بومی‌سازی ترجمه — یک راهنمای مقدماتی برای مترجمان

۳۲۰ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ خرداد ۱۳۹۹
زمان مطالعه: ۱۲ دقیقه
بومی‌سازی ترجمه — یک راهنمای مقدماتی برای مترجمان

در این نوشته تلاش خواهیم کرد به یکی از مباحث اصلی در زمینه ترجمه، یعنی بحث بومی‌سازی بپردازیم. نخستین سؤالی که بی‌درنگ در زمینه بومی‌سازی پیش می‌آید، این است که ما چرا به بومی‌سازی نیاز داریم؟ برای پاسخ به این پرسش می‌بایست ابتدا اهداف و کارکردهای بومی‌سازی را فهرست کنیم. به نظر می‌رسد انواع عمده بومی‌سازی را می‌توان در لیست زیر خلاصه نمود:

  • رفع مانع تفاوت‌های فرهنگی
  • خلأ زبانی و تفاوت‌های دستور زبانی
  • بومی‌سازی مثال‌ها و مصداق‌ها

بومی سازی به قصد رفع موانع فرهنگی

رفع موانع فرهنگی یکی از اصلی‌ترین اهداف و کارکردهای بومی‌سازی در ترجمه محسوب می‌شود. چرا که مواجهه با عناصر بیگانه فرهنگی برای مخاطب ناآشنا به آن فرهنگ، حس ناخوشایندی ایجاد می‌کند که یا ناشی از جهل به آن عنصر فرهنگی و یا حتی به دلیل مغایرت‌های فرهنگی است و در نهایت منجر به پس زدن نوشته از سوی مخاطب می‌شود. سعی می‌کنیم در بخش‌های مختلف این نوشته مفاهیم متفاوت را با مثال‌های متعدد بیان کنیم تا موضوع نوشته که یک حوزه کاملاً انتزاعی است، برای خواننده گرامی ملموس‌تر باشد.

بومی سازی مفاهیم ناآشنا

به عنوان مثالی از ناآشنایی مخاطب فارسی‌زبان با تفاوت‌های فرهنگی به اصطلاح «account manager» اشاره می‌کنیم. این عبارت در فرهنگ اداری و سازمانی بین‌الملل به معنی شخصی است که مسئول مدیریت فروش و رابطه با مشتریان (به طور عمده مشتریان کلیدی) است. این اصطلاح به دلیل این که در فرهنگ سازمانی و شرکتی ایران جایگاه شناخته‌شده‌ای ندارد، از سوی مترجمان مختلف غالباً به اشتباه «مدیر حساب» و یا «مدیر حساب بانکی» ترجمه شده است. مسلم است که چنین اشتباهی به دلیل ناآشنایی مترجم هم به حوزه فرهنگی مبدأ و هم مقصد صورت گرفته است. با این حال برخی مترجمان که آشنایی نسبتاً بیشتری با حوزه فرهنگی مبدأ داشته‌اند، آن را بر اساس تعریف رسمی به زبان انگلیسی که پیش‌تر نیز مورد اشاره قرار دادیم، به صورت «مدیر فروش» ترجمه نموده‌اند.

اما نکته مهم این است که ما عبارتی به صورت «sales manager» داریم که دقیقاً به معنی مدیر فروش است. اشتباه این دسته از مترجمان به این دلیل است که نزدیک‌ترین معنای فرهنگی که در حوزه مقصد یافته‌اند را معادلی برای حوزه فرهنگی مبدأ قرار داده‌اند. اما مترجمی که به هر دو حوزه فرهنگی مبدأ و مقصد کاملاً آشنا باشد، متوجه خواهد شد که در فرهنگ اداری، سازمانی ایران، معادل «account manager» اصطلاح «مدیر امور مشتریان» است که البته به صورت محدود در برخی سازمان‌های بزرگ و بانک‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.

بدین ترتیب می‌بینیم که بومی‌سازی صحیح واژه‌های ناآشنا برای مخاطب فارسی‌زبان که ناشی از تفاوت‌های فرهنگی است، می‌تواند کمک بسیاری به خوانایی کلی نوشته نماید.

بومی سازی مفاهیم دارای تعارض فرهنگی

نمونه دیگری که برای معرفی کمک بومی‌سازی به مرتفع شدن تفاوت‌های فرهنگی ارائه می‌کنیم در بحث مغایرت و تعارض فرهنگی است. فرهنگ‌های مختلف مجموعه ارزش‌ها، آرمان‌ها و الگوهای فرهنگی مختلفی را شامل می‌شوند. چه‌بسا عنصری که در یک فرهنگ ارزش والایی دارد؛ در فرهنگ دیگر یک ضد ارزش محسوب شود. بدین ترتیب ترجمه چنین مفاهیمی، یک مانع جدی پیش روی مترجم قرار می‌دهد. چون می‌بایست یک مفهوم را از فرهنگی به فرهنگ دیگر ترجمه کند که ارزش‌های کاملاً متفاوتی در حوزه مبدأ و مقصد دارد. در چنین مواردی نسخه واحدی نمی‌توان پیچید و بسته به هر موقعیت مترجم می‌تواند از دست‌کاری مفهوم تا جایگزینی و یا حتی در موارد حاد، چشم‌پوشی کامل از ترجمه مفهوم استفاده نماید.

نکته مهمی که در این خصوص باید در نظر گرفت، این است که به جز در ترجمه نوشته‌های ادبی و هنری که زیبایی ترجمه بر خوانایی آن ارجحیت دارد و همچنین در ترجمه متون فلسفی و زبانشناختی که وفاداری و اصالت بر خوانایی متن ترجیح داده می‌شود؛ در بقیه انواع ترجمه، اصل بر گویا و روان بودن ترجمه است و همه عناصر و ابزارها می‌بایست در خدمت این هدف قرار بگیرند. اینک در این گذار، اگر به جای واژه «champagne» در ترجمه فارسی از عبارت «نوشیدنی» استفاده شود، نیز لطمه‌ی به انتقال مفهوم کلی نوشته نمی‌رساند و از طرفی به ارزش‌های فرهنگی حوزه مقصد نیز آسیبی وارد نمی‌کند. اما باید توجه داشت که در این تبدیل و تبادل‌ها، ظرافت و هوشمندی مترجم در همه‌جا حرف اول را می‌زند.

بومی‌سازی یا جهانی‌سازی

نکته دیگری که در بحث بومی‌سازی در موارد مغایرت‌های فرهنگی باید مورد اشاره قرار دهیم این است که در بحث بومی‌سازی (Localization)، اولویت با جهانی‌سازی (Globalization) است. منظور از جهانی‌سازی، زدودن متن از نشانه‌های فرهنگی حوزه مبدأ است. این جهانی‌سازی تا حدود زیادی منظور از بومی‌سازی را که جلوگیری از ایجاد حس تعارض در خواننده ناآشنا به فرهنگ مبدأ است تأمین می‌کند و در صورتی که با جهانی‌سازی صرف، متنی برای خواننده هدف، روان و گویا تلقی شود، تأکید زیادی بر روی بومی‌سازی و محلی سازی نوشته وجود ندارد.

به عنوان مثالی از جهانی‌سازی، متن زیر را در نظر بگیرید:

“Imagine you and I bet $50 on tomorrow’s weather in San Francisco. I bet it will be sunny, you that it will rain.”

ترجمه عینی:

«تصور کنید من و شما 50 دلار بر سر وضعیت هوای فردای سانفرانسیسکو شرط‌بندی کنیم. من شرط می‌کنم که فردا هوا آفتابی است و شما می‌گویید هوا بارانی خواهد بود.»

در نگاه نخست در متن فوق سه مفهوم مختلف مشاهده می‌شود که در فرهنگ فارسی- ایرانی بیگانه محسوب می‌شود. نخست اشاره به مبلغ 50 دلار، سپس اشاره به شهری به نام سانفرانسیسکو و سوم مفهوم غیرقانونی (غیرشرعی) شرط‌بندی است.

تفاوت‌های فرهنگی

نخستین تفاوت فرهنگی که در جمله فوق به چشم می‌آید، اشاره به شهری با نام سانفرانسیسکو است که در حین خواندن نوشته به عنوان یک واژه بیگانه، حواس مخاطب فارسی‌زبان را پرت می‌کند. آیا لزومی هست که نام یک شهر خاص در ایالات‌متحده مورد اشاره قرار گیرد؟ مسلماً چنین نیست و نام هر شهری را می‌توان جایگزین آن کرد. سؤالی که اینک پیش می‌آید این است که آیا در راستای بومی‌سازی می‌توان شهر تبریز را در جمله فوق جایگزین سانفرانسیسکو کرد؟ مثلاً به صورت زیر:

«تصور کنید من و شما 50 دلار بر سر وضعیت هوای فردای تبریز شرط‌بندی کنیم. من شرط می‌کنم که فردا هوا آفتابی است و شما می‌گویید هوا بارانی خواهد بود.»

در چنین جمله‌ای نخستین تعارضی که در ذهن خواننده ایجاد می‌شود، پارادوکس بین «50 دلار» و «تبریز» است. پس آن را نیز در راستای بومی‌سازی تغییر می‌دهیم:

«تصور کنید من و شما 50 هزار تومان بر سر وضعیت هوای فردای تبریز شرط‌بندی کنیم. من شرط می‌کنم که فردا هوا آفتابی است و شما می‌گویید هوا بارانی خواهد بود.»

اینک جمله از نظر ظاهری تعارضی ندارد. ولی با بومی‌سازی مفهوم شرط‌بندی، در واقع یک تعارض باطنی فرهنگی ایجاد شده است که بر سر راه انتقال روان و گویای مفهوم مورد نظر مانعی محسوب می‌شود. هدف این نوشته معرفی مزیت‌های بلاک چین است و مثال شرط‌بندی فقط یک نمونه محسوب می‌شود که برای بیان مزیت‌های بلاک چین مناسب تشخیص داده شده است. ولی این مفهوم در فضای فرهنگی مقصد یک ضد ارزش تلقی می‌شود که به خصوص با بومی‌سازی اجزای دیگر جمله ‌این وضعیت تشدید نیز یافته است و به عنوان مانعی برای انتقال مفهوم عمل می‌کند.

چاره کار چیست؟

اگر تأکید صرف بر روی بومی‌سازی نوشته داشته باشیم، احتمالاً باید از خیر ترجمه این نوشته کلاً بگذریم، چون مفهوم شرط‌بندی در جای‌جای نوشته مورد اشاره قرار گرفته است، اما با اندکی تأمل متوجه می‌شویم این مفهوم در اکثر متون مربوط به آمار و احتمال، حتی در زبان فارسی مورد اشاره قرار گرفته است و تا جایی که محل وقوع آن در ایران نباشد، اصطکاک فرهنگی زیادی ایجاد نمی‌کند.

اینجا است که هوشمندی مترجم در انتخاب و ترکیب اجزای مختلف با هم، به کار می‌آید و با در نظر گرفتن جمیع جوانب در خصوص سه مفهوم بیگانه فرهنگی می‌تواند در مورد یکی (سانفرانسیسکو) اقدام به حذف و در واقع جهانی‌سازی، و با حفظ عبارت «50 دلار» بر روی وقوع ضد ارزش «شرط‌بندی» در مکانی خارج از حوزه فرهنگی مخاطب تأکید کند تا از بار تعارض ایجاد شده بکاهد. با در نظر گرفتن این نکات، ترجمه جمله فوق به صورت زیر درمی‌آید:

«فرض کنید دو نفر بر سر این که فردا هوای یک شهر بارانی است یا نه به مبلغ 50 دلار با هم شرط‌بندی کنند. یک نفر می‌گوید هوا، فردا آفتابی و دیگری می‌گوید بارانی خواهد بود.»

مشاهده می‌کنید که از یک مفهوم فرهنگی بیگانه (50 دلار) برای خنثی کردن تعارض فرهنگی مفهوم دیگر (شرط‌بندی) استفاده شده است.

نکته دیگری که در ترجمه فوق مشاهده می‌شود، تغییر عبارت «من و شما» به صورت «دو نفر» است که با توجه به این که تأکید بر روی وقوع عمل شرط‌بندی در فضایی خارج از حوزه فرهنگی خواننده است، ضروری به نظر می‌رسد. اما این تغییر هدف دیگری نیز جز این دارد و آن بومی‌سازی در حوزه خلأ زبانی و تفاوت دستور زبان است. که به عنوان دومین کارکرد بومی‌سازی معرفی کردیم و در ادامه آن را بیشتر توضیح می‌دهیم.

خلأ زبانی و تفاوت دستور زبان

در امر ترجمه گاهی با عباراتی مواجه می‌شویم که معادلی در زبان مقصد ندارند، برای مثال برای اکثر اصطلاح‌های تخصصی در حوزه فناوری‌های نوین معادل صحیحی در زبان فارسی یافت نمی‌شود. و یا مواردی وجود دارند که برای یک واژه، چندین معادل در زبان مقصد وجود دارد، مثلاً برای واژه «او» در زبان انگلیسی دو معادل (he, she) وجود دارد در حالی که برای واژه Cousin در زبان فارسی 8 معادل (دخترعمو، پسرعمو، دختردایی، پسردایی، دخترخاله، پسرخاله، دخترعمه و پسرعمه) را داریم. در همه این موارد، مترجم برای بازگردان صحیح مطلب نیازمند نوعی تلاش در جهت بومی‌سازی است تا بتواند مفهوم مطرح شده را به درستی انتقال دهد.

در حوزه دستور زبان نیز برخی تفاوت‌ها وجود دارند که در حین ترجمه نیازمند توجه ویژه‌ای هستند. برای مثال در اکثر متون انگلیسی استفاده زیادی از واژه you می‌شود. به عبارت دیگر نویسنده در تلاش است به طور عمده یک ارتباط فردبه‌فرد با مخاطب خود برقرار سازد و بارها در طی نوشته به خود (I) به عنوان نویسنده مطلب و خواننده (you) به عنوان مخاطب صحبت‌هایش اشاره می‌کند. این ارتباط فردی جزوی از فرهنگ نوشتاری زبان انگلیسی محسوب می‌شود.

در سنت نگارش فارسی چنین ارتباطی بدین نحو رواج ندارد و نویسنده فارسی‌زبان از ایجاد ارتباط نزدیک فردبه‌فرد با مخاطب خود معمولاً پرهیز می‌کند. این امر به خصوص در محیط‌های سازمانی کاملاً مشخص‌تر است و افرادی که در رده‌های مختلف یک سازمان یا شرکت مشغول هستند، به طور عمده خود را نماینده آن سازمان می‌دانند و در حین برقراری ارتباط نیز جنس رابطه خود را یک رابطه سازمانی می‌شمارند تا یک ارتباط شخصی.

برای این که این تفاوت فرهنگی آشکارتر شود مثالی از گزارش‌های تلویزیونی می‌زنیم. در اکثر تلویزیون‌های پرمخاطب دنیا می‌بینیم که افراد همدیگر را به نام کوچک خطاب می‌کنند و برای مثال هنگام شروع صحبت فرد با بیان نام خود گزارش را آغاز می‌کند. حتی برخی از پربیننده‌ترین شوهای تلویزیونی مانند The Ellen Show، The Oprah Winfrey Show، و حتی برنامه خبری مطرح Amanpour که از سال 2009 در تلویزیون بین‌المللی CNN اجرا می‌شود به نام خبرنگار مجری برنامه، کریستین امان پور نامگذاری شده است. اما چنین رویه‌ای نه در برنامه‌های تلویزیونی و نه مطبوعات ایران رواج ندارد. بنابراین در حین ترجمه می‌بایست این تفاوت‌های دستور زبانی را با توسل به بومی‌سازی از متن مبدأ زدود.

ساختارهای زبان

یکی دیگر از نکاتی که غالباً در بحث تفاوت‌های دستور زبان در ترجمه‌های بد به چشم می‌آید، عدم توجه به ساختار جمله‌های انگلیسی و تکرار و ترجمه کلمه به کلمه جمله‌ها است. برای مثال به جمله زیر توجه کنید:

“Here you will see the back arrow, which you can click to return to the Google Forms home page. Next, you will see the name of your form.”

در جمله‌های فوق نویسنده در مورد بخشی از امکانات سرویس فرم‌نگار گوگل توضیح داده است. یک روش ترجمه پاراگراف فوق به صورت زیر می‌تواند باشد:

«در اینجا شما یک فلش بازگشت خواهید دید، که شما با کلیک بر روی آن می‌توانید به صفحه اصلی فرم‌های گوگل بازگردید. در بخش بعدی شما نام فرمی که شما ایجاد کرده‌اید را می‌بینید.»

در دو جمله فوق چهار بار عبارت «you» یا «your» تکرار شده است. بخشی از این تکرارها ناشی از همان نکته قبلی در مورد ارتباط فردی نویسنده و مخاطب است که پیش‌تر اشاره کردیم و بخشی دیگر نیز به ماهیت دستور زبان انگلیسی مربوط می‌شود. در زبان انگلیسی افعال صرف نمی‌شوند و مثلاً فعال see در جمله اول برای همه اشخاص مختلف (I, You, S/he, We, They) به همین صورت نوشته می‌شود. اما در زبان فارسی بسته به فاعل جمله فعل متناسب با آن در جمله قرار می‌گیرد و بدین ترتیب تکرار چندباره فاعل در واقع حشو می‌نماید و همان‌طور که در ترجمه فوق مشخص است به روانی و خوانایی متن صدمه می‌زند. ترجمه زیر برای پاراگراف فوق مطلوب‌تر به نظر می‌رسد:

«در این بخش یک فلش بازگشت دیده می‌شود که با کلیک بر روی آن می‌توان (می‌توانید) به صفحه اصلی فرم‌های گوگل بازگشت (بازگردید). در بخش بعدی نام فرمی که ایجاد کرده‌اید را می‌بینید.»

مشاهده می‌کنید که در ترجمه فوق هیچ اشاره به واژه «شما» نشده است و صرفاً با استفاده از فعل‌های مختلف، فاعل جمله مورد اشاره قرار گرفته است. این تغییر در جهت روانی و خوانایی بیشتر متن ایجاد شده است.

بومی سای مثال‌ها و مصداق‌ها

سومین حوزه‌ای که بومی‌سازی در ترجمه می‌تواند محلی از اعراب داشته باشد، بحث بومی‌سازی مصداقی است. در ادامه سعی کرده‌ایم، سطوح مختلف بومی‌سازی مصداقی را دسته‌بندی کنیم.

  1. بومی‌سازی مصداق‌های کمّی مانند اوزان (پاوند، اونس و ...)، تاریخ (جولای، فوریه و ...)، مقیاس‌ها (فوت، مایل و ...) و غیره.
  2. بومی‌سازی مصداق‌های فرهنگی (جشن‌های محلی، مراسم آیینی بیگانه و ...)
  3. بومی‌سازی مصداق‌های جغرافیایی (مثلاً مطلبی که مربوط به جاذبه‌های گردشگری اندونزی هست را به جاذبه‌های گردشگری ایران تبدیل کنیم.)

بومی سازی مصداقی مقیاس‌ها

در مورد بومی‌سازی مثال‌های کمّی، عموماً توصیه می‌شود درصورتی‌که به کلیت متن ضربه‌ای نزند‌، مجاز و بلکه الزامی است. مثلاً جمله زیر را در نظر بگیرید:

«خانواده سیمپسون ماهانه 7 پاوند زیتون مصرف می‌کنند.»

بومی‌سازی: «خانواده سیمپسون ماهانه 3 کیلوگرم زیتون مصرف می‌کنند.»

می‌بینیم که خوانایی متن بسیار بهبود یافته و هیچ اثر سویی هم بر متن مبنا نداشته است.

این بومی‌سازی در واقع یکی از نخستین و اساسی‌ترین انواع بومی‌سازی محسوب می‌شود و به جز مواردی که متن مبدأ تأکید به خصوصی برای استفاده از یک واحد یا یکای خاص داشته باشد، کاملاً توصیه می‌شود از واحدهایی که در فرهنگ مقصد رواج دارند استفاده شود. استثنای این قاعده در مواردی است که نویسنده تأکید خاصی برای استفاده از یک واحد خاص داشته باشد، مثلاً جمله زیر را در نظر بگیرید:

«خاصیت ابررسانایی در دماهای نزدیک به صفر کلوین خود را بروز می‌دهد.»

ممکن است مترجم ناآشنا به موضوع، مطلب فوق را چنین ترجمه کند:

«خاصیت ابررسانایی در دماهای نزدیک به ۲۷۳٫۱۵- درجه سلسیوس خود را بروز می‌دهد.»

برای مخاطب فارسی‌زبان و احتمالاً ناآشنا به مبانی علم فیزیک، احتمالاً این سؤال پیش می‌آید که چرا این دمای خاص و چرا تا این حد دقیق (تا دو رقم اعشار) برای خاصیت ابررسانایی لازم است. در حالی که اشاره به دمای صفر کلوین در متن مبدأ عامدانه و به عنوان کمترین دمایی که در عالم می‌توان به آن دست یافت، صورت گرفته است. این یک دمای خاص است و ربطی به یکای مورد سنجش ندارد. پس در این مورد اگر هم تأکید بر بومی‌سازی یکای دما وجود داشته باشد، می‌بایست در اولویت دوم قرار گیرد و حتماً یکای کلوین مورد اشاره قرار گیرد. پس ترجمه مطلوب احتمالاً چنین حالتی خواهد داشت:

«خاصیت ابررسانایی در دماهای نزدیک به صفر کلوین (۲۷۳٫۱۵- درجه سلسیوس) خود را بروز می‌دهد.»

بومی‌سازی مصداق‌های فرهنگی

بومی‌سازی مورد دوم به مراسم و آیین‌های فرهنگی یا اجتماعی مربوط می‌شود. در این مورد باید دقت بیشتری به کار بست. برخی رویدادهای فرهنگی در فرهنگ ایرانی-فارسی معادل‌هایی دارند که می‌توان از آن‌ها استفاده کرد؛ اما برخی از آن‌ها چنین معادل‌هایی ندارند یا در آن حد شناخته‌شده نیستند. مثلاً در مورد تعطیلات کریسمس که یک رویداد فرهنگی بیگانه اما کاملاً شناخته‌شده برای مخاطب فارسی‌زبان هست به مثال‌های زیر توجه کنید:

متن مبدأ: «کارکنان شرکت جنرال الکتریک به دلیل نزدیک شدن به تعطیلات کریسمس، ترافیک کاری زیادی داشتند.»

بومی‌سازی 1: «کارکنان شرکت جنرال الکتریک به دلیل نزدیک شدن به تعطیلات نوروز، ترافیک کاری زیادی داشتند.»

بومی‌سازی 2: «کارکنان شرکت جنرال الکتریک به دلیل نزدیک شدن به تعطیلات آغاز سال نو، ترافیک کاری زیادی داشتند.»

مسلماً بومی‌سازی نوع 1، مدل صحیحی از بومی‌سازی محسوب نمی‌شود. مخاطب فوراً تناقض بین شرکت بین‌المللی جنرال الکتریک و نوروز را تشخیص می‌دهد و به‌احتمال‌زیاد، مطلب را به‌طور کامل پس می‌زند. فلذا بومی‌سازی نوع دوم که در آن از جهانی‌سازی استفاده شده، ترجمه بهتری محسوب می‌شود. بدین ترتیب از مفهوم جهان‌شمول آغاز سال نو که برای همه فرهنگ‌های سراسر جهان از شرق تا غرب شناخته‌شده ، استفاده گشته است.

از طرفی برخی از رویدادهای فرهنگی، اجتماعی وجود دارند که معادل فارسی-ایرانی برای آن‌ها نمی‌توان یافت. مثلاً 4 جولای، روز استقلال ایالات‌متحده، یا مواردی ازاین‌دست. در این گونه موارد، همه چیز به مترجم و نوع متنی که در پیش روی وی قرار دارد، وابسته است تا بتواند با دست‌کاری عناصر و اجزای مختلف متنی را برای مخاطب فارسی‌زبان آماده‌سازی کند که وی با کمترین دشواری بتواند مفهوم اساسی نوشته را دریافت نماید. مثالی از چنین دست‌کاری‌هایی را در نمونه ابتدای همین نوشته در بخش تعارض‌های فرهنگی (شرط‌بندی) مطرح کردیم.

بومی‌سازی مصداق‌های جغرافیایی

در مورد بومی‌سازی نوع 3 یعنی بومی‌سازی مصداق‌های جغرافیایی قضیه تا حدودی فرق می‌کند. وسعت تغییراتی که در این حالت در متن ایجاد می‌شود کاملاً به موضوع و محتوای نوشته بستگی دارد. برای مثال می‌توان در یک متن به جای شهر سانفرانسیسکو، شهر تبریز را جایگزین کرد و در موارد پیشرفته‌تر می‌توان موضوع یک نوشته را انتخاب کرده و آن به‌طور کامل برای یک سناریوی ایرانی-فارسی بازنویسی نمود. مانند کاری که نویسنده محترم وبلاگ فرادرس در نوشته «مسافرت — فواید سفر به مکان های جدید» انجام داده‌اند و درواقع متنی را که مربوط به جاذبه‌های جغرافیایی کشور اندونزی است به ‌طور کامل به‌صورت بومی بازنویسی کردند. البته این متن دیگر یک متن ترجمه محسوب نمی‌شود و بیشتر جنبه تألیفی دارد.

اشکالی که به این نوع بومی‌سازی گسترده می‌توان گرفت این است که به‌جای اشاره به منبع در واقع باید به منابع نوشته اشاره شود و بخش‌هایی از متن که از منابع دیگر انتخاب شده‌اند نیز در بخش منابع مورد استناد قرار بگیرند. همچنین باید توجه داشت که شاید چنین بومی‌سازی‌های گسترده‌ای بر روی یک متن بیگانه اصل ترجمه مطلب را زیر سؤال ببرد. به عبارت دیگر کار بومی‌سازی آن‌چنان دشوار شود که تألیف مطلب بومی از ابتدا آسان‌تر از بومی‌سازی نوشته بیگانه باشد.

سخن پایانی

مهم‌ترین نکته در بومی‌سازی هر مطلبی، حفظ کلیت نوشته است. بدین ترتیب که تغییرات در جهت بومی‌سازی موجب بر هم خوردن تمرکز و توجه خواننده نشود. مثلاً فرض کنید در یک سریال خارجی قهرمان داستان به دوستش پیشنهاد خوردن قورمه‌سبزی بکند! یا در یک رمان خارجی یکی از شخصیت‌ها به دیگری در مورد اهمیت چهارشنبه‌سوری توضیح بدهد! این‌ها نمونه‌هایی از بومی‌سازی‌های نادرست هستند.

در بحث بومی‌سازی، مرز باریکی بین بهبود نوشته و خراب کردن آن وجود دارد. بنابراین به‌طورکلی به‌جز مواردی که برای خواننده عمومی فارسی‌زبان کاملاً بیگانه محسوب می‌شود و تمرکز وی را هنگام خواندن پرت می‌کند، در باقی موارد نباید ساختار مطلب اصلی را دستخوش دست‌کاری‌های گسترده کرد. چون هر متنی یک کلیت و چارچوبی دارد که شما نمی‌توانید فقط یک جزء آن را دست‌کاری کنید و یک تغییر کوچک در یک بخش باعث خواهد شد که زنجیروار مجبور شوید بخش‌های مرتبط را نیز تغییر دهید و بدین ترتیب درنهایت ممکن است متوجه شوید که تقریباً نیمی از نوشته تغییر یافته و از حالت ترجمه خارج ‌شده و به تألیف نزدیک شده است. در این صورت آیا بهتر نبود که از ابتدا قصد بر تألیف گذاشته می‌شد و چارچوب متن هم بر همین مبنا تنظیم می‌شد؟

در هر حال بحث‌های بومی‌سازی و جهانی‌سازی در ترجمه، مباحث بسیار گسترده‌ای هستند که به هیچ وجه در یک مقاله کوتاه نمی‌توان به همه ابعاد آن اشاره کرد. در این نوشته تلاش کردیم تا حد امکان با ارائه نمونه‌هایی به صورت گذرا به برخی ابعاد مهم و ضروری بومی‌سازی نوشته‌ها به خصوص در حوزه وبلاگ نویسی اشاره کنیم.

این مطلب با حمایت «ترجمیک»‌ نوشته شده است.

ترجمیک بزرگ‌ترین و جامع‌ترین پلتفرم خدمات زبانی در ایران است. ترجمیک خدمات مختلفی از جمله ترجمه مقاله، ترجمه کتاب، ویرایش، ویرایش نیتیو، ترجمه متون محرمانه، اعزام مترجم همزمان و شفاهی، ترجمه فیلم و صوت، ترجمه رسمی مدارک (مترجم رسمی)، گویندگی و روخوانی متن و … را با بالاترین کیفیت ارائه می‌نماید.

در دنیای رقابتی امروزی، یکی از موثرترین ابزارهای موجود به منظور حضور موفق در عرصه کسب و کار بین‌المللی، راه‌اندازی وب سایت‌های دو یا چند زبانه بوده و ضرورت آن دیگر بر کسی پوشیده نیست، چرا که اولین گزینه برای مشتریان به منظور تحقیق و کسب اطلاعات در مورد خدمات یا کالاهای مختلف، مراجعه به شبکه اینترنت و جستجو در وب سایت‌های مختلف است.

با توجه به اهمیت این موضوع، برخی از صاحبان کسب و کار تصمیم می‌گیرند تا در ابتدای کار خود از افزونه‌هایی همچون WPML و nLingual یا موارد مشابه دیگر برای ترجمه خودکار وب سایت خود استفاده کنند تا هم در هزینه صرفه‌ جویی کرده و هم مطالب به روز شده در سایت آنها به شکلی پویا ترجمه شود. ترجمه این افزونه‌ها، ماشینی بوده و اشکالات زیادی دارند. ما پیشنهاد می‌کنیم که شما هیچ گاه به دنبال ترجمه خودکار این افزونه‌ها نباشید. ترجمیک با همراهی صدها مترجم در زبان‌های مختلف آماده ترجمه و بومی‌سازی وبسایت‌ها و نرم‌افزارهای بین‌المللی است.

کالا، خدمات و برند خود را در کادر «حامی مطالب» مجله فرادرس معرفی کنید.
کلیک کنید

==

بر اساس رای ۹ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
فرادرس
۱ دیدگاه برای «بومی‌سازی ترجمه — یک راهنمای مقدماتی برای مترجمان»

با تشکر از مهندس لطفی. مطلب بسیار مهم و ارزنده‌ای است.

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *