نقشهای مشخص برای مدیریت فرایند ضروری است تا اطمینان حاصل شود که فرایند، نتایج عملی و مفیدی برای ما به همراه داشته باشد. برای آشنایی با اصول خلاقیت در حوزه تجارت، پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش خلاقیت در کسبوکار از فرادرس را تماشا کنید.
روش کمپین ایده پردازی
«کمپینها یا چالشهای ایده پردازی» (Ideation Campaigns | Ideation Challenges) گروهی از تکنیک ها و ابتکارات سازمانیافتهای هستند که با هدف تولید، اشتراکگذاری و پالایش راهحلهای خلاقانه برای رسیدن به یک هدف یا حل یک مسئله طراحی میشوند. این کمپینها معمولا از یک پلتفرم دیجیتال استفاده میکنند و با مشخص کردن یک هدف واضح، گروه بزرگی از شرکت کنندگان، که میتوانند کارکنان سازمان، مشتریان یا عموم مردم باشند، را به سمت تولید ایده و بهره بردن از هوش جمعی هدایت میکنند.
در این فرآیند حجم بالایی از ایدهها تولید میشود که در مراحل بعدی ارزیابی شده و توسعه پیدا میکنند. کمپینهای ایدهپردازی یک روش سیستماتیک برای بهرهگیری از خلاقیت جمعی فراهم میکنند و سازمانها به کمک آنها میتوانند نوآوری را به شکلی مدیریت شده پیش ببرند.
جمعبندی
در این مطلب از مجله فرادرس، مهمترین تکنیک های ایده پردازی فردی و گروهی را معرفی کردیم و نحوه استفاده از هریک از آنها را توضیح دادیم. تکنیک های ایده پردازی، مجموعهای از روشها هستند که با بهکارگیری همزمان منطق و خلاقیت، راه را برای تولد ایدههای تازه و کارآمد باز میکنند. این فرایند، چه فردی و چه گروهی انجام شود، زمانی بیشترین اثر را دارد که در فضایی آزاد و بدون قضاوت شکل بگیرد. در نهایت، بهرهگیری از تکنیکهای گوناگون مانند طوفان فکری، پنج چرا، اسکمپر، شش کلاه تفکر و مایندمپ کمک میکند متناسب با نوع مسئله و تجربه اعضا، مسیرهای جدیدی برای حل چالشها کشف شود. در نهایت، توجه به این نکته لازم است که ایدهپردازی فقط به تولید ایدههای نو محدود نیست و میتواند فرصتی برای پرورش، اصلاح و انتخاب مؤثرترین راهحلها نیز فراهم کند.












