معنی کلمات فارسی هفتم – درس به درس با مثال و تمرین

۱۷۸ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ اسفند ۱۴۰۳
زمان مطالعه: ۳۴ دقیقه
دانلود PDF مقاله
معنی کلمات فارسی هفتم – درس به درس با مثال و تمرینمعنی کلمات فارسی هفتم – درس به درس با مثال و تمرین

کتاب فارسی هفتم شامل هفده درس است که در این مطلب، معنی همه کلمات و عبارات آن را آورده‌ایم تا برای معنا کردن هیچ‌ بخشی از این کتاب مشکل نداشته باشید. در این مطلب از مجله فرادرس، معنی کلمات فارسی هفتم را بررسی می‌کنیم و از درس اول تا آخر پیش می‌رویم و معنای همه واژه‌های دشوار یا نسبتاً دشوار را توضیح می‌دهیم. در انتهای مطلب نیز پرسش‌هایی چهارگزینه‌ای طرح کرده‌ایم که با استفاده از آن‌ها میزان یادگیری خود را بسنجید و افزایش دهید.

فهرست مطالب این نوشته
997696

معنی کلمات فارسی هفتم

در این مطلب، درس به درس پیش می‌رویم و معنی کلمات کتاب فارسی هفتم را با هم بررسی می‌کنیم و هر واژه‌ای که ممکن است معنای آن مشکل باشد را توضیح می‌دهیم. یعنی با قراردادن کتاب فارسی هفتم در کنار خود و مطالعه این مطلب، معنای کل بخش‌های هر درس از این کتاب را یاد می‌گیرید.

پیشنهاد می‌کنیم برای یادگیری معنی کلمات و آرایه‌های ادبی فارسی هفتم، فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه هفتم در فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر پایین آورده‌ایم.

معنی کلمات ستایش فارسی هفتم

در جدول زیر، معنای واژه‌های شعر و نثر موجود در بخش ستایش فارسی هفتم را آورده‌ایم.

کلماتمعنی
مونسهمدم، یار
نامهدر اینجا: کتاب
کارگشاکسی که مشکلات را حل می‌کند.
هست‌کنایجاد کننده، آفریننده
اساسپایه، بنیاد
کوتهکوتاه
درازدستیگستاخی، زورگویی
عنایتتوجه و لطف
ظلمتتاریکی
رهایی‌ام دهنجاتم بده.
جان بازیمبمیریم
دست گیرکمک کن
دستاویزچیزی یا کسی که از آن / او کمک می‌خواهند.
توفیقکمک و یاری
استوارپابرجا
پریشاننگران

در مطلب زیر از مجله فرادرس، آرایه‌های ادبی درس‌های فارسی هفتم را به‌طور کامل بررسی کرده‌ایم و آرایه موجود در هر واژه یا جمله از این کتاب را آورده‌ایم.

فصل اول: زیبایی آفرینش

در این بخش معنای کلمات فارسی هفتم از درس اول تا پایان درس دوم را بررسی می‌کنیم.

معنای کلمات درس اول فارسی هفتم با نام «زنگ آفرینش»

در جدول زیر، معنی همه کلمات دشوار و نسبتاً دشوار در درس اول فارسی هفتم را آورده‌ایم.

کلماتمعنی
غوغاهمهمه، آشوب، صداهای زیاد و بلند
انشانوشته
شبنمقطره‌های باران روی گلبرگ‌های گل‌ها
غلتیدتکان خوردن
فارغرها، آسوده
رهسپارراهی
افق‌‌هاکرانه‌‌های آسمان
کوچسفر و نقل مکان از جایی به جایی دیگر
پیغمبرپیامبر
گلدسته‌های گنبددو سازه بلند در کنار گنبدها در بناهای اسلامی مانند مساجد
زائر حرمزیارت‌کننده حرم
زنجرهسیرسیرک / جیرجیرک / حشره‌ای که صدا تولید می‌کند.
کامآرزو، خواسته

معنی کلمات حکایت درس اول

واژه‌ها و عبارات این حکایت را در جدول پایین معنی کرده‌ایم.

کلماتمعنی
یاد دارمیادم می‌آید.
ایام طفولیتروزهای کودکی
متعبدکسی که بسیار عبادت می‌کند.
شب‌خیزشب‌زنده‌دار
رحمةالله علیهخداوند او را مورد بخشایش قرار دهد.
مصحف عزیزقرآن
طایفه‌ایچندین نفر
خفتهخوابیده
دوگانه‌ای بگزاردنماز صبح بخواند
غفلتناآگاهی
در پوستین خلق افتیغیبت مردم را کردن
معنی کوچ

معنی کلمات درس دوم فارسی هفتم با نام «چشمه معرفت»

معنای کلمات و جمله‌های درس دوم فارسی هفتم را در جدول زیر آورده‌ایم.

پیشنهاد می‌کنیم برای یادگیری انواع جمله فارسی  که در بخش دانش زبانی این درس با آن‌ها آشنا می‌شوید، فیلم آموزش رایگان جمله و انواع آن در دستور زبان فارسی در فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر پاین آورده‌ایم.

کلماتمعنی
کنجکاویجست‌وجوگری
معرفتدانش، آگاهی
زلالپاک و صاف
گواراخوش‌مزه و لذیذ
یقین دارممطمئن هستم
شگفتعجیب
عظمتبزرگی
جلالشکوه و بزرگی
جاذبهنیرویی که اجسام یا توجه‌ها را به سمت خود می‌کشد.
خالقآفریدگار
شکوهبزرگی و زیبایی
اعجازمعجزه، کار شگفت و بزرگ
مذابذوب‌شده
کشتزارزمین کشاورزی
پژمردهپلاسیده، خشک
کِشته‌هاسبزه‌ها، گیاهان و سایر کاشتنی‌ها و رستنی‌ها
برافراشته بودندبلند کرده بودند
غرورخودبرتربینی
خشنودیرضایت و شادی
دیرینهقدیمی
آداب‌دانباادب، کسی که از رسوم آگاه است.
وداعخداحافظی کردن
صفاطراوت
معصومبی‌گناه
هوشیارآگاه
کردگارخداوند

روان خوانی «کژال»

معنای کلمات صفحه اول و دوم این متن در جدول زیر است.

کلماتمعنی
دهکده تازه...مردم دهکده
سری به... بزند.... را ببیند
سرحالخوشحال و شاداب
قنداقهپارچه‌ای که آن را به‌شیوه‌ای خاص دور نوزاد می‌پیچند.
فشردفشار داد
رولهدر زبان کردی: فرزند
احوال‌پرسیپرسیدن احوالات یکدیگر در هنگام دیدار
ریگخرده‌سنگ، شن و ماسه
گالش‌هاکفش قدیمی زنانه
خشکش زد.خیلی تعجب کرد.
برجا ماند.متوقف شد.
خیال کردفکر کرد
گلّهگروهی از حیوانات
پوست بر تن کژال خراشید.موجب ترس او شد.
آماده خیز بود.آماده پریدن بود.
تپه قد کشیده بود.تپه بلندتر شده بود.
سرِ زمینسر زمین کشاورزی
داساز ابزارهای کشاورزی
می‌جهیدمی‌پرید
دمی بعدبعد از زمان کمی
خاکم به سر!خاک بر سرم.
خیش می‌کشیدابزار شخم زدن زمین
مویه می‌کردگریه و زاری می‌کرد
زار زدگریه کرد
پاره تنشفرزندش
برّهبچه گوسفند

کلمات صفحه سوم و چهارم این متن را در جدول زیر معنی کرده‌ایم.

کلماتمعنی
دایه‌اتمادرت
یک‌پارچهکاملاً
غلتاندچرخیدن روی زمین
هراساننگران
گام انداختراه رفت
پابرهنهبدون کفش
دندان بر دندان می‌سایید.خیلی عصبانی بود
خرناسه می‌کشید.صدایی که در هنگام خواب از گلو خارج می‌شود.
معطلبیکار، منتظر
در هم پیچید.وارد مبارزه تن به تن شد.

معنی کلمات صفحه پنجم و ششم این درس را در جدول زیر آورده‌ایم.

کلماتمعنی
بدردپاره کند
خراشی عمیقزخمی با عمق زیاد
پیش گذاشتجلو گذاشت
سخت ترسیده بودخیلی ترسیده بود
مجال نمی‌دادفرصت نمی‌داد
زل زدخیره و مستقیم نگاه کرد
قوهزور، توان، قدرت جسمی
جوان مردمفرزند مردم
خاکت بر سر کژال!خاک بر سرت کژال!
برهاندآزاد و رهلا کند.
تقلاتلاش و کوشش
یک‌بارهیکدفعه
از حرکت ماند.متوقف شد.
دست‌ها را ستون کرددست‌هایش را صاف روی زمین گذاشت.
برخاستبلند شد
به هق‌هق افتاد.شروع به گریه کرد.
بریده بریدهنصفه
طفلتبچه‌ات
قدم برداشت.راه رفت
معنی دندان ساییدن

فصل دوم: شکفتن

تا اینجا معنی کلمات فارسی هفتم را تا پایان درس دوم توضیح دادیم و در این بخش، معنای درس‌های سوم و چهارم این کتاب را بررسی می‌کنیم.

معنای کلمات درس سوم فارسی هفتم با نام «نسل آینده ساز»

در جدول زیر، معنای کلمات درس سوم فارسی هفتم را آورده‌ایم تا برای معنی کردن آن مشکلی نداشته باشید.

در بخش دانش زبانی این درس، با فعل در فارسی آشنا می‌شویم که پیشنهاد می‌کنیم برای یادگیری آن، فیلم آموزش رایگان فعل فارسی در فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آورده‌ایم.

کلماتمعنی
جوشانجاری / دارای نیروی زیاد
استعدادقابلیت و توانایی
تحلیلبررسی
پرشوردارای حرارت و انرژی زیاد
به‌رغمبرخلاف
به‌هیچ‌وجههرگز
مطبوعاتروزنامه‌ها و سایر نشریه‌ها مانند مجلات
رسانه‌هاوسیله‌های ارتباطی مانند روزنامه، تلویزیون، شبکه‌های اجتماعی و...
انحرافگمراهی، خارج شدن از مسیر درست
نسلگروهی از انسان‌ها که در دوره تاریخی مشابهی زندگی می‌کنند.
جبرانکاری که بعد از انجام اشتباهات و برای از بین بردن آثار آن‌ها انجام می‌شود.
صلاحخوبی، نیکویی، درستی
پاکدامنیباحیایی، باعفت
پارساییخداترس بودن، باتقوایی
صداقتراست‌گویی
شور و شعورهیجان و عقل و درایت داشتن
اعتراف کنندپذیرفتن اشتباه یا گناه و بیان آن
پشتوانهحامی، پشتیبان
همتتلاش و اراده
غیرتحمایت از دیگران (مانند خانواده یا وطن)
آشکارواضح و روشن
هیئتگروه، جمعی از افراد
استحکاماتموانعی که برای دفع دشمن و جلوگیری از ورود آن می‌سازند.
برخورداربهره‌مند
مایه افتخارسبب و موجب افتخار
ببالدبسیار افتخار کردن
برافراشتهسربلند
هوشمندانهاز روی ذکاوت و دانش
پاره‌های دلعزیز و گرامی
رستگارینجات و رهایی
شکوهمنددارای عظمت و بزرگی
مقتدرقوی و توانا
قدر بدانیددانستن ارزش چیزی یا کسی
نشاطشادی
والابلندمرتبه
پرورش دهدتربیت کند
بیاناتجمع بیان: گفته‌ها
معظمبزرگ

شعرخوانی توفیق ادب

معنی کلمات این شعر را در جدول زیر مشخص کرده‌ایم.

