انواع تفکر چیست؟ – ویژگی ها، اهمیت و کاربرد
اصلیترین تفاوت گونه انسان با حیوانات تونایی تفکر و ضریب هوشی است. بهطور کلی ۲۰ نوع تفکر شناخته شده در جهان وجود دارد که ۳ مورد از معروفترین آنها شامل تفکر انتقادی، تفکر خلاق و تفکر تحلیلی است. تمام انواع تفکر در دو شیوه یا فرایند فکری کلینگر و جزئینگر تقسیم میشوند. در این مطلب از مجله فرادرس بهصورت خلاصه تمام ۲۰ نوع تفکر موجود را در قالب جدول ذکر میکنیم و سپس بهصورت تفصیلی هر کدام از آنها را تشریح میکنیم. در ادامه دستهبندی انواع تفکر را برای درک بهتر آنها نام میبریم و کاربرد آنها را از دیدگاه روانشناسی، فلسفه، مدیریت و کارآفرینی مورد بررسی قرار میدهیم. در انتهای مطلب نیز تمام انواع تفکر را بر اساس شیوه فرایند فکری آن، به صورت جدول میآوریم.
فکر و تفکر چیست؟
تفکر از دیدگاه روانشناسی، به فرایند مستمر تولید و هدایت افکار و ایدهها گفته میشود. این فرایند تمام مراحل یادگیری، حفظ کردن، یادآوری (بازیابی) و سازماندهی اطلاعات را دربر میگیرد.
انواع تفکر
بر اساس دو شیوه تفکر کلینگر و جزئینگر، انواع مختلفی از تفکر وجود دارد که هر کدام از آنها در موقعیتهای مشخصی کاربرد دارند و افراد بسته به شخصیتشان، با برخی انواع تفکر راحتتر ارتباط برقرار میکنند. در جدول زیر تمام انواع تفکر نام برده شده است:
انواع تفکر در یک نگاه | ||
تفکر سیستماتیک | تفکر عینی | تفکر نرم |
تفکر محتاطانه | تفکر خلاق | تفکر سخت |
تفکر انتقادی | تفکر جادویی | تفکر واگرا یا افقی |
تفکر منطقی | تفکر تداعیگرا | تفکر همگرا یا عمودی |
تفکر تحلیلی | تفکر استقرایی | تفکر موازی |
تفکر عملگرایانه | تفکر استنتاجی یا قیاسی | تفکر فراشناخت |
تفکر انتزاعی | تفکر آنالوگ |
تفکر انتقادی
توانایی توجه به تمام جوانب و جستجوی شواهد کافی حتی در شرایط بحرانی، پراسترس و هیجانی برای قضاوتکردن و ارزشگذاری دقیق، «تفکر انتقادی» (Critical Thinking) نام دارد.
در ادامه اصلیترین ویژگیهای تفکر انتقادی را نام میبریم.
- استفاده از سؤالهای کاربردی برای موشکافی موضوع
- بیتوجهی به عوامل انحرافی محیطی (استرس، خشم، حسادت یا ناراحتی)
- جمعآوری اطلاعات با مشاهده ریزبینانه
- ترکیب اطلاعات قبلی با اطلاعات جدید
برای مثال، اگر فردی با شادی و محبت پیامی را منتقل کند، بر روی پذیرش این افراد اثرگذار نیست یا اگر فردی با حالت عصبانی فریاد بزند و پیام را منتقل کند، باز هم به دلیل عصبانیت انتقالدهنده پیام، در برابر پذیرش پیام مخاطب گارد نمیگیرد. زیرا این افراد تنها بر روی محتوای پیام متمرکز میشوند. تفکر انتقادی از معروفترین و کاربردیترین انواع تفکر است.
تفکر انتزاعی
«تفکر انتزاعی» (Abstract Thinking) با شناخت مفاهیم ذهنی (مانند قاطعیت، عدالت یا شجاعت) تعریف میشود که هیچگونه مصداق ملموسی در دنیای خارج ندارند. با استفاده از تفکر انتزاعی، میتوانید معانی پشت نمادها را متوجه شوید. در ادامه برخی حوزههای مطالعاتی که باعث تقویت شدن تفکر انتزاعی شما میشود را نام میبریم:
- ریاضیات
- فلسفه
- نظریه بازی
- منطق
- یادگیری زبانهای تمثیلی
- تمرینهای تصویرسازی ذهنی که البته پیشتر نیز در مجله فرادرس راجع به آن صحبت کردیم.
- یادگیری زبان جدید
تفکر انتزاعی و تفکر تداعیگرا ارتباط بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند و تنها تفاوت این دو تفکر، توانایی درک و کشف روابط بین مفاهیم انتزاعی در تفکر تداعیگرا است. در نتیجه تفکر تداعیگرا سطحی بالاتر و پیشرفتهتر از تفکر انتزاعی و مقدمهای برای تفکر خلاق است.
تفکر عینی
«تفکر عینی» (ConcreteThinking) را با توانایی فهم حقایق جهان و استفاده از آنها میشناسند. این مدل از تفکر، همواره دقیق و به صورت مستقیم بوده و بر درک راسخی از واقعیت مبتنی است. همچنین تفکر عینی، ایدهها و چالشها را به صورت واقعی و قابل لمس در نظر میگیرد. در نتیجه افراد دارای تفکر عینی، برای فهم مسائل از مثالهای ملموس استفاده میکنند. بعلاوه تأکید فراوانی بر دیدن شواهد حمایتکننده از مفهوم یا ایده مورد نظر دارند. از این نظر تفکر عینی به تفکر تحلیلی شباهت دارد.
این تفکر اهمیت چندانی به زمینههای ایجاد موضوع، نگاه تحلیلگرایانه یا طوفانفکری برای یافتن راههای خلاقانه نمیدهد. بلکه آسانترین راهحل را برای مشکل پیدا میکند تا چالشها با بیشترین سرعت ممکن حل شوند. تفکر عینیگرایانه پایهها و مبانی مورد نیاز برای شیوههای پیچیدهتر تفکر را ایجاد میکند.
تفکر واگرا یا افقی
افراد دارای «تفکر واگرا» (Divergent Thinking)، به امید جرقه خوردن ایده جدید، راهحلهای متنوع و متعدد را گردآوری میکنند. تفکر واگرا با هدف رسیدن به هر نوع راهحل کارآمد یا ناکارآمد انجام میشود و رسیدن به راهحل نوآورانه در این شیوه تفکر مهمتر از رسیدن به راهحل کاربردی است. این شیوه تفکر با تفکر خلاقانه و انتزاعی در ارتباط است.
تفکر همگرا یا عمودی
«تفکر همگرا» (Convergent Thinking) به معنای ترکیب نقاط قوتِ راهحلها و ایدههای مختلف برای رسیدن به یک راهحل کارآمد و قدرتمند است. در این مدل تفکر، وجود راهحلهای متعدد و نوآورانه چندان اهمیتی ندارد، تنها کافیست که یک راهحل، پاسخگوی مشکل یا چالش پیشآمده باشد. شاید این راهحل از قبل موجود باشد یا از ترکیب راهحلهای پیشین، ساخته شود.
تفکر همگرا زمانی بیشترین کارکرد را دارد که وظایف عقبافتاده زیادی دارید و زمان محدودی در دسترس است. در چنین شرایطی افراد با نادیده گرفتن جزئیات کار و ترکیب راهحلها، مسیری را انتخاب میکنند که با کمترین زمان ممکن، نیاز فرد برآورده شود. افراد در تفکر همگرا، از تفکر منطقی و تحلیلی نیز برای انتخاب نقاط قوت و ترکیب آنها استفاده میکنند. هدف تفکر همگرا، یافتن راهحلی واحد و کارآمد برای چالش مورد نظر است. شیوه تفکر افراد در اتاقهای فرار برای رسیدن به راهحل، مثال خوبی برای تفکر همگرا است. همچنین این مدل تفکر برای مواقع اضطراری یا منابع اطلاعاتی محدود، بسیار کارآمد است.
تفکر خلاق
افراد دارای «تفکر خلاق» (Creative Thinking)، با استفاده از سه شیوه زیر، مفاهیمی تازه، بااصالت و نوآورانه خلق کنند. این سه شیوه عبارتاند از:
- ترکیب اطلاعات موجود
- نگاه به موضوعات از دیدگاه جدید
- نادیده گرفتن چارچوبهای گذشته
تفکر خلاق از جذابترین انواع تفکر است. بعضی مواقع، خلاقیت افراد باعث میشود تا شیوههای پذیرفته شده و قدیمی برای انجام فعالیتها را نپذیرند. افراد خلاق با استفاده از این شیوه تفکر، نگاه جدید و منحصربهفردی در مواجهه با چالشها دارند. با اینکه برخی افراد به صورت ذاتی دارای توانمندی ایدهپرداز هستند، اما استفاده از فرایند فکری «Out Of Box» و خارج شدن از چارچوبهای قبلی یا تفکر خلاق تا حدی میتواند آموخته شود. بهطور معمول، تجربه استفاده از تفکر خلاق مانند حضور فعال در جلسات طوفان فکری یا فعالیتهای حرفهای خلاقانه، باعث تقویت ایدهپردازی و تفکر خلاق میشود.
تفکر سیستماتیک
در تفکر سیستماتیک، شما و هر آنچه که در دنیای شما وجود دارد، بخشی از یک سیستم بزرگ هستید. در این سیستم هر جزئی بر روی تمام اجزای دیگر سیستم اثر میگذارد و هر کدام از عناصر روابط خاصی با یکدیگر دارند. تفکر سیستمی به افراد کمک میکند تا جوانب مختلف اثرگذار بر اتفاقات و شیوه حل مشکلات را در مقیاسهای کلان متوجه شوند و نقش هر کدام از عناصر و پدیدهها را در رخ دادن یک واقعه در نظر بگیرند.
افراد دارای تفکر سیستمی نیز مانند افراد دارای تفکر تداعیگرا، روابط بین مفاهیم را به خوبی درک میکنند اما به اندازه متفکران تداعیگرا، توانایی چندانی در درک روابط پنهانی و ضمنی ندارند. از آن سو افراد دارای تفکر تداعیگرا نیز انسجام فکری افراد دارای تفکر سیستمی را ندارند.
تفکر استقرایی
در فرایند «تفکر استقرایی» (Inductive Thinking)، افراد با ارزیابی مصادیق و مفاهیم جزئی، به نتایج کلی میرسند. برای مثال، اگر گردشگری به کشوری مسافرت کند و در طول یک هفتهای که اقامت دارد، با افراد مهربان و مهماننوازی برخورد کند، نتیجه میگیرد که مردم آن کشور مهربان هستند. درحالیکه شاید آن شهر خاص یا آن گروه از افراد به این شکل بودهاند. تفکر استقرایی معمولاً زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که به نتایج کلی دسترسی نداریم یا ارزیابی مفاهیم کلی سخت است.
تفکر استنتاجی یا قیاسی
افراد دارای «تفکر استنتاجی یا قیاسی» (Deductive Thinking)، با ارزیابی و استفاده از مفاهیم کلی، به نتایج اختصاصیتر و ويژهتر میرسند. زیرا بهطور معمول، مفاهیم کلی از ترکیب مفاهیم جزئی تشکیل شدهاند و اصولی که در مفاهیم کلی وجود دارد، برای مفاهیم جزئی نیز صدق میکند. درحالیکه این فرض گاهی رد میشود. برای مثال، اگر در منطقه نیاوران در حال قدم زدن باشید و فروشگاه لباس ببینید، با توجه با اینکه در نیاوران اجناس گران قیمتتر از مناطق پایینتر است، استنباط میکنید که لباسهای فروشگاه پیش روی شما نیز از فروشگاههای دیگر گرانتر است. این فرایند فکری یکی از رایجترین و سریعترین شیوههای تفکر بین مردم است.
تفکر محتاطانه
افراد با «تفکر محتاطانه» (Deliberative Thinking) توانایی بسیار خوبی در ارزیابی خطرات پیش رو دارند و جنبههای بالقوه آسیبزا یا خطرناک را به خوبی درک میکنند. همچنین افراد دارای تفکر محتاط، قبل از هر اقدامی مشورت و پیامدهای فعالیتهای خود را ارزیابی میکنند تا با کمترین خطر همراه باشد. البته این فرایند فکری لزوماً باعث انتخاب بهترین مسیر یا پربازدهترین شیوه نمیشود، اما در نهایت، ریسک بسیار پایینی دارد.
اصلیترین مزیت تفکر محتاطانه در تصمیمگییهای با کمترین ضریب خطر است. البته مسیر تفکر محتاطانه لزوماً به بیشترین بازده یا بهترین نتیجه نمیرسد و فقط کمترین ریسک را بههمراه دارد.
تفکر منطقی
افراد با «تفکر منطقی» (Logical Thinking)، توانایی زیادی در مشاهده دقیق شواهد دارند و از این راه اطلاعات مورد نیاز خود را بدست میآورند. ویژگی اصلی تفکر منطقی، تمرکز بر روی شواهد و دادهها و در نظر نگرفتن عوامل هیجانی است. وجود تفکر منطقی در افراد، مسیر استفاده از تفکری تحلیلی را هموار میکند.
تفکر تحلیلی
برخلاف تفکر انتقادی که نگاهی کلینگرانه به تمام موضوع دارد، «تفکر تحلیلی» (Analytical Thinking) مسئله را به اجزای کوچکتر تقسیم میکند. افراد دارای تفکر تحلیلی، مفاهیم کلی را به بخشهای کوچکتری تجزیه میکنند. سپس به صورت ساختاریافته و روشمند، هر کدام از اجزای تشکیلدهنده مفهوم کلی را بررسی میکنند تا در مورد تمام مسئله قضاوت کنند. بهطور معمول، فرایند تحلیل بهصورت منظم کردن دادهها و استفاده از روند فکری گامبهگام شکل میگیرد.
افراد تحلیلگر در انجام وظایف ساختاریافته و با مسیر مشخص، عملکرد بسیار خوبی دارند اما از آنسو نیاز به زمان بیشتری برای تصمیمگیری دارند. روشهای علمی مورد استفاده در تحقیقات، فرایند تحلیلی در علم ریاضیات و حوزه تحلیل داده، مبتنی بر مدل تفکر تحلیلی است. در تمام این حوزهها، مفاهیم بزرگ به اجزای تشکیلدهنده تقسیم میشوند. این شیوه تحلیل، افراد تحلیلگر را در حوزه حل مسئله بسیار توانمند میکند.
تفکر عملگرایانه
«تفکر عملگرایانه» (Application Thinking) به فرایندی گفته میشود که ایدهها و مفاهیم انتزاعی را وارد دنیای عملی و اهداف کاربردی میکند. این مدل فکری، توانایی افراد در سازگاری با محیطهای جدید را افزایش میدهد. افراد دارای تفکر عملگرایانه، از تفکر عینی نیز زیاد استفاده میکنند. به بیانی دیگر، اطلاعاتی ارزشمند است که برای عملکرد بهتر و کارآمدتر در زندگی کاربرد داشته باشد. برای متفکران عملگرا، مقدمهچینیهای نظری زیاد، مواجه شدن با برخی مفاهیم انتزاعی مانند تشبیهات، استعارهها یا اصطلاحات کسلکننده است. از نظر این افراد، اگر اطلاعات موجود کاربرد مستقیمی در زندگی نداشته باشند، حفظ آنها بیدلیل خواهد بود.
تفکر فراشناختی
«تفکر فراشناختی» (Metacognition Thinking)، ارزیابی شیوه تفکری است که در همان زمان مورد استفاده قرار میگیرد. افراد دارای تفکر فراشناختی، در مورد الگوهای فکری خودشان نیز فکر میکنند و پیامدهای افکار خود را با دقت تحلیل میکنند. در نتیجه بهطور دقیق میتوانند نقش خود را در پازل زندگی و ایجاد مشکلات و چالشهای زندگی در نظر بگیرند. این مدل از تفکر را افراد کمی دارند و فرد متفکر به خودشناسی قابلتوجهی رسیده است.
تفکر جادویی
«تفکر جادویی» (Magical Thinking) با نتیجهگیری مبتنی بر دادههای ناموجه، ناملموس، خیالی و فراطبیعی شناخته میشود. تفکر جادویی در کودکان و افراد خرافاتی بسیار رواج دارد. همچنین این سبک تفکر در برخی سبکهای ادبی نیز کاربرد دارد. البته تفکر جادویی با تخیل قوی و خلاقیت بیشتر نیز در ارتباط است. از سوی دیگر، استفاده از تفکر جادویی برای عدهای کاربردی است و میتواند باعث ایجاد آرامش در افراد شود، زیرا با این کار میتوانند انرژیهای بد و نیروهای منفی را از خود دور کنند.
تفکر تداعیگرا
افراد با «تفکر تداعیگرا» (Associative Thinking)، ذهنی باز دارند که مفاهیم، ایدهها و افکار بهظاهر نامرتبط (مانند قدرت و عشق) را کنار هم گذاشته و ارتباطهای میان این پدیدهها را کشف میکنند. تفکر تداعیمحور، مدل فکری با پایان باز است که با تصویرسازی و خلاقیت ارتباط دارد. همچنین متفکران تداعیمحور، توانایی آشکار کردن معانی پنهانی پشت پدیدهها را دارند و این خصوصیت در تفکر تداعیمحور با تفکر انتزاعی یکسان است. برخی افراد، تفکر تداعیگرا را با خیالبافی و تداعی آزاد در ارتباط میدانند.
در ادامه حوزههایی از فعالیت که باعث تقویت تفکر تداعیمحور میشوند را نام میبریم:
- حل پازل
- کشف زبانهای فراموش شده
- کشف نمادهای قدیمی
- تعبیر رویا
بهطور کلی تفکر تداعیگرا و سیستماتیک در میان تمام انواع تفکر بیشترین کاربرد را در شناسایی روابط بین عناصر دارند. همچنین تفکر تداعیگرا در کنار تفکر جادویی از مرموزترین انواع تفکر هستند.
تفکر آنالوگ
در «تفکر آنالوگ» (Analog Thinking)، فرد متفکر اطلاعات فعلی خود را در مورد مفاهیمی که به آنها تسلط دارد، به مفاهیمی تعمیم میدهد که هنوز به طور کامل درک نشده یا از آن اطلاع زیادی ندارد. برای مثال، شخصی به نام فرهاد به مناسبت روز مادر، به مادر خود «گل رز آبی» هدیه داد و او بسیار خوشحال شد. حال برای روز زن، به همسر خودش نیز «گل رز آبی» هدیه میدهد. در مثالی دیگر، در علوم کردارشناسی، دانشمندان بر اساس تفکر آنالوگ، نتایج تحقیقاتی که بر روی جانداران دیگر میکنند را به انسانها تعمیم میدهند.
تفکر نرم
افراد دارای «تفکر نرم» (Soft Thinking)، برای ارزیابی از مسائل از مفاهیم انتزاعی و مبهم استفاده میکنند. این افراد در بیان خود از استعارههای فراوانی استفاده میکنند و تمایلی ندارند که در انتهای مسیر فکری خود، به نتیجهگیری قطعی برسند. سبک تفکر نرم در «مکتب روانکاوی فروید» و «گفتمانهای پست مدرن»، کاربرد فراوانی دارد.
تفکر سخت
متفکران دارای «تفکر سخت» (Hard Thinking) همواره ترجیح میدهند پیرامون ایدهها و مفاهیمی عینی، مشخص و روشن صحبت میکنند تا بهطور مستقیم منظور خود را برسانند. در ادامه ویژگیهای گفتمان متفکران سخت بیان میشود. مزیت تفکر سخت، ایجاد ارتباطهای شفاف و بدون سوءتفاهم است.
- عدم استفاده از کلمات مبهم یا عبارات استعاری
- دقت بالا
- ثبات در مسیر فکری
- صحت مطالب و اعتبار منطقی زیاد
ایدهها یا نقطهنظرات متفکران سخت شبیه به ارائههای دانشمندان در مورد پژوهشهای علمی آنها است.
تفکر موازی
«تفکر موازی» (Synvergent Thinking) به استفاده همزمان از دو سبک تفکر به موازات همدیگر گفته میشود که دو نیمکره راست و چپ مغز را در یک زمان درگیر میکند. در تفکر موازی، دو نوع تفکری انتخاب میشوند که یکی مبتنی بر فرایند فکری خطی (گامبهگام) و دیگری مبتنی بر فرایند فکری غیرخطی (کلنگر) باشد. برای مثال، هنگامی که از تفکر واگرا و همگرا در یک زمان استفاده میشود، فرد متفکر در حال موازی فکر کردن است. در نتیجه، فرد دارای تفکر موازی از مزایای این دو شیوه تفکر به صورت همزمان استفاده میکند. البته تفکر موازی نیاز به تمرین و تلاش زیادی دارد و بهراحتی قابل دسترسی نیست.
شیوههای تفکر
شیوههای تفکر، به رویکردهای مختلف در مواجهه با افکار و جمعآوری اطلاعات برای رسیدن به شیوه تفکر مورد نظر گفته میشود. بهطور کلی دو شیوه تفکر اصلی وجود دارد که عبارتاند از تفکر خطی (جزءنگر) یا تفکر غیرخطی (کلنگر).
تفکر خطی یا جزئی نگر
تفکر خطی مبتنی بر طبقهبندی دقیق و ساختارمند اطلاعات است. در این شیوه تفکر، راهکارهای حل مشکل را به صورت مرحلهبندی و گامبهگام ترسیم میکنیم و با طی کردن هر مرحله، وارد مرحله بعد میشویم. در نتیجه فرد در هر زمان بجای فکر کردن به حجم زیادی از اطلاعات گیجکننده، تنها در تلاش است که از مرحله موجود به خوبی عبور کند.
