تراژدی چیست؟ – در ادبیات فارسی و به زبان ساده

۲۵۵ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۳۱ مرداد ۱۴۰۳
زمان مطالعه: ۲۳ دقیقه
تراژدی چیست؟ – در ادبیات فارسی و به زبان ساده

در یک دسته‌بندی کلاسیک، ادبیات دراماتیک یا نمایشی به دو نوع تراژدی و کمدی تقسیم می‌شود. تراژدی نمایش کارهایی مهم و جدی است که در نهایت به ضرر قهرمان اصلی می‌شوند و داستان آن معمولاً به فاجعه منجر می‌شود. غالباً تراژدی با مرگ جانسوز قهرمان داستان همراه است. مرگی که نتیجه مستقیم و منطقی حوادث داستان و سیر اتفاقات آن‌ است. در این مطلب از مجله فرادرس یاد می‌گیریم تراژدی چیست و ساختار و اجزای آن چه هستند. علاوه بر این موارد، مشخصات تراژدی، کاربرد تراژدی و تاریخچه آن را بررسی می‌کنیم. همچنین به بررسی تراژدی در ادبیات فارسی می‌پردازیم. علاوه بر موارد بیان‌شده، در همین مطلب، تفاوت حماسه و تراژدی، تفاوت تراژدی و کمدی، تفاوت تراژدی و درام و تفاوت تراژدی و داستان را نیز توضیح می‌دهیم.

997696

تراژدی چیست؟

«تراژدی یا سوگ‌نامه» (Tragedy)، نمایش اعمال و حوادثی جدی و مهم است که با زبانی ادبی و فاخر، فاجعه‌ای اندوهناک را به تصویر می‌کشد و با برانگیختن احساس ترس و شفقت در بیننده، موجب تزکیه نفس او می‌شود. تراژدی یکی از انواع ادبی و یکی از انواع درام (ادبیات نمایشی) است که ریشه آن در ادبیات یونانی است. شکل کلاسیک این نوع ادبی، ساختار و اجزای مشخصی دارد که در این بخش آن‌ها را توضیح می‌دهیم.

پیشنهاد می‌کنیم برای آشنایی با ادبیات نمایشی، فیلم آموزش مبانی ادبیات نمایشی فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آورده‌ایم.

مثال تراژدی

در جدول زیر، برخی از مشهورترین تراژدی‌های جهان را آورده‌ایم و توضیحی کوتاه درباره آن‌ها داده‌ایم. اگر می‌خواهید خودتان داستان کامل این تراژدی‌ها را بخوانید، ستون دوم جدول زیر را نادیده بگیرید تا داستان و فرجام این تراژدی‌ها برایتان افشا نشود.

مثال تراژدیتوضیح کوتاه
تراژدی شاه لیر از شکسپیرسرنوشت غم‌انگیز «لیر» پادشاه بریتانیا و سه دختر او
تراژدی مکبث از شکسپیرقتل پادشاه اسکاتلند (دانکن) به دست سردار «مکبث» با وسوسه‌های «لیدی مکبث»
تراژدی ریچارد سوم از شکسپیرنحوه به قدرت رسیدن «ریچارد سوم» در انگلستان و سقوط او
تراژدی هملت از شکسپیرروایت انتقام‌گرفتن شاهزاده دانمارکی (هملت) از عموی خود برای قتل پدرش
تراژدی اتللو از شکسپیرروایت قتل «دزدمونا» همسر اتللو به دست این فرمانده جنگی
تراژدی سهراب در شاهنامهقتل «سهراب» جوان به دست پدر خود (رستم)
تراژدی اسفندیار در شاهنامهقتل شاهزاده ایرانی (اسفندیار) به دست پهلوان ایرانی (رستم)
تراژدی سیاوش در شاهنامهکشته شدن ناحق شاهزاده ایرانی (سیاوش) به دست تورانیان
تراژدی جمشید در شاهنامهغرور و کبر شاه «جمشید»، پر کشیدن فره ایزدی از او و پادشاه شدن ضحاک

اجزای تراژدی چیست؟

ارسطو با بررسی نمایش‌های دوران خود و پیش از آن، شش عامل یا جزء را برای ایجاد تراژدی لازم می‌داند. اما او این اجزا یا عوامل را به‌عنوان سرمشق تراژدی‌نویسان مطرح نکرده است. همانطور که نمایشنامه‌نویسان تراژدی به مرور زمان از این اصول ارسطویی فاصله گرفتند. زیرا با گذشت زمان، سلیقه مخاطب متناسب با اوضاع زمانه عوض می‌شد و تغییر تراژدی در هر صورت رخ می‌داد. به‌هرحال، شناخت اجزای تراژدی مفید است و می‌تواند ذهن ما را برای شناسایی تراژدی آماده‌تر کند. به همین دلیل، اجزای سازنده تراژدی را در فهرست زیر آورده‌ایم.

  • هسته داستانی: منظور از هسته داستانی یا «Plot»، ترتیب منظم و منطقی حوادث و اعمال است.
  • قهرمان و شخصیت‌های دیگر: این افراد در واقع همان بازیگران نمایشنامه تراژدی هستند که به‌عنوان کاراکترهای نمایش‌نامه، ایفای نقش می‌کنند.
  • اندیشه‌ها: منظور از اندیشه‌ها، محتوای همان سخنانی است که در طول نمایش بیان می‌شود. این سخنان یا دیالوگ‌های شخصیت‌های نمایشنامه یا مونولوگ‌های (تک‌گویی) درونی آنان با خود یا مخاطب است. اندیشه نیز، محتوای دیالوگ‌ها و مونولوگ‌های تراژدی است.
  • بیان یا گفتار: این مورد همان فرم تراژدی است. نحوه بیان کلمات در تراژدی باید سنگین، فاخر و موزون باشد.
  • آواز کُر: در تراژدی‌ها، دسته‌هایی از همسرایان در طول نمایش آواز می‌خوانند.
  • صحنه اجرا: از آنجا که تراژدی باید اجرا شود، نیاز به صحنه‌آرایی محل نمایش وجود دارد. این صحنه‌آرایی باید متناسب با داستان تراژدی باشد. تأثیر صحنه نمایش بر ذهن مخاطب میزان تأثیر تراژدی را افزایش می‌دهد.

تا اینجا یاد گرفتیم تراژدی چیست و اجزای آن را شناختیم. در ادامه، ساختار تراژدی، مشخصات تراژدی، کاربرد تراژدی و تاریخچه تراژدی را توضیح می‌دهیم.

نبرد رستم و سهراب

ساختار تراژدی

تراژدی کلاسیک در ساختاری مطابق با فهرست پایین اجرا می‌شده است.

  • پیش‌درآمد: پرولوگ یا پیش‌درآمد، پیش‌پرده‌ای کوتاه است که در آن، اطلاعاتی خلاصه از اتفاقات نمایش داده می‌شود.
  • مقدمه: اگر نمایش دارای پیش‌درآمد نباشد، با پارودو یا مقدمه شروع می‌شود. در مقدمه، هم‌سرایان حوادث داستان تراژدی را بیان می‌کنند.
  • طرح داستانی: در بخش اپیزود یا طرح داستانی، شخصیت‌های اصلی نمایش وارد صحنه اجرا می‌شوند و داستان نمایش نیز آغاز می‌شود. هر نمایش از چند اپیزود یا پرده تشکیل می‌شود. گره‌افکنی نیز در همین مرحله رخ می‌دهد.
  • آواز دسته جمعی: هم‌سرایان در بین اپیزودهای مختلف، تحلیل خود از اتفاقات رخ‌داده را با آواز بیان می‌کنند.
  • فرود: در قسمت فرود یا نتیجه، گره‌گشایی می‌شود. یعنی داستان به پایان می‌رسد و سرانجامِ شخصیت‌ها مشخص می‌شود. سپس بازیگران و هم‌سرایان از صحنه نمایش خارج می‌شوند.

مشخصات تراژدی چیست؟

تا اینجا یاد گرفتیم تراژدی چیست و اجزا و ساختار آن را نیز معرفی کردیم. در این بخش به بررسی مشخصات تراژدی می‌پردازیم. ویژگی‌های تراژدی را در فهرست زیر آورده‌ایم.

  • تقابل بد و بدتر
  • وحدت سه گانه (زمان، موضوع، مکان)
  • پیشگویی

در ادامه، هرکدام از موارد بالا را به‌طور جداگانه توضیح می‌دهیم.

تقابل بد و بدتر در تراژدی

قهرمان در تراژدی همیشه در دوراهی بین بد و بدتر قرار می‌گیرد. در واقع هر دو گزینه موجود، شر هستند و قهرمان نیز معمولاً بد را انتخاب می‌کند اما حوادث به‌شکلی پیش می‌رود که به مصیبت‌های انتخاب بدتر دچار می‌شود. برای مثال، اسفندیار مجبور است یا رستم را بکشد (بدتر) یا او را به بند بکشد و دست‌بسته نزد «گشتاسپ» ببرد (بد) و اسفندیار، به اجبار راه بد را انتخاب می‌کند و در نهایت جان خود را در جنگ با رستم از دست می‌دهد.

وحدت سه گانه

وحدت زمان، مکان و موضوع، یکی از ویژگی‌ها و اصول تراژدی کلاسیک است که در فهرست زیر، هرکدام را توضیح داده‌ایم. البته این عناصر در همه تراژدی‌ها وجود ندارند.

  • وحدت زمان: از نظر ارسطو، زمان تراژدی باید کوتاه باشد. در واقع از نظر او، زمان رخدادهای یک تراژدی نباید بیش از بیست‌وچهار ساعت طول بکشد.
  • وحدت موضوع: وحدت پیرنگ یا موضوع یعنی داستان و روایت نمایش تراژدی نباید متشکل از مسائل حاشیه‌ای باشد و نباید بتوانیم قسمتی از آن را حذف کنیم. به بیان دیگر، موضوعات مطرح‌شده در تراژدی باید جامع و مانع باشند. جامع یعنی همه جزئیات مربوط به مسیر داستان در آن آمده باشد و چنانچه بخواهیم یک جزء را حذف کنیم، کل متن از بین برود. مانع نیز یعنی اینکه هیچ شاخه فرعی و نامربوط به اصل داستان تراژدی، نباید در آن وجود داشته باشد.
  • وحدت مکان: همه اتفاقات یک تراژدی باید در یک صحنه نمایش اجرا شود.

پیشگویی

پیشگویی حوادث و اتفاقات نیز یکی از مشخصات تراژدی‌ها است. یعنی خدایان یا انسان‌های دانا به امور ماوراءالطبیعه، وقوع اتفاقات مصیبت‌بار را پیش‌بینی و پیشگویی می‌کنند. این موضوع در تراژدی‌های یونانی رایج‌تر و شاخص‌تر است زیرا خود خدایان در این تراژدی‌ها حضور دارند و شخصیت‌ها را نسبت به حوادث آگاه می‌کنند. مثالی از پیشگویی در تراژدی، تراژدی «اودیپ‌شاه» است که در آن، پیشگویان به «لایوس» هشدار داده بودند که او به دست پسر خود (ادیپ) کشته خواهد شد.

تا اینجا یاد گرفتیم تراژدی چیست و اجزا، ساختار و مشخصات آن را شناختیم. در ادامه، کاربرد تراژدی و تاریخچه و تغییرات آن را بررسی می‌کنیم.

صحنه اجرای تئاتر-تراژدی چیست

کاربرد تراژدی چیست؟

ارسطو کاربرد تراژدی را تزکیه و تطهیر نفس بیننده آن می‌داند. از نظر او، تماشای تراژدی باعث ایجاد احساس همدلی یا ترس می‌شود و در اثر این احساسات، تماشاگر تراژدی، دچار تزکیه و تطهیر می‌شود. این تزکیه و تطهیر در واقع ترجمه واژه یونانی «Catharsist» است و در زبان‌های اروپایی به‌صورت «Purgation» ترجمه شده است. پیشنهاد می‌کنیم برای یادگیری نمایشنامه‌نویسی، فیلم آموزش مقدماتی نمایش‌نامه‌نویسی فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آورده‌ایم.

قهرمان تراژدی نه خیلی خوب و نه خیلی بد است. در واقع او شخصیتی خاکستری است که مخاطب نمی‌تواند فجایع مصیبت‌باری که برای این شخصیت رخ می‌دهد را هضم کند و او را لایق چنین سرنوشتی بداند پس برای او دلسوزی می‌کند. از طرف دیگر مخاطب، قهرمان تراژدی را مانند خود می‌بیند و با او همذات پنداری می‌کند. پس احساس هراس می‌کند چون ممکن است او نیز به سرنوشت غم‌بار قهرمان دچار شود.

تراژدی به دلیل عمل یا اعمال خطای قهرمان آن باعث ایجاد این احساسات در مخاطب خود می‌شود. این خطای قهرمان یا نقطه ضعف او که در ادبیات یونانی «هَمَریتا» (Hamarita) نامیده می‌شود، علت سرنوشت مصیبت‌بار قهرمان است. یکی از رایج‌ترین خطاهای قهرمان تراژدی، غرور و اعتماد به نفس بیش از حد یا «هوبریس» (Hubris) است که در تراژدی رستم و سهراب نیز آن را می‌بینیم. جایی که رستم به ندای قلبی خود که سهراب را فرزند او می‌داند توجهی نمی‌کند و با این توجیه که سهراب باید اکنون کودک باشد، آن ندای آسمانی را نادیده می‌گیرد و در نهایت سهراب را به کام مرگ می‌فرستد.

تاریخچه تراژدی

تراژدی در اصل جنبه مذهبی داشته و با هدف جلب رضایت خدایان اجرا می‌شده است. سرچشمه تراژدی، مراسمی مذهبی به نام «دیونوسیا» است. در این مراسم، بزی را برای «دیونوسوس (خدای شراب و بارآوری)» و به عنوان سمبلی از این خدا، قربانی می‌کردند. به همین دلیل نیز تراژدی در زبان یونانی «تراگودیا» است که از ترکیب دو واژه «تراگوس (بُز)» و «اویدیا (آواز)» ساخته شده است. در این مراسم مذهبی، آوازهایی نیز خوانده می‌شد.

تغییرات تراژدی

در یونان و ادبیات کهن اروپایی، نمایش‌نامه‌های تراژدی بیشتر منظوم بود. اما از آغاز قرن هجدهم، تراژدی‌ها به نثر نوشته شدند. محتوای تراژدی‌ها نیز به مرور زمان دچار تغییر شد. در قرن هجدهم، قهرمانان تراژدی از میان مردم معمولی بودند درحالیکه تراژدی‌های ابتدایی قهرمانانی از طبقات بالای اجتماعی داشتند. یکی دیگر از تفاوت‌های تراژدی‌های معاصر با قدیمی در علت ناکامی و شکست انسان است. در تراژدی‌های اولیه، سرنوست و بخت باعث شکست قهرمان و نابودی او می‌شود اما در تراژدی‌های معاصر، فشارهای روانی یا قوانین اجتماعی باعث نابودی شخصیت‌ها می‌شوند. در تراژدی‌های قدیمی، فقط مسائل عادی و جدی مانند سرنوشت و ارزش‌های اخلاقی و... مطرح بود اما در تراژدی‌های جدید، محدودیتی در موضوع وجود ندارد و حتی می‌توانیم از مسائل روزمره نیز سخن بگوییم. از معدود نمایشنامه‌های منطبق با اصول ارسطویی، اتللوی شکپیر است.

تا اینجا دانستیم تراژدی چیست و اجزا، ساختار، مشخصات، کاربرد و تاریخچه آن را بررسی کردیم. در ادامه، به بررسی تراژدی در ادبیات فارسی و بررسی تفاوت تراژدی با حماسه، کمدی، درام و داستان می‌پردازیم.

سهراب زخمی بر روی زمین دراز کشیده

تراژدی در ادبیات فارسی

شاید نتوانیم در ایران تراژدی را به مفهوم ارسطویی آن پیدا کنیم. زیرا تراژدی مورد نظر ارسطو اجرای نمایشنامه‌های تراژیک است. در‌صورتیکه نمایش در ایران سابقه و رشد چندان خوبی نداشته است. گفته شده که در ایران پیش از اسلام، در دربار سلوکیان و پارتیان، نمایشنامه‌های یونانی اجرا می‌شده است. اما در دوران پس از اسلام، نمایشی جز تعزیه‌ها، نقالی‌ها و شبیه‌خوانی‌ها نداشتیم که این‌ها را نیز به‌سختی می‌توانیم نمایش محسوب کنیم. پس ما در ایران، نمایشنامه و متن مورد نیاز برای اجرای تراژدی را داشتیم اما تراژدی به معنای نمایش را نداشتیم. البته که آن نمایش‌نامه‌ها نیز مطابق با اصول تراژدی کلاسیک نبوده‌اند. با این وجود، تراژدی نیز مانند مباحث دیگر در طول زمان دچار تغییر شده و از مفهوم ارسطویی و کلاسیک خود فاصله گرفته است. پس می‌توانیم سوگ‌نامه‌های نوشته شده به صورت نظم و نثر از آغاز ادبیات کلاسیک تا زمان معاصر را تراژدی محسوب کنیم.

در این بخش به معرفی مهم‌ترین تراژدی های ادبیات فارسی می‌پردازیم. پیش از آن می‌توانید با تماشای فیلم آموزش مقدماتی نقالی به زبان ساده در فرادرس، با این هنر نمایشی ایرانی آشنا شوید و آن را به‌خوبی یاد بگیرید. لینک این آموزش را در کادر زیر آورده‌ایم.

قدیمی‌ترین تراژدی های ادبیات فارسی

قدیمی‌ترین نمونه‌های تراژدی در ادبیات فارسی، به مراسم سوگ سیاوش و تعزیه بر می‌گردد. سوگ سیاوش یا «سیاوشان» مراسمی بود که در ایران باستان هرساله برای سوگواری سیاوش انجام می‌شد. تراژدی سیاوش را در ادامه همین بخش بررسی می‌کنیم. تعزیه نیز مراسمی آیینی است که از دوران زندیه یا قاجار برای عزاداری امام حسین (ع) در ایران اجرا می‌شده است. برخی تعزیه را نزدیک‌ترین چیز در ایران نسبت به نمایش امروزی می‌دانند. در تعزیه، دو گروه موافق‌خوان (حسینیان) و مخالف‌خوان (یزیدیان) قرار دارند که روایت‌های روز عاشورا و تراژدی کربلا را با آواز اجرا می‌کنند.

تراژدی سهراب

در شاهنامه فردوسی، رستم، پدر سهراب، مهم‌ترین پهلوان ایرانی است که از کودکی تا هنگام مرگ برای حفظ ایران دلاوری می‌کند. در یکی از این دلاوری‌ها، رستم برای نجات «کیکاووس‌شاه» و پهلوانان ایرانی از اسارت «دیو سپید»، از هفت خوانی عبور می‌کند و در هر مرحله از آن با موجودی عجیب می‌جنگد و آن را شکست می‌دهد. در یکی از این خوان‌ها، عده‌ای از اهالی «سمنگان (سرزمینی در توران)» اسب رستم (رخش) را اسیر می‌کنند و رستم برای پس‌گرفتن آن به دربار پادشاه سمنگان می‌رود. در آنجا بین دختر شاه سمنگان (تهمینه) و رستم عشقی شکل می‌گیرد و حاصل زندگی یک‌شبه آن‌ها، تولد «سهراب» است. رستم فقط مهره‌ای را به تهمینه می‌دهد و به او می گوید اگر فرزند آن‌ها دختر بود، آن مهره را به موی او و اگر پسر بود، آن را به بازوی او ببندد. سهراب از نام و نشان پدر خود بی‌خبر است و تهمینه نیز برای حفظ جان پسرش او را آگاه نمی‌کند.

آغاز تراژدی سهراب

زمانی‌که سرانجام تهمینه به سهراب می‌گوید پدرش رستم، پهلوان دلیرایرانی، است. سهراب تصمیم می‌گیرد با حمله به ایران، ایران را فتح کند و سپس رستم را به تخت پادشاهی ایران و توران بنشاند. وقتی ایرانیان از حمله سهراب با لشگر تورانیان آگاه می‌شوند، رستم برای جنگ با سهراب وراد میدان می‌شود. جنگ این پدر و پسر پهلوان مدتی به درازا می‌کشد و هربار، سرنوشت یا دسیسه تورانیان باعث می‌شود این دو از هویت یک‌دیگر باخبر نشوند. در نهایت، رستم با زخمی به پهلوی سهراب، او را از پا می‌اندازد. سهراب ناتوان و زخمی به رستم می‌گوید که پدرم رستم انتقام مرا از تو خواهد گرفت. و فردوسی در بیت زیر، این تراژدی را به زیباترین شکل به تصویر می‌کشد.

بخواهد هم از تو پدر، کین من
چو بیند که خاکست بالین من
از این نامداران گردن‌کشان
کسی هم برد سوی رستم نشان
(فردوسی)

رستم در حال گریه بر بالین سهراب

او حال رستم را پس از شنیدن این جملات از دهان سهراب، چنین توصیف می‌کند:

چو بشنید رستم سرش تیره گشت
جهان پیش چشم اندرش تیره گشت
(فردوسی)

پس از آن، سهراب مدتی از هوش می‌رود. بعد از به هوش آمدن او، رستم درباره نشان پدر سهراب از او سؤال می‌کند و سهراب به او می‌گوید لباس جنگی‌اش را باز کند تا مهره بازوی او را ببیند. رستم چنین می‌کند و پس از دیدن مهره خود بر بازوی سهراب، به این حال می‌افتد:

همی‌ریخت خون و همی‌کَند موی
سرش پر ز خاک و پر از آب روی
(فردوسی)

تراژدی رستم و سهراب در شاهنامه، یک تراژدی کامل و جانسوز است. برخی از منتقدان ادبی، تراژدی رستم و سهراب را تراژدی بی‌خبری می‌دانند. یعنی سرنوشت نمی‌گذارد این پدر و پسر از وجود یکدیگر خبردار شوند و تراژدی مرگ سهراب، حاصل همین بی‌خبری است. برخی منتقدان نیز، خودبزرگ‌بینی رستم را عامل این تراژدی می‌دانند.

تا اینجا یاد گرفتیم تراژدی چیست و تراژدی رستم و سهراب را توضیح دادیم. در ادامه به تعریف چند مورد دیگر از تراژدی در ادبیات فارسی می‌پردازیم.

نمایش تراژدی-تراژدی چیست

تراژدی رستم و اسفندیار

اسفندیار شاهزاده ایرانی و پسر یکی از پادشاهان کیانی به نام «گشتاسپ» است که دلاور‌های زیادی را برای حفظ ایران انجام داده است. اسفدیار نیز یکبار برای رهایی ایرانیان اسیر در دست تورانیان، مانند رستم از هفت خوانی عبور می‌کند و در نهایت ایرانیان را آزاد می‌کند. گشتاسپ به اسفندیار فرمان می‌دهد که به زابل برود و رستم پهلوان را به بند کشد. اسفندیار بسیار تلاش می‌کند تا پدر را از این تصمیم پشیمان کند و جنگاوری‌های رستم برای ایران را به او یادآوری می‌کند. اما گشتاسپ که از طریق پیشگویان آگاه شده که اسفندیار به دست رستم می‌میرد، دستور خود را عوض نمی‌کند. اسفندیار برای اطاعت از دستور شاه، با سپاهی برای به بند کشیدن رستم راهی می‌شود. نبرد رستم و اسفندیار چند روز طول می‌کشد. در این چند روز، هر دو پهلوان ایرانی سعی می‌کنند دیگری را از جنگ باز دارند اما نه رستم راضی به اسارت خود می‌شود و نه اسفندیار می‌تواند از فرمان پادشاه خود سرپیچی کند.

ورود سیمرغ به تراژدی اسفندیار

سرانجام، رستم در آستانه شکست، از پدر خود یعنی زال، کمک می‌خواهد. زال نیز یکی از پرهای سیمرغ را آتش می‌زند و از او برای پسر خود کمک می‌گیرد. سیمرغ، راز رویین‌تن نبودن چشمان اسفندیار را به او می‌گوید و راه شکست اسفندیار را زدن تیری از درخت گز به چشمان او می‌داند. سیمرغ به زال هشدار می‌دهد که هرکه اسفندیار را بکشد، سرنوشتی شوم در انتظار اوست و عزیزترین کسان او کشته می‌شوند. در نهایت رستم، تیری از چوب گز را به چشمان اسفندیار می‌زند و او از پا می‌افتد. فردوسی، به خاک افتادن اسفندیار را چنین توصیف می‌کند:

تن ژنده پیل اندر آمد به خاک
دل ما از این درد کردند چاک
(فردوسی)

خود رستم نیز برای مرگ اسفندیار چنین سوگواری می‌کند:

همی‌ریخت از دیدگان آب گرم
همی مویه کردش به آوای نرم
(فردوسی)

در نهایت، اسفندیار پیش از مرگ، علت سرنوشت شوم خود را پدر خود (گشتاسپ) می‌داند و بزرگ‌کردن پسر خود، بهمن، را به رستم می‌سپارد. تراژدی رستم و اسفندیار از سوزناک‌ترین تراژدی‌ها است. در این تراژدی، تقریباً هیچ‌کدام از طرفین دچار خطا یا ضعف نمی‌شوند. اسفندیار از نظر دینی موظف به اطاعت از دستور پدر و پادشاه خود است و رستم نیز به علت پایبندی به رسوم و آیین پهلوانی، نمی‌تواند خود را تسلیم کند.

تراژدی سیاوش

سیاوش یکی از شاهزادگان ایرانی است که پدرش (کیکاووس شاه) او را به رستم سپرد تا فنون رزمی و مردانگی را در زابلستان به او بیاموزد. وقتی سیاوش به دربار پدر خود برگشت، نامادری او (سودابه) بارها قصد فریب او را داشت اما سیاوش هربار او را ناکام می‌گذاشت. در نهایت دسیسه‌های سودابه باعث خشم سیاوش شد و سودابه برای حفظ آبروی خود، سیاوش را متهم به ناپاکی کرد. کاووس برای امتحان پاکی یا ناپاکی سیاوش تصمیم گرفت او را از آتش بگذراند. اگر سیاوش به سلامت از آتش می‌گذشت، راستی و پاکی او ثابت می‌شد و چنین هم شد. حتی پس از این، سیاوش مانع از قتل سودابه به دست کاووس شد.

پیشنهاد می‌کنیم برای یادگیری بخش گذر سیاوش از آتش در شاهانه، فیلم آموزش ادبیات فارسی پایه دوازدهم فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آورده‌ایم.

گذشتن سیاوش از آتش

مدتی بعد، تورانیان به مرزهای ایرانی حمله کردند و سیاوش برای در امان بودن از دست سودابه، همراه با رستم راهی جنگ شد. پس از مدتی، تورانیان درخواست صلح می‌دهند و صد گروگان نیز در اختیار سپاه ایران می‌گذارند. سیاوش نیز رستم را برای کسب تکلیف از کیکاووس به سوی او می‌فرستد. کیکاووس بی‌خرد، دستور به قتل گروگان‌ها و ادامه جنگ می‌دهد. رستم با شنیدن این دستور، جنگ را رها کرده و به زابلستان برمی‌گردد. سیاوش نیز جنگ را رها کرده و گروگان‌ها را آزاد می‌کند. به این ترتیب او در میان تورانیان ارزش و اعتبار پیدا می‌کند و با یکی از دختران افراسیاب، پادشاه توران، ازدواج می‌کند. محبوبیت سیاوش باعث حسادت گرسیوز، برادر افراسیاب، می‌شود و به دروغ به افراسیاب خبر می‌دهد که سیاوش خود را شاه توران خوانده است. در نهایت، دسیسه‌های گرسیوز باعث می‌شود افراسیاب به سیاوش‌گرد حمله کند و فرمان سر بریدن سیاوش بی‌گناه و تمام سپاه او را بدهد. فردوسی سوگ سیاوش را چنین توصیف می‌کند:

چو این گفته بشنید کاووس‌شاه
سر نامدارش نگون شد ز گاه
برو جامه بدرید و رخ را بکَند
به خاک اندر آمد ز تخت بلند
برفتند با مویه ایرانیان
بدان سوگ بسته به زاری میان
همه دیده پر خون و رخساره، زرد
زبان از سیاوش پر از یاد کرد
(فردوسی)

در تراژدی سیاوش، قهرمان دچار اشتباهی نمی‌شود و تنها سرنوشت است که با این مرد پاک در جنگ است و او را به مرگی مصیبت‌بار مهمان می‌کند. تراژدی سیاوش یکی از قوی‌ترین تراژدی های فارسی است. سوگ سیاوش یا «سیاووشان» مراسمی است که ایرانیان، هزاران سال در عزای سیاوش برگزار می‌کردند و نشانه‌هایی از آن در تعزیه نیز دیده می‌شود.

تراژدی جمشید

جمشید در شاهنامه، پادشاهی ایرانی با فره ایزدی است که خدمات بسیار زیادی به مردم کرد. او نخستین فردی بود که ساخت ابزار جنگی، بافتن نخ، تخصصی کردن مشاغل، ساختمان‌سازی، دریانوردی و... را به مردم آموزش داد. پایه‌گذار جشن باستانی نوروز نیز جمشید است و نوروز، روز به تخت نشستن او است. اما مانند هر تراژدی دیگری، این پادشاه دادگر دچار اشتباه و ضعفی اخلاقی شد. جمشید خود را خدا خواند و از مردم خواست او را خدای جهان بدانند. از این پس، فره ایزدی از او گرفته شد و روزگار ایرانیان نابه‌سامان شد. در نهایت، ضحاک با استفاده از نارضایتی مردم نسبت به ستمگری‌های جمشید، پادشاه ایران شد. جمشید فرار کرد و تا صدسال بی‌نشان بود. در نهایت، مأموران ضحاک او را یافتند و به دربار ضحاک بردند. ضحاک نیر چنین کرد:

به ارّه‌اش سراسر به دو نیم کرد
جهان را از او پاک بی‌بیم کرد
(فردوسی)

با مطالعه تراژدی جمشید درمی‌یابیم که او نه تنها خود را به سرنوشتی شوم دچار کرد، بلکه به سبب بی‌خردی و تکبر او، مردم ایران هزارسال تحت ستم‌های ضحاک، رنج کشیدند.

تا اینجا بررسی کردیم تراژدی چیست و نمونه‌هایی از تراژدی در ادبیات فارسی را بررسی کردیم. در ادامه، تراژدی حسنک وزیر، تراژدی حسین منصور حلاج و تراژدی های ادبیات معاصر را بررسی می‌کنیم.

قهرمان تراژدی ایرانی روی اسب

تراژدی حسنک وزیر

حسنک وزیر آخرین وزیر سلطان محمود غزنوی است که به سرنوشتی تلخ دچار می‌شود و ابوالفضل بیهقی در «تاریخ بیهقی» تراژدی حسنک وزیر را به زیبایی به تصویر کشیده است. سلطان محمود، حسنک را به دلیل دانش و علم بسیار، به وزارت خود منتصب کرده بود. بعد از مرگ محمود غزنوی، بین پسران او یعنی مسعود و محمد اختلاف شکل گرفت. حسنک، موافق و حامی محمد غزنوی بود. در نهایت، محمد شکسن خورد و مسعود غزنوی سلطنت را در دست گرفت. مسعود بعد از رسیدن به سلطنت، به بهانه واهی و دروغین «اسماعیلی» بودن حسنک و با فشارهای بوسهل زوزنی، دستور بر دار کردن حسنک را داد. صحنه بر دار کردن حسنک در تاریخ بیهقی، یک تراژدی تمام عیار است. در کادر زیر بخشی از متن تراژدی حسنک را آورده‌ایم.

و حسنک را سوی دار بردند و به جایگاه رسانیدند. بر مرکبی که هرگز ننشسته بود بنشاندند و جلادش استوار ببست و رسن‌ها فرود آورد. و آواز دادند که سنگ دهید، هیچ‌کس دست به سنگ نمی‌کرد و همه زار زار می‌گریستند خاصه نشابوریان. پس مشتی رند را سیم دادند که سنگ زنند و مَرد، خود مرده بود که جلادش رسن به گلو افکنده بود و خبه کرده. چون از این فارغ شدند، بوسهل و قوم از پای دار بازگشتند و حسنک تنها ماند، چنانکه تنها آمده بود از شکم مادر. و حسنک قریب هفت سال بر دار بماند، چنانکه پاهایش همه فروتراشید و خشک شد چنانکه اثری نماند تا به دستور فرو گرفتند و دفن کردند، چنانکه کس ندانست که سرش کجاست و تن کجاست. و مادر حسنک زنی بود سخت جگرآور، چنان شنیدم که دو سه ماه از او این حدیث، نهان داشتند، چون بشنید جزعی نکرد، چنان که زنان کنند، بلکه بگریست به درد چنانکه حاضران از درد وی خون گریستند.

تراژدی حلاج

حسین بن منصور حلاج، عارف و صوفی بزرگ قرن سوم هجری است که شایعات بسیاری درباره عقاید، دین، مذهب و باورهای او وجود دارد. اما آنچه درباره او بسیار مشهور است، فریاد «انا الحق (من حق هستم)» او است. برخی این سخن حلاج را نشانه کفر او و برخی دیگر آن را نشانه رسیدن به آخرین درجه عرفان و فنا شدن در معشوق (خدا) می‌دانند. تراژدی حلاج از زمانی آغاز شد که او در شورش علیه خلاقت عباسی، نقش رهبری معنوی شورشیان را بر عهده داشت. مأموران خلیفه عباسی نیز در نهایت او را دستگیر کرده و به اتهام «زندیقی» بودن (نوعی کفر) بر دار کردند. «عطار» یک فصل از اثر شاهکار خود یعنی «تذکرة الاولیاء» را به بیان روزگار و احوالات این عارف اختصاص داده است. البته عطار تنها ادیب فارسی نیست که به حلاج پرداخته و او در آثار شاعران بزرگی چون حافظ، مولانا و... نیز راه یافته است. در کادر زیر بخشی از تراژدی حلاج از «تذکرة الاولیاء» عطار را آورده‌ایم.

و نماز شام بود که سرش ببریدند و در میان سر بریدن تبسمی کرد و جان بداد و مردمان خروش کردند و حسین، گوی قضا به پایان میدان رضا برد و از یک یک اندام او آواز می‌آمد که «انا الحق». روز دیگر گفتند که این فتنه بیش از آن خواهد بود که در حالت حیات بود پس اعضای او بسوختند. از خاکستر آواز «انا الحق» می‌آمد چنانکه در وقت کشتن، هر قطره خون او که می‌چکید «الله» پدید می‌آمد. در ماندند. به دجله انداختند. بر سر آب همان «انا الحق» می‌گفت.

تراژدی در ادبیات فارسی معاصر

موفق‌ترین نمونه‌های تراژدی فارسی در ادبیات معاصر را در نمایشنامه‌های بهرام بیضایی پیدا می‌کنیم. در فهرست زیر، مهم‌ترین نمایشنامه های تراژدی بیضایی را آورده‌ایم و توضیحی کوتاه درباره هرکدام نیز قرار داده‌ایم.

  • مرگ یزدگرد: ماجرای مرگ مشکوک آخرین پادشاه ساسانی به دست یک آسیابان
  • سهراب کشی: نگاهی متفاوت به تراژدی رستم و سهراب
  • فتحنامه کلات: سوگ‌نامه‌ای متفاوت برای وطن، عشق و زن
  • مجلس قربانی سنمار: ماجرای مرگ معمار «سِنِّمار» با دستور یزدگرد اول

تا اینجا یاد گرفتیم تراژدی چیست و تراژدی در ادبیات فارسی را نیز بررسی کردیم. در ادامه به بررسی تفاوت تراژدی و حماسه، تراژدی و کمدی، تراژدی و درام و داستان و تراژدی می‌پردازیم.

یادگیری ادبیات نمایشی با فرادرس

تا اینجا یاد گرفتیم تراژدی چیست و در ادامه، تراژدی در ادبیات فارسی را بررسی می‌کنیم. تراژدی، فاخرترین گونه ادبیات نمایشی است و برای شناخت و لذت بردن از آن، لازم است، ادبیات نمایشی و نمایش را بشناسیم. اگر به شناخت نمایش و ادبیات نمایشی علاقه دارید می‌توانید با فیلم‌های آموزشی فرادرس، با تاریخ نمایش، مبانی پایه‌ای ادبیات نمایشی و... آشنا شوید. همچنین می‌توانید با تماشای فیلم‌های آموزشی فرادرس، نمایشنامه‌نویسی را نیز یاد بگیرید.

مجموعه آموزش های رشته هنر
برای تماشای مجموعه فیلم های آموزش رشته هنر فرادرس، روی عکس کلیک کنید.

همچنین برای یادگیری بیشتر در این حوزه، می‌توانید مجموعه آموزش‌های زیر را تماشا کنید.

تا اینجا یاد گرفتیم تراژدی چیست و تراژدی در ادبیات فارسی را بررسی کردیم. در ادامه، تفاوت تراژدی و حماسه، درام، داستان و کمدی را بررسی می‌کنیم.

تفاوت حماسه و تراژدی چیست؟

حماسه نیز سبکی ادبی است که حاوی تلاش‌های یک ملت برای ساخت تمدن خود یا دلاوری‌ها و جنگ‌های آنان برای حفظ ارزش‌ها یا سرزمین خود است. برای مثال، «شاهنامه» فردوسی نمونه‌ای از حماسه در ادبیات فارسی است. هر ملتی حماسه‌های خود را دارد. حماسه‌ها از نظر داستانی بودن، قهرمان محور بودن و مشخصاتی دیگر، شبیه به تراژدی هستند اما تفاوت‌های مهمی نیز با هم دارند که آن‌ها را در این بخش بررسی می‌کنیم.

پیشنهاد می‌کنیم برای یادگیری حماسه و روایت‌های حماسی، فیلم آموزش روایت شناسی در داستان کوتاه فرادرس را تماشا کنید.

جدول شباهت حماسه و تراژدی

در جدول زیر دو شباهت حماسه و تراژدی را مشاهده می‌کنید.

شباهت‌های حماسه و تراژدی
قهرمانان بزرگ
امور مهم و جدی
اتفاقات عجیب و غیرعادی

جدول تفاوت تراژدی و حماسه

در جدول زیر، تفاوت‌های حماسه و تراژدی را آورده‌ایم تا بتوانید این دو نوع ادبی را به‌خوبی مقایسه کنید.

تراژدیحماسه
شیوه بیان: نقل و روایت (روایی)شیوه بیان: فعل و عمل (نمایشی)
زمان: محدود (کوتاه)زمان: نامحدود
شخصیت‌ها: همگی هم خوب و هم بد (خاکستری)شخصیت‌ها: قهرمان (خوبی مطلق) / ضد قهرمان (بدی مطلق)
جنگ انسان با سرنوشتجنگ ابرمردان با یک‌دیگر
لزوم وجود فاجعه برای نابودی قهرمانعدم لزوم وجود فاجعه
نقطه ضعف قهرمان: ضعف اخلاقینقطه ضعف قهرمان: ضعف جسمی

در مطلب زیر از مجله فرادرس به‌طور مفصل درباره حماسه و ویژگی‌های آن توضیح داده‌ایم و نمونه‌هایی از حماسه‌های دنیا و ادبیات فارسی را بررسی کرده‌ایم.

تا اینجا دانستیم تراژدی چیست و تفاوت آن با حماسه را بررسی کردیم. در ادامه به بررسی تفاوت کمدی و تراژدی، دارم و تراژدی و داستان و تراژدی می‌پردازیم.

قهرمان حماسه

تفاوت کمدی و تراژدی چیست؟

کمدی نیز مانند تراژدی نوعی از درام است. کمدی نمایشی سرگرم‌کننده است که هدف از آن، شوخی، خنده، مسخره‌کردن و... است. البته کمدی خالی از هرگونه مسائل جدی نیست اما در کمدی، مسائل جدی به شیوه شوخی نمایش داده می‌شود. مترجمان اولیه آثار ارسطو، کمدی رو به اشتباه به «هجو» ترجمه کرده بودند. در این بخش درباره تفاوت کمدی و تراژدی و شباهت‌های این دو با هم یاد می‌گیریم. همچنین تأثیر کمدی بر تراژدی را بررسی می‌کنیم و با انواع کمدی نیز آشنا می‌شویم.

پیشنهاد می‌کنیم برای آشنایی با کمدی و یادگیری آن، فیلم آموزش فیلمنامه نویسی تکمیلی فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آورده‌ایم.

جدول شباهت ها و تفاوت های تراژدی و کمدی

در جدول زیر، شباهت‌ها و تفاوت‌های تراژدی و کمدی را بیان کرده‌ایم.

تراژدیکمدی
شیوه بیان: نمایشیشیوه بیان: نمایشی
ریشه در مراسم مذهبیریشه در مراسم مذهبی
فرم: فاخرفرم: غیرفاخر و حتی مبتذل
هدف: ایجاد حس شفقت یا ترس / تزکیههدف: معمولاً سرگرمی و خنده
وقوع فاجعه جدیعدم وقوع فاجعه جدی
سیر حوادث: در جهت نابودی قهرمانسیر حوادث: در جهت پیروزی قهرمان

تأثیر کمدی بر تراژدی چیست؟

گاهی تراژدی‌نویسان با طرح شوخی‌ها و صحنه‌هایی شاد در میان تراژدی خود، به مخاطب تسکین می‌دهند و تنوعی در نمایش خود ایجاد می‌کنند. پس واردن کردن کمدی در خلال تراژدی، اثری تسکین‌دهنده دارد. غربیان این اصلاح را در نقد ادبی، «Comic relief» می‌گویند. این اثر که اندکی از رنج تراژدی را برای مخاطب کم می‌کند، در صحنه قبرکن‌ها در نمایشنامه «هملت» و در صحنه حمال‌های مست در نمایشنامه «مکبث» و بسیاری از تراژدی‌های دیگر، دیده می‌شود.

انواع کمدی

برخی از منتقدان، کمدی را به دو نوع عالی و دانی تقسیم کرده‌اند، برخی دیگر نیز آن را به چهار نوع رمانتیک، طنز، رفتار و فارس تقسیم می‌کنند. در این بخش منظور از هرکدام از انواع کمدی را خواهیم آموخت.

  • کمدی عالی
  • کمدی دانی
  • کمدی رمانتیک
  • کمدی طنز
  • کمدی رفتار
  • کمدی فارس

کمدی عالی

منظور از کمدی عالی، طنزهای ظریف و سطح بالا است که هرکسی متوجه آن‌ها نمی‌شود و فقط متفکران جامعه، شوخی آن‌ها را درک می‌کنند.

کمدی دانی

کمدی سطح پایین یا عامیانه، معمولاً شامل شوخی‌های مبتذل، زشت و دم‌دستی است که فهم آن‌ها نیازی به هوش یا تفکر برتر ندارد.

کمدی رمانتیک

این نوع کمدی، شامل ماجراهای عاشقانه زنانی است که قهرمان داستان هستند. این زنان در مسیر عشقی خود با مشکلاتی مواجه می‌شوند اما در نهایت، به پیروزی و شادکامی می‌رسند.

کمدی طنز

کمدی طنز، تمسخر افرادی است که قوانین اخلاقی و اجتماعی را رعایت نمی‌کنند. نویسنده این کمدی، از بی‌نظمی‌های اجتماعی انتقاد می‌کند. پایان این نمایش‌ها معمولاً شاد نیست و قهرمانان بی‌اخلاق به سرنوشت بدی گرفتار می‌شوند.

کمدی رفتار

موضوع این کمدی، بررسی قراردادها و رسوم اجتماعی رایج در جوامع مختلف است.

کمدی فارس

این نوع کمدی باعث خنده بسیار زیاد مخاطب می‌شود. به همین دلیل هم نام این نوع کمدی را کمدی سبک گذاشته‌اند. کمدی‌نویس در کمدی فارس، یا قهرمان را بسیار بزرگ می‌کند یا او را بسیار کوچک می‌کند. همچنین قهرمان را در موقعیت‌هایی بسیار خنده‌آور قرار می‌دهد تا باعث خنده مخاطب شود.

تا اینجا یاد گرفتیم تراژدی چیست و تراژدی در ادبیات فارسی را نیز بررسی کردیم. سپس تفاوت تراژدی با حماسه و کمدی را توضیح دادیم. در ادامه نیز، به بررسی تفاوت تراژدی و درام و داستان می‌پردازیم.

اجرای تئاتر کمدی

تفاوت درام و تراژدی چیست؟

درام، نمایش و اجرای نمایشنامه‌های مکتوب یا شفاهی است. تراژدی که نمایشی سوگ‌بار است نیز یکی از انواع درام محسوب می‌شود. درام در اکثر تمدن‌های باستانی وجود داشته و باستانیان برای مراسم مذهبی خود از درام استفاده می‌کردند. محتوای درام‌های باستانی، تجلیل خدایان و مردگان، بیان کیفیت گناهان و... بوده و معمولاً با رقص و آواز نیز همراه بوده است. درام از همان زمان باستان تاکنون در ادبیات و هنر پابرجا مانده اما محتوای آن دچار تحولاتی شده است.

برای مثال سابقه درام در مصر باستان، به چهارهزارسال قبل از میلاد مسیح برمی‌گردد و مشهورترین آن، تعزیه «اوزیریس» بوده است. در اروپای قرون وسطی، کلیسا نوعی درام مذهبی را ایجاد کرد که محتوای آن به تصویر کشیدن زندگی مسیح و قدیسان بود. در اروپای عصر رنسانس نیز درام به زمان یونان باستان برگشت اما با آن تفاوت داشت. زیرا در درام یونان باستان، انسان بازیچه سرنوشت است و اختیاری ندارد اما در عصر رنسانس، تفکر انسان‌گرایی و اختیار انسان بر سرنوشت خود، حاکم است.

گاهی درام در میان ایرانیان با ملودرام اشتباه گرفته می‌شود. باید توجه کنیم که ملودرام شامل صحنه‌های خیالی، رمانتیک و احساسی است.

تفاوت داستان و تراژدی چیست؟

تا اینجا یاد گرفتیم تراژدی چیست و تفاوت آن با حماسه، کمدی و درام را بررسی کردیم. داستان نیز، هرنوعی از بازنمایی زندگی به شکل واقعی یا غیرواقعی است. در واقع برای بیان هر اتفاق واقعی یا غیرواقعی به هر شکلی، از داستان استفاده می‌کنیم. تراژدی نیز از این قاعده مستثنی نیست و به همین دلیل، داستان و تراژدی شباهت‌هایی با هم دارند اما یکی نیستند. تفاوت‌های داستان و تراژدی را در این بخش بررسی می‌کنیم.

پیشنهاد می‌کنیم برای یادگیری تراژدی و نکات آن، فیلم آموزش مبانی ادبیات نمایشی با زبان ساده فرادرس را تماشا کنید. لینک این آموزش را در کادر زیر آورده‌ایم.

جدول تفاوت داستان و تراژدی

در جدول زیر، تفاوت‌های تراژدی و داستان را بیان کرده‌ایم.

تراژدیداستان
نمایشیروایی
لزوم وجود جبر سرنوشتعدم لزوم برای وجود جبر سرنوشت
اندیشه‌های کلیاندیشه‌های فردی
تیپ (کلی‌تر از شخصیت)شخصیت
عدم امکان تغییر شخصیت‌هاامکان تغییر شخصیت‌ها
نگون‌بختی انسانی والا بر اثر اشتباهی کوچکیکی از طرح‌های داستان می تواند این نگون‌بختی باشد.
اجرای یک تراژدی

نمونه سؤال تراژدی

حالا که یاد گرفتیم تراژدی چیست و ساختار، اجزا، مشخصات و کاربرد آن را نیز بررسی کردیم. می‌توانید تمرین زیر را انجام دهید. در این تمرین باید روی گزینه صحیح مورد نظر خود در هر سؤال کلیک کنید و سپس گزینه «مشاهده جواب» را بزنید تا پاسخ درست را ببینید. با ثبت هر جواب درست یک امتیاز می‌گیرید و امتیاز نهایی خود را بعد از پاسخ دادن به همه سؤال‌ها و با زدن گزینه «دریافت جواب آزمون»، خواهید دید. اگر امتیاز شما پایین بود، نگران نباشید. کافی است یکبار دیگر مطلب را مطالعه کنید و از اول به سؤال‌ها پاسخ دهید.

۱. کدام گزینه درباره تراژدی درست است؟

تراژدی نمایش درباره غم و با هدف خنده و شادی است.

درام‌ها نوعی از تراژدی هستند.

تراژدی نمایشی جدی، فاخر و غمناک است که موجب برانگیخته شدن ترس و شفقت انسان می‌شود.

تراژدی در یک دسته بندی کلاسیک، در مقابل داستان قرار می‌گیرد.

۲. کدام‌یک از گزینه‌های زیر، تراژدی است؟

«بوستان» از «سعدی»

منظومه «موش و گربه» از «عبید زاکانی»

«مثنوی معنوی» از «مولانا»

نمایشنامه «مکبث» از «شکسپیر»

۳. فرم تراژدی باید چگونه باشد؟

زبانی طنزآمیز و نیش‌دار

زبانی فاخر، سنگین و موزون

زبانی ادبی و عادی

زبانی ادبی و غمگین

۴. محتوای تراژدی چگونه است؟

فجایع مصیبت‌باری که منجر به نابودی دشمن قهرمان می‌شود.

فجایع اجتماعی که منجر به نابودی جامعه می‌شود.

فجایع جدی که منجر به نابودی قهرمان می‌شود.

فجایع شدیدی که منجر به نابودی ضد قهرمان می‌شود.

۵. کدام‌یک از بخش های زیر از شاهنامه فردوسی، تراژدی نیست؟

پادشاهی کیومرث

داستان سهراب

داستان اسفندیار

داستان سیاوش

۶. کدام گزینه درست نیست؟

ارسطو، کاربرد تراژدی را تزکیه و تطهیر نفس از طریق ایجاد حس ترس و شفقت می‌داند.

شیوه بیان تراژدی از نظر ارسطو، نمایشی است نه روایی.

در تراژدی باید وحدت زمان، وحدت مکان و وحدت موضوع وجود داشته باشد.

تراژدی فقط به نمایش‌های تراژیک محدود است و نمی‌توانیم آثاری چون شاهنامه را تراژدی بدانیم.

پاسخ تشریحی
مشاهده پاسخ تشریحی برخی از سوالات، نیاز به عضویت در مجله فرادرس و ورود به آن دارد.

۷. کدام گزینه درباره تفاوت حماسه و تراژدی نادرست است؟

شیوه بیان حماسه، روایی و شیوه بیان تراژدی، نمایشی است.

در تراژدی قطعا فاجعه‌ای وجود دارد اما وجود فاجعه در حماسه، الزامی نیست.

حماسه جنگ انسان با انسان است اما تراژدی جنگ انسان با سرنوشت یا خدایان را روایت می‌کند.

قهرمانان تراژدی و حماسه معمولاً هم دارای ضعف اخلاقی و هم دارای ضعف جسمانی هستند.

پاسخ تشریحی
مشاهده پاسخ تشریحی برخی از سوالات، نیاز به عضویت در مجله فرادرس و ورود به آن دارد.

۸. تفاوت درام و تراژدی چیست؟

شیوه بیان تراژدی نمایشی و شیوه بیان دارم، روایی است.

درام نوع ادبی رمانتیک و تراژدی نوع ادبی حزن‌انگیز است.

تراژدی، مانند کمدی، نوعی از درام است.

درام نوعی از تراژدی است که علاوه بر وقوع فجایع برای قهرمان داستان، شامل موضوعات عاشقانه نیز است.

۹. در کدام‌یک از آثار زیر، هیچ‌گونه تراژدی وجود ندارد؟

نمایشنامه «فتحنامه کلات» از بهرام بیضایی

«شفا» از «ابن سینا»

«تذکرة الاولیاء» از «عطار»

نمایشنامه «ریچارد سوم» از «شکسپیر»

۱۰. از نظر ارسطو، کاربرد تراژدی چیست؟

ایجاد احساس ترس یا شفقت

ایجاد تزکیه و تطهیر

ایجاد همدلی صرف برای قهرمان داستان

ایجاد تزکیه و تطهیر از طریق ایجاد حس ترس یا شفقت

جدول خلاصه نکات تراژدی در ادبیات فارسی

در این مطلب از مجله فرادرس یاد گرفتیم تراژدی چیست و اجزا، ساختار، ویژگی‌ها، کاربرد و تاریخچه آن را توضیح دادیم. همچنین به بررسی تراژدی در ادبیات فارسی پرداختیم و مشهورترین تراژدی های ادبیات فارسی یعنی تراژدی سهراب، تراژدی سیاوش، تراژدی اسفندیار، تراژدی جمشید، تراژدی حلاج و تراژدی حسنک وزیر را بیان کردیم. سپس تفاوت تراژدی و حماسه، تفاوت تراژدی و کمدی، تفاوت تراژدی و درام و تفاوت تراژدی و داستان را بررسی کردیم. در جدول زیر، مهم‌ترین نکته‌های بیان شده در این مطلب را به‌شکل بسیار خلاصه آورده‌ایم. برای یادگیری تراژدی پیشنهاد می‌کنیم کل مطلب را مطالعه کنید.

۱. تراژدینمایشی غمناک و با بیانی فاخر از مسائل جدی که حوادث آن منجر به نابودی غم‌انگیز قهرمان می‌شود.
۲. اجزای تراژدیهسته داستانی: ترتیب منظم و منطقی حوادث داستان
قهرمان و دیگر کاراکترها
اندیشه‌ها یا همان محتوای تراژدی که باید حاوی مسائل جدی باشد.
گفتار یا همان فرم تراژدی که باید فاخر و موزون باشد.
آواز که توسط هم‌سرایان خوانده می‌شود.
صحنه اجرا متناسب با موضوع تراژدی
۳. ساختار تراژدیپیش‌درآمد: پیش‌پرده کوتاهی شامل خلاصه حوادث تراژدی
مقدمه: هم‌سرایان خلاصه‌ای از داستان تراژدی را با آواز بیان می‌کنند.
طرح داستانی: هر تراژدی از چند طرح داستانی یا اپیزود یا پرده تشکیل شده است.
آواز دسته جمعی هم‌سرایان
فرود: گره‌گشایی و مشخص شدن سرانجامِ کاراکترها
۴. مشخصات تراژدیتقابل بد و بدتر و گیر افتادن قهرمان بین انتخاب یکی از این دو
وحدت سه گانه: وحدت زمان، وحدت پیرنگ یا موضوع و وحدت مکان
پیشگویی فجایع پیش رو
۵. کاربرد تراژدیایجاد تزکیه و تطهیر (کاتارسیس) در بیننده از طریق ایجاد حس ترس یا شفقت
۶. تاریخچه تراژدیریشه در مراسمی مذهبی / فاصله گرفتن تراژدی از شکل ارسطویی آن (از لحاظ فرم و محتوا)
۷. تراژدی در ادبیات فارسیتراژدی‌هایی متفاوت با تراژدی ارسطویی
۸. تراژدی رستم و سهرابقتل سهراب به دست پدر خود (رستم) بر اثر ناآگاهی از یکدیگر
۹. تراژدی رستم و اسفندیارقتل اسفندیار، شاهزاده ایرانی، به دست پهلوان ایرانی (رستم)
۱۰. تراژدی سیاوشقتل سیاوش، شاهزاده ایرانی، به دست پادشاه توران و بر اثر اشتباه و دسیسه
۱۱. تراژدی جمشیدتکبر جمشید، پادشاه ایرانی، پر کشیدن فره ایزدی از او و در نهایت، قتل او به دست ضحاک بیدادگر
۱۲. تراژدی حسنک وزیرداستان بر دار کردن حسنک، وزیر سلطان محمود غزنوی، به دستور مسعود غزنوی
۱۳. تراژدی حلاجبر دار کشیدن و سلاخی منصور حلاج به بهانه ارتداد او و فریاد «انا الحق»
۱۴. تراژدی در ادبیات فارسی معاصربهترین نمونه‌ها در نمایشنامه‌های بیضایی، مانند: سهراب کشی، مرگ یزدگرد، مجلس قربانی سنمار
۱۵. تفاوت تراژدی و حماسهتفاوت از نظر شیوه بیان، زمان، شخصیت‌ها، نقطه ضعف‌های قهرمان
۱۶. تفاوت تراژدی و کمدیتفاوت از نظر محتوا، هدف و سرانجامِ قهرمان
۱۷. تفاوت تراژدی و درامتراژدی مانند کمدی، گونه ای از درام است.
۱۸. تفاوت تراژدی و داستانداستان مفهومی کلی‌تر از تراژدی است.
بر اساس رای ۰ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
انواع ادبی، شمیسا
نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *