اصطلاحات خیاطی به انگلیسی + ترجمه فارسی، کاربرد و تلفظ صوتی


آشنایی با اصطلاحات تخصصی انگلیسی برای زبانآموزانی که در زمینه خاصی فعالیت میکنند یا علاقهمند به یادگیری آن هستند، امری ضروری به شمار میرود. علاوه بر این، تسلط بر واژگان تخصصی میتواند در موقعیتهایی در مکالمات روزمره انگلیسی نیز مفید واقع شود. برای نمونه، آشنایی با اصطلاحات خیاطی به انگلیسی حین مراجعه به خیاطی برای اصلاح یا سفارش دوخت لباس بسیار کاربردی است. در این آموزش از «مجله فرادرس»، مجموعهای از مهمترین و رایجترین اصطلاحات خیاطی به زبان انگلیسی از جمله ابزار کار، افعال مرتبط با دوختودوز و انواع بافت پارچه را همراه با ترجمه فارسی و تلفظ صحیح انگلیسی آنها میآموزیم. در انتهای مطلب نیز با استفاده از نمونه مکالمه ساده انگلیسی کاربرد این اصطلاحات را بهتر درک خواهیم کرد.
اصطلاحات خیاطی به انگلیسی
خیاطی جزو هنرها و مهارتهای کاربردی در نظر گرفته میشود که به طور کلی دوخت، اصلاح و طراحی لباسها را شامل میشود. در زبان انگلیسی معمولا از واژگان «Sewing» و «Tailoring» برای اشاره به این حرفه استفاده میشود. همینطور، معمولا از کلمه «Tailor» برای «خیاط آقا» و از «Dress Maker» برای «خیاط خانم» استفاده میکنیم.
در ادامه مطلب به ترتیب با انواع اصطلاحات خیاطی به انگلیسی در دستهبندیهای موضوعی کاربردی آشنا میشویم.

ابزار خیاطی به انگلیسی
در این بخش از آموزش برخی از رایجترین ابزار خیاطی به انگلیسی را به همراه تصویر و معادل فارسی آنها معرفی کردهایم.
ابزار خیاطی به انگلیسی | ||
سوزن | Needle | ![]() |
نخ | Thread | ![]() |
قیچی | Scissors | ![]() |
قرقره | Spool of Thread | ![]() |
چرخخیاطی | Sewing Machine | ![]() |
الگو | Pattern | ![]() |
متر خیاطی | Measuring Tape | ![]() |
سنجاق | Pin | ![]() |
سنجاققفلی | Safety Pin | ![]() |
جا سنجاقی | Pincushion | ![]() |
بشکاف | Seam Ripper | ![]() |
انگشتانه | Thimble | ![]() |
پارچه | Fabric / Cloth | ![]() |
گچ خیاطی (صابون خیاطی) | Tailor's Chalk | ![]() |
چرخ ردیابی | Tracing Wheel | ![]() |
جعبهابزار خیاطی | Sewing Kit | ![]() |
دستگاه اتیکزن | Tag Gun | ![]() |
تفنگ چسب حرارتی | Glue Gun | ![]() |
برای آشنایی با کاربرد این کلمات در جمله به چند مثال زیر توجه کنید.
I carefully threaded the needle and began sewing.
من با دقت نخ را سوزن کردم و دوختن را شروع کردم.
I grabbed my measuring tape to check the length of the fabric.
من متر خیاطیام را برداشتم تا طول پارچه را اندازهگیری کنم.
I need a safety pin to secure the hem while I sew.
به یک سنجاق قفلی نیاز دارم تا هنگام دوخت لبه پارچه را ثابت نگه دارم.
The sewing kit has everything I need to fix small tears.
جعبه خیاطی همه چیزهای لازم برای تعمیر پارگیهای کوچک را دارد.
