انواع کلمه در عربی – به زبان ساده + مثال و تمرین
برای مطالعه صحیح انواع کلمه در عربی باید آن را به سه دسته اسم در عربی، فعل در عربی و حرف در عربی تقسیم کنیم. در حقیقت، زبان عربی ترکیبی است از کنار هم قرار گرفتن اسم و فعل و انواع حروف. به علم بررسی این کلمات به تنهایی «صرف» میگویند و هر وقت بخواهیم نحوه کنار هم قرار گرفتن کلمه در عربی را در یک جمله بررسی کنیم، باید از علم «نحو» کمک بگیریم. در این نوشته ما با ابتداییترین و کلیترین مباحث علم صرف یعنی بررسی کلمه در زبان عربی سر و کار داریم و انواع آنها را با مثال بررسی میکنیم. پس از مطالعه این موارد میتوانیم با استفاده از تمرینهای پایانی متن میزان یادگیریمان از این مبحث را بسنجیم.
انواع کلمه در عربی
مهمترین کاربرد کلمه در یک زبان، ساختن جمله و انتقال پیام است. به عبارتی دیگر، اگر نوع دقیق کلمهها را در یک زبان نشناسیم، امکان اینکه جملات درست با پیامهای واضح بسازیم بسیار کم خواهد بود. در زبان عربی، برای اینکه این نوع شناخت راحتتر شود، کلمه را به سه قسمت تقسیمبندی میکنیم که شامل موارد زیر میشود.
- اسم
- فعل
- حرف
در ادامه این متن هر یک از بخشهای کلامی را همراه با مثالهای آنها بررسی میکنیم.
اسم در عربی
در یک تعریف ساده میتوان اسم در عربی را این چنین تعریف کرد: «هر کلمهای که فعل یا حرف نباشد، اسم محسوب میشود.» اما برای تعریف دقیقتر آن میتوانیم بگوییم که اسم در عربی به کلمهای گفته میشود که به تنهایی دارای معنا باشد و معنای آن وابسته به زمان خاصی نباشد. این معنا میتواند مابهازای فیزیکی و خارجی داشته باشد (مثل کتاب، سیب، محمد) یا نداشته باشد (مثل ظلم، شادی، پیروزی و...)
برای بررسی راحتتر و تشخیص اسم در عربی میتوانیم ویژگیهای آن را به موارد زیر تقسیم و هر یک را به صورت جداگانه بررسی کنیم.
- جنسیت در اسم (مذکر یا مونث)
- اسم جامد یا مشتق
- اسم معرفه یا نکره
- اسم مفرد یا جمع
- اسم علم
جنسیت در اسم عربی
در زبان عربی جنسیت مهم است. به همین دلیل با دو ترکیب مذکر و مونث در این زبان سر و کار داریم. اسمها هم تابع همین قانون هستند. یعنی اسم در زبان عربی در حالت عادی یا مذکر است یا مونث. هر دوی این جنسیتها خودشان زیر مجموعههای دیگری دارند که در ادامه میخوانید.
مذکر حقیقی
هرگاه یک اسمی مخصوص به مرد یا حیوان نر باشد، مذکر حقیق به حساب میآید. مانند: رجل، اسد، فتي و...
مذکر مجازی
به اسمهایی گفته میشود که به لحاظ شکل ظاهری مذکر هستند اما شامل حال انسان و حیوان نمیشود. مانند: قلم، جدار، کتاب و...
مونث حقیقی
اسمی که ویژه زن یا انسان ماده باشد، مونث حقیقی است. مانند: لیلا، زینب، إمرأة و...
مونث مجازی
به آن دسته از اسمهایی که مونث هستند اما به انسان یا حیوان تعلق نداشته باشد، مونث مجازی میگویند. مانند: شمس، أرض، حمراء و ....
از میان جنسیتها اسم مونث دارای سه ویژگی ظاهری بارز است که تشخیص آن را راحتتر میکند. این ویژگیها عبارتند از:
- اسمی که ة، تاء تانیث یا تاء مربوطه داشته باشد، مونث است. مانند: فاطمة، منضدة، شجرة و...
- اسمی که الف مقصوره داشته باشد، مونث است. مانند: عذری، کبری
- اسمی که الف ممدوده داشته باشد، مونث است. مانند: سماء، صحراء، زهراء، حمیراء
در صورتی که یک اسم علامت مونث را نداشته باشد، اما مونث محسوب شود، به آن اسم «مونث معنوی» میگوییم. برای تشخیص چنین اسمهایی بهتر است به فرهنگ لغت مراجعه کنیم.
معاویة - طلحة - حمزة
اسم جامد یا مشتق در عربی
از جمله ویژگیهایی زبان عربی این است که قواعدی دارد که میتوان بر اساس آن، لغات جدیدی ساخت و شکل عربی شده (معرب) آن را به کار برد. بر اساس همین قاعده است که اسم جامد و اسم مشتق ساخته میشوند.
اگر با استفاده از ریشههای یک فعل، اسمی را بر وزن مشخصی بسازیم، در اصل، یک «اسم مشتق» ساختهاست. در مقابل آن، اگر اسمی ذات مستقلی داشته باشد و وجودش ربطی به ریشههای فعل و وزنهای مشخص نداشته باشد، یک «اسم جامد» به حساب میآید.
از آنجا که وزن اسمهای مشتق در زبان عربی مشخص است میتوانیم آن را در تقسیمبندی که در ادامه میآید بررسی کنیم.
اسم فاعل
وقتی با استفاده از یک اسم بخواهیم انجام دهنده کار را توصیف کنیم، باید از وزن اسم فاعل عربی کمک بگیریم. برای ساخت چنین اسمی نیاز به ریشههای فعل و وزن «فاعل» داریم. به مثال زیر توجه کنید.
ک ت ب --> فاعل --> ف ا ع ل --> کاتب
استفاده از این وزن به افعال ثلاثی مجرد اختصاص دارد. اگر بخواهیم از فعلهای ثلاثی مزید اسم فاعل بسازیم باید روش ساخت دیگری پیروی کنیم. به این ترتیب که ابتدا نخستین صیغه از فعل مضارع ثلاثی مزید را در نظر میگیریم. «ی» ابتدای آن را با حرف «م» جایگزین و حرکت عین الفعل آن را به کسره تغییر میدهیم. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
یستَخرِجُ --> ی س ت خ ر ج --> م + --ِ- --> مستخرِج
اسم مفعول
وقتی در عربی از اسم مفعول استفاده میکنیم که بخواهیم نشان دهیم فعل جمله بر چه کسی یا چه چیزی واقع شده است. اگر ریشه فعل ما ثلاثی مجرد باشد، همانند اسم فاعل باید آن را به وزن «مفعول» ببریم تا اسم مفعول مورد نظر به دست بیاید. به مثال زیر توجه کنید.
سعد --> م ف ع و ل --> مسعود
علم --> م ف ع و ل --> معلوم
حزن --> م ف ع و ل --> محزون
برای افعال ثلاثی مزید، ابتدا به سراغ شکل مضارع فعل میرویم. «ی» ابتدای آن را با «م» جایگزین میکنیم و سپس به عین الفعل آن حرکت فتحه میدهیم. برای فهم بهتر به مثال زیر توجه کنید.
یتذکَّرُ --> ی ت ذ ک ر --> م --َ- --> متذکَّر
برای اینکه بفهمیم اسم مفعول هر یک از بابهای ثلاثی مزید بر چه وزنی باید ساخته شود، میتوانیم از جدول زیر استفاده کنیم.
جدول وزن اسم مفعول افعال ثلاثی مزید | |
باب | وزن اسم وفعول |
تفعیل | مفَعَّل |
مفاعلة | مُفاعَل |
افعال | مفعَل |
تفَعُّل | متَفَعَّل |
تفاعل | متفاعَل |
انفعال | منفعَل |
افتعال | مفتعَل |
استفعال | مستفعَل |
اسم تفضیل
اسم تفضیل زمانی به کار میرود که بخواهیم به یک ویژگی نسبت به سایر ویژگیها برتری ببخشیم. اسم تفضیل باید با کلمهای که در توصیفش آمده از نظر جنسیت مطابقت داشته باشد. به همین خاطر، وزنهای مخصوص به ساخت چنین اسمی برای مذکر و مونث متفاوت است.
برای ساخت اسم تفضیل مذکر از وزن «أفعَل» و برای ساخت اسم تفضیل مونث از وزن «فُعلی» استفاده میکنیم. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
ک ب ر --> أفعل --> أکبر
ک ب ر --> فُعلی --> کبری
به کار بردن اسم تفضیل برای فعلهای ثلاثی مزید، شامل حال وزن خاصی نمیشود. برای نشان دادن این فضیلت و برتری کافی است مصدر آن باب را با کلماتی مثل «أشد، أکثر، أقل و أعظم» به کار ببریم.
صفت مشبهه
صفت مشبهه تنها از ریشه فعلهای لازم ساخته میشود و به صورت مکمل برای فاعل در جملات به کار میرود. وزنهای آن مشخص است و میتوانیم آن را به وسیله معنی کلمات شناسایی کنیم. برخی از وزنهای ساخت صفت مشبهه در ادامه آمده است.
فَعِل - تَعِب
فَعلْ - ضخم
فُعالة - شجاعة
فعلان - عطشان
فعلیة - جمیلة
اسم مبالغه
با استفاده از وزنهای اسم مبالغه در عربی میتوانیم شدت وجود یک صفت خاصی را نشان دهیم. وزنهای سازنده این نوع از اسم مشتق هم مشخص و معلوم است که در کادر زیر میتوانید برخی از آنها را همراه با مثال مشاهده کنید.
فعیل - حکیم
فعالة - کذابة
فعّال - ستّار
اسم زمان و مکان
برای نام بردن از اسم زمان و مکان از «انواع قید عربی» استفاده میشود. یعنی میتوانیم به آنها «ظرف زمان» و «ظرف مکان» نیز بگوییم. برای ساخت چنین اسمی به ریشه فعل ثلاثی مجرد و وزن «مفعِل» نیاز داریم. به مثالهای زیر توجه کنید.
مغرِب - مجلِس - مدرِسة - مکتِبة
اسم معرفه یا نکره در عربی
هنگام به کار بردن اسم در عربی، باید به معرفه و نکره بودن آن دقت کنیم. هرگاه مرجع آن برای گوینده و شنونده مشخص باشد، آن اسم معرفه است و هرگاه آن مرجع ناشناخته باشد، با اسم نکره سر و کار داریم.
به بیانی دیگر، اسم در زبان عربی یا اسم معرفه است و یا اسم نکره. اگر شناخته شده باشد، اسم معرفه و اگر ناشناخته باشد، اسم نکره است. هر دوی این اسمها را میتوانیم به وسیله نشانههایی بشناسیم. به طور کلی، اسم در حالت عادی میتواند نکره باشد. از نشانههای اسم نکره علامت تنوینی (--ً--ٍ--ٌ--) است که در انتهای آن نشان داده میشود. اما در شرایطی که جزو یکی از دستهبندیهای زیر باشد، اسم معرفه به حساب میآید.
اسم دارای «ال» تعریف
مهمترین کاربرد ال در عربی، معرفه کردن کلمات است. هرگاه ابتدای یک اسم «ال» قرار بگیرد و همراه با آن در جمله استفاده شود، نشانه آن است که مرجعش برای گوینده و شنونده شناخته شده است. به چنین اسمی در زبان عربی، «اسم معرفه به ال» میگویند. یکی از راههای تبدیل اسم نکره به معرفه این است که تنوین آن را حذف و «ال» به ابتدای آن اضافه کنیم. به مثال زیر توجه کنید.
نافذةْ - النافذةُ
رجلٌ - الرجل
در عربی، چند نوع «الـ» دیگر نیز علاوهبر «الـ» تعریف وجود دارد که همگی آنها قبل از اسمها میآیند.
نکته: بعد از اضافه شدن ال، به جای تنوین از علامتهای --َ--ِ--ُ- در کلمه باید استفاده کنیم.
ضمایر
مهمترین کاربرد ضمیر در هر زبانی این است که از تکرار اسم در جملات جلوگیری کند. با توجه به چنین کارکردی، چون مرجع ضمیر برای گوینده و شنونده مشخص است، در نتیجه میتوانیم آن را در دسته اسامی معرفه و شناخته شده تقسیمبندی کنیم. در زبان عربی ضمیرها به دو دسته ضمایر متصل و منفصل تقسیمبندی میشوند. برای شناخت بهتر این ضمایر بهتر از به جدولهای زیر و مثالهای آنها توجه کنید.
جدول ضمایر منفصل | |
ضمایر منفصل مرفوعی | ضمایر منفصل منصوبی |
هو | إیّاه |
هما | إیّاهما |
هم | إیّاهم |
هی | إیّاها |
هما | إیّاهما |
هن | إیّاهن |
أنتَ | إیّاکَ |
أنتما | إیّاکما |
أنتم | إیّاکم |
أنتِ | إیّاکِ |
أنتما | إیّاکما |
أنتنَّ | إیّاکنَّ |
أنا | إیّایَ |
نحن | إیّانا |
ضمایر منفصل مرفوعی معمولا نقش مبتدا یا فاعل را در جملات ایفا میکنند و از ضمایر منفصل منصوبی در جایگاه مفعول استفاده میشود. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
هی تَزور صدیقتها في المُستَشفی.
او دوستش را در بیمارستان دید.
(ضمیر هی در این مثال نقش مبتدا و محلا مرفوع را دارد.)
إیّاکَ نَعبُد.
تنها تو را میپرستیم.
(در این مثال ضمیر منفصل منصوبی در جایگاه مفعول بر فعل جمله مقدم شده است تا تاکید را در جمله نشان دهد.
نکته: در زبان عربی ضمیر منفصل مجروری وجود ندارد و اعراب ضمایر منفصل در جملات عربی یا مرفوع است و یا منصوب.
ضمایر متصل به ضمیرهایی گفته میشود که با اسم و فعل و حرف همراه میشود. در نتیجه، این نوع از ضمیرها هر سه اعراب مرفوع، منصوب و مجرور را میپذیرند. ضمایر متصل مرفوعی، آن دسته از ضمیرهایی هستند که در انتهای فعل قرار میگیرند و نقش فاعل را بازی میکنند. در نتیجه اعرابشان همواره محلا مرفوع است. سایر ضمایر متصل با امکان اتصال به فعل اسم و حرف میتوانند نقش مفعول، مضافالیه و مجرور را در جمله بپذیرند. برای آشنایی بیشتر با این دسته از ضمیرها بهتر است به جدول زیر توجه کنید.
جدول ضمایر متصل مرفوعی، منصوبی و مجروری | |
ضمایر متصل مرفوعی | ضمایر متصل منصوبی و مجروری |
کتب | ه |
کتبا | هما |
کتبوا | هم |
کتبتُ | ها |
کتبتا | هما |
کتبنَ | هن |
کتبتَ | کَ |
کتبتما | کما |
کتبتم | کم |
کتبتِ | کِ |
کتبتما | کما |
کتبتن | کنَّ |
کتبتُ | ی |
کتبنا | نا |
برای تشخیص ضمایر متصل منصوبی و مجروری باید به کلمهای که با آن همراه شدهاند توجه کنیم. اگر کلمه همراه با فعل باشد، ضمیر متصل نقش مفعول دارد و محلا منصوب است. در مقابل اگر اسم یا حرف باشد، مضافالیه یا مجرور است و اعراب محلا مجرور دارد. برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
هم قابِلوها في بیتي.
آنها در خانه من او را ملاقات کردند.
(در این مثال، ضمیر «ها» به فعل چسبیده در نتیجه مفعول است. در کلمه بیتي نیز ضمیر متصل ي به بیت چسبیده و مضاف الیه واقع شده است.)
رأیتُ الاستاذةَ في سیارتِها.
استاد را در ماشینش دیدم.
(در این مثال «تُ» ضمیر متصل مرفوعی است که در انتهای فعل ذکر شده و نقش فاعل دارد. ضمیر «ها» نیز به سیارة چسبیده و نقش مضاف الیه را پذیرفته است.)
نکته: ضمایر به تنهایی معرفه هستند اما در صورتی که یکی از آنها به کلمه نکره اضافه شود، میتواند مضاف را به یک کلمه «معرفه به اضافه» تبدیل کند.
اسم موصول
وظیفه اسم موصول در عربی این است که دو جمله یا دو بخش از یک جمله را به یکدیگر وصل کند. در زبان عربی اسم موصول به دو بخش تقسیم میشود. «اسم موصول عام» و «اسم موصول خاص». همواره در جملاتی که بعد از اسم موصول میآید ضمیری وجود دارد که به آن «عائد صله» میگویند.
اسم موصول عام شامل دو کلمه «من» و «ما» میشود. «من»، اسم موصولی است که برای جاندار مورد استفاده قرار میگیرد. در مقابل، از «ما» به عنوان اسم موصول غیر جاندار استفاده میشود. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
أحبُّ مِنَ الطُلاب مَن یَحترِمونَ أبائَهم.
دانشجویانی را که به پدرشان احترام میگذارند، دوست دارم.
(در این مثال، من اسم موصول عام برای طلاب است و ضمیر واو در فعل یحترمون، عائد صله آن است.)
در اسم موصول خاص، جنسیت و تعداد به تفکیک مشخص شده است. به عنوان مثال اسم موصول مفرد مونث با جمع مذکر متفاوت است. به همین خاطر به آن «خاص» گفته میشود. از آنجا که مرجع اسمهای موصول در جملات مشخص هستند، در دسته اسامی معرفه قرار میگیرند. برای آشنایی بیشتر با اسم موصول خاص، به جدول زیر توجه کنید.
جدول اسامی موصول خاص | |
مذکر | مونث |
ألذي (مفرد) | ألتي (مفرد) |
أللذان (مثنی مرفوع)
أللذَینِ (مثنی منصوب و مجرور) | أللتان (مثنی مرفوع)
أللتَینِ (مثنی منصوب و مجرور) |
ألذین (جمع) | أللاتي (جمع) |
اسم اشاره
در زبان عربی برای اشاره به افراد یا اشیاء از اسمهای اشاره مخصوص به خود آنها استفاده میشود. اسامی اشاره در زبان عربی به دو نوع تقسیمبندی میشوند. «اسم اشاره نزدیک» که اصطلاح عربی آن «اِسْمُ الإِشارَةِ لِلْقَرِيْبِ» است و اسم اشاره به دور که در زبان عربی با عنوان «اِسْمُ الإِشارَةِ لِلْبَعِيدِ» شناخته میشود.
اشاره به نزدیک
برای اشاره به موضوعاتی که در نزدیکی ما قرار دارند، باید از اسم اشاره به نزدیک استفاده کنیم. زمانی که مشارالیه ما مذکر باشد از اسم اشاره نزدیک «هذا» و زمانی که مونث باشد باید از اسم اشاره نزدیک «هذه» استفاده کنیم. برای فهم بهتر نحوه به کار بردن این اسامی به مثالهای زیر توجه کنید.
هَذَا وَلَدٌ ذَكِي.
این یک پسر باهوش است.
هَذِهِ الطَّالِبَة ذَكِيَّة.
این دانشآموز (دختر) باهوش است.
هذه السَیاراتِ جدیدةٌ.
این ماشینها جدید هستند.
این دو اسم اشاره مختص مشارالیه مفرد است. برای اشاره به مواردی که تعداد آنها دو واحد است، میتوانیم از اسامی اشاره «هاتان - هاتَینِ» و «هذان - هذینِ» استفاده کنیم. به مثالهای زیر توجه کنید.
هذَان الرَّجُلان مِنْ اليَمَنْ.
این دو مرد اهل یمن هستند.
(در این مثال چون اسم اشاره در جایگاه مبتدا قرار گرفته از کلمه هذان مخصوص به مثنی مرفوع استفاده شده است.)
هاتَان الطَّالِبَتَان صِيْنِيَّتَان.
این دو دانشآموز دختر چینی هستند.
(در این مثال نیز از اسم اشاره مونث مرفوع یعنی هاتان برای اشاره به دو دانشآموز دختر استفاده شده است.)
در شرایطی که مشارالیه بیش از دو واحد باشد باید از دو اسم اشاره «هولاء» و «اولئک» استفاده کنیم. هولاء، اسم اشاره برای مشارالیه جمع و نزدیک است. در مقابل آن برای مشارالیه جمع و دور از اولئک استفاده میکنیم. به مثال زیر توجه کنید.
أعْرِفُ هَؤُلاءِ السَّيِّدَات.
من این خانمها را میشناسم.
(در این مثال اسم اشاره در جایگاه مفعول به و محلا منصوب به کار رفته است.)
أوْلَئِكَ الطُلْاب مِنَ اليَابَان.
آن دانشجوها از ژاپن هستند.
(مشارالیه در زبان عربی معمولا نقش مضاف الیه را در جملات عربی بازی میکند.)
نکته: هولاء و اولئک برای مذکر و مونث به صورت یکسان به کار میرود.
اشاره به دور
برای مشارالیهی که مفرد است و در فاصله دوری از ما قرار دارد، باید از دو اسم اشاره «ذلک» برای مذکر و «تلک» برای مونث استفاده کنیم. برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
ذلِکَ الطالِبُ مِن الجامِعَة.
آن دانشجوی دانشگاه است.
لا تُحَرِّكْ تِلْكَ الكَرَاسِي.
آن صندلیها را تکان نده.
(در این مثال چون صندلیها غیر جاندار محسوب میشود از اسم اشاره مفرد مونث استفاده شده است.)
اشاره به مکان
برای اشاره به مکان باید از اسمهای اشاره «هنا» و «هناک» استفاده کنیم. هنا، اسم اشارهای است که برای مکانهای نزدیک استفاده میشود و به «اینجا» معنی میشود. «هناک» اسم اشاره به مکانهای دور به معنی «آنجا» است. برای فهم بهتر به مثال زیر توجه کنید.
هُنا مَدرِسةْ و هُناک مُستَشفی.
اینجا مدرسه و آنجا بیمارستان است.
هنَا أَسْكُن وَهَنَاك أَدْرُس.
اینجا زندگی میکنم و آنجا درس میخوانم.
اسم علم
در ادامه بررسی انواع کلمه در عربی به مبحث اسم علم میرسیم. برای تعریف اسم علم در عربی میتوانیم بگوییم که این اسم همان کارکرد «اسم خاص» در زبان فارسی را دارد. اما این تعریف کلی است. در نتیجه بهتر است از این تعریف استفاده کنیم: «به اسمی که بر یک فرد معین از افراد یک جنس دلالت دارد، اسم علم میگویند.»
دلیل اهمیت این تعریف در این است که به «اسم جنس» نیز اشاره دارد. منظور از اسم جنس اسمی است که به تمام افراد و موارد مربوط به یک جنس اشاره داشته باشد. اسم علم در زبان عربی به سه دسته «اسم»، «لقب» و «کنیه» تقسیم میشود که تعریف و مثال هر یک را به صورت جداگانه در ادامه میخوانید.
اسم
همان اسمی است که برای نامیدن یک فرد خاص به کار میبریم. مانند: علی، کاظم، فاطمة
لقب
در زبان عربی هر وقت بخواهند اسم فردی را همراه با یک صفت به کار ببرند از لقب استفاده میکنند. صفت به کار رفته در اسم میتواند در ستایش یا نکوهش یک فرد به کار برود. به مثال زیر توجه کنید.
ثابت بن اوس ازدی ملقب به شنفری
(شنفری یعنی: دارای لب کلفت. نام یکی از شاعران عرب قبل از اسلام است.)
کنیه
در زبان عربی برای نشان دادن احترام به یک فرد باید از کنیه آن فرد جهت مورد خطاب قرار دادن استفاده شود. کنیه ترکیبی از یک اسم و کلماتی همچون «أب، أخ، أم یا بنت» است.
أم علی، أباصالح، أبومحمد، بنت خُوَیْلِد
مضاف و مضاف الیه
از ترکیب دو اسم با یکدیگر، در زبان عربی ترکیب اضافی ساخته میشود. نخستین اسم این ترکیب، مضاف و دومین اسم آن مضافالیه نام دارد. ترکیب اضافی، نقطه مقابل ترکیب وصفی در زبان عربی است. در ترکیب وصفی دو کلمهای که با یکدیگر همراه شدهاند معنای یکدیگر را کامل میکنند اما چنین چیزی برای ترکیب اضافی صدق نمیکند.
از مضاف و مضافالیه در زبان عربی به دو دلیل استفاده میشود. اولین دلیل «تعریف» است. وقتی در یک ترکیب اضافی، کلمهای برای تعریف کلمه ماقبل خودش به کار برود، یک ترکیب اضافی معرفه میسازد.
دومین دلیل به کار بردن ترکیب اضافی، «تخصیص» است. گاهیاوقات در زبان عربی برای توضیح تخصیص از نحوه شکلگیری «مالکیت در ترکیب اضافی» نیز صحبت میشود. برای فهم بهتر این مورد مثال زیر را در نظر بگیرید.
سیارةُ علی حدیثةٌ.
ماشین احمد مدرن است.
(در این مثال با آمدن کلمه علی میفهمیم که ماشین دقیقا به چه شخصی تعلق دارد. به بیانی دیگر، این ترکیب تخصیص را نشان میدهد.)
نکته: حضور اسم علم و ضمیر، علاوه بر تعریف، مالکیت و تخصیص را در یک ترکیب اضافی نشان میدهد.
مضاف در زبان عربی نقش نیست. این کلمه در ترکیب اضافی معمولا مبتدا، فاعل، مفعول است. مضافالیه اما همواره نقش است و اعراب آن در جملات همیشه و در هر حالتی مجرور است. به مثالهای زیر توجه کنید.
جاء طبیبُ الحيِّ.
دکتر بخش آمد.
(در این مثال مضاف، فاعل است و الحیِّ مضافالیه آن محسوب میشود.)
أشعةُ الشمسِ مفیدةٌ.
نور خورشید مفید است.
(در این مثال، أشعة مبتدا و مرفوع و الشمس مضافالیه آن و مجرور است.)
فعل در عربی
فعل در هر زبانی به کلمهای گفته میشود که بر یکی از زمانهای گذشته، حال و آینده دلالت و به تنهایی معنا داشته باشد. به بیانی دیگر، برای فهمیدن معنای یک فعل در جمله نیازمند کلمهای دیگر نیستیم و مفهوم آن به راحتی در ذهن تداعی میشود.
به افعالی که انجام گرفتن کاری را در زمان گذشته نشان میدهد، فعل ماضی در عربی میگویند. انجام گرفتن یک کار در زمان حال یا آینده با استفاده از فعل مضارع در عربی نمایش داده میشود. با استفاده از فعل امر نیز، انجام گرفتن یک کار یا برحذر داشتن از انجام گرفتن آن طلب میشود.
اهمیت دانستن افعال در زبان عربی از آن جهت است که علاوه بر در نظر گرفتن زمان، باید جنسیت و تعداد را نیز به نوعی همراه با فعل نشان دهیم. در چنین مرحلهای وارد فضای صرف فعل میشویم. با استفاده از صرف افعال است که میتوانیم به مذکر و مونث بودن یا مفرد، مثنی و جمع بودن مرجع فعل اشاره کنیم.
در ادامه توضیح مختصر هر یک از افعال عربی را همراه با مثال مربوط به انواع آن میخوانید.
فعل ماضی
فعل یکی از انواع کلمه در عربی است و فعل ماضی یکی از زیرمجموعههای آن است. ماضی در زبان عربی به معنای «گذشته و سپری شده» است. به همین خاطر هم برای هر فعلی که مربوط به گذشته باشد باید از عنوان فعل ماضی استفاده کنیم. اگرچه همه افعال ماضی در گذشته انجام شده اما تقدم و تاخر در انجام گرفتن کارها این افعال را به چند دسته مختلف تقسیم میکند. در نتیجه میتوانیم فعل ماضی در زبان عربی را در دستههای زیر بررسی کنیم.
- ماضی ساده یا مطلق
- ماضی نقلی
- ماضی بعید
- ماضی استمراری
ماضی ساده یا مطلق
برای نشان دادن کاری که در گذشته انجام شده و به پایان رسیده باید از ماضی ساده یا مطلق استفاده کنیم. برای ساخت این فعل باید ریشههای فعل را به وزنهای ماضی ساده ببریم و در ۱۴ صیغه آنها را صرف کنیم.
جدول صرف فعل ماضی ساده | |
وزن | فعل |
فعل | کتب |
فعلا | کتبا |
فعلوا | کتبوا |
فعلت | کتبت |
فعلتا | کتبتا |
فعلنَ | کتبنَ |
فعلتَ | کتبتَ |
فعلتما | کتبتما |
فعلتم | کتبتم |
فعلتِ | کتبتِ |
فعلتما | کتبتما |
فعلتن | کتبتن |
فعلتُ | کتبتُ |
فعلنا | کتبنا |
برای منفی کردن فعل ماضی ساده در زبان عربی میتوانیم از دو روش استفاده کنیم. اولین و متدوالترین روش این است که از حرف منفیساز «ما» قبل از فعل ماضی استفاده کنیم. مانند مثال زیر:
ما کتبتُ - ننوشتم
ما کتبوا - ننوشتند
دومین روش این است که از حرف «لم» را قبل از فعل مضارع همان ریشه و همان صیغه از فعل ماضی به کار ببریم. در چنین حالتی فعلی ساخته میشود که معنی ماضی منفی ساده میدهد. به مثال زیر توجه کنید.
ما کتب - لم یکتبْ
ما کتبتَ - لم تکتبْ
ما کتبوا - لم یکتبوا
ماضی نقلی
وقتی کاری که در گذشته انجام شده، آثارش تا امروز باقی بماند، باید فعل ماضی نقلی عربی را درباره آن عمل صورت گرفته به کار ببریم. علاوه بر این، ماضی نقلی این قابلیت را دارد که برای انجام تاکید بر کار مورد استفاده قرار بگیرد. شیوه ساخت آن در زبان عربی به این صورت است که باید از حرف «قد» پیش از شکل ماضی ساده استفاده کنیم تا یک فعل ماضی نقلی بسازیم. به مثال زیر توجه کنید.
قد کتب - نوشته است
قد کتبنَ - نوشتهاند
قد کتبتما - نوشتهاید
قد کتبتُ - نوشتهام
برای منفی کردن ماضی نقلی در عربی باید از حرف مجزومساز «لما» پیش از فعل مضارع همان صیغه استفاده کنیم. به نمونه ساخت فعل ماضی نقلی که در کادر زیر آمده توجه کنید.
قد کتبوا --> قد کتبوا --> کتبوا (الغائبون) --> یکتبون --> + لما یکتبون --> لما یکتبوا (ننوشتهاند)
نکته: هرگاه کلمه لمّا را پیش از فعل ماضی دیدیم نشانه آن است که باید در ترجمه از قید «وقتی که» و «هنگامی که» استفاده کنیم.
ماضی بعید
هرگاه کاری در گذشته قبل از انجام گرفتن کاری دیگر به پایان برسد، برای نشان دادنش باید از فعل ماضی بعید عربی استفاده کنیم. در زبان عربی برای ساختن ماضی بعید به دو فعل نیاز داریم. بخش اول آن را شکلهای صرف شده فعل ناقصه «کان» و بخش دوم آن را ماضی ساده تشکیل میدهد. به مثال زیر توجه کنید.
کنتَ کتبتَ - نوشته بودی
کانتْ کتبتْ - نوشته بود
کنتما کتبتما - نوشته بودید
کنّا کتبنا - نوشته بودیم
برای منفی کردن ماضی بعید در زبان عربی باید از حرف منفیساز «ما» استفاده کنیم. میتوانیم آن را قبل از فعل کان استفاده کنیم. در روشی دیگر میتوانیم آن را بعد از فعل کان و قبل از شکل ماضی ساده به کار ببریم. به مثال زیر توجه کنید.
ما کنتم کتبتم
کنتم ما کتبتم
ننوشته بودید
ماضی استمراری
گاهیاوقات ممکن است یک کار در زمان گذشته نه به یک باره، بلکه به صورت مستمر و به مرور انجام گرفته باشد. با استفاده از فعل ماضی استمراری عربی میتوانیم چنین فعلی را نمایش بدهیم. برای ساخت ماضی استمراری، به اشکال صرف شده فعل ناقصه «کان» و فعل مضارع نیاز داریم. برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
کانوا یکتبون - مینوشتند
کان یکتُب - مینوشت
کنتِ تکتبین - مینوشتی
کنتُ أکتُبُ - مینوشتم
منفی کردن ماضی استمراری در عربی با استفاده از دو حرف منفیساز «ما» و «لا» انجام میشود. اگر قصدمان به کار بردن «ما» باشد، باید آن را قبل از فعل ناقصه کان به کار ببریم. در مقابل هنگام استفاده از حرف منفیساز «لا» باید آن را پیش از فعل مضارع استفاده کنیم. برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
کنّا نکتُبُ - ما کنّا نکتُبُ
کنتنَّ تکتبن - کنتنَّ لا تکتبنَ
فعل مضارع
در زبان عربی برای صحبت کردن درباره کاری که همین الان در حال وقوع است یا ممکن است در آینده نزدیک حتما انجام شود، باید از فعل مضارع استفاده کنیم. فعل مضارع از جمله افعال معرب است که در حالت عادی مرفوع است. هنگامی با ادوات نهی و شرط به کار برود، مجزوم میشود و هنگامی که حروف ناصبه پیش از آنها بیاید، به فعل مضارع منصوب تبدیل میشوند. در نتیجه، برای ساخت افعال مجزوم و منصوب به صرف فعل مضارع عربی در ۱۴ صیغه غائب و مخاطب نیاز داریم. برای فهم بهتر این زمان بهتر است به جدول زیر توجه کنید.
جدول صرف فعل مضارع | |
وزن | فعل |
یفعلُ | یکتبُ |
یفعلان | یکتبان |
یفعلون | یکتبون |
تفعلُ | تکتبُ |
تفعلان | تکتبان |
یفعلنَ | یکتبن |
تفعلُ | تکتبُ |
تفعلان | تکتبان |
تفعلون | تکتبون |
تفعلین | تکتبین |
تفعلان | تکتبان |
تفعلنَ | تکتبن |
أفعلُ | أکتبُ |
نفعلُ | نکتبُ |
مضارع منصوب
ساخت جملات ترکیبی با افعال زمان حال نیازمند به کار بردن فعل مضارع منصوب است. برای ساخت مضارع منصوب باید از «حروف ناصبه در عربی» یا «أدات نصب» استفاده کنیم. منظور از أدات نصب، حروفی هستند که قبل از فعل مضارع به کار میروند و شکل آن را از حالت مرفوع به منصوب تبدیل میکند. أدات نصب یا حروف ناصبه عبارتند از:
أن - لن - کَي - حتی - لِ + فعل مضارع
نحوه منصوب شدن فعل مضارع به این ترتیب است که در صیغههای مفرد ضمه انتهایی فعل به فتحه و در صیغههای جمع نون عوض رفع انتهایی افعال، حذف میشود. در دو صیغه للغائبات و للمخاطبات از آنجا که نون انتهایی صیغهها ضمیر هستند، به همان صورت باقی میماند و تغییری نمیکند. برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید.
أطلبُ مِنکم أن تَرجَعوا إلی بُیوتِکمْ.
از شما میخواهم که به خانههایتان بازگردید.
(در این مثال با استفاده از حرف ناصبه أن توانستهایم یک جمله با فعل مرکب بسازیم.)
لَن تَرجَعي إلی بیتِکِ.
تو به خانهات بازنخواهی گشت.
(حرف ناصبه لن تنها حرفی است که علاوه بر منصوب کردن فعل مضارع به آن معنی مستقبل یا آینده منفی میدهد.)
لَن أطلُبَ مِنکُم أن تَرجَعوا إلی بیوتِکمْ.
از شما نمیخواهم که به خانههایتان بازگردید.
همچنین، دو حرف ناصبه «لِ» و «حتی» از جمله حروفی هستند که میتوانند در جایگاه حرف جز نیز در جمله نقش ایفا کنند. هرگاه بعد از این حروف فعل بیاید، از حروف ناصبه هستند و هر وقت یک اسم آنها را همراهی کند، ترکیب جار و مجروری میسازند.
مضارع مجزوم
مجزوم یکی از انواع حالتهای کلمه در عربی است. منظور از فعل مضارع مجزوم، فعلی است که انتهای آن حرکت ساکن پذیرفته است. این مجزوم شدن در صیغههای مفرد به وسیله حذف ضمه و قرار گرفتن ساکن در انتهای فعل انجام میشود. در صیغههای جمع نیز، با حذف نون عوض رفع، میتوانیم آنها را مجزوم کنیم. تنها در دوصیغه للغائبات و للمخاطبات است که نون انتهایی آن دست نخورده باقی میماند. شرایطی که در آن فعل مضارع مجزوم میشود، عبارتند از:
- در حالت فعل امر عربی
- در حالت فعل نهی عربی
- وقتی حروف لم و لما بر سر فعل مضارع بیاید.
- وقتی یکی از ادوات شرط «إن، من، ما، حیثما، کیفما و...» پیش از فعل مضارع به کار برود.
برای ساختن فعل امر از فعل مضارع ابتدا باید به سراغ صیغههای مخاطب برویم. بعد از حذف «ت» ابتدایی فعل یک الف ابتدای فعل اضافه و انتهای آن را مجزوم میکنیم.
نکته: حرکت الف ابتدای فعل امر به حرکت عینالفعل بستگی دارد. اگر فتحه یا کسره باشد، حرکت ابتدای فعل امر «کسره» و از اگر ضمه باشد باید «أُ» به ابتدای فعل امر اضافه کنیم.
برای درک بهتر نحوه ساخت فعل امر به فرمول ساخت آن در کادر رنگی زیر توجه کنید.
ت ف ع ل --ُ- --> إ ف ع ل --ْ-
ت ک تُ ب و ن ---> أُ ک تُ ب و ا
این توضیحات برای ساخت فعل امر از صیغههای مخاطب فعل مضارع بود. در صورتی که بخواهیم از صیغههای غائب فعل امر بسازیم، ابتدای باید از «لِ» در ابتدای ۶ صیغه غائب استفاده و سپس انتهای این افعال را مجزوم کنیم. به فرمول ساخت و مثال آن توجه کنید.
ی ف ع ل --ُ- --> لِ ی ف ع ل --ْ-
ی ک تُ ب و ن ---> لِ ی ک ت ب و ا
لِیکتبوا ---> باید بنویسند
نقطه مقابل فعل امر، فعل نهی است. از این نوع فعل برای برحذر داشتن و تلاش برای انجام ندادن کاری در آینده نزدیک استفاده میشود. برای ساخت فعل نهی در زبان عربی باید از «لا» پیش از فعل مضارع استفاده و انتهای آن را مجزوم کنیم. به فمول ساخت و مثال آن در کادر زنگی زیر توجه کنید.
ت ف ع ل --ُ- --> لا ت ف ع ل --ْ-
ت ف ع ل و ن --> لا ت ف ع ل و ا
تکتبون --> لاتکتبوا
یکتبون - مینویسند
لمّا یکتبوا - ننوشتهاند
ادوات شرط یکی از انواع کلمه در عربی است که برای ساخت جمله شرطیه عربی استفاده میکنیم. منظور از جمله شرطیه جملهای است که در آن وقوع کاری مشروط به انجام شدن کار دیگری باشد. از این رو، جملات شرطیه در عربی دو قسمت دارند. قسمت اول آن، فعل شرط و قسمت دوم آن، جواب یا جزای شرط است. با آمدن یکی از حروف شرط در ابتدای جمله، هر دو فعل آن مجزوم میشود. به مثالهای زیر توجه کنید.
إن تَنصَروا اللهَ یَنصُرْکمْ.
اگر به خدای خود کمک کنید، شما را یاری میدهد.
(در این جمله إن حرف شرط، تَنصُروا، فعل شرط و یَنصُرکُم جواب شرط است.)
من یُفکِّرْ قبلَ الکلامِ یسلمْ مِن الخطأ غالباً.
هر کسی قبل از سخن گفتن فکر کند غالبا از خطا در امان است.
(در این جمله «یُفکِّرْ» فعل شرطی است که بلافاصله بعد از کلمه شرط «من» آمده و «یسلم» جواب فعل شرط است.)
إذا أعطَیْتَني القلمَ فأنََني أُعطیکَ الکتابَ.
اگر قلم را به من بدهی، آنگاه کتاب را به تو میدهم.
حرف در عربی
در ادامه بررسی مبحث انواع کلمه در عربی به بخش حرف در این زبان میرسیم. حرف در زبان عربی به کلمهای گفته میشود که به تنهایی معنای مستقلی ندارد اما هنگام همراه شدن با اسم یا فعل به انتقال معنا و مفهوم کمک میکند. حرف در عربی به دو دسته «عامل» و «غیر عامل» تقسیمبندی میشود که تعریف و مثال هر یک از آنها را در ادامه میخوانید.
حروف عامل
منظور از حروف عامل در زبان عربی، حروفی هستند که باعث تغییراتی در کلمات بعد از خودشان میشود. این تغییرات میتواند از طریق تغییرات در اعراب کلمه یا مجزوم شدن اعمال شود.
حرف جر
از جمله حروفی هستند که قبل از اسم میآیند و اعراب اسم بعد از خودشان را مجرور میکنند. از این حروف و ترکیب جار و مجروری برای تکمیل معنای جمله استفاده میشود. انواع حروف عامل جر در عربی عبارتند از:
مِن: از - في: در - عن: از - علی: روی - بِ: به وسیله - لِ: برای - منذ: از هنگام - حتی: تا اینکه - إلی: به سوی - واو قسم
حروف ناصبه
از حروف ناصبه برای منصوب کردن فعل مضارع استفاده میشود. با آمدن این حروف بر سر فعل مضارع میتوانیم انتهای آن را از حالت ضمه به فتحه در بیاوریم. منصوب شدن در صیغههای جمع به وسیله حذف نون عوض رفع انجام میشود. حروف ناصبه عبارتند از:
أن - لن - کَي - حتی - لِ
حروف جازمه
با آمدن حروف جازمه بر سر فعل مضارع، انتهای فعلها جزم میشود. منظور از جزم این است که ضمه انتهای صیغههای مفرد به ساکن تبدیل میشود. برای صیغههای جمع نیز مجزوم شدن به وسیله حذف نون عوض رفع انجام میشود. از جمله حروف جازمه میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
لم، لمّا، لام امر، لای نهی، ادوات شرط
حروف مشبهه بالفعل
دلیل نامگذاری این حروف به «حروف مشبهه بالفعل در عربی» در این است که عملکردی مثل فعل دارند. یعنی با وارد شدن بر سر جملات اسمیه، مبتدا را به اسم حروف مشبهه بالفعل و خبر را به خبر این حروف تبدیل و معنای جمله را تغییر میدهد. دلیل عامل بودنش در این است که به اسم خود اعراب نصب و به خبر اعراب مرفوع میبخشد.
همچنین معانی تاکید و تشبیه و تمنا از معانی درونی این حروف است که در جمله ایجاد میکند. از انواع این حروف میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
إنَّ، أنَّ، لیت، لکن، لعل و کأنَّ
لای نفی جنس
از لای نفی جنس در عربی برای تاکید بر «نبودن» و «وجود نداشتن» استفاده میشود. این حرف همانند حروف مشبهه بالفعل بر عملکرد مبتدا و خبر تاثیر میگذارد. به این ترتیب که با وارد شدن بر سر جملات اسمیه مبتدا را اسم لای نفی جنس و منصوب و خبر را به خبر لای نفی جنس و مرفوع تبدیل میکند. در ترجمه آن نیز معمولا از ترکیب «هیچ .... نیست» استفاده میشود. به مثال زیر توجه کنید.
لا لباسَ أجملٌ من العافیةِ.
هیچ لباسی زیباتر از سلامتی نیست.
حروف غیر عامل
حضور این دسته از حروف عربی در جمله تغییراتی در اعراب کلمه بعد از خودش ایجاد نمیکند. به همین خاطر حروف غیرعامل نامگذاری شدهاند. در ادامه مهمترین نوع این حروف را با ذکر مثال بررسی میکنیم.
حرف عطف
از حرف عطف در زبان عربی برای پیوند دادن دو کلمه یا دو جمله استفاده میشود. این حروف به تنهایی تغییری در جملات ایجاد نمیکنند، بلکه تنها انتقال دهنده اعراب به کلمه بعد از خود هستند. به عبارتی دیگر، کلمه بعد از حرف عطف همان اعرابی را میپذیرد که کلمه قبل از حرف عطف دارد. از جمله حروف عطف غیرعامل میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
وَ - ثمَّ - فَ - أوْ - لکن - أم - بل - لا
حرف تعریف ال
مهمترین استفاده از حرف تعریف «ال» در زبان عربی معرفه کردن یک کلمه نکره است که علامت تنوین دارد. به همین خاطر به آن «ال» معرفهساز هم میگویند. این حرف از جمله حروف تعریفی است که با اسم همراه میشود و برای فعل و حرف کارایی خاصی ندارد.
حرف استفهام
أدات استفهام در عربی به دو دسته تقسیم میشوند. یک دسته از آنها «اسم استفهام» به حساب میآیند که شامل «من (چه کسی؟)»، «متی (چه وقت؟)»، «ما (چه چیزی؟)»، «أین (کجا؟)»، «کم (چقدر؟)» و «کیف (چطور؟)» میشود.
در مقابل این دسته از اسامی استفهام، «حرف استفهام» وجود دارد که شامل «أ» و «هل» میشود. هر دوی این حروف به جمله معنی «آیا» میبخشند که در جواب آن باید از «بله» یا «خیر» استفاده کرد.
حرف نفی
از حرف نفی برای منفی ساختن افعال استفاده میشود. هرگاه هدف ما منفی کردن فعل ماضی باشد باید به سراغ حرف منفیساز «ما» برویم و آن را قبل از فعل ماضی قرار دهیم تا فعل با معنای منفی بسازیم. در مقابل، هرگاه نیاز به ساختن فعل مضارع منفی داشته باشیم میتوانیم از «لا» قبل از فعل مضارع استفاده کنیم.
با توجه به توضیحات مربوط به انواع فعل ماضی، یاد گرفتیم که از دو حرف «لم» و «لما» نیز میتوان برای ساختن فعل ماضی منفی استفاده کرد.
سوالات متدوال درباره انواع کلمه در عربی
در این بخش به برخی از سوالات پرتکرار درباره انواع کلمه در عربی به اختصار پاسخ میدهیم.
کلمه در عربی به چند دسته تقسیم میشود؟
در زبان عربی یک کلمه میتواند در دستهبندی سهگانه اسم، فعل یا حرف قرار بگیرد.
یک اسم در زبان عربی چه ویژگیهایی دارد؟
جنسیت، مفرد یا جمع بودن، معرفه یا نکره بودن، جامد یا مشتق بودن و قرار گرفتن در دسته اسم علم، از ویژگیهای مخصوص به اسم در زبان عربی است.
تمرین انواع کلمه در عربی
برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «انواع کلمه در عربی»، میتوانید از تمرینهایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. تمرین شامل ۲۵ سوال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسشها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، میتوانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جوابهای درست و نادرست را نیز ببینید. پاسخ سوالات نیز بعد از هر آزمون آمده است.
۱. کدام یک از گزینهها فعل نیست؟
حَمِدَ
شرُفَ
قطعاً
دخل
۲. کدام گزینه اسم نیست؟
هذا
أنا
أدرس
فتحاً
۳. کدام گزینه از حروف جر نیست؟
من، في، علی
لکنَّ، کي، لیت
لِ، عن، حتی
منذ، ب، إلی
۴. کدام یک از نشانههای فعل است؟
اضافه
ة مربوطه
لما
تنوین
۵. صیغه غائبات فعل (درس) کدام است؟
درسنَ
درسنا
درستنَّ
درسوا
۶.کدام فعل مثبت است؟
لا یعمل
لستُ أعمل
لن نعملَ
لیعمل
۷. «کان یهدِمُ» چه نوع فعلی است؟
ماضی استمراری
ماضی بعید
ماضی ساده
ماضی نقلی
۸. کدام گزینه تکمیل کننده «التلامیذُ ... العربیة.» است؟
کان یدرس
کانوا یدرسون
کانت تدرس
کانا یدرسان
۹. مصدر فَتَحَ کدام است؟
فاتِحا
فتحاً
فتوحاً
تفتُّحاً
۱۰. کدام گزینه این عبارت را منفی میکند؟ «سینجحُ الطلاب في الإمتحانات.»
لیس ینجح
لن ینجحَ
ما ینجحُ
لم ینجح
۱۱. عامل جزم افعال در این عبارت چیست؟ «ما تفعلوا من خیر تجدوه عندالله.»
جزم
نهی
أدات شرط
ناصب
۱۲. نوع کلمه «غاضبینَ» کدام است؟
جمع مکسر
جمع مذکر سالم
جمع مونث سالم
اسم جمع
۱۳. کدام کلمه جمع مکسر است؟
ابیات
فاطمات
لحظات
مریمات
۱۴. کدام گزینه مفرد است؟
رجلان
غفران
طالبان
عارفان
۱۵. کدام گزینه مونث معنوی مجازی است؟
طلحة
شجرة
ارض
زینب
۱۶. کدام گزینه مذکر است؟
حمزة
دنیا
عقبی
مسطرة
۱۷. منتصِر اسم فاعل از کدام باب است؟
انفعال
افتعال
تفعُّل
تفعیل
۱۸. ضمایر «ا، و، ي، ن» از کدام نوع ضمایر هستند؟
متصل منصوب
متصل مرفوع
منصل منصوب
منفصل مرفوع
۱۹. کدام یک از ضمایر متصل مرفوعی میان ماضی و مضارع مشترک نیست؟
نَ
الف
یاء
واو
۲۰. نوع من در عبارت «من هاب خاب» چیست؟
اسم استفهام
اسم شرط
موصول
هیچکدام
۲۱. کدام کلمه نکره است؟
الکاتب
سلمی
هذه
محزون
۲۲. مفرد سکنة چیست؟
سکن
مسکون
ساکن
سکونة
۲۴. اعراب کلمه هولاء ... است.
اصلی
ظاهری
تقدیری
محلی
۲۵. الف علامت رفع است در ....
جمع مذکر سالم و مثنی
اسماء خمسه و جمع مذکر سالم
جمع مذکر سالم
مثنی
جمعبندی
در این نوشته انواع کلمه در عربی و ویژگیهای آن را مرور کردیم. فهمیدیم که یک کلمه در زبان عربی سه حالت دارد. یا اسم است، یا فعل است و یا حرف. هر اسمی در زبان عربی باید ویژگیهایی داشته باشد که عبارتند از مذکر یا مونث، جمع یا مفرد، معرب یا مبنی، جامد یا مشتق و معرفه یا نکره. دسته دیگری از اسم نیز در زبان عربی وجود دارد که به آن اسم علم میگویند. این نوع از اسم همانند اسم خاص در زبان فارسی است.
در ادامه انواع فعل ماضی و مضارع را بررسی کردیم. یاد گرفتیم که فعل ماضی در دسته افعال مبنی قرار دارد و فعل مضارع معرب است که میتوانیم از آن افعال منصوب و مجزوم بسازیم. در آخر، مبحث حروف در زبان عربی را بررسی کردیم. دسته اخیر از کلمات عربی به دو بخش «حروف عامل» و «حروف غیرعامل» تقسیم میشوند. هر یک از این دستههای زیرمجموعههای خود را دارند که آنها را هم به صورت خلاصه و مختصر بررسی کردیم.
مطالب مفید و کاربردی بود