کلماتمعنی
فضلبخشش و لطف
حاجت‌رواکسی که دعاهایش برآورده می‌شود.
نبود رواشایسته نیست.
بخشیدی ز پیشاز قبل داده‌ای
متصل گردانمرتبط کن، وصل کن
دام و دانهابزار فریب خوردن، هوس و خیال
حرصزیاده‌خواهی
بی‌نوابیچاره
قدمراه رفتن
تو با ماییتو همراه ما هستی.
نباشد هیچ غمهیچ غمی نداریم.
جوییمبخواهیم
توفیقموفقیت، امکان
محرومبی‌بهره، بدون نصیب
لطف ربمحبت خدا
تنها نه خود را داشت بدفقط به خود بدی نمی‌کند.
آتش در همه آفاق زدهمه دنیا را نابود می‌کند.
آتش در همه آفاق زد

درس چهارم

تا اینجا معنی کلمات فارسی هفتم را تا پایان درس سوم بررسی کردیم و در این بخش معنای واژه‌ها و عبارات هر دو بخش شعر و نثر درس چهارم فارسی هفتم را قرار داده‌ایم. پیشنهاد می‌کنیم برای یادگیری نقش نهاد که در این درس با آن آشنا می‌شوید، فیلم آموزش رایگان نهاد و گزاره در فرادرس را تماشا کنید. لینک این‌ آموزش را در کادر زیر آورده‌ایم.

بخش اول: با بهاری که می‌رسد از راه

معنای واژه‌های این شعر را در جدول زیر آورده‌ایم.

کلماتمعنی
زندگی‌پردازپخش‌کننده زندگی
تبسمخنده، لبخند
دل‌سردیناامیدی و غمگینی
آهستهآرام و به‌کندی
از نظر گم شداز بین رفتن
نسیمباد ملایم و خنک
چشمه‌سارسرچشمه، زمینی که پر از چشمه‌های آب باشد.
جاریروان و در حال حرکت بودن
رازحرف‌های پنهانی

بخش دوم: زیبایی شکفتن

در جدول زیر، معنای واژه‌های بخش دوم درس چهارم را بررسی کردیم.

کلماتمعنی
شور و شوقهیجان و میل
شکوفاییرشد
حسرتاندوه گذشته را خوردن
آهاسم صوت نشان‌دهنده اندوه
یاد می‌کنندصحبت از کسی یا چیزی
انتقالجابه‌جایی
تقریباًدارای احتمال
فراز و فرودمتضاد: بالا و پایین / در اینجا: خوشی و ناخوشی
وابستگی و استقلالتضاد معنایی: نیازمند بودن به کسی یا چیزی / عدم وابستگی
رؤیاخواب خوب
کم‌حوصلگیبی‌حالی
دلخوریناراحتی
بیهودهبدون هدف
لذت ببریماستفاده از چیزی با خشنودی
جویباررود، جوی بزرگ
باصفاصمیمی
زلالپاکیزه و صاف
گواراخوشمزه
گل‌آلودکثیف
شخصیتمجموعه‌ای از رفتار و کردار انسان
شکل می‌دهدمی‌سازد
پسندیدهمطلوب و مورد تأیید
نشاطشادابی
کیمیاکمیاب
استقلال‌طلبیتلاش برای وابسته نبودن
جلوه می‌دهدنمایش می‌دهد
جلوه‌های گوناگوننمودهای گوناگون
علایقجمع علاقه: چیزهای دوست‌داشتنی و خواستنی
راز و رمزمترادف: حرف‌های پنهانی
سرشارپر
اندرزهانصیحت‌ها، پندها
چالاکیتندی و فرزی / دارای سرعت
تأملتفکر و اندیشه
تفکرفکر کردن
بصیرتبینش و آگاهی
آراستگیپاکیزیگی
پاکدلیدارای نیت‌های خوب بودن
پرشکوهبسیار عظیم
مهارت‌هاتوانایی‌ها
دلنشیندوست‌داشتنی
محبتمهر
کردارهاکارها، عمل‌ها

درس پنجم، درس آزاد است پس در ادامه مطلب، به بررسی معنای واژه‌های درس ششم به بعد می‌پردازیم.

یادگیری فارسی هفتم با فرادرس

تا اینجا معنی کلمات فارسی هفتم را تا انتهای درس چهارم بررسی کردیم. برای یادگیری کامل فارسی پایه هفتم باید علاوه بر دانستن معنای واژه‌ها و عبارت‌ها با دانش ادبی و زبانی این کتاب نیز آشنا شویم و آن‌ها را به‌خوبی یاد بگیریم. به‌عنوان مثال در فارسی هفتم، جمله و انواع آن مانند جمله خبری، پرسشی و...، فعل، نهاد، مفعول و نشانه آن، متمم و نشانه‌های آن، آرایه ادبی تکرار، جابه‌جایی اجزای کلام در شعر، افعال اسنادی و... را یاد می‌گیریم. پس باید از آموزش‌های جامع و کاملی استفاده کنیم. به همین دلیل در این بخش برخی از فیلم‌های آموزشی فرادرس در زمینه یادگیری فارسی هفتم را آورده‌ایم.

مجموعه آموزش ادبیات فارسی

همچنین برای یادگیری کل مباحث ادبیات فارسی در دوره متوسطه می‌توانید از مجموعه آموزش زیر استفاده کنید.

فصل سوم: سبک زندگی

تا اینجا معنی کلمات فارسی هفتم تا پایان فصل دوم را بیان کردیم و در این بخش، معنای کلمات و عبارات درس‌های ششم، هفتم و هشتم را بررسی می‌کنیم.

پیشنهاد می‌کنیم برای یادگیری نقش مفعول و روش‌های شناسایی آن که در دانش زبانی درس ششم یاد می‌گیرید، فیلم آموزش رایگان مفعول و روش‌های تشخیص آن در جمله در فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر پایین آورده‌ایم.

معنی کلمات درس ششم فارسی هفتم با نام «قلب کوچکم را به چه کسی بدهم؟»

معنای کلمات درس ششم را در جدول زیر آورده‌ایم.

کلماتمعنی
اذیت می‌کندآزاد می‌دهد
حقش استشایستگی و لیاقتش را دارد.
مهمان‌خانهمسافرخانه
لانهخانه‌های پرندگان
عقلم می‌رسیدفکرم درست کار می‌کرد.
خوش‌اخلاقکسی که با دیگران رفتار مناسبی دارد.
حسابی شلوغ شدهخیلی شلوغ شده
ولو شده بودند.خوابیدن به‌صورت طاق‌باز
گلهشکایت
رضایتخوشنودی
قوم و خویش‌هافامیل و خانواده
پول‌دارثروتمند
جا نگرفتجا نشد
تقصیراشتباه، گناه
زحمتدشواری و سختی
یواش یواشبه‌آرامی و آهستگی
سرزمینوطن
سربازخانهمحلی نظامی که سربازها در آنجا اقامت دارند.
یک عالم جای خالیجای خالی بسیار زیاد
سراسرکل، همه، تمام
به‌شرطیتنها در صورت انجام

درس هفتم: علم زندگانی

در این بخش، معنای کلمات و جمله‌های سخت شعر موجود در درس هفتم فارسی هفتم را با هم بررسی می‌کنیم. پیشنهاد می‌کینم برای یادگیری نقش دستوری متمم که در این درس یاد می‌گیرید، فیلم آموزش رایگان متمم فارسی در فرادرس را تماشا کنید.

کلماتمعنی
شوقهیجان و اشتیاق
جرئتعدم ترس
شاخکشاخه کوچک
شاخسارقسمت بالای درخت (پر از شاخه)
بامکبام خانه‌ای کوچک
جو کناریکنار جویی
نمودشبه نظرش آمد
گیتیجهان، هستی
وحشتترس
سستبی‌اراده
ناگاهیکدفعه، بدون مقدمه
رنجسختی
خستگیکاهش توان جسمی
درماندناتوان شد
عجزناتوانی
آوازصدای خوش پرندگان و انسان‌ها
نوکارانبی‌تجربه‌ها
برزنکوچه، محله
بامآسمان
نوبتزمان
توش هنرتوشه دانش، اندوخته دانش
حدیثسخن
بر پای ایستادناستقلال و اتکا به خود
آسودگی و رنجمتضاد: راحتی / دشواری
دام‌هاتله‌های که برای گیرانداختن حیوانات مختلف می‌سازند.
گهگاهی، زمانی
سرپنجهسرانگشت
آسایشراحتی
دمسازهمراه و همدم
بازپرنده‌ای شکاری
فتنه‌هابلاها، آشوب‌ها
بی‌بنبدون ریشه (بدون اصل و بنیاد)
برومندجوان و رسیده (پربار)
سعیکوشش و تلاش
پندنصیحت

حکایت دعای مادر

در جدول زیر، این حکایت را معنی کرده‌ایم.

کلماتمعنی
رحمة الله علیهدرود خداوند بر او باد.
شب از عبادت خوابم نمی‌برد.تمام شب را عبادت می‌کردم.
درخواستخواهش
بخسببخواب
دشوارسخت
از نماز شب بازماندم.نتوانستم نماز شب را بخوانم.
نهاده بودمگذاشته بودم
«قل هو الله احد» خوانده بودم.سوره توحید
اندر آندر آن
خون اندر آن خشک شده بود.خون به آن نمی‌رسید
از بهربرای، به خاطر
خشنودراضی
درجتشدرجه و مرتبه او
اولیاانسان‌های نزدیک به خدا
در حق منبرای من
مستجابپذیرفته
معنی عقلم می‌رسید-معنی کلمات فارسی هفتم

معنی کلمات درس هشتم فارسی هفتم با نام «زندگی همین لحظه‌هاست»

تا اینجا معنی کلمات فارسی هفتم را تا پایان درس هفتم بررسی کردیم و در این بخش معنای درس هشتم را یاد می‌گیریم. پیشنهاد می‌کنیم برای یادگیری فعل‌های اسنادی که در دانش زبانی این درس با آن‌ها آشنا می‌شوید، فیلم آموزش رایگان مسند و فعل اسنادی در فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر پایین آورده‌ایم.

کلمات اولین صفحه این درس را در جدول زیر معنی کرده‌ایم.

کلماتمعنی
شتابعجله
هرگزهیچ‌وقت / درهیچ‌صورتی
تردیدشک
گران‌بها‌ترارزشمندتر
صرفهزینه کردن
تلف‌شدهاز بین رفته
بیهودهبدون دلیل و بدون خاصیت
گوییانگار که
دل‌آزردهناراحت
زیر و رو می‌کنندجست‌وجوی همه جا برای یافتن چیزی یا کسی
تعیینمشخص

معنی کلمه‌های صفحه دوم درس هشتم را در جدول زیر آورده‌ایم.

کلماتمعنی
اثنای سفردر میان سفر
گورستانقبرستان، محلی که مرده‌ها را در آنجا خاک می‌کنند.
عبور کردرد شد
سنگ مزارهاسنگ قبرها
حیرتتعجب و شگفتی
حک شده بودکندن سنگ یا چوب به شکل حروف یا تصاویر
از ده سال تجاوز نمی‌کرد.بیشتر از ده سال نمی‌شد.
پیش خواندصدا زد
صفاصمیمت، طراوت
گوارالذیذ
نظری دیگرچشمی دیگر، دیدگاهی دیگر
خفتنخوابیدن
اعظمبسیار بزرگ
غفلتناآگاهی
سپری می‌شودمی‌گذرد
موفقپیروز
اکنونحالا
افکندنانداختن
از دست‌رفتهگذشته
شایستهسزاوار
دیدیروز، گذشته
نامدهنیامده، اتفاقی که هنوز رخ نداده است.
بنیاد مکناساس زندگی‌ات را روی... نگذار.
حالیاکنون
عمر بر باد مکنعمرت را هدر مده
خوش‌گذرانیخوشی کردن
الکیبدون دلیل
گره از کار دیگران گشودنحل کردن مشکلات دیگران و کمک به آن‌ها
تقسیمقسمت کردن، پخش کردن
غماندوه، ناراحتی
منها می‌کنند.کم می‌کنند.