تفکر غیرخطی یا کلینگر
تفکر غیرخطی متمرکز بر مفاهیم و ایدههایی است که با یکدیگر همپوشانی دارند. شما تمام ایدهها را به صورت یک کل منسجم درک میکنید و ارتباط هر بخشی را با تمام سیستم در نظر میگیرید. افراد دارای این تفکر، در میان اطلاعات مختلف به دنبال الگو هستند. بهطور کلی، شیوه تفکر غیرخطی یا کلینگر، در یک سیر فکری مشخص و مستقیم قرار ندارد و افکار فرد، مسیرهای مختلفی را بهطور همزمان پیش میبرند، با این هدف که به درک عمیقی از ارتباط هر جزء با دیگر اجزای در یک کل منسجم برسند.
دستهبندی انواع تفکر
انواع تفکر مانع سوگیری
انسان موجودی اجتماعی است و در محیط اجتماعی، افراد بر روی هم تأثیر گذاشته و با استفاده از انواع روشهای زبانی و کلامی سعی در متقاعد کردن اطرافیان دارند. اما برخی انواع تفکر، شما را در برابر هدایت دیگران مقاوم میکنند که در ادامه به آنها اشاره میشود. این تفکرات عبارتاند از:
- تفکر انتقادی
- تفکر منطقی
انواع تفکر کاربردی و عملکردی
تمام فعالیتهای فکری و تجزیهوتحلیل اطلاعات زمانی مفید است که در زندگی کاربرد داشته باشد. برخی از انواع تفکر به صورت متمرکز بر روی افکاری تکیه میکنند که عملیاتی باشد. در ادامه به این دست از انواع تفکر را نام میبریم:
- تفکر عملگرایانه یا عملی
- تفکر عینی
انواع تفکر پیرامون مواجهه با دنیای بیرون
بر اساس دیدگاه «ژان پیاژه» (Jean Piaget) روانشناس سوئیسی، افراد مبتنی بر دو شیوه کلی با جهان مواجه میشوند. عدهای بهصورت «عینی» (Objective or Concrete) و عدهای دیگر بهصورت «انتزاعی» (Abstract) با جهان در ارتباط هستند. در ادامه این دو نوع تفکر را ذکر میکنیم:
- تفکر انتزاعی
- تفکر عینی
انواع تفکر تولیدکننده خلاقیت
«ایدهپردازی» (Ideation) و خلاقیت یک استعداد ذاتی و درعینحال مهارت اکتسابی است. افراد خلاق دنیا را متفاوتتر از دیگران میبینند و میتوانند ذهن خود را از تمام محدودیتها و چارچوبها رها کنند. انواع تفکر مرتبط با خلاقیت عبارتاند از:
- تفکر خلاق
- تفکر جادویی
- تفکر تداعیگرا
انواع تفکر کاهشدهنده ضریب خطر
بعضی از انواع تفکر، به افراد در تشخیص سریع و دقیق خطرات بالقوه و انتخاب امنترین راه کمک میکنند و به افراد توانایی پیشبینی نسبی اتفاقات پیشرو را میدهند که عبارتاند از:
- تفکر سیستماتیک
- تفکر محتاطانه
- تفکر تحلیلی
انواع تفکر نتیجهمحور
افراد برای رسیدن به نتیجه، مسیرهای متفاوتی را طی میکنند. به همین دلیل در شرایط کاملاً یکسان، این احتمال وجود دارد که دو فرد متفاوت نتایج کاملاً متفاوتی بگیرند. در ادامه به انواع تفکر شکلدهنده نتایج متفاوت میپردازیم. این مدل از تفکرها شامل موارد زیر هستند:
- تفکر استقرایی
- تفکر استنتاجی یا قیاسی
- تفکر آنالوگ
انواع تفکر تأثیرگذار بر شیوه صحبت کردن
تمام کلماتی که به زبان میآوریم، در ذهن ما بهصورت خودآگاه و ناخودآگاه پردازش شده است. در ادامه انواع تفکر مؤثر بر روی شیوه صحبت کردن را بیان میکنیم:
- تفکر نرم
- تفکر سخت
انواع تفکر پیرامون حل مسئله
بهطور کلی تفکر واگرا و همگرا، دو شیوه تفکر برای مواجهه با چالشها و مشکلات مختلف زندگی هستند. در تفکر واگرا به دنبال راهحلهای خلاقانه و جدید هستیم در حالیکه در تفکر همگرا به دنبال کارآمدترین راهحل هستیم. این مدل از تفکرات عبارتاند از:
- تفکر واگرا یا افقی
- تفکر همگرا یا عمودی
انواع تفکر سطح بالا
منظور از تفکر سطح بالا، فرایندهای فکری عالی است که نیاز به توانایی ذهنی و مهارت بالایی است. افراد بسیار کمی در جوامع دارای این مدل از انواع تفکر هستند. در نتیجه با وجود تفکر سطح بالا، افراد توانایی انجام فعالیتها بهصورت موازی و اتخاذ بهترین تصمیم را دارند. در ادامه به این مدل از تفکرهای سطح بالا اشاره میکنیم.
