عصب حسی و عصب حرکتی چیست؟ — تعریف، کار و ویژگیها به زبان ساده

اندامهای حسی شما با تغییرات شیمیایی و الکتریکی در نورونها و اجتماع آنها که عصب حسی و عصب حرکتی هستند پیامهایی را به مغز ارسال میکنند. عصب ساختاری کابل مانند در بدن است که برای هدایت تکانههای عصبی طراحی شده است که اطلاعات را از یک قسمت بدن به قسمت دیگر منتقل میکند. در این مطلب به طور کامل به بررسی و تعریف عصب حسی و حرکتی، ساختار آنها، انواع سلولهای عصبی و انواع آنها و انواع آسیبهای اعصاب حسی و حرکتی می پردازیم.
عصب چیست؟
یک عصب معمولی از دستهای از الیاف تشکیل شده است که در اطراف لایههای بافت و چربی پیچیده شده و در سراسر بدن کشیده میشوند. این اعصاب اطلاعات را در امتداد آکسونها به اندامهای مربوطه منتقل میکنند. اعصاب بخشی از سیستم عصبی هستند. آنها در درجه اول در کنترل و هماهنگی تمام قسمتهای بدن نقش دارند. یک عصب تکانههای الکتریکی را منتقل میکند و واحد اساسی سیستم عصبی محیطی است. آنها از گروههایی از سلولهای تخصصی منفرد به نام سلولهای عصبی (نورون) تشکیل شدهاند که اطلاعات حرکتی و حسی را بین سیستم عصبی محیطی و سیستم عصبی مرکزی به عقب و جلو منتقل میکنند. انتقال پیام از طریق تکانههای الکتروشیمیایی به نام پتانسیل عمل آغاز میشود.

در واقع عصب یک مسیر مشترک است برای تکانههای عصبی و الکتروشیمیایی (که پتانسیلهای عمل نامیده میشوند) و در امتداد هر یک از آکسونها به اندامهای محیطی انتقال یافته یا در مورد اعصاب حسی، از محیط به سیستم عصبی مرکزی منتقل میشوند. هر آکسون در داخل عصب، امتداد یک نورون منفرد به همراه سایر سلولهای حمایتکننده مانند برخی از سلولهای شوان (که آکسونها را در میلین میپوشانند) است.
در داخل یک عصب، هر آکسون توسط لایهای از بافت همبند به نام اندونوریوم احاطه شده است. آکسونها در گروههایی به نام فاسیکل در کنار هم قرار میگیرند و هر فاسیکل در لایهای از بافت همبند به نام پرینوریوم پیچیده میشود. در نهایت، کل عصب در لایهای از بافت همبند به نام اپینوریوم پیچیده میشود. سلولهای عصبی (اغلب به نام نورونها) بیشتر به عنوان اعصاب حسی، حرکتی یا مختلط طبقهبندی میشوند.
تفاوت نورون و عصب چیست؟
نورونها که به عنوان سلولهای عصبی نیز شناخته میشوند، سیگنالهایی را از مغز ارسال و دریافت میکنند. در حالی که نورونها اشتراکات زیادی با انواع دیگر سلولها دارند، از نظر ساختاری و عملکردی منحصر به فرد هستند. عصب اما دستهای از رشتههای متشکل از نورونها است که از سیگنالهای الکتریکی و شیمیایی برای انتقال اطلاعات حسی و حرکتی از یک عضو بدن به عضو دیگر استفاده میکند. در واقع اعصاب ساختارهای طناب مانندی هستند که نقش اصلی آنها ایجاد مسیری برای هدایت تکانههای الکتریکی در سراسر بدن است و اساساً اطلاعات را از یک قسمت بدن به قسمت دیگر منتقل میکند. اما نورونها سلولهای تخصصی سیستم عصبی هستند و مانند سایر سلولهای بدن دارای اندامکهای سلولی مختلف و غشای سلولی هستند.

انواع عصب چیست ؟
روشهای مختلفی برای دستهبندی اعصاب وجود دارد. اولین و رایجترین دستهبندی اعصاب بر اساس نحوه انتقال اطلاعات است. بر این اساس اعصاب به ۳ نوع عصب حسی ، عصب حرکتی و عصب مختلط تقسیم میشوند.
اعصاب در یک دستهبندی شامل آوران، وابران و مختلط هستند. برخی از اعصاب بدن برای انتقال اطلاعات فقط در یک جهت، مشابه یک خیابان یکطرفه، تخصصی هستند. اعصابی که اطلاعات را از گیرندههای حسی فقط به سیستم عصبی مرکزی منتقل میکنند، اعصاب آوران نامیده میشوند. سایر نورونها که به عنوان اعصاب وابران شناخته میشوند، سیگنالها را فقط از سیستم عصبی مرکزی به عوامل مؤثر مانند انواع ماهیچهها و غدد حمل میکنند.
در نهایت، برخی از اعصاب، اعصاب مختلط هستند که شامل هر دو آکسون آوران و وابران هستند. اعصاب مختلط مانند خیابانهای دوطرفه عمل میکنند که در آن آکسونهای آوران بهعنوان خطوطی که به سمت سیستم عصبی مرکزی حرکت میکنند و آکسونهای وابران بهعنوان خطوطی عمل میکنند که از سیستم عصبی مرکزی دور میشوند. که در ادامه هر کدام را بیشتر توضیح دادهایم.
عصب حسی یا آوران چیست ؟
یک فیبر عصبی آوران اطلاعات حسی را از طریق نورونهای حسی به سیستم عصبی مرکزی هدایت میکند و سپس دادهها پردازش میشوند. رشتههای عصبی آوران آکسونهایی هستند که توسط یک عصب حسی حمل میشوند و اطلاعات حسی را از گیرندههای حسی به مناطقی از مغز منتقل میکنند. پیامهای آوران به ناحیه خاصی از مغز میرسند. انواع عصب حسی (آوران) به دو گروه سوماتیک (پیکری) و احشایی تقسیم میشوند.

- اعصاب حسی - پیکری: تکانههای دریافتی از خارج از بدن یا تولید شده توسط حرکات ماهیچهها و مفاصل را هدایت میکنند، آنهایی که از عضلات و مفاصل نیز به عنوان فیبرهای حس عمقی شناخته میشوند.
- اعصاب حسی - احشایی: پیامهایی را از اندامهایی که در خدمت بخشهای داخلی بدن هستند، هدایت میکنند. چنین تکانههایی منجر به کنترل رفلکس این اندامها میشود (به عنوان مثال، ضربان قلب و فعالیتهای دستگاه گوارش).
رشتههای عصبی وابران توسط اعصاب وابران حمل میشوند و از ناحیهای خارج میشوند تا بر روی عضلات و غدد اثر بگذارند. در سیستم عصبی محیطی فیبرهای عصبی آوران و وابران بخشی از سیستم عصبی پیکری هستند و از خارج از نخاع به وجود میآیند. اعصاب حسی رشتههای عصبی آوران را برای ورود به نخاع حمل میکنند و اعصاب حرکتی رشتههای عصبی وابران را از نخاع خارج میکنند تا روی ماهیچههای اسکلتی عمل کنند. در سیستم عصبی مرکزی اعصاب وابران غیر حرکتی در بخش وابران حمل میشوند تا روی غدد اثر کنند.
عصب حرکتی یا وابران چیست ؟
اعصابی که سیگنالها را از سیستم عصبی مرکزی به اطراف هدایت میکنند، اعصاب وابران یا حرکتی نامیده میشوند. اعصاب وابران تکانههای حرکتی را از سیستم عصبی مرکزی به اندامهای مؤثر مانند ماهیچهها و غدد منتقل میکنند. آنها را میتوان به دو نوع تقسیم کرد: اعصاب حرکتی - پیکری (آنها عصبدهی به عضلات اسکلتی را فراهم میکنند) و اعصاب حرکتی احشایی (آنها بخشی از سیستم عصبی خودمختار هستند و عضله صاف، ماهیچه قلب و غدد را عصبدهی میکنند). تمام تکانههای حرکتی از طریق مسیرهای نزولی به سیستم عصبی محیطی ارسال میشوند.

عصب مختلط چیست ؟
به اعصابی که دارای فیبرهای حرکتی و حسی هستند، اعصاب مختلط میگویند. آنها پیامها را در هر دو جهت به طور همزمان مخابره میکنند. اعصاب مختلط اعصابی هستند که هم عملکرد اعصاب حسی و هم عصب حرکتی را انجام میدهند. آنها تکانههای الکتریکی را از سیستم عصبی مرکزی به ماهیچههای بدن منتقل میکنند.
ساختار عصب چگونه است؟
همانطور که یک سلول عصبی منفرد (نورون) از پسوندهای انشعاب کوچکی به نام دندریت، یک جسم سلولی (سوما) و یک آکسون (که یک شاخه منفرد و بلند است) تشکیل شده است. در انتهای آکسون، پایانههای آکسون را پیدا میکنیم. پایانههای آکسون با دندریتهای نورونهای مجاور در شکاف سیناپسی برخورد میکنند. در اینجا، انتقال دهندههای عصبی از یک نورون به نورون دیگر منتقل میشوند و پتانسیلهای عملی را آغاز میکنند که امکان انتقال سیگنالهای الکتریکی را به سلولهای هدف مختلف در سراسر بدن فراهم میکند.
آکسونهای یک نورون (همچنین به عنوان رشتههای عصبی شناخته میشوند) در کنار هم قرار میگیرند و دستهای از آکسونها را تشکیل میدهند که در نهایت «عصب» نامیده میشود. به یاد داشته باشید که اعصاب در سیستم عصبی محیطی یافت میشوند و از دستههایی از رشتههای عصبی (آکسونها) تشکیل شدهاند. از طرف دیگر نورونها فقط سلولهای سیستم عصبی هستند. برخی از رشتههای عصبی (آکسونها) در غلاف میلین، لایهای غنی از چربی و پروتئین که به افزایش سرعت انتقال الکتریکی کمک میکند، پوشیده شدهاند. آن الیاف را فیبرهای میلیندار مینامند در حالی که الیاف بدون غلاف میلین نیز وجود دارند.
لایه های مختلف عصب
رشتههای عصبی با کمک سه لایه بافت همبند در اعصاب سازماندهی میشوند: اندونوریوم، پرینوریوم و اپینوریوم. در ادامه هر کدام از این لایههای مختلف یک عصب را توضیح دادهایم.
- «اندونوریوم» (Endoneurium): اندونوریوم یک پوشش نازک از بافت همبند شل است که هر آکسون را احاطه کرده است. این امکان وجود مایع بافتی مورد نیاز برای ایجاد تکانههای الکتریکی در بین هر آکسون و همچنین فضایی را برای مویرگها فراهم میکند تا اکسیژن و مواد آلی مغذی را برای آنها فراهم کند.
- «پرینوریوم» (Perineurium): نورونها به صورت فاسیکلهایی در کنار هم قرار میگیرند، که سپس در لایهای ضخیمتر از بافت همبند به نام پرینوریوم محصور میشوند. این لایه دسترسی بیشتر برای رگهای خونی و همچنین یک سد موثر در برابر مواد خارجی را فراهم میکند.
- «اپینوریوم» (Epineurium): آخرین، قویترین و متراکمترین لایه، اپینوریوم بوده که چندین گروه از فاسیکلها را در بر میگیرد. این لایه عصب را تقویت کرده و به جلوگیری از پارگی آن کمک میکند.

ساختار عصب حسی
نورونهای آوران، نورونهای شبهتکقطبی بوده که دارای یک زائده واحد هستند و جسم سلولی را به دو شاخه تقسیم میکنند: قسمت بلندتر به سمت اندام حسی و بخش کوتاهتر به سمت سیستم عصبی مرکزی (مثلاً نخاع) میروند. این سلولها دارای دندریتهای آوران حسی هستند، مشابه آنهایی که معمولاً در نورونها وجود دارند. آنها دارای یک جسم سلولی صاف و گرد هستند که در گانگلیونهای سیستم عصبی محیطی قرار دارد. درست در خارج از نخاع، هزاران سلول عصبی آوران در یک تورم ریشه پشتی به نام گانگلیون ریشه پشتی تجمع یافتهاند.
تمام آکسونهای ریشه پشتی که حاوی رشتههای عصبی آوران هستند، در انتقال اطلاعات حسی جسمی استفاده میشوند. گیرندههای حسی جسمی شامل حسهایی مانند درد، لامسه، دما، خارش و کشش هستند. به عنوان مثال، یک فیبر عضلانی خاص به نام فیبر عضلانی «داخل دوکی» (Intrafusal) نوعی از نورون آوران است که به موازات فیبرهای عضلانی خارج از لوله قرار دارد، بنابراین با تشخیص طول عضله به عنوان یک گیرنده کششی عمل میکند. همه این احساسات در مسیرهای کلی یکسانی به سمت مغز حرکت میکنند.
ساختار عصب حرکتی
فیبرهای عصبی حرکتی سیگنالها را از CNS به نورونهای محیطی بافت عضلانی پروگزیمال منتقل میکنند. پایانههای آکسون عصب حرکتی عضله اسکلتی و صاف را عصبدهی میکنند، زیرا آنها به شدت در کنترل ماهیچه نقش دارند. اعصاب حرکتی معمولاً غنی از وزیکولهای استیلکولین هستند، زیرا عصب حرکتی، دستهای از آکسونهای نورونهای حرکتی است که سیگنالهای حرکتی و پیامهایی برای تحرک و کنترل حرکات بدن را ارسال میکند. وزیکولهای کلسیمی در پایانههای آکسون دستههای عصب حرکتی قرار دارند. غلظت بالای کلسیم خارج از اعصاب حرکتی پیش سیناپسی، اندازه «پتانسیلهای صفحه انتهایی» (EPPs) را افزایش میدهد.

بیشتر مسیرهای حرکتی از قشر حرکتی مغز منشا میگیرند. سیگنالها از همان طرف از ساقه مغز و نخاع به سمت پایین میآیند و از طناب نخاعی در شاخ شکمی نخاع در دو طرف خارج میشوند. اعصاب حرکتی پس از خروج از نخاع با سلولهای ماهیچهای که از طریق نورونهای حرکتی عصبدهی میشوند ارتباط برقرار میکنند.
انواع عصب حرکتی
اعصاب حرکتی میتوانند بر اساس نوع فرعی نورون حرکتی که با آن مرتبط هستند متفاوت باشند که در ادامه بیشتر توضیح داده شده است:
- عصب حرکتی آلفا: نورونهای حرکتی آلفا فیبرهای عضلانی خارجدوکی را هدف قرار میدهند. اعصاب حرکتی مرتبط با این نورونها، فیبرهای خارج دوکی را عصبدهی میکنند و مسئول انقباض عضلانی هستند. این رشتههای عصبی بیشترین قطر نورونهای حرکتی را دارند و به بالاترین سرعت هدایت در بین هر سه نوع نیاز دارند.
- عصب حرکتی بِتا: نورونهای حرکتی بتا فیبرهای داخل دوکی دستههای عضلانی را عصبدهی میکنند. این اعصاب مسئول سیگنال دادن به فیبرهای عضلانی با انقباض کند هستند.
- عصب حرکتی گاما: نورونهای حرکتی گاما، بر خلاف نورونهای حرکتی آلفا، مستقیماً در انقباض عضلانی دخالت ندارند. اعصاب مرتبط با این نورونها سیگنالهایی را ارسال نمیکنند که مستقیماً کوتاه یا بلند شدن فیبرهای عضلانی را تنظیم کند. با این حال، این اعصاب در سفت نگه داشتن دوک عضلانی مهم هستند.

نورون یا سلول عصبی چیست؟
نورونها واحدهای پردازش اطلاعات مغز هستند که وظیفه ارسال، دریافت و انتقال سیگنالهای الکتروشیمیایی در سراسر بدن را بر عهده دارند. نورونها که به عنوان سلولهای عصبی نیز شناخته میشوند، در اصل سلولهایی هستند که مغز و سیستم عصبی را میسازند. نورونها یکدیگر را لمس نمیکنند، اما در جایی که یک نورون به نورون دیگر نزدیک میشود، یک سیناپس بین آن دو تشکیل میشود. عملکرد نورون انتقال تکانههای عصبی در طول یک نورون منفرد و از طریق سیناپس به نورون بعدی است.
سیستم عصبی مرکزی که شامل مغز و نخاع میشود و سیستم عصبی محیطی که از سلولهای عصبی حسی و حرکتی تشکیل شده است، همگی حاوی این نورونهای پردازشکننده اطلاعات هستند. بر اساس تحقیقات جدید، مغز انسان حاوی حدود ۸۶ میلیارد نورون است. این سلولها در حوالی زمان تولد به طور کامل رشد میکنند، اما بر خلاف سایر سلولها، پس از مرگ نمیتوانند تکثیر شوند.
ساختار نورون
نورون حاوی سوما (جسم سلولی) است که از آن آکسون (فیبر عصبی که تکانههای الکتریکی را از سوما هدایت میکند) و دندریتها (ساختارهای درخت مانندی که سیگنالهای نورونهای دیگر را دریافت میکنند) گسترش مییابد. غلاف میلین یک لایه عایق است که در اطراف آکسون تشکیل میشود و به تکانههای عصبی اجازه میدهد تا با سرعت بیشتری در امتداد آکسون منتقل شوند. نورونها همدیگر را لمس نمیکنند و بین آکسون یک نورون و دندریت نورون بعدی شکافی به نام سیناپس وجود دارد. در ادامه بخشهای مختلف نورون را توضیح دادهایم.

دندریت چیست؟
دندریتها قسمتی از نورون به شکل ریشه درخت هستند که معمولا کوتاهتر و تعدادشان بیشتر از آکسون است. هدف آنها دریافت اطلاعات از سایر نورونها و انتقال سیگنالهای الکتریکی به جسم سلولی است. دندریتها در سیناپسها پوشیده شدهاند که به آنها امکان میدهد سیگنالهای نورونهای دیگر را دریافت کنند. برخی از نورونها دارای دندریت کوتاه هستند، در حالی که برخی دیگر دارای دندریتهای بلندتر هستند. در سیستم عصبی مرکزی، نورونها طولانی بوده و دارای شاخههای پیچیدهای هستند که میتوانند سیگنالهای بسیاری از نورونهای دیگر را دریافت کنند. برای مثال، سلولهایی به نام سلولهای پورکنژ که در مخچه یافت میشوند، دندریتهای بسیار توسعهیافتهای برای دریافت سیگنال از هزاران سلول دیگر دارند.
جسم سلولی
سوما یا جسم سلولی اساساً هسته نورون است. عملکرد سوما حفظ سلول و حفظ عملکرد موثر نورون است. سوما توسط غشایی محصور شده است که از آن محافظت میکند، اما همچنین به آن اجازه میدهد با محیط اطراف خود تعامل داشته باشد. سوما حاوی یک هسته سلولی است که اطلاعات ژنتیکی را تولید میکند و سنتز پروتئینها را هدایت میکند. این پروتئینها برای عملکرد سایر قسمتهای نورون حیاتی هستند.
آکسون
آکسون که فیبر عصبی نیز نامیده میشود، ساختار دممانندی از نورون است که در محل اتصالی به نام برآمدگی آکسونی به جسم سلولی میپیوندد. عملکرد آکسون انتقال سیگنالها از جسم سلول به پایانه است تا سیگنالهای الکتریکی را به نورونهای دیگر منتقل کند. اکثر نورونها فقط یک آکسون دارند که اندازه آن از ۰/۱ میلیمتر تا بیش از ۹۰ سانتیمتر متغیر است. برخی از آکسونها در مادهای چرب به نام میلین پوشیده شدهاند که آکسون را عایق میکند و به انتقال سریع سیگنالها کمک میکند. آکسونها زائدههای عصبی طولانیای هستند که ممکن است برای انتقال سیگنالها به بسیاری از نواحی، قبل از پایان به اتصالاتی به نام سیناپس، منشعب شوند.

غلاف میلین
غلاف میلین لایهای از مواد چرب است که آکسونهای نورونها را میپوشاند. هدف آن عایقبندی سلول عصبی از سلول دیگر و جلوگیری از تداخل تکانه یک نورون با تکانه نورون دیگر است. دومین عملکرد غلاف میلین تسریع هدایت تکانههای عصبی در امتداد آکسون است. آکسونهایی که در سلولهایی به نام سلولهای گلیال (همچنین به عنوان سلولهای اولیگودندروسیت و شوان شناخته میشوند) پیچیده شدهاند، غلاف میلین را تشکیل میدهند.
غلاف میلین که این نورونها را احاطه کرده است، هدف آن عایقبندی و محافظت از آکسون است. با توجه به این محافظت، سرعت انتقال به نورونهای دیگر بسیار سریعتر از نورونهایی است که بدون میلین هستند. غلاف میلین از شکافهای شکسته شدهای به نام گرههای «رانویر» (Ranvier) تشکیل شده است. سیگنالهای الکتریکی میتوانند بین گرههای رانویر پرش کنند که این پدیده به سرعت بخشیدن انتقال سیگنالها کمک میکند.
پایانه های آکسونی
پایانههای آکسون که در انتهای نورون قرار دارند، وظیفه انتقال سیگنالها به نورونهای دیگر را بر عهده دارند. در انتهای پایانه آکسونی یک شکاف وجود دارد که به سیناپس معروف است. پایانههای آکسونی مجاری حاوی انتقالدهندههای عصبی را نگه میدارند. انتقالدهندههای عصبی از دکمههای پایانه به داخل سیناپس آزاد میشوند و برای انتقال سیگنال از سیناپس به سایر نورونها استفاده میشوند. سیگنالهای الکتریکی در طی این فرآیند به سیگنالهای شیمیایی تبدیل میشوند. سپس این وظیفه پایانههای آکسون است که انتقالدهندههای عصبی اضافی را که به نورون بعدی منتقل نشدهاند، دوباره جذب کنند.

انواع نورون ها بر اساس عملکرد
اگرچه میلیاردها نورون و تغییرات گستردهای در آنها وجود دارد، نورونها را میتوان بسته به عملکردشان به سه گروه اصلی طبقهبندی کرد: نورونهای حسی (دندریتهای بلند و آکسونهای کوتاه)، نورونهای حرکتی (دندریتهای کوتاه و آکسونهای بلند) و نورونهای رابط (دندریتهای کوتاه و آکسونهای کوتاه یا بلند). در ادامه هر کدام را بیشتر توضیح دادهایم.
نورون حسی
نورونهای حسی (گاهی اوقات به عنوان نورونهای آوران شناخته میشوند) سلولهای عصبی هستند که تکانههای عصبی را از گیرندههای حسی به سمت سیستم عصبی مرکزی و مغز حمل میکنند. هنگامی که این تکانههای عصبی به مغز میرسند، به «احساس» مانند بینایی، شنوایی، چشایی و لامسه تبدیل میشوند. این اطلاعات حسی میتواند فیزیکی باشد، از طریق صدا، گرما، لمس و نور، یا میتواند شیمیایی، از طریق طعم یا بو باشد. یک مثال از این حالت میتواند هنگام لمس یک سطح بسیار داغ باشد. هنگامی که این اتفاق میافتد، نورونهای حسی سیگنالهایی را در مورد اطلاعاتی که دریافت کردهاند به سیستم عصبی مرکزی ارسال میکنند. اکثر نورونهای حسی شبه تکقطبی هستند. این بدان معنی است که آنها یک آکسون دارند که به دو شاخه تقسیم میشود.
نورون حرکتی
نورونهای حرکتی (که به عنوان نورونهای وابران نیز شناخته میشوند) سلولهای عصبی هستند که مسئول انتقال سیگنالها از سیستم عصبی مرکزی به سمت عضلات برای ایجاد حرکت هستند. آنها انتقالدهندههای عصبی را آزاد میکنند تا پاسخهایی را که منجر به حرکت ماهیچهها میشود، تحریک کنند. نورونهای حرکتی در ساقه مغز یا نخاع (بخشهایی از سیستم عصبی مرکزی) قرار دارند و به عضلات، غدد و اندامهای سراسر بدن متصل میشوند.

این نوع نورونها سیگنالهایی را از نخاع و ساقه مغز به عضلات اسکلتی و صاف منتقل میکنند تا به طور مستقیم یا غیرمستقیم حرکات ماهیچهها را کنترل کنند. به عنوان مثال، پس از لمس سطح داغ با دست، پیام از نورونهای حسی دریافت شده است. سپس نورونهای حرکتی باعث دور شدن دست از سطح داغ میشوند. دو نوع نورون حرکتی وجود دارد:
- نورونهای حرکتی تحتانی: اینها نورونهایی هستند که از نخاع به عضلات بدن حرکت میکنند.
- نورونهای حرکتی فوقانی: نورونهایی هستند که بین مغز و نخاع حرکت میکنند.
نورونهای حرکتی به عنوان چندقطبی مشخص میشوند. این بدان معنی است که آنها یک آکسون و چندین دندریت دارند که از جسم سلولی بیرون میزند.
نورون های رابط یا داخلی
یک نورون رابط (همچنین به عنوان نورون داخلی شناخته میشود) به نورونهای حسی و حرکتی اجازه میدهد تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. نورونهای رابط نورونهای مختلفی را در مغز و نخاع به هم متصل میکنند و به دلیل آکسون کوتاهشان به راحتی قابل تشخیص هستند. همانند نورونهای حرکتی، نورونهای رابط چند قطبی هستند. این بدان معناست که آنها یک آکسون و چندین دندریت دارند.
علاوه بر این که به عنوان اتصال بین نورونها عمل میکنند، نورونهای بین عصبی میتوانند از طریق تشکیل مدارهایی با پیچیدگیهای متفاوت با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. ارتباط بین نورونها به مغز کمک میکند تا عملکردهای پیچیدهای مانند یادگیری و تصمیمگیری را انجام دهد و همچنین نقشی حیاتی در رفلکسها و نوروژنز بازی میکند که به معنای بازسازی نورونهای جدید است.
انواع نورون ها بر اساس ساختار
نورونها با عملکردهای مختلف ساختارهای متفاوتی دارند که از نظر بافتشناسی قابل مشاهده است. نورونها میتوانند تکقطبی، شبهتک قطبی، دوقطبی یا چند قطبی باشند. در ادامه هر کدام را بیشتر توضیح دادهایم.
- نورون تکقطبی: در اینجا جسم سلولی در انتهای آکسون منشعب نشده است و هیچ دندریتی وجود ندارد. این نوع نورونها را میتوان در هسته حلزونی مغز یافت.
- شبه تکقطبی: آنها دارای یک آکسون هستند که با حضور جسم سلولی به دو شاخه تقسیم میشود. نورونهای حسی همگی شبه تکقطبی هستند.
- دوقطبی: این نورونها دارای دو زائده هستند که از یک جسم سلولی مرکزی و به طور معمول یک آکسون و یک دندریت ناشی میشوند. این سلولها در شبکیه چشم انسان یافت میشوند.
- چندقطبی: دارای یک آکسون و دندریتهای زیادی هستند که جسم سلولی به سمت آکسون جابجا شده است. نورونهای حرکتی نمونه بارز این موضوع هستند.

میلینی شدن نورون ها چگونه است؟
آکسونهای بسیاری از نورونها توسط پوشش عایق به نام میلین پوشانده شدهاند تا سرعت انتقال عصبی در سراسر بدن را افزایش دهند. میلین توسط ۲ نوع سلول گلیال تشکیل میشود. سلولهای شوان در سیستم عصبی محیطی و الیگودندروسیتها در سیستم عصبی مرکزی. در هر دو مورد، سلولهای گلیال غشای پلاسمایی خود را چندین بار به دور آکسون میپیچند تا پوشش ضخیمی از لیپیدها را تشکیل دهند. ایجاد این غلافهای میلین به عنوان میلیناسیون (میلینی شدن) شناخته میشود. همانطور که بیان شد میلینی شدن با کاهش تعداد پتانسیلهای عمل که برای رسیدن سیگنال به انتهای آکسون باید تشکیل شوند، حرکت پتانسیل عمل را در آکسون سرعت میبخشد.
حرکت پیام در طول نورون ، انواع پتانسیل الکتریکی
نورونها از طریق تولید و انتشار سیگنالهای الکتروشیمیایی معروف به پتانسیل عمل (APs) عمل میکنند. پتانسیل عمل با حرکت یونهای سدیم و پتاسیم از طریق غشای نورونها ایجاد میشود. در ادامه بیشتر آنها را مورد بررسی قرار میدهیم.
پتانسیل استراحت
در حالت استراحت، نورونها غلظت یونهای سدیم را در خارج از سلول و یونهای پتاسیم را در داخل سلول حفظ میکنند. این غلظت توسط پمپ سدیم - پتاسیم غشای سلولی حفظ میشود که به ازای هر ۲ یون پتاسیمی که به داخل سلول پمپ میشود، ۳ یون سدیم را از سلول خارج میکند. غلظت یون منجر به پتانسیل الکتریکی در حال استراحت 70- میلی ولت (mV) میشود که به این معنی است که درون سلول نسبت به محیط اطرافش بار منفی دارد.

پتانسیل آستانه
اگر محرک به اندازه کافی بوده و یون مثبت اجازه ورود به یک ناحیه از سلول را بدهد تا آن را به 55- میلیولت برساند، آن ناحیه از سلول کانالهای سدیم ولتاژدار خود را باز میکند و به یونهای سدیم اجازه انتشار به داخل سلول را میدهد. -55 میلیولت پتانسیل آستانه برای نورونها است زیرا این ولتاژ «تحریک» است که آنها باید به آن برسند تا از آستانه عبور کنند و پتانسیل عمل تشکیل دهند.
پتانسیل عمل ، دپلاریزاسیون و رپولاریزاسیون
سدیم حامل بار مثبتی است که باعث میشود سلول در مقایسه با بار منفی معمولی آن دپلاریزه (بار مثبت) شود. ولتاژ دپلاریزاسیون همه نورونها +30 میلیولت است. دپلاریزاسیون سلول پتانسیل عمل است که توسط نورون به عنوان سیگنال عصبی منتقل میشود. یونهای مثبت به نواحی مجاور سلول پخش میشوند و با رسیدن به mV -55، پتانسیل عمل جدید را در آن مناطق آغاز میکنند. پتانسیل عمل به گسترش غشای سلولی نورون ادامه میدهد تا زمانی که به انتهای آکسون برسد.
رپولاریزاسیون پس از رسیدن به ولتاژ دپلاریزاسیون 30+ میلی ولت، کانالهای یونی پتاسیم دارای ولتاژ باز میشوند و به یونهای پتاسیم مثبت اجازه میدهند به خارج از سلول منتشر شوند. از دست دادن پتاسیم همراه با پمپاژ یونهای سدیم به خارج از سلول از طریق پمپ سدیم پتاسیم، سلول را به پتانسیل استراحت -55 میلیولت برمیگرداند. در این مرحله نورون آماده شروع پتانسیل عمل جدید است.

سیناپس چیست و انواع سیناپس
سیناپس محل اتصال بین نورون و سلول دیگر است. سیناپسها ممکن است بین ۲ نورون یا بین یک نورون و سلول تحت تاثیر دیگری تشکیل شوند. دو نوع سیناپس در بدن یافت میشود: سیناپسهای شیمیایی و سیناپسهای الکتریکی. در ادامه هر کدام از انواع این سیناپسها را بررسی کردهایم.
سیناپسهای شیمیایی
در انتهای آکسون نورون یک ناحیه بزرگ شده از آکسون وجود دارد که به پایانه آکسون معروف است. پایانه آکسون توسط شکاف کوچکی به نام شکاف سیناپسی از سلول بعدی جدا میشود. هنگامی که پتانسیل عمل به ترمینال آکسون میرسد، کانالهای یونی کلسیم دارای ولتاژ را باز میکند. یونهای کلسیم باعث میشوند تا وزیکولهای حاوی مواد شیمیایی به نام انتقالدهندههای عصبی (NT) محتویات خود را با اگزوسیتوز در شکاف سیناپسی آزاد کنند.
مولکولهای انتقالدهنده عصبی از شکاف سیناپسی عبور میکنند و به مولکولهای گیرنده روی سلول متصل می شوند و یک سیناپس با نورون تشکیل می دهند. این مولکولهای گیرنده کانالهای یونی را باز میکنند که ممکن است سلول گیرنده را برای تشکیل پتانسیل عمل جدید تحریک کند یا وقتی توسط نورون دیگری تحریک میشود، سلول را از تشکیل پتانسیل عمل بازدارد.

سیناپس الکتریکی
سیناپسهای الکتریکی زمانی تشکیل میشوند که ۲ نورون توسط سوراخهای کوچکی به نام اتصالات شکافدار به هم متصل شوند. اتصالات شکافدار اجازه میدهد تا جریان الکتریکی از یک نورون به نورون دیگر عبور کند، به طوری که پتانسیل عمل در یک سلول مستقیماً از طریق سیناپس به سلول دیگر منتقل میشود.
سیستم عصبی
سیستم عصبی شامل مغز، نخاع، اندامهای حسی و تمام اعصابی است که این اندامها را به بقیه بدن متصل میکند. این اندامها با هم مسئول کنترل بدن و ارتباط بین اعضای آن هستند. مغز و نخاع مرکز کنترل معروف به «سیستم عصبی مرکزی» (CNS) را تشکیل میدهند که در آن اطلاعات ارزیابی شده و تصمیمگیری میشود. اعصاب حسی و اندامهای حسی «سیستم عصبی محیطی» (PNS) شرایط داخل و خارج بدن را کنترل میکنند و این اطلاعات را به CNS ارسال میکنند. اعصاب وابران در PNS سیگنالهایی را از مرکز کنترل به عضلات، غدد و اندامها برای تنظیم عملکرد خود حمل میکنند. در ادامه بخشهای مختلف سیستم عصبی را بیشتر توضیح میدهیم.
سیستم عصبی مرکزی
مغز و نخاع با هم سیستم عصبی مرکزی یا CNS را تشکیل میدهند. CNS با ارائه سیستمهای پردازش، حافظه و تنظیم بدن به عنوان مرکز کنترل عمل میکند. سیستم عصبی مرکزی تمام اطلاعات حسی خودآگاه و ناخودآگاه را از گیرندههای حسی بدن دریافت میکند تا از شرایط داخلی و خارجی بدن آگاه بماند. با استفاده از این اطلاعات حسی، در مورد اقدامات خودآگاه و ناخودآگاه برای حفظ هومئوستاز بدن و تضمین بقای آن تصمیمگیری میکند. CNS همچنین مسئول عملکردهای بالاتر سیستم عصبی مانند زبان، خلاقیت، بیان، احساسات و شخصیت است. مغز مقر آگاهی است.

سیستم عصبی محیطی
سیستم عصبی محیطی (PNS) شامل تمام قسمتهای سیستم عصبی خارج از مغز و نخاع میشود. این قسمتها شامل تمام اعصاب جمجمهای و نخاعی، گانگلیونها و گیرندههای حسی است. دو بخش سیستم عصبی محیطی را در ادامه توضیح دادهایم.
- سیستم عصبی سوماتیک (پیکری): سیستم عصبی سوماتیک (SNS) بخشی از سیستم عصبی محیطی است که شامل تمام نورونهای وابران ارادی است. SNS تنها بخشی از سیستم عصبی محیطی است که آگاهانه کنترل میشود و مسئول تحریک عضلات اسکلتی در بدن است.
- سیستم عصبی خودمختار (اتونوم): سیستم عصبی خودمختار (ANS) بخشی از سیستم عصبی محیطی بوده که شامل تمام نورونهای وابران غیرارادی است. ANS عوامل ناخودآگاه مانند بافت ماهیچه احشایی، بافت ماهیچه قلب و بافت غده را کنترل میکند. ۲ بخش از سیستم عصبی خودمختار در بدن وجود دارد: بخش سمپاتیک و پاراسمپاتیک.
- سمپاتیک: بخش سمپاتیک پاسخ «جنگ یا گریز» بدن به استرس، خطر، هیجان، ورزش، احساسات و خجالت را تشکیل میدهد. تقسیم سمپاتیک تنفس و ضربان قلب را افزایش میدهد، آدرنالین و سایر هورمونهای استرس ترشح میکند و هضم را برای مقابله با این موقعیتها کاهش میدهد.
- پاراسمپاتیک: بخش پاراسمپاتیک پاسخ «استراحت و هضم» بدن زمانی که بدن آرام است، استراحت میکند یا در حال تغذیه است، را تشکیل میدهد. پاراسمپاتیک برای خنثی کردن کار تقسیم سمپاتیک پس از یک موقعیت استرسزا کار میکند. در میان عملکردهای دیگر، بخش پاراسمپاتیک برای کاهش تنفس و ضربان قلب، افزایش هضم و اجازه حذف مواد زائد کار میکند.
- سیستم عصبی رودهای: سیستم عصبی رودهای (ENS) بخشی از سیستم عصبی خودمختار است که وظیفه تنظیم هضم و عملکرد اندامهای گوارشی را بر عهده دارد. سیستم عصبی رودهای سیگنالهایی را از سیستم عصبی مرکزی از طریق هر دو بخش سمپاتیک و پاراسمپاتیک سیستم عصبی خودمختار دریافت میکند تا به تنظیم عملکرد آن کمک کند. با این حال، ENS عمدتا مستقل از سیستم عصبی مرکزی کار میکند و بدون هیچ ورودی خارجی به کار خود ادامه میدهد. ENS یک سیستم وسیع بوده و تقریباً به اندازه نخاع در سیستم عصبی رودهای نورون وجود دارد.

مغز
مغز، اندامی نرم و چینخورده با وزن حدود ۱/۵ کیلوگرم در داخل حفره جمجمه قرار دارد، جایی که استخوانهای جمجمه آن را احاطه کرده و از آن محافظت میکنند. تقریباً ۱۰۰ میلیارد نورون مغز مرکز کنترل اصلی بدن را تشکیل میدهند. مغز و نخاع با هم سیستم عصبی مرکزی (CNS) را تشکیل میدهند، جایی که اطلاعات پردازش میشود و پاسخها منشا میگیرند. مغز، محل کارکردهای ذهنی بالاتر مانند هوشیاری، حافظه، برنامهریزی و اقدامات ارادی، همچنین عملکردهای پایین بدن مانند حفظ تنفس، ضربان قلب، فشار خون و هضم را کنترل میکند.
نخاع
طناب نخاعی تودهای طولانی و نازک از نورونهای همراه است که اطلاعات را از طریق حفره مهرهای ستون فقرات که از بصلالنخاع مغز در انتهای فوقانی آن شروع میشود و تا پایینتر از ناحیه کمری ستون فقرات ادامه مییابد. در ناحیه کمر، نخاع به دستهای از اعصاب منفرد به نام «دم اسب» (The cauda equina) جدا میشود که تا پایینتر از استخوان خاجی و دنبالچه ادامه مییابد. ماده سفید نخاع به عنوان مجرای اصلی سیگنالهای عصبی به بدن از مغز عمل میکند. ماده خاکستری نخاع رفلکسها را با محرکها ادغام میکند.
اعصاب
همانطور که بیان شد اعصاب مجموعهای از آکسونها در سیستم عصبی محیطی (PNS) هستند که به عنوان بزرگراههای اطلاعاتی برای انتقال سیگنالها بین مغز و نخاع و بقیه بدن عمل میکنند. هر آکسون در یک غلاف بافت همبند به نام اندونوریوم پیچیده شده است. آکسونهای منفرد عصب به گروههایی از آکسونها به نام فاسیکلها که در غلافی از بافت همبند به نام پرینوریوم پیچیده شدهاند، دستهبندی میشوند. در نهایت، بسیاری از فاسیکلها در لایه دیگری از بافت همبند به نام اپینوریوم پیچیده میشوند تا یک عصب کامل را تشکیل دهند. پیچیده شدن اعصاب با بافت همبند به محافظت از آکسونها و افزایش سرعت ارتباط آنها در بدن کمک میکند.
بافت عصبی
اکثر سیستم عصبی بافتی است که از دو دسته سلول تشکیل شده است: نورونها (سلولهای عصبی) و نوروگلیا (سلولهای پشتیبان). در ادامه این بخشها را به طور کامل توضیح دادهایم.

نورونها
به عنوان سلولهای عصبی نیز شناخته میشوند، با انتقال سیگنالهای الکتروشیمیایی در بدن ارتباط برقرار میکنند. نورونها به دلیل بسیاری از زائدههای سلولی طولانی که از بدنه سلولی مرکزی آنها گسترش مییابد، کاملاً متفاوت از سایر سلولهای بدن هستند. جسم سلولی قسمت تقریباً گرد نورون است که شامل هسته، میتوکندری و بیشتر اندامکهای سلولی است. ساختارهای درخت مانند به نام دندریت از جسم سلولی گسترش مییابد تا محرکهایی را از محیط، سایر نورونها یا سلولهای گیرنده حسی دریافت کند. زائدههای انتقال طولانی به نام آکسون از جسم سلولی گسترش مییابد تا سیگنالهایی را به دیگر نورونها یا سلولهای موثر در بدن ارسال کند.
نوروگلیا
این سلولها همچنین به نام سلولهای گلیال شناخته میشود و به عنوان سلولهای «کمککننده» سیستم عصبی عمل میکند. هر نورون در بدن توسط ۶ تا ۶۰ نوروگلیا احاطه شده است که نورون را محافظت، تغذیه و عایقبندی میکند. از آنجایی که نورونها سلولهای بسیار تخصصی بوده که برای عملکرد بدن ضروری هستند و تقریباً هرگز تولیدمثل نمیکنند، نوروگلیا برای حفظ عملکرد سیستم عصبی حیاتی است. انواع سلولهای نوروگلیا شامل موارد زیر هستند:
- آستروسیتها: آستروسیتها زیرگروهی از سلولهای گلیال هستند که اکثر سلولهای سیستم عصبی مرکزی انسان (CNS) را تشکیل میدهند. آنها سلولهای ستارهایشکل هستند که از نورونها حمایت فیزیکی و تغذیهای میکنند.
- الیگودندروسیت: الیگودندروسیتها و سلولهای شوان سلولهای میلینساز سیستم عصبی هستند. سلولهای شوان در محیط وجود دارند و الیگودندروسیتها در سیستم عصبی مرکزی هستند. میلین از غشاهای فسفولیپیدی لایهای تشکیل شده است و برای حمایت و عایقسازی آکسونها عمل میکند و امکان انتقال سریعتر ضربه را فراهم میکند.
- سلولهای اپاندیمال: سلولهای اپاندیمی که مایع مغزی نخاعی (CSF) ایجاد میکنند، بطنهای مغز و کانال مرکزی نخاع را میپوشانند. این سلولها مکعبی تا ستونی هستند و دارای مژکها و ریزپرزهایی برای گردش و جذب مایع مغزی نخاعی روی سطح خود هستند. بسته به محل قرارگیری آنها، سلولهای اپاندیمی همچنین به توزیع انتقالدهندههای عصبی و هورمونهای مرتبط با سیستم عصبی مرکزی کمک میکنند.
- میکروگلیا: میکروگلیا فاگوسیتوز میکند و مواد، سلولها یا ارگانیسمهای خارجی یا آسیبدیده را حذف میکند. آنها سلولهای کوچک و نسبتاً کمی هستند و با فاگوسیتوز کردن سلولهای آپوپتوزی، پلاکها و پاتوژنها به عنوان تیم پاکسازی ساکن مغز عمل میکنند.
- سلولهای شوان: سلولهای شوان به روشی مشابه الیگودندروسیتها عمل میکنند، زیرا آنها همچنین غلاف میلین را برای آکسونهای نورونها تولید میکنند، اما در PNS قرار دارند. غشای پلاسمایی این سلولهای شوان در اطراف آکسونهای نورونها پیچیده میشوند تا عایق چربی را تشکیل دهند که برای انتقال سریعتر سیگنالهای الکتریکی لازم است. سلولهای شوان میتوانند میلیندارکننده یا غیرمیلیندارکننده باشند. در حالی که سلولهای شوان میلیندار به دور آکسونهای نورونها میپیچند، سلولهای شوان غیر میلینیکننده به دور آکسونها نمیپیچند، اما همچنان از آنها حمایت و محافظت میکنند.
- سلولهای ماهوارهای: سلولهای ماهوارهای سلولهای حمایتی کوچکی در PNS هستند که توسط نورونهای اطراف در گانگلیونهای حسی، سمپاتیک و پاراسمپاتیک کار میکنند. سیستم عصبی خودمختار اندامهای داخلی را تنظیم میکند، درحالیکه سیستم حسی برای عملکرد حواس ما مهم است. تصور میشود که این سلولها شبیه آستروسیتها در CNS هستند زیرا به روشهای مشابهی کار میکنند. این سلولها همچنین سموم مضر را جذب میکنند تا به نورونها آسیب نرسانند، همچنین آسیب و بیماری را به همان روشی که میکروگلیا انجام میدهند، شناسایی کرده و به آنها پاسخ میدهند.

مننژ
مننژها پوشش محافظ سیستم عصبی مرکزی (CNS) هستند. آنها از سه لایه تشکیل شدهاند: سختشامه، ماده عنکبوتیه و نرمشامه. در ادامه هر کدام از این بخشهای محافظ را بیشتر توضیح دادهایم.
- «سختشامه» (Dura mater): سختترین، ضخیمترین و سطحیترین لایه مننژها بوده و از لحاظ لغوی به معنای «مادر سخت» است. ساخته شده از بافت همبند متراکم نامنظم، حاوی بسیاری از فیبرهای کلاژن سخت و عروق خونی است. سختشامه از سیستم عصبی مرکزی در برابر آسیب خارجی محافظت میکند، حاوی مایع مغزی - نخاعی است که CNS را احاطه کرده است و خون را به بافت عصبی CNS میرساند.
- «ماده عنکبوتیه» (Arachnoid mater): ماده عنکبوتیه که به معنای «مادر عنکبوت مانند» است، بسیار نازکتر و ظریفتر از سختشامه است. داخل سختشامه را میپوشاند و حاوی الیاف نازک بسیاری است که آن را به نرمشامه زیرین متصل میکند. این الیاف از یک فضای پر از مایع به نام فضای زیر عنکبوتیه بین ماده عنکبوتیه و نرمشامه عبور میکنند.
- «نرمشامه» (Pia mater): نرمشامه که به معنای «مادر شکننده» است، لایه نازک و ظریفی از بافت است که در قسمت بیرونی مغز و نخاع قرار دارد. این ماده حاوی رگهای خونی بسیاری است که بافت عصبی CNS را تغذیه میکند، نرمشامه به شیارها و شکافهای مغز نفوذ میکند زیرا تمام سطح CNS را میپوشاند.
مایع مغزی - نخاعی
فضای اطراف اندامهای CNS با مایع شفافی به نام «مایع مغزی - نخاعی» (Cerebrospinal fluid) یا CSF پر شده است. CSF از پلاسمای خون توسط ساختارهای خاصی به نام شبکه کوروئید تشکیل میشود. شبکه کوروئید حاوی مویرگهای زیادی است که با بافت اپیتلیال پوشانده شدهاند که پلاسمای خون را فیلتر میکند و به مایع فیلتر شده اجازه میدهد تا به فضای اطراف مغز وارد شود.
CSF تازه ایجاد شده از داخل مغز در فضاهای توخالی به نام بطن و از طریق یک حفره کوچک در وسط نخاع به نام کانال مرکزی جریان مییابد. مایع مغزی - نخاعی همچنین از طریق فضای زیر عنکبوتیه اطراف قسمت خارجی مغز و نخاع جریان مییابد. CSF به طور مداوم در شبکه کوروئید تولید میشود و در ساختارهایی به نام پرزهای عنکبوتیه به جریان خون بازجذب میشود. مایع مغزی نخاعی چندین عملکرد حیاتی را برای سیستم عصبی مرکزی فراهم میکند که شامل موارد زیر هستند:
- مایع مغزی - نخاعی شوکهای بین مغز و جمجمه و بین نخاع و مهرهها را جذب میکند. این جذب شوک از CNS در برابر ضربات یا تغییرات ناگهانی سرعت، مانند تصادف رانندگی محافظت میکند.
- مغز و نخاع در داخل مایع مغزی - نخاعی شناور میشوند و وزن ظاهری خود را از طریق شناوری کاهش میدهند. مغز یک اندام بسیار بزرگ اما نرم است که برای عملکرد موثر به حجم بالایی از خون نیاز دارد. کاهش وزن در مایع مغزی نخاعی به رگهای خونی مغز اجازه میدهد تا باز بمانند و به محافظت از بافت عصبی در برابر له شدن تحت وزن خود کمک میکند.
- مایع مغزی - نخاعی به حفظ هموستاز شیمیایی در سیستم عصبی مرکزی کمک میکند. حاوی یونها، مواد مغذی، اکسیژن و آلبومین است که از تعادل شیمیایی و اسمزی بافت عصبی حمایت میکند. مایع مغزی - نخاعی همچنین مواد زائد را که به عنوان محصولات جانبی متابولیسم سلولی در بافت عصبی تشکیل میشوند، حذف میکند.

عملکردهای سیستم عصبی
سیستم عصبی ۳ عملکرد اصلی دارد: حسی، یکپارچهسازی و حرکتی. در ادامه هر کدام از اعمال سیستم عصبی را بیشتر توضیح دادهایم.
- حسی: عملکرد حسی سیستم عصبی شامل جمع آوری اطلاعات از گیرندههای حسی است که بر شرایط داخلی و خارجی بدن نظارت میکنند. سپس این سیگنالها برای پردازش بیشتر توسط نورونهای آوران (و اعصاب) به سیستم عصبی مرکزی (CNS) منتقل میشوند.
- هماهنگسازی: فرآیند یکپارچهسازی پردازش سیگنالهای حسی زیادی است که در هر زمان به CNS منتقل میشوند. این سیگنالها ارزیابی و مقایسه میشوند، برای تصمیمگیری مورد استفاده قرار میگیرند، دور انداخته میشوند یا در صورت لزوم به حافظه سپرده میشوند. ادغام در ماده خاکستری مغز و نخاع انجام میشود و توسط نورونهای داخلی انجام میشود. بسیاری از نورونهای داخلی با هم کار میکنند تا شبکههای پیچیدهای را تشکیل دهند که این قدرت پردازش را فراهم میکند.
- حرکتی (موتور): هنگامی که شبکههای بین نورونها در CNS اطلاعات حسی را ارزیابی میکنند و در مورد عمل خاصی تصمیم میگیرند، نورونهای وابران را تحریک میکنند. نورونهای وابران (که نورونهای حرکتی نیز نامیده میشوند) سیگنالهایی را از ماده خاکستری CNS از طریق اعصاب سیستم عصبی محیطی به سلولهای عامل منتقل میکنند. عامل ممکن است بافت ماهیچهای صاف، قلبی یا اسکلتی یا بافت غدهای باشد. سپس عامل اثرگذار هورمونی را آزاد میکند یا بخشی از بدن را حرکت میدهد تا به محرک پاسخ دهد.

گیرنده های حسی
تمام گیرندههای حسی را میتوان بر اساس ساختار و نوع محرکی که تشخیص میدهد طبقهبندی کرد. از نظر ساختاری، ۳ دسته از گیرندههای حسی وجود دارد: پایانههای عصبی آزاد، پایانههای عصبی محصورشده و سلولهای تخصصی. پایانههای عصبی آزاد به سادگی دندریتهای آزاد در انتهای نورون هستند که به داخل یک بافت گسترش مییابند. درد، گرما و سرما همگی از طریق پایانههای عصبی آزاد احساس میشوند. یک انتهای عصب کپسوله شده یک انتهای عصبی آزاد است که در کپسولی گرد از بافت همبند پیچیده شده است. هنگامی که کپسول با لمس یا فشار تغییر شکل میدهد، نورون برای ارسال سیگنال به سیستم عصبی مرکزی تحریک میشود.
هر یک از حواس خاص سلولهای حسی منحصر به فرد خود را دارد، مانند میلهها و مخروطها در شبکیه چشم برای تشخیص نور و حس بینایی. از نظر عملکردی، ۶ گروه اصلی گیرنده وجود دارد: گیرندههای مکانیکی، گیرندههای درد، گیرندههای نوری، گیرندههای شیمیایی، گیرندههای اسمزی و گیرندههای حرارتی. در ادامه بیشتر آنها را توضیح میدهیم.
- گیرندههای مکانیکی: گیرندههای مکانیکی به محرکهای مکانیکی مانند لمس، فشار، ارتعاش و فشار خون حساس هستند.
- گیرنده های درد: گیرندههای درد به محرکهایی مانند گرمای شدید، سرما یا آسیب بافتی با ارسال سیگنالهای درد به CNS پاسخ میدهند.
- گیرندههای نوری: گیرندههای نوری در شبکیه چشم، نور را برای ایجاد حس بینایی تشخیص میدهند.
- گیرندههای شیمیایی: گیرندههای شیمیایی مواد شیمیایی موجود در جریان خون را تشخیص میدهند و حواس چشایی و بویایی را فراهم میکنند.
- گیرندههای اسمولاریته: گیرندههای اسمزی اسمولاریته خون را کنترل میکنند تا سطح هیدراتاسیون بدن را تعیین کنند.
- گیرندههای حرارتی: گیرندههای حرارتی دمای داخل بدن و محیط اطراف آن را تشخیص میدهند.

انواع اعصاب بدن انسان
روش دیگر برای دستهبندی اعصاب بر اساس محل قرارگیری آنها در بدن است. اعصاب بدن یا اعصاب جمجمهای، اعصاب نخاعی یا مشتقاتی از آنها هستند. اعصاب خروجی از جمجمه، اعصاب جمجمهای هستند. آنهایی که از ستون فقرات خارج میشوند اعصاب نخاعی هستند. روی هم رفته، ۴۳ عصب جفتی در بدن انسان وجود دارد. سی و یک مورد از آنها در نخاع (اعصاب نخاعی) و ۱۲ مورد از آنها در مغز (اعصاب جمجمهای) قرار دارند. در ادامه هر کدام از این اعصاب را بیشتر توضیح میدهیم.
اعصاب نخاعی
اعصاب نخاعی بخشی از سیستم عصبی محیطی هستند. از طریق آنها، سیستم عصبی مرکزی اطلاعات را دریافت میکند و اعمال تنه و اندامها را کنترل میکند. همه اعصاب نخاعی از رشتههای حسی و حرکتی تشکیل شدهاند. بنابراین، آنها اعصاب مختلط هستند که به صورت جفت دوطرفه از بخشهای خاصی از نخاع، از طریق اتحاد ریشههای پشتی و شکمی خارج میشوند. تقریباً ۸ ریشه عصب گردنی وجود دارد. فیبرهای وابران (حرکتی) با عبور از اجسام سلولهای عصبی در شاخ شکمی ماده خاکستری نخاع، از ریشه شکمی خارج شده و به سمت اندامهای عامل محیطی حرکت میکنند.
فیبرهای آوران (حسی) از ریشه خلفی بیرون میآیند و از جسم سلولهای عصبی در گانگلیون ریشه پشتی عبور میکنند که اطلاعات حسی را از تنه و اندامها به سیستم عصبی مرکزی باز میگرداند. ۳۱ جفت دوطرفه اعصاب نخاعی وجود دارد که شامل موارد زیر هستند:
- ۸ عصب گردنی
- ۱۲ عصب سینهای
- ۵ عصب کمری
- ۵ عصب خاجی
- ۱ عصب دنبالچهای

اعصاب جمجمه ای
اعصاب جمجمهای به این دلیل نام گرفتهاند که از طریق سوراخها و شکافهای جمجمه بیرون میآیند. تنها ۱۱ جفت از ۱۲ اعصاب جمجمهای از مغز منشعب میشوند. عصب جانبی نخاعی (CN XI) از قسمت فوقانی طناب نخاعی ایجاد میشود. علاوه بر این، اعصاب بویایی و بینایی از مغز جلویی منشا میگیرند. عملکرد آنها در درجه اول به سر و گردن و همچنین به میزان کمتر احشای سینه و شکم مربوط میشود. در حالی که همه اعصاب نخاعی مختلط هستند، اعصاب جمجمه میتوانند مختلط، صرفا حرکتی یا کاملا حسی باشند.
انواع اعصاب جمجمه ای و عملکرد آن ها
اعصاب جمجمهای در سطح پایینی مغز شما قرار دارند. همانطور که بیان شد ۱۲ جفت از آنها وجود دارد و هر کدام عملکرد خاص خود را دارند. این اعصاب جمجمهای مغز شما را به قسمتهای مختلف سر، گردن و تنه متصل میکند. برای جلوگیری از سردرگمی (و چون این اعصاب بسیار نزدیک به هم قرار دارند)، هر جفت با یک عدد رومی شماره گذاری می شود که از جلو شروع میشود و به سمت عقب حرکت میکند. به عنوان مثال، اولین عصب نزدیک به جلوی سر، عصب بویایی است، بنابراین شماره رومی آن I است. اغلب اوقات، اعصاب جمجمهای به عنوان حسی یا حرکتی طبقهبندی میشوند. حسی به حواس پنجگانه شما لامسه، بویایی، چشایی، شنوایی و بینایی اشاره دارد و اعصاب حرکتی مسئول کنترل حرکت و عملکرد غدد یا عضلات هستند. در ادامه آنها را مورد بررسی قرار میدهیم.

عصب بویایی (I)
عصب بویایی مسئول حس بویایی شماست. اطلاعاتی را در مورد بوهایی که با آنها روبرو میشوید به مغز شما ارسال میکند. وقتی چیزی خوشایند را ببویید، مانند بوی نان تازه، مولکولهای معطر در سقف حفره بینی حل میشوند که گیرندهها را برای تولید تکانههای عصبی تحریک میکند. این سیگنالهای عصبی سپس به مناطقی از مغز شما ارسال میشوند که با حافظه و تشخیص بو سروکار دارند.
عصب حسی بینایی (II)
عصب بینایی برای بینایی مناسب ضروری است و هر کدام از چشمان شما یک عصب بینایی دارند. هنگامی که نور برای اولین بار وارد چشم شما میشود، با گیرندههایی در شبکیه چشم، به نام میلهها، (که به شما کمک میکند تصاویر سیاه و سفید و در تاریکی را ببینید) و مخروطهایی که مسئول دید رنگی هستند، در تماس است. میلهها و مخروطهای چشم شما این اطلاعات را دریافت کرده و به عصب بینایی منتقل میکنند. سیگنال در طول این مسیر عصب بینایی به حرکت خود ادامه میدهد تا زمانی که به قشر بینایی در مغز برسد، این بخش اطلاعات را پردازش میکند و اطمینان میدهد که میتوانید واضح ببینید.
عصب حرکتی چشمی (III)
کلمه «حرکتی چشمی» (Oculomotor) از دو بخش تشکیل شده است: Oculo که به چشم مربوط میشود و موتور که میتواند به حرکت یا عضلات اشاره کند. بنابراین، عصب چشمی به کنترل حرکات ماهیچهای چشم شما کمک میکند. حرکت کره چشم و پلک بالایی را فراهم میکند و در عین حال به عملکردهای غیر ارادی چشم انسان، از جمله انقباض مردمک چشم و تنظیم خودکار لنز کمک میکند (این اتفاق زمانی میافتد که چشمان شما به طور خودکار بر روی اجسام نزدیک یا دور متمرکز میشوند).
عصب تروکلئار (IV)
عصب تروکلئار نیز در حرکت چشم نقش دارد. این عصب، عضله چشم را کنترل میکند که آن را قادر می سازد به سمت پایین و داخل حرکت کند.
عصب سه قلو (V)
عصب سه قلو بزرگترین عصب جمجمهای در بدن انسان است و عملکرد حرکتی و حسی دارد. عملکردها شامل موارد زیر هستند:
- عملکرد حرکتی: عصب سهقلو به شما در جویدن و فشردن دندانهایتان کمک میکند و باعث ایجاد حس در عضلات پرده گوش میشود.
- عملکرد حسی: عملکردهای حسی عصب سهقلو به سه قسمت تقسیم میشود که هر کدام به مکانهای گیرنده حسی روی صورت متصل میشوند. چشمی: حس قسمتهایی از چشم، بینی، پلک و پیشانی را فراهم میکند. فک بالا: یک سوم میانی صورت، دندانهای بالا، پلک و کنار بینی را حس میکند. فک پایین: حس در یک سوم پایینی صورت، زبان، دهان و دندانهای پایینی ایجاد میکند.

عصب ابدوسنس (VI)
عصب ابدوسنس از هسته ابدوسنس در پل مغزی ساقه مغز ایجاد میشود. در محل اتصال پلک و بصلالنخاع از ساقه مغز خارج میشود. سپس وارد فضای زیر عنکبوتیه میشود و سختشامه را سوراخ میکند تا در منطقهای به نام کانال دورلو سفر کند. در نوک استخوان گیجگاهی پتروس، عصب ابدوسنس از کانال دورلو خارج شده و وارد سینوس کاورنوس (سینوس وریدی دورال) میشود. از طریق سینوس کاورنوس حرکت میکند و از طریق شکاف مداری فوقانی وارد مدار استخوانی میشود.
عصب ابدوسنس به عضله راست جانبی (یکی از عضلات خارج چشم) عصبدهی میکند. رکتوس جانبی از قسمت جانبی حلقه تاندونوس مشترک سرچشمه میگیرد و به قسمت قدامی جانبی صلبیه متصل میشود. برای دور کردن کره چشم عمل میکند. عصب «ابدوسنس» (Abducens) همچنین به حرکات چشم کمک میکند، به ویژه حرکاتی که شامل حرکت نگاه شما به بیرون است.
عصب صورت (VII)
عصب دهلیزی مسئول حس شنوایی و تعادل (حس موقعیت بدن) است و مانند عصب سهقلو، عصب صورت نیز عملکردهای حرکتی و حسی دارد. این عصب مواردی مانند حرکات ماهیچههای ایجادکننده احساسات صورت، حرکت غدد صورت، چشایی و احساس در گوش خارجی منتقل میکند. در ادامه آنها را بیشتر توضیح دادهایم.
- حالات چهره: عملکرد اصلی عصب صورت، کنترل حرکتی تمام عضلات صورت است. همچنین شکم خلفی عضله معده، عضله استیلوهیوئید و عضله استاپدیوس گوش میانی را عصبدهی میکند. همه این ماهیچهها، عضلات مخطط با منشاء شاخهای هستند که از قوس دوم حلقی در دوران جنینی ایجاد میشوند.
- احساسات چهره: علاوه بر این، عصب صورت از طریق تمپانی چوردا از دو سوم قدامی زبان احساس چشایی دریافت میکند.

عصب گلوسوفارنکس (IX)
عصب گلوسوفارنکس عضلات درگیر در بلع و چشایی را تحریک میکند. ضایعات عصب نهم منجر به مشکل در بلع و اختلال در چشایی میشود. عصب گلوفارنکس از بخشی از ساقه مغز شما به نام بصلالنخاع منشا میگیرد. در نهایت به ناحیه گردن و گلو گسترش مییابد. عصب گلوفارنکس هم عملکرد حرکتی و هم عملکرد حسی دارد، از جمله:
- ارسال اطلاعات حسی از سینوسها، پشت گلو، بخشهایی از گوش داخلی و قسمت پشتی زبان.
- ایجاد حس چشایی برای قسمت پشتی زبان
- تحریک حرکت ارادی ماهیچهای در پشت گلو به نام استیلوفارنگئوس
عصب واگ (X)
عصب واگ یک عصب بسیار متنوع بوده و دارای عملکردهای حسی و حرکتی است. عصب واگ به روده (دستگاه گوارش)، قلب و حنجره پیامرسانی میکند. از بین تمام اعصاب جمجمهای، عصب واگ طولانیترین مسیر را داشته و از سر تا شکم شما امتداد دارد. از بخشی از ساقه مغز به نام مدولا سرچشمه میگیرد. در ادامه عملکردهای حسی و حرکتی عصب واگ را بررسی کردهایم.
- انتقال اطلاعات حسی از کانال گوش و بخشهایی از گلو
- ارسال اطلاعات حسی از اندامهای سینه و تنه مانند قلب و روده
- امکان کنترل حرکتی عضلات در گلو را فراهم میکند
- تحریک عضلات اندامهای سینه و تنه، از جمله آنهایی که غذا را از طریق دستگاه گوارش حرکت میدهند و باعث ایجاد حرکات دودی (پریستالسیس) در طول لوله گوارش میشوند.
- ایجاد حس چشایی در نزدیکی ریشه زبان انسان

عصب جانبی (XI)
عصب جانبی عضلات استرنوکلیدوماستوئید و عضلات ذوزنقهای را تحریک میکند. عصب حرکتی است که ماهیچههای گردن شما را کنترل میکند. این ماهیچهها به شما این امکان را میدهند که بچرخید، خم شوید و گردن و شانههای خود را دراز کنید. این به دو بخش تقسیم میشود: ستون فقرات و جمجمه. قسمت ستون فقرات از قسمت بالایی نخاع شما منشا میگیرد. قسمت جمجمه از بصلالنخاع شروع میشود. این قسمتها قبل از اینکه بخش نخاعی عصب حرکت کند تا عضلات گردن را تامین کند، در حالی که قسمت جمجمهای عصب واگ را دنبال میکند، به طور خلاصه به هم میرسند.
عصب هیپوگلوسال (XII)
عصب هیپوگلوسال شما دوازدهمین عصب جمجمهای است که مسئول حرکت بیشتر عضلات زبان است. از بصلالنخاع شروع میشود و به سمت پایین فک حرکت میکند، جایی که به زبان میرسد.
آسیب به عصب
اعصاب شکننده هستند و ممکن است در اثر فشار مداوم، کشش بیش از حد، بریدگی و دلایل دیگر آسیب ببینند. آسیبهای عصبی ممکن است پیامهای ارسالی به مغز را مسدود کنند، بنابراین ماهیچهها به درستی عمل نمیکنند. این آسیبها میتوانند به از دست دادن احساس در ناحیهای که توسط عصب پیامرسانی میشوند، منجر شود. آسیب به اعصاب نوعی درد، سوزش یا انجماد ایجاد میکند.
آسیب عصبی که از نظر بالینی نوروپاتی محیطی نامیده میشود، هنگامی که به اعصاب محیطی اشاره شده، باعث بیحسی، احساس سوزن سوزن شدن، درد و در نهایت ضعف، معمولاً در دستها یا پاها میشود. نوروپاتی محیطی میتواند به دلایل مختلفی از آسیبهای تروماتیک گرفته تا عفونتها یا حرکتهای مکرر ایجاد شود.

آسیب به عصب حسی چیست؟
رشتههای عصبی آوران نورون حسی را از گانگلیونهای ریشه پشتی نخاع خارج میکنند و دستورات حرکتی که توسط رشتههای وابران انجام میشود، طناب نخاعی از طریق ریشههای شکمی ترک میکنند. رشتههای پشتی و برخی از رشتههای شکمی به صورت اعصاب نخاعی یا اعصاب مختلط به هم میپیوندند. آسیب به عصب حسی به دلیل تعداد عملکردهایی که توسط عصب انجام میشود باعث ایجاد طیف گستردهای از علائم میشود.
صدمات تروماتیک و سایر آسیبهای وارده به اعصاب حسی ممکن است منجر به نوروپاتی محیطی شود. ای گونه آسیبها با مشکلاتی مانند کاهش حس موقعیت که باعث هماهنگی و تعادل ضعیفتر میشود، همچنین علاوه بر کاهش حساسیت به تغییر دما و درد، باعث ایجاد مشکلات بیشتر میشود. آسیب به رشتههای عصب ممکن است توانایی احساس درد یا تغییرات دمای بدن را تحت تاثیر قرار دهد. این اختلال میتواند باعث عدم توجه به آسیبهایی مانند بریدگی یا عفونی شدن زخم شود. همچنین ممکن است باعث عدم شناسایی سکته قلبی یا سایر شرایط جدی دیگر در بدن انسان شود.
عدم تشخیص درد و سایر احساسات مشکل بزرگی برای مبتلایان به دیابت است که باعث قطع حسی اندام تحتانی در این جمعیت میشود. به طور کلی، حس و تشخیص ضعیف ممکن است منجر به تغییراتی در پوست، مو، مفاصل و استخوان در طول سالها برای بسیاری از افراد شود.
آسیب به عصب حرکتی چیست؟
آسیب عصب حرکتی میتواند باعث ضعف عضلانی، گرفتگی، انقباض غیرقابل کنترل عضلانی و حتی مشکل در گرفتن و برداشتن اشیا شود. افراد مبتلا به آسیب عصب حرکتی ممکن است در راه رفتن یا حرکت بازوهای خود مشکل داشته باشند.

تخریب عصبی و بازسازی عصبی چگونه است؟
تخریب یا دژنراسیون عصبی حرکتی تضعیف تدریجی بافتهای عصبی و اتصالات در سیستم عصبی است. ماهیچهها شروع به ضعیف شدن میکنند زیرا دیگر هیچ اعصاب حرکتی یا مسیری وجود ندارد که اجازه عصبدهی عضلانی را بدهد. بیماریهای نورون حرکتی میتوانند ویروسی، ژنتیکی یا در نتیجه عوامل محیطی باشند. علل دقیق هنوز نامشخص است، با این حال بسیاری از کارشناسان معتقدند که عوامل سمی و محیطی نقش زیادی دارند.
مشکلاتی در رابطه با بازسازی عصبی به دلیل منابع متعدد داخلی و خارجی وجود دارد. توانایی بازسازی ضعیفی در اعصاب وجود دارد و سلولهای عصبی جدید به سادگی ساخته نمیشوند. محیط بیرون نیز میتواند در بازسازی اعصاب نقش داشته باشد. سلولهای بنیادی عصبی (NSCs)، با این حال، قادر به تمایز به انواع مختلف سلولهای عصبی هستند. این یکی از راههایی است که اعصاب میتوانند خود را ترمیم کنند. پیوند NSC به مناطق آسیبدیده معمولاً منجر به تمایز سلولها به آستروسیت میشود که به نورونهای اطراف کمک میکند. سلولهای شوان توانایی بازسازی را دارند، اما ظرفیت این سلولها برای ترمیم سلولهای عصبی با گذشت زمان و همچنین فاصله گرفتن سلولهای شوان از محل آسیب کاهش مییابد.
آیا اعصاب ترمیم می شوند؟
اعصاب از رشتههای زیادی تشکیل شدهاند که آکسون نامیده میشوند. آکسونها به دستههایی در داخل عصب جدا میشوند. حلقهای از بافت نوعی عایق و محافظت از اطراف عصب را فراهم میکند. در حالی که اعصاب نخاعی نمیتوانند خود را ترمیم کنند، اعصاب محیطی توانایی بازسازی را دارند. اگر هم عصب و هم عایق بیرونی بریده شوند، عصب برای بازیابی عملکرد باید ثابت شود. در غیر این صورت، یک اسکار عصبی دردناک به نام نوروما ایجاد میشود. گاهی اوقات الیاف داخل عصب میشکند، اما عایق بیرونی دست نخورده و سالم میماند. این اعصاب میتوانند التیام پیدا کنند. انتهای دورتر از مغز میمیرد، اما انتهای نزدیکتر به مغز نمیمیرد. سپس ممکن است رشتههای عصبی جدید رشد کنند تا جایگزین رشتههایی شوند که میمیرند.

آیا آسیب عصبی به خودی خود بهبود می یابد؟
هنگامی که عصب بریده میشود، جراحی برای رفع آن و اجازه دادن به آن برای بازسازی لازم است. این روش شامل دوختن عایق به هم در محل برش است. هدف در تثبیت عصب، حفظ پوشش عایق است تا فیبرهای عصبی جدید رشد کنند و عصب بتواند عملکرد خود را بازیابد. اگر شکافی در محل قطع عصب وجود داشته باشد، ممکن است نیاز به پیوند عصبی برای پر کردن شکاف باشد. این پیوند باید از قسمت اهداکننده بدن باشد و آن ناحیه ممکن است به طور دائمی حس خود را از دست بدهد.
هنگامی که پوشش عایق ترمیم شد، عصب به طور کلی سه یا چهار هفته بعد شروع به بهبود میکند. اعصاب ماهیانه حدود ۳ سانتیمتر رشد میکنند، بنابراین ممکن است مدتی طول بکشد تا احساس بازگردد. به عنوان مثال، نشانهای از بازسازی عصب پس از آسیب به مچ دست، احساس سوزن و سوزن در نوک انگشتان است.
علائم آسیب به عصب
در صورت آسیب عصبی، علائم بر اساس نوع عصب و محل آن بسیار متفاوت است. ممکن است به اعصاب مغز و نخاع شما آسیب وارد شود، اینکه کدام علائم را ممکن است داشته باشید بستگی به محل و نوع اعصابی دارد که تحت تأثیر قرار میگیرند. همچنین میتواند در اعصاب محیطی که در سراسر بدن شما قرار دارند، رخ دهد.

آسیب عصب اتونوم ممکن است علائم زیر را ایجاد کند:
- ناتوانی در احساس درد قفسه سینه، مانند آنژین صدری یا حمله قلبی
- تعریق زیاد (معروف به هایپرهیدروزیس) یا تعریق خیلی کم (معروف به آنهیدروزیس)
- سبکی سر
- خشکی چشم و دهان
- یبوست
- اختلال عملکرد مثانه
- اختلال عملکرد جنسی
آسیب به اعصاب حرکتی ممکن است علائم زیر را ایجاد کند:
- ضعف
- آتروفی عضلانی
- انقباضات عضلانی
- فلج
آسیب عصبی حسی ممکن است علائم زیر را ایجاد کند:
- درد
- حساسیت
- بیحسی
- مور مور شدن و خارش
- سوزش
- مشکلات آگاهی از موقعیت
در برخی موارد، افراد مبتلا به آسیب عصبی علائمی دارند که نشاندهنده آسیب به دو یا حتی سه نوع مختلف عصب است. به عنوان مثال، ممکن است همزمان ضعف و سوزش پاهای خود را تجربه کنید.
علل آسیب عصب
بیش از ۱۰۰ نوع مختلف آسیب عصبی وجود دارد. انواع مختلف ممکن است علائم متفاوتی داشته باشند و ممکن است به انواع مختلف درمان نیاز داشته باشند. آسیب اعصاب محیطی با افزایش سن به طور فزایندهای رایج میشود. تا ۷۰ درصد از افراد مبتلا به دیابت آسیب عصبی دارند. موارد زیر به برخی از علل احتمالی درد عصبی و آسیب عصبی اشاره شده است:

- بیماریهای خودایمنی: انواع مختلف بیماریهای خودایمنی میتوانند علائم درد عصبی و آسیب عصبی را ایجاد کنند. این موارد عبارتند از: مولتیپل اسکلروزیس (MS)، «سندرم گیلن باره» (Guillain-Barré syndrome) یک بیماری نادر که در آن سیستم ایمنی به اعصاب محیطی حمله میکند)، لوپوس و بیماری التهابی روده.
- سرطان: سرطان میتواند به طرق مختلف باعث درد عصبی و آسیب عصبی شود. در برخی موارد، تودههای سرطانی ممکن است به اعصاب فشار وارد کنند یا آنها را خرد کنند. در موارد دیگر، انواع خاصی از سرطان ممکن است منجر به کمبودهای تغذیهای شود که بر عملکرد عصبی تأثیر میگذارد. علاوه بر این، برخی از انواع شیمیدرمانی و پرتودرمانی ممکن است باعث درد عصبی و آسیب عصبی در افراد خاص شود.
- فشار یا تروما: هر چیزی که منجر به ضربه یا فشرده شدن اعصاب شود، میتواند منجر به درد عصبی و آسیب عصبی شود. این شامل فشار دادن اعصاب در گردن، آسیبهای ناشی از لهشدگی و سندرم تونل کارپال است.
- دیابت: تا ۷۰ درصد افراد مبتلا به دیابت از آسیب عصبی رنج میبرند که با پیشرفت بیماری احتمال آن بیشتر میشود. نوروپاتی دیابتی یک عارضه جدی است و ممکن است بر هر سه نوع نورون تاثیر بگذارد. اعصاب حسی اغلب تحت تأثیر قرار میگیرند و باعث سوزش یا بیحسی میشوند. اگر دیابت دارید و علائم درد عصبی یا آسیب عصبی را تجربه میکنید، باید در اسرع وقت با پزشک متخصص مشورت کنید.
- عوارض دارویی و مواد سمی: مواد مختلفی که به صورت عمدی یا ناخواسته وارد بدن میشوند، توانایی ایجاد درد عصبی و آسیب عصبی را دارند. اینها شامل داروها، مانند برخی از شیمیدرمانیهای سرطان و داروهای خاصی است که برای درمان HIV استفاده میشوند. مصرف مزمن الکل یکی از علل شایع درد عصبی و آسیب عصبی است. مواد سمی که ممکن است به طور تصادفی بلعیده شوند، از جمله سرب، آرسنیک و جیوه نیز ممکن است به اعصاب شما آسیب بزنند.
- بیماریهای نورون حرکتی: نورونهای حرکتی اعصابی در مغز و ستون فقرات شما هستند که با عضلات سرتاسر بدن شما ارتباط برقرار میکنند. بیماریهایی که این اعصاب را تحت تأثیر قرار میدهند، از جمله اسکلروز جانبی آمیوتروفیک، که ALS یا بیماری لو گریگ نیز نامیده میشود، میتواند منجر به بدتر شدن تدریجی آسیب عصبی شود.
- کمبودهای تغذیهای: کمبود برخی مواد مغذی، از جمله ویتامینهای B6 و B12، ممکن است علائمی از درد عصبی و آسیب عصبی، از جمله ضعف یا احساس سوزش ایجاد کند. کمبودهای تغذیهای که باعث آسیب عصبی میشود نیز ممکن است ناشی از مصرف زیاد الکل باشد یا بعد از جراحی معده ایجاد شود.
- بیماری عفونی: برخی از بیماریهای عفونی این توانایی را دارند که بر اعصاب بدن شما تأثیر بگذارند. این شرایط شامل بیماری لایم، ویروسهای تبخال، HIV و هپاتیت C میشود.
درمان درد اعصاب و آسیب اعصاب
در بسیاری از موارد، آسیب عصبی به طور کامل قابل درمان نیست. اما درمانهای مختلفی وجود دارد که میتواند علائم شما را کاهش دهد. از آنجایی که آسیب عصبی اغلب پیشرونده است، مهم است که در اولین مشاهده علائم با پزشک مشورت کنید. به این ترتیب میتوانید احتمال آسیب دائمی را کاهش دهید. اغلب، اولین هدف درمان، رسیدگی به شرایط زمینهای است که باعث درد عصبی یا آسیب عصبی میشود. این ممکن است به معنی اقدامات زیر باشد:

- تنظیم سطح قند خون برای افراد مبتلا به دیابت
- اصلاح کمبودهای تغذیهای
- زمانی که داروها باعث آسیب عصبی میشوند، داروها را تغییر دهید.
- فیزیوتراپی یا جراحی برای رفع فشار یا ضربه به اعصاب
- داروهایی برای درمان بیماریهای خود ایمنی
علاوه بر این، پزشک ممکن است داروهایی را برای به حداقل رساندن درد عصبی که احساس میکنید تجویز کند. این داروها ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- مسکنها
- داروهای ضد افسردگی سهحلقهای مانند آمیتریپتیلین و دسیپرامین (نورپرامین)، و همچنین سایر داروهای ضد افسردگی، از جمله دولوکستین (سیمبالتا) و ونلافاکسین (Effexor XR)
- برخی داروهای ضد تشنج، از جمله نورونتین (Gabapentin) pregabalin (Lyrica)
- پماد کپسایسین
رویکردهای مکمل و جایگزین نیز ممکن است به کاهش درد و ناراحتی عصبی شما کمک کند. این روشها میتواند شامل موارد زیر باشند:
- طب سوزنی
- بیوفیدبک
- هیپنوتیزم
- مدیتیشن
- کایروپراکتیک
- مصرف ویتامینها و آنتیاکسیدانها
- تحریک الکتریکی عصبی مانند TENS
تمامی داروها و موارد فوق بهتر است با تجویز و توصیه پزشک مصرف و انجام شوند.
در مورد گیرنده های حسی حرکتی و تفاوت انها با گیرنده های حسی عمقی هم مطالبی اگر ذکر میشد متن جامع تر به نظر میرسید.