معنی کلمات و عبارات صفحه آخر این درس را در جدول زیر مشخص کرده‌ایم.

کلماتمعنی
دقایقجمع دقیقه
گران‌بهابارزش
مقصودمنظور، هدف
کوششسعی و تلاش
اضطرابنگرانی
حرام کنیددریغ کردن چیزی از خود و انجام ندادن آن
ساعاتیجمع ساعت
مصاحبتهم‌نشینی
گردشگشتن و تفریح
در ردیف... نیست.جزء... نیست.
اعجابمتعجب شدن
مرور می‌کنیمتکرار، بازنگری
جزءبخشی از
تأملاندیشیدن و تفکر
عبرتدرس گرفتن
غصهغم و اندوه
عزیزباارزش و گرامی
معنی گره از کار دیگران گشودن-معنی کلمات فارسی هفتم

روان‌خوانی «سفرنامه اصفهان»

معنی کلمات صفحه‌های اول و دوم این متن را در جدول زیر آورده‌ایم.

کلماتمعنی
دل‌شورهنگرانی و اضطراب
از بر می‌کردمحفظ می‌کردم
عین وقتی...مثل زمانی که
یک‌هویکدفعه، ناگهان
بی‌بیعنوانی برای مادربزرگ‌ها
از کوره در رفتعصبانی شد
دادش بلند شد.فریاد زد.
عین خیالم نبودبرایم مهم نبود
تو حال و هوای اصفهان بودمدر فکر اصفهان بودم.
هفت پادشاه را خواب می‌بیند.خوابش عمیق شده است.
نرم نرمکآرام آرام
بار و بندیل بست.وسایل سفر را آماده کرد.
ناشتاییصبحانه
خورده‌ونخوردهنصفه خورده
قوم و خویشفامیل
ناگهانییکدفعه
عازم... می‌باشمقصد رفتن به... را دارم.
حلالمان کنید.ما را ببخشید.
تا الله اکبرِ ظهرتا اذان ظهر
یک دم آرام نگرفتماصلاً آرام نبودم
در تک و دو بودمدر تلاش و تکاپوی زیادی بودم.
شهر را پر کردمبه همه اهالی شهر گفتم.
قلم‌نینی خوشنویسی
سفرنامهکتابی که حاوی ماجراهای سفر است.
به قلم...نوشته شده توسط...
شوفرراننده
زحمت بسیار کشیدند.خیلی تلاش کردند.
دروازه شهرورودی شهر
یافت نمی‌شودپیدا نمی‌شود
تا چشم کار می‌کندتا جایی که دیده می‌شود
به دل می‌نشیند.دوست‌داشتنی است.
هوهوی بادصدای وزیدن باد
مرتببه‌طور دائم

کلمه‌های صفحه سوم و چهارم این درس را در جدول زیر معنی کرده‌ایم.

کلماتمعنی
بنگرمنگاه بکنم
در و دشتدره و دشت
قامتقد و اندازه
رعناخوش‌اندام
چرت می‌زندخواب کوتاه
هیمدام
روی دستم کلّه می‌کشیدسرک کشیدن، یواشکی نگاه کردن
طاقت بیاوردتاب بیاورد. / تحمل کند.
نکنهنکند
برای... کاغذ می‌نویسیبرای... نامه می‌نویسی
غصه نخورناراحت نباش
تقدیم کنمپیش‌کش کنم
پوزخندخنده ناشی از تمسخر
ای باباافسوس و تعجب
دلت خوشهالکی خوشحال هستی.
برو دنبال یه تیکه نونکاری بکن که درآمد داشته باشد.
زد تو ذوقمذوق و اشتیاقم را از بین برد.
از رو نرفتمخجالت نکشیدم
بیتوتهماندن در جایی در شب
دم دمای سحرنزدیک صبح
دلم بنا کرد به پرپر زدنشوق و هیجان زیادی داشتم.
از بخت بداز بدشانسی
تعمیراصلاح و درست کردن
بگردیمببینیم
اوقات تلخیعصبانیت و بداخلاقی
پرید میان حرفمدر میان حرفم حرف زد
چه غلطی کردیماشتباه کردیم
اگر از جات تکون خوردی نخوردی، ها.از جایت تکون نخور.

در جدول زیر، معنای کلمات صفحات پنجم و ششم این متن را آورده‌ایم.

کلماتمعنی
می‌پلکیدمآرام راه می‌رفتم
هرهرصدای خنده
بنا کرد به خندیدنشروع به خندیدن کرد.
رفت تو نخ...به‌شدت مشغول... شد.
کلافهبی‌حوصله
قراضهقدیمی، کهنه
به‌دردنخوربدون فایده و استفاده
دم صبحنزدیک صبح
خدا عالمهخدا می‌داند.
دیزینوعی آبگوشت (غذایی آبکی که با گوشت و غلات و سیب‌زمینی پخته می‌شود.)
غلاتجمع غله: دانه‌هایی مانند گندم، نخود، لوبیا، جو
عصرپس از ظهر و پیش از غروب
پس گردنپشت گردن
مناره‌هابرجی بلند در کنار مساجد
گنبدهاسقف مساجد و حرم‌ها در معماری اسلامی
نگارنقش، تصویر

عبارات و کلمات موجود در صفحه‌های هفتم و هشتم این متن را در جدول زیر معنی کرده‌ایم.

کلماتمعنی
گلدستهمناره، دو برج بلند در کنار گنبد مساجد
قاه‌قاهصدای خنده
مخت عیب کرده.مغزت دچار مشکل شده است.
کار دستمون می‌دی.مشکل درست می‌کنی.
علافبیکار، معطل
عیالمزنم
انگار یک سطل آب سرد ریختند سرم.به‌شدت حیران و ناراحت شدن
جا خوردمتعجب کردم
لب و لوچه‌ام رفت تو هم.ناراحت شدم
عیبمشکل، بدی
سربه‌فلک‌کشیدهبسیار بلند
شایسه استبهتر است
مانعسد، جلوگیری‌کننده
کیف کرد.بسیار لذت برد.
معنی دلم بنا کرد به پر پر زدن

فصل چهارم: نام ها و یادها

حالا که معنی کلمات فارسی هفتم را تا پایان درس هشتم معرفی کردیم، در ابن بخش، معنای کلمات و جمله‌های موجود در درس‌های نهم تا یازدهم فارسی هفتم را بررسی می‌کنیم.

پیشنهاد می‌کنیم برای یادگیری فارسی هفتم، فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه هفتم در فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آورده‌ایم.

معنی کلمات درس نهم فارسی هفتم

این درس شامل چهار بخش است که در ادامه، هرکدام از آن‌ها را به‌طور جداگانه معنی کرده‌ایم.

بخش اول: نصیحت امام

در جدول زیر معنای واژه‌ها و عبارات اولین بخش درس نهم را مشخص کرد‌ه‌ایم.

کلماتمعنی
قدس سرهروحش قرین رحمت باشد.
علیه‌ السلامدرود خدا بر او باد.
نصیحت‌آمیزهمراه با پند
اماماای امام
بزرگواریدشخصیت بزرگی دارید
از همه گناهان به دورید.گناهی انجام نمی‌دهید.
ترک نشدههمیشه انجام شده است.
محبت‌آمیزپر از مهر و مهربانی
قرائت کردمخواندم
عزیزانگرامیان
محتاجنیازمند
نشاطشادی
خرمیسرزندگی
وظایفجمع وظیفه: مسئولیت‌ها
عمل کنیدانجام بدهید.
نیکوخوب
اطاعتفرمانبری
خدمتخدمت کردن به...
غنیمت شماریددرست استفاده کنید
راضیخشنود
تعالیبلندمرتبه
سعادتخوشبختی
ترقیپیشرفت
نور چشمانعزیزان
آرزو می‌کنممی‌خواهم
سلام بر همه شمادرود بر همه شما

بخش دوم: شوق خواندن

در جدول زیر، معنای کلمات و عبارات بخش دوم درس نهم را بررسی کرده‌ایم.

کلماتمعنی
کنجکاوپرسش‌گر
می‌کوشیدتلاش می‌کرد
لذت ببرداستفاده همراه با حس خوشایند
گاهگاهی اوقات
خیره می‌شددقت کردن
نشاطشادی
در هم می‌آمیختمخلوط می‌شد.
گوش می‌سپردبا دقت گوش می‌داد
تلخ‌ترین خاطراتبدترین خاطره‌ها
تیرکمانوسیله‌ای برای شکار پرنده‌های کوچک
صیدشکار
بیزارینخواستن، دوست نداشتن
تنفربیزاری
با هیجانبا شوق
شیفتهبسیار دوست‌دار چیزی بودن
خشونترفتار وحشیانه
بر هم بزنندخراب کنند، از بین ببرند
رنج می‌بردناراحت می‌شد.
گشت و گذارگشتن
حل مسائل ریاضیحل کردن سؤال‌های درس ریاضی
به وجد می‌آمدبسیار خوشحال می‌شد.
ضریحسازه‌ای چوبی، طلایی و... که روی قبور امام‌ها و امامزاده‌ها می‌گذارند.
حضرتلقب احترام برای بزرگان
اخلاصداشتن نیک پاک و دور از آلودگی‌ها
همتی بلنداراده و کوشش زیاد
عطا کندببخشد، هدیه کند
کسالتناخوشی جسمی یا روحی
شفا دهددرمان کند.
زیارتدیدار
شوقهیجان
عطشاحساس نیاز شدید
مطالعهخواندن
مشتاقانهبا ذوق و میل زیاد
اندیشهتفکر، ذهن
حجرهاتاق‌های طلبه‌ها
نصیب او شد.به او رسید.
گلیمنوعی فرش با تار و پود پشمی
معنی قرائت-معنی کلمات فارسی هفتم

درس دهم

تا اینجا معنی کلمات فارسی هفتم را تا پایان درس نهم بررسی کردیم و در ادامه، معنای واژه‌های هر چهار بخش درس دهم را به‌طور جداگانه مشخص می‌کنیم.

بخش اول: کلاس ادبیات

معنای واژه‌های این درس را در جدول زیر آورده‌ایم.

کلماتمعنی
نظام وفانام خاص
کنجکاویجست‌وجوگری
جاذبه‌هاشگفتی‌ها
شمردهآرام و آهسته
تأثیراثر گذاری چیزی
دقتتوجه و تمرکز
از نظر می‌گذراندنگاه می‌کند
ناگهانیک‌دفعه
عمقبسیار پایین
جذبکشش، گیرایی
به چشم می‌آیددیده می‌شود
به خود می‌آیدمتوجه اوضاع و شرایط اطراف می‌شود.
گیجبهت‌زده، ناآگاه
دستپاچگیشتاب و اضطراب
گمان کنمفکر می‌کنم، احتمال می‌دهم
باهوشدارای عقل و تفکر
غرورافتخار به خود
ترجمهمعنا کردن واژه، جمله، کتاب و... از یک زبان به زبانی دیگر
مشتاقیممیل و علاقه داریم
برمی‌خیزدبلند می‌شود
می‌گشایدباز می‌کند
حرارتگرما
شورانرژی زیاد
نشاطشادمانی
مطالعهخواندن
لحن گرمآهنگ صمیمی
آرایشزیباسازی
بی‌نظیربدون همتا، کمیاب، ارزشمند
درنگصبر، توقف
نفراتجمع نفر: انسان‌ها
رزقروزی
دلتنگیاحساس غم ناشی از ندیدن افراد یا اشیاء مورد علاقه
جرئتعدم ترس، شجاعت

بخش دوم: مرواریدی در صدف

برای یافتن معنای واژه‌های این درس، کافی است جدول زیر را مطالعه کنید.

کلماتمعنی
کوشاتلاشگر
اهل تفکرانسانی که فکر می‌کند.
اشعارجمع شعر
بااستعداددارای توانایی
راهنماییکمک برای پیدا کردن چیزی یا مسیری
مراقبتنگهداری، مواظبت
قطعه‌هایی زیبا از شعرهای...بخش‌هایی از... (نه قالب شعری قطعه)
ترجمهبیان مطلبی از یک زبان به زبانی دیگر
تشویقتحسین، آفرین کردن
تجربهمهارت یا دانش ناشی از آزمون و خطا
بیندوزدجمع کند
شگفتیعجیب
وا می‌دارندمجبور می‌کنند
خُردکوچک
آشیانهخانه پرندگان
آموزیاد بگیر
چمیدننرم و آهسته و با ناز راه رفتن
رامآرام و مطیع
زمانهروزگار، دنیا
رمیدنفرار کردن
مندیشفکر نکن، نترس
دامتله
مردم چشممردمک چشم
شو روز...بشو، باش
هنگام شبزمان شب
آرمیدنخوابیدن
شگفت‌انگیزتعجب‌آور، موجب تعجب
تحسینتشویق، بیان خوبی‌های کسی
شاعر بزرگشاعر موفق و مشهور
نوابغجمع نابغه: دارای استعداد بسیار زیاد
ادبادبیات
نظیرمانند، مثل، شبیه
معنی مردم چشم

بخش سوم: زندگی حسابی

در جدول زیر، معنای واژه‌های بخش سوم از درس نهم را آورده‌ایم.

کلماتمعنی
فقرنداری
خاطراتجمع خاطره: یادبود، اتفاقی که در گذشته رخ داده و هنوز در ذهن باقی است.
هموارههمیشه
تسلیممطیع و فرمانبر شدن
دشواری‌هاسختی‌ها
در برابر... بایستدمقاومت
چیره می‌شودپیروز می‌شود
صبرتحمل، تاب
طاقتصبر و تاب‌آوری
پژوهشتحقیق
فراغتآسودگی
پروایی نداشتترسی نداشت
حافظ قرآنکسی که سوره‌های قران را حفظ می‌کند.
واجبات دینیکارهایی که انجام آن‌ها در دین لازم است. مانند نماز، روزه و...
تشویقتحسین
تلاوتخواندن قرآن
صحیحدرست
معانیجمع معنی: مفهوم، پیام
وا می‌داشتمجبور می‌کرد
دانش‌اندوزیکسب دانش
امور فنیکارهای صنعتی
بناییشغل ساختمان‌سازی
جوشکاریشغل اتصال فلزات به یکدیگر
نجاریشغلی که در آن با چوب کار می‌کنند.
قطعاتجمع قطعه: بخشی از چیزی
پاسی از شبقسمتی از شب
تراش‌کاریشغلی که در آن، فلزات را با برش شکل می‌دهند.
وارداتورود کالا به کشور
شکوفاییرشد
استقلالعدم وابستگی و نیاز به کسی دیگر
علم بدون عملدانش بدون کار
مخالفمتضاد با موافق
ادب فارسیادبیات فارسی
عشق می‌ورزیدعلاقه بسیار زیادی داشت
با دقتبا توجه و تمرکز
دیوان حافظکتاب شعر حافظ
لذت می‌برداستفاده همراه با حس خوشایندی
دل‌بستگیعلاقه
سر در خانهبالای در خانه
آراسته بودزیبا کرده بود
دیدگان رهگذرانچشم‌های رهگذران
زنده‌دلانانسان‌های آگاه
سعدیاای سعدی
ملک وجوددنیا
نیرزدارزش ندارد
بیازاریموجب رنج و آزار شوی

بخش چهارم: فرزند صالح انقلاب

در جدول زیر، معانی این بخش از درس نهم را با هم بررسی می‌کنیم.

کلماتمعنی
پشت سر نگذاشته بودتمام نکرده بود
شوراشتیاق، هیجان
مطالعهخواندن
عشق می‌ورزیدمحبت بسیار زیادی داشت
شخصیت‌هاانسان‌ها
هنرستانمکانی که در آن، انواع هنرها و مهارت‌ها را درس می‌دهند.
هم سن‌ و سالهم‌سن
دل‌نوازتسلی‌دهنده، خوب و خواستنی
خلوتتنهایی
زمزمهنجوا، زیر لب و آرام سخن گفتن
حافظهذهن، بخشی از ذهن که اتفاقات در آن نگهداری می‌شوند.
تلاوتخواندن قرآن
سربلندمفتخر، پیروز، موفق
قرائتخواندن
مشاعرهمسابقه شعر خوانی
لبریزپُر
سروده‌هاشعرها
جبهه‌هامیدان‌های جنگ
دلیرانهشجاعانه، بدون ترس
رزمندگانجمع رزمنده: جنگجویان، مبارزان
روحیهحالات روحی و روانی انسان‌ها
دفاعمحافظت از جان، مال و...
پژوهشگرمحقق
چشم از جهان فرو بستفوت کرد
معظمبزرگوار
فداکارترجیح دادن دیگران به خود
پیش‌آهنگپیشرو
صالحنیکوکار، درستکار
مبارکخجسته، خوش‌یمن
نوید می‌دهندمژده می‌دهند. نوید: خبر خوب، مژده

شعرخوانی «گل و گل»

در جدول زیر، معنی کلمات این شعر را آورده‌ایم تا بتوانید آن را به‌سادگی معنا کنید.

کلماتمعنی
محفلمجلس، انجمن
سوزدرد
پاره‌دوزپینه‌دوز / کسی که قسمت‌های سالم لباس‌های پاره را به یکدیگر وصل کرده و لباسی جدید می‌دوزد.
عجوزپیر
محبوبدوست، معشوق
حریرپارچه‌ای بسیار نرم
معطرخوش‌بو
دلپذیرخوشایند
مشکماده‌ای خوشبو که از ناف آهوی ختن استخراج می‌شود.
عبیرماده خوشبو که آن را از ترکیب مواد معطر می‌سازند.
دلاویزدلخواه، خوشبو
مستسرخوشی و بی‌خبری از خود
آزمودمامتحان کردم
عبرت نمودمیاد گرفتم
گفت‌وشنودگفت‌وگو، مکالمه
ناچیزبی‌ارزش
گسترده پر کردپرها (گلبرگ‌هایش) را پخش کرد.
همنشینیهمراهی، مراوده، ارتباط
مفتخرباافتخار
کمالبی‌عیب و نقص بودن
کمال همنشین در من اثر کردخوبی من ناشی از همراهی با شخص خوب دیگری است.
وگرنهدر غیر این صورت
مردی مرده

درس یازدهم

تا اینجا معنی کلمات فارسی هفتم را تا پایان درس دهم بررسی کردیم. درس یازدهم نیز شامل چهار بخش است که در این بخش معنی کلمات هرکدام از آن‌ها را به‌طور جداگانه توضیح می‌دهیم.

بخش اول: عهد و پیمان

جدول زیر را مشاهده کنید تا معنی کلمات این بخش از درس یازدهم را یاد بگیرید.

کلماتمعنی
متواضعفروتن
صمیمیمهربان
دقیقدارای توجه زیاد
منظمدارای نظم و برنامه
جدیبدون شوخی و مزاح
رئیس‌جمهوریک منصب حکومتی، رئیس قوه مجریه
میانبین
گفت‌وگوسخن گفتن
دانش‌آموختگیفارغ‌التحصیلی
عشق می‌ورزیدبسیار دوست می‌داشت
عهد و پیمانمترادف: قرار، قول
پای‌بندنگه‌دارنده عهد و پیمان، کسی که خود را موظف به انجام کاری می‌داند.
غیبتدر اینجا: عدم حضور
وفاپایداری در صمیمیت، پایبندی به پیمان
موظفدارای وظیفه و تکلیف، کسی که باید کاری را انجام دهد
صلاحخوبی و نیکی
توصیه‌هاپند و اندرزها
تکالیفجمع تکلیف: وظیفه‌ها
تعیین شدهمشخص شده
به انجام برسانیدانجام دهید

بخش دوم: عشق به مردم

در جدول زیر، به معرفی معنای بخش دوم از درس یازدهم می‌پردازیم.

کلماتمعنی
نخستابتدا
زیارتدیدار آرامگاه امامان و امامزادگان
حرمآرامگاه امامان و امامزادگان
مطهرپاک، بدون آلودگی، مقدس
حضرتلقب احترام برای شخصیت‌های دینی
(س)سلام الله علیها: درود خدا بر او باد
صحنحیاط مرکزی حرم‌ها، وسط حیاط
یکبارهناگهان، یکدفعه
جمعیتجمع زیادی از مردم
از جا کنداز زمین برداشت
زیر دست و پا بمانیمجمعیت از روی ما رد شوند.

بخش سوم: رفتار بهشتی

با مطالعه جدول زیر، معنی کلمات و عبارات این بخش از درس را درک می‌کنید.

کلماتمعنی
منظمدقیق، دارای برنامه‌ریزی و انضباط
به‌هم‌ریختهبدون نظم
مطالعهخواندن
معیناز قبل مشخص شده
عوض نمی‌شدتغییر نمی‌کرد
خصلتویژگی، خصوصیت

بخش چهارم: گرمای محبت

معنی کلمات بخش آخر درس یازدهم را در جدول زیر قرار داده‌ایم.

کلماتمعنی
مجبور بودچاره‌ای نداشت
افزوداضافه کرد
هجومحمله
در امان باشدامنیت داشته باشد، در خطر نباشد.
عیبی ندارداشکالی ندارد، مشکلی وجود ندارد.
تحملصبر و تاب‌آوری
ضعیفبدون قدرت
نالهشیون، مویه، صدایی ناشی از درد یا ناراحتی
کهن‌سالقدیمی، پیر
کنجکاویپرسشگری
عابرانجمع عابر: کسانی که عبور می‌کنند، رهگذران
سعیتلاش و کوشش
زوزهصدایی در سگ‌سانان که مانند جیغ و ناله است.
نیازمندفقیر، محتاج
گداییالتماس از دیگران برای دریافت پول
مکثدرنگ، صبر
انگارگویی
غلتیدندروی هم حرکت کردند.
منتظرکسی که امیدوار به رخ دادن چیزی است.
می‌وزیدحرکت جریان باد در هوا
معنی پایبند

فصل پنجم: اسلام و انقلاب اسلامی

حالا که معنی کلمات فارسی هفتم را تا پایان درس یازدهم بررسی کردیم، در این بخش، معنی کلمات درس‌های دوازدهم تا پانزدهم را توضیح می‌دهیم.

پیشنهاد می‌کنیم برای یادگیری جزء بن فعل که در این فصل با آن آشنا می‌شوید، فیلم آموزش رایگان بن فعل فارسی در فرارس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر پایین آورده‌ایم.

درس دوازدهم: خدمات متقابل ایران و اسلام

برای یادگیری معنی کلمات این درس، کافی است جدول زیر را مطالعه کنید.

