گفت و گو با امیررضا نیکخواه — کارشناس مهندسی کامپیوتر و مدرس فرادرس

۳۷۳ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ خرداد ۱۴۰۱
زمان مطالعه: ۲۰ دقیقه
گفت و گو با امیررضا نیکخواه — کارشناس مهندسی کامپیوتر و مدرس فرادرس

در آموزش مجازی،‌ همیشه شمرده می‌گوید: سلام. «من»ِ جمله‌اش را به اسمِ خود نمی‌چسباند. روی حرف «نون» یک سکون می‌گذارد (مکث کوتاه). بی‌صدا نفس می‌گیرد و نام خود را می‌گوید؛ یکجور دعوت‌کننده و پذیرا. بعد آموزش‌ها و آموزک‌ها آغاز می‌شوند. از این پس فراز و فرودِ صدایی است که برای آموزش دادن تقویت شده، اما نه در کلاس بلکه با تمرین شخصی. با همین آهنگِ صدا نیمی از راه را رفته. بعید است کسی روی آن ضربدر کلیک کند و پنجره آموزش را ببندد. بعدتر تواناییِ آموزش دادن است هم به کمک‌اش می‌آید.

آیا این آهنگ روایی برای مخاطبان آموزش مجازی جذاب است یا خیر؟ آن‌هایی که می‌شنوند و می‌مانند قضاوت می‌کنند. نگارنده این سطور بعد از آنکه دانست صاحب این صدا آرزو داشته در کابین خلبان بنشیند، فراز و فرود صدا را حین شنیدنِ آموزش‌ها با تصویر پریدن، اوج گرفتن و نشستنِ هواپیما همخوان کرد. مخاطبان آموزش‌ها می‌توانند هزاران تصویر دیگر داشته باشند از مُدرسی که به خلبانی علاقه‌مند بود. قبل از ورود به دانشگاه، مُدرس شد و حدود بیست سال است که ادامه می‌دهد.

امروز 200 عنوان آموزشی در کارنامه او هست و هنوز می‌پرسد: چرا بیشتر یاد نگرفتم؟ اینکه او در این مسیر چه تغییراتی کرده، چطور انجامشان داده و اصلا از یک جوانِ علاقه‌مند به خلبانی چطور یک عاشق تدریس پدید آمده، از زبان خودِ شخص شنیدنی‌تر است.

سلام. ایشان امیررضا نیکخواه است. گفتگوی ما با این مدرس و عضو هیئت علمی مجموعه «فرادرس» را در ادامه می‌خوانید.

نسخه صوتی مصاحبه (فایل صوتی) به صورت یکجا

ذخیره کردن این فایل صوتی: لینک دانلود

نسخه متنی مصاحبه

آقای امیررضا نیکخواه سلام عرض می‌کنم و تشکر بابت اینکه حضور پیدا کردید. من سوابق حرفه‌ای و شغلی شما را نگاه کردم؛ خیلی پر و پیمان است. لطفا خودتان درباره فعالیت‌هایی که انجام داده‌اید، بفرمایید تا من بقیه سوالات را مطرح کنم.

من سلام عرض می‌کنم و تشکر از اینکه مخاطبان ما زمان صرف می‌کنند و این گفتگو را می‌شنوند. تقریبا سال 1381 بود که کارم را با آموزش دادن در یک آموزشگاه در شهر اصفهان شروع کردم. آن زمان من در یکی از دوره‌های شرکت «مایکروسافت» ثبت‌نام کرده بودم و یکی از هم‌دوره‌های من کار در آموزشگاه را به من پیشنهاد کرد.

من هم به آموزشگاه مراجعه کردم، آزمون دادم و پذیرفته شدم. یک آموزشگاه معتبر و دارای مجوز سازمان فنی-حرفه‌ای که الان هم به خاطر سوابق خوبش هنوز دایر است. تقریبا دو-سه سال در همان آموزشگاه رشته‌های مختلف را تدریس می‌کردم. شاگردان من هنرجویان هنرستان بودند و خودم هم سن و سال همان‌ افراد را داشتم.

 

چند سالتان بود؟

18 سال. من ورودی 1382 هستم، اما کارم (تدریس) را از سال 1381 شروع کردم. حتی یکی- دو نفر از شاگردان من در آموزشگاه بعدا با من دانشگاه قبول شدند.

دروسی که درس می‌دادم، مربوط به رشته کامپیوتر و نقشه‌کشی بود. کل کتاب‌های رایانه‌کار را به صورت تدریجی تدریس می‌کردم. کار را با آموزشِ یکی- دو عنوان شروع کردم. بازخوردها خوب بود و کار ادامه پیدا کرد تا جایی که تقریبا تمام امور آموزشی آن آموزشگاه را به عهده من گذاشتند. وقتی کار را شروع کردم، از ساعت 8 صبح تا ساعت 20 کار می‌کردم. وارد آموزش مباحث گرافیک، فتوشاپ و نرم‌افزارهای دیگر شدم و کار توسعه پیدا کرد.

با کار در همان آموزشگاه، بعدتر با معرفی‌نامه‌ای که برای من صادر شد تبدیل به آزمون‌گر سازمان فنی-حرفه‌ای در آموزشگاه‌های اطراف استان اصفهان شدم. فعالیتی که انجام می‌دادم، برگزاری آزمون‌های نهایی دیپلم کار و دانش بود. برای این کار در سه مرکز حضور پیدا می‌کردم و آزمون‌ می‌گرفتم. مدتی بعد از آن آموزشگاه بیرون آمدم و جاهای دیگری مشغول به کار شدم البته باز هم در آموزشگاهی در اصفهان.

در سال 1381 تا 1385 در اصفهان با پنج یا شش آموزشگاه کار کردم. همگی آن‌ها تحت نظارت سازمان فنی-حرفه‌ای بودند و عمده تدریس من دروس فنی-حرفه‌ای و کار و دانش بود. بیشتر در رشته‌های نقشه‌کشی و دروس رایانه کار و...

