فوبیا چیست؟ | علائم، علل و درمان اختلال هراس — آنچه باید بدانید
فوبیا نوعی اختلال اضطرابی است که با ترس مداوم و بیش از حد از یک شئ یا موقعیت تعریف میشود. فوبیا به طور معمول منجر به ترس شدید یا حمله پانیک میشود و این وضعیت بیش از شش ماه ادامه پیدا میکند و مبتلایان بیشتر از خطر واقعی احساس تهدید دارند. در ادامه این مطلب ابتدا به تعریف فوبیا و تفاوت آن با ترس به عنوان یک هیجان عام پرداختهایم و سپس انواع فوبیا و راههای درمان آن توضیح داده شدهاند.
فوبیا چیست؟
فوبیا (Phobia) یا هراس، ترس بیش از حد و غیر منطقی است. اگر به هراس مبتلا باشید، در برخورد با منبع ترس خود، احساس عمیق ترس و وحشت را تجربه خواهید کرد. فوبیا با عوامل مختلفی آغاز و تشدید میشود. برخلاف اختلالات اضطرابی، هراس معمولاً معطوف به یک شئ یا موقعیت خاص است. فوبیا ممکن است فقط آزاردهنده باشد یا شدت آن به قدری زیاد شود که فرد را در زندگی روزمره دچار مشکل کند.
افراد مبتلا به فوبیا اغلب متوجه میشوند ترس آنها غیر منطقی است اما قادر به انجام کاری در این زمینه نیستند. چنین ترسهایی میتوانند در کار، مدرسه و روابط شخصی تداخل ایجاد کنند. تخمین زده میشود که 19 میلیون آمریکایی فوبیا دارند. فوبیا سالانه حدود 6 تا 8 درصد مردم در کشورهای غربی و 2 تا 4 درصد مردم آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین را تحت تأثیر قرار میدهد.
هراس اجتماعی در حدود 7 درصد مردم ایالات متحده و 0/5 تا 2/5 درصد مردم سایر نقاط جهان را تحت تأثیر قرار میدهد. از بین مبتلایان به فوبیا، حدود 1/7 درصد افراد آگورافوبیا دارند. زنان تقریباً دو برابر مردان دچار فوبیا میشوند. به طور معمول، شروع فوبیا در سنین 10 تا 17 سالگی است و با افزایش سن میزان آن کمتر است. کسانی که فوبیا دارند بیشتر در معرض خطر خودکشی هستند.
اختلال اضطرابی رابطه نزدیکی با فوبیا یا هراس شدید دارد که در پست اختلال اضطراب چیست؟ | علائم، روش های جلوگیری، کاهش و درمان درباره علل و روشهای درمان آن توضیح داده شده است، برای مطالعه + اینجا کلیک کنید.
علائم فوبیا چه هستند؟
شایعترین علائم فوبیا، حمله پنیک یا پانیک است که از نشانههای آن میتوان موارد زیر را نام برد:
- افزایش ضربان قلب یا تپش قلب
- تنگی نفس
- تند صحبت کردن
- ناتوانی در صحبت کردن
- دهان خشک
- ناراحتی معده
- حالت تهوع
- فشار خون بالا
- لرزش
- درد یا گرفتگی قفسه سینه
- احساس خفگی
- سرگیجه یا سبکی سر
- تعریق زیاد
اما برای تشخیص اینکه فردی مبتلا به فوبیا است تجربه حمله پانیک ضروری نیست. روانشناسی علاوه بر یک دانش تخصصی، یکی از علوم مورد علاقه عموم غیر متخصصین بوده و در فرادرس تلاش بر پوشش مطالب برای هر دو گروه است. در لینک زیر میتوانید تمامی آموزشهای مرتبط با روانشناسی را ببینید.
برای مشاهده فیلمهای آموزشهای روانشناسی + اینجا کلیک کنید.
انواع فوبیا چه هستند؟
بیشتر هراسها یا فوبیاها به سه دسته طبقهبندی میشوند و طبق راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش پنجم (DSM-۵)، این گونه ترسها از انواع فرعی اختلال اضطراب محسوب میشوند. انواع فوبیا عبارتند از:
- فوبیای خاص: ترس از اشیا خاص یا موقعیتهای اجتماعی که بلافاصله منجر به اضطراب و گاهی میتواند منجر به حملات پنیک شود. هراس خاص ممکن است بیشتر به چهار دسته تقسیم شود: ترس از حیوانات، محیط طبیعی، برخی موقعیتهای خاص، ترس از خون.
- آگورافوبیا: ترس کلی از ترک خانه یا یک منطقه امن کوچک آشنا و حملات وحشت احتمالی که ممکن است به دنبال آن رخ دهد. همچنین ممکن است به دلیل انواع هراسهای خاص مانند ترس از فضای باز، خجالت اجتماعی (آگورافوبیای اجتماعی)، ترس از آلودگی (ترس از میکروب، احتمالاً ناشی از وسواس فکری عملی) یا PTSD (اختلال استرس پس از سانحه) مربوط به ضربهای که از در خارج شده است.
هراس اجتماعی که به عنوان اختلال اضطراب اجتماعی نیز شناخته میشود، ترس و نگرانی شدید فرد از قضاوت دیگران است. برخی از افراد مبتلا به فوبیا، میتوانند به راحتی از موضوع ترس خود اجتناب کنند و نسبت به آن ترس اضطراب نسبتاً خفیفی را متحمل شوند. دیگران با تمام علائم ناتوانکننده همراه، دچار حملات شدید میشوند.
اکثر مبتلایان واقف هستند که از ترس غیر منطقی رنج میبرند اما قادر به غلبه بر واکنش وحشت خود نیستند. این افراد اغلب سرگیجه، از دست دادن کنترل مثانه یا روده، تاکی پنه (تند شدن تنفس)، احساس درد و تنگی نفس را گزارش میکنند.
فوبیا اغلب نسبت به یک شئ یا موقعیت خاص مثلا ترس از دست دادن کنترل، وحشتزدگی و غش کردن در اثر برخورد با عامل محرک بروز میکند. هراسهای خاص در رابطه با اشیا یا موقعیتها تعریف میشوند در حالی که ترسهای اجتماعی بر ترس از افراد و واکنش آنها و ارزیابیهایی که ممکن است همراه آنها باشد تأکید دارند.
کتاب DSM (مرجع تشخیصی بیماریهای روانپزشکی) نیز فوبیا را به گروههای زیر تقسیم میکند:
- فوبیای حیوانات: رایجترین فوبیاها نسبت به حیوانات شامل هراس از مار، گربه و حشرات هستند.
- فوبیای خون: هموفوبیا بیماری هراس از خون یا آسیب است. فرد مبتلا به هموفوبیا ممکن است در اثر تماس با خون خود یا خون فرد دیگر غش کند.
- فوبیای تاریکی: نیکتوفوبیا، ترس هراسی از شب یا تاریکی است. تقریباً همیشه به عنوان یک ترس معمول کودکانه آغاز میشود اما پیشرفت آن در سنین بلوغ بیشتر و هراس محسوب میشود.
- فوبیای مکان بسته: کلاستروفوبیا ترس از مکانها یا موقعیتهایی است که نمیتوانید از آن فرار کنید. این کلمه به ترس از فضاهای باز اشاره دارد. افراد مبتلا از قرار گرفتن در جمعیت زیاد یا در بیرون از خانه ترس دارند. اغلب از موقعیتهای اجتماعی اجتناب میكنند و در خانه میمانند.
- فوبیای ارتفاع: افراد مبتلا به اکروفوبیا از کوه، پل یا طبقات بالاتر ساختمانها خودداری میکنند. علائم شامل سرگیجه، تعریق و احساس گم شدن یا از بین رفتن هوشیاری در زمان قرارگرفتن در ارتفاع است.
- فوبیای اجتماعی: از فوبیای اجتماعی به عنوان اختلال اضطراب اجتماعی نیز یاد میشود. این نگرانی شدید در مورد موقعیتهای اجتماعی است و میتواند منجر به انزوا از خود شود. هراس اجتماعی میتواند آنقدر شدید باشد که سادهترین تعاملات مانند سفارش در رستوران یا پاسخگویی به تلفن باعث وحشت شود.
- فوبیای صحبت در جمع: گلاسوفوبیا به عنوان اضطراب عملکرد یا ترس از صحبت در مقابل مخاطب شناخته میشود. افرادی که به این فوبیا مبتلا هستند، حتی وقتی به فکر قرار گرفتن در مقابل گروهی از افراد باشند، علائم بدنی شدیدی دارند.
در کودکان، فوبیا معمولاً از سنین 7 تا 9 سالگی ایجاد میشود که بخشی از روند رشد طبیعی آنها است. اما فوبیاهای خاص در کودکان بین 10 تا 13 سال شیوع بیشتری دارند.
مکانیسم و علت فوبیا چیست؟
افرادی که استعداد ژنتیکی اضطراب دارند ممکن است بیشتر در معرض فوبیا باشند. به نظر میرسد سن، وضعیت اقتصادی اجتماعی و جنسیت فقط برای برخی از هراسها از عوامل خطر آفرین باشد. به عنوان مثال، زنان احتمالاً هراس حیوانی دارند. کودکان یا افرادی که از نظر اقتصادی - اجتماعی در سطح پایینی هستند، احتمال هراس اجتماعی بالاتر است. مردان اکثریت مبتلایان به فوبیای از دندانپزشک و پزشک را تشکیل میدهند.
در زیر شکاف جانبی قشر مغز، انسولا یا قشر ایزولهای مغز همراه با شکنج، هیپوکامپ، جسم پینهای و سایر قشرهای مجاور، به عنوان بخشی از سیستم لیمبیک شناخته شده است. این سیستم در پردازش احساسات نقشی بازی میکند و به طور خاص در حفظ عملکردهای خودمختار نقش دارد.
مطالعات کریچلی و همکارانش، با تشخیص و تفسیر محرکهای تهدیدکننده، این انسولا را به عنوان درگیر در تجربه احساسات نشان میدهد. مطالعات مشابهی که در زمینه نظارت بر فعالیت این انسولا وجود دارد، همبستگی بین افزایش فعال شدن بخش اینسولا و اضطراب را نشان میدهند.
در لوبهای پیشانی، قشر سینگولاتس قدامی و قشر جلوی پیشانی داخلی، از جمله سایر قشرهای مخ هستند که با احساس ارتباط دارند. در پردازش محرکهای عاطفی، مطالعات انجام شده بر روی واکنشهای هراسی نشان دادهاند که این مناطق در پردازش و پاسخ به محرکهای منفی نقش دارند.
گفته میشود که قشر پیشانی با نظارت بر واکنش آن به محرکهای عاطفی یا حتی خاطرات ترس، روی آمیگدالا تأثیر میگذارد. به طور خاص، قشر جلوی پیشانی داخلی در هنگام انقراض ترس فعال است و مسئول انقراض طولانی مدت است. تحریک این ناحیه پاسخ ترس مشروط را کاهش میدهد، بنابراین نقش آن ممکن است در مهار آمیگدالا و واکنش آن به محرکهای ترسناک باشد.
هیپوکامپ یک ساختار نعل اسبی است که به دلیل نقش خود در شکلگیری خاطرات و اتصال آنها با احساسات و حواس، در سیستم لیمبیک مغز نقش مهمی دارد. هنگام مقابله با ترس، هیپوکامپ پیامهایی از آمیگدالا دریافت میکند که به او امکان میدهند ترس را با حس خاصی مانند بو یا صدا متصل کند.
عوامل ژنتیکی و محیطی میتوانند در ایجاد فوبیا مؤثر باشند. کودکانی که خویشاوند نزدیک مبتلا به اختلال اضطرابی دارند بیشتر در معرض ابتلا به فوبیا هستند. تجربه حوادثی مانند غرق شدن، مرگ یکی از نزدیکان، ترس شدید، آزار جنسی و خشونت، میتوانند در آینده کودک را دچار فوبیاهای خاص کنند که عموما به علت سندرم پس از سانحه (PTSD) است.
مصرف مواد مخدر و افسردگی نیز با هراس ارتباط دارند. در این موارد فوبیا علائم متفاوتی شبیه به اختلالات خاص روانی مانند اسکیزوفرنی نشان میدهد. در اسکیزوفرنی، فرد دچار توهم بینایی و شنوایی، هذیان و پارانویا است.
آمیگدال
آمیگدال (Amygdala) یک توده هسته بادامی شکل است که در اعماق لوب گیجگاهی داخلی مغز قرار دارد. این بخش رویدادهای مرتبط با ترس را پردازش میکند و با هراس اجتماعی و سایر اختلالات اضطرابی مرتبط است. توانایی آمیگدال برای پاسخ به محرکهای ترسناک از طریق فرآیند تخلیه ترس اتفاق میافتد.
شبیه به شرطیسازی کلاسیک، آمیگدال میآموزد که یک محرک شرطی را با یک محرک منفی یا اجتنابی مرتبط سازد و پاسخی شرطی به ترس ایجاد میکند که اغلب در افراد مبتلا به فوبیا دیده میشود. به این ترتیب، آمیگدال وظیفه دارد نه تنها برخی محرکها یا نشانهها را خطرناک تشخیص دهد بلکه در ذخیره محرکهای تهدید کننده در حافظه نقش دارد.
هستههای بازالترال (یا آمیگدال بازالترال) و هیپوکامپ در ذخیره حافظه با آمیگدال تعامل دارند که نشان میدهد چرا حافظهها اگر دارای اهمیت عاطفی هستند اغلب با وضوح بیشتری به خاطر سپرده میشوند. علاوه بر حافظه، آمیگدالا باعث ترشح هورمونهایی میشود که بر ترس و پرخاشگری تأثیر میگذارند.
هنگامی که واکنش ترس یا پرخاشگری آغاز میشود، آمیگدال هورمونهایی را در بدن آزاد میکند تا بدن انسان را در حالت هشدار قرار دهد که فرد را برای حرکت، دویدن، جنگ و غیره آماده میکند. این حالت دفاعی، هشداری برای واکنش شناخته میشود. در درون مغز این پاسخ استرس را میتوان در محور هیپوتالاموس - هیپوفیز - آدرنال (HPA) مشاهده کرد.
این مدار شامل فرآیند دریافت محرکها، تفسیر آن و ترشح برخی هورمونها در جریان خون است. نورونهای ترشحی عصبی پاروسلولار هیپوتالاموس هورمون آزاد کننده کورتیکوتروپین (CRH) را ترشح میکنند که به هیپوفیز قدامی ارسال میشود. در اینجا هیپوفیز هورمون آدرنوکورتیکوتروپیک (ACTH) آزاد میکند که در نهایت ترشح کورتیزول را تحریک خواهد کرد.
در رابطه با اضطراب، آمیگدال مسئول فعالسازی این مدار است، در حالی که هیپوکامپ مسئول سرکوب آن است. گیرندههای گلوکوکورتیکوئید در هیپوکامپ میزان کورتیزول را در سیستم کنترل میکنند و از طریق بازخورد منفی میتوانند به هیپوتالاموس بگویند که ترشح CRH را متوقف کند.
اختلال اضطراب پس از سانحه
برای مناطقی از مغز که درگیر احساسات به ویژه ترس هستند، پردازش و پاسخ به محرکهای عاطفی میتواند به طور قابل توجهی تغییر کند که در نتیجه یکی از این مناطق ممکن است آسیب ببینند. آسیب به قسمتهای قشری درگیر در سیستم لیمبیک مانند قشر Cinglate یا لوبهای پیشانی منجر به تغییرات شدید در احساسات میشوند. انواع دیگر آسیب شامل سندرم Klüver-Bucy و بیماری Urbach-Wiethe است.
در سندرم Klüver – Bucy، لوبکتومی گیجگاهی یا برداشتن لوبهای گیجگاهی (از جمله هسته آمیگدالوئید)، منجر به تغییراتی میشود که شامل ترس و پرخاشگری است. به طور خاص، حذف این لوبها منجر به کاهش ترس میشود و نقش آن را در تشخیص و پاسخ ترس تأیید میکند. سندرم Klüver – Bucy ممکن است همراه با خوردن اجباری، ابرجنسی بودن، قرار دادن اشیا نامناسب در دهان (بیش فعالی)، آگنوزیای بینایی و تحرک باشد.
آسیب دو طرفه به لوبهای گیجگاهی میانی که به بیماری Urbach - Wiethe معروف است، علائم مشابهی از کاهش ترس و پرخاشگری را نشان میدهد اما همچنین عدم توانایی در تشخیص احساسات، به ویژه چهرههای عصبانی یا ترسناک است. نقش آمیگدالا در ترس آموخته شده شامل تعامل با سایر مناطق مغزی در مدار عصبی ترس است.
در حالی که ضایعات موجود در آمیگدالا میتوانند توانایی آن را در شناخت محرکهای ترسناک مهار کنند، مناطق دیگر مانند قشر پیشانی، قشر شکمی و هستههای قاعدهای آمیگدالا میتوانند توانایی منطقه را تحت تأثیر قرار دهند نه تنها به محرکهای ترسناک مشروط شود بلکه در نهایت آنها را خاموش کند.
من فوبیای هوش مصنوعی دارم :’)
سپاس از مقاله خوب و زحماتتون
فقط تو بعضی از قسمت های مقاله، کمی ناهماهنگی در ترجمه و اشتباهات ترجمه ای دیده میشه..
سپاسگزار زحمات شما هستم…
سلام، وقت شما بخیر؛
از اینکه با مجله فرادرس همراه هستید و اشتباهات را گوشزد میکنید بسیار سپاسگزاریم. این مقاله مجدداً بازبینی شد و مورد ویراستاری قرار گرفت تا با بهترین کیفیت ممکن در اختیار مخاطبان باشد.
سلام عالی بود