- تفکر موازی
- تفکر فراشناخت
کاربرد انواع تفکر در حوزههای مختلف
حال که با انواع تفکر به تفصیل آشنا شدیم، به صورت عملی ارزیابی کنیم که در هر کدام از حوزههای فلسفه، مدیریت، روانشناسی و روانپزشکی کدام یک از انواع تفکر کاربرد بیشتری دارد.
انواع تفکر در فلسفه
به فرایند فکری که در فلسفه کاربرد دارد، تفکر فلسفی گفته میشود. تفکر فلسفی بر روی تفکر انتقادی تکیه دارد. این تفکر باعث توسعه جهانبینی در افراد میشود. جهانبینی به نظام باورها و نگرشهای افراد گفته میشود. به بیانی دیگر، جهانبینی افراد، شیوه دریافت اطلاعات، فهم مفاهیم و سبک زندگی آنها را در دنیا تعیین میکند.
مثالی برای فهم جهانبینی
برای مثال روزی متوجه میشوید که مریم دوست شما شهرزاد را به مهمانی دعوت کرده اما شما را دعوت نکرده است. اگر در جهانبینی شما انسانها حمایتگر و دستودلباز باشند یا به بیانی دیگر، شما فرد مثبتنگری باشید، به احتمال زیاد توجیه خوبی را برای این کار مریم در نظر میگیرید. برای مثال مریم میدانست که به شما خوش نمیگذرد و به همین دلیل شما را دعوت نکرد یا فردی را دعوت کرده بود که میدانست از دیدن او ناراحت میشوم. اما اگر در جهانبینی شما مردم افرادی خودخواه و ناصادق باشند، هیچ دلیل موجهی را برای این کار مریم در نظر نمیگیرید و بسیار ناراحت میشوید. تمام افراد بر روی کره زمین جهانبینی مشخصی دارند. البته شاید این جهانبینی کلی نباشد و سرشار از تناقضات مختلف باشد.
در ادامه ویژگیهای تفکر فلسفی را نام میبریم:
- وجود تفکر انتقادی: تفکر انتقادی یکی از ضروریات تفکر فلسفی است. افراد با استفاده از تفکر انتقادی میتوانند دلایل منطقی برای باورهای خود و هر آنچه که انجام میدهیم بیاورند. از سوی دیگر، باورهایی که مورد ارزیابی قرار ندادهاند را نمیپذیرند.
- عدم وجود مرزی مشخص: تفکر فلسفی با فرایند دنبال کردن اطلاعات و جستجوی حقیقت همراه است. فرایند جستجوی اطلاعات در تفکر فلسفی بر خلاف تحقیقات علمی، مرز دقیقی ندارد و برای پاسخ دادن به یک سؤال در حوزهای خاص، شاید مجبور شویم تا سؤالاتی را در حوزههای متفاوتی جستجو کنیم. برای مثال، اگر به دنبال شناخت عمیق منشأ و عناصر تشکیلدهنده جهان هستیم، ابتدا بهدنبال پاسخ به سؤالات دیگری مانند «معنای زندگی» بگردیم. این در حالیست که تمام علوم تجربی از جمله علم فیزیک، کاری با مفاهیمی مانند معنای زندگی ندارند.
- شناخت ارزشها: با استفاده از تفکر فلسفی، ارزشهای خود را بهتر متوجه شویم. «ارزشها» (Values) بهطور دقیق هر آنچیزی هستند که برای ما مهم بوده و از داشتن آنها یا حرکت در مسیر دستیابی به آن لذت میبریم. ارزشهای افراد در جهانبینی آنها تعیینکننده خوب و بد هستند. با یافتن شیوهای برای تشخیص ارزشها، فلسفه به ما کمک میکند تا معنای زندگی را متوجه شویم و در زندگی خود تعادلی ایجاد کنیم.
انواع تفکر در مدیریت
توانایی ارزیابی فرصتها و تهدیدها و تصمیمگیری برمبنای آن، از ملزومات نقش شغلی مدیریت است. در ادامه انواع تفکر که در بخشهای مختلف فرایند مدیریت میتوانند کاربردی باشند را بیان میکنیم.
- تفکر سیستماتیک
- تفکر انتقادی
- تفکر همگرا
- تفکر تحلیلی
- تفکر عملگرایانه
- تفکر خلاق
انواع تفکر در روانشناسی
علم روانشناسی به ارزیابی رفتار و فرایندهای فکری مربوط میشود و بهطور ویژه «روانشناسی شناختی» (Cognitive Psychology) به ارزیابی انواع تفکر و شیوههای فکر کردن میپردازد. در نتیجه تمام انواع تفکر و مدلهای فکر کردن (Thinking Styles) مورد توجه علم روانشناسی است تا از طریق آن، شناخت بیشتری نسبت به انسانها پیدا کند.
انواع تفکر کارآفرینی
موفقیت در حوزه کارآفرینی با چالشهای زیاد و مسیر پرفراز و نشیبی همراه است و نیاز به کسب مهارت در انواع مختلف تفکر دارد. در ادامه مهمترین انواع تفکر کاربردی در حوزه کارآفرینی را بیان میکنیم.
- تفکر انتقادی
- تفکر تحلیلی
- تفکر خلاق
- تفکر انتزاعی
- تفکر همگرا
- تفکر واگرا
البته در هر دو حوزه مدیریت و کارآفرینی، نیاز به انجام فعالیتهای متنوع در یک زمان یا چند وظیفهگی (Multi Task) است و توانایی تفکر موازی در چنین شرایطی، میتواند میزان اثرگذاری و بازدهی را بسیار بالا ببرد.
جدول جمعبندی انواع تفکر
تا اینجا تمام انواع تفکر را معرفی کردیم. حالا در جدول زیر، هر کدام از آنها را در کنار کاربرد و شیوههای تفکر مخصوص به آن مشاهده میکنید.
تفکر خطی یا جزءنگر | تفکر غیرخطی یا کلنگر |
انواع تفکر کاهش دهنده ضریب خطر | |
تفکر محتاطانه | تفکر سیستماتیک |
انواع تفکر مانع سوگیری | |
تفکر تحلیلی | تفکر انتقادی |
تفکر منطقی | - |
انواع تفکر کاربردی و عملکردی | |
تفکر عینی | تفکر عملگرایانه یا عملی |
انواع تفکر پیرامون مواجهه با دنیای بیرون | |
تفکر عینی | تفکر انتزاعی |
انواع تفکر خلاقانه | |
- | تفکر جادویی |
- | تفکر تداعیگرا |
- | تفکر خلاق |
انواع تفکر نتیجهمحور | |
تفکر استقرایی | تفکر استنتاجی |
تفکر آنالوگ | |
انواع تفکر تأثیرگذار بر شیوه صحبت کردن | |
تفکر سخت | تفکر نرم |
انواع تفکر پیرامون حل مسئله | |
تفکر همگرا یا عمودی | تفکر واگرا یا افقی |
انواع تفکر سطح بالا | |
تفکر موازی | تفکر فراشناخت و تفکر موازی |
سؤالات متداول
در ادامه این مطلب از مجله فرادرس قصد داریم با سوالات متدوال پیرامون انواع تفکر آشنا شویم.
شناخت انواع تفکر چه کاربردی برای ما دارد؟
اصلیترین کاربرد شناخت انواع تفکر، تشخیص مدلهای تفکر خودتان است که باعث خودشناسی و توسعه فردی میشود. همچنین میتوانید نقاط ضعف و قوت فرایندهای ذهنیتان را شناسایی کنید. باید توجه داشت که تمام انواع تفکر مانند نقشه گنج هستند و زمانی شما به گنج واقعی یعنی «استفاده از هر نوع تفکر در موقعیت متناسب با آن» دست مییابید که این نوع از تفکرها را وارد زندگی خود کنید و با تمرین و تکرار، مهارت مورد نیاز را بدست آورید.
آیا ممکن است فردی از چند مدل تفکر استفاده کند؟
بله. بیشتر افراد از انواع مختلف تفکر استفاده میکنند. هر کدام از ما در طول روز، مدلهای متنوعی از تفکر را تجربه میکنیم. برای مثال وقتی ابتدای هفته برنامهریزی میکنیم (تفکر سیستماتیک)، وقتی در مورد مسئله «عزتنفس» در کلاس روانشناسی ارائه میدهیم (تفکر انتزاعی)، هنگامی که خواب پرواز کردن بههمراه شریک زندگی بر فراز شهر را میبینیم (تفکر جادویی).
خیلی مفید بود و نو