آموزش رنگ ها به انگلیسی – اسامی تمام رنگ ها + مثال و تمرین
رنگها یکی از اولین موضوعاتی هستند که زبانآموز هنگام یادگیری زبان جدید با آن روبهرو میشود. یادگیری رنگهای ساده مانند زرد و آبی و قرمز که روزانه به آنها اشاره میکنیم کار نسبتا سادهای است اما برای توصیف بسیاری از وسایل به یادگیری نام رنگهای خاص مانند هلویی و لاجوردی و سرخابی نیاز داریم. در این مطلب به آموزش رنگ ها به انگلیسی میپردازیم. برای درک بهتر این مبحث رنگهای مشابه را در دستهبندیهای خاص قرار داده و همچنین مثالهایی از اصطلاحات زبانی مربوط به هر رنگ ارائه کردهایم.
آموزش انواع رنگ به انگلیسی
رنگها یکی از اولین و لذتبخشترین کلماتی هستند که میتوان در زبانی خارجی یاد گرفت. یادگیری رنگ ها به انگلیسی به شما کمک میکند منظور خود را بهتر برسانید. با یادگیری مطلب آموزش رنگ ها به انگلیسی میتوانید به کسی بگویید از پیرهن زردش خوشتان میآید، یا پیش نامزد خود اشاره کنید رز سرخ دوست دارید و به فروشنده بگویید که کفش مشکی را ترجیح میدهید. هر چه تعداد رنگهای بیشتری در زبان انگلیسی بدانید، میتوانید توصیفهای بهتر و دقیقتری ارائه کنید. به مثالهای زیر از کاربرد رنگ ها در زبان انگلیسی دقت کنید.
Don’t park your car on double yellow lines.
ماشین خود را روی خطهای قرمز دوتایی پارک نکن.
Should I buy a red car or a blue car?
ماشین قرمز بخرم یا ماشین آبی؟
The color of leaves is green in summer.
رنگ برگها در زمستان سبز است.
Both my parents have curly brown hair.
پدر و مادر من هر دو موهای قهوهای فرفری دارند.
His eyes are azure.
چشمهای او آبی لاجوردی هستند.
My shirt is more ivory colour than white.
پیرهن من بیشتر عاجی رنگ است تا سفید.
Wisdom is better than gold or silver.
خرد بهتر از طلا و نقره است.
His face turned purple with rage.
چهرهاش از شدت خشم بنفش شد.
You’re looking very nautical in your navy blue sweater.
با آن سوییشرت سرمهای خیلی شبیه به دریانوردها به نظر میآیی.
She wears a pea green full – length skirt , which makes her look very lovely.
او دامن بلندی به رنگ سبز نخودفرنگی میپوشد که ظاهرش را بسیار دوستداشتنی میکند.
Gray is intermediate between black and white.
خاکستری رنگی بین مشکی و سفید است.
That’s a funny combo – pink and orange.
صورتی و نارنجی ترکیب خندهداری است.
She wore black tights, and maroon socks that stuck up above her boots.
او جورابشلواری مشکی و جوراب بلوطی پوشیده بود که آن را تا بالای بوتهایش کشیده بود.
Charcoal, navy or brown are more professional than black or other colours.
زغالی، سرمهای و قهوهای از مشکی و باقی رنگها حرفهایتر هستند.
She was wearing a coral necklace.
او گردنبندی مرجانی رنگ انداخته بود.
The fields were yellow with wheat.
مزارع از انبوه گندم، زرد به نظر میرسیدند.
Crimson is her favourite color.
رنگ محبوب من لاکی است.
A guy in khaki shorts was carrying a video camera.
مردی با شلوار خاکیرنگ دوربینی را حمل میکرد.
Who is the woman dressed in hot pink?
آن زنی که پیراهن صورتی پررنگ پوشیده کیست؟
Although it is summer, she is wearing magenta stockings and black shoes with delicate straps.
با اینکه تابستان بود او جوراب سرخابی و کفشی مشکی پوشیده بود که بندهایی ظریف داشت.
The sun was surrounded by a golden haze.
مهی طلایی دور خورشید را گرفته بود.
Plum is a deep purple color, such as that shown at right, which is a close representation of the average color of the plum fruit.
آلویی رنگ بنفش سیری است که در سمت راست میبینید و نمایانگر رنگ معمول میوه آلو است.
The skirt she wears is olive.
دامنی که او پوشیده زیتونی رنگ است.
Yellow and cyan produces green.
زرد و آبی رنگ سبز را تشکیل میدهند.
انواع رنگ بنفش به انگلیسی
بنفش یکی از مهمترین رنگها در زبان انگلیسی است. وقتی میخواهید رنگ گلی زیبا را توصیف کنید که در بهار شکوفه میزند یا به رنگ میوهای مانند انگور یا آلو بخارا اشاره کنید، باید از طیفهای رنگ بنفش کمک بگیرید. رنگ بنفش به دلیل اینکه در گذشته به سختی به دست میآمد و قیمت زیادی داشت، نمایانگر ثروت و قدرت است. در جدول زیر به نام و معنی چند طیف رنگ بنفش اشاره شده است.
معادل فارسی | تلفظ | نام رنگ |
نیلی کمرنگ | /lævəndə/ | Lavender |
بنفش | /pɜːpl̩/ | Purple |
بنفش روشن | /vaɪələt/ | Violet |
رنگ انگور | /ɡreɪp/ | Grape |
ارغوانی روشن | /məʊv/ | Mauve |
رنگ شاهتوت | /mʌlbri/ | Mulberry |
بنفش کدر | /plʌm/ | Plum |
یاسی | /laɪlək/ | Lilac |
نیلی تیره | /ɪndɪɡəʊ/ | Indigo |
انواع رنگ آبی به انگلیسی
آبی یکی از رنگهایی است که در زندگی روزمره به آن اشاره میکنیم. طیفهای آبی تنوع زیادی دارند. از آبی روشن مثل آبی آسمانی گرفته تا آبی با تهرنگ سبز و آبی تیره و سرمهای. رنگ آبی معمولا نشاندهنده حس آرامش و اعتماد است. در جدول زیر به تعدادی از طیفهای رنگ آبی در زبان انگلیسی اشاره شده است.
معادل فارسی | تلفظ | نام رنگ |
فیروزهای فسفری | /rɔɪəl bluː/ | Royal Blue |
آبی | /bluː/ | Blue |
فیروزهای | /tɜːkwɔɪz/ | Turquoise |
سبزآبی | /tiːl/ | Teal |
آبی دریایی | /saɪən/ | Cyan |
آبی آسمانی | /skaɪ blu:/ | Sky Blue |
آبی کاربنی | /neɪvi bluː/ | Navy Blue |
آبی روشن | /beɪbi blu:/ | Baby Blue |
آبی نفتی | /mɪdnaɪt bluː/ | Midnight Blue |
در جدول زیر به اصطلاحات مهم انگلیسی در مورد رنگ آبی اشاره شده است.
اصطلاحات مربوط به رنگ آبی |
Feel blue |
To feel sad or depressed about something. |
غمگین بودن |
Blue blood |
If a person has blue blood, they come from a wealthy or royal family. |
ثروتمند بودن، اشرافزاده |
Out of the blue |
Something happens unexpectedly (by surprise or without warning). |
یکباره، از ناکجاآباد |
once in a blue moon |
To occur extremely rarely, or only once in a lifetime. |
به ندرت |
به مثالهای زیر از کاربرد رنگ آبی در اصطلاحها توجه کنید.
Can you call Sally and try and make her laugh? She’s feeling blue after Mike left.
میتوانی به «سالی» زنگ بزنی و سعی کنی او را بخندانی؟ از وقتی «مایک» رفته او افسرده شده.
I always have the blues during the winter time.
من همیشه در زمستان افسرده میشوم.
It’s no surprise he likes to go to the opera. He’s got blue blood.
جای تعجب ندارد که او دوست دارد به اپرا برود. اشرافزاده است.
Mary just showed up at the house out of the blue yesterday. We thought she was still in Europe.
دیروز «ماری» یکباره جلوی در خانه آمد. ما فکر میکردیم هنوز در اروپاست.
I’m not sure what’s wrong with me. I felt fine this morning, but then got sick out of the blue!
نمیدانم چه مشکلی دارم. امروز صبح حالم خوب بود اما یکباره از ناکجا مریض شدم!
We only go out for dinner once in a blue moon.
ما به ندرت برای شام بیرون میرویم.
انواع رنگ قرمز به انگلیسی
قرمز رنگ شور و حرارت و احساسات شدید است. این رنگ نیز مانند آبی، طیفهای متنوعی دارد، از سرخ و شرابی گرفته تا قرمز روشن و لاکی. این رنگ معمولا نشاندهنده خشم و جسارت است و به شور و اشتیاق نیز اشاره دارد. در جدول زیر به طیفهای مختلف این رنگ در زبان انگلیسی اشاره کردهایم.
معادل فارسی | تلفظ | نام رنگ |
شرابی | /bɜːɡəndi/ | Burgundy |
قرمز | /red/ | Red |
گیلاسی | /tʃeri/ | Cherry |
زرشکی | /krɪmzn̩/ | Crimson |
آجری | /brɪk red/ | Brick Red |
سرخ خونی | /blʌd red/ | Blood Red |
آلبالویی | /məruːn/ | Maroon |
رنگ توت | /beri/ | Berry |
قرمز نارنجی | /skɑːlət/ | Scarlet |
در جدول زیر به اصطلاحات انگلیسی درباره رنگ قرمز اشاره شده است.
اصطلاحات مربوط به رنگ قرمز |
Catch someone red-handed |
To catch a person doing something they were not supposed to be doing. |
کسی را حین ارتکاب جرم دستگیر کردن |
To paint the town red |
To go out and have a good time partying. |
خوش گذراندن |
A red flag |
A sign that something that is not right. A warning sign. |
نشانه بد |
Red hot |
To be in high demand, something that everybody wants. |
در مرکز توجه همه |
Red tape |
Too much formal paperwork to do something. |
کاغذبازی اداری |
Roll out the red carpet |
To greet and welcome a person with a lot of respect and celebration. |
فرش قرمز پهن کردن، خوشآمدگویی بیشازحد |
Red Herring |
Something that diverts your attention from the issue you should be concentrating on, something unimportant that distracts you. |
موضوع فرعی برای انحراف توجه |
Red-Letter Day |
A really important day, a day when something really important is going to happen. |
روزی بسیار مهم |
The red eye |
An airplane flight that takes off after midnight. |
پرواز نیمهشب که صبح زود به مقصد میرسد |
Rose coloured glasses |
Unrealistic view |
دیدگاه رویایی، غیرواقعبینانه |
See red |
Be very angry |
به شدت عصبانی شدن |
Turn beet red |
To be ashamed |
خجالت کشیدن |
به مثالهای زیر از کاربرد این اصلاحها دقت کنید.
My daughter told me she hadn’t stolen any cookies from the kitchen, but I caught her red-handed!
دخترم به من گفت از آشپزخانه شیرینی ندزدیده اما من حین ارتکاب جرم مچش را گرفتم.
Our exams are finished. Now it’s time to go out, celebrate and paint the town red.
امتحانهای ما تمام شدهاند. حالا وقتش شده بیرون برویم، جشن بگیریم و خوش بگذرانیم.
Even though there were red flags in the relationship, Alice ignored them. Now she’s getting a divorce.
با اینکه نشانههای بدی در رابطهشان بود اما آلیس به آنها توجهی نکرد. حالا مشغول طلاق گرفتن است.
I don’t think he is a good guy; there are so many red flags.
فکر نمیکنم او آدم درستی باشد، نشانههای خطرهای زیادی در او میبینم.
When iPhones first entered the market, they were red hot. Shops sold them all quickly, and people had to wait to buy their new phones.
وقتی آیفون برای اولین بار وارد بازار شد در مرکز توجه قرار داشت. فروشگاهها فوری آنها را میفروختند و مردم مجبور بودند منتظر بمانند تا گوشی جدید خود را بخرند.
When people apply for a visa for another country, there’s usually a lot of red tape.
وقتی مردم برای گرفتن ویزای کشوری دیگر اقدام میکنند، معمولا باید کاغذبازی اداری زیادی انجام بدهند.
There is still some red tape to deal with in terms of the inheritance.
هنوز مقداری کار اداری برای رسیدگی به مسئله وراثت مانده است.
Simon is the favorite child. Every time he returns home to Australia, his parents roll out the red carpet for him.
«سیمون» بچه محبوب خانواده است. هر بار که به خانهاش در استرالیا برمیگرد پدر و مادرش برای او فرش قرمز پهن میکنند.
When relatives come to town my grandmother rolls out the red carpet.
وقتی اقوام به شهر ما میآیند، مادربزرگم حسابی از آنها پذیرایی میکند.
I caught the red eye so that I would see the sunrise over the mountains.
من سوار هواپیمای نیمهشب شدم تا بتوانم غروب آفتاب را از بالای کوهها تماشا کنم.
Paula imagines Hollywood with rose coloured glasses.
«پائولا» با دیدگاهی رویایی به هالیوود نگاه میکند.
I saw red when that guy grabbed my sister's purse.
وقتی آن مرد کیف خواهرم را دزدید من به شدت عصبانی شدم.
When we were in the red we almost had to sell the house.
وقتی زیر بار قرض بودیم، نزدیک بود مجبور به فروش خانه شویم.
We thought that was a red herring and that Claire was lying to cover up the real situation.
ما فکر میکردیم این موضوعهی فرعی است و «کلیر» میخواهد روی مسئله اصلی سرپوش بگذارد.
The day Paul got promoted in the army was a red-letter day for him.
روزی که «پائول» در ارتش ارتقا گرفت روز بسیار مهمی برای او بود.
My sister's face turned beet red when I caught her singing in front of a mirror.
وقتی مچ خواهرم را موقع آواز خواندن جلوی آینه گرفتم، مثل لبو سرخ شد.
انواع رنگ نارنجی به انگلیسی
نارنجی رنگی روشن و سرزنده است که هر کسی را سرحال میکند. برای توصیف غروب آفتاب کنار دریا یا میوههای استورایی مانند انبه و پاپایا، باید با طیفهای مختلف رنگ نارنجی آشنا باشید. نام این رنگ در زبان انگلیسی با نام پرتقال یکسان است. در جدول زیر به نام و معادل فارسی چند طیف نارنجی در زبان انگلیسی اشاره شده است.
معادل فارسی | تلفظ | نام رنگ |
رنگ نارنگی | /tændʒəriːn/ | Tangerine |
نارنجی | /ɒrɪndʒ/ | Orange |
کهربا | /æmbə/ | Amber |
برنز | /brɒnz/ | Bronze |
نارنجی تیره | /bɜːntɒrɪndʒ/ | Burnt Orange |
رنگ نارنج | /mɑːməleɪd/ | Marmalade |
رنگ انبه | /mæŋɡəʊ/ | Mango |
رنگ زنگار | /rʌst/ | Rust |
هلویی تیره | /pəpaɪə/ | Papaya |
انواع رنگ زرد به انگلیسی
زرد رنگی پرانرژی است که احساس شادی ونشاط به همراه میآورد. رنگهایی مانند کرم و لیمویی و زرد قناری، همگی جزو طیفهای مختلف این رنگ هستند.زرنگ معمولا نشاندهنده حس تازگی و انرژی مثبت است. در جدول زیر به طیفهای مختلف رنگ زرد در زبان انگلیسی اشاره شده است.
معادل فارسی | تلفظ | نام رنگ |
لیمویی | /lemən/ | Lemon |
زرد | /jeləʊ/ | Yellow |
زرد کرمی | /kriːm/ | Cream |
زرد قناری | /kəneəri/ | Canary |
زرد مایل به سبز | /ʃɑːtrɜːz/ | Chartreuse |
طلایی | /ɡəʊld/ | Gold |
زرد کمرنگ | /laɪtjeləʊ/ | Light Yellow |
شنی | /sænd/ | Sand |
خردلی | /mʌstəd/ | Mustard |
در جدول زیر به اصطلاحهای مربوط به رنگ زرد در زبان انگلیسی اشاره شده است.
اصطلاحات مربوط به رنگ زرد |
Yellow-bellied |
Someone who is seen as a coward or extremely timid |
ترسو یا خجالتی بودن |
A yellow streak |
Someone who has cowardice in their character |
بزدل بودن |
مثالهای زیر را در نظر بگیرید.
There is no point in asking him what to do. He is a yellow-bellied coward, and won’t stand up for what is right!
فایدهای ندارد که به او بگویی چه کار کند. او آدم بزدل ترسویی است و برای گرفتن حق خود پافشاری نمیکند.
He has always had a big yellow streak running down his back, don’t expect him to change now!
او همیشه بسیار بزدل بوده، الان انتظار نداشته باش که تغییر کند!
انواع قهوه ای در انگلیسی
قهوهای رنگی با تنوع زیاد است که بیشتر طیفهای آن از روی قهوه، انواع آجیل و خوراکی و شکلات نامگذاری شدهاند. بنابراین اگر علاقه خاصی به شکلات یا قهوه یا هر دو دارید، با بعضی از این نامها از پیش آشنا هستید. رنگ قهوهای معمولا حس امنیت، سرسختی و اطمینان دارد. در جدول زیر به انواع طیفهای رنگ قهوهای در زبان انگلیسی اشاره کردهایم.
معادل فارسی | تلفظ | نام رنگ |
کاراملی | /kærəməl/ | Caramel |
قهوهای | /braʊn/ | Brown |
سوبیایی | /siːpɪə/ | Sepia |
بلوطی، خرمایی | /tʃesnʌt/ | Chestnut |
شکلاتی | /tʃɒklət/ | Chocolate |
بادامی | /ɑːmənd/ | Almond |
قهوهای سیر | /siːdə/ | Cedar |
رنگ قهوه، قهوهای روشن | /kɒfi/ | Coffee |
گردویی | /wɔːlnʌt/ | Walnut |
در جدول زیر به اصطلاحی اشاره شده است که با رنگ قهوهای ساخته میشود.
اصطلاح مربوط به رنگ قهوهای |
Browned off |
To be bored or annoyed with someone or something |
کسل شدن |
به مثال زیر از کاربرد این اصطلاح دقت کنید.
I’m always browned off when he comes to visit. He doesn’t like doing anything, and he hardly ever talks to anyone!
من همیشه وقتی او به دیدنمان میآید کسل و آزرده میشوم. از انجام هیچ کاری خوشش نمیآید و هیچوقت با کسی حرف نمیزند!
انواع صورتی در انگلیسی
صورتی رنگ امید و اطمینان است و حس آرامش به همراه میآورد. طیف این رنگ از صورتی مایل به نارنجی مانند هلویی تا صورتیهای مایل به نفش و قرمز، مانند ارغوانی و رنگ توتفرنگی متنوع است. صورتی نماد محبت و دوستی است. در جدول زیر به نام طیفهای مختلفی از صورتی و معادل فارسی آنها اشاره شده است.
معادل فارسی | تلفظ | نام رنگ |
هلویی | /piːtʃ/ | Peach |
صورتی | /pɪŋk/ | Pink |
مرجانی | /kɒrəl/ | Coral |
صورتی مایل به قرمز | /ruːʒ/ | Rouge |
سرخابی | /mədʒentə/ | Magenta |
حنایی روشن | /sæmən/ | Salmon |
صورتی مات | /blʌʃ/ | Blush |
صورتی تیره | /hɒt pɪŋk/ | Hot Pink |
رنگ توتفرنگی | /strɔːbri/ | Strawberry |
در جدول زیر به اصطلاحهای زبان انگلیسی با رنگ صورتی اشاره شده است.
اصطلاحات مربوط به رنگ صورتی |
To Be Tickled Pink |
to be very happy, very pleased or to be delighted with something |
خوشحال شدن |
See pink elephants |
When someone sees things that are not really there, because they are in their imagination |
خیالاتی شدن |
In the pink of something |
In very good health |
صحیح و سالم بودن کسی |
مثالهای زیر را در نظر بگیرید.
My mom was tickled pink when my father brought roses home for her.
مامان وقتی که بابا با دسته گل رزی برای او به خانه آمد، خیلی خوشحال شد.
My mom told me you’re coming to visit us next month! I’m just tickled pink!
مامان گفت ماه بعد به دیدن ما میآیی! از خوشحالی در پوست خود نمیگنجم!
Anyone who hears his story thinks he sees pink elephants. It’s just such a far-fetched story, and very hard to believe.
هر کسی که داستان او را میشوند فکر میکند او خیالاتی است. آنقدر داستان باورنکردنی و عجیبی است که باور کردنش بسیار سخت است.
My grandmother looked ever so well when I saw her, she was in the pink of condition.
وقتی مادربزرگم را دیدم حالش به نظر خیلی خوب بود، کاملا صحیح و سالم بود.
انواع رنگ سبز در انگلیسی
سبز رنگ طبیعت است و در همهجا به چشم میخورد. وقتی از پنجره به بیرون نگاه میکنیم چشممان به درختهای سرسبز میافتد و وقتی در خانه یا دفتر کار خود مشغول هستیم، گلدانی گوشهای جا خوش کرده است. به دلیل همین تنوع، رنگ سبز طیفهای وسیعی دارد. در جدول زیر به چند طیف رنگ سبز در زبان انگلیسی اشاره شده است.
معادل فارسی | تلفظ | نام رنگ |
سبز مایل به خاکستری | /seɪdʒ/ | Sage |
سبز | /ɡriːn/ | Green |
سبز یشمی | /dʒeɪd/ | Jade |
سبز دریایی | /si:fəʊm/ | Seafoam |
سبز لیمویی | /laɪm/ | Lime |
شویدی | /fɒrɪst/ | Forest |
زیتونی | /ɒlɪv/ | Olive |
زمردی | /emərəld/ | Emerald |
نعنایی | /mɪnt/ | Mint |
در جدول زیر به اصطلاحهای مربوط به رنگ سبز در زبان انگلیسی پرداختهایم.
اصطلاحات مربوط به رنگ سبز |
Get the green light |
To get the sign that it’s now okay to do something. To be given permission. |
چراغ سبز دادن، اجازه انجام کاری را دادن |
Green thumb |
Talent for gardening and working with plants. |
استعداد باغبانی داشتن |
Green with envy |
Feeling jealous |
حسادت کردن |
مثالهای زیر را در نظر بگیرید.
After two years of waiting, the Smith family was given the green light to build a house on their land.
بعد از دو سال به خانواده «اسمیت» چراغ سبز دادند تا در زمین خود خانهای بسازند.
The builders were given the green light to begin the tower.
به سازندهها چراغ سبز نشان داده شده بود تا ساخت برج را آغاز کنند.
My grandmother has a real green thumb. Every sunny day, she’s outside planting more flowers in her garden.
مادربزرگم واقعا استعداد باغبانی داشت. هر روز آفتابی بیرون میرفت و گلهای بیشتری در باغچهاش میکاشت.
You can tell by her flower garden that Sheila has a green thumb.
از باغچه گل او میتوان به این نتیجه رسید که «شیلا» در باغبانی استعداد دارد.
When she saw her neighbour’s brand new car, she felt green with envy.
وقتی او ماشین کاملا نو همسایه خود را دید به شدت احساس حسادت کرد.
I am green with envy over Julio's new wardrobe.
دیدن لباسهای جدید «جولیو» خیلی حسادت من را برانگیخت.
انواع رنگ سیاه به انگلیسی
با وجود اینکه بسیاری از افراد رنگ سیاه را نشاندهنده غم می دانند اما در بستهبندی و تولید محصولات نشاندهنده تجمل، وقار، رازآلود بودن و قدرت است. رنگ مشکی نیز طیفهای زیادی دارد، هر چند تفاوت بین آنها بسیار اندک است و به سختی دیده میشود. در جدول زیر به تعدادی از طیفهای رنگ مشکی و معنی فارسی آنها پرداختهایم.
معادل فارسی | تلفظ | نام رنگ |
آبنوسی | /ebəni/ | Ebony |
سیاه | /blæk/ | Black |
نوک مدادی | /ku:lblæk/ | Cool Black |
رنگ جوهر | /ɪŋk/ | Ink |
رنگ سنگ آتشفشانی | /əbsɪdɪən/ | Obsidian |
پرکلاغی | /dʒetblæk/ | Jet Black |
زغالی | /tʃɑːkəʊl/ | Charcoal |
رنگ عقیق سیاه | /ɒnɪks/ | Onyx |
رنگ آسمان نیمهشب | /mɪdnaɪt/ | Midnight |
در جدول زیر به اصطلاحهای مربوط به رنگ سیاه در زبان انگلیسی اشاره شده است.
اصطلاحات مربوط به رنگ سیاه |
As black as coal |
To be very black. Coal is a small piece of carbon used to burn on fires. |
به سیاهی قیر |
Black and blue |
Very beaten up and bruised. Bruised is when you have dark blue or black marks on your body from hitting an object hard or being hit by another person. |
سیاه و کبود |
Black eye |
When the area around your eye looks very black because it has been hit. |
چشم کبود |
Black market |
The area where illegal things such as drugs and guns are bought and sold. |
بازار سیاه |
Black sheep of the family |
A person who is different (usually in a negative way) from the rest of the other family members. |
وصله ناجور خانواده |
به مثالهای زیر از کاربرد این اصطلاحها دقت کنید.
There were many clouds last night and the sky was as black as coal.
دیشب ابرهای زیادی در آسمان بود و آسمان به سیاهی قیر بود.
After John lost the wrestling match, he was black and blue. The other guy was very strong.
بعد از اینکه «جان» مسابقه کشتی را بخت، سیاه و کبود شده بود. بازیکن دیگر بسیار قدرتمند بود.
We found the poor guy black and blue near the train tracks.
مرد بیچاره را سیاه و کبود نزدیک ریل راهآهن پیدا کردیم.
When Mel fell down and hit her face on her brother’s toy truck, she got a black eye.
وقتی «مل» زمین خورد و صورتش به کامیون اسباببازی برادرش خورد، زیر چشمش کبود شد.
People who can’t buy a gun legally with a permit usually can buy one on the black market.
کسانی که به صورت قانونی نمیتوانند تفنگ بخرند معمولا میتوانند از بازار سیاه تفنگی بخرند.
Al is the only one in his family who hasn’t gone to college. He’s the only one who doesn’t have a proper job. He’s considered the black sheep of the family.
«ال» تنها فرد در خانواده است که به دانشگاه نرفته. فقط او شغل درستی ندارد. او وصله ناجور خانواده محسوب میشود.
My oldest brother was the black sheep in our family. He dropped out of school at fifteen.
بزرگترین برادرم وصله ناجور خانواده ما بود. او در پانزده سالگی مدرسه را رها کرد.
Her sister is a lawyer, her brother is an accountant and both of her parents are doctors. She feels like the black sheep because she’s an artist.
خواهر او وکیل است، برادرش حسابدار است و پدر و مادرش هر دو دکتر هستند. احساس میکرد بین آنها وصله ناجور است چون هنرمند است.
I always black out at the sight of blood.
من همیشه با دیدن خون از حال میروم.
انواع رنگ سفید به انگلیسی
با وجود اینکه رنگ سفید کمی بیشازحد ساده به نظر میآید، اما رنگی موقر است که طیفهای زیبای آن در طراحی، مد و طراحی گرافیک استفاده میشود. در نظر اول شاید این رنگ چندان تنوعی نداشته باشد اما در جدول زیر به طیفهای مختلف آن اشاره کردهایم.
معادل فارسی | تلفظ | نام رنگ |
بژ | /beɪʒ/ | Beige |
سفید | /waɪt/ | White |
عاجی | /aɪvəri/ | Ivory |
پوستتخممرغی | /eɡʃel/ | Eggshell |
نارگیلی | /kəʊkənʌt/ | Coconut |
صدفی | /pɜːl/ | Pearl |
استخوانی | /bəʊn/ | Bone |
گچی | /æləbɑːstə/ | Alabaster |
سفید کرمی | /ɒfwaɪt/ | Off white |
در جدول زیر به اصطلاحهای زبان انگلیسی با رنگ سفید اشاره شده است.
اصطلاحات مربوط به رنگ سفید |
To wave a white flag |
To show that you’ve lost (a game, challenge or war) and you give up. |
پرچم سفید نشان دادن، اعلام صلح کردن |
As white as a ghost |
To describe a person’s face being very pale (white) because they’re shocked or scared. |
به سفیدی گچ |
To tell a white lie |
To tell a small lie that doesn’t hurt another person. |
دروغ مصلحتی |
به مثالهای زیر از کاربرد این اصطلاحها دقت کنید.
While I was arguing with my mom about the party I waved a white flag. There was no point in arguing. She wasn’t going to change her mind.
وقتی با مادرم در مورد مهمانی بحث میکردم پرچم سفید تکان دادم. بحث کردن فایدهای نداشت. او نظر خود را تغییر نمیداد.
My friend turned as white as a ghost when she realized there was a stranger standing at her bedroom window.
دوستم وقتی دید غریبهای پشت پنجره اتاقخواب او ایستاده، چهرهاش مثل گچ سفید شد.
We had to tell our mom a white lie about the money. We couldn’t let her know we’d spent it all on chocolate.
ما مجبور شدیم در مورد شکلات دروغی مصلحتی به مامان بگوییم. نمیتوانستیم اجازه دهیم او بفهمد همه را خرج شکلات کردهایم.
We told Grandma that her cake was delicious, which was actually a white lie.
ما به مادربزرگ گفتیم کیکش خوشمزه بود اما این عملا دروغی مصلحتی بود.
My husband is a terrible cook but I always tell a little white lie and say I love his cooking. I don’t want to hurt his feelings!
شوهر من افتضاح آشپزی میکند اما من همیشه به دروغ مصلحتی میگویم که عاشق دستپختش هستم. نمیخواهم او را ناراحت کنم!
کاربرد آموزش رنگ ها به انگلیسی چیست؟
چه قصد داشته باشید به کشوری انگلیسیزبان سفر تفریحی داشته باشید و چه بخواهید برای پیدا کردن کار و شغلی تازه مهاجرت کنید، بدون دانستن نام رنگ ها به انگلیسی نمیتوانید به راحتی مکالمات روزمره خود را پیش ببرید. در ادامه به چند دلیل برای یادگیری نام رنگ ها به انگلیسی اشاره میکنیم.
برای توصیف به انگلیسی
یکی از مهمترین دلایل برای یادگیری طیفهای مختلف رنگ ها به انگلیسی، برای توصیف کردن وسایل به انگلیسی است. چه در حال خرید لباسی تازه در لباسفروشی باشید و چه بخواهید کسی را برای دوست خود توصیف کنید، دانستن نام رنگها در این زبان به شما کمک میکند توصیفی درستتر و زیباتر ارائه کنید.
برای حرف زدن آسان به انگلیسی
تصور کنید برای توصیف کردن چیزی در زبان انگلیسی، نیاز به اسم رنگ آن داشته باشید اما آن را یاد نگرفته باشید! برقراری ارتباط برای شما و مخاطبتان بسیار سخت خواهد شد. دانستن رنگها و طیفهای مختلف آنها در زبان انگلیسی به شما کمک میکند هر چیزی را که در مورد آن حرف میزنید به شکلی سادهتر و مفیدتر برای مخاطب خود توصیف کنید و منظور خود را دقیقتر برسانید.
برای استفاده از اصطلاح ها به انگلیسی
در زبان انگلیسی اصطلاحهای بسیاری با استفاده از نام رنگها ساخته شدهاند. از آنجایی که بعضی از این اصطلاحها به ویژگیهای خاص آن رنگ مربوط هستند، دانستن نام رنگها به شما کمک میکند معنی این اصطلاحها را بهتر بفهمید.
اصطلاحات مربوط به انواع رنگ به انگلیسی
بعضی از اصطلاحهای مربوط به رنگها در زبان انگلیسی، در دستهبندیهای ذکرشده قرار نمیگیرند. در جدول زیر به چند مورد از این اصطلاحهای مهم اشاره شده است.
اصطلاحات مربوط به دیگر رنگها |
Grey area |
A situation in which the rules are unclear |
موضوعی که درست یا غلط بودن آن مشخص نیست |
Born with a silver spoon in one’s mouth |
Meaning born into a rich family |
لای پر قو بزرگ شدن |
A golden opportunity |
An opportunity that may never present itself again |
فرصت طلایی، فرصتی که فقط یک بار رخ میدهد |
To be kept in the dark |
Keeping a secret from someone, shielding the truth |
پنهان کردن حقیقت |
To show one’s true colours |
To reveal one’s true nature |
چهره حقیقی خود را نشان دادن |
With flying colours |
To complete something with great distinction, and excellent results |
بدون تلاش زیاد به نتیجه خوبی رسیدن |
Off Colour |
feeling a little unwell |
ناخوش |
به مثالهای زیر از کاربرد این اصطلاحها دقت کنید.
Is it bad to steal bread to feed your starving family? There’s no easy answer to that – it’s a grey area.
دزدیدن نان برای سیر کردن شکم خانواده گرسنه کار اشتباه است؟ جوابی برای این سوال نیست، مبحث مبهمی است.
Writing personal email in the office is a grey area that needs to be discussed at the next meeting.
نوشتن ایمیلهای شخصی در دفتر کار، موضوعی نامشخص است که باید در جلسه بعدی به آن بپردازیم.
Sara hasn't worked a day in her life. She was born with a silver spoon in her mouth.
سارا هرگز در تمان زندگیاش کار نکرده است. او لای پر قو بزرگ شده.
The actors' conference was a golden opportunity for me to sell my beauty products.
کنفرانس بازیگرها جای خوبی برای فروختن تمام محصولات زیباییام بود.
Antoine left his wife in the dark about their honeymoon destination until they got to the airport.
«آنتونین» همسرش را در مورد مقصد ماهعسلشان بیخبر گذاشت تا وقتی که به فرودگاه رسیدند.
Suzanne doesn't show her true colours when we have guests over.
«سوزان» وقتی مهمان داریم خود واقعیاش را نشان نمیدهد.
I passed my road test with flying colours.
من بدون اینکه تلاش کنم در آزمون شهری گواهینامه قبول شدم.
What’s wrong with you today? You look a little off colour.
امروز چه مشکلی داری؟ کمی بیحال به نظر میرسی.
روش های یادگیری نام رنگ ها
با وجود اینکه یادگیری رنگ ها در زبان انگلیسی بسیار مفید و سرگرمکننده است، اما باز هم ممکن است برای برخی از زبانآموزان دشوار باشد. در ادامه این مطلب به چند روش اشاره کردهایم تا این کار آسانتر شود.
جمله ساختن با رنگ های مختلف
وقتی نام رنگ ها به انگلیسی با اشیا ملموس همراه شوند، یاد گرفتن آن ها بسیار سادهتر میشود. برای این کار رنگی را در ذهن خود تصور کنید و بعد چیزهایی که به آن رنگ هستند را به خاطر بیاورید. مثلا اگر به رنگ آبی فکر میکنید، آسمان را در ذهن خود تصور کنید.
بعد از این کار اسم آن وسیله آبی رنگ را به انگلیسی بنویسید یا در جملههای ساده انگلیسی تکرار کنید. مثلا میتوانید بگویید «I like the blue sky» یا من از آسمان آبی خوشم میآید، «He has blue eyes» یا او چشمهای آبی دارد و «Her dress is blue» پیراهن او آبی رنگ است. این کار به شما کمک میکند نام آن رنگ را در زبان انگلیسی به همان روشی یاد بگیرید که نام رنگها را در زبان فارسی یاد گرفتید.
استفاده از فلش کارت
فلش کارت به کارتهایی گفته میشود که برای یادگیری کلمات جدید یا نکتههای درسی استفاده میشوند. معمولا در هر سمت از این کارتها یک کلمه جدید و در سمت دیگر معنی آن نوشته میشود. این کارتها برای یادگیری زبان انگلیسی بسیار مفید هستند چراکه میتوانید به کمک آنها خودآزمایی کنید.
برای ساختن فلش کارت میتوانید مقوا را به تکههای کوچک یکاندازه ببرید. سپس رنگ انگلیسی را یک طرف آن بنویسید و رنگ فارسی را در سمت دیگر یادداشت کنید. همچنین میتوانید به جای نوشتن معنی فارسی، پشت کارت را با مدادرنگی یا ماژیک مناسب رنگ کنید.
بازی کردن با نام رنگ ها
روشهای سرگرمکننده زیادی برای یادگیری لغات در زبان انگلیسی وجود دارد. یکی از این روشها بازی حدس زدن است. این بازی را که در انگلیسی «I Spy» نام دارد، میتوانید با دوستان خود که در حال یادگیری زبان انگلیسی هستند بازی کنید.
در این بازی شما یکی از اشیائی که در اتاق میبینید را بر حسب رنگ آن توصیف میکنید مثلا میگویید «I spy something blue» یا دارم شیئی آبی میبینم. بعد آن وسیله را توصیف میکنید تا دوست شما حدس بزند به چه چیزی اشاره دارید. به این ترتیب هم در یادگیری لغات انگلیسی و هم در مکالمه انگلیسی پیشرفت میکنید.
سوالات رایج درباره آموزش رنگ ها به انگلیسی
در ادامه این مطلب به چند سوال پرتکرار در مورد آموزش رنگ ها به انگلیسی پاسخ دادهایم.
نوشتار color درست است یا colour؟
هر دو این نوشتارها صحیح هستند. color شکل انگلیسی آمریکایی این کلمه است و colour شیوه نوشتار آن در انگلیسی بریتانیایی است. پس در واقع نوشتار صحیح این کلمه بستگی به این دارد که متن ما به انگلیسی آمریکایی نوشته میشود یا به انگلیسی بریتانیایی.
رنگ های اصلی در انگلیسی چه هستند؟
همانطور که میدانید رنگهای اصلی (Primary Colors) از ترکیب رنگهای دیگر به دست نمیآیند و از ترکیب آنها رنگهای فرعی تشکیل میشوند. این رنگها قرمز (Red)، زرد (Yellow) و آبی (Blue) هستند.
رنگ های فرعی در انگلیسی چه هستند؟
رنگهای فرعی (Secondary Colors) رنگهایی هستند که از ترکیب دو رنگ اصلی به دست میآیند. رنگهای فرعی شامل نارنجی (Orange)، سبز (Green) و بنفش (Violet) میشوند. نارنجی از ترکیب زرد و قرمز، سبز از ترکیب زرد و آبی و بنفش از ترکیب آبی و قرمز ساخته میشوند.
رنگ های ترکیبی در انگلیسی چه هستند؟
رنگهای ترکیبی (tertiary colors) رنگهایی هستند که از ترکیب یک رنگ اصلی و یک رنگ فرعی تشکیل میشوند. توجه داشته باشید این رنگ فرعی از همان رنگ اصلی مذکور و یک رنگ اصلی دیگر تشکیل شده است. رنگهای ترکیبی در زبان انگلیسی زرد-نارنجی (Yellow-Orange)، قرمز-نارنجی (Red-Orange)، قرمز-بنفش (Red-Violet)، آبی-بنفش (Blue-Violet,)، آبی-سبز (Blue-Green) و زرد-سبز (Yellow-Green) هستند.
تمرین رنگ ها به انگلیسی
برای یادگیری بهتر کلمات تازه در زبان انگلیسی، تمرین و تکرار آنهاست. به همین دلیل در ادامه به چند نمونه سوال از کاربرد رنگ ها به انگلیسی در اصطلاحات این زبان اشاره کردهایم.
تمرین اول
با توجه به کاربرد اصطلاحهای زیر، جملهها را کامل کنید.
see red, green with envy, rose colored spectacles, tickled pink, black, sheep of the family, caught red handed, browned off, out of the blue, in the red, the green light, have green fingers, black market, white lie
Q1: We had been getting along fine for years, then _____ she tells me she wants a divorce. I have never been so surprised in all my life.
Answer: We had been getting along fine for years, then out of the blue she tells me she wants a divorce. I have never been so surprised in all my life.
Q2: I cannot afford to go on that holiday anymore. My bank account is _____ and my bank manager isn't the most flexible of people.
Answer: I cannot afford to go on that holiday anymore. My bank account is in the red and my bank manager isn't the most flexible of people.
Q3: Police have found the town's infamous statue vandal. He was _____ spraying paint on the statue of the town founder, Marshall Higgins, at about 2am last night.
Answer: Police have found the town's infamous statue vandal. He was caught red handed spraying paint on the statue of the town founder, Marshall Higgins, at about 2am last night.
Q4: Howard is always considered the _____ but he has never actually done much wrong. I think his sister is worse!
Answer: Howard is always considered the black sheep of the family but he has never actually done much wrong. I think his sister is worse!
Q5: When the man continued to smoke in the restaurant which is very much non-smoking, I _____ and said something to him. He stopped immediately!
Answer: When the man continued to smoke in the restaurant which is very much non-smoking, I saw red and said something to him. He stopped immediately!
Q6: If you tell your father that you got the money off a friend, it's not being very dishonest, is it? It would just be a _____.
Answer: If you tell your father that you got the money off a friend, it's not being very dishonest, is it? It would just be a white lie.
Q7: We got five numbers on the lottery last night and won $5000! Wayne is absolutely _____, saying we can get the new car now instead of waiting for next year.
Answer: We got five numbers on the lottery last night and won $5000! Wayne is absolutely tickled pink, saying we can get the new car now instead of waiting for next year.
Q8: We told our neighbours about the lotterythis morning and I think they were a bit jealous. Mrs. Riley, in particular, was _____.
Answer: We told our neighbours about the lottery this morning and I think they were a bit jealous. Mrs. Riley, in particular, was green with envy.
Q9: When we arrived at this house, it was a jungle in the garden but Peter has always _____ and had it looking like the gardens of a palace within six months.
Answer: When we arrived at this house, it was a jungle in the garden but Peter has always had green fingers and had it looking like the gardens of a palace within six months.
Q10: The final details of the proposal have been worked out and we just need _____ from the bank before we can begin.
Answer: The final details of the proposal have been worked out and we just need the green light from the bank before we can begin.
Q11: It rained for the whole week and we were stuck in our cabin the whole time doing crosswords! I was really _____.
Answer: It rained for the whole week and we were stuck in our cabin the whole time doing crosswords! I was really browned off.
Q12: The reason she fails to plan for the worst case scenario is that she has always been too optimistic and never sees the possibility of the negative happening through those _____ she wears.
Answer: The reason she fails to plan for the worst case scenario is that she has always been too optimistic and never sees the possibility of the negative happening through those rose colored spectacles she wears.
Q13: The normal price for a ticket for the championship final is about $50 but they are selling for more than $400 on the _____.
Answer: The normal price for a ticket for the championship final is about $50 but they are selling for more than $400 on the black market.
جمعبندی
در این مطلب به آموزش رنگ ها به انگلیسی پرداختهایم و با قرار دادن هر رنگ ساده همراه با رنگهای مشابه آن در دستهبندیهای جداگانه سعی کردیم یادگیری آنها را آسانتر کنیم. علاوه بر این به مثالهایی از کاربرد روزمره نام رنگ ها به انگلیسی اشاره کردیم و اصطلاحهای مربوط به هر رنگ را آموزش دادیم. در نهایت کاربرد نام رنگها در این زبان را بررسی کرده و روشهایی برای درک بهتر این کلمات تازه در زبان انگلیسی برای زبانآموزان ارائه کردیم.
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «مباحث متفرقه زبان انگلیسی» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:
- آموزش خواندن ساعت به انگلیسی – رایگان و به زبان ساده
- جواب دادن تلفن به انگلیسی + عبارت های مهم و کاربردی
- طرز صحیح نوشتن اعداد انگلیسی — با مثال و ساده
- آموزش اعداد به انگلیسی – با مثال و تمرین
- داستان کوتاه انگلیسی با افعال گذشته استمراری + ترجمه و نکات گرامری
- قواعد جمله سازی در انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- سیلاب در زبان انگلیسی چیست ؟ – توضیح به زبان ساده + مثال و تمرین
- اعضای خانواده به انگلیسی — به زبان ساده + مثال
- سلام و احوالپرسی به انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- متن انگلیسی درباره تعطیلات تابستان + نمونه متن، ترجمه و بررسی اصطلاحات
- اصطلاحات رایج انگلیسی در رستوران – با معنی و مکالمه
- برای یادگیری زبان انگلیسی از کجا شروع کنیم ؟ — بهترین راهنمای رایگان
- ۳۰ روش تقویت مکالمه انگلیسی – راهنمای کامل و ساده
- نمونه ایمیل رسمی انگلیسی – قالب های متنوع، با ترجمه
- طریقه نوشتن ایمیل رسمی به انگلیسی – از صفر تا صد
- آموزش کمک خواستن به انگلیسی + نمونه مکالمه، مثال و تلفظ صوتی
- اصطلاحات رایج انگلیسی در بازرگانی – ۱۰۰ عبارت مهم با معنی
- کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی + 600 کلمه کاربردی و ضروری
- اعداد ترتیبی در انگلیسی — مثال و تمرین
- کاربرد ویرگول در زبان انگلیسی — کامل و با مثال
- کاربرد علامت سوال در زبان انگلیسی — به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- بهترین کتاب گرامر زبان انگلیسی – معرفی 43 عنوان ضروری
- توصیف ظاهر افراد به انگلیسی – صفات ظاهری پرکاربرد + مثال و تمرین
- کشورها و ملیت ها به انگلیسی – توضیح گرامر ملیت + تمرین و تلفظ
- اعضای صورت به انگلیسی + مثال، مکالمه، تمرین، تلفظ و ترجمه فارسی
- مسافرت به انگلیسی — 7 روش استفاده در مکالمه + تلفظ و ترجمه فارسی
- آدرس دادن به انگلیسی — آموزش اصطلاحات رایج + مثال و تلفظ
- اجزای کلام در انگلیسی یا Parts of Speech چیست؟ — به زبان ساده + مثال
- اصول نامه نگاری انگلیسی – هر آنچه باید بدانید + مثال
- 150 ضرب المثل انگلیسی رایج و کاربردی که باید بدانید + ترجمه و تلفظ