کلماتمعنی
شایداحتمالاً، ممکن است
بزرگواردارای شخصیت برجسته و مقام بالا
(ص)صلوات الله علیه: درود خدا بر او باد
«سلمان منا اهل البیت.»سلمان از ما اهل بیت است.
آیینرسوم
متعلقبرای کسی بودن
افراد بشرانسان‌ها
تکیه نمی‌کندوابسته بودن به چیزی یا کسی
ملتگروهی از انسان‌ها که متعلق به یک مرز جغرافیایی و دارای فرهنگ یکسان هستند.
مانعبازدارنده، جلوگیری‌کننده
پیرویاطاعت
تکلمسخن گفتن
تعجب و شگفتیمترادف
موفقیت‌هاپیروزی‌ها
مللجمع ملت‌ها
فرهنگمفهومی انتزاعی شامل باورها، رفتارها و... مجموعه‌ای از انسان‌ها
از میان رفته بوداز بین رفته بود
آثارجمع اثر: هرگونه یادمان، حاصل
گران‌بهاباارزش
شاهکارهابهترین و بزرگ‌ترین دستاورد هر فرد یا چیزی
ارزندهدارای ارزش زیاد
سراسرکل، همه، تمام
پیوندایجاد ارتباط بین دو چیز / کس
جاودانهمیشگی، بدون پایان
ظهورآشکار و پیدا شدن
گرد آمدنجمع شدن
تمدننوعی فرهنگ
عظیمبسیار بزرگ
کم‌نظیرخاص، کمیاب، دارای مانندهای کم
سهمبهره، نصیب
از آن ایرانیانبرای ایرانیان، متعلق به ایرانیان
پرتوبخشی از روشنایی یک منبع نور
گرایشتمایل، میل
همدوشدر کنار هم
پیشاپیشجلوتر از دیگران
مشعل‌دارراهنما، روشن‌کننده راه برای دیگران
شکوهمنددارای شکوه و بزرگی
دروازهدر بزرگ
سرزمین‌های دیگرکشورهای دیگر
حاصل شدبه دست آمد
لیاقتشایستگی
استعدادتوانایی، مهارت
ثابت کنندنشان دادن توانایی‌ها، تصدیق کردن
پیشواییفرماندهی، رهبری
مقتداییمترادف با پیشوایی: رهبری
تکمیلکامل کردن
اختصاص دهندمعین کردن چیزی برای یک منظور و هدف خاص
نظیرمانند، مثل
عالِمدانشمند
مورختاریخ‌دان
عارفعرفان‌شناس
پرورش یافتندتربیت شدند
خدماتجمع خدمت: بندگی کردن، انجام کارهای کسی
شایانیشایسته، درخور
صمیمتمهربانی
اخلاصپاکی از آلودگی‌ها، داشتن نیت‌های پاک
ایماناعتقاد و باور
خالصانهپاک و خالی از هدف‌های شخصی و ناپاک
اعم ازشاملِ...
جوششغلیان، جنبش، حرکت مدام
ذوققریحه، میل، شوق
مظاهرجمع مظهر: جلوه‌ها، نشانه‌ها
ادبا و عرفاجمع ادیب و عارف
جامهلباس
آرایش داده‌اندزیبا کرده‌اند
لطیفخوشایند
شاهدنمونه، مثال، مصداق

شعر خوانی «رستگاری»

در جدول زیر، کلمه‌ها و جمله‌های این شعر را معنی کرده‌ایم.

کلماتمعنی
رهاندنجات می‌دهد
رستگارینجات
جُستپیدا کرد
سر اندر نیاریگرفتار نشوی
بلامصیبت، گرفتاری
بُویباشی
دو گیتیدو جهان (دنیا و آخرت)
نکوکارنیکوکار
کردگارخدا
راه جویعمل کن
شویبشوی
چشم داریدلت می‌خواهد که به دست آوری
دیگر سرایجهان دیگر (آخرت)
نبیپیامبر
وصیحضرت علی (ع)
گیر جایجا بگیر. / مانند آن‌ها بشو.
بر این زادماین‌چنین به دنیا آمدم.
بگذرمخواهم مرد.
خاک پیناچیز و پست
حیدرلقب حضرت علی (ع)
معنی کلمات فارسی هفتم

معنی کلمات درس سیزدهم فارسی هفتم با نام «اسوه نیکو»

تا اینجا معنی کلمات فارسی هفتم را تا پایان درس دوازدهم بررسی کردیم و معنی همه واژه‌های درس سیزدهم فارسی هفتم را نیز در جدول زیر مشخص کرده‌ایم.

کلماتمعنی
گرامیبزرگوار
آدابجمع ادب: رسم‌ها، روش‌ها
اسوهالگو، نمونه، بهترین مصداق برای چیزی
عالمیانجهانیان، همه انسان‌ها
رسولفرستاده
صلی الله علیه و آله و سلمخدایا بر او و خاندان او درود بفرست.
مهرمهربانی
عطوفتمهر و محبت
پاره جگربسیار عزیز و دوست‌داشتنی
(ع)علیه السلام: درود خداوند بر او باد
پشتشکمرش
برمی‌خاستبلند می‌شد
در بر می‌گرفتدر آغوش می‌گرفت
اکرمبزرگوار
رأفتمهر و محبت
شبانه‌روزدائمی
تندخوییبداخلاقی، رفتار خشن
سخن درشتسخن زشت و توهین‌آمیز
گشاده‌رومهربان و خوش‌اخلاق
سیماچهره، صورت
محزونغمگین، ناراحت
متفکرفکرکننده
خیرهنگاه گستاخانه
اوقاتجمع وقت: زمان‌ها
چشم‌هایش را به زمین می‌دوخت.فقط به زمین نگاه می‌کرد.
پیش‌دستیزودتر انجام دادن
مجلسانجمن، مجمع
عیادتدیدار بیماران
همنشینهمدم، مونس
سخن... را نمی‌بریدسخن... را قطع نمی‌کرد
حد لزوممیزان لازم
مقامجایگاه
دادخواهیعدالت‌خواهی
حضوروجود
از دیگری بد بگویدغیبت، گفتن بدی‌های دیگران در نبود آن‌ها
دشنامفحش
به حریم قانون تجاوز می‌کردندقانون را رعایت نمی‌کرد
گذشتبخشش
مداراکنار آمدن
تجملتشریفات زیاد
دوری می‌جستانجام نمی‌داد
بانگصدای بلند
ستایشبزرگ‌داشتن کسی
سرودهشعر

معنای شعر انتهای این درس را نیز در جدول زیر مشخص کرده‌ایم.

کلماتمعنی
فروماندحیرت و تعجب کرد
جمالصورت، زیبایی
اعتدالمیانه‌روی
مجموعجمع شده
ظلالسایه
آل محمدخاندان محمد

حکایت «چراغ»

در جدول پایین، واژه‌ها و عبارات این حکایت را معنی کرده‌ایم.

کلماتمعنی
سبوکوزه
دوششانه و کتف
به چه کارت می‌آید؟چه استفاده‌ای برایت دارد؟
کوردلانانسان‌های ناپاک
تاریک‌اندیشانسان‌های دارای نیت‌های پلید
تنه نزنندخود را به من نزنند.
معنی دوختن چشم ها به زمین

درس چهاردهم: امام خمینی

تا اینجا معنای کلمات فارسی هفتم را تا درس سیزدهم بررسی کردیم و در این بخش، معنی درس چهاردهم فارسی هفتم را به‌صورت صفحه به صفحه بیان می‌کنیم.

کلمات صفحه اول این درس را در جدول زیر مشاهده می‌کنید.

کلماتمعنی
آزادی‌خواهخواهان آزادی
مظلومکسی که به او ستم شده است.
یک‌صداهمراه با هم
بانوخانم، زن
عالمجهان
سلام الله علیهادرود خداوند بر او باد.
متولد شده بود.به دنیا آمده بود.

صفحه دوم درس چهاردهم را در جدول زیر معنی کرده‌ایم.

کلماتمعنی
سرفرازبا افتخار
مزدورانجمع مزدور: اجیر شده، کسی که در ازای دریافت پول کاری را انجام می‌دهد.
خانرئیس قوم
ناجوانمردانهنادرست
هدف گلوله قرار گرفتبه او شلیک کردند.
از پا درآمدفوت کرد
بی‌آنکهبدون آنکه
شهیدکسی که جان خود را در راه خدا می‌دهد.
دلاورشجاع
خاطرهآنچه از گذشته و اتفاقات آن در ذهن باقی مانده است.
تحصیلدرس خواندن
مکتب‌خانهشکل قدیمی مدرسه‌ها
قرآن را ختم کند.کل قرآن را از ابتدا تا انتهای آن بخواند.
حوزه علمیهمحل تحصیل طلاب دین
تأسیسبنیان نهادن، ایجاد کردن
عالم بزرگدانشمند بزرگ
فروتنیتواضع و افتادگی
سیماچهره، صورت
جذابدارای کشش، جذب‌کننده دیگران
اعتقادیباور، مذهبی
دگرگونمتفاوت
درگذشتمرگ، فوت
مرجعیتکسی که دیگران برای انجام امور دینی به او مراجعه می‌کنند.
قدس سرهروح او قرین آرامش باشد.
بیگانگانخارجی‌ها
طرفداریهواداری
اطاعتفرمانبری

معنای کلمات صفحه سوم این درس را در جدول پایین آورده‌ایم.

کلماتمعنی
نهضتجنبش بزرگ، قیام
دستگیربازداشت
اعتراضبیان مخالفت
حمایتهواداری و پشتیبانی
تظاهراتراهپیمایی جمعی انسان‌ها با هدفی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و...
شمار فراوانیتعداد زیادی
مأمورانجمع مأمور: کسی که باید کاری را انجام بدهد.
سرانجامدر پایان، در نهایت
نخستابتدا
تبعیدکسی را از شهر یا کشور خود بیرون کردن
مرموزنامشخص، مبهم
تألیف کتابنوشتن کتاب
ظلم و ستممترادف
استعمارنفوذ به کشورها برای کسب منابع و منفعت‌های آن کشورها
برافراشتهبلند، استوار
اقامتسکونت داشتن کسی در جایی
ممنوعغیرمجاز
ناگزیرناچار
انقلابتغییری بزرگ و بنیادین، تغییر حکومت
بر عهده گرفتقبول مسئولیت چیزی
فعالدارای فعالیت
فرماندستور
اعتصابدست از کار کشیدن برای بیان اعتراض
بانگصدای بلند، آواز، فریاد
جهانیانمردم دنیا
ملتمجموعه‌ای از مردم که از یک سرزمین و دارای یک فرهنگ هستند.
آموزگارمعلم

با مطالعه جدول زیر، معنای واژه‌های صفحه چهارم این درس را مشاهده خواهید کرد.

کلماتمعنی
گریختفرار کرد
وطنمیهن، کشور محل تولد
استقبالبه پیشوار کسی رفتن، منتظر بودن برای آمدن کسی
باشکوهدارای عظمت
میهنوطن
واژگونسرنگون، نابود
پایه‌گذاریایجاد، راه‌اندازی کردن
میان‌سالیدوره بعد از جوانی و قبل از پیری
افتاده و فروتنمترادف: متواضع
غافلناآگاه
محبوبمورد لطف و محبت، دوست‌داشتنی
مایه افتخارموجب و سبب افتخار
فرا رسیدرسید
به خدا پیوستفوت کرد
امام رفتفوت کرد
یادگارآنچه از گذشته بر جای مانده است.
میراثچیزی که پس از مرگ کسی از او برای دیگران باقی می‌ماند.
گران‌بهادارای ارزش زیاد
سپرده شدواگذاری مسئولیت چیزی یا کسی به فردی دیگر
نگهبانیمحافظت و مراقبت
معنی تظاهرات

روان خوانی درس چهاردهم: مرخصی

کلمات و عبارات صفحه اول این متن را در جدول زیر قرار داده‌ایم.

کلماتمعنی
گرداندسته‌ای نظامی که از پانصد تا هشتصد سرباز تشکیل می‌شود.
مرخصیتعطیلی
آقایم / ننه‌امپدرم / ماردم
ول نخواهند کرد.رها نخواهند کرد.
چه بسابعید نیست. / ممکن است.
به کامم تلخ کنندسخت و ناخوشایند کنند.
آخر سردر نهایت، در پایان
تسویهتسویه حساب: پرداخت بدهی‌ها و گرفتن طلب‌های مالی
طفره می‌رفتمفرار می‌کردم.
بالاخرهدر نهایت، سرانجام
مثل باد گذشت.سریع تمام شد.
پادگانمحل استقرار سربازان و تجهیزات نظامی
اعزامفرستادن افرادی خاص به مکانی خاص
عزا گرفته بودمبسیار ناراحت بودم.
الحمدللهخدا را شکر.
دکانمغازه
هولترس
پاورچین پاورچینآهسته راه رفتن
جا خوردمتعجب کردم.
بغل مغل‌هااطراف
کلک خوردنفریب خوردن
جورواجورگوناگون و مختلف
سوء‌ظنگمان بد، شک
حق ندارینمی‌توانی، نباید

معنی کلمات صفحات دوم و سوم این داستان را در جدول پایین آورده‌ایم.

کلماتمعنی
پز بدهیخودنمایی، فخر فروختن به دیگران
سوا می‌کردمجدا و انتخاب می‌کردم.
من و من کردمبا کندی و ناواضح حرف زدن
هوا پس استاوضاع و شرایط خوب نیست.
مثل فنر از جا پریدمسریع از جایم بلند شدم.
دستم را خواندمتوجه هدف من شد.
کلون را انداختدر را قفل کرد. / کلون: قفل چوبی درهای قدیمی
ژیانخشمگین
دهانم از تعجب باز مانده بود.بسیار تعجب کرده بودم.
یک‌پارچهکاملاً
چریکنظامیان غیررسمی که با تاتیک‌های نامنظم می‌جنگند.
تو گفتی و من باور کردم!حرفت را باور نمی‌کنم.
ثواب برده‌ای!پاداش اخروی به دست آورده‌ای.
بچه‌هایشان را لای پنبه خوابانده‌اند.با ناز و نعمت بزرگ کرده‌اند.
ولم کنرهایم کن.
مثل بچه آدمدرست
پل صراطپلی که طبق باورهای مذهبی، در قیامت برای رسیدن به بهشت باید از آن گذشت.
یقه‌ات را بچسبدرهایت نکند.
کرمبخشش و سخاوت
گوشش به این حرف‌ها بدهکار نیست.به این حرف‌ها توجه نمی‌کند.
سرش را گرم می‌کردمتوجهش را مشغول چیزی دیگری می‌کردم تا حواسش پرت شود.
چینه دیوارلبه گلی دیوار
نالهصدای ناشی از درد و غم
خدا گردنت را بشکند!نفرین
می‌بخشید.ببخشید
حسابی عذرخواهی کردم.خیلی معذرت خواستم.
داد و بیدادفریاد
حلالم کن.مرا ببخش و از من بگذر.
شیرم را حرامت می‌کنم!نفرین
از سرم بگذر.رهایم کن و من را ببخش.
جوش آورد.عصبانی شد.
دهانت بوی شیر می‌دهد.هنوز بچه و کم‌سن هستی.

صفحه‌های چهارم و پنجم این متن را در جدول پایین معنا کرده‌ایم.

کلماتمعنی
ارواح رفتگانت داد نزن!تو را به روح عزیزان مرده‌ات قسم می‌دهم که فریاد نزن.
سلام برسان.مهر و محبت و به یاد کسی بودن
بغض ننه‌ام ترکیدگریه کرد.
جگرم را خون کردی!بسیار ناراحتم کردی.
دلم نمی‌آمداز نظر روحی و عاطفی تحملش را نداشتم.
کولکتف، دوش
بروبچه‌هاجمعی از دوستان
غوغاهمهمه، آشوب
خرم از روی پل گذشته بود.به هدفم رسیده بودم.
ایلقبیله، گروه زیادی از انسان‌ها
گوش تا گوش ایستاده بودند.در کنار هم
به خیال اینکهبا این فکر که
بی‌اختیاربدون اراده، ناخودآگاه
هجومحمله
بی‌معرفتکسی که از مهر دیگران نسبت به خود ناآگاه است.
شیرش کردی.به او شجاعت دادی.
جبههمیدان جنگ
آب‌غوره نگیر!گریه نکن.
چپ‌چپ به او نگاه کرد.نگاه همراه با عصبانیت و خشم
خنده‌اش را خورد.خنده‌اش را قطع کرد.
روضهخواندن شعر و نثر برای سوگواری ائمه
دلش آب می‌شدناراحت می‌شد.

آخرین صفحه این متن را در جدول زیر معنی کرده‌ایم.

کلماتمعنی
حرفش را خورد.حرفش را قطع کرد و ادامه نداد.
بقچهپارچه‌ای که وسایل مختلف را درون آن می‌گذاشتند و برای حمل کردن استفاده می‌کردند.
ماچبوسه
گویاانگار
بو برده بودفهمیده بود.
کله خراب!بی‌فکر
از... هم کوتاهی نکن.دریغ نکن
کم و کسر نگذار!کم نخور
محوناپدید
کوپهاطاق‌های قطار
کوپه را روی سرشان گذاشته بودند.بسیار زیاد و باصدای بلند صحبت می‌کردند.

تا اینجا معنای کلمات فارسی هفتم را تا پایان درس چهاردهم بررسی کردیم و در ادامه مطلب، درس‌های شانزدهم به بعد را معنی می‌کنیم.

معنی کلمات فارسی هفتم

درس پانزدهم

کتاب فارسی هفتم، درس آزاد است و در این درس تنها یک متن روان‌خوانی وجود دارد که آن را معنی می‌کنیم. در ادامه مطلب نیز، معنی کلمات درس‌های شانزدهم تا پایان کتاب فارسی هفتم را بررسی خواهیم کرد.

روان خوانی «چرا زبان فارسی را دوست دارم؟»

با مطالعه جدول زیر، می‌توانید کل این متن را به‌سادگی معنی کنید.

کلماتمعنی
نخستابتدا
دلبستگیعلاقه
عشق ورزیدندوست داشتن
معاصرامروزی، هم‌دوره
هم‌وطنانهم‌میهن، کسانی که یک وطن مشترک دارند.
پیوند می‌دهدارتباط ایجاد می‌کند.
همدلیهمراهی عاطفی و احساسی
همراه و هم‌نوا و هم‌آوازمترادف: هماهنگ
حکیمانجمع حکیم: دانشمند
قرنسده، دوره زمانی صد ساله
عالمانهاز روی علم
حکمت‌آمیزاز روی دانش
یادگارآنچه از کسی به جا می‌ماند.
اندرزپند، نصیحت
معارفجمع معرفت: دانش
مناجاتراز و نیاز کردن با خدا، دعا
مؤمنانجمع مؤمون: انسان‌های دارای باورهای دینی قوی
عارفانجمع عارف: خداشناسان
دل به آنان بسپارمآن‌ها را دوست داشته باشم.
معبودخدا، کسی یا چیزی که دیگران آن را می‌پرستند.
محبوبدوست، کسی یا چیزی که دوست‌داشتنی است.
ایمان بیاورماعتقاد عمیق قلبی داشته باشم.
راز و نیاز کنمگفت‌وگو با خدا
احساسات و افکارجمع احساس و فکر
بیم‌هاترس‌ها
شریکهمدست، سهیم
مهر بورزمدوست بدارم
دشمن بدارم.دشمن بدانم. دشمن محسوب کنم.
ترانه‌هاشعری که برای خواندن همراه با موسیقی و ساز سروده می‌شود.
نیمه‌شب‌هاساعت دوازده شب
بستر و بالینخوابگاه و بالش
نسیمباد ملایم خوشایند
لالاییترانه و آوازهایی که مادران برای آرام کردن و خواباندن کودکان می‌خوانند.
لطیفنرم
شالی‌کارکسی که برنج می‌کارد و آن را برداشت می‌کند.
شالیزارزمین‌های پر از آب که مخصوص کاشت برنج هستند.
میهنوطن
همگام و همدستهماهنگ و همراه
پهلوانانجمع پهلوان
دلنوازآرامش‌بخش
دلم را به وجد آورده است.خوشحال و هیجان‌زده شده‌ام.
چشم‌اندازآنچه از آینده تصور پذیر است.
وسعت می‌دهدگسترش می‌دهد
فراتربالاتر، جلوتر
یگانه می‌سازد.یکی می‌کند
وطنکشور محل تولد هر فرد
می‌مکمجذب مایعات به داخل دهان
تغذیهخوردن غذا
می‌رویَمرشد می‌کنم
می‌بالمرشد و افتخار می‌کنم
گل می‌دهم و گل می‌کنمپیشرفت می‌کنم.
دلپذیردلخواه، دوست‌داشتنی
استوارمحکم، پابرجا
شادمانشاد
تحسینتشویق
زبان به... می‌گشایمشروع به صحبت کردن
خوارزبون، پست، بی‌ارزش
خدشهاشکال، صدمه،نقص
تلخ‌کامناراحت
برکنم دلدل کندن، رها کردن
بردارم از تو مهردوست نداشتن
آن مهر بر که افکنمچه کسی را دوست داشته باشم؟
تفاوت خوار و خار

فصل ششم: ادبیات جهان

تا اینجا معنی کلمات فارسی هفتم تا پایان درس پانزدهم را بررسی کردیم و در این بخش، معنی کلمات و عبارات موجود در درس‌های شانزدهم و هفدهم را به‌طور جداگانه آورده‌ایم.

درس شانزدهم: آدم آهنی و شاپرک

معنی کلمات درس شانزدهم فارسی هفتم را در همین بخش و به‌صورت صفحه به صفحه بررسی می‌کنیم.

صفحه اول و دوم

معنای این دو صفحه را در جدول زیر مشاهده می‌کنید.

کلماتمعنی
آدم آهنینوعی ربات که شبیه به انسان است.
نمایشگاهمحلی که در آن آثاری را برای بازدید و تماشا قرار می‌دهند.
جمعیتجمعی از انسان‌ها
تماشادیدن
جذاب‌ترینگیراترین، جالب‌ترین
مرتبهبار، دفعه
بازوانجمع بازو
به دقتبا توجه زیاد
با تعجببا شگفتی
خرخرصدایی که معمولاً گربه‌سانان تولید می‌کنند.
طراحیتنظیم / مرحله پیش از تولید
برنامه‌ریزیفرایندی که برای رسیدن به یک هدف انجام می‌شود.

صفحه سوم و چهارم

دو صفحه سوم و چهارم این سؤال را در جدول پایین معنا کرده‌ایم.

کلماتمعنی
کفروی
عده‌ای دیگرشماری، تعدادی دیگر
به موقعدر زمان مناسب
موذیانهبدجنسانه، همراه با حلیه و فریب
توجه او را به خود جلب کرد.باعث شد به او توجه کند.
نچشیده‌امنخورده‌ام
شایداحتمالاً
ناگهانبدون درنگ، یکدفعه
متاسفانهبا اندوه
خوب از آب در نیاید.نتیجه خوبی نداشته باشد.
تحسینتشویق
خوشایندخواستنی

صفحه پنجم

در جدول پایین، کلمات و عبارات موجود در صفحه پنجم این درس را معنا کرده‌ایم.

کلماتمعنی
ملاقاتدیدار
انبوهبسیاری، فراوان
به سراغش آمدندبه سمت او آمدند
سرشناسمعروف، شناخته‌شده
بازدید کردنتماشا
مسخره می‌کندتحقیر کردن
وضعیتشرایط
حالش جا آمده بودحالش خوب شده بود
تعریف می‌کنندخوبی او را می‌گویند
مطمئنمیقین دارم
تحسینتشویق
دل آدم آهنی گرفتناراحت شد
احساسی که... به او دست نداده بود.حس نکرده بود
ساده‌دلیسادگی
نجواصحبت آهسته
غرشصدایی مهیب و ترسناک

صفحه ششم

کلمات و جمله‌های صفحه ششم درس شانزدهم را در جدول زیر مشخص کرده‌ایم.

