صفت فاعلی مرکب مرخم – به زبان ساده + مثال
در آموزشهای پیشین مجله فرادرس، با صفت و انواع آن آشنا شدیم. همچنین، به برخی از صفتها مانند صفت بیانی و صفت مبهم پرداختیم. در این آموزش، با یکی دیگر از انواع صفتها، یعنی صفت فاعلی مرکب مرخم خواهیم پرداخت.
صفت چیست؟
در دستور زبان، هر واژهای که چگونگی و حالت انواع اسمها یا جانشین اسمها را بیان کند، «صفت» نامیده میشود. همچنین، به اسمی که صفت چگونگی و حالتش را بیان میکند، «موصوف» میگوییم. برای مثال، در «کودک زیرک» کودک موصوف است و زیرک صفت او.
در ادامه، برخی از مهمترین ویژگیهای صفت را مرور میکنیم.
۱. گاهی صفت بهعنوان جانشین اسم میآید. برای مثال، در بیت زیر از حافظ، «سیاه» که خود یک صفت است، بهعنوان جانشین اسم آورده شده است:
خزینه دلِ حافظ به زلف و خال مده
که کارهای چنین، حَدِّ هر سیاهی نیست
یا در بیت زیر از مخزنالاسرار نظامی، صفت «ظالم» بهعنوان جانشین اسم آمده است:
گفت: خدایا با توِ ظالم چه کرد؟
در شبت از روز مظالم چه کرد؟
۲. صفت همواره نکره است و موصوف گاهی نکره و گاهی معرفه.
۳. موصوف معمولاً قبل از صفت میآید که در این صورت آن را «صفت مستوی» میگویند. در این حالت، موصوف کسره میگیرد. برای مثال، «مردمِ نادان». گاهی نیز پیش میآید که صفت پیش از موصوف میآید که در این حالت، صفت را صفت مقلوب یا صفت معکوس مینامند. برای مثال، سفیددندان، سیاهچشم. برای مثال، در بیت زیر از حافظ، «حکمت» موصوف است و «قادر» صفت مقدم:
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخمِ نهان هست و مجالِ آه نیست
امروزه، در زبان فارسی، صفتی را که قبل از موصوف بیاید صفت پیشین و صفت پس از موصوف را صفت پسین میگوییم. صفتهای پرسشی و اشاره همواره پیش از اسم میآیند. صفت بیانی اغلب پس از اسم واقع میشود، اما در قدیم گاهی پیش از اسم نیز میآمده است. صفتهای عددی و مبهم قبل از اسم میآیند، اما گاهی در گذشته پس از اسم میآمدهاند. صفت توصیفی یا بیانی اغلب پس از موصوف میآید. اما در گذشته و در شعر گاهی پیش از موصوف میآمده و میآید، مثلاً «پروین بزرگ زنی بود».
صفت مرکب چیست؟
صفت مرکب صفتی است که حداقل دو واژه تشکیل شده باشد. مثلاً صفتهای بداخلاق، خوشفکر، شمالی-جنوبی، دلنازک، خودرأی و... .
صفتهای مرکب را از نظر رابطه بین اجزایشان، به سه دسته هستهدار، بیهسته و متوازن تقسیم میکنند.
صفت مرکب هستهدار
صفت مرکب هستهدار از دو بخش تشکیل شده است: اسم + صفت. در این نوع صفتها، بخش صفت، یکی از انواع هسته است، زیرا بهگونهای میتوان گفت که کل صفت مرکب از آن صفت هسته گرفته شده است. برای مثال، صفت مرکب «خوشاخلاق» را در نظر بگیرید. برای این صفت، میتوان چنین بیان کرد که کل صفت مرکب از «خوش» گرفته شده است. از مثالهای صفت مرکب هستهدار، میتوان به سادهدل، نیکسیرت و... اشاره کرد.
یک ویژگی دیگر صفت مرکب هستهدار، این است که صفتی کلی دارد و معنایش با اسمی که بعد از آن قرار میگیرید، خاص میشود. برای مثال، همان صفت مرکب «خوشاخلاق» را در نظر بگیرید. با صفت «خوش» میتوانیم صفتهای مرکب زیر را بسازیم:
خوشآهنگ، خوشتراش، حوشاندام، خوشمزه، خوشفکر، خوشرو و...
در همه صفتهای بالا، «خوش» هسته معنایی نام دارد و اسمی که معنای این صفت کلی را محدود میکند، وابسته نام دارد.
بنابراین، در صفت مرکب هستهدار، یک صفت ساده داریم که معنایش را یک اسم محدود میکند.
صفت مرکب متوازن
صفت مرکب متوازن از دو صفت ساخته میشود و، همانطور که از نامش برمیآید، این دو صفت توازن دارند و در کنار یکدیگر قرار میگیرند، بدین صورت که معنی نهایی صفت مرکب از مجموع معنی دو صفت ساخته میشود.
از مثالهای این نوع صفت مرکب، میتوان به فنی-اقتصادی، سیاسی-اجتماعی، ملی-مذهبی و... اشاره کرد.
دقت کنید که تعداد صفتهای تشکیلدهنده صفت مرکب متوازن میتواند بیش از دو مورد نیز باشد، مثلاً سیاسی-اقتصادی-فرهنگی.
صفت مرکب بیهسته
این نوع صفتهای مرکب، دو ترکیب ممکن دارند:
- اسم + اسم: دلرحم، گلاندام
- ضمیر + اسم: خودرأی
صفتهای مرکب بیهسته به این دلیل هسته ندارند که هیچکدام از اجزای آنها کل صفت را با خود هممقوله نکرده است. به عبارت دیگر، کل صفت از نظر معنایی نمیتواند در ذیل یکی از اسمها قرار بگیرد.
اغلب صفتهای مرکب زبان فارسی از نوع هستهدار هستند.
صفت فاعلی مرکب مرخم
اکنون که با انواع صفتهای مرکب آشنا شدیم، میتوانیم درباره صفت فاعلی مرکب مرخم بحث کنیم.
«مُرَخَّم» در لغت بهمعنی بریدهشده و کوتاهشده است و در دستور زبان، کلمهای است که حرفی از آخر آن را در تلفظ یا در نوشتن بیندازند. همین معنی کلمه مرخم به ما میگوید که یک صفت فاعلی مرکب داریم که کوتاه شده است.
برای آشنایی بهتر با صفت فاعلی مرکب مرخم، صفتهای زیر را در نظر بگیرید.
میهنپرست، مردمفریب، آبگریز، خندهآور
صفتهای بالا هستهدار هستند، زیرا یک صفت دارند که معنای آن توسط یک کلمه دیگر محدود میشود. برای مثال، صفت «مردمفریب» را در نظر بگیرید. مردمفریب، در واقع، بهمعنی فریبنده مردم است. واضح است که در این ترکیب، هسته «فریب» است و وابسته «مردم». دلیل این امر آن است که فریب یا همان فریبنده مفهومی کلی دارد و معنای آن توسط فریب محدود شده است. برای مثال، همین کلمه فریب را میتوانیم در ترکیبهای دلفریب و عوامفریب نیز استفاده کنیم.
مثالهایی که در این بخش بیان کردیم، صفت فاعلی مرکب مرخم هستند، زیرا اولاً صفت فاعلی مرکب هستند، ثانیاً کوتاه شدهاند. در واقع، کلمهای مانند «مردمفریبنده» به «مردمفریب» تبدیل شده است.
در صفت فاعلی مرکب مرخم، پسوند «ــَـنده» وجود داشته و مرخم (کوتاه) یا بهعبارتی مستتر شده است.
ساختار صفت فاعلی مرکب مرخم را میتوان بهصورت زیر بیان کرد:
اسم یا ضمیر مشترک یا قید + صفت فاعلی مرخم
صفت فاعلی مرخم یک صفت فاعلی است که کوتاه یا همان مرخم شده است. صفت فاعلی کننده کار یا دارنده معنی را نشان میدهد و به هفت صورت زیر ساخته میشود:
- بن مضارع + -َنده: مانند خواننده، بافنده. این صفت معمولاً برای انجامدهنده کار یا دارنده حالت مطلق به کار میرود.
- بن مضارع + ان: مانند پرسان، خواهان. این صفتها بیشتر برای بیان حالت فاعل به کار میروند.
- بن مضارع + ا: مانند گویا، خوانا. این نوع صفتها بیشتر حالت دوام فعل را در فاعل نشان میدهند.
- بن ماضی + ار: مانند خواستار، خریدار.
- بن ماضی یا مضارع + گار: مانند آموزگار، پروردگار.
- اسم معنی + کار: مانند ستمکار، دغلکار.
- اسم معنی + گر: مانند دادگر، خنیاگر.
مثالهای صفت فاعلی مرکب مرخم
مثالهای زیر، نمونههایی از صفت فاعلی مرکب مرخم را نشان میدهند که در آنها ترکیب اینگونه است:
قید + صفت فاعلی مرخم
- زودرنج: زودرنجنده
- تندرو: تندرونده
- زودپز: زودپزنده
- تیزرو: تیزرونده
- دیررس: دیررسنده
- تندنویس: تندنویسنده
- کندفهم: کندفهمنده
- جوانگرا: گراینده به جوانان
- ظاهربین: بیننده ظاهر
- خوشخرام: خوشخرامنده
- سختگیر: سختگیرنده
- شیکپوش: شکپوشنده
- کمفروش: کمفروشنده
- آسانگیر: آسانگیرنده
- خوشخنده:خوشخندنده
- سادهاندیش: سادهاندیشنده
در ادامه، مثالهایی از صفت فاعلی مرکب مرخم آورده شده است که ترکیب آنها بهصورت زیر است:
اسم + صفت فاعلی مرخم
- دانشجو: جوینده دانش
- دلخراش: خراشنده دل
- مالاندوز: اندوزنده مال
- خودفریب: فریبنده خود
- مردمآزار: آزارنده مردم
- شهرآشوب: آشوبنده شهر
- روانپریش: پریشنده روان
- جانبخش: بخشنده جان
- صلحطلب: طلبنده صلح
- آسیبپذیر: پذیرنده آسیب
- جگرسوز: سوزنده جگر
- خداجو: جوینده خدا
- علمآموز: آموزنده علم
- ننگآور: آوردنده ننگ
- دانشپژوه: پژوهنده دانش
- خیالباف: بافنده خیال
- خونآشام: آشامنده خون
- مردافکن: افکنده مرد
- دلربا: رباینده دل
- حرفشنو: شنونده حرف
- عیبپوش: پوشنده عیب
- مردمگریز: گریزنده از مردم
- خداترس: ترسنده از خدا
سوالات رایج درباره صفت فاعلی مرکب مرخم
در این بخش به برخی از سوالات پر تکرار درباره صفت فاعلی مرکب مرخم در زبان و ادبیات فارسی به اختصار پاسخ میدهیم.
صفت فاعلی مرخم چیست؟
صفت فاعلی مرخم یک صفت فاعلی است که کوتاه یا همان مرخم شده است. صفت فاعلی کننده کار یا دارنده معنی را نشان میدهد
صفت فاعلی مرخم چگونه ساخته میشود؟
صفت مضارع به هفت روش ساخته میشود که پر کاربردترین آنها به این شرح است: بن مضارع + نده، ان، ا، ار
تمرین مربوط به صفت فاعلی مرکب مرخم
برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «مطلب …»، میتوانید از تمرینهایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. آزمون اول شامل N سؤال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسشها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، میتوانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جوابهای درست و نادرست را نیز ببینید. پاسخ سؤالات نیز بعد از هر آزمون آمده است.
۱. کدام گزینه ترکیب صفت فاعلی مرکب مرخم دارد؟
گفت باید حد زند هشیار مردم، مست را / گفت هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست!
گفت نزدیک است والی را سرای، آن جا شویم / گفت والی از کجا در خانهٔ خَمّار نیست؟
گفت تا داروغه را گوییم، در مسجد بخواب / گفت مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
گفت می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی / گفت ای بیهوده گو، حرف کم و بسیار نیست!
۲. کدام گزینه از نظر ساخت دستوری با بقیه تفاوت دارد؟
جریده
چریده
خریده
خزیده
۳. کدام گزینه دارای صفت بیانی است؟
کعبه راز
گردون دون
حصول کمال
چشمه های حکمت
۴. از مصدر برگزیدن چگونه میتوان صفت فاعلی، صفت لیاقت و صفت مفعولی ساخت؟
برگزاننده - برگزیدنی - برگزیده
برگزیده - برگزین - گزینا
برگزیننده - برگزیدنی - برگزیده
برگزیده - گزینش - گزین
۵. صفت نسبی، فاعلی، لیاقت و مفعولی به ترتیب در کدام سرودهها آمده است؟ الف) لالهزاری در دل افگار دارم دیدنی - ب) تو را پاک و پاکیزه و ارجمند و توانا نامیدم - ج)از پس نبردی سخت باز میگردم با چشمانی خسته - د) ای انقلاب زمین که با انقلاب آسمان پیوند خوردهای
ب- الف- ج - د
ب-د-ج- الف
د- الف- ب- ج
د- ب- الف ج
جمعبندی
در این نوشته از مجله فرادرس، به صفت فاعلی مرکب مرخم پرداختیم و ضمن بیان ویژگیهای آن، مثالهایی را نیز بررسی کردیم. صفت فاعلی مرکب مرخم بر اساس یکی از دو الگوی اصلی زیر ساخته میشود:
- قید + صفت فاعلی مرخم: زودرنج، سهلگیر
- اسم + صفت فاعلی مرخم: دانشجو، مردمگریز
برخی نیز، الگوهای فرعی دارند، مانند دستباف (بافته دست) و مردمپسند (پسندیده مردم).
سلام ممنون خیلی کامل و عالی بود توضیحات، میشه لطفا سوال ۲ ازمون رو توضیح بدین؟🥲
با سلام و وقت بهخیر؛
گزینه دوم این سؤال از ساختار «بن ماضی «چرید» + ه»، گزینه سوم از ساختار «بن ماضی «خرید» + ه» و گزینه چهارم از ساختار «بن ماضی «خزید» + ه» تشکیل شدهاند اما گزینه اول یعنی «جریده» یک واژه عربی است که قابل تقسیم شدن به اجزای کوچکتر نیست و معنای روزنامه میدهد. یعنی ساختار این کلمه مانند سایر گزینهها بهصورت «بن ماضی «جرید» + ه» نیست. بنابراین این گزینه از نظر ساخت دستوری با گزینههای دیگر، متفاوت است.
سپاس از همراهی شما با مجله فرادرس
سلام استادخدا قوت
سوال ۴ گزینه های تکراری داره
با سلام و وقت بخیر؛
مطلب تصحیح شد.
از دقت نظر و همراهی شما با مجله فرادرس سپاسگزاریم.
عرض ادب واحترام
خدا قوت
بسیار جالب بود مخصوصا اینکه در پایان توضیحات آزمون داشت