در آن دوره آموزش‌های آنلاین مثل الان مطرح نبود و اینترنت بسیار ضعیف بود. برای استفاده از اینترنت باید به کافی‌نت می‌رفتیم و با dial up modem کار می‌کردیم. همه چیز بسیار محدود بود و مثل حالا شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مختلف در دسترس نبودند تا ما امکان استفاده از فضای آنلاین را داشته باشیم. با این حال از آموزشگاه‌ها استقبال می‌شد و زمانی بود که اکثر افراد شروع به یادگیری کامپیوتر کرده بودند. آن زمان موج بزرگی راه افتاده بود و تقریبا درخواست و تقاضا- برای یادگیری کامیپوتر- زیاد بود. حوالی سال 1384 بود که طرحی از سوی دولت برای آموزش کارمندان دولت (نیروی انتظامی، بانک‌ها و دانشگاه و...) تدوین شد.

من دو سال در این طرح شرکت کردم و مدرس برتر شناخته شدم. یعنی در دانشگاه اصفهان به مدیران دانشگاه تدریس می‌کردم. آنجا هم با دریافت تقدیرنامه از مدیر وقت دانشگاه به عنوان مدرس برتر شناخته شدم. رضایتی که از تدریس من وجود داشت باعث می‌شد افراد تمایل بیشتری به حضور در کلاس من داشته باشند و نهایتا هم باعث شد که به عنوان مدرس برتر شناخته شوم.

همانطور که گفتم من در سال 1381 در دوره‌های مهندسی شبکه مایکروسافت شرکت کرده بودم. و جالب بود که - تا آن زمان - هیچ شناختی از کامیپوتر نداشتم.

 

اصلا چطور شد وارد شدید؟

خیلی اتفاقی. یکی از دوستانم با توجه به صحبت‌هایی که با هم می‌کردیم، به من گفتند: گیرایی و درک تو در کامیپوتر بالاست.

من علاقه نشان می‌دادم، ایشان گفتند: من این پیشنهاد را به تو می‌کنم که وارد این مسیر شوی. با پیشنهاد ایشان در آن دوره شرکت کردم. آن زمان نمایندگی مایکروسافت در استان اصفهان بود. البته نمایندگی دیگری هم در «دوبی» داشت، اما امکانی برای رفتن من وجود نداشت. بعد از شرکت در این دوره‌ها گواهی MCP به شرکت‌کنندگان داده می‌شد که یک آزمون داخلی و یک آزمون بین‌المللی داشت. امضای پای گواهی‌نامه من مربوط به سال 2002 است.

بعد از آن بود که کار آموزش دادن من شروع شد و به کلاس‌ها معرفی شدم. تا سال 85-86 که به تهران آمدم و کار خودم را باز هم در آموزشگاه شروع کردم. کار من در آموزشگاه کنکوری در کرج بود و در کنار آن کلاس‌های آموزشی هم برای خانم‌ها و آقایان برگزار می‌شد. من ابتدا در شعبه آقایان و بعد از رضایتِ ایجاد شده در کلاس‌های شعبه خانم‌ها مشغول تدریس شدم. در سال 86 به صورت اتفاقی با نرم‌افزارهای آموزشی روی حامل CD آشنا شدم. به یکی از شرکت‌های خوب و باسابقه مراجعه کردم که کارهای خاصی ارائه می‌کردند.

در آن شرکت هم آزمون لازم از من گرفته شد و اولین عنوان آموزشی –روی حامل CD- را ضبط کردم که عنوان آن «سی شارپ 2005» (C Sharp) بود. این آموزش حدودا 22 یا 23 ساعت بود و خیلی پرفروش شد. چند تیراژ از این آموزش، فروش رفت و در نمایشگاه‌های کتاب هم توزیع می‌شد. من هنوز هم یک نمونه از آن آموزش را دارم. بعد از آن عناوین دیگری آموزش دادم و حدود پنجاه عنوان آموزش نرم‌افزاری با همان شرکت کار کردم.

تا قبل از سال 91-92 بستر آنلاین در ایران معنایی نداشت و گوشی‌های هوشمند در دسترس همه نبود. ما اینترنت خوبی نداشتیم و بازار نرم افزارهای آموزشی در قالب CD ,DVD و پک‌های فیزیکی بود. اگرچه الان هم هست، ولی می‌توانم بگویم تقریبا 80 درصد آن شرکت‌ها الان یا منحل شده‌اند یا به صورت آنلاین کار می‌کنند. به هرحال همه به سمت اینترنت آمده‌اند از جمله «فرادرس» که از ابتدا روی بستر اینترنت کار می‌کرد.

شرکت‌هایی که در آن‌ها کار کردم، همگی بزرگ، معتبر و معروف بودند. کم‌کم تعداد شرکت‌ها به 15 شرکت رسید. آن زمان 23 یا 24 شرکت در حوزه نرم‌افزارهای آموزشی کار می‌کردند. من تا سال 1394 حدود 170 عنوان آموزشی نرم‌افزار در قالب تقریبا دو هزار ساعت روی حامل‌های CD و DVDارائه کردم که جدا از کلاس‌های آموزشی و حضوری‌ام بود. همه این آموزش‌ها از وزارت فرهنگ و ارشاد مجوز گرفت و در نمایشگاه‌ها و سایت‌های مختلف در داخل و خارج کشور توزیع شد.

در این بازه بزرگ فعالیت، قطعا هم افراد ناراضی داشته‌ایم و هم افراد راضی. به هرحال درصدی از افراد ممکن است نارضایتی داشته باشند، چون ممکن است مبحثی که مدنظر داشته‌اند در آموزش مطرح نشده. به هرحال هیچ انسانی کامل نیست. ولی عمده رضایت از کار من وجود داشت و به همین دلیل شرکت‌های مختلف پیشنهادهایی به من می‌دادند.