یادگیری لغات پرکاربرد انگلیسی با فیلم های آموزشی فرادرس
آشنایی با لغات پرکاربرد هر زبانی جزو اولین قدمها در یادگیری آن زبان محسوب میشود. بهترین روش برای یادگیری کلمات جدید انگلیسی این است که آنها را در دستهبندیهای موضوعی مجزا بیاموزیم. همچنین، با خواندن مثالهای متنوع، کاربرد هر کدام را در «بافت جمله» (Context) ببینیم تا بتوانیم از این کلمات به درستی در مکالمات یا نوشتههای خود استفاده کنیم.
فیلمهای آموزشی فرادرس با استفاده از محتوای بصری جذاب و ارائه مثالهای متعدد به زبانآموز کمک میکنند تا در کمترین زمان ممکن دایره لغات انگلیسی خود را تقویت کنند و با پرکاربردترین کلمات انگلیسی آشنا شوند. در ادامه، برخی از کاربردیترین دورهها از مجموعه فیلمهای آموزش زبان انگلیسی فرادرس برای آموزش لغات انگلیسی را نام بردهایم.
- فیلم آموزش لغات زبان انگلیسی سطح A2 از فرادرس
- فیلم آموزش کتاب ۵۰۴ واژه ضروری از فرادرس
- فیلم آموزش لغات پرکاربرد زبان انگلیسی ويژه کودکان با شعر و تصویر از فرادرس
برای دیدن فهرستی کامل از تمام این فیلمهای آموزشی نیز میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید.

افعال خیاطی به انگلیسی
در این قسمت از مطلب معادل فارسی برخی از کاربردیترین افعال خیاطی به انگلیسی را یاد میگیریم و به کمک چند مثال با کاربرد آنها در جملات نیز آشنا میشویم.

- Pin: سنجاق زدن
I pinned different pieces of the fabric together before sewing.
من قسمتهای مختلف پارچه را قبل از دوختن به هم سنجاق زدم.
- Alter: اصلاح کردن
She had to alter the dress because it was too loose around the waist.
او باید لباس را اصلاح میکرد چون در قسمت کمر خیلی گشاد بود.
- Fold: تا زدن
Fold the fabric in half before cutting the pattern.
قبل از بریدن الگو، پارچه را تا بزنید.
- Mark: علامت زدن
Mark the fabric before cutting to avoid mistakes.
قبل از بریدن پارچه آن را علامت بزنید تا اشتباهی پیش نیاید.
- Join: متصل کردن
Join the two pieces with a needle and thread.
دو قسمت را با استفاده از نخ و سوزن به هم متصل کنید.
- Align: همراستا کردن
Align the edges of the fabric before sewing.
قبل از دوختن لبههای پارچه را همراستا کنید.
- Fit: اندازه کردن
The tailor fitted the dress to her size.
خیاط پیراهن را به اندازه او در آورد.
- Snipp: قیچی زدن
I snipped the threads.
او نخها را قیچی زد.
- Baste: کوک زدن / دوخت موقت زدن
Baste the fabric pieces before sewing.
قبل از دوختن تکههای پارچه را کوک بزنید.
The dressmaker tacked the lining in in place before sewing it permenantely.
خیاط قبل از دوخت نهایی آستر آن را کوک زد.
- Iron: اتو زدن
She ironed the seams flat.
او درزها را اتو کرد تا صاف شوند.
- Press: با اتو پرس کردن
I pressed the hem carefully.
من لبه را با دقت با اتو پرس کردم.
- Hem: لبهدوزی کردن
She hemmed the pants to shorten them.
او شلوار را لبهدوزی کرد تا کوتاهشان کند.
- Gather: چین دادن
I slightly gathered the skirt by hand.
من دامن را با دست کمی چین دادم.
- Seam: درز زدن
Make sure to seam the sides of the trousers neatly.
حتما کنارههای شلوار را تمیز درز بزن.
- Take in: (کمر / درز پارچه) گرفتن
I need to take in the seams to make the dress fit.
باید درزهای پیراهن را بگیرم تا اندازه شود.