کلماتمعنی
مؤدبانههمراه با ادب
یادآوریبه یاد آوردن چیزی برای کسی به جهت فراموش نکردن آن
راستی چرا...؟واقعاً چرا..؟
مرتباًبه‌طور مرتب، مدام
بدجنسدارای نیت‌های پلید
زمزمهصبحت آرام و زیر لب
از قبل برنامه‌ریزی شده استبرنامه‌هایی که برای اجرای برنامه‌هایی در انواع وسایل الکترونیک ساخته می‌شوند.
تشکرسپاس‌گزاری
چشمش خیره مانده بودنگاه مدام به جایی
با شتابعجله، تندی
او دنبال من است.او قصد گرفتن مرا دارد.
التماسخواهش و تمنا

صفحه هفتم و هشتم

صفحات هفتم و هشتم این درس را در جدول زیر معنا کرده‌ایم.

کلماتمعنی
بادی در گلو انداختمغرور شد
آسیب برسانداذیت کند
فرو بردداخل کرد
ببلعدخوردن چیزی بدون جویدن، چیزی را مستقیماً به داخل حلق فرو بردن
چرا از من مراقبت نکردی؟چرا مراقب و مواظب من نبودی؟
به شدتبسیار زیاد
بال بال می‌زد.بال‌های خود را به‌سرعت باز و بسته می‌کرد. / زور زدن و تلاش بسیار
غژغژصدای کشیده شدن دو سطح روی هم
نفس نفس زناننفس کشیدن بعد از خستگی بسیار / نفس‌های پیش از مرگ
بریده بریدهجدا جدا، پاره پاره
بی‌احساسبی‌تفاوتی نسبت به دیگران
خشننامهربان، وحشی
نفس آخر را کشید.مرد
غرشصدای مهیب و ترسناک
سکوت مرگباری بر سالن نمایشگاه حاکم شد.فضای سالن نمایشگاه کاملاً ساکت شده بود.
کم کم هوا روشن می‌شد.صبح می‌شد.
حلقه زدندجمع شدند.

صفحه نهم

معنی واژه‌های آخرین صفحه این درس را در جدول زیر آورده‌ایم.

کلماتمعنی
کفنپوشش و پارچه‌‌ای سفید که مسلمانان را پیش از گذاشتن در قبر با آن می‌پوشانند.
می‌وزیدحرکت باد
رایحهبو
صدای شکستهصدای ضعیف
دایممدام

تا اینجا معنی کلمات فارسی هفتم را تا پایان درس شانزدهم بیان کردیم و در ادامه، درس هفدهم را معنی می‌کنیم.

معنی کلمات فارسی هفتم

درس هفدهم: ما می‌توانیم

در جدول پایین، معنی کلمات صفحه اول این درس را مشخص کرده‌ایم.

کلماتمعنی
بازنشستگیپایان سال‌های کاری یک فرد
بازرسمفتش، ناظر، کسی که از طرف اداره‌ای موظف به بررسی مکانی می‌شود.
امر آموزشکار آموزش
تسهیلاتجمع تسهیل: امکانات، ابزار و شرایط آسان شدن کارها
فراهم آورمتهیه و مهیا کنم
سخت مشغول... بودند.بسیار مشغول... بودند.
پر کردن اوراقنوشتن ورقه‌ها
عددهای بیشتر از... تقسیم کنم.عمل تقسیم اعداد در ریاضی
ارادهتوان، خواست، همت
سماجتاصرار، پافشاری بر چیزی
نگاهی انداختمنگاه کردم
به‌شدتبسیار
کنجکاوجست‌وجوگر
تصمیم گرفتمارداه کردن برای انجام کاری خاص
وادار کنممجبور کنم

برای درک معنای صفحه دوم این درس، کافی است جدول زیر را مطالعه کنید.

کلماتمعنی
به جای مشت از حرف استفاده کند.به‌جای خشونت و دعوای فیزیکی، صحبت کند.
ببینم عاقبت کار به کجا می‌کشد.متوجه شوم که در نهایت چه اتفاقی می‌افتد.
کافیبس
نزد او بروند.پیش او بروند.
آن را زیر بغلش زددر دستانش گرفت.
راه افتادم.رفتم
بالاخرهدر نهایت، سرانجام
دفنگذاشتن در داخل خاک
گودالچاله
حداقلدست کم، کمترین حد و مقدار

دو صفحه آخر این درس را در جدول زیر معنی کرده‌ایم.

کلماتمعنی
بلافاصلهفوری، سریع، بدون درنگ و مکث
حلقه‌ای تشکیل دادندبه صورت دایره جمع شدند.
اطاعت کردند.پیروی کردند
سخنرانیصحبت کردن فردی برای یک گروه از انسان‌ها با هدفی خاص مانند آموزش، اقناع و...
یاد و خاطره... را گرامی بداریم.یاد و خاطره... را بزرگ و محترم بدانیم.
حضور داشت.وجود داشت
متاسفانهبا اندوه و حسرت
جایگاه ابدی‌اشجایگاه همیشگی: قبر
البتهبه‌طور قطع
قرین رحمت خود کندنزدیک به بخشش و مهر خود کند.
قدرتتوان
عنایت فرمایدلطف و توجه کند
آمین!برآورده کن / دعایی که در پایان دعاهای دیگر و برای پذیرش آن‌ها گفته می‌شود.
هرگزاصلاً، هیچ‌گاه
شکوهمندبزرگ و گرامی
نمادیننمایشی
در ذهن آن‌ها نقش می‌بست.در ذهن آن‌ها شکل می‌گرفت و ماندگار می‌شد.
مجلس ترحیمگردهمایی برای خواستن بخشش خدا برای یک انسان مرده
برگزار کردند.ترتیب دادند
اعلامیه ترحیماطلاعیه برای اعلام مرگ و مراسم ترحیم کسی
به یاد می‌آوردیادش می‌آمد
او را به خاک سپرد‌ه‌اند.او را در زمین دفن کرده بودند.
تدفینخاکسپاری
به یاد... می‌افتم.یاد... می‌افتم.
فوتمرگ
معنی کلمات فارسی هفتم

روان خوانی «پیر دانا»

در جدول زیر، واژه‌های صفحه اول این متن را معنی کرده‌ایم.

کلماتمعنی
از عهده کارها برمی‌آییمی‌توانی کارها را انجام بدهی.
ضعیفناتوان
نصیحتپند و اندرز
چندان همآن‌قدر هم
وفادارکسی که به پیمان خود عمل می‌کند.
کاشانهخانه
مغرورمفتخر به خود
حکومتفرمانروایی
جلّادمأموری که مجرمان را مجازات می‌کند.
راضی شودبپذیرد
زیر شیروانیاتاقی که زیر شیروانی (سقف‌های شیب‌دار) است.

معنی کلمات صفحه دوم این متن را در جدول زیر مشاهده می‌کنید.

کلماتمعنی
یک‌صداهمه با هم
راه و رسمروش
رویاروییمواجهه و مقابله، روبه‌رو شدن
ارواحجمع روح
سر و کار دارد.در ارتباط است.
شایعهخبر تأیید نشده که دهان به دهان پخش می‌شود.
فرماندستور
نزد منپیش من
دلداریدلگرمی، تسلی، غم‌خواری
پذیراییفراهم کردن خوراکی برای کسی
فرصت داریزمان داری
صادر کرداعلام دستور
یک عقل خوب است و دو عقل بهتر.فکر دو نفر یا بیشتر بهتر از فکر یک نفر است. (مشورت بهتر از تنهایی فکر کردن است.)

برای درک معنای صفحه سوم این درس، کافی است جدول زیر را مشاهده کنید.

کلماتمعنی
کوزهظرفی سفالی برای نگهداری مایعات
ارزندانه‌هایی که پرندگان می‌خورند.
جوجه‌ها سر... در آوردنداز تخم بیرون آمدند. به دنیا آمدند.
سبز شدهرشد کرده
زرنگباهوش
پیش‌کشهدیه‌ای که فردی به فردی با مقام بالاتر از خود می‌دهد.
انعامپاداش
خونت به گردن خودت است.تو را می‌کشم و مسئولیت آن به عهده خود تو است.
رنگی پریدهکم شدن رنگ صورت به دلیل ترس
چه بدبختی تازه‌ای بر سرمان آمده؟چه مشکل تازه‌ای پیش آمده است؟
بسیار مشکلبسیار سخت
امر کرددستور داد
مرا از بین خواهد برد.مرا می‌کشد.
سفارش‌هایینصیحت‌ها
وعده‌گاهمحل قرار

آخرین صفحه این متن را در جدول پایین معنی کرده‌ایم.

کلماتمعنی
تکه تکه خواهند کرد.خواهند کشت
غرورافتخار به خود
مخفیپنهان
زحمترنجی که ناشی از انسان دیگری باشد.
غله‌اییک گندم، یک دانه
دروفرایند جمع‌آوری محصولات کشاورزی
لغو کردباطل کرد
گرامی داشت.احترام گذاشت.

معنی کلمات نیایش فارسی هفتم

تا اینجا معنی کلمات فارسی هفتم را به‌طور کامل بررسی کردیم و در جدول زیر معنای کلمات شعر گل و نوروز خواجوی کرمانی که در بخش نیایش کتاب آمده است را مشخص کرده‌ایم.

برای یادگیری کامل فارسی هفتم می‌توانید از فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه هفتم در فرادرس استفاده کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آورده‌ایم.

کلماتمعنی
خداونداای خداوند
به حق...تو را به... قسم می‌دهم.
نیک‌مردانانسان‌های خوب
احوالجمع حال: حالت روحی
نیک گردانخوب کن
درگاهپیشگاه، مکان ورودی
محرومناکام، بی‌بهره
مرانطرد نکن، بیرون نکن
بومزمین، سرزمین
اسرارجمع سرّ: رازها
روانییک روح
جویدبجوید، جست‌وجو کند
غفلتناآگاهی، بی‌خبری
به معنیدر واقع، در حقیقت
برفروزانروشن کن
دست گیرییاری و کمک کنی
جای آن هستشایسته است.
دستم نگیریکمکم نکنی
رفتم از دستنابود و تباه می‌شوم.
نزدیکان درگاهانسان‌های خوب نزدیک به خدا
به راه آور مرامن را به زندگی درست هدایت کن.
کافتادم از راهاز راه درست زندگی خارج شده‌ام
معنی جلاد

نمونه سؤال معنی کلمات فارسی هفتم

حالا که معنی کلمات فارسی هفتم را درس به درس بررسی کردیم و یاد گرفتیم، با شرکت در آزمون زیر، معنای این کلمات را در ذهن خود ماندگار می‌کنید. برای شرکت در این تمرین کافی است گزینه درست مورد نظر خود در هر سؤال را انتخاب کنید. سپس روی گزینه «مشاهده جواب» کلیک کنید تا پاسخ درست را مشاهده کنید. برای مطالعه پاسخ برخی از سؤال‌های دارای جواب تشریحی نیز انجام همین مراحل کافی است. با ثبت هر پاسخ درست، یک امتیاز دریافت می‌کنید و امتیاز نهایی خود را در پایان آزمون و با کلیک بر گزینه «دریافت جواب آزمون» مشاهده خواهید کرد.

۱. در کدام گزینه همه واژه‌ها را درست معنی کرده‌ایم؟

حک کردن: تراشیدن / تأمل: صبر و تحمل / عطش: تشنگی، شور و شوق

علاف: بیکار و بلاتکلیف / نصیب: بهره و قسمت / قریب: حدود و نزدیک

فارغ: راحت و آسوده / عیال: خانواده و همسر / ژیان: خوشحال و شادمان

سماجت: خشم و خشونت / سبو: کوزه سفالی / چمیدن: نرم و آهسته و با ناز راه رفتن

پاسخ تشریحی

معنای درست واژه‌های دارای معنای اشتباه در گزینه‌های اول، سوم و چهارم این سؤال را در فهرست زیر آورده‌ایم.

  • گزینه اول: تأمل (اندیشیدن و فکر کردن)
  • گزینه سوم: ژیان (خشمگین)
  • گزینه چهارم: سماجت (اصرار و پافشاری)

۲. کدام گزینه را درست معنی کرده‌ایم؟

اما یقین دارم که در کلاس شگفت آفرینش و زیبایی‌ طبیعت، عظمت و جلال و جاذبه خالق را با همه وجودم لمس می‌کردم.
اما مطمئن هستم که با دیدن شگفتی‌های آفرینش و زیبایی طبیعت، بزرگی و شکوه و گیرایی خداوند را کاملاً درک می‌کردم.

من به هیچ‌وجه قبول نمی‌کنم حرف‌ها و تحلیل های کسانی را که گاهی در برخی از مطبوعات یا رسانه‌ها از انحراف نسل جوان سخن می‌گویند.
من معمولاً حرف‌ها و توضیحات کسانی که همیشه در روزنامه‌ها و مجلات یا رسانه‌ها (مانند رادیو و تلویزیون) از گمراهی نسل جوان حرف می‌زنند را نمی‌پذیرم.

گر هزاران دام باشد هر قدم
چون تو با مایی نباشد هیچ غم
(مولانا)
حتی اگر در مسیر زندگی مشکل‌های زیادی وجود نداشته باشد، اگر تو (خداوند) با ما باشی، باز هم نگرانی و غمی نداریم.

ای هست‌کن اساس هستی
کوته ز درت درازدستی
(نظامی)
ای کسی که سرنوشت هستی را تعیین کرده است و کسی نمی‌تواند به تو گستاخی کند.

پاسخ تشریحی

در جدول زیر معنای درست واژه‌هایی را آورده‌ایم که در گزینه‌های دوم تا چهارم این سؤال، اشتباه معنی شده‌اند.

  • گزینه دوم: به‌هیچ وجه: هرگز / گاهی: برخی اوقات
  • گزینه سوم: حتی اگر مشکلات زیادی در زندگی باشد، وقتی تو با ما همراه هستی نگرانی و مشکلی نداریم.
  • گزینه چهارم: مصراع اول: ای کسی که بنیاد هستی را آفریده‌ای.

۳. معنای واژه‌های کدام گزینه کاملاً نادرست است؟

صالح: مهربان / عمارت: ساختمان / قراضه: کهنه و فرسوده

ناشتایی: شام / نجوا: صدای آرام، آوا / والا: عالی و برتر

هول شدن: مراقب بودن / ناگزیر: باعجله و شتابان / قامت: صورت و چهره

گیتی: دنیا، جهان / فضل: احسان و بخشش / سوء‌ظن: بدگمانی

پاسخ تشریحی

معنای درست کلمات موجود در گزینه‌های مختلف این سؤال را در فهرست زیر مشاهده می‌کنید.

  • گزینه اول: صالح (درستکار)
  • گزینه دوم: ناشتایی (صبحانه)
  • گزینه سوم: هول شدن (ترسیدن و عجله کردن) / ناگزیر (ناچار) / قامت (قد و اندازه)

۴. کدام‌یک از گزینه‌های زیر را نادرست معنی کرده‌ایم؟

«همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز برکنار گرفته و طایفه‌ای گرد ما خفته.» (سعدی)
کل شب را نخوابیدم و قرآن می‌خواندم و جمعیتی در اطراف ما خوابیده بودند.

زندگی بر تو می‌زند لبخند
هست وقت شکفتنت امروز
(محمدجواد محبت)
زندگی تو را مسخره می‌کند که امروز وقت پیشرفت تو است.

کژال به دنبال او زمین را خیش می‌کشید، مویه می‌کرد و روناک را صدا می‌زد.
کژال به دنبال او به زمین چنگ می‌زد و گریه و زاری می‌کرد و روناک را صدا می‌کرد.

«گفت: جان پدر! تو نیز اگر بخفتی بِه از آن که در پوستین خلق افتی.» (سعدی)
گفت: عزیز پدر! تو هم اگر بخوابی بهتر از آن است که غیبت دیگران را بکنی.

پاسخ تشریحی

معنای درست بیت موجود در گزینه دوم این سؤال، چنین است: «زندگی تو خوب می‌شود. اکنون زمان رشد و پیشرفت تو است.»

۵. تعداد واژه‌های با معنای نادرست در کدام‌یک از گزینه‌های زیر، بیشتر است؟

ان شاءالله: اگر خدا بخواهد / اسوه: نمونه، الگو / پروا: حیا و عفت / خار: ذلیل و زبون

حریص: عصبانی، بسیار خشمگین / رأفت: مهربانی و نرم‌دلی / صواب: پاداش آخرت / عازم: خارج از جایی

شایان: زیاد و عظیم / عطا کردن: بخشیدن گناهان / مأوا گرفتن: فرار کردن / متعبد: خداوند، آنچه ستایش می‌شود.

مصحف: کتاب، قرآن / نوکار: تازه‌کار و بی‌تجربه / توفیق: همراهی / دریغ: حسرت و افسوس

پاسخ تشریحی
مشاهده پاسخ تشریحی برخی از سوالات، نیاز به عضویت در مجله فرادرس و ورود به آن دارد.

۶. در کدام گزینه هیچ‌ معنای نادرستی وجود ندارد؟

محبوب: معشوق، دوست‌داشتنی / همت: تلاش و اراده / معبود: خداوند، آنچه پرستیده می‌شود. / شوفر: مغازه‌دار

اندرز: پند و نصیحت / حیران: سرگشته، از خود بی‌خبر / تبسم: مسخره کردن / تحمیل: شکیبایی و بردباری

عین: شبیه و همانند / عجز: ناتوانی / طاغوت: نادرست / عبرت نمودم: تعجب کردم / حیات: بخشی از خانه

غنیمت شمردن: قدر دانستن، فایده و سود بردن از چیزی / عنایت: توجه و لطف / تن و روان: جسم و روح / روله: فرزند، بچه (در زبان کردی)

پاسخ تشریحی
مشاهده پاسخ تشریحی برخی از سوالات، نیاز به عضویت در مجله فرادرس و ورود به آن دارد.

۷. کدام گزینه را درست معنی کرده‌ایم؟

نمودش بس که دور آن راه نزدیک
شدش گیتی به پیش چشم، تاریک
(پروین اعتصامی)
آن راه دور، آنقدر برایش نزدیک به نظر آمد که جهان پیش چشمانش تاریک شد.

«گفتم: «ای تن! رنج از بهر خدای بکش.»» (بستان‌العارفین)
گفتم: «ای بدن من! به خاطر خدا سختی را تحمل کن.» 

می‌گویند وقت طلاست ولی بدون تردید وقت از طلا گران‌بهاتر است.
می‌گویند که زمان مانند طلا باارزش است اما بدون اطمینان، زمان باارزش‌تر از طلا است.

تا الله اکبر ظهر، یک دم آرام نگرفتم، در تک و دو بودم و شهر را پر کردم که: «دارم می‌روم اصفهان.»
تا اذان ظهر، آرام بودم و پس از آن در جاهای مختلفی از شهر بودم و به همه گفتم که می‌خواهم به اصفهان بروم.

پاسخ تشریحی
مشاهده پاسخ تشریحی برخی از سوالات، نیاز به عضویت در مجله فرادرس و ورود به آن دارد.

۸. در هرکدام از گزینه‌های زیر معنای یک واژه نادرست است که آن را به حالت برجسته مشخص کرده‌ایم. در کدام گزینه، واژه درست را به‌عنوان واژه با معنای نادرست مشخص کرده‌ایم؟ 

مسرت: خوشحالی و شادمانی / کام: آرزو و میل / گوشزد کزدن: زود و خورد، دعوا / نهضت: قیام و خیزش مردمی

هم‌نشین: یار و همراه / مَندیش: نیندیش / زلال: صاف و گوارا / روا بود: روان است

تسویه: پاک و تمیز کردن / روضه: ذکر مصیبت و نوحه‌سرایی / دلاویز: خوشایند و خوشبو / پژوهش: تحقیق و جست‌وجو

اعتراف: به زبان آوردن حقیقت و اشتباهات خود / بیتوته: نام مکانی در اصفهان / آب‌غوره گرفتن: گریه کردن

پاسخ تشریحی
مشاهده پاسخ تشریحی برخی از سوالات، نیاز به عضویت در مجله فرادرس و ورود به آن دارد.

۹. معنی کدام گزینه نادرست است؟

نیما پس از اندکی درنگ چنین خواند: نام بعضی نفرات رزق روحم شده است.
نیما پس از مکثی کوتاه چنین خواند: نام و یادآوری برخی از انسان‌ها، روزی و خوراک روح من شده است.

هرگز به روی کسی خیره نگاه نمی‌کرد و بیشتر اوقات، چشم‌هایش را به زمین می‌دوخت.
هرگز به‌طور مداوم به کسی نگاه نمی‌کرد و بیشتر زمان‌ها اصلاً به زمین نگاه نمی‌کرد.

همه گل‌های عالم آزمودم
ندیدم چون تو و عبرت نمودم
(ملک‌الشعرای بهار)
همه گل‌های دنیا را امتحان کردم و گلی مانند تو را پیدا نکردم و این باعث تعجب من شد.

بُوی در دو گیتی ز بد رستگار
نکوکار گردی بر کردگار
(فردوسی)
در دو جهان (دنیا و آخرت) از بدی‌ها رهایی پیدا کنی و در پیشگاه خداوند درستکار باشی.

پاسخ تشریحی
مشاهده پاسخ تشریحی برخی از سوالات، نیاز به عضویت در مجله فرادرس و ورود به آن دارد.

۱۰. در کدام گزینه بیشتر از دو واژه با معنای اشتباه وجود دارد؟

تنه زدن: زدن بالاتنه خود به دیگری / سیما: چهره، صورت / تظاهرات: نشانه‌ها / استقبال: به پیشواز کسی رفتن

مثل رعد: به‌آرامی / محبوب: دوست داشتنی، معشوق / استوار: دارای گیرایی / خدشه: صدمه، آسیب

مهر: محبت و دوستی / تشویق: تحسین، آفرین گفتن / التماس: خواهش و تمنا / دور او حلقه زدند: او را دستگیر کردند

نمادین: نمایشی / وادار کنم: پشیمان کنم / گودال: قبر، گور / اطاعت: فرماندهی / کاشانه: خانه

پاسخ تشریحی
مشاهده پاسخ تشریحی برخی از سوالات، نیاز به عضویت در مجله فرادرس و ورود به آن دارد.

جمع بندی معنی کلمات فارسی هفتم

در این مطلب از مجله فرادرس معنی کلمات فارسی هفتم از درس اول تا درس آخر را بررسی کردیم. یعنی درس به درس پیش رفتیم و معنای هر واژه یا عبارت دشوار در هر درس را بیان کردیم. در پایان مطلب نیز سؤال‌هایی چهارگزینه‌ای قرار دادیم تا با استفاده از آن‌ها تمرین کنید و یادگیری خود از معنای این کلمات را بسنجید.

بر اساس رای ۰ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
کتاب فارسی هفتم
دانلود PDF مقاله
نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *