گفت و گو با دکتر فرشید شیرافکن؛ دکتری تخصصی بیوانفورماتیک و عضو هیئت علمی فرادرس
«چرا همیشه سوالهای سخت را شما از ما بپرسید استاد؟ یکبار هم اجازه بدهید ما از شما بپرسیم.» میگویم: «ما». از طرف بچههای این طرفِ میز؛ دانشجوها. آنها که برنامهنویسی برایشان سخت بود. اما استاد، آرام نشسته. آرامتر میگوید: «بپرس. اگر بلد باشم، جواب میدهم.» همانطور که دارد دستِ صدابردار را دنبال میکند تا ببیند میکروفون را کجای یقهاش وصل میکند.
یک صفحه بلندبالا سوال هست برای پرسیدن از استادی که دکتری بیوانفورماتیک دارد و ۲۶ سال سابقه تدریس. حدود ۹۰ عنوان آموزشی در فرادرس تدریس کرده و تجربه تدریس در دانشگاه را هم دارد. سوالها قرار است کنکاش کنند چطور جلو نام یک مدرس مینویسند: «مدرس نمونه در زمینه آموزش دروس دانشگاهی».
اما جوابهای دکتر فرشید شیرافکن به بلندی سوالهای طرح شده برای این گفتوگو نیست. دوست دارد کوتاه جواب بدهد، بدون حاشیه رفتن یا اضافه کردن مطلبی. میگوید: «تدریس را دوست دارم.» ولی باید مقابل او نشست و نگاه کرد هرکجا که به تدریس کردن اشاره میکند سرزندگی میان جملاتش میدود. انگار اگر هزاربار دیگر به این دنیا بیاید، باز همین راه را خواهد رفت. گفتوگوی ما با دکتر فرشید شیرافکن؛ عضو هیئت علمی مجموعه فرادرس در ادامه میآید:
نسخه صوتی مقدمه
ذخیره کردن این فایل صوتی: لینک دانلود
نسخه ویدیویی مصاحبه
نسخه ویدیویی این مصاحبه در ادامه آورده شده است. همچنین، برای دانلود نسخههای ۷۲۰p و ۴۸۰p این مصاحبه نیز میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
- برای دانلود نسخه ۴۸۰p مصاحبه + اینجا کلیک کنید.
- برای دانلود نسخه ۷۲۰p مصاحبه + اینجا کلیک کنید.
نسخه صوتی مصاحبه (فایل صوتی) به صورت یکجا
ذخیره کردن این فایل صوتی: لینک دانلود
نسخه متنی مصاحبه
سلام عرض میکنم خدمت شما آقای دکتر فرشید شیرافکن. پیشاپیش تشکر میکنم بابت پذیرش گفتوگو و اینکه به مجموعه فرادرس تشریف آوردید. خوشحالم در خدمت شما هستم. گفتوگوهایی که ترتیب دادیم، برای آشنایی بیشتر مخاطبان ما با عزیزانی است که در فرادرس کار تدریس انجام میدهند. من با تعدادی از کاربران که صحبت کردم، به نظرم آمد شما برای مخاطبان چهره شناختهشده و دوستداشتنی هستید.
در سوالات حتما از شما خواهم پرسید که چطور شد به چنین ترکیبی رسیدید؟ اما در شروع میخواهم لطفا کوتاه خودتان را معرفی کنید و به اینجا برسیم که چطور شد که آقای دکتر شیرافکن اصلا تدریس را انتخاب کردند؟
سلام عرض میکنم خدمت شما. ممنونم. شما لطف دارید. من از دوران دبیرستان به تدریس علاقهمند شدم و هر وقت فرصت پیش میآمد دوست داشتم به بچهها و همکلاسیها چیزهایی یاد بدهم. در زمان دانشجویی همیشه میگشتم ببینم کسی بیکار است تا من مطلبی را به او یاد بدهم.
اگر یک کلاس پیدا میکردیم، به آنها میگفتم: بیایید برویم در یک کلاس و من این موضوعات را به شما یاد بدهم. موقع امتحانات سرم شلوغ بود و (بچهها) میگفتند: با ما کار کن. من چهار-پنج نفر دانشآموز را میپذیرفتم و با آنها کار میکردم.
چه درسهایی بود؟
در دبیرستان بیشتر به بچهها ریاضی درس میدادم. و در دوران دانشگاه ریاضی و کامپیوتر بود که به صورت رایگان تدریس میکردم.
یعنی علاقه خودتان بود و درخواستِ دوستان؟ و بعد منجر شد که شما این حرفه را انتخاب کنید؟
بله. وقتی لیسانس گرفتم، وارد کار برنامهنویسی شدم. ولی در کنار آن تدریس هم میکردم. مرکزی که در آن تدریس میکردم، از من درخواست میکرد بیشتر اوقاتم را برای درسدادن بگذارم. همین موضوع کمکم باعث شد وقتِ زیادی برای تدریس صرف کنم و وقتِ کمی برای برنامهنویسی بماند. و شغل من بیشتر معلمی شد.
اگر بخواهم آن سوال سخت را بپرسم، از شما میپرسم: مهمترین دستاورد آموزش از نظر شما چیست آقای دکتر شیرافکن؟ اصلا چه باید باشد و در حال حاضر چیست؟
من در دوران تحصیل چه در مقطع کارشناسی، چه کارشناسی ارشد و دکترا احساس میکنم وقت زیادی در دانشگاهها تلف میشود. حتی در دبیرستان و قبل از آن. همیشه به این فکر میکردم کاش یک سیستم وجود داشته باشد که خودم هر وقت خواستم یک آموزش را ببینم و وقتی خسته شدم، متوقفاش کنم. مثلا سر کلاس نشستی و خستهای، درس را متوجه نمیشوی. میخواهی دقایقی از کلاس بیرون بروی، اما نمیشود.
یا برای کلاس ساعت 8 صبح حوصله نداشتم. وقتی این سیستم آموزشی را نگاه میکردم، احساس میکردم یک حالت نظامی و اجباری دارد. اما در فرادرس احساسم این است که مخاطب، یک آموزش را تهیه میکند و هر وقت علاقه داشته باشد نگاه میکند. هر زمان که خسته شود، فیلم را نگه میدارد. احساس میکنم این روش بهتری برای آموزش است. سیستم آموزشی ما زیاد جالب نیست.
به عنوان یک معلم در دانشگاه هم وقتی سرکلاس میرویم، میبینیم خیلی از بچهها برای گذراندن واحدها آمدهاند و به مدرک نیاز دارند. شاید آن رشته را دوست نداشته باشند و این برای معلم بسیار خستهکننده است. اما در سیستم فرادرس، مخاطبان خودشان انتخاب میکنند.
یعنی کسی که دوست دارد، میآید و آموزش را میگیرد. به همین دلیل مخاطبانی را که در فرادرس داریم، خیلی بیشتر دوست دارم. دانشجوهای دانشگاه را هم دوست دارم، ولی آن قسمتی که خودشان دوست دارند درسی را یاد بگیرند. نه آن دانشجویانی که از اول ترم، اولین سوالشان این است که «9 را 10 میدهید؟»
۹ را ۱۰ میدهید حالا؟
نه. (با قاطعیت میگوید)
اگر کاری را بپذیرند چه؟ مثلا یک پروژه قبول کنند و تحویل بدهند.
معمولا پروژه نمیدهم. چون اغلب آن را به بیرون میسپارند. این کار را نمیپسندم. من امتحان را در چند مقطع میگیرم و ارزیابی میکنم. طوری امتحان میگیرم که کسی با مقدار کم مطالعه، نمره خوب را میگیرد. کسی که ۹ شده حتما نخوانده.
موضوع دیگری که قصد دارم بپرسم این است که تقاضای ورود به دانشگاه در ایران خیلی زیاد است. ولی همانطور که فرمودید رغبت به یادگیری به اندازه ورود به دانشگاه نیست. شما علت را در چه میبینید؟ چه کمبودهایی وجود دارد که ابتدا فرد دوست دارد که وارد شود، اما بعد از ورود آنقدر به یادگیری علاقه ندارد؟
باید فرهنگسازی شود. اگر استعدادهای فرد در دبیرستان تشخیص داده شود و وارد یک حرفه شود که نیاز به درس خواندن نداشته باشد، این اتفاق نمیافتد. این استعدادها باید از دوران مدرسه و دبیرستان شناخته شود. خانوادهها هم فکر نکنند که فقط باید رشته تجربی و ریاضی انتخاب کرد و در رشته خاصی پذیرفته شد.
مسئله دیگر این است که اوضاع کار خیلی خوب نیست. بچهها برای آنکه بیکار نمانند، جذب درس خواندن میشوند. زمانی که لیسانسم را گرفتم سال ۱۳۷۴ بود. خیلی کم پیش میآمد کسی فوق لیسانس بگیرد. چون کار خیلی زیاد بود. من به نوعی هم به بچهها حق میدهم. آنها میبینند که کار کم است. با خودشان میگویند: حالا فوق لیسانس هم بگیریم. فوق لیسانس هم میگیرند، میگویند: دکترا هم بگیریم.
اینطور وقت هدر میرود و علاقهای هم وجود ندارد.
تا جایی که متوجه شدم باید عوامل مختلفی در دانشگاه در کنار هم قرار بگیرند. بعد از زنجیرهای که برای تشخیص استعداد باید در دبیرستان وجود میداشت و وجود ندارد. با این وضعیت شاید قدری بیشتر به استاد فشار وارد شود تا دانشجو را به یاد گرفتن راغب کند. در دانشگاه چه کار میکنید آقای دکتر شیرافکن؟ با دانشجویی که علاقمند به یادگیری نیست و فقط وارد دانشگاه شده. برای آنکه به یادگیری بیشتر تشویق شود.
من در کلاسهایم حس رقابت ایجاد میکنم. درسها را هم طوری تدریس میکنم که به کار بچهها مرتبط باشد. یعنی وقتی موضوعی را یاد میگیرند میتوانند بیرون از دانشگاه از آن کسب درآمد کنند. این برای آنها انگیزه ایجاد میکند. احساس میکنم از اینکه فقط درس بخوانند و فرمول حفظ کنند، خارج میشویم. سعی میکنم درسهایی که برای تدریس در دانشگاه انتخاب میکنم، اینگونه باشد. خیلی به صورت تئوری نباشد که دانشجو بیشتر علاقهمند شوند.
آن حس رقابت چطور ایجاد میشود؟ آیا آموزش مشارکتی است؟ خیلی علاقهمندم بدانم حس رقابت را چطور در کلاس حضوری ایجاد میکنید؟
حس رقابت به سطح آن بستگی دارد. دانشجوها در مقطع لیسانس یا فوق لیسانس متفاوت هستند. بیشتر به حضور آنها بستگی دارد. درباره یک موضوع از آنها نظرخواهی میکنم. سعی میکنم همه را در مسئلهای که پای تابلو نوشتهام، مشارکت بدهم. بچهها استعدادهایشان را نشان میدهند.
من دانشجویی داشتهام که سه ترم متوالی، یک درس را داشت. و آن درس را دوست نداشت و آن را میافتاد. هر سه ترم را هم با من بود. اما بعدا که علاقهمند شد، یعنی از حوزه دیگری وارد شد و آن درس را از من یاد گرفت، رتبه 9 کنکور ارشد را کسب کرد. دانشجویی که در مقطع لیسانس آنطور درس میخواند، رتبه تکرقمی آورد.
با مقداری صحبت وضعیت او تغییر کرد. من همیشه به او میگفتم: خیلی استعداد داری. ولی کلاسها ساعت 8 صبح بود و ایشان نمیآمد، چون برایش سخت بود. بعدها در زمانی که دوست داشت، با دیدن آموزشهای مجازی توانست فرد موفقی شود. از این نمونهها خیلی دارم. بچههایی که در سیستم دانشگاه هدر میروند و اصلا دوست ندارند جوابگو و منظم باشند، ولی استعداد دارند. سعی میکنم اینها را بشناسم.
این یادگیری مشارکتی، موضوعی جهانی است یا توسط خود شما اجرا شده؟ آیا این موضوع را پیگیری و بررسی کردهاید که یادگیری مشارکتی در دانشگاههای دنیا اعمال میشود و نتایج مثبتی داشته؟ یا نه این ابداع خودتان بود که اگر دانشجویی را که سه ترم افتاده، در یادگیری مشارکت بدهم، نتیجه بهتری میگیرم؟
این تجربه من بوده. ایده خاصی نداشتم. تجربه تدریسی که من داشتم از سال ۱۳۷۴ است و ساعتهای آن هم زیاد بوده. خیلی وقتها از ساعت ۸ صبح تا دیروقت دانشگاه بودم. یعنی از صبح سه تا دانشگاه عوض میکردم.
از سال ۷۴ تا الان تدریس میکنید؟
بله. مثلا یادم است حدودا دو-سه سال پنجشنبهها میرفتم شهرستانها و جمعه عصر برمیگشتم. سعی میکردم شهرستان هم بروم و آنجا هم کار کنم. باید علاقه در مدرس وجود داشته باشد. من کارم را خیلی دوست دارم و دانشجو این را متوجه میشود.
من به صورت تخصصی متوجه تدریس شما نمیشوم. مثلا شاید ندانم آقای دکتر شیرافکن در تدریس «پایگاه داده» چه چیزی تدریس میکنند. اما یک مقایسه درباره آموزشهای شش یا هفت سال گذشته شما داشتم. به این نتیجه رسیدم که آموزشهای جدید آقای دکتر شیرافکن خیلی نرمتر است. بیشتر میتوانم آنها را بپذیرم. بیشتر به دل مینشیند. طی این شش-هفت سال چه اتفاقی افتاد آقای دکتر؟ از سال ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۰ چگونه چنین تغییری ایجاد شد که حتی برای منِ بیننده که به طور تخصصی درسی را نمیدانم، رشد آموزشهای مجازی شما تا این حد ملموس و قابل مشاهده است؟
من تا سال ۱۳۹۲ آموزش مجازی نداشتم. اما قبل از آنکه با فرادرس آشنا شوم، آموزش مجازی داشتم. وقتی به فرادرس آمدم، سال ۱۳۹۴ بود و دانشجوی دکترا بودم. خودم برای یکی از درسها مشکل داشتم. با آموزشهای آقای دکتر کلامی و آقای دکتر آتشپز آشنا شدم به نام «دادهکاوی در متلب» و Feature selection.
این آموزشها خیلی به من کمک کرد. بعد از آن به فرادرس پیشنهاد دادم و گفتم: خودم هم مقداری بلد هستم درس بدهم. بعد وارد این سیستم شدم. از آن موقع در فرادرس هستم. این مدل آموزش مجازی که باید آموزش را جایی ضبط کنید که مخاطبی را نمیبینید، اوایل برای من سخت بود. چون ما عادت داشتیم با دانشجو چشم در چشم باشیم.
اینکه در یک اتاق ضبط کنی و مخاطب را نبینی، یک مقدار سخت بود. ولی الان همیشه تصویری که دارم این است که مخاطب دارد گوش میدهد و طبیعتا آن حس هم منتقل میشود. فکر کنم همین بوده که شما این تفاوت را متوجه شدید. علت آن ارتباطی بوده که من طی شش-هفت سال سابقه پیدا کردم. نزدیک به ۸۰-۹۰ عنوان آموزش در فرادرس دارم و حدود 200هزار مخاطب دارم. طبیعتا باید رشد کرده باشم. البته شاید.
قطعا همینطور است. میدانید گاهی کاربران از کشورهای دیگر دنبال شما میگردند؟ من کاربری را میشناسم که آموزش مقدماتی یک درس را دیده بود و دنبال آموزش پیشرفته آن بود. خیلی دنبال شما گشته بودند. آیا با خود شما ارتباط گرفتهاند و خاطره ماندگاری در ذهن شما هست که از ارتباطگیری مخاطبان با شما شکل گرفته باشد؟
بله مخاطبی داشتم که با من در ارتباط بود. ایشان الان در کاناداست. فرد موفقی است و یک شرکت بزرگ تاسیس کرده. به من میگفت: «زمانی که در دوره لیسانس مدرس من بودید، همیشه به ما میگفتید: اینها را بخوانید. من در جواب میگفتم: اینها که به کار ما نمیآید.» میگفت: «یادم است برای ما وقت میگذاشتید و توضیح میدادید. درحالیکه من در دلم میخندیدم و میگفتم استاد چه حوصلهای دارد! من در یک فکر دیگر هستم. ولی الان میبینم -آنچه یادم دادید- به کارم میآید.»
این یکی از خاطراتم بود. خاطره از دانشگاه هم دارم. یک وسیله برقی من خراب شده بود. آن را بردم و دادم تعمیر کنند. چند بار بردم و آوردم. در خانه دیدم که هنوز خراب است. آخرین بار به فرد تعمیرکار گفتم: «این را درست نمیکنید؟ چطوری است؟»
تعمیرکار گفت: آقای شیرافکن! من را نمیشناسید؟
گفتم: نه.
گفت: من دانشجوی شما بودم. من را انداختید و دوستم نداشتید.
گفتم: من اصلا دانشجویانم را یادم نیست. هیچوقت این حس را نداشتم که دانشجو را دوست نداشته باشم.
یعنی نمره کم گرفتن را به حساب این گذاشته بودند که دوستشان نداشتید.
بله. اما وقتی سن دانشجویان بالاتر میرود، متوجه میشوند که دلسوزی بوده و نه سختگیری.
پس از این اتفاقات هم میافتد که شاگردان شما پیدایتان کنند و تلافی کنند؟
بله.
بعد در جواب چه میگویید معمولا؟
من توضیح دادم که اگر اینطور بود و نسبت به شما حس بدی داشتم، باید شما را میشناختم. چون آن حسِ بد باید در ذهن من میماند. من به دفعات برای تعمیر وسیله برقی رفتم و آمدم. این رفت و آمد نشان میدهد که شما در ذهنم نمانده بودید. همه دانشجویان برای ما مثل هم دیده میشوند.
آقای دکتر خیلی جالب است. من خود تلاش میکردم شاگرد خوبی باشم. و خب دانشجو خوشحال میشود، استاد او را بشناسد. واقعا هیچکدام از شاگردها به یادتان نمیمانند؟ مثلا دانشجویی که خیلی درسخوان یا خلاق بوده باشد یا خیلی شیطنت کرده باشد یا شما را به عنوان استاد اذیت کرده باشد. واقعا همه یکسان بودند؟
نه. من دانشجویی داشتم که سه ترم با من درس داشت و از سه درس نمره ۲۰ گرفت. امتحانهای من طوری نبود که دانشجو راحت نمره ۲۰ بگیرد. من هیچوقت صحبت کردن او را نشنیدم. اصلا صحبت نمیکرد و اهل عمل بود. اینها در ذهنم میماند که این هم یک مدل دانشجو بود که چقدر خوب درس میخواند و نمیشد نیم نمره از او کم کرد. که بتوانیم نمرات را روی نمودار ببریم و بچههای دیگر بالا بیایند.
اگر الان بخواهید مقایسه کنید بین آموزش مجازی و حضوری، چه میگویید؟ چون در کلاس حضوری با تعدادی دانشجو با اخلاق و رفتار متفاوت مواجه بودید. اینجا در آموزش مجازی سختیهای دیگری وجود دارد. از دید شما مقایسه این دو نوع آموزش، کفه ترازو را به سمت کدامیک سنگینتر میکند؟ کدامیک بهتر است به نظر شما؟
هر دو خوب است. دلم برای هر دو تنگ میشود. اگر به سمت هر کدام بروم و دیگری را کنار بگذارم، احساس میکنم مدلِ دیگر را هم باید امتحان کنم. نمیتوانم تدریس را کنار بگذارم. باید هر دو را همزمان داشته باشم. یعنی باید با مخاطبی که میبینم هم حتما کلاس داشته باشم. ولی حسن آموزش مجازی این است که دانشجویی سراغ آن میآید که واقعا آن آموزش را میخواهد.
اکر دانشگاه هم اینطور باشد، خیلی خوب است. یعنی دوره یا کلاسی باشد که خودِ مخاطب آمده باشد. اگر برای درس و به خاطر نیاز به آموزش آمده باشد عالی است.
با توجه به شتابی که به سمت استفاده از آموزشهای مجازی وجود دارد، اگر یک روز کلاس حضوری وجود نداشته باشد، آقای دکتر شیرافکن چه کار میکنند؟
سخت است. من از دوران دبیرستان دنبال این بودم که یاد بدهم. وقتی چیزی یاد میگرفتم، باید یاد میدادم. الان هم همینطورم. وقتی موضوعی را یاد میگیرم، اولین چیزی که به ذهنم میآید این است که آن را یاد بدهم. نمیدانم؛ انگار استرس دارم و باید آن را سریع انتقال بدهم. انگار نباید بماند.
این حالت بیشتر فشار ایجاد میکند تا بهتر یاد بگیرید؟ میخواهم بدانم این استرس را هم ایجاد میکند که «من بهتر یاد بگیرم تا بهتر یاد بدهم»؟
بله. از سال ۱۳۹۴ که در فرادرس هستم، وقتی نگاه میکنم میبینم الان که میخواهم یک آموزش یک ساعته ضبط کنم، به اندازه ۱۰ ساعت استودیو میآیم. یعنی آنقدر پاک میکنم، حذف میکنم و دوباره مطالعه میکنم که نکند منبعی باشد، من خوب نخوانده باشم و آن را بگویم بهتر است.
یعنی هر چه جلوتر میروم، آنقدر مخاطبان به من لطف دارند، احساس میکنم مسئولیتی دارم که وقتی آموزش من را نگاه میکنند، دیگر نگران نباشند که باید منابع دیگری را هم بخوانند. این کار من را سخت میکند.
بخشی که درباره آن صحبت کردید کاربردی کردن آموزشهاست. این موضوع در آموزشهای مجازی که در فرادرس داشتید گنجانده شده که شکافی که بین آموزش، تحصیل و زندگی از بین برود یا حداقل کم شود؟
به درسهایی که در اینجا ارائه کردم بستگی دارد. من در حوزه ریاضی درس دادهام؛ ریاضی1، ریاضی پایه، ریاضی گسسته. شخص با یاد گرفتن ریاضی خیلی وارد بازار کار نمیشود. در حوزه رشته خودم زیست، بیوانفورماتیک با زبان R و پایتون داشتم. این آموزشها برای بازار کار مناسب هستند چون علاوه بر تئوری، عملی هم دارند.
آموزشهایی هم در حوزه زبانهای برنامهنویسی دارم؛ ++C، پایتون ویژه نوجوانان، پایتون با مثال. همه اینها کاربردی است. آموزشهایی هم در حوزه Data mining و Machine learning دارم. یعنی حدود 90 آموزش من در چهار رده تقسیم میشود. تعدادی از آنها تئوری است. مثلا درسی داریم که در دانشگاه تئوری است.
خیلی اوقات فکر میکنم این آموزشی که قبلا در فرادرس داشتم و در دانشگاه هم تئوری برگزار میشود، دوباره ضبط کنم و نگاه عملی هم به آن اضافه کنم. ولی خب آموزشها خیلی زیاد است و همه اینها در ذهنم است. نزدیک به بیست آموزش به این شکل در ذهنم صف بسته.
یعنی قصد دارید آموزشهایی را که قبلا داشتید، بهتر آموزش بدهید یا چیزی به آنها اضافه کنید.
آنهایی که در دانشگاه حالت تئوری دارد و من هم تئوری درس دادم، به صورت عملی اضافه کنم. مثلا دانشجویان رشته کامپیوتر وقتی درسی را در دانشگاه میخوانند، کنار آن کد نمیزنند. اگر آن مفاهیم با کدنویسی به آنها آموزش داده شود، متوجه میشوند آن درس چقدر شیرین است و از آن حالتِ تئوری خارج شود.
در تدوین آموزشهای مجازی چه نوآوریهایی لازم است؟ برخی کاربران درباره استفاده از قلم نوری توسط شما در آموزش مجازی صحبت میکنند. برای آنها جالب است که آموزشهایی دارید که شاید جای دیگر نتوان پیدا کرد. چیز جدیدی در ذهنتان هست که پیشاپیش از شما سوال کنیم و شما بخواهید درباره آن صحبت کنید؟
من اضافه کردن آهنگ و موزیکهای خاص را دوست دارم، یا اضافه کردن تصاویر کارتونی. اینها همیشه در ذهنم بوده. یک مقداری از حالت خشکی آموزش مجازی کم میکند.
اگر آموزشهای جدیدی در فرادرس دارید، چه مواردی را بیشتر مدنظر قرار میدهید؟
با توجه به اینکه مخاطبان بیشتر نیاز به دیتاساینس دارند، بیشتر فکرم تدریس این موارد است. الان قسمت یکم و دوم «یادگیری ماشین» موجود است. آموزش آمادهسازی داده با پایتون هم در همین راستاست. این رشته در همه جا پرکاربرد است. بیشتر دوست دارم آموزشهایی در این زمینه داشته باشم.
سوالات من تمام شده. اگر موضوعی هست که تمایل دارید درباره آن صحبت بفرمایید در خدمت هستم.
چیزی که فکر میکنم بهتر است بگویم این است که من سالها درس دادهام. این درس دادن به نحوی بوده که برای عده محدودی قابل استفاده بوده. خیلیها در زمان تحصیل به یکسری منابعی که باید دسترسی میداشتند، دسترسی نداشتهاند. اما فرادرس این بستر را ایجاد کرد. من واقعا خیلی خوشحال هستم که در این موسسه حضور دارم.
قصد داشتم حتما این موضوع را بگویم. آرزوی من این بود که وقتی آموزشی میدهم، هر کسی در هر جایی بتواند از آن استفاده کند. هزینههایی که برای آموزشهای فرادرس در نظر گرفته شده، این اجازه را به افراد میدهد و تخفیف زیادی هم داده میشود. نگاه موسسه به این موضوع خیلی خوب است. هدف این است که این آموزش برای همه مهیا باشد.
خواستم تشکر کنم. مخاطبان هم که همیشه به من لطف داشتهاند. اینکه در قسمت نظرات نظر میدهند، خیلی خوب است. من قبلا اگر فیلمی میدیدم، کمتر نظر میدادم. میگفتم: خوب است. ولی احساس میکنم همین که مینویسیم «خوب است»، آن شخص نیرو میگیرد. یکی از عزیزان از من پرسید: «شما چه نیازی داری که بگویند کار شما خوب است، در حالیکه خودت میدانی.»
گفتم: واقعا اینطور نیست. ما نیاز به تشویق داریم تا بتوانیم کار سخت را ادامه بدهیم. چون تدریس مجازی سختیهای عجیبی دارد. اگر کسی یکبار یک آموزش را به طور مجازی آماده کند. و آن آموزش روی سایت بیاید، متوجه خواهد شد که تهیه اینهمه آموزش چقدر زمان برده و این نیرویی که مخاطبان به ما میدهند، باعث میشود که بتوانیم ادامه بدهیم و خسته نشویم.
خسته نباشید میگویم خدمت شما. با این توضیحات آخر متوجه شدم این کار سختتر از آنچیزی است که فکر میکردم. بابت زمانی که گذاشتید، مجدد تشکر میکنم و از شما و عزیزانی که صدای ما را میشنوند خداحافظی میکنم.
متشکرم. خدانگهدار.
سلام اقای دکتر شیرافکن
من آموزش c++ شما رو برای یاد گیری hls از فرا درس تهیه کردم عالی بود
اما hls مباحث فراتری دارد که متوجه نمیشوم
آیا نیاز هست c++ پیشرفته و هر چه نیاز بدانید تهیه کنم؟؟
ممنون ازن راهنمایی شما
تصور میکنم که با وجود گذشت زمان زیادی از فارغ التحصیلی نوع تدریس جناب دکتر شیر افکن در برنامه نویسی پایتون و سی پلاس پلاس عالی بوده لیکن در تدریس ریاضی نیاز به تدریس با توضیح بیشتر دارند شاید تصویر متحرک کمک بیشتری به ایشان داشته باشد
سلام
من آموزش های شما تهیه کردم و کامل مطاله کردم (جهت آزمون های استخدامی )
کتاب هایی هم دیدم از شما که عنوانش ساختمان داده دکترا و یا ارشد است ؟
آیا ساختمان داده و طراحی الگوریتمی هم برای مقطع دکترا وجود داره دارد یا مطاله همین فیلم های تست و کنکور کافیه؟
سلام.ساختمان داده پیشرفته در سایت فرادرس دارم
استاد شیرافکن عزیز واقعا یکی از بهترین مدرس ها هستن اموزش سی پلاس پلاس ریاضی عمومی یک ساختمان داده طراحی الگوریتم نظریه زبان ها وماشین ها پایگاه داده و سیستم عامل هارو تا الان از مجموعه اموزشهای ایشون دیدم واقعا عالی بودن ساده مختصر مفید به طوری که با سرعت 2x هم به راحتی میشه متوجه منظورشون شد.
ممون از این همه محبت
استاد من در حال حاضر از اموزشهای پایتون شما استفاده میکنم
برنامه ای برای اموزش Advances in Time Series Forecastin
ندارید؟
سلام.
فعلا برنامه ای برای این مبحث ندارم.
موفق باشید.