- Fray: (پارچه) ریشریش شدن
You should hem the skirt so it doesn’t fray.
باید دامن را لبهدوزی کنی تا ریشریش نشود.
- Pill: (پارچه) دوندون شدن / گوله شدن
The swater pilles easily afer washing.
این پلیور بعد از شستوشو سریع دوندون میشود.
انواع دوخت به انگلیسی
در ادامه با انواع دوخت به انگلیسی از جمله دوخت ساده، دوخت موقت، دوخت نامرئی و غیره به همراه ترجمه فارسی آشنا میشویم. در صورت علاقه به یادگیری کلمات بیشتر از طریق فیلمهای آموزشی نیز پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش لغات و واژهها سطح متوسط B2 از فرادرس را تماشا کنید که لینک آن را در ادامه آوردهایم.
جدول زیر را بخوانید تا با رایجترین انواع دوخت به انگلیسی آشنا شوید.
انواع دوخت به انگلیسی | ||
دوخت ساده | Running Stitch | ![]() |
لبهدوزی | Hemming Stitch | ![]() |
کوک / دوخت موقت | Basting Stitch | ![]() |
دوخت ضربدری / دوخت چپ و راست | Catch Stitch | ![]() |
دوخت برگشتی | Back Stitch | ![]() |
دوخت نامرئی | Invisible Stitch | ![]() |
حال که با رایجترین انواع دوخت آشنا شدیم، در ادامه به انواع دوختهایی میپردازیم که به منظور تزیین روی انواع پارچه انجام میشود. ترجمه فارسی و تلفظ انگلیسی هر کدام از آنها نیز در اختیار شما قرار گرفتهاند.
برای آشنایی با انواع دوخت تزیینی به جدول زیر توجه کنید.
انواع دوخت تزیینی به انگلیسی | ||
گلدوزی | Embroidery | ![]() |
تکهدوزی | Appliqué | ![]() |
وصلهدوزی | Patchwork | ![]() |
منجوقدوزی | Beading | ![]() |
پولکدوزی | Sequinning | ![]() |
برای آشنایی با کاربرد کلمات این بخش در جمله به چند مثال زیر توجه کنید.
The running stitch is easy for beginners to learn.
یادگیری دوخت ساده برای مبتدیان آسان است.
I used a basting stitch first to hold the fabric in place before the final sewing.
ابتدا از دوخت موقت استفاده کردم تا قبل از دوخت نهایی پارچه را ثابت نگه دارم.
Her dress was decorated with beautiful embroidery on the sleeves.
لباس او با گلدوزی زیبایی روی آستینها تزیین شده بود.
The beading on the dress made it sparkle under the lights.
منجوقدوزی روی پیراهن باعث شده بود که زیر نور بدرخشد.
انواع پارچه به انگلیسی
پارچه و انواع آن را از مهمترین اصطلاحات خیاطی به انگلیسی میتوان در نظر گرفت. از این رو، در این بخش فهرستی از رایجترین انواع پارچه به انگلیسی را به همراه تلفظ انگلیسی و معادل فارسی آنها در اختیار شما قرار دادهایم.
با خواندن جدول زیر میتوانید با انواع پارچه به انگلیسی آشنا شوید.
انواع پارچه به انگلیسی | ||
پنبه | Cotton | ![]() |
کتان | Linen | ![]() |
کرپ | Crepe | ![]() |
جین | Denim | ![]() |
چرم | Leather | ![]() |
جیر | Suede | ![]() |
مخمل | Velvet | ![]() |
پشم | Wool | ![]() |
ابریشم | Silk | ![]() |
ساتن | Satin | ![]() |
موهر | Mohair | ![]() |
چند مثال زیر را بخوانید تا با کاربرد کلمات جدول فوق در جملات انگلیسی آشنایی پیدا کنید.
This soft cotton fabric is perfect for making summer shirts.
این پارچه نخی نرم برای دوخت پیراهنهای تابستانی عالی است.
Tailors often use thicker thread when sewing denim.
خیاطها هنگام دوخت جین معمولا از نخ ضخیمتری استفاده میکنند.
I lined the velvet dress with a thin cotton fabric to make it more comfortable to wear.
لباس مخمل را با یک پارچه نخی نازک آسترکشی کردم تا برای پوشیدن راحتتر باشد.
Sewing silk requires patience because the fabric moves around easily under the needle.
دوختن ابریشم به حوصله نیاز دارد چون پارچه زیر سوزن به راحتی جابهجا میشود.
انواع طرح پارچه به انگلیسی
پارچهها میتوانند طرحها و نقشهای متفاوتی داشته باشند که یادگیری معادل انگلیسی آنها به ما کمک میکنند تا انواع پارچه یا لباس را دقیقتر توصیف کنیم.
در جدول زیر فهرستی از رایجترین انواع پارچه به انگلیسی را همراه با ترجمه و تلفظ میبینیم.
انواع طرح پارچه به انگلیسی | ||
ساده | Plain | ![]() |
خالخالی | Polka Dot | ![]() |
راهراه | Stripped | ![]() |
چهارخانه (کوچک) | Checked / Checkered (US) / Chequered (UK) | ![]() |
چهارخانه (درشت) | Plaid | ![]() |
لوزی | Argyle | ![]() |
گلگلی | Floral | ![]() |
نظامی | Camouflage | ![]() |
پلنگی | Leopard | ![]() |
راهراه گورخری | Zebra | ![]() |
بتهجقه | Boteh | ![]() |
در ادامه، برای درک بهتر چند مثال از کاربرد این کلمات در جمله را میخوانیم.
I made a bow tie from polka dot fabric to match the suit.
با پارچه خالخالی یک کراوات پاپیونی درست کردم تا با کتشلوار جور باشد.
For a modern look, I added checkered fabric pockets to my jacket.
جیبهایی با پارچه چهارخانه به کاپشنم اضافه کردم تا ظاهر مدرنی داشته باشد.
I love the floral lace on the wedding dress.
تور گلگلی روی لباس عروس را خیلی دوست دارم.
The leopard print lining of my coat gives it a unique look.
آستر طرح پلنگی کتم طرح خاصی به آن داده است.
قسمت های مختلف لباس به انگلیسی
پیشتر در «مجله فرادرس» با انواع لباسها به انگلیسی آشنا شدیم. در این بخش معادل انگلیسی قسمتهای مختلف آن را میآموزیم. قسمتهای مختلف لباس از کاربردیترین اصطلاحات خیاطی به انگلیسی است که به ما کمک میکند بتوانیم بخشهای مختلف لباس را بهتر از هم تشخیص دهیم. همینطور، با استفاده از این کلمات میتوانیم توصیف دقیقتری از اصطلاحات لازم برای یک لباس ارائه دهیم. برای آشنایی بیشتر با واژگان مربوط به لباسها نیز میتوانید فیلم آموزش لغات انگلیسی سطح A2 از فرادرس را تماشا کنید که لینک آن را در ادامه آوردهایم.
در جدول زیر مهمترین کلمات برای توصیف قسمتهای مختلف لباس به زبان انگلیسی را آوردهایم.
قسمتهای مختلف لباس به انگلیسی | |
بالاتنه | Bodice |
آستین | Sleeve |
سرآستین | Cuff |
جیب | |
کلاه | Hood |
خط یقه | Neckline |
خط کمر | Waistline |
یقه | Collar |
حلقه آستین | Armhole |
درز شانه | Shoulder Seam |
درز پهلو | Side Seam |
دکمه | Botton |
جا دکمه | Bottonhole |
زیپ | Zipper |
قسمت پشت لباس | Back Panel |
قسمت جلو لباس | Front Panel |
دنباله لباس (پیراهن مجلسی) | Train |
آستر | Lining |
لبه یا سجاف پایینی | Hem |
اپل | Epaulette |
به مثالهای زیر توجه کنید تا کاربرد این دسته از کلمات در جمله را بیاموزید.
Before attaching the cuff, make sure the sleeve length is right.
قبل از وصل کردن سرآستین مطمئن شوید که طول آستین مناسب است.
A tight armhole can make it hard to move your arms.
حلقه آستین تنگ میتواند حرکت دستها را سخت کند.
The cushion cover closes with a simple zipper
روکش کوسن با یک زیپ ساده بسته میشود.
I added lace along the hem to give the skirt more detail.
لبه دامن را با تور تزئین کردم تا جزئیات بیشتری به آن بدهم.

اصطلاحات و ضرب المثل های برگرفته از دنیای خیاطی به انگلیسی
اکثر «اصطلاحات» (Idioms) و «ضربالمثلها» (Proverbs) که در مکالمات روزمره خود از آنها استفاده میکنیم، ریشه و تاریخچه بهخصوصی دارند. «ریشهشناسی واژگان» (Etymology) به ما کمک میکند که کاربرد آنها را بهتر به خاطر بسپاریم. در این بخش از مطلب با چند اصطلاح و ضربالمثل روزمره آشنا میشویم که از دنیای خیاطی نشئت گرفتهاند.
۱. اصطلاح Measure Twice, Cut Once
این ضربالمثل به ضرورت دقت و برنامهریزی قبل از تصمیم به انجام کاری تأکید میکند؛ درست همانطور که اگر در خیاطی قبل از بریدن پارچه آن را با دقت اندازهگیری کنیم، نتیجه نهایی بهتر خواهد شد. معادل فارسی این ضربالمثل را میتوان «کار از محکم کاری عیب نمیکند» در نظر گرفت، مانند مثال زیر:
I double-checked the email address before sending it. Measure twice, cut once.
من قبل از ارسال ایمیل آن را دوباره بررسی کردم. کار از محکمکاری عیب نمیکند.
۲. اصطلاح A Stitch in Time Saves Nine
در خیاطی دوختن یک شکاف کوچک در پارچه میتواند از پاره شدن آن جلوگیری کند. همین امر را میتوان به زندگی روزمره بسط داد؛ اگر به موقع به مشکلات رسیدگی کنیم، میتوانیم از وقوع مشکلات بزرگتر جلوگیری کنیم. «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد» یا «جلوی ضرر را هر وقت بگیری، منفعت است» را میتوان معادلهای فارسی مناسبی برای این ضربالمثل در نظر گرفت، مانند مثال زیر:
Let's fix the roof before that hole gets bigger. A stitch in time saves nine.
بیا سقف را قبل از اینکه آن سوراخ بزرگتر بشود، تعمیر کنیم. علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.
۳. اصطلاح Be Cut from the Same Cloth
زمانی که دو فرد یا چیز شباهت بسیاری به یکدیگر داشته باشند، میتوانیم از این اصطلاح برای توصیف آنها استفاده کنیم. معادلهای فارسی این اصطلاح را میتوان «دقیقا عین هم بودن» و «سر و ته یک کرباس بودن» یا «از یک قماش بودن» در نظر گرفت. برای درک بهتر، مثال زیر را در نظر بگیرید.
His first movie was cheaply made and full of clichés, and this film is cut from the same cloth.
فیلم اول او کیفیت پایینی داشت و پر از کلیشه بود و این فیلم هم دقیقا عین همان است.
We're cut from the same cloth, you and I.
من و تو از یک قماشیم.
۴. اصطلاح Needle in a Haystack
در زبان انگلیسی برای اشاره فرد یا چیزی که پیدا کردنش کار بسیار سختی باشد، از اصطلاح «Needle in a Haystack» استفاده میکنیم. معمولا این عبارات را زمانی به کار میبریم که منطقه مورد جستوجو بسیار بزرگ باشد. به مثال زیر توجه کنید.
Finding the piece of paper I need in this huge pile of documents is like trying to find a needle in a haystack.
پیدا کردن برگه مورد نیازم در این حجم انبوه از مدارک مثل پیدا کردن یک سوزن در انبار کاه میماند.
۵. اصطلاح Hang by a Thread
این اصطلاح موقعیتی خطرناک را توصیف میکند که هر لحظه در آن ممکن است اتفاق بدی بیفتد یا به شکست بینجامد. در فارسی میتوان آن را با «به یک تار مو بند بودن» یا «در خطر بودن» ترجمه کرد، مانند مثال زیر:
Everyone felt that their job was hanging by a thread.
همه احساس میکردند که شغلشان به یک تار مو بند است.

تقویت زبان انگلیسی با فیلم های آموزشی فرادرس
یادگیری زبان انگلیسی با استفاده از فیلمهای آموزشی یکی از روشهای جدید است که بهخصوص برای زبانآموزانی مفید است که از روشهای سنتی مثل خواندن کتابهای گرامر زبان انگلیسی یا حفظ کردن لیست بالابلندی از کلمات انگلیسی نتیجه نگرفتهاند. این روش علاوه بر اینکه برای یادگیری زبان انگلیسی به صورت خودآموز مؤثر است، میتواند به عنوان منبعی کمکآموزشی در کنار شرکت در کلاسهای زبان مورد استفاده قرار بگیرد.
جالب است بدانید این فیلمهای آموزشی با ارائه مثالهای متعدد و نمونه مکالمات روزمره شما کمک میکند تا با به مرور با واژگان و اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمات و تلفظ صحیح آنها آشنا شوید و به ترتیب همزمان با آموزش گرامر یا واژگان به تقویت مهارتهای اسپیکینگ و لیسنینگ شما کمک میکند. علاوه بر این، دورههای مجزایی را برای تقویت سایر مهارتهای چهارگانه در زبان انگلیسی مثل مهارت ریدینگ و رایتینگ منتشر کرده است.
برای دیدن فهرست کاملی از فیلمهای آموزش زبان انگلیسی از فرادرس میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید.

مکالمه با اصطلاحات خیاطی به انگلیسی
در این بخش از آموزش «مجله فرادرس»، نمونه مکالمه ساده انگلیسی را در اختیار شما قرار دادهایم تا با خواندن آن کاربرد اصطلاحات خیاطی به انگلیسی را در موقعیتهای روزمره را بهتر درک کنید. اگر هم علاقه دارید با نمونه مکالمات بیشتری در موقعیتهای روزمره آشنا شوید، پیشنهاد میکنیم فیلم آموزش اصطلاحات عامیانه و کلمات رایج و روزمره از فرادرس را از دست ندهید. لینک این آموزش را میتوانید در ادامه مشاهده کنید.
در نمونه مکالمه زیر مشتری شلواری را برای به خیاط میدهد تا او آن را کوتاهتر و تنگتر کند. ترجمه فارسی این مکالمه را نیز میتوانید در ادامه بخوانید.
Customer: Good afternoon, sir. My pants need some alterations. They’re too long and a little loose.
Tailor: Good afternoon to you, too. I can hem your pants to shorten them. Could you please wear them so I can mark where I need to make the adjustments?
(The customer wears the pants.)
Tailor: Great! Now I can tell what needs to be done. I’ll need to shorten it by 5 inches and take in the waist and the crotch a little to fit it to your size.
Customer: Perfect! How long will it take?
Tailor: It should be ready by Friday.
ترجمه مکالمه:
مشتری: عصربهخیر آقا. شلوارم نیاز به چند اصلاح داره. خیلی بلند و کمی گشاده.
خیاط: عصر شما هم بهخیر. میتونم شلوارتون رو لبهدوزی کنم تا کوتاهتر بشه. میشه لطفا بپوشیدش تا بتونم قسمتهایی که نیاز به تغییرات داره رو علامت بزنم؟
(مشتری شلوار را میپوشد.)
خیاط: عالیه! حالا میتونم تشخیص بدم چه کارهایی لازمه انجام بشه. باید اون رو ۵ اینچ کوتاه کنم و مقداری کمر و فاقش رو بگیرم تا کاملا اندازتون بشه.
مشتری: عالیه. چقدر زمان میبره؟
خیاط: احتمالا تا جمعه آماده بشه.
جمعبندی
در این مقاله به کمک تصویر و مثال با کاربردیترین اصطلاحات خیاطی به انگلیسی آشنا شدیم و آنها در دستهبندی موضوعی زیر بررسی کردیم:
- ابزار خیاطی به انگلیسی
- افعال خیاطی به انگلیسی
- انواع دوخت به انگلیسی
- انواع پارچه به انگلیسی
- انواع طرح پارچه به انگلیسی
- قسمتهای مختلف لباس به انگلیسی
سپس، چند اصطلاح و ضربالمثل برگرفته از دنیای خیاطی را به همراه مثال خواندیم و با ارائه یک نمونه مکالمه روزمره بین مشتری و خیاط با کاربرد اصطلاحات خیاطی به انگلیسی در موقعیتهای روزمره آشنا شدیم.
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «مباحث متفرقه زبان انگلیسی» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:
- آموزش خواندن ساعت به انگلیسی – رایگان و به زبان ساده
- جواب دادن تلفن به انگلیسی + عبارت های مهم و کاربردی
- طرز صحیح نوشتن اعداد انگلیسی — با مثال و ساده
- آموزش اعداد به انگلیسی – با مثال و تمرین
- داستان کوتاه انگلیسی با افعال گذشته استمراری + ترجمه و نکات گرامری
- قواعد جمله سازی در انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- سیلاب در زبان انگلیسی چیست ؟ – توضیح به زبان ساده + مثال و تمرین
- اعضای خانواده به انگلیسی — به زبان ساده + مثال
- سلام و احوالپرسی به انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- متن انگلیسی درباره تعطیلات تابستان + نمونه متن، ترجمه و بررسی اصطلاحات
- اصطلاحات رایج انگلیسی در رستوران – با معنی و مکالمه
- برای یادگیری زبان انگلیسی از کجا شروع کنیم ؟ — بهترین راهنمای رایگان
- ۳۰ روش تقویت مکالمه انگلیسی – راهنمای کامل و ساده
- نمونه ایمیل رسمی انگلیسی – قالب های متنوع، با ترجمه
- طریقه نوشتن ایمیل رسمی به انگلیسی – از صفر تا صد
- آموزش کمک خواستن به انگلیسی + نمونه مکالمه، مثال و تلفظ صوتی
- اصطلاحات رایج انگلیسی در بازرگانی – ۱۰۰ عبارت مهم با معنی
- کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی + 600 کلمه کاربردی و ضروری
- اعداد ترتیبی در انگلیسی — مثال و تمرین
- کاربرد ویرگول در زبان انگلیسی — کامل و با مثال
- کاربرد علامت سوال در زبان انگلیسی — به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- بهترین کتاب گرامر زبان انگلیسی – معرفی 43 عنوان ضروری
- توصیف ظاهر افراد به انگلیسی – صفات ظاهری پرکاربرد + مثال و تمرین
- کشورها و ملیت ها به انگلیسی – توضیح گرامر ملیت + تمرین و تلفظ
- اعضای صورت به انگلیسی + مثال، مکالمه، تمرین، تلفظ و ترجمه فارسی
- مسافرت به انگلیسی — 7 روش استفاده در مکالمه + تلفظ و ترجمه فارسی
- آدرس دادن به انگلیسی — آموزش اصطلاحات رایج + مثال و تلفظ
- اجزای کلام در انگلیسی یا Parts of Speech چیست؟ — به زبان ساده + مثال
- اصول نامه نگاری انگلیسی – هر آنچه باید بدانید + مثال
- 150 ضرب المثل انگلیسی رایج و کاربردی که باید بدانید + ترجمه و تلفظ