تفاوت رابط کاربری و تجربه کاربری چیست؟ – هر آنچه باید بدانید
تفاوت رابط کاربری و تجربه کاربری در این است که رابط کاربری (User Interface یا به اختصار UI) به عناصر زیباییشناختی موجود در یک محصول اشاره دارد، اما تجربه کاربری (User Experience یا به اختصار UX) بیشتر راجع به عناصر کاربردی و استانداردی است که کاربر از طریق آنها با محصول یا خدمات، تعامل میکند. UI راجع به ابعاد بصری محصول است، چیزهایی مانند رنگبندیها، عناصر مربوط به ناوبری و شکل دکمهها. UX از طرف دیگر بیشتر بر این تمرکز دارد که کاربر چطور به استفاده از محصول مشغول میشود و چه راهنماییهایی دریافت میکند. بنابراین UX راجع به ساختار است و UI راجع به آنچه مشاهده میشود.
در جهان طراحی، چندین بحث مختلف داریم که هیچوقت کاملا به نتیجه نرسیدهاند. یکی از بزرگترین بحثها نیز تفاوت رابط کاربری و تجربه کاربری است. اگرچه تمثیلهای زیادی داریم که نشان میدهند این دو مفهوم چطور کنار یکدیگر قرار میگیرند، در عین حال اثبات شده که ارائه پاسخی قطعی برای چنین پرسشی، عملا غیر ممکن است.
اما اگر تازهواردی به جهان طراحی باشید - یا در حال مصاحبه برای به دست آوردن یک سمت شغلی مرتبط با طراحی - لازم است درکی کلی از این دو عبارت به دست آورید و بدانید که در چه زمانی و برای چه هدفی از آنها استفاده میشود. به مطالعه این مقاله ادامه دهید تا به شکلی سرراست و ساده، تفاوت رابط کاربری و تجربه کاربری را تشریح کنیم و مهمتر از آن، بگوییم که چرا نباید ذهن خود را زیادی درگیر این بحث قدیمی کنید.
تفاوت رابط کاربری و تجربه کاربری در چیست؟
اصلیترین وجوه تمایز UI و UX، چیزیست که بر آن تمرکز میکنند و همینطور نحوه تعامل کاربر با هر یک. UI بر عناصر بصری رابط مانند تایپوگرافی، رنگها، نوارهای منو و موارد این چنینی تمرکز دارد و UX هم تمرکز خود را روی کاربر و سفری که درون محصول طی میکند گذاشته است.
یک راه آسان برای درک تفاوت این دو، چنین مثالی است: فرض کنید در حال طراحی یک خانه هستید. UX نقش فونداسیون آن خانه را ایفا میکند و UI هم رنگ دیوارها و اثاث داخل خانه خواهد بود. بنابراین اول باید فونداسیون (یا همان UX) را بنا کرد: اینکه هر یک از اتاقها چگونه به دیگری متصل میشوند، درها در کدام نقاط خانه بیشترین کاربرد را خواهند داشت، بهترین نقطه برای قرار دادن راهپله کجاست و مواردی از این دست.
این مثال ذهنیتی کلی راجع به مسئولیتهای طراح رابط کاربری و طراحی تجربه کاربری نیز میدهد: ابتدا باید جریان منطقی وظایف و اجزای بنیادین را طراحی کرد و سپس جزییات بصری را به آن افزود و صیقل داد. از سوی دیگر، ذهنیتی راجع به نحوه همکاری میان طراحان این دو حوزه هم به دست میآورید: وقتی مفاهیم هستهای پیادهسازی و آزموده شدند، طراحان UX تمام کارها و پیشنهادات خود را به تیم UI میسپارند.
آیا باید نگران جزییات دقیق تفاوت رابط کاربری و تجربه کاربری بود؟
خیر و دلیلی منطقی هم برای این گفته خود داریم. سمتهای شغلی مرتبط به UI و UX در گذر زمان دائما دگرگون میشوند. تا سه سال دیگر، این دو عبارت معنایی کاملا تازه خواهند یافت. این یعنی درباره علومی تثبیتشده صحبت نمیکنیم. در گذشتهای نهچندان دور، افرادی که نرمافزار یا محصولات آنلاین میساختند تحت عنوان طراح وب شناخته میشدند. همانطور که طراح وب امروز معنایی متفاوت پیدا کرده، باقی بخشهای صنعت طراحی هم به بلوغ رسیده و خیلی از زمانی نمیگذرد که UX و UI تبدیل به نقل مجلس شدند و تفاوتهایشان به بحث گذاشته شد.
درحالی که جهان طراحی محصول و اپلیکیشن با سرعت دیوانهواری به رشد خود ادامه میدهد، شاهد شکلگیری نقشها و عبارات جدیدی مانند «نویسنده تجربه کاربری» (UX Writer)، «طراح محتوا» (Content Designer) و «طراحی تعامل» (Interaction Design) هم هستیم. در واقع نحوه تفکر ما راجع به طراحی، دائما در حال تغییر است. اصلا همین باعث میشود که یکی از هیجانانگیز صنایع جهان باشد.
بنابراین گرچه خوب است یک تمثیل در جیب خود داشته باشید تا نظرتان را در بحث بر سر UI و UX بیان کنید، باید این را هم بدانید که هیچ پاسخی یقینا صحیحی وجود ندارد. UI و UX در مقابل هم قرار نمیگیرند، بلکه همپوشانیهای فراوان داشته و یکدیگر را تکمیل میکنند.
طراحی UI چیست؟
طراحی رابط کاربری راجع به بهرهگیری از تایپوگرافی، تصاویر و دیگر عناصر بصری است تا بتوان یک رابط ساده را تبدیل به چیزی قابل هضم و کارکردپذیر کرد. طراحی رابط کاربری به معنای فرایندی است که «وایرفریمها» را تبدیل به رابط کاربری گرافیکی و صیقلخورده میکند. بدین ترتیب هم کارکردپذیری محصول بالاتر میرود و هم ارتباطی عاطفی میان کاربر نهایی و محصول برقرار خواهد شد.
بنابراین میتوان گفت که تجربه کاربری یا UX از چندین رابط کاربری یا UI مختلف تشکیل شده که در حالت ایدهآل، به شکلی روان به یکدیگر پیوند خورده و محصول را شکل دادهاند.
تعیین محدودیتهای UI هم بسیار آسانتر از UX است، زیرا تنها روی همان چیزهایی تمرکز دارد که در نامش هست: رابطها. مجموعهای از رابطها که کنار یکدیگر قرار گرفتهاند - و همینطور بخشهای نامحسوستر موجود در تجربه محصول - تجربه کاربری را شکل میدهند. اما باید در نظر داشت که UI تماما راجع به طراحی صفحات و رابطهایی است که مشتری در سفر خود از آنها استفاده خواهد کرد.
طراح رابط کاربری چه میکند؟
وظایف طراح رابط کاربری زمانی آغاز میشود که وظایف طراح تجربه کاربری به پایان میرسد: یعنی در مرحله ساخت نسخههای آزمایشی یا پروتوتایپها. آنها وایرفریمها را برداشته و عناصر بصری را اضافه میکند تا شکلی کاربردیتر، از لحاظ ظاهری جذاب و بهینه برای ابعاد مختلف نمایشگرها به خود بگیرد.
حالا بیایید نگاهی نزدیکتر به وظایف رایج یک طراح محصول بیندازیم.
- پژوهش روی طراحی: پژوهشهای گسترده باعث میشوند اطلاعاتی مهم راجع به کاربران و رقبا به دست آورید و ضمنا از آخرین ترندهای طراحی باخبر شوید. این مرحلهای مهم از کار است، زیرا منجر به الهامگیری و ساخت رابطهایی میشود که انتظارات کاربر را برآورده میسازند.
- طراحی بصری: طراحان UI مسئولیت طراحی ساختار کلی محصول و تمام عناصر بصری رابط کاربری را برعهده دارند: از جمله رنگها، فونتها، آیکنها، دکمهها و تمام موارد مشابه.
- برندینگ و توسعه گرافیک: طراحی رابط کاربری ارتباطی تنگاتنگ با برندسازی محصول دارد. طراحان باید به نقطه تعادلی میان کاربردپذیری و یکپارچگی در نمایش ماهیت برند برسند و برای تحقق این مهم با تیم بازاریابی همکاری میکنند.
- طراحی سیستمها: برای حصول اطمینان از یکپارچگی محصول و برند، طراحان رابط کاربری به فراهم آوردن دستورالعملهای ظاهری، کتابخانه الگوها و جزییات مربوط به ظاهر هر عنصر (رنگ، فونت و موارد این چنینی) مشغول میشوند.
- طراحی واکنشگرا: رابطهای کاربری باید سازگاری کامل با دستگاهها، پلتفرمها و نمایشگرهایی با ابعاد گوناگون داشته باشد، هم از نظر فرم و هم کارکرد.
- تعاملپذیری و انیمیشن: طراحان رابط کاربری میتوانند از انیمیشنها، ترنزیشنها و دیگر عناصر تعاملی برای افزایش تعاملپذیری رابط بهره ببرند.
- ساخت پروتوتایپ: پروتوتایپ UI نشاندهنده تمام عناصر و تعاملات طراحی شده برای رابط کاربری است. طراحان میتوانند با ساخت پروتوتایپ، نحوه کارکرد محصول را احساس کرده و آن را به آزمایش بگذارند.
طراحی UX چیست؟
طراحی تجربه کاربری راجع به درک سفری که کاربر قرار است بپیماید و سپس تبدیل کردن آن به یک محصول است. بنابراین طراحی UX اساسا به تمام تجربهای اشاره دارد که کاربر هنگام استفاده از محصول شما به دست میآورد، از ابتدا تا انتها. هدف از شکلگیری این حوزه پاسخ دادن به سوالی مشخص بوده: چطور میتوانیم کاری کنیم که کاربر به سادهترین شکل و با کمترین اصطکاک ممکن به اهداف خود دست یابد؟
به عبارت دیگر، طراحی UX تمرکزی کامل بر کاربرپسند بودن تمام سفر مشتری دارد و از آنجایی که تاریخچهای غنی هم پشت آن است، گفتگوهای زیادی پیرامون این شکل گرفته که طراحی تجربه کاربری چه فاکتورهایی را در برمیگیرد و چه مواردی را خیر.
تجربه کاربری به عنوان یکی از دستهبندیهای دنیای طراحی، فقط به وبسایتها محدود نمیشود. در مثالی مشهور، استیو جابز رفتن به فروشگاههای فیزیکی اپل را بخشی از تجربه کاربر به حساب میآورد. حتی محل تاسیس این فروشگاهها هم باید بینقص میبود. بنابراین اینکه چطور محصول را میخرید و چگونه برای نخستین بار با آن تعامل میکنید، هر دو بخشی مهم از UX به حساب میآیند.
اما اگر بخواهیم به این فرایند اندکی ساختار بدهیم، باید بگوییم که UX با شناسایی یک مشکل آغاز میشود و با یک وایرفریم یا پروتوتایپ پایان مییابد. بسته به اینکه چقدر دانش قبلی راجع به طراحی دارید، این جمله یا همهچیز را واضح میکند و یا باعث میشود بیشتر از قبل گیج شوید. بنابراین بیایید ببینیم تفاوت رابط کاربری و تجربه کاربری در عمل چیست.
طراح تجربه کاربری چه میکند؟
نقش طراح تجربه کاربری، درک سفر مشتری است. این یعنی او باید مخاطب هدف را بشناسد، با مشتریان مصاحبه کند، جریانهای کاربری را تعریف کند و آزمایشهای کاربران را ترتیب دهد. بیایید نگاهی دقیقتر به وظایف رایج چنین طراحی بیندازیم:
- برنامهریزی: در ابتدای فرایند طراحی UX، طراحان باید برنامهای استراتژیک داشته باشند تا اطمینان یابند که ذینفعان ذهنیتی مشترک را دنبال و به سمت هدفی واحد حرکت میکنند.
- پژوهش روی کاربران: اگرچه معمولا «طراحی» را با چیزی بصری مرتبط میدانیم، بخش اعظمی از کار طراح تجربه کاربری، برطرف کردن مشکلات مفهومی، براساس پژوهشها و دادهها است.
- معماری اطلاعات: معماری اطلاعات (Information Architecture یا به اختصار IA) بر دستهبندی و برچسب زدن بر محتوای موجود در یک وبسایت، اپلیکیشن یا محصول متمرکز است. هدف این است که کاربران بتوانند اطلاعات مورد نیاز را یافته و به اهداف خود برسند.
- ساخت جریان کاربری: فرایند طراحی تجربه کاربری شامل گفتگو با کاربران میشود تا نیازهایشان را شناخته و سپس بهترین جریان کاربری ممکن را برای تحقق آنها تدارک ببینید. این تمرکز مفهومی بر سفر مشتری بدین معناست که طراح تجربه کاربری اثرگذاری محدودی بر ظاهر محصول نهایی خواهد داشت.
- وایرفریمینگ: وایرفریم (Wireframe) را میتوان به اسکلت رابط تشبیه کرد - حداقلیترین چیزی که برای درک طراحی در سطحی کاربردی نیاز دارید. وایرفریم را هم میتوان به صورت دیجیتال تولید کرد و هم روی کاغذ ترسیم.
- تست: میخواهید بدانید بهترین معیار برای تعیین عملکرد مثبت یا منفی طراح تجربه کاربری چیست؟ تست کردن محصول با کاربران واقعی. با تست کردن پروتوتایپها - و حتی ماکتهای کاغذی - در مراحل ابتدایی فرایند طراحی، اطلاعات بیشتری از سوی کاربران به دست میآید که ایدهها و فرضیات را ارزشسنجی میکنند.
- تحلیل: طراحان تجربه کاربری به همکاری نزدیک با مدیر محصول و محققان میپردازند تا نتایج کار را تحلیل و گامهای بعدی را تعیین کنند.
اهمیت UI و UX در چیست؟
ترکیب UX و UI به تجربه کلی محصول شما شکل میدهد. اگرچه دو محصول مختلف میتوانند به نتیجهای یکسان دست پیدا کنند، اما تنها از طریق UI و UX آنها است که میتوانید مسیر دستیابی به آن نتایج را بشناسید. اگر یک محصول تجربه و رابط کاربری بهتری از دیگری داشته باشد، مردم بیشتر به سراغ آن خواهند رفت، چرا که تجربه کلی خود را به محصول ضعیفتر ترجیح میدهند.
در واقع میتوان گفت که این روزها طراحی UX اولین و اصلیترین وجه تمایز میان محصولات رقیب به حساب میآید. دیگر نمیتوان تجربه کاربری معرکه را یک ویژگی ارزش افزوده به حساب آورد، چرا که کاربران انتظارش را در هر محصولی میکشند. پژوهشها نشان میدهد ۴۰ درصد از افرادی که تجربه کاربری بدی به دست میآورند، به سراغ محصولات رقیب میروند. برخی از محصولات به این خاطر به موفقیت میرسند که تجاربی معرکه ارائه میکنند. بنابراین رابط و تجربه کاربری هم مزیتی رقابتی به حساب میآیند و هم وجه تمایزی بزرگ.
رابط و تجربه کاربری چطور کنار هم قرار میگیرند؟
علیرغم تفاوتهایشان، UX و UI مفاهیمی آنقدرها دور از یکدیگر نیستند. برخلاف آنچه ممکن است فکر کنید، هر دو عنصری حیاتی به حساب آمده و در ارتباطی تنگاتنگ، ظاهر و کارکرد محصول را تعریف میکنند و بر دیگری اثر میگذارند. تصور کنید بعد از چند هفته سایتی زیبا ساختهاید و ناگهان متوجه میشوید مردم قادر به پیدا کردن آنچه دنبالش میگردند نیستند. مهم نیست رابط کاربری چقدر جذاب از آب درآمده، بدون UX، کاربران سردرگم میشوند و سپس سایت را ترک میکنند.
از طرف دیگر، تصور کنید در حال ترتیب دادن پژوهش روی کاربر و تست محصول هستید تا تجربه کاربری بهینه را بیابید، اما متون روی سایت آنقدر روشن طراحی شدهاند که به سختی خوانده میشوند. حتی با وجود UX خوب هم کاربران ممکن است از محصول شما گریزان باشند، عمدتا هم به خاطر رابطی که آنقدرها رضایتبخش یا دسترسپذیر نیست.
پس اگر بخواهیم ساده بگوییم، بدون رابط کاربری خبری از تجربه کاربری نیست و برعکس هم همینطور. در نتیجه، وقتی صحبت از ساخت محصولی مشتری-محور میشود، لازم است به هر دو بعد توجه نشان دهید تا مطمئن شوید کاربران با سهولت و رضایت هرچه تمامتر با محصول تعامل میکنند.