این پیشنهادها تا سال 1394 ادامه داشت. در همان سال با فرادرس آشنا شدم و اولین آموزشم را با این مجموعه ارائه کردم. این شرکت تحت وب بود، درحالیکه آن زمان دیدگاه قدرتمندی نسبت به وب وجود نداشت. مثلا عمده نگاه‌ها به سمت بازار فیزیکی بود و هنوز بازار و فضای وب بین مردم جا نیفتاده بود.

سال 1394 بود که اولین عنوان آموزشی‌ام با فرادرس را کار کردم. آن آموزش 3ds Max بود، هنوز هم روی سایت «فرادرس» موجود است و در حال بازتولید و به روز کردن آن هستیم. از اولین آموزش من در «فرادرس» استقبال خوبی شد. بعد از آن وقفه‌ای بین کار من در «فرادرس» افتاد که تا سال 1397 ادامه داشت.

مصاحبه نیکخواه

 

ولی همچنان بین 1394 تا 1397 آموزش می‌دادید؟

بله با شرکت‌های دیگر در حوزه پک‌های فیزیکی کار می‌کردم، اما در حوزه آنلاین نبودم. قبل از ورود به فرادرس در بازه سال‌های 1394 تا 1397 با دو-سه وبسایت دیگر کار کردم که یکی از آن‌ها در اتریش بود و آموزش‌های فارسی ارائه می‌کرد و دو تای دیگر در ایران بودند و آموزش‌های من هنوز هم روی آن سایت‌ها هست. در سال 1397 به صورت رسمی همکاری با فرادرس را آغاز کردم. این اقبال را داشتم که وارد مجموعه فرادرس شوم چون سختگیری و استانداردهای خاصی برای پذیرش مدرس دارند.

خوشبختانه توانستم از این مراحل گذر کنم و وارد فرادرس شوم. درحال حاضر آموزش‌های مختلفی را در حوزه‌های گوناگون و با کاربری‌های مختلف ضبط می‌کنیم. یکسری از آموزش‌ها کامل و جامع هستند که روی وب‌سایت قرار می‌گیرند و یکسری از آموزش‌ها هستند که به صورت تک‌موضوعی و در قالب ویدئوهای تک‌عنوانی ارائه می‌شوند و نام آن‌ها «آموزک» است. این آموزش‌ها در شبکه‌های اجتماعی مختلف منتشر می‌شوند و بازخوردهای زیادی از آن‌ها می‌گیریم. در کنار آن هم آموزش‌های جامع داریم. یعنی در هر دو حوزه با فرادرس همکاری می‌کنم.

 

الان که به زندگی شما نگاه می‌کنم، حدود بیست سال آموزش داده‌اید.

تقریبا بیست سال.

 

بچه که بودید و معلم انشا از شما می‌خواست بنویسید «چه کاره می‌شوید»، می‌نوشتید معلم؟ مدرس؟

بچه که بودم و مدرسه می‌رفتم دیدگاه خاصی نسبت به این نداشتم که «علم بهتر است یا ثروت» یا اینکه «می‌خواهید چه کاره شوید». اما به خاطر فضایی که در آن زندگی می‌کردم، آن فضای آموزشی را به نوعی می‌دیدم. شغل پدر من در نیروی هوایی بود.

ایشان روی تجهیزات جنگنده‌های F14 کار می‌کرد. از قضا ایشان مدرس کار با این تجهیزات هم بودند. من یکی-دو بار به محل کار پدرم رفته بودم و از انتقال دادنِ تجربه خوشم آمده بود. این –آموزش دادن- کم‌کم در ذهن من شکل می‌گرفت. ذهن من کم‌کم به این سمت رفت که در همین فضا یک شغل انتخاب کنم. مرحوم پدرم دوست داشتند من مهندس الکترومکانیک شوم. ولی این اتفاق نیفتاد.

 

و مهندس کامپیوتر شدید؟

بله. نرم‌افزار خواندم ولی خودم دوست داشتم که مرتبط با نیرو هوایی و خلبانی فعالیت کنم. چون بین اقوام ما خلبان‌های F5 حضور داشتند و من می‌دیدم این شغل بسیار خوب است و جایگاه خوبی دارد. کلا علوم و فنون هوایی در جامعه سطح بسیار بالایی از نظر اجتماعی و درآمدی دارند. چه در نیروی هوایی و چه در ارگان‌های دیگر دیدگاه مردم هم به این شغل بسیار خوب است.

با توجه به شغل پدرم که در زمینه تسلیحات و جنگ‌افزارها بود و برای اینکه می‌دیدم در آن فضا با هواپیما فعالیت می‌کنند، علاقه‌مند به خلبانی شدم. برای این کار هم اقدام کردم، اما متاسفانه دیر شده بود. خیلی تلاش کردم به شیوه‌های مختلف وارد این حرفه شوم، اما میسر نشد. به این علت که سن من بالا بود. یعنی از حد مجاز گذشته بود و امکان ورود وجود نداشت.

 

اگر برگردید عقب دوباره امتحان می‌کنید؟

100 درصد. پشیمان هستم آن دورانی که می‌توانستم این کار را انجام ندادم. چون درک درستی از این موضوع نداشتم که ممکن است سن من بگذرد. پدرم به من یادآوری می‌کردند، اما من درکِ صحیحی نداشتم. فکر می‌کردم همیشه می‌شود یک کار را انجام داد و هیچوقت دیر نمی‌شود. ولی امروز می‌دانم که حتی یک ثانیه را هم نباید از دست داد. چون خیلی زود دیر می‌شود.

 

ای کاش به جای اینکه از ما بپرسند می‌خواهید چه کاره شوید، به ما یاد می‌دادند چطور چه کاره شوید.

دقیقا. این دقیقا موضوعی است که الان دارم روی ذهن دختر خودم در موردِ آن کار می‌کنم. دوست دارم از الان که 10 ساله است، دیدگاهی درباره آینده خودش داشته باشد، با شغل‌های مختلف آشنا شود و تجربه کند. من برای او توضیح می‌دهم که هر شغل به چه صورت است تا بتواند انتخاب درستی داشته باشد. مثلا وقتی با او صحبت می‌کنم درباره یادگیری زبان تشویق‌اش می‌کنم. چون آینده او در گرو دانستن و تسلط به یک زبان خارجی است. چرا که می‌تواند فرصت‌های شغلی خوبی داشته باشد هم در داخل کشور و هم خارج از کشور. او را بسیار تشویق می‌کنم و یکی از ایده‌آل‌های من برای دخترم این است که زبان خارجیِ او در حد عالی باشد.

ای کاش این یادگیری‌ها و انتخاب راه درست‌ را در زمان ما به ما یاد می‌دادند؛ چه در مدرسه و چه در جامعه. الان دیدگاه‌ها والدین با گذشته تفاوت زیادی کرده. همینطور دیدگاه جامعه، دوستان، اطرافیان، محل کار و جاهایی که رفت‌وآمد می‌کنیم. همه چیز عوض شده و رشد کرده و این اتفاق خوب افتاده که برای فکر کردن و تصمیم گرفتن فضای باز به وجود بیاید.

 

معرفی رشته‌های تحصیلی در فرادرس هم به وسیله شما انجام شده. آیا همین پیشینه فکری باعث شد که چنین بخشی را خودتان انتخاب کنید؟ موضوع دیگر اینکه اگر مخاطبان «فرادرس» یک یا دو آموزش‌ شما را بشنوند، قطعا دفعه بعد خودتان را معرفی هم نکنید، شما را می‌شناسند. علتش را حتما می‌دانید. اما من دوست دارم از زبان خودتان بشنوم چرا این اتفاق می‌افتد؟

در رابطه با انتخاب رشته، باید بگویم مطالب انتخاب رشته توسط همکاران مجله نوشته می‌شود و من هیچ دخالتی در تهیه مطالب ندارم. چون به صورت تخصصی هر شخصی درباره یک موضوع می‌نویسد. مثلا درباره مهندسی پزشکی شخصی مطلب را نوشته که با این موضوع درگیر بوده و اطلاعاتی داشته.

 

آیا گفتن این مطالب - معرفی رشته‌ها - برای کسانی که راه را نمی‌شناسند در شما رضایت ایجاد می‌کند؟

100 درصد. دقیقا چون فقط دیتا تحویل من داده می‌شود و من هیچ دخل و تصرفی ندارم، ولی چیزی که در ابتدای آموزش‌ها و معرفی رشته‌ها می‌گویم این است که «با توجه به اینکه در سال‌های پایانی دبیرستان، انتخاب رشته برای ما اهمیت زیادی دارد» ما در «فرادرس» این رشته‌ها را به شما معرفی می‌کنیم. این حرفِ من و عبارتی که ابتدای ویدئو می‌گویم، شاید برگرفته از این باشد که «ای کاش آن زمان کسی بود که این چیزها را به ما می‌گفت.» این جمله را دقیقا برای دانش‌آموز و دانشجویی می‌گویم که قصد ارتقا به سطح دیگر یا رشته دیگری دارد. یکجور دارم به او می‌گویم: مرحله‌ای که الان در آن هستی، خیلی حساس است. خیلی بادقت ببین و با دقت تحقیق کن! چون آینده تو در گرو انتخاب امروز توست.

امروز می‌توان گفت تقریبا خیلی از افراد در جایگاه خودشان نیستند. البته یکی از مزیت‌های «فرادرس» این است که هرکسی در جایگاه خودش است که بسیار هم خوب است. هر وقت درباره «فرادرس» صحبت می‌شود، این موضوع را می‌گویم که هر فرد در جایگاه خودش است و ما هیچ فردِ غیرمرتبطی نداریم. یا اگر فردی رشته تحصیلی غیرمرتبط داشته باشد، در آن زمینه آموزش دیده است. این چیزی است که ما در بسیاری از مراکز دولتی نمی‌بینیم. مثلا اینجا قوانین خاص خودش را دارد و این خوب است چون منجر به شایسته‌سالاری می‌شود.

کسی که در یک موضوع تخصص دارد، روی همان موضوع کار می‌کند و درگیر موضوعات دیگر، حاشیه و روابط جانبی نمی‌شود. یعنی تمرکز فرد روی همان موضوع تخصصی است و همین باعث رشد و پیشرفت می‌شود. این اتفاقی است که در «فرادرس» افتاده. من رشد فرادرس را نسبت به سال 1394 که شروع همکاری ما بود، می‌بینم. امروز می‌بینم که این رشد چندصد درصد ایجاد شده. این را دارم می‌بینم، چون کاملا واقف هستم به اینکه چه اتفاقاتی در این شرکت می‌افتد و چه نظم و انضباطی در آن وجود دارد. همینطور می‌دانم چه اهدافی برای آینده در نظر گرفته شده.

درباره انتخاب رشته‌ها آنچه در ابتدا می‌گویم از خودم است و تمام تجربیات گذشته خودم را در همان چند کلمه بیان می‌کنم. امیدوارم کسانی که ویدئوها را می‌بینند، دقیقا اهمیت آن مرحله از زندگی‌ را متوجه شوند، چون بسیار حساس است. اما مطالب را همکاران می‌نویسند و من فقط ویدئو، اسلاید و صدا را اجرا می‌کنم. ولی باقی آموزش‌ها از خودم است.

 

در سوابق شما کار دوبله هم وجود دارد و فن بیان قوی دارید. شاید اگر من برای گفت‌وگو با شما نمی‌آمدم، دنبال‌تان می‌گشتم تا کار دوبله را از شما یاد بگیرم. از طرفی این قدرت بیان مخاطبان را هم جذب می‌کند. «فرادرس» مخاطبان تیزبینی دارد که گاهی درخواست می‌کنند مدرسانی تدریس کنند که فن بیان قوی‌تری دارند. این موضوع در کارهای شما خیلی دیده می‌شود. شما از ابتدا روی این قضیه کار کردید؟ از همان زمان شروع تدریس؟

من هیچ کلاس و دوره‌ای درباره فن بیان نرفتم.

 

پس چطور پیشرفت کردید؟

فکر می‌کنم فقط با تمرین. در هر آموزشی که ضبط می‌کردم، آموزش خودم را گوش می‌کردم و در آموزش بعدی سعی می‌کردم ایرادها به مرور رفع شود. الان هم سعی می‌کنم این ایرادها مجددا رفع شود تا اینکه بتوانم به حد خوبی برسم. از لحاظ دوبله منظور این نیست که مثلا یک فیلم سینمایی یا انیمیشن را دوبله کنم. چون صدای من برای این کار مناسب نیست و اصلا دنبال این موضوع نبودم. کار دوبله من در مورد ویدئوهای آموزشی خارجی و بازگردانی آن‌ها بوده.

من در جایی کار می‌کردم که حدود 400-450 ساعت آموزش خارجی به زبان انگلیسی را بازگردانی کردیم. یکسری به صورت مستقیم بود و یکسری به صورت برداشت آزاد. یعنی آنچه از ویدئو برداشت می‌کنید در کاری که انجام می‌دهید، پیاده‌سازی می‌شود. دوبله فیلم یا انیمیشن را انجام ندادم، ولی دوبله در حیطه کاری خودم انجام شده و تعداد ساعات زیادی را شامل می‌شده. این کار به درخواست شرکت و کارفرما انجام شده و مربوط به حوالی سال 1391 است.

 

آقای نیکخواه کاری بوده در عمرتان بخواهید انجام دهید و موفق نشده باشید به جز خلبانی؟ یا مثلا چیزی بوده که دوست داشته باشید یاد بگیرید؟

من یادگیری را خیلی دوست دارم و همین الان هرجا در شبکه‌های اجتماعی ببینم موضوعی را آموزش می‌دهند، شاید آن لحظه نبینم- ممکن است فرصت یا حوصله نداشته باشم- ولی حتما آن را ذخیره می‌کنم. اگر تلفن همراه من را ببینید، بیشتر از هزار موضوع آموزشی جمع کرده‌ام که شاید هنوز هیچکدام را ندیده باشم. ولی چون به یادگیری خیلی علاقه دارم، آرشیو کاملی دارم و سعی می‌کنم این آرشیو را حفظ کنم تا همه چیز را یاد بگیرم.

اگر هم برگردم به گذشته سعی می‌کنم بیشتر یاد بگیرم. آنچیزی که دلم می‌خواسته انجام بدهم و انجام ندادم این بوده که خیلی از زمان‌ها را هدر داده‌ام. می‌توانستم بهتر از زمانم استفاده کنم. خیلی بیشتر یاد بگیرم و رشد کنم ولی این کار را نکردم. دلیل آن را نمی‌دانم.

 

نمی‌دانم فرصتی را از دست داده‌اید یا نه. چون اینطور که تعریف کردید بیست سال مشغول تدریس بودید و نمی‌دانم چطور می‌شود فرصت‌ها را از دست داد. چون برای آموزش فعالیت می‌کردید، مدام هم مشغول یادگیری بوده‌اید.

بله، اما من می‌خواستم خیلی بیشتر یاد بگیرم.

 

ٰدر زمینه کار تخصصی‌تان؟

بله در نرم‌افزار. ولی چون تمام این مدت را کار کردم، فرصت کمتری داشته‌ام برای کارهایی که دلم می‌خواست انجام بدهم. به هرحال شغل مدرسی و کار تدریس یک شغل فرساینده‌ است. شما از دور نگاه می‌کنید و می‌بینید شخص در کلاس است. مثلا دارد روی تخته چیزهایی می‌نویسد. ممکن است بگویید این شخص هر سال دارد همین‌ها را برای دانشجویان تکرار می‌کند.

 

واقعا سخت است.

آفرین دقیقا همینطور است. یا مثلا ممکن است کسی نگاه کند و بگوید این مدرس پای سیستم نشسته و دارد آموزش «فتوشاپ» می‌دهد. خب این که کاری ندارد. ولی در واقع بسیار فرسایشی و خسته‌کننده‌ است و بسیار ذهن را درگیر می‌کند. باید عاشق این کار باشید. اگر نباشید محال است بتوانید ادامه بدهید. کسی که معلم است اول شغلش را دوست دارد بعد بحث مالی و پیشرفت. به هرحال همه ما برای گذران زندگی کار می‌کنیم و بحث مالی برای همه ما اهمیت دارد و هیچکس از این قاعده مستثنی نیست. ولی در بحث تدریس اگر شما کار را دوست نداشته باشید محال است بتوانید ادامه دهید. چهار، پنج آموزش یا بیست، سی آموزش که بدهید، آموزش بعدی را نمی‌توانید ادامه دهید. یا بسیار بی‌کیفیت ادامه می‌دهید.

به خاطر وجود این علاقه بوده که من کارم را ادامه دادم و سعی کردم یاد بگیرم. ولی احساس می‌کنم خیلی بیشتر از اینها می‌توانستم یاد بگیرم و خیلی بیشتر از اینها می‌توانستم از زمان خودم استفاده کنم. الان ناراضی نیستم. اما اینکه می‌پرسی: چه فرصتی را از دست داده‌ای، فرصت‌هایی که از دست داده‌ام به این شکل بوده که می‌توانستم بیشتر رشد کنم و موقعیت‌های یادگیری بهتری داشته باشم ولی این اتفاق نیفتاد.

