۳ گام اساسی پیش از شروع یک کار جدید

۲۷ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷
زمان مطالعه: ۴ دقیقه
۳ گام اساسی پیش از شروع یک کار جدید

۳ گام اساسی پیش از شروع یک کار جدید

بایدهای زندگی خود را مشخص کنید

آیا تا به حال در شرایطی قرار گرفته‌­اید که فکر کنید «باید» یک موقعیت خاص(شغلی، تحصیلی یا شخصی) را قبول کنید؟ بایدها زندگی بسیاری از ما را تحت کنترل خود دارند. وقتی کاری با حقوق و مزایای خوب، به ما پیشنهاد می­‌شود، با خود فکر می­‌کنیم که باید آن را قبول کنیم، یا وقتی در کنکور رتبه­‌ی خوبی به دست می­‌آوریم، نتیجه می­‌گیریم که باید رشته­‌های خاصی را انتخاب کنیم. این مسئله در روابط شخصی نیز دیده می­‌شود. برخی رابطه­­‌ها را فقط به دلیل بایدها حفظ می­‌کنیم.

بایدها کارهایی هستند که به خاطر حفظ ظاهر و کسب اعتبار، تعهد و یا در برخی موارد ترس انجام می­‌دهیم. ترس از اینکه اگر مثلاً یک موقعیت شغلی را رد کنیم پیشنهاد بهتری نخواهیم داشت، یا از عهده­‌ی انجام تعهدات مالی خود برنخواهیم آمد، یا شخصیت ما در نزد اطرافیان کوچک به نظر خواهد رسید. تشخیص اجبارهای درونی همیشه آسان نیست. آن­ها گاهی شبیه خواسته­‌های واقعی ما به نظر می­رسند، اما با تن دادن به این بایدها، معمولاً با خستگی، ناامیدی، کسالت و عدم وجود شور اشتیاق مواجه می­‌شویم و کاری را که در پیش­‌گرفته­‌ایم به خوبی انجام نخواهیم داد. هر چقدر که سخت به نظر برسد، برای به دست آوردن موفقیت­‌های شغلی، تحصیلی و شخصی نیاز داریم بایدهای خود را بشناسیم و آن­ها را دور بریزیم. در واقع راهی جز این وجود ندارد. بزرگ­ترین کارهای دنیا نه از روی اجبار و مصلحت‌­اندیشی­‌های کورکورانه، بلکه با شور و شوق و انگیزه­‌های درونی قوی انجام شده­‌‌اند. سه گام اساسی برای انجام این کار وجود دارد:

انگیزه­‌های خود را بشناسید

انگیزه­‌های ما دو حالت دارند. یا ذاتی هستند و از تمایلات واقعی و درونی ما سرچشمه می­‌گیرند و یا از خارج به ما تحمیل شده­‌اند (چیزهایی مثل پول، اعتبار و...). انگیزه­‌های ذاتی و درونی بسیار قدرت­مند هستند و می­‌توانند ما را برای انجام کارهای خارق­‌العاده به حرکت دربیاورند. تحقیقات بسیاری روی تأثیر انگیزه بر رضایت شغلی انجام شده است. نتایج نشان­ می‌­دهد افرادی که با انگیزه‌­های درونی کاری را قبول می‌­کنند، سه برابر متعهدتر از کارمندانی هستند که آن کار را با یک هدف بیرونی مانند پول قبول کرده‌­اند. از این پس، قبل از شروع یک کار جدید، انگیزه­های خود را بررسی کنید. از خود بپرسید این شغل را به خاطر این قبول می­‌کنم که یک موقعیت عالی است یا واقعاً نسبت به انجام آن مشتاق هستم؟ آیا فلان سفارش را قبول می­‌کنم چون پول خوبی به دست می­‌آورم یا چون با اهداف من سازگار است؟ آیا با انجام این کار به اهداف خود نزدیک می­‌شوم؟

البته تفکیک کردن انگیزه­‌ها کار ساده­‌ای نیست. گاهی اوقات به نظر می­‌رسد که واقعاً به انجام کاری علاقه­‌مند هستید، اما اگر با خود صادق باشید متوجه می­‌شوید که انگیزه­‌ی انجام آن کار درونی نیست. گاهی مسئولیتی را به این دلیل قبول می­‌کنیم که در نظر خود و دیگران فرد محترم و معقولی به نظر برسیم. دفعه­‌ی بعد که بر سر دوراهی انتخاب قرار گرفتید، انگیزه­‌های خود را صادقانه بررسی کنید. اگر به کندی و به خاطر انگیزه­‌های بیرونی مانند پول مسئولیتی را قبول می­‌کنید، احتمالاً با یک باید رو­به­‌رو هستید.

ارزش­‌های خود را مشخص کنید

انگیزه­‌های درونی ما را، ارزش­‌ها مشخص می­‌کنند. وقتی ارزش­‌های خود را، و استدلالی که ارزش­ها بر اساس آن بنا شده­‌اند، بشناسیم، بایدها را دقیق­‌تر تشخیص خواهیم داد. ممکن است برای این کار جدولی مانند شکل زیر طراحی کنید. زندگی خود را در ابعاد مختلف بررسی کنید و مهم­ترین مسائل و خواسته­‌ها را پیدا کنید.­ در ستون اول ارزش­‌های خود را به صورت دقیق و جزئی بنویسید و ستون­‌های بعدی را به منابع خود، پول، زمان و انرژی اختصاص دهید.

ارزش­‌هاوقتپولانرژی
گذراندن وقت با خانواده
به­‌دست­‌آوردن امنیت مالی
بالابردن سطح دانش

منابع شما محدود هستند و با استفاده از این روش متوجه خواهید شد که این منابع محدود را تا چه حد به هر ارزش اختصاص داده­‌اید. پس از انجام این تمرین به کاری که اخیراً بر اساس بایدها انجام داده­‌اید یا کاری که در معرض انجام آن هستید فکر کنید. بررسی کنید که چه مقدار از منابع خود را صرف آن کار کرده­‌اید. منابعی که لازم بود صرف ارزش­­‌های اساسی شما شوند. دقت کنید که کدام فعالیت بیشترین میزان منابع را به خود اختصاص داده است و چقدر در راستای ارزش­‌های زندگی شما است.

حق انتخاب­‌های خود را تعیین کنید

از خود بپرسید که در شرایط پیش رو، حق انتخابی دارید یا خیر. طبیعتاً در برخی شرایط مجبور به انجام کارهایی هستیم که ما را از انگیزه­‌های درونی دور می­‌کنند. هر شغلی اجبارهای مخصوص به خود را دارد. اکثر افراد  شرکت در جلسات، کنفرانس­‌ها و مأموریت­‌ها را دوست ندارند. لازم است که اجبارها و حقوق انتخاب خود را بشناسیم. بیشتر اوقات، حتی در مورد کارهایی که به نظر اجباری می­رسند، حق انتخاب وجود دارد. اهمیت این گام در این است که وقتی بدانید در مورد کاری شخصاً تصمیم گرفته­‌اید و کنترل شرایط در دست شما است، برای به انجام رساندن آن انگیزه­‌ی بیشتری دارید و از آن بیشتر لذت می­‌برید. عکس این موضوع نیز صادق است. وقتی مجبور به انجام کاری باشید، تعهد جای احساس لذت و آزادی را خواهد گرفت. به رفتار اطرافیان خود دقت کنید. شخصی را در نظر بگیرید که برای ساعات طولانی و حتی هنگام تعطیلات کار می­‌کند. به صورت طبیعی خستگی و کسالت در ظاهر او نمایان خواهد شد. اگر این فرد به انگیزه­‌ها و ارزش‌­های خود دقت کند و از خود بپرسد که آیا کار کردن طولانی مدت در راستای انگیزه­‌های درونی و ارزش­‌های او هست یا خیر، می­‌تواند برای ادامه­‌ی راه خود تصمیم بگیرد. ممکن است به روش قبلی پای­بند بماند یا ساعات کاری خود را کم کند. در هر دو صورت، انتخاب او آگاهانه و بر اساس ارزش­‌ها بوده است و باعث می­‌شود که با حس و انرژی بهتر و بدون کسالت به کار خود ادامه دهد.

رها کردن بایدها کار ساده­‌ای نیست اما با انجام این تمرینات به مرور آسان­تر خواهد شد. با گذشت زمان ذهن شما یاد می­‌گیرد در هنگام انتخاب به انگیزه­‌ها و ارزش­‌ها رجوع کند. به خاطر داشته باشید که شما معمار زندگی خود هستید. طرحی را بسازید که برای ساختن آن اشتیاق دارید. اجازه ندهید دیگران به جای شما طراحی کنند.

اگر تمایل به مطالعه بیشتر در مورد این موضوعات را داشته باشید؛ شاید آموزش های زیر نیز برای شما مفید باشند:

--

منبع

بر اساس رای ۴ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *