فعل معلوم در عربی چیست؟ — به زبان ساده + مثال

در آموزشهای پیشین مجله فرادرس، با فعل و انواع آن در زبان عربی آشنا شدیم. در این آموزش، مطالبی را درباره فعل معلوم در عربی بیان میکنیم.
مروری بر انواع فعل در عربی
انواع فعل در زبان عربی را میتوان از جهات مختلف دستهبندی کرد. این دستهبندیها به ما در صرف فعل در عربی کمک خواهد کرد. در ادامه، به مهمترین این دستهبندیها اشاره میکنیم.
- انواع فعل در عربی از نظر شخص: از نظر شخص، فعل عربی به سه دسته اولشخص (متکلم)، دومشخص (مخاطب) و سومشخص (غایب) تقسیم میشود. زمانی که خود گوینده و فاعل چیزی را درباره خود بیان میکند، «متکلم» یا «اولشخص» است. بنابراین، ضمایر من و ما مربوط به اولشخص هستند که در عربی به آنها، بهترتیب، «متکلم وحده» و «متکلم معالغیر» میگویند. زمانی که به فاعلی میپردازیم که حضور دارد، فعل «مخاطب» یا «دومشخص» است. ضمایر تو و شما مربوط به فعل دومشخص هستند که در عربی به آنها مخاطب میگویند. وقتی که در مورد فاعلی صحبت میکنیم و او در آنجا حضور ندارد، «غایب» یا «سومشخص داریم. ضمایر او و آنها مربوط به فعل سومشخص هستند که در عربی غایب نامیده میشوند.
- انواع فعل در عربی از نظر جنس: اما فعل در عربی از نظر جنس نیز انواعی دارد. در برخی زبانها، مانند زبان فارسی، فعلها برای فاعلهای مذکر و مؤنث تفاوتی با هم ندارند. اما در زبان عربی، جنس فاعل که در فعل نمود پیدا میکند مهم است و فعل در زبان عربی میتواند «مذکر» یا «مؤنث» باشد.
- انواع فعل در عربی از نظر عدد: در عربی، از نظر عدد نیز افعال به سه دسته تقسیم میشوند. بدین شکل که در عربی از هر سه شخص استفاده میشود. عدد فعل در عربی بر سه قسم است: «مفرد»، «مثنی» و «جمع». منظور از مفرد یک نفر، منظور از مثنی دو نفر و منظور از جمع سه نفر و بیشتر است.
- نکته: با توجه به آنچه در بخشهای قبل گفتیم، در زبان عربی سه شخص، دو جنس و سه عدد داریم. اگر این حالتها را ترکیب کنیم، تعداد هجده (۱۸ = ۳ × ۲ × ۳) صیغه خواهیم داشت. اما در زبان عربی همه صیغهها برای اولشخص بیان نمیشوند، زیرا مثنی و جمع برای آن یکی هستند. به این ترتیب، میتوان صیغههای فعل در زبان عربی را اینگونه نوشت: مفرد مذکر غایب، مفرد مؤنث غایب، مثنی مذکر غایب، مثنی مؤنث غایب، جمع مذکر غایب، جمع مؤنث غایب، مفرد مذکر مخاطب، مفرد مؤنث مخاطب، مثنی مذکر مخاطب، مثنی مؤنث مخاطب، جمع مذکر مخاطب، جمع مؤنث مخاطب، متکلم وحده، متکلم معالغیر.

- انواع فعل در عربی از نظر زمان: در عربی، از نظر زمان، فعل به سه دسته ماضی (گذشته)، مضارع (حال) و مستقبل (آینده) دستهبندی میشود.
- «فعل ماضی» فعلی است که بر گذشته دلالت دارد و درباره کاری یا چیزی است که در گذشته انجام شده است. برای ساختن فعل ماضی در عربی، کافی است به انتهای ریشه فعل، پسوندهایی را اضافه کنیم که نشاندهنده شخص و عدد و جنس فعل هستند. برای آشنایی بیشتر با فعل ماضی، به آموزش «فعل ماضی در عربی چیست؟ + مثال و به زبان ساده» مراجعه کنید.
- «فعل مضارع» یکی دیگر از افعال در زبان عربی است که برای بیان انجام کار یا پذیرفت حالت در زمان حال استفاده میشود. برای ساخت فعل مضارع باید به ابتدا و انتهای ریشه فعل پیشوند و پسوند اضافه کنیم. برای آشنایی بیشتر با فعل مضارع در عربی، به آموزش «فعل مضارع در عربی چیست؟ – به زبان ساده + مثال» مراجعه کنید.
- «فعل مستقبل» در عربی، فعلی است که برای انجام کار یا بیان حالتی در زمان آینده استفاده میشود. برای ساخت فعل مستقبل، کافی است پیشوند «سَـ» را به ابتدای فعل مضارع اضافه کنیم. یک راه دیگر این است که کلمه «سَوفَ» را قبل از فعل مضارع بیاوریم. البته دقت داشته باشید که «سَـ» برای آینده نزدیک و «سَوفَ» برای آینده دور است. برای آشنایی بیشتر با فعل مستقبل، به آموزش «فعل مستقبل در عربی چیست؟ — نحوه ساخت + مثال» مراجعه کنید.
در ادامه، صیغههای ماضی، مضارع و مستقبل ریشه «ذَهَبَ» را آوردهایم.
صیغه ↓ / زمان ← | ماضی | مضارع | مستقبل |
مفرد مذکر غایب | ذَهَبَ | یَذهَبُ | سَیَذهَبُ |
مفرد مؤنث غایب | ذَهَبَتْ | تَذهبُ | سَتَذهبُ |
مثنی مذکر غایب | ذَهَبا | یَذهَبانِ | سَیَذهَبانِ |
مثنی مؤنث غایب | ذَهَبَتَا | تَذهبان | سَتَذهبان |
جمع مذکر غایب | ذَهَبُوا | یَذهَبونَ | سَیَذهَبونَ |
جمع مؤنث غایب | ذَهَبْنَ | یَذهبنَ | سَیَذهبنَ |
مفرد مذکر مخاطب | ذَهَبْتَ | تذهبُ | سَتذهبُ |
مفرد مؤنث مخاطب | ذَهَبْتِ | تَذهَبینَ | سَتَذهَبینَ |
مثنی مذکر مخاطب | ذَهَبْتُما | تَذهبانِ | سَتَذهبانِ |
مثنی مؤنث مخاطب | ذَهَبْتُما | تَذهَبانِ | سَتَذهَبانِ |
جمع مذکر مخاطب | ذَهَبْتُمْ | تَذهَبونَ | سَتَذهَبونَ |
جمع مؤنث مخاطب | ذَهَبْتُنَّ | تَذهَبنَ | سَتَذهَبنَ |
متکلم وحده | ذَهَبْتُ | اَذهَبُ | سَاَذهَبُ |
متکلم معالغیر | ذَهَبْنا | نذَهَب | سَنذَهَب |
برای آشنایی با مباحث عربی دبیرستان، پیشنهاد میکنیم به مجموعه آموزشهای دروس دبیرستان و پیش دانشگاهی فرادرس مراجعه کنید که لینک آن در ادامه آورده شده است.
- برای مشاهده مجموعه آموزشهای دروس دبیرستان و پیش دانشگاهی + اینجا کلیک کنید.
آشنایی با فعل صحیح و فعل معتل در عربی
به فعلی که یکی از حروف اصلی آن حرف علّه (یکی از حروفِ و، الف، ی) باشد، «فعل مُعتَل» میگوییم. در مقابل، فعلی که ریشهاش حرف علّه نداشته باشد، «فعل صحیح» نام دارد.
فعل صحیح، خود به سه دسته تقسیم میشود:
- مهموز: یکی از حرفهای اصلی آن همزه است؛ مانند أخذَ، سألَ، قَرأ.
- مضاعف: ریشهاش دو حرف همجنس دارد؛ مانند فکَّ، فرَّ، وسوَسَ، زَلزلَ.
- سالم: نه مهموز است، نه مضاعف و نه معتل؛ مانند کتبَ، نَصرَ.
فعل معتل نیز انواعی دارد:
- مثال: اولین حرف اصلی آن «ی» یا «و» است؛ مانند وَعَدَ، یَسَرَ.
- أجوف: دومین حرف اصلی آن عله است؛ مانند قوَلَ، فَوَز، سیَرَ، بَیعَ.
- ناقص: سومین حرف اصلی آن عله است؛ مانند دَعوَ، تلَوَ، هدَیَ، شَفیَ.
- لَفیف: دو حرف از حروف اصلی آن عله است:
- لفیف مفروق: اگر حرف اول و سوم عله باشند، لفیف مفروق نام دارد؛ مانند وَلی، وَقی
- لفیف مقرون: اگر حرف دوم و سوم عله باشند، لفیف مقرون است؛ مانند سَویَ، شَویَ
آشنایی با فعل مجرد و فعل مزید در عربی
فعل بسیط یا ساده یا مجرد (الفِعْل المُجَرَّد) فعلی است که ریشه ماضی آن سه یا چهار حرف اصلی دارد و بهترتیب به دو نوع ثلاثی و رباعی تقسیم میشود. فعلهای ثلاثی مجرد سهحرفی و ساده هستند. حروف ریشه این فعلها میتواند شامل حروف عله (حرفهای «و»، «الف»، «ی») باشد. این نوع افعال فعلهای مزید را در عربی تشکیل میدهند. از فعلهای ثلاثی مجرد میتوان به این موارد اشاره کرد: کَتَبَ، قَالَ، فَتَحَ، دَعَا، ضَرَبَ، جَرَى، فَرِحَ، وَعَدَ، حَفِظَ، صَامَ، قَطَعَ، نَسَى، سَهَا، شَرِبَ اشاره کرد.
اما، مزید فعلی است که با افزودن حرف به فعلهای مجرد بهدست آمده و معنای جدیدی از آنها را ساخته است. فعل مزید خود به دو دسته ثلاثی مزید و رباعی مزید تقسیم میشود. حروف اضافهشده معنی دیگری به ریشه میدهند؛ یعنی معنای جدید که با ثلاثی مجرد متفاوت، اما همچنان به آن مربوط است. مثلاً اِسْتَوْقَفَ از ریشه وَقَفَ به معنای توقف کردن است و اِسْتَوْقَف به معنای درخواست توقف کردن است. از مثالهای فعل ثلاثی مزید میتوان به این فعلها اشاره کرد: هَاجَمَ، اِنْفَعَلَ، خَمَّنَ، تَحَدَّثَ، اِسْتَفْهَمَ، خَوَّفَ، اِسْتَقَال، أَوْجَد، نَاهَضَ، اِسْتَوْقَفَ، اِجْتَمَعَ.
فعل لازم و متعدی چیست؟
فعلها را از نظر داشتن یا نداشتن مفعول میتوان به دو دسته فعل لازم و فعل متعدی تقسیمبندی کرد. فعلهایی که برای کامل شدن به مفعول نیاز ندارند، «فعل لازم» نامیده میشوند و فعلهایی که با مفعول معنی پیدا میکنند، «فعل متعدی» هستند. در ادامه، با این فعلها آشنا میشویم.
فعلهای لازم، که در فارسی به آنها ناگذر نیز میگویند، برای تشکیل جمله معنادار به مفعول نیاز ندارند و در جملات بدون مَفْعُول معنا دارند. این افعال در کنار یک فاعل میآیند. برای مثال، جَلَسَ، قَامَ، وصَلَ، ذَهَبَ، حَضَرَ، نَام، تَکَلَّمَ، اِنْکَسَرَ، عَصَّبَ، اِسْتَرَاحَ، اِنْتَظَر، تَکَسَلَ نمونههایی از فعل لازم در عربی هستند. به معنی فعلهای لازم زیر دقت کنید که فقط فاعل دارند و برای کامل شدن معنای جمله نیازی به مفعول ندارند:
- جَلَسْتُ: نشستم.
- اِنْصَرَفَ الأَوْلَاد: پسرها رفتند.
- نَامَتِ الأُسِرَة: اعضای خانواده خوابیدند.
- اِنْکَسَرَتِ النَّافِذِة: پنجره را شکستی.
- اِسْتَرَاحَ اللاعِبُون: بازیکنان استراحت کردند.
- تَكَاسَل الطالِب: شاگرد تنبلی کرد.
فعلهای متعدی، که در زبان فارسی فعل گذرا نامیده میشوند، برای ساختن جمله معنادار به مَفْعُول نیاز دارند. افعال شَکَرَ، ضَرَبَ، فَهَّمَ، أَعْطَی، أَحْضَرَ، اِسْتَدَعَی، فَتَحَ، کَلَّمَ، شَاهَدَ، أَخْرَجَ، اِسْتَخْرَجَ نمونههایی از فعلهای متعدی در زبان عربی هستند. مثالهای زیر چند جمله با فعل متعدی را نشان میدهد:
- شَکَرْتُ الأُسْتَاذ: از استاد تشکر کردم (معنی آن را میتوان اینگونه نوشت: استاد را شکر کردم).
- خْرَجَتُ الکِتَاب: کتاب را بیرون آوردم.
- فَتَحنَا الباب: در را باز کردیم.
- أَعْطَیَ مُحَمَّد عَلِیًّا کِتَابًا: محمد کتابی را به علی داد.
- تُشَاهَد الأُسْرَة التِّلْفَاز: خانواده در حال تماشای تلویزیون هستند (خانواده دارند تلوزیون را تماشا میکنند).
- شجَعَ سامَ أُخْتَهُ: سام خواهرش را تشویق کرد.
در ادامه، به فعل معلوم در عربی و تفاوت آن با مفعل مجهول میپردازیم.
فعل معلوم در عربی چیست؟
با توجه به اینکه فعل بهگونهای باشد که فاعل را مشخص کند یا نه، و به تعبیر دیگر، از نظر مشخص بودن مفعول، در زبان عربی فعل به دو دسته معلوم و مجهول تقسیم میشود. در ادامه، این دو را معرفی میکنیم.
فعل معلوم فعلی است که فاعل آن مشخص است و مستقیماً به فاعل نسبت داده میشود. مثلاً در جمله «کتبَ التلمیذُ الدرسَ» فعل «کتب» به فاعل، یعنی «التلمیذُ» نسبت داده شده است و در جمله بیان شده که دانشآموز درس خواند، یعنی فاعل (دانشآموز) آمده است. مثالهای زیر فعل معلوم را نشان میدهند.
- يدرسُ الطالبُ الدرسَ (دانشآموز درس را یاد میدهد): «يدرس» فعل مضارع مرفوع، «الطالب» نیز فاعل مرفوع، «الدرس» مفعول منصوب.
- تحبُ الطالبةُ الرسمَ (دانشآموز نقاشی را دوست دارد): «تحب» فعل مضارع مرفوع، «الطالبة» فاعل مرفوع، «الرسم» مفعول منصوب.
- أكلَ الطفل التفاحةَ (کودک سیب را خورد): «أكل» فعل ماضي، «الطفل» فاعل مرفوع، «التفاحة» مفعول منصوب.
فعل معلوم شکلی از فعل است که درباره فاعل چیزی را بیان میکند، یعنی فاعلِ فعل را مشخص میکند. مثالهای زیر فعل معلوم دارند (به ترجمه جملات دقت کنید):
- 〈أَن سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فِي الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ〉 (كه خدا بر ايشان خشم گرفت، و پيوسته در عذاب مىمانند)
- 〈حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ〉 (تا به غروبگاه خورشيد رسيد)
نکته: در زبان عربی، به فعل معلوم «المبنی للمعلوم» و «اَلْفِعْلُ الْمَعْرُوْفُ» نیز میگویند.
فعل مجهول به فعلی گفته میشود كه فاعل آن مشخص نيست و در واقع، به مفعول نسبت داده میشود. مثلاً در جمله «كُتِبَ الدرسُ» فعل «كُتِبَ» به مفعول «الدرسُ» نسبت داده شده است. به عبارت دیگر، در این جمله گفتهایم درس خوانده شده و نگفتهایم توسط چه فاعلی و چه کسی خوانده شده است.
نکته: در زبان عربی، به فعل مجهول «المبنی للمجهول» و «اَلْفِعْلُ الْمَجهول» نیز میگویند.
برخلاف فعل معلوم، در فعل مجهول، فاعل فعل را نمیدانیم و به عبارت دیگر، فاعل مشخص نشده است. مثالهایی از فعل مجهول در ادامه آورده شده است.
- مُنِحَ محمدٌ هديةً (به محمد هدیه داده شد): «مُنح» فعل ماضي مجهول، «محمد» نائب فاعل مرفوع، «هدية» مفعول منصوب.
- عُلِمَ أنَ التعلمً جيدُ (دانسته شد که یادگیری خوب است): فعل ماضي مجهول، «التعلم» اسم منصوب، «جيد» خبر مرفوع
- يعرفُ المجرمونُ بسيماهم (گناهکاران با چهرهشان شناخته میشوند): «يعرف» فعل مضارع مجهول، «المجرمون» نائب فاعل، «سيماهم» اسم مجرور.
اکنون که تفاوت فعل مجهول و فعل معلوم در عربی را از نظر معنا میدانیم، میتوانیم چگونگی تبدیل فعل معلوم به فعل مجهول را بیان کنیم که خود نشاندهده تفاوت بین فعل معلوم و فعل مجهول را از نظر ساختاری نشان میدهد.
تبدیل فعل معلوم به فعل مجهول
معمولاً از فعل متعدی یا گذرا، که در بخشهای قبلی معرفی کردیم، فعل مجهول میسازیم. از آنجا که تنها فعل گذراست که میتواند مفعول داشته باشد، میتوان چنین نتیجه گرفت که فعل مجهول همیشه از فعل متعدی (فعل گذرا) ساخته میشود و خود فعل مجهول حکم فعل لازم (ناگذر) را دارد. در جملهای با فعل مجهول دو جزء مهم داریم: یکی فعل و دیگری مفعولی که کاری رویش انجام شده یا حالتی پذیرفته و فاعل آن را نمیدانیم.
نکته: در فعل مجهول، مفعول حرکت فاعل (یعنی ضمه) را میگیرد. در عربی به این مفعولِ فعل مجهول، «نایب فاعل» (نَائِبُ الفَاعِل) میگوییم.
برای مثال، به جمله زیر دقت کنید:
- 〈وَ وُضِعَ الْكِتَابُ〉 (و پرونده [اعمال] [باز] گذاشته میشود)
در جمله بالا، الْكِتَابُ مفعول است و وُضِعَ یک فعل مجهول. در این جمله، به الْكِتَابُ «نایب فاعل» میگوییم.
تبدیل فعل معلوم ماضی به فعل مجهول
در زبان عربی، فعل ماضی مجهول را با تغییر حرکت فعل معلوم (فَعَلَ، فَعِلَ، فَعُلَ) به فُعِلَ تشکیل میدهیم. این تغییر برای همه افعال برقرار است. بهعبارت دیگر، تبدیل حرکت حرف اول ریشه به ضمه و تغییر حرکت حرف دوم به کسره فعل ماضی را مجهول میکند.
در ادامه این بخش، به روش ساخت فعل مجهول ماضی در عربی برای انواع فعلها میپردازیم. برای بررسی این فعلها، بهتر است انواع فعل را که در ابتدای آموزش بیان کردیم، مطالعه کنید.
تبدیل فعل ماضی صحیح به فعل مجهول
در این بخش، به نحوه مجهول کردن فعل صحیح میپردازیم.
نحوه فعل مجهول کردن انواع فعل صحیح ماضی، از قبیل سالم، مهموز و مضاعف، از همان قاعدهای پیروی میکند که در بالا به آن اشاره کردیم. در جدول زیر، مثالهایی از تبدیل فعلهای رَفَعَ، أمَرَ، سَأَلَ، هَزَأَ، عَضَّ به فعل معلوم را آوردهایم.
صیغه ↓ / فعل ← | سالم | مهموز | مهموز | مهموز | مضاعف |
مفرد مذکر غایب | رُفِعَ (بالا برده شد) | أُمِرَ (امر شد) | سُئِلَ (مورد سؤال قرار گرفت) | هُزِأَ (تمسخر شد) | عُضَّ (گزیده شد) |
مفرد مؤنث غایب | رُفِعَتْ (بالا برده شد) | أُمِرَتْ (امر شد) | سُئِلَتْ (مورد سؤال قرار گرفت) | هُزِأَتْ (تمسخر شد) | عُضَّتْ (گزیده شد) |
مثنی مذکر غایب | رُفِعَا (بالا برده شدند) | أُمِرَا (امر شدند) | سُئِلَا (مورد سؤال قرار گرفتند) | هُزِأَا (تمسخر شدند) | عُضَّا (گزیده شدند) |
مثنی مؤنث غایب | رُفِعَتَا (بالا برده شدند) | أُمِرَتَا (امر شدند) | سُئِلَتَا (مورد سؤال قرار گرفتند) | هُزِأَتَا (تمسخر شدند) | عُضَّتَا (گزیده شدند) |
جمع مذکر غایب | رُفِعُوا (بالا برده شدند) | أُمِرُوْا (امر شدند) | سُئِلُوْا (مورد سؤال قرار گرفتند) | هُزِأُوْا (تمسخر شدند) | عُضُّوْا (گزیده شدند) |
جمع مؤنث غایب | رُفِعْنَ (بالا برده شدند) | أُمِرْنَ (امر شدند) | سُئِلْنَ (مورد سؤال قرار گرفتند) | هُزِأَنَ (تمسخر شدند) | عُضِضْنَ (گزیده شدند) |
مفرد مذکر مخاطب | رُفِعْتَ (بالا برده شدی) | أُمِرْتَ (امر شدی) | سُئِلْتَ (مورد سؤال قرار گرفتی) | هُزِأَتَ (تمسخر شدی) | عُضِضْتُ (گزیده شدی) |
مفرد مؤنث مخاطب | رُفِعْتِ (بالا برده شدی) | أُمِرْتِ (امر شدی) | سُئِلْتِ (مورد سؤال قرار گرفتی) | هُزِأَتِ (تمسخر شدی) | عُضِضْتِ (گزیده شدی) |
مثنی مذکر مخاطب | رُفِعْتُمَا (بالا برده شدید) | أُمِرْتُمَا (امر شدید) | سُئِلْتُمَا (مورد سؤال قرار گرفتید) | هُزِأَتُمَا (تمسخر شدید) | عُضِضْتُمَا (گزیده شدید) |
مثنی مؤنث مخاطب | رُفِعْتُمَا (بالا برده شدید) | أُمِرْتُمَا (امر شدید) | سُئِلْتُمَا (مورد سؤال قرار گرفتید) | هُزِأَتُمَا (تمسخر شدید) | عُضِضْتُمَا (گزیده شدید) |
جمع مذکر مخاطب | رُفِعْتُمْ (بالا برده شدید) | أُمِرْتُمْ (امر شدید) | سُئِلْتُمْ (مورد سؤال قرار گرفتید) | هُزِأَتُمْ (تمسخر شدید) | عُضِضْتُمْ (گزیده شدید) |
جمع مؤنث مخاطب | رُفِعْتُنَّ (بالا برده شدید) | أُمِرْتُنَّ (امر شدید) | سُئِلْتُنَّ (مورد سؤال قرار گرفتید) | هُزِأَتُنَّ (تمسخر شدید) | عُضِضْتُنَّ (گزیده شدید) |
متکلم وحده | رُفِعْتُ (بالا برده شدم) | أُمِرْتُ (امر شدم) | سُئِلْتُ (مورد سؤال قرار گرفتم) | هُزِأَتُ (تمسخر شدم) | عُضِضْتُ (گزیده شدم) |
متکلم معالغیر | رُفِعْنَا (بالا برده شدیم) | أُمِرْنَا (امر شدیم) | سُئِلْنَا (مورد سؤال قرار گرفتیم) | هُزِأَنَا (تمسخر شدیم) | عُضِضْنَا (گزیده شدیم) |
تبدیل فعل ماضی معتل به فعل مجهول
در این بخش، با روش مجهول کردن فعلهای معتل آشنا میشویم.
فعلهای معتلِ مثال، اجوف، ناقص و لفیف نیز مشابه قاعدهای که گفتیم، مجهول میشوند. در جدول زیر، صیغههای مجهول فعلهای وعد، قال و دعی را آوردهایم.
صیغه ↓ / فعل ← | مثال | اجوف | ناقص |
مفرد مذکر غایب | وُعِدَ (وعده داده شد) | قِیْلَ (گفته شد) | دُعِىَ (فراخوانده شد) |
مفرد مؤنث غایب | وُعِدَتْ (وعده داده شد) | قِیْلَتْ (گفته شد) | دُعِیَتْ (فراخوانده شد) |
مثنی مذکر غایب | وُعِدَا (وعده داده شدند) | قِیْلَا (گفته شدند) | دُعِیَا (فراخوانده شدند) |
مثنی مؤنث غایب | وُعِدَتَا (وعده داده شدند) | قِیْلَتَا (گفته شدند) | دُعِیَتَا (فراخوانده شدند) |
جمع مذکر غایب | وُعِدُوْا (وعده داده شدند) | قِیْلُوْا (گفته شدند) | دُعُوْا (فراخوانده شدند) |
جمع مؤنث غایب | وُعِدْنَ (وعده داده شدند) | قُلْنَ (گفته شدند) | دُعِیْنَ (فراخوانده شدند) |
مفرد مذکر مخاطب | وُعِدْتَ (وعده داده شدی) | قُلتَ (گفته شدی) | دُعِیْتَ (فراخوانده شدی) |
مفرد مؤنث مخاطب | وُعِدْتِ (وعده داده شدی) | قُلتِ (گفته شدی) | دُعِیْتِ (فراخوانده شدی) |
مثنی مذکر مخاطب | وُعِدْتُمَا (وعده داده شدید) | قُلتُمَا (گفته شدید) | دُعِیْتُمَا (فراخوانده شدید) |
مثنی مؤنث مخاطب | وُعِدْتُمَا (وعده داده شدید) | قُلتُمَا (گفته شدید) | دُعِیْتُمَا (فراخوانده شدید) |
جمع مذکر مخاطب | وُعِدْتُمْ (وعده داده شدید) | قُلتُمْ (گفته شدید) | دُعِیْتُمْ (فراخوانده شدید) |
جمع مؤنث مخاطب | وُعِدْتُنَّ (وعده داده شدید) | قُلتُنَّ (گفته شدید) | دُعِیْتُنَّ (فراخوانده شدید) |
متکلم وحده | وُعِدْتُ (وعده داده شدم) | قُلتُ (گفته شدم) | دُعِیْتُ (فراخوانده شدم) |
متکلم معالغیر | وُعِدْنَا (وعده داده شدیم) | قُلنَا (گفته شدیم) | دُعِیْنَا (فراخوانده شدیم) |
وقتی فعل اجوف باشد (مثلاً قَالَ)، برای مجهول کردن آن طبق قاعدهای که گفتیم عمل میکنیم، اما برای تلفظ آسان بهصورت «قِيْلَ» مینویسیم.
نکته: فعلهای عربیای که اولین حرف ریشه آنها «ی» است، معمولاً افعال ناگذر یا لازم هستند. از این رو شکل مجهول این افعال را نمیتوان تشکیل داد؛ برای نمونه فعل «يَئِسَ» اینگونه است.
مجهول کردن فعل ماضی اجوف
نکته: همانطور که در جدول بالا میبینیم، سوم شخص مؤنث جمع «قُلْنَ» است. صیغههای پس از آن طبق قواعد فعل ماضی میآیند.
تبدیل فعل معلوم مضارع به فعل مجهول
برای تبدیل فعل مضارع معلوم در عربی به فعل مضارع مجهول، باید حرکت حرف نشانه مضارع (یـ ، تـ ، أ ، نـ ) را به ضمه و همچنین، حرکت عین الفعل را به فتحه تبدیل کنیم. در ادامه، چند مثال را از این فعلها ارائه میکنیم.
تبدیل فعل مضارع صحیح به فعل مجهول
جدول زیر صیغههای فعلهای سالم، مهموز و مضاف را که مجهول شدهاند، نشان میدهد.
صیغه ↓ / فعل ← | سالم | مهموز | مهموز | مهموز | مضاعف |
مفرد مذکر غایب | یُرْفَعُ (بالا برده میشود) | یُؤْمَرُ (امر میشود) | یُسْأَلُ (مورد سؤال قرار میگیرد) | یُهْزَأُ (تمسخر میشود) | یُعَضُّ (گزیده میشود) |
مفرد مؤنث غایب | تُرْفَعُ (بالا برده میشود) | تُؤْمَرُ (امر میشود) | تُسْأَلُ (مورد سؤال قرار میگیرد) | تُهْزَأُ (تمسخر میشود) | تُعَضُّ (گزیده میشود) |
مثنی مذکر غایب | یُرْفَعَانِ (بالا برده میشوند) | یُؤْمَرَانِ (امر میشوند) | یُسْأَلانِ (مورد سؤال قرار میگیرند) | یُهْزَئانِ (تمسخر میشوند) | یُعَضَّانِ (گزیده میشوند) |
مثنی مؤنث غایب | تُرْفَعَانِ (بالا برده میشوند) | تُؤْمَرَانِ (امر میشوند) | تُسْأَلانِ (مورد سؤال قرار میگیرند) | تُهْزَئانِ (تمسخر میشوند) | تُعَضَّانِ (گزیده میشوند) |
جمع مذکر غایب | یُرْفَعُوْنَ (بالا برده میشوند) | یُؤْمَرُوْنَ (امر میشوند) | یُسْأَلونَ (مورد سؤال قرار میگیرند) | یُهْزَأُوْنَ (تمسخر میشوند) | یُعَضُّوْنِ (گزیده میشوند) |
جمع مؤنث غایب | یُرْفَعْنَ (بالا برده میشوند) | یُؤْمَرْنَ (امر میشوند) | یُسْأَلْنَ (مورد سؤال قرار میگیرند) | یُهْزَئْنَ (تمسخر میشوند) | یُعَضَضْنَ (گزیده میشوند) |
مفرد مذکر مخاطب | تُرْفَعُ (بالا برده میشوی) | تُؤْمَرُ (امر میشوی) | تُسْأَلُ (مورد سؤال قرار میگیری) | تُهْزَأُ (تمسخر میشوی) | تُعَضُّ (گزیده میشوی) |
مفرد مؤنث مخاطب | تُرْفَعِیْنَ (بالا برده میشوی) | تُؤْمَرِیْنَ (امر میشوی) | تُسْأَلِیْنَ (مورد سؤال قرار میگیری) | تُهْزَئیْنَ (تمسخر میشوی) | تُعَضِّیْنَ (گزیده میشوی) |
مثنی مذکر مخاطب | تُرْفَعَانِ (بالا برده میشوید) | تُؤْمَرَانِ (امر میشوید) | تُسْأَلانِ (مورد سؤال قرار میگیرید) | تُهْزَئانِ (تمسخر میشوید) | تُعَضَّانِ (گزیده میشوید) |
مثنی مؤنث مخاطب | تُرْفَعَانِ (بالا برده میشوید) | تُؤْمَرَانِ (امر میشوید) | تُسْأَلانِ (مورد سؤال قرار میگیرید) | تُهْزَئانِ (تمسخر میشوید) | تُعَضَّانِ (گزیده میشوید) |
جمع مذکر مخاطب | تُرْفَعُوْنَ (بالا برده میشوید) | تُؤْمَرُوْنَ (امر میشوید) | تُسْأَلُونَ (مورد سؤال قرار میگیرید) | تُهْزَأُوْنَ (تمسخر میشوید) | تُعَضُّوْنِ (گزیده میشوید) |
جمع مؤنث مخاطب | تُرْفَعْنَ (بالا برده میشوید) | تُؤْمَرْنَ (امر میشوید) | تُسْأَلْنَ (مورد سؤال قرار میگیرید) | تُهْزَئْنَ (تمسخر میشوید) | تُعَضَضْنَ (گزیده میشوید) |
متکلم وحده | أُرْفَعُ (بالا برده میشوم) | أُؤْمَرُ (امر میشوم) | أُسْأَلُ (مورد سؤال قرار میگیرم) | أُهْزَأُ (تمسخر میشوم) | اُعَضُّ (گزیده میشوم) |
متکلم معالغیر | نُرْفَعُ (بالا برده میشویم) | نُؤْمَرُ (امر میشویم) | نُسْأَلُ (مورد سؤال قرار میگیریم) | نُهْزَأُ (تمسخر میشویم) | نُعَضُّ (گزیده میشویم) |
تبدیل فعل مضارع معتل به فعل مجهول
جدول زیر صیغههای فعلهای اجوف و ناقص را که مجهول شدهاند، نشان میدهد.
صیغه ↓ / زمان ← | اجوف | ناقص |
مفرد مذکر غایب | یُقَالُ (گفته میشود) | یُدْعَى (فراخوانده میشود) |
مفرد مؤنث غایب | تُقَالُ (گفته میشود) | تُدْعَى (فراخوانده میشود) |
مثنی مذکر غایب | یُقَالانِ (گفته میشوند) | یُدْعَیَانِ (فراخوانده میشوند) |
مثنی مؤنث غایب | تُقَالانِ (گفته میشوند) | تُدْعَیَانِ (فراخوانده میشوند) |
جمع مذکر غایب | یُقَالُوْنَ (گفته میشوند) | یُدْعَوْنَ (فراخوانده میشوند) |
جمع مؤنث غایب | یُقَالْنَ (گفته میشوند) | یُدْعَوْنَ (فراخوانده میشوند) |
مفرد مذکر مخاطب | تُقَالُ (گفته میشوی) | تُدْعَى (فراخوانده میشوی) |
مفرد مؤنث مخاطب | تُقَالِیْنَ (گفته میشوی) | تُدْعِیْنَ (فراخوانده میشوی) |
مثنی مذکر مخاطب | تُقَالانِ (گفته میشوید) | تُدْعَیَانِ (فراخوانده میشوید) |
مثنی مؤنث مخاطب | تُقَالانِ (گفته میشوید) | تُدْعَیَانِ (فراخوانده میشوید) |
جمع مذکر مخاطب | تُقَالُوْنَ (گفته میشوید) | تُدْعَوْنَ (فراخوانده میشوید) |
جمع مؤنث مخاطب | تُقَالْنَ (گفته میشوید) | تُدْعَوْنَ (فراخوانده میشوید) |
متکلم وحده | أُقَالُ (گفته میشوم) | أُدْعَى (فراخوانده میشوم) |
متکلم معالغیر | نُقَالُ (گفته میشویم) | نُدْعَى (فراخوانده میشویم) |
مثالهایی از فعل معلوم در عربی
در ادامه، جملاتی از قرآن آورده شده است که مثالهایی از فعل معلوم سعی کنید فعل معلوم در عربی و مجهول آنها را مشخص کنید.
- 〈وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ〉 (و خورشید و ماه یک جا جمع شدند)
- 〈إِنَّ الَّذِینَ یُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ کُبِتُوا کَمَا کُبِتَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ〉 (کسانى که با خدا و پیامبرش مخالفت ورزیدند ذلیل و خوار شدند، همچنان که پیشینیان آنها خوار شدهاند)
- 〈وَ فُتِحَتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ أَبْوَابًا〉 (و درهای آسمان به ابواب مختلف گشوده شد)
- 〈وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَىٰ ۖ وَهُمْ لَا يُنصَرُونَ〉 (و عذاب آخرت خواركنندهتر است و یاری نمیشوند)
〈أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ〉 (که دیگر هیچ ترسی (از وقایع آینده) و حزن و اندوهی (از گذشته خود) نداشته باشید و شما را به همان بهشتی که (انبیا) وعده دادند بشارت باد) - 〈يُجَادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَ مَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنظُرُونَ〉 ([مردم نادان] در حکم حق با آنکه حق آشکار و روشن شد، با تو جدل و نزاع خواهند کرد [و چنان حکم حق و طاعت خدا بر آنها دشوار و سخت است] که گویی معاینه مینگرند که آنها را به جانب مرگ میکشند)
〈وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّـهِ ۖ ثُمَّ تُوَفَّىٰ كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ〉 (و بترسید از روزی که شما را بهسوی خدا باز گردانند، پس هر کس پاداش عمل خویش خواهد یافت و به هیچ کس ستمی نکنند) - 〈هَـٰذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ ۖ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ يُصَبُّ مِن فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ〉 (این دو گروه (مؤمن و کافر) مخالف و دشمن یکدیگرند که در (دین) خدای خود باهم به جدال برخاستند، و کافران را لباسی از آتش دوزخ به قامت بریدهاند و بر سر آنان آب سوزان جهنم فرو ریزند)
- 〈وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ〉 (و چون به آنان گفته شود در زمین فساد نکنید مىگویند ما خود اصلاحگریم)
- 〈وَ قِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءَکِ وَ یَا سَمَاءُ أَقْلِعِی وَ غِیضَ الْمَاءُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ〉 (و به زمین خطاب شد که ای زمین، فوراً آب خود را فرو بر، و به آسمان امر شد که باران را قطع کن، و آب (به یک لحظه) خشک شد و حکم (قهر الهی) انجام یافت و کشتی بر کوه جودی قرار گرفت)
- 〈وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ وُضِعَ الْکِتَابُ وَ جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَالشُّهَدَاءِ وَ قُضِیَ بَیْنَهُم بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ〉 (و زمین به نور پروردگارش روشن شود و نامههاى اعمال را بنهند و پیامبران و گواهان را بیاورند و در میان مردم به حق داورى شود و بر کسى ستمى نرود)
- 〈وَ وُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ〉 (دفتر اعمال گشوده شود. مجرمان را بینى که از آنچه در آن آمده است بیمناکاند)
〈قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ〉 (بگو که مرا از پرستش آن خدایان باطل که شما میپرستید منع کردهاند)
همانطور که میبینیم، در جملههای زیر فعل معلوم در عربی به فعل مجهول تبدیل شده است.
- يشرب الإنسان المياه ← تشرب المياه
- باع التاجر الفاكهة ← بيعت الملابس
- تصدق الرجل بجنيه ← تصُدق بجنيه
- يلعب الطفل بالكرة ← يلعب بالكرة
- هزم الجيش العدو ← هزم العدو
- قال المعلم للطالب ← قيل للطالب
- يحترم الناس العالم ← يحترم العالم
سوالات رایج درباره فعل معلوم در عربی
در این بخش به برخی از سوالات متداول و پرتکرار درباره مبحث فعل معلوم در عربی به طور خلاصه پاسخ میدهیم.
فعل معلوم در عربی چیست؟
به فعلی که فاعل و انجام دهنده کار در آن معلوم و مشخص باشد فعل معلوم میگویند.
فعل مجهول در عربی چگونه ساخته میشود؟
برای ساختن فعل مجهول باید به سراغ فعلهای متعدی برویم. بعد از حذف فاعل از مفعولبه در جایگاه نائب فاعل استفاده میکنیم.
تمرین فعل معلوم در عربی
برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «مطلب …»، میتوانید از تمرینهایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید. آزمون اول شامل N سؤال است و پس از پاسخ دادن به تمامی پرسشها و ظاهر شدن دکمه «دریافت نتیجه آزمون»، میتوانید نمره عملکردتان را مشاهده کنید و جوابهای درست و نادرست را نیز ببینید. پاسخ سؤالات نیز بعد از هر آزمون آمده است.
تمرین اول
گزینه صحیح را انتخاب کنید.
۱. شکل مجهول جمله «کتبتْ مریمُ الدرسَ» کدام گزینه است؟
کُتِبَ بالدرسِ.
کُتِبَ الدرسُ.
کُتِبَ الدرسَ.
کُتِبَتْ الدرسُ.
۲. در عبارت «ساعدنا أبونا» مفعولبه و فاعل کدامها هستند؟
نا، أبونا
أبو، نا
نا، هو
أبونا، نا
۳. کدام گزینه ترجمه عربی جمله «هزینه غذا پرداخت شده بود.» است؟
کان یُدفَغُ ثمن الطعام.
کان قد دُفِعَ ثمن الطعام.
یُدفَعُ ثمنُ الطعام.
قد دُفَعَ ثمن الطعام.
۴. جمله «أکلتْ زینبُ الطعامَ» با فعل مجهول چگونه میشود؟
أُکِلَ الطعامَ.
أُکِلَ الطعامُ.
أُکِلَتِ الطعامَ.
أکُلُ الطعامُ.
تمرین دوم
جملههای مجهول را با استفاده از کلمه داخل پرانتز به جمله معلوم تبدیل و بازنویسی کنید.
سوال۱: کُتِبَتْ الدروسُ في البیتِ. (التلامیذ)
سوال۲: جُمِعَتْ الأواني من علی الطاولة. (آلاب)
سوال۳: تُکتَبُ الرسائلُ إلی الأقرباء. (الرجل)
سوال۴: تُستَعملُ الکلمةُ الجدیدة في جملةٍ. (الطلاب)
جمعبندی
در این آموزش از مجله فرادرس، با فعل معلوم در عربی آشنا شدیم و تفاوت آن با فعل مجهول را بیان کردیم. همچنین، روش تبدیل فعل معلوم به فعل مجهول را برای انواع فعلهای مختلف بیان کردیم.