چه کنیم تا یک برنامه نویس خوب شویم؟ گفتگو با سید رضا هاشمیان– کارشناس ارشد مهندسی کامپیوتر و مدرس فرادرس


بفرمایید این «ماز» (هزارتو) خدمت شما آقای مهندس هاشمیان! بیست تا ورودی است. کدام راه را میروید؟ اگر از منِ مصاحبهکننده بپرسید، الان میدانم مهندس «رضا هاشمیان» کدام راه را انتخاب میکند. آن را که بیشتر بلد نیست. میرود تا ببینید با کدام مسیر بیشتر میتواند دربیفتد. کدامیک فکرش را بیشتر به چالش میکشد؟ دیوارِ سخت و سنگ، نه. فکر، فکر، فکر. بعد میرود سراغِ یک مسیر سختِ دیگر. «برنامهنویسی سخت است؟» میگوید: نه. چه میماند؟ اینکه خودش را بیندازد وسط کسبوکاری که مدیریت آن دستکمی از جنگ ندارد. همه میگویند: برنامهنویسهای وب وضعیت مالی خوبی دارند. جدول درآمدشان براساس تواناییهای آنها با کمی جستجو قابل دسترسی است. بعضیهایشان این را تایید میکنند و بعضی تکذیب.
اما در اینکه یک برنامهنویس وب و مهندس IT بازار کار خوبی دارد و عاشق درافتادن با مشکلات است، شکی نیست. خصوصا بعد از آنکه در مقطع کارشناسی ارشد برود سراغ مهندسی کامپیوتر با گرایش هوش مصنوعی. مهندس «رضا هاشمیان»؛ مدرس جوان فرادرس دقیقا جمع همین خصوصیات است با چاشنیِ جدیت. جدیتی که یک درجه هم از آن کوتاه نمیآید؛ چه در تدریس و چه در هنگام مصاحبه. خودتان ببینید و بشنوید:
نسخه صوتی مقدمه
ذخیره کردن این فایل صوتی: لینک دانلود
نسخه ویدیویی مصاحبه
نسخه ویدیویی این مصاحبه در ادامه آورده شده است. همچنین، برای دانلود نسخههای ۷۲۰p و ۴۸۰p این مصاحبه نیز میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
- برای دانلود نسخه ۴۸۰p مصاحبه + اینجا کلیک کنید.
- برای دانلود نسخه ۷۲۰p مصاحبه + اینجا کلیک کنید.
نسخه صوتی مصاحبه (فایل صوتی) به صورت یکجا
ذخیره کردن این فایل صوتی: لینک دانلود
نسخه متنی مصاحبه
سلام خدمت شما آقای رضا هاشمیان و مخاطبان مجموعه «فرادرس». ما امروز گفتوگویی ترتیب دادیم با یکی از مدرسان جوان و پرکار مجموعه «فرادرس». قبل از مطرح کردن سوالات، لطفا یک معرفی کوتاه داشته باشید تا مخاطبان ما بیشتر با شما آشنا شوند؟
سلام خدمت شما و همه دوستان و مخاطبان مجموعه «فرادرس». من رضا هاشمیان هستم. کارشناس ارشد مهندسی کامپیوتر، گرایش هوش مصنوعی و برنامهنویس و طراح وب. چند سال است مدرس مجموعه «فرادرس» هستم و آموزشهایی را روی وبسایت «فرادرس» منتشر کردهام.
تعداد آموزشها زیاد است. چند عنوان است؟
اطلاع دقیقی ندارم. فکر کنم بیشتر از 50 عنوان باشد. ولی در بازههای زمانی مختلف بسته به نیاز و درخواستهایی که بود، آموزشهای متفاوت در حوزههای مختلف ارائه شد. این آموزشها مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و کاربردی بودهاند. این باعث شد که انگیزهای برای ارائه آموزشهای بیشتر به وجود بیاید.
آقای مهندس چرا اینقدر برنامهنویسی تحت وب سخت است؟
من خودم با آن ارتباط برقرار کردم و راحت هستم. ولی یکی از نکاتی که برنامهنویس سمت وب را سخت میکند، تعدد زبانها و تکنولوژیهاییهایی است که کاربر باید با آنها سر و کار داشته باشد. مثلا اگر شما بخواهید یک برنامه سمت Desktop را با زبان «سیشارپ» پیاده کنید، باید با زبان «سیشارپ» آشنایی داشته باشید و همینطور با پایگاه داده.
بسته به نیازمندیهای شما اگر برنامهنویسی تحت شبکه باشد، یکسری مفاهیم مرتبط با سیستمعامل، برنامهنویسی شبکه، «برنامهنویسی سوکت» نکات جانبی دارد که اینها بسته به پروژه کم یا زیاد میشوند. اما در برنامهنویسی تحت وب با توجه به زبانی که استفاده میکنید، مفاهیم و تکنولوژیها خیلی بیشتر میشوند.
درگیریهای شما از طراحی رابط کاربری شروع میشود. HTML, CSS, JavaScript ، Framework و کتابخانههای مختلف. بعد سمت بکاند پروژه PHP, Python, ASP.NET یا هر زبان دیگری که هست. این زبانها وابستگیهای خودشان را دارند. در کنار این پایگاه داده است و دوباره درگیریها و روابطی بین اینها که باید برای بهینه بودن سایت رعایت شود و هم برای سرعت دسترسی به مفاهیمی که کاربر باید به آنها توجه کند.
بین جملات شما یک کلمه «راحت» شنیدم. برداشت من این است که برای شمایی که تدریس میکنید، راحت است و برای من پرسشگر سخت است یا برای تعدادی از مخاطبان که مثل من فکر میکنند. درست متوجه شدم؟
متاسفانه برای کاربران و خصوصا کسانی برای کسانی که در خود رشته کامپیوتر هستند، فکر میکنند برنامهنویسی یک غول بیشاخ و دم است که هیچکس نمیتواند از پس آن بربیاید. اما از نظر خود من که 12 سال است دارم این کار را انجام میدهم و با زبانهای مختلف کار کردم و پروژههای متعددی پیادهسازی کردم، چیز آنچنان پیچیدهای نیست.
خیلی راحت میتوان با آن کار کرد. تنها چیزی که نیاز است کاربر به آن توجه کند، استمرار و تمرین است. اگر آن را داشته باشد و در پروژههای مختلف با آن درگیر شود و سعی نکند صرفا خودش را به پیادهسازی یکسری پروژههای خاص محدود کند، موفق میشود. مثلا نگوید من فقط فروشگاه اینترنتی طراحی میکنم.
بلکه به دنبال چالشهای بیشتر برود و پروژههای متنوعی را پیادهسازی کند. تلاش کند که یادگیری داشته باشد و با تکنولوژیهای جدید سر و کار داشته باشد. معمولا سعی کند پروژههایی را قبول کند که چیز جدیدی داخل آن داشته باشد و نگوید «در این پروژه قرار است با مسایلی کار کنم که برایم سخت هستند یا به آنها علاقهای ندارم، پس سمتش نمیروم.»، نه اتفاقا چون هر پروژه چیزی دارد که کاربر بلد نیست، همین که به سمت آن برود یک امتیاز است. هم سریعتر پیشرفت میکند و هم با نکات و چالشهای متفاوت دست و پنجه نرم میکند. همین باعث میشود که سریعتر پیشرفت کند.
اتفاقا میخواستم از شما بپرسم که ویژگی افرادی که این کار را سخت نمیدانند، چیست که خودتان جواب دادید.
از بین فرمایشات شما یک سوال به وجود آمد. گفتید 12 سال دارید این کار را انجام میدهید. ممکن است بفرمایید از کِی و دقیقا چگونه شروع شد؟ و این هم برای ما مهم است که از چه زمانی شروع به همکاری با فرادرس کردید؟
از سن 14 سالگی شروع کردم. اولین کامپیوترم را که پدرم برای من خریداری کرد، دوستانی در رشته کامپیوتر داشتم که در هنرستان و دانشگاه تحصیل میکردند. همه آنها میگفتند که برنامهنویسی سخت است. به واسطه خواهرم کتاب برنامهنویسی ++C به دستم رسید و شروع به نوشتن برنامه به زبان ++C کردم.
آن هم چالشها و سختیهای خاص خودش را داشت. همه میگفتند برای شروع میتوانستی با زبان سادهتری کار کنی. همین باعث شد به رشته کامپیوتر علاقه پیدا کنم و در هنرستان با زبان «ویژوال بیسیک» آشنا شدم. فهمیدم که در سال دوم و ترم دوم یک زبان برنامهنویسی داریم.
به خاطر علاقه و تجربه قبلی، هم کتاب ویژوال بیسیک که کتاب سال سوم ما بود، گرفتم. هم کتابی که برای ترم دوم ما بود. شروع کردم به کار کردن. تقریبا توانستم در 6 ماه هر سه کتاب را کامل کار کنم و با آنها چند پروژه داشته باشم. و بعد از آن هم با زبانهای «سیشارپ»، «افشارپ» کار کردم.
چیزی که به من کمک کرد، نوشتن پروژههای مختلف بود. در سال سوم هنرستان، معلم ریاضی ما آقای «رزمجو» داشتند شرکتی را برای فروش اینترنتی راهاندازی میکرد به صورت ISP طور اما کوچک و محلی. پروژه مدیریت مشتریان آنجا را من نوشتم. این به من کمک کرد.
چند پروژه دیگر درباره فروشگاه کتاب یا مدیریت کتابخانه هنرستانمان را نوشتم. چند پروژه در قالب سفارشهای اینترنتی به صورت فریلنسری داشتم و دیدم برای من از نظر درآمدی و ایجاد چالش جذاب است. اینکه علاقه داشتم، سریعتر یاد گرفتم و میدیدم چقدر راحتتر میتوانم به نسبت کارهای دیگر از طریق این کار به درآمد برسم.
از 18 سالگی دانشگاه من شروع شد، دوره کاردانی و کارشناسی در شرکت کفش «شیما» مشغول به کار شدم. یک نرمافزار حسابداری برای یکی از شعب آنجا نوشتم و تابستان سال بعد آن در سال 1393 (دقیقا در 11 مرداد 93) شروع همکاری من با فرادرس به عنوان همکار اجرایی بود.
تا 31 شهریور سال 1398 با فرادرس همکاری کردم. در این برهه هم همکاری آموزشی داشتم و هم به صورت همکار اجرایی در مجموعه بودم در موقعیتهای مختلف مانند دیجیتال مارکتینگ و اواخر هم در بخش فنی به عنوان برنامهنویس.
از سال 1398 به بعد آموزش نداشتید؟
من تدریسم را از سن 17 سالگی شروع کرده بودم. همه اینها هم به لطف مدرسی بود که با ایشان شروع به همکاری کرده بودم. یعنی در مدرسه خودمان بودند. ایشان مرا خیلی تشویق میکردند. آقای مهندس «لشنی» مرا تشویق میکرد و میگفت تو که این دانش را داری، آن به صورت فیلم آموزشی تبدیلش کن که هم در مدرسه استفاده شود و هم بتوانی به کاربران دیگر کمک کنی.
همین کمک کرد که در حوزه آموزش آنلاین هم فعالیت داشته باشم و اولین همکاری و آشنایی با مجموعه فرادرس هم همین تدریس بود. آمدم داخل سایت فرادرس. دیدم جذب مدرس دارند و میتوانم تدریس کنم. سایت را بررسی کردم. من به واسطه سایت matlabsite که یکی از زیرشاخههای فرادرس بود، وارد سایت شدم. دیدم که امکان همکاری اجرایی دارم.
اکثر آموزشهای آن زمان توسط اقای دکتر «کلامی» ارائه میشد و آموزشهای هوش مصنوعی بود. بهتازگی با این موضوع آشنا شده بودم. شنیده بودم موضوع داغ و پرطرفداری است و از طریق همان آموزشها آشنا شدم. همکاری اجرایی من هم شروع شد. هم تدریس میکردم و هم همکار اجرایی بودم. از سال 1398 به این طرف همکاری به عنوان مدرس داشتم اما چون داشتم کسب و کار خودم را راهاندازی میکردم، مشغله فراوان داشتم و متاسفانه کرونا شیوع پیدا کرد، درگیری زیاد شد و کمتر توانستم فعالیت داشته باشم. اما به تازگی دارم این فعالیت را به عنوان مدرس بیشتر میکنم.
شما 26 سالتان است؟
بله.
215 سال سابقه فعالیت آموزشی دارید؟
بله یکی از جذابیتهایی که آمار فرادرس داشت همین بود.
البته تا الان. زمانی که این گفتگو منتشر شود، نمیدانم چقدر اضافه شود، اما رقم جالبی است.
یکی از جذابیتها و نکات مثبت فرادرس هم برای من همین بود. ایمیل من موجود است. برخی دوستان که آموزشها را تهیه میکنند یا از طریق اینستاگرام یا ایمیل یا در شبکههای اجتماعی مختلف حوصله به خرج میدهند، من را پیدا میکنند و پیام میدهند. یکی از جذابیتها برای خود من دقیقا همین بود. در سال 1396 در نمایشگاه کتاب، یک یا دو روز در غرفه فرادرس حضور داشتم. آنجا یکی از دوستان آمده بودند و آموزشهای «وردپرس» را تهیه کرده بودند. آنجا گفتوگوی گرم و صمیمی با هم داشتیم. ایشان خوشحال بود بابت آموزشها و توانسته بود با آموزشهای کوچک که برای شروع کار بود، یک کسب و کار راهاندازی کند.
با همین آموزشهای «وردپرس» که توسط دوستان به تعداد آنها اضافه شده و آپدیتهایی توسط خودم انجام شده، توانسته بودند به عنوان طراح وب یک کسب و کار داشته باشند و درآمد خوبی داشته باشند. این فرد در استان سیستان و بلوچستان سکونت داشتند. این برای من خیلی جذاب بود. چند تن از دوستان را دیده بودم که کسب و کار سنتی خودشان را به واسطه همین آموزشها تبدیل به کسب و کار مدرن کرده بودند و سایت و فروش آنلاین داشتند. این برای من خیلی جذاب بود و تصمیم گرفته بودم که آموزشها را بیشتر و متنوعتر ارائه بدهم. که هم نیاز کاربران را پوشش دهد و هم کمک کند تا در حوزههای مختلف بتوانند کارهای متفاوت انجام دهند. صرفا راهاندازی یک سایت ساده نباشد. امنیت، سئو و موضوعات مختلف را پوشش دهند.
آقای مهندس هاشمیان! عناوین آموزشی شما عناوین مختلفی هستند. آیا این آموزشها با آموختههای دروس اصلی یا تخصصی در دانشگاه شما بودهاند یا مواردی بودهاند که شما خارج از دانشگاه آموختید و بعد تکمیل کردید. بعد هم به عنوان آموزش در فرادرس ارائه دادید؟
من به تازگی مدرک کارشناسی ارشدم را گرفتم. متاسفانه به جرات میگویم دروسی که در دانشگاه ارائه میشود، با بازار کار خیلی فاصله دارد. مطالبی که ارائه میشود، کاربرد خاصی در بازار کار ندارند. یعنی در مدتی که به صورت فریلنسر مشغول کار بودم و یک بازه هم کسب و کار خودم را داشتم و الان هم به شرکتهای مختلف سرویس ارائه میدهم، تا الان نتوانستم به صورت ملموس آن دروس دانشگاهی دورههای مختلف را در بازار کار ببینم که چه نیازی دارند.
یکسری از دروس پایه هستند و شما باید بدانید. مثل مهندسی نرمافزار، ساختمان داده، مفاهیم اصلی پایگاه داده و سیستم عامل که شما میتوانید با منابع و رفرنسهای بیرون یاد بگیرید و عملا نیاز نیست که آن دروس را در دانشگاه در بازههای زمانی مختلف سپری کنید.
البته این چیزی است که خود من به آن رسیدم. اما دورههای آموزشی که ارائه شده، اکثرا تجربیات خود من بوده. اینطور شده که مثلا داشتم با دوستان صحبت میکردم در هنرستان و آنها میگفتند: طراحی سایت این سختیها را دارد. بعد یک نفر میگفت: یک سیستم مدیریت محتوا هم هست.
و بعد من به دنبال این میگشتم که سیستم مدیریت محتوا چه چیزی است؟ «جوملا» Joomla، «وردپرس» WordPress، «دروپال» Drupal و کلی سیستم مدیریت محتوای دیگر برای موضوعات مختلف. چطور میشود با اینها کار کرد؟ چطور میشود با آنها سایت راهاندازی کرد؟ البته بیشتر تجربیات خود بوده که در این حوزه تدریس شده.
ولی الان چیزی به اسم «وردپرس» در دانشگاهها تدریس نمیشود. مگر اینکه خود استادی به عنوان پروژه قالبی برای «وردپرس» کدنویسی کنید. ولی اینکه بگویند «وردپرس» چیست و چطور میتوان از آن در تجارت الکترونیک استفاده کرد، من شخصا چیزی ندیدم.

پس خودآموخته بوده و شما به آن قالب دادید. بعد در قالب یک آموزشی که مهارتآموز بتواند یاد بگیرد، در فرادرس ارائه کردید. این ایده شما بوده و واقعا تحسینبرانگیز است. شما مدرک کارشناسی مهندسی IT است آقای مهندس هاشمیان. من این سوال را دارم که تفاوتهای مهندسی کامپیوتر با گرایش نرمافزار با مهندسی فناوری اطلاعات چیست؟
ظاهرا مهارتهایی در IT وجود دارد که یک مهندس کامپیوتر با گرایش نرمافزار نیاموخته. اگر در این مورد هم راهنمایی کنید، به مخاطبان ما کمک خواهد کرد.
تفاوت آنچنانی در سرفصلها و موضوعات وجود نداشت. مدارک من ناپیوسته بود؛ یعنی کاردانی بود. کارشناسی ناپیوسته بود. بین سرفصلهایی که بین مهندسی کامپیوتر و مهندسی IT تدریس میشد، تفاوت خاصی وجود ندارد. فقط چند سرفصل این وسط مهندسی IT اضافهتر سپری میکند.
آنطرف مهندسی کامپیوتر با گرایش نرمافزار چیزهایی را دقیقتر و جزئیتر میخوانند. مثلا ما در مهندسی IT پایگاه داده داشتیم، اما آنچه از پایگاه داده به ما آموخته شد، یک چیز ساده بود. یعنی مفاهیم اولیه بود که نصف سرفصل مهندسی کامپیوتر نرمافزار است. یا ما طراحی وب داشتیم که دانشگاه به استاد اجازه میداد هر زبانی لازم و صلاح میداند تدریس کند.
حالا یا PHP بود یا پایتون. باز هم کلیتر بود به نسبت مهندسی نرمافزار. در کنار اینها ما درسهایی را داشتیم به نام «اصول و فنون مذاکره» که در نرمافزار این تدریس نمیشود یا درسهایی مثل تجارت الکترونیک و امنیت وب. اینها چیزهایی است که آنطرف به آن اشاره میشود اما در مهندسی نرمافزار که من فکر میکنم به شدت به آن نیاز است، مثلا اصول و فنون مذاکره به عنوان Soft Skills هستند و یک برنامهنویس و یک مهندس نرمافزار باید این را داشته باشد. متاسفانه در سرفصلهای آن سمت نیست. اما چیزهایی است که یک کاربر میتواند زمان بیشتری بگذارد و خیلی بهتر و جزئیتر یاد بگیرد.
من در مورد دروس مهندسی IT اطلاعات چندانی ندارم و اینطور شنیده بودم که تواناییهایی در فارغالتحصیلان وجود دارد که اگر شغلهای سازمانی داشته باشند، بهتر از مهندس کامپیوتر گرایش نرمافزار عمل میکنند. نمیدانم این دروس کمک میکند؟ مدیریت و کنترل پروژه، مدیریت استراتژیک و مبانی کارآفرینی.
چون شما به اصول مذاکره هم اشاره کردید، این سوال در ذهن من تقویت شد که آیا توانایی هدایت یک گروه در یک سازمان با رشتهها و تخصصهای مختلف برای یک مهندس IT وجود دارد؟ به این دلیل که این دروس را گذرانده؟
بله به صورت بینرشتهای تقریبا این مفاهیم را میخواند. یعنی کمی از مدیریت پروژهای میخواند که بیشتر بچههای مهندسی صنایع با آن درگیر هستند. یا از برنامهنویسی و مفاهیمی که یک مهندس نرمافزار با آن چالش دارد، چیزهایی میداند. همه اینها درک او را نسبت به موضوعات مختلف کاملتر میکند. اصول کارآفرینی بیشتر درباره متدهای کارآفرینی است. اینکه شما به چه صورت میتوانید کسب و کار راهاندازی کنید. نظریات افراد صاحبنظر را میخواند. که اگر شما میخواهید کسب و کاری را راهاندازی کنید یا کارآفرین باشید، به چه صورت میتوانید این کسب و کار را مدیریت کنید و چه متدهایی هست.
مثلا مدل کسب و کار را چطور خلق کنی و به چه صورت ارزشهای کسب و کار خود را مدیریت کنی. اینها را مهندس نرمافزار نمیتواند به آن دسترسی داشته باشد. مگر آنکه بخواهد وقت بگذارد و یاد بگیرد. ولی فناروی اطلاعات شما را طوری بار میآورد که بتوانی یک پروژه را مدیریت و رهبری کنی. همچنین ارتباط بازار را درک کنی. چون درسی مثل «اصول و فنون مذاکره» برای این حالت که بخواهی با همکارت داخل تیم مذاکره کنی، خوب است ولی زبان شما خیلی خودمانیتر است.
چون هر دو شما در یک جبهه هستید. اما «اصول و فنون مذاکره» بیشتر به درد کسی میخورد که کسب و کاری راه بیندازد و با بیرون از سازمان ارتباط داشته باشد. یعنی وقتی سر میز مذاکره مینشینید چطور از منافع خودتان دفاع کنید و چطور منافع بیشتری برای سازمان خودتان بگیرید.
یک سوال هم درباره رشته کارشناسی ارشد شما دارم. چطور شد رفتید سراغ هوش مصنوعی؟
به پیشنهاد یکی از دوستان و علاقهای که خودم از ابتدا داشتم. چون اینجا آقای دکتر «کلامی» به عنوان مدیریت مجموعه فرادرس این علاقه را تشدید کردند. چون فیلد اصلی ایشان هم هوش مصنوعی بود و پروژههای جذابی در این حوزه پیادهسازی کردند. یکی از آنها همان سیستم «کاپریلا» بود. من ترغیب شدم که وارد این حوزه شوم تا بتوانم کاری انجام بدهم که حرکت رو به جلویی باشد و چیزی اضافه کند. البته که بازار را هم داشتیم میدیدیدم. میدانم شرکتهای مختلف در این حوزه چقدر مشکل دارند و حضور یک سیستم هوشمند در هر حوزهای چه کمکی میتواند به کسب و کار کند.
اگر خواهش کنم یک تعریف ساده از هوش مصنوعی بدهید، این لطف را میکنید؟
دانش من در این حوزه به نسبت اساتید کم است. ولی چیزی که من فهمیدم این است که یک سامانه نرمافزاری را بالا بیاورید که سریعتر و با دقت بیشتری یکسری کارهای روتین را برای شما انجام دهد و محاسبات آن را برای شما پیادهسازی کند. که هم زمان زیادی از نیروی انسانی میگیرد و هم با نیروی انسانی شاید اشتباه داخل آن بیشتر باشد.
کدامیک از کاربردهای هوش مصنوعی شما را بیشتر جذب کرد؟
یکی از سرویسهایی که در کسب و کار خودم ارائه میدهم، تحلیل شبکهای اجتماعی است. این برای مشتریان ما خیلی جذاب بوده. به این شکل که یک شخص اکانت اینستاگرام و رقبا را تحلیل میکند براساس کامنتهایی که پایین پستها گذاشته میشوند. به این نتیجه میرسد که آیا این محصول رضایت کاربران را داشته یا نه و تا چه میزان کاربران از این موضوع استقبال کردند؟ یا تحلیل شبکههای اجتماعی بنا به اتفاقات و رویدادهای مختلف. مثلا در شبکه اجتماعی خاصی یک کلیدواژه را سرچ میکنید و میبینید نظر کاربران نسبت به آن کلیدواژه چیست؟
احیانا مدنظر دارید آموزشهایی در این مورد داشته باشید؟
خوشحال میشوم. ولی ترجیح میدهم در حوزهای آموزش بدهم که دانش من کاملتر باشد.
من نگاهی به آموزشهای شما کردم. برخی 12 ساعت آموزش ممتد است. من اگر بخواهم بخوانم باید از روی کاغذ بخوانم که جا نیندازم. مثلا 12 ساعت آموزش «وردپرس» دارید. 10 ساعت آموزش پایگاه داده دارید. این سوال مطرح است که برای تهیه این 10-12 ساعت آموزش چقدر وقت گذاشتید؟
همان آموزش «وردپرس» که کاربر، «وردپرس» را نصب کند و با پنل «وردپرس» کار کند، تقریبا یک آموزش کوتاه 2-3 ساعته میشود. همان بررسی سرفصل آن تقریبا سه تا چهار روز از من زمان گرفت. چون باید بسنجم تا ببینم که این سیستم مدیریت محتوا چه امکاناتی دارد و در سایتهای مختلف و شبکههای اجتماعی مختلف سوالات کاربران را هم ببینم تا بدانم کاربران روی چه موضوعاتی بیشتر چالش دارند و در طراحی سرفصل هم تلاش کنم اکثر سوالات کاربران را پوشش دهم. یعنی طوری باشد که آموزش طوری ارائه شود که کسی که این آموزش را میبیند به صورت کامل نیازش برطرف شود و نیاز به آموزش جانبی نداشته باشد.
جدا از طراحی سرفصل، بیشتر زمان صرف بررسی آموزشهای مشابه یا تحلیل سوالات و نیازهای کاربران در شبکههای اجتماعی مختلف میشود.
فقط تهیه سرفصل سه- چهار روز از شما زمان میگیرد. عاشق انجام کارهای سخت هستید؟
کارهای سخت نه. ولی کار چالشبرانگیز بله.
به جز این کدام کار دیگر در زندگی شما چالش ایجاد میکند؟
مدیریت کسب و کار چالشهای زیاد و متفاوتی دارد و مشکلات زیادی متاسفانه در بازار کار ایران وجود دارد که این چالشها را چندبرابر میکند.
وقتی با بنبست مواجه میشوید در مدیریت کسب و کار چه کار میکنید؟
خب معمولا از مشاوره استفاده میکنم. با افرادی صحبت میکنم که چند قدم جلوتر از من هستند و به نوعی با این چالش سر و کار دارند. نگاه میکنم ببینم کسب و کارهای مختلف به چه صورتی دارند این موضوعات را مدیریت میکنند. مثلا مشکل مدیریت نیروی انسانییا برونسپاری پروژه یا موضوعات مختلف.
در این مدتی که در فرادرس آموزش داشتید، احیانا خاطره ماندگاری از ارتباط با مخاطبان داشتید؟ یا اگر کامنتی دادند یا شما را به نحوی پیدا کردند دوست دارم بشنوم.
تقریبا از سال 93 که اولین نسخه آموزش «وردپرس» من منتشر شد تا همین الان نزدیک به هزار تا یا بیشتر ایمیل به کاربران پاسخ دادم که مثلا شخص آموزش را دریافت کرده و جایی به سوال خورده یا خواسته کاری انجام دهد که در آموزش به آن اشاره نشده است. این نکات مثبتی برای من داشته.
بیشترین خاطرات و مثبتترین آنها همان ارتباط رو در رو بوده که در نمایشگاههای «فرادرس» با کاربران ایجاد میشده. چند تا خاطره دارم. اولین نسخه آموزش «وردپرس» که داخل «فرادرس» داشتم، زمانی ارائه شد که 19 ساله بودم. در نمایشگاه کتابی که سال 1394 برگزار شد این نسخه را در کنار کتابهای فیزیکی داشتیم، به این صورت بود که شخص میتوانست درخواست دهد و وظیفه ما بود که یک قسمتی از آموزش را بنا به صلاحدید کاربر (هر قسمتی که میخواست) برای او پخش میکردیم تا کیفیت آموزش را بسنجد. این برای من جذاب بود. یک آقا به همراه همسرش تشریف آوردند و چند قسمت از آموزش را کامل دید. تقریبا نیم ساعت داشت آموزش را بررسی میکرد و گفت: خوب است و این آموزش را میخواهم. همسر ایشان گفت: مدرس آموزش خودِ این آقا است. با یک حالت شوخی بود.
آن روز آن آقا آموزش را تهیه نکرد. ولی گویا رفته بود و آموزشهای مشابه را بررسی کرده بود. روز بعد آمد و تهیه کرد. شماره تماس من را گرفت. شش ماه بعد به من خبر دادند کسب و کاری را راهاندازی کرد. یک فروشگاه محلی داشتند که یکسری محصولات خانگی تولید میکردند و به فروش میرساندند. از آنجا به بعد اطلاعی ندارم. شش ماه بعد از تهیه آموزش به من گفتند سه- چهار نفر دیگر را هم به واسطه رشد کسب و کار توانستند مشغول به کار کنند و این برای من جذاب بود.
چند نفر از دوستان من کسب و کار خود را آنلاین کردند یا کسب و کار جدیدی راهاندازی کردند. اینها خاطرات خوبی بود که برای من داشت و جسته گریخته در شبکههای اجتماعی مختلف با کاربران در ارتباط هستم میبینم که شخصی آمده و آموزش را تهیه کرده و کار مثبتی انجام داده و این برای من جذاب و خوشحالکننده است که به عنوان یک شخصی توانستم کمکی به همنوعم انجام بدهم.
اگر خودتان بخواهید چیزی یاد بگیرید، اولین جایی که میگردید کجاست؟
اول مستندات سرویسی که دارم از آن استفاده میکنم. اگر زبان برنامهنویسی باشد که معمولا مستندات دارد. اگر هم نرمافزار باشد، معمولا با آموزشهای انگلیسی جلو میروم. آموزشهایی که در وبسایتهایی مثل «یودمی» و «لیندا» ارائه میشود. چون معمولا بازار آموزش خارج از ایران خیلی به روزتر است و آموزشهایی که امروزه در بازار آموزش ایران ارائه میشود، اکثرا کلیشهای شدهاند یعنی وبسایتی نگاه میکند که در سایت «فرادرس» چنین آموزشی ارائه داده. به صورت ناگهانی کل وبسایتها میآیند همان آموزش را ارائه میدهند، بدون آنکه چیزی به آن اضافه کنند یا موضوع جدیدی را پوشش دهند.
این کار قدری بازار آموزش ایران را از حالت کاربردی خارج میکند. معمولا چیزهایی که با آنها سر و کار دارم و نیاز به یادگیری دارم، تقریبا 5-6 ماه اگر خیلی سریع اتفاق بیفتد، مثلا یک آموزش مقدماتی مربوط به همان آموزش در یک سایت پیدا میکنیم. که آن هم یا کیفیت ضبط صدا ضعیف است یا مطالبی که تدریس میشود، خیلی پراکنده است و آموزش را از حالت کاربردی خارج میکند.
این آموزشهایی که میبینید به شما الگو هم میدهند؟
صد درصد.
از آن ابتدا تا الان چقدر تغییر ملموس برای شما وجود داشته؟
به جرأت میتوانم بگویم که اولین آموزش «وردپرس» که داخل «فرادرس» ارائه کردم، نزدیک به 3 هزار دانشجو داشتم تا آپدیت بعدی آموزش ارائه شود. بین این 3 هزار دانشجو اگر میانگین بگیریم، تقریبا 30 تا 40 درصد کاربران ناراضی بودند. به خاطر اینکه مطالب خوب کاور نشده بود یا فن بیان من ضعیف بود.
من یک نوجوان 19 ساله بودم که داشتم این آموزش را ارائه میدادم. مشکلاتی هم بود که مثلا کاربران میگفتند کاش این موضوع بیشتر توضیح داده میشد. در کنارش روی موضوعات ساده کمتر وقت گذاشته میشد.
آموزشهای دیگری که خودم داشتم نگاه میکردم از «یودمی» Udemy، «لیندا» Lynda و جسته گریخته از «یوتیوب» YouTube، دیدم سرفصلها و توزیع محتوا چگونه است. در آموزشهای بعدی سعی کردم اینها را رعایت کنم. وضعیت در آپدیت بعدی «وردپرس» خوشبختانه بهتر شد.
هم تعداد دانشجویان افزایش پیدا کرد و هم سطح رضایتمندی آنها. در آپدیت آخر هم دوباره تمام تلاشم را کردم که اگر مشکلی هست برطرف شود. خدا را شکر تا الان شرایط رو به بهبود بوده و رضایت دانشجویان را توانستم کسب کنم. در تلاشم که این رشد بیشتر شود. همواره آموزشهای بهتر و کاربردیتری ارائه دهم.
من به عنوان کسی که از آموزشهای شما استفاده کرده از شما میپرسم آقای مهندس هاشمیان! آموزشهای مربوط به کامپیوتر اینقدر جدیت نیاز دارد که شما دارید؟ من خیلی جدیت میبینم در وجود شما.
نمیدانم .شاید من به اشتباه دارم انجام میدهم.
قصد من ارزشگذاری نیست. میخواهم بدانم انتخاب خود شماست یا مختص مدرسانی است که مباحث کامپیوتر درس میدهند؟
نه. خود من در حالت عادی و گفتوگوی روزمره یک حالت جدیت دارم. شاید از شخصیت خودم نشات میگیرد. اما آموزشهایی دیدم که در همین حوزه کامپیوتر هستند و مدرس شوخی میکند. در آموزشهای «لاراکست» Laracasts که یکی از رفرنسهای آموزشی Framwork «لاراول» Laravel است مدرسان خیلی راحت شوخی میکنند و فن جذابی دارند. من تا الان بازخوردی روی این حوزه نگرفتم. شاید آموزش فانتر با بیان شوخطبعتری بتوانیم ارائه دهیم.
از کلمه جذاب استفاده کردید. به نظرم رسید شاید از این به بعد در آموزشهای شما هم این اتفاق بیفتد. به هرحال انتخاب شماست. محتوا بسیار خوب است. به عنوان شخصی که استفاده کردم، راضی بودم. در گفتوگو هم این جدیت دیده میشود و مشخص است که ویژگی شخصیتی شماست.
من سوالاتم از شما تمام شده. در پایان میخواهم اگر موضوعی هست که فکر میکردید بهتر بود در سوالات مطرح میشد، ولی من فراموش کردم بپرسم شما درباره آن صحبت بفرمایید.
نه موضوع خاصی نیست.
اگر با کاربرانی که از آموزشهای شما استفاده میکنند، صحبتی دارید بفرمایید.
امیدوارم که آموزشها برای دوستان کاربردی بوده باشد. پیشنهادی که برای دوستان دارم چه افرادی که از آموزشهای من استفاده میکنند و چه افرای که از آموزشهای دیگر استفاده میکنند، این است که آموزش را کامل استفاده کنند. در بازه زمانی دیدیم که شخص بنا به روحیات خودش و تصمیماتی که یکباره میگیرد یک آموزش را خریداری میکند، اما اصلا استفاده نمیکند.
آموزشها را کامل ببینند. سعی کنند که در همان حوزه با چالشهای مختلف سر و کار داشته باشند. و به این نکته بسنده نکنند که این آموزش همه چیز است. این آموزش نقطه شروع شماست تا وارد یک مسیر شوید که 10 درصد اولیه آن مسیر با این آموزش است. 90 درصد دیگر این مسیر، تلاش و استمرار و کنجکاوی کاربر برای توسعه حوزه آموزشی است که دریافت کرده.
این میتواند از سادهترین چیز شروع شود. در نرمافزار «پاورپوینت» PowerPoint هم شما میتوانید نسبت به آموزش آن همین دید را داشته باشید. یا نسبت به آموزشهای طراحی سایت و برنامهنویسی هم همین دید را داشته باشید. آموزشی که ارائه میشود، شروع کار شماست نه پاسخگوی کامل به شما. شما باید تمرین و استمرار و کنجکاوی داشته باشد تا سعی کنید چیزهای جدیدی را تست و پیاده سازی کنید.
آقای مهندس قرار بود آن آخرین سوال باشد، اما از بین صحبت شما سوال پیدا شد. آیا میتوان در آموزش مجازی کاری انجام داد که کاربر دچار این چالش شود؟ یعنی مثلا پروژهمحورش کرد یا چیزی در آن گنجاند که اگر کاربر در آن مسیر بیفتد از آن پس بتواند به صورت کاربردی از آموزشها استفاده کند.
یکی از نکات مثبت که «فرادرس» به تازگی انجام میدهد، همین ارائه پرسش و پاسخ و تمرینهای بعداز هر فصل است. این کار کمک میکند به کسی که آموزش را دیده، یکسری سوالات مربوط به هر درس داشته باشد که با پاسخ دادن به سوالات مطمئن شود که کامل یاد گرفته یا نه. البته داشتن پروژه پایانی هم به کاربر کمک میکند تا راحتتر بتواند هم آنچه یاد گرفته امتحان کند و هم چالشهای جدید برای ادامه مسیر خودش داشته باشد. مثلا من آموزشهایی را دیدم و آنچه در این آموزش دیدم را پیادهسازی کردم. از اینجا به بعد چه؟ باید چند تا پروژه به عنوان تمرین مازاد در اختیار کاربر قرار بگیرد که کاربر سعی کند چالشهای داخل این پروژهها را برطرف کند و نکات بیشتری یاد بگیرد و با موضوعات بیشتری سر و کار داشته باشد.
بابت توضیحات خوبتان ممنونم. بابت وقتی که برای گفتوگو متشکرم. اگر فرمایشی نداشته باشید، از شما و عزیزانی که صدای ما را میشنوند خداحافظی میکنم.
خواهش میکنم. ممنون از شما و مجموعه «فرادرس» که این امکان را فراهم کردند. با همه دوستان و کاربران عزیز هم خداحافظی میکنم. امیدوارم هرجا هستند، تنشان سالم و دلشان شاد باشد.