 

فرمودید کار آموزش خیلی سخت است. با وجود اینکه این کار سخت است شما ادامه می‌دهید. موقعی که نگاه می‌کنیم تعداد بالایی بازدیدکننده وجود دارد که آموزش‌های شما را دنبال می‌کنند. در «فرادرس» چه چیزی به شما انگیزه می‌دهد؟ آیا وجود همین بازدیدهای بالاست؟ آیا ارتباطی که مخاطبان با شما برقرار می‌کنند از طریق کامنت یا به هر نحو دیگری؟ انگیزه‌ای که به شما کمک می‌کند این کار سخت را انجام بدهید چیست؟

در فرادرس چیزی که خیلی زیاد وجود دارد انگیزه است. صحبت من را به حساب اغراق نگذارید؛ به خاطر اینکه تصور کنید من در حال کار کردن با فرادرس هستم و این را می‌گویم. چرا که به هیچ عنوان اینطور نیست. وقتی شما در فرادرس کار کنید، متوجه خیلی چیزها شوید. شاید از بیرون بگویید فرادرس هم مثل بقیه شرکت‌هاست. اما زمانی که داخل شرکت باشید و چند ماه در این سیستم کار کنید، دقیقا متوجه خواهید شد که به چه سمتی حرکت می‌کنید. دقیقا رشد خودتان را متوجه می‌شوید. دقیقا ارزشی را که برای شما قایل می‌شوند متوجه می‌شوید. و این خیلی مهم است. قبلا هم در صحبت‌ها گفتم که در فرادرس بحث شایسته‌سالاری و اینکه هرشخصی در جایگاه خودش باشد، خیلی پررنگ است. اینکه شما می‌بینید در جایگاه درست هستید و مجموعه هم برای شما ارزش قایل است...

آدم چه چیزی بهتر از این می‌خواهد؟ همه چیز بحث مالی نیست. وقتی می‌بینید برای یک مجموعه ارزش دارید و مجموعه، کارفرما یا شرکت، قدر شما را می‌داند چرا نباید کار کنید؟ یا مثلا کم‌کاری کنید؟ چرا نباید انگیزه داشته باشید؟ این را از دید شخصی می‌گویم که با دهها شرکت کار کرده است.

 

یعنی ساختار فرادرس یکی از انگیزه‌های شما برای کار کردن است؟

دقیقا همینطور است. من با توجه به بُعد مسافتی که نسبت به ساختمان مجموعه دارم، ترجیحم این است که به صورت حضوری در شرکت باشم. یعنی با توجه به تمام سختی‌های رفت‌وآمد ترجیح می‌دهم که حضور فیزیکی داشته باشم. به خاطر اینکه همه چیز خیلی خوب است. همین باعث می‌شود که کار را به بهترین شکل ممکن و بهترین حالت انجام بدهید. همانطور که عرض کردم ما کامل نیستیم. من الان می‌گویم: کارم را به بهترین شکل ممکن انجام می‌دهم، اما ممکن است آقا یا خانمی از کار من خوشش نیاید. به هرحال کاملا طبیعی است.

ما در هر سیستم و ساختاری هم فردِ راضی داریم و هم ناراضی. اما کامنت‌هایی که دریافت می‌کنیم، عمدتا راضی هستند و محتوای آن خوب است. البته جاهایی هم گله و نارضایتی هست که سعی می‌کنیم برطرف کنیم. به هرحال ما طیف وسیعی از مخاطبان را داریم و نمی‌دانیم تک‌تک آن‌ها چه می‌خواهند. باید این را متوجه شویم و سعی کنیم به سمت بهتر شدن برویم-درباره خودم عرض می‌کنم- سعی می‌کنم هر کار، بهتر از قبلی باشد و بتوانم رضایت بیشتری را کسب کنم. ولی ساختار «فرادرس» به شکلی است که هوشمندانه اداره می‌شود.

از مدیران مجموعه؛ آقایان دکتر کلامی و دکتر آتش‌پز تشکر می‌کنم که با دید بلندمدت و مدیریت هوشمندانه دقیقا شما را به سمت رشد می‌برند. شما پا به پای مجموعه رشد می‌کنید. در این مورد اصلا اغراق نمی‌کنم. باید باشید تا ببینید چون شاید از بیرون متوجه نشوید. ولی زمانی که در شرکت هستید، قدم به قدمِ پیشرفت را متوجه می‌شوید. یاد می‌گیرید و می‌بینید خیلی جاها می‌توان بهبودهایی در کار و شیوه تدریس داشت.

زمانی که کارم را با فرادرس شروع کردم طبق همان استانداردها و ساختار خودم کار می‌کردم. ولی در این چند سالی که داریم کار می‌کنیم، همه استانداردها برای من به شکل دیگری تعریف شده و به شکل دیگری پیش می‌رویم. اوایل شاید مقداری نامانوس باشد و بپرسید: «من به شکل دیگری کار را انجام می‌دادم. پس چرا الان به این شکل شده؟

بعد نگاه می‌کنید و می‌بینید که نه شکل درست آن این است و شاید من قبلا این کار را خیلی درست انجام نمی‌دادم. یا مثلا شکل بهترش می‌تواند این حالت باشد. همه اینها می‌تواند انگیزه ایجاد کند. اینجا محیط خسته‌کننده و کسل‌کننده‌ای نیست. همیشه همه چیز رو به جلو حرکت می‌کند. ما هیچوقت درجا زدن و سکون نمی‌بینیم. سرعت کم و زیاد می‌شود، اما متوقف نمی‌شود. گاهی ممکن است سرعت حرکت رو به جلو خیلی کم باشد، ولی به هر حال این اتفاق می‌‌افتد و همیشه این حرکت رو به جلوست. این باعث می‌شود خیلی از سختی‌ها، خستگی‌ها و فرسودگی‌ها را فراموش کنید.

 

چیزی بوده که طی این سال‌ها از کاربران یاد گرفته باشید؟

100 درصد بوده. کامنت‌ها از طریق بخش پشتیبانی به ما منتقل می‌شود. پیشنهادات، انتقادات، گلایه‌ها، شکایات و خواسته‌ها منتقل می‌شود و «فرادرس» به همه اینها اهمیت می‌دهد. تمام این موارد به مدرس منتقل می‌‌شود. می‌گوید: اگر قرار است این کار را انجام بدهی، این ساختار جدید را در نظر می‌گیریم. چون الان مخاطبان ما سطح آگاهی بالایی دارند و دیدگاه‌های بازی دارند. همانطور که قبلا اشاره کردم، مخاطبان الان ما با مخاطبان 10 سال پیش یا حتی پنج سال پیش خیلی فرق دارند.

پس ما هم باید متناسب با دیدگاه و آگاهی مخاطب پیش برویم. قطعا به نظرات، شکایات، انتقادات، نارضایتی و رضایت آن‌ها اهمیت می‌دهیم. تک‌تک اینها بررسی می‌شود. ولی این خیلی خوب است که شما می‌بینی کامنتی آمده که تعریف کرده و می‌بینید که آمار افرادی که از این آموزش استفاده کرده‌اند خوب است. همه اینها باعث می‌شود که شما احساس کنید کاری که انجام داده‌اید، خوب بوده و ادامه بدهی. یا اگر کامنت منفی داشته باشم، مشکل را در آموزش بعدی رفع می‌کنم یا در آموزش‌های بعدی سعی می‌کنم این اتفاق نیفتد تا بتوانیم استاندارد و سطح بالاتری داشته باشیم.

 

کامنتی بوده که به صورت مصداقی ذکر کنید؟ مثلا خاطره‌ای ایجاد کرده باشد که برای شما ماندگار شود؟

بله چند ماه پیش یک وبینار داشتم. قبل از شروع وبینار اطلاع‌رسانی کردیم. وقتی صفحه وبینار را باز کردم، یک کامنت خواندم و حال و هوای مرا عوض کرد. کامنت از طرف همکار من بود که اولین بار، 19 سالِ پیش در آموزشگاه کار کرده بودیم. ایشان خارج از کشور بود، اما مرا خوب به خاطر داشت. برای من آرزوی موفقیت کرده و نوشته بود خیلی خوشحالم که دوباره می‌بینمت و خوشحالم در فرادرس هستی. یادآوری آن خاطرات برای من خیلی جالب و قشنگ بود.

بعدها با هم ارتباط گرفتیم. به هر حال بعد از سال‌ها همدیگر را پیدا کردیم. این خاطره برای من قشنگ بود، اما نکته‌ای که داشت طیف وسیع مخاطبان «فرادرس» بود. همکار من که برایم کامنت گذاشته بود، اصلا رشته‌اش مرتبط با وبیناری نبود که من برگزار کردم. ولی این برای من بسیار جالب بود که آن شخص در بلژیک دارد فرادرس را دنبال می‌کند. استوری‌های فرادرس را می‌بیند، آموزش‌ها را دنبال می‌کند و وبینارها را هم می‌بیند. درحالیکه هیچ ارتباطی با رشته‌اش ندارد. از این اتفاق انرژی گرفتم و به خاطرات چند سال پیش برگشتم.

 

فرمودید سال 1394 شروع به همکاری با فرادرس کردید. قبل از آنکه پا در ساختمان فرادرس بگذارید یا با مدیران آن صحبت کنید، اسم «فرادرس» را که شنیدید به یاد چه افتادید؟

من قبل از پیوستن به فرادرس خیلی تبلیغات فرادرس را می‌دیدم.

یکی از مزیت‌های فرادرس برندسازی آن است. فکر می‌کنم تمام مردم ایران فرادرس را بشناسند و این به خاطر طیف وسیع تبلیغات فرادرس است. با آنکه تبلیغات فرادرس را می‌دیدم، اما ایده‌ای در ذهنم نداشتم. اینکه اصلا چیست و کجاست و چگونه است؟ یا اصلا من می‌توانم با آن‌ها کار کنم یا نه؟ باز هم ورود من به «فرادرس» بر اساس پیشنهاد یکی از دوستان بود که گفت: فرادرس با مدرسان مختلف همکاری می‌کند.

من هم به شرکت آمدم. روزی که آمدم آقای مهندس کاشانی و تعدادی از همکاران قسمت پذیرش حضور داشتند. آقای مهندس کاشانی از ابتدا مثل همیشه با رفتار خوب، متانت و نجابت بسیار عالی برخورد کردند. صحبت ما کوتاه بود، ولی همان صحبت و زمان کوتاه به لحاظ اخلاقی من را جذب کرد. چون دقیقا مشخص بود که نوع برخورد در اینجا با جاهای دیگر فرق می‌کند. همکاری اول را انجام دادیم و بین همکاری ما وقفه افتاد، اما مجدد برگشتم و با قدرت و سرعت زیادی پیش رفتیم.

قبل از آنکه کار با فرادرس را شروع کنم، در بازه‌ای که فرادرس را به من معرفی کردند تا زمانی که آمدم و اولین قراردادم را با شرکت بستم، از فرادرس به اسم دانشگاه آنلاین نام می‌بردم. مثلا در لیست کاری خودم که با شرکت‌های زیادی هم کار می‌کردم اسم شرکت‌ها بود، تعداد ساعت‌ها و جزئیات دیگر. یک وایت‌برد داشتم که روی آن می‌نوشتم.

«فرادرس» را فرادرس نمی‌نوشتم. می‌نوشتم دانشگاه آنلاین. بعد در توضیحات برای خودم می‌نوشتم فرادرس. آن چیزی که بیشتر از فرادرس می‌شناختم، دانشگاه آنلاین بود. الان هم همین اتفاق افتاده و فرادرس یک دانشگاه آنلاین به وسعت ایران است. چون همه شاخه‌های درسی، همه گرایش‌ها، همه علوم در داخل آن تدریس شده و می‌شود و یک دانشگاه جامع و کامل است.

 

پیش‌بینی شما درباره «فرادرس» چیست؟ آینده دور و نزدیکِ فرادرس را چطور می‌بینید؟

هر دو بسیار درخشان، بسیار رو به رشد و بسیار موفق و در سطح جهانی. یعنی بدون اغراق.

 

چنین انتظاری از «فرادرس» دارید؟

این انتظار نیست، واقعیت است. چیزی است که داریم می‌بینیم. الان فرادرس در سطح آکادمی‌های مطرح دنیاست و طبق آماری که منتشر می‌شود و مقایسه‌ای که با شرکت‌ها و برندهای تراز اول دنیا انجام می‌شود، فرادرس در رتبه بسیار مناسبی است. این چیزی جز موفقیت و رشد در آینده نیست. عرض کردم باید در فرادرس باشید تا ببینید. با تعریف کردن شاید خیلی ملموس نباشد. شاید فکر کنیم فقط یک تعریف و توصیف است، ولی اینکه شما باشید و ببینید دقیقا متوجه می‌شوید آینده دور و نزدیک چیزی جز این نخواهد بود.

 

اگر صحبتی با مخاطبان دارید بفرمایید.

تشکر می‌کنم از اینکه وقت گذاشتند و این گفتگو را گوش کردند. پل ارتباطی ما با مخاطب همان کامنتی است که مخاطب برای ما می‌گذارد. حالا چه زمانی که مجموعه آموزشی را تهیه می‌کند و چه زمانی که نظرات و پیشنهادات را به اَشکال مختلف با فرادرس در میان می‌گذارد. ممنون می‌شویم که با ما در ارتباط باشند با راه‌های مختلف ارتباطی که در اختیار آن‌هاست.

نظرات، خواسته‌ها، انتقادات، گلایه‌ها و اگر هم تشویق و رضایتی بود به ما اعلام کنند تا بتوانم کیفیت کار را –درباره خودم- بالاتر ببرم. چون همگی در یک مجموعه هستیم، همین باعث می‌شود که این کار به صورت تیمی انجام شود و بهبود کیفیت و رشد در قسمت‌های دیگر تاثیر بگذارد. اگر هر موردی هست با ما در ارتباط باشند و در میان بگذارند.

 

من مجدد تشکر می‌کنم بابت فرصتی که گذاشتید. از شما یاد گرفتم طی این دقایقی که در خدمت شما بودم. عرض دیگری ندارم. اگر شما فرمایشی ندارید، هم از شما و هم از عزیزانی که صدای ما را می‌شنوند خداحافظی کنم.

از مدیریت محترم فرادرس هم تشکر می‌کنم که این زمان را در اختیار من گذاشتند و تشکر از مخاطبان که با ما بودند و شنیدند. انشاالله هرجا هستند موفق، پیروز، شاد و تندرست باشید و همیشه همه چیز بر وفق مراد باشد.

بر اساس رای ۱۰ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
۵ دیدگاه برای «گفت و گو با امیررضا نیکخواه — کارشناس مهندسی کامپیوتر و مدرس فرادرس»

سلام خسته نباشید . اگر من سوالی از استاد نیکخواه در مورد تدریسشون داشته باشم باید کجا باهاشو صحبت کنم؟

سلام، وقت شما بخیر؛

برای این موضوع می‌توانید با واحد مخاطبین مجموعه فرادرس ارتباط برقرار کنید تا در صورتیکه امکان‌پذیر باشد شما را راهنمایی کنند.

از اینکه با مجله فرادرس همراه هستید از شما بسیار سپاسگزاریم.

واقعاً سپاسگزارم از اینکه پاسخ دادید.

با سلام و درود.
واقعاً این مقاله یکی از برترین نوشتارهایی بود که در فرادرس خوندم اما چندتا سؤال داشتم. البته سؤال های مشابه رو در نوشتارهای دیگر هم پرسیدم که پاسخی دریافت نکردم (گله از فرادرس)
می خواستم بپرسم که یکی اینکه چطور میشه مصاحبه کرد و چه لازمه هایی داره؟ کلا اصول و فنونش چیه؟ آیا به رشتۀ خاصی مربوطه؟ (به این دلیل می پرسم که خودم امسال باید انتخاب رشته بکنم البته نوشتارهای مربوط به رشته هاتون رو هم خوندنم ولی سؤال هایی که من دنبالشون بودم پاسخ داده نشده بود!!!) و این مسئله فن بیان رو من دوست دارم بهتر بدونم که چطور پیشرفته میشه یا اون تمرین هایی که گفتند چیه؟خیلی بازش نکردن ولی من دوست داشتم بدونم.
در هر صورت بسیارعالی بود اگه جواب بدین ممنون میشم. (چندبار کسی جواب نداد که این اصلاً خوب نیست)

مخاطب عزیز فرادرس
سلام
از اینکه همراه ما هستید، خوشحالیم.
نکته‌سنجی و دقت شما تحسین‌برانگیز است.

مصاحبه یکی از فعالیت‌هایی است که در رشته روزنامه‌نگاری به دانشجویان آموزش داده می‌شود. علاوه بر آن دوره‌هایی به صورت آزاد هم هست که برای آموزشِ این فن در نظر گرفته شده و از حضور استادان دانشگاه بهره می‌برد.

مصاحبه به صورت کلی برای مخاطب انجام می‌شود. یعنی هدف اصلی انجام مصاحبه، مخاطب ماست. مثلا خبرنگار برای افزایش آگاهیِ مخاطب، سوالاتی از مصاحبه‌شونده می‌پرسد. یا شخص مصاحبه‌شونده، شغل، رشته، موفقیت‌ها، شکست‌‌ها و دلایل آن را به مخاطب معرفی می‌کند. گاهی یک مصاحبه می‌تواند چهره‌ای از مصاحبه‌شونده را به مخاطب نشان دهد که در حالت عادی و بدون انجام مصاحبه ممکن نمی‌شد. به همین دلیل لازم است در مورد مصاحبه‌شونده، اطلاعات داشته باشید. یعنی قبل از انجام مصاحبه درباره او تحقیق کرده باشید.

برای آنکه بتوانید مصاحبه کنید باید در این رشته آموزش ببینید. با تکنیک‌های انجام مصاحبه آشنا شوید و البته در این زمینه تجربه کسب کنید. انجام هر یک مصاحبه، ریزه‌کاری‌هایی به شما می‌آموزد که شما را جزو مصاحبه‌کنندگان حرفه‌ای قرار خواهد داد. علاوه بر این وجود برخی ویژگی‌ها در شخصِ مصاحبه‌کننده لازم است. به طور مثال: کنجکاوی، ریزبینی، مهارت برقراری ارتباط، واکنش به موقع، حافظه خوب، قدرت تحلیل، روحیه پرسشگری و البته توانایی نوشتن.

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *