چه زمانی باید از کار خود استعفا دهید؟
هر انسانی حق دارد، کارش باعث افزایش انرژی، رضایت و سرزندگی او باشد، نه اینکه آن کار موجب ضعف و افسردگی او شود. مدیران و کارمندان سازمانهای مختلف در سراسر دنیا تصور میکنند، حقوق و پاداشهای مالی موجود در قراردادهای کاری، تنها چیزهایی هستند که یک نفر میتواند از کار خود انتظار داشته باشد. در اکثر سازمانها، این موارد تنها مزایایی هستند که یک کارفرما برای کارمند خود فراهم میکند. انتظار دریافت مزایای احساسی و روحی در یک کار، مانند اعتماد، احترام، استقلال، نزاکت و فرصت تأثیر مثبت بر دیگران، در خیلی از موارد امری غیر واقعگرایانه است. این دیدگاه ضعیف از مفهوم کار که در عادات و رفتارهای محل کار ما نیز دخیل هستند، باعث فرسودهشدن و از بین رفتن روحیه کارکنان میشود. این رویکرد همچنین باعث گرفتار شدن افراد در کارهایی میشود که به سلامت جسمی و روحی آنان آسیب میرساند.
زمانی که شرایط و خواستههای موجود در محیط کاری شما (مانند حجم کاری، سطح استقلال کاری، قواعد ارتباط با افراد دیگر) از ظرفیتتان خارج شود، در معرض خطر فرسودگی روحی قرار خواهید گرفت. «فرسودگی شغلی» یا «کارزدگی»، سه بخش مجزا دارد: خستگی (از دست دادن انرژی)، بدبینی (از دست دادن شور و شوق) و ناتوانی (از دست دادن اعتمادبهنفس و ظرفیت انجام کار). لازم نیست همهی این بخش را تجربه کنید تا از عواقب جدی کارزدگی رنج ببرید. به عنوان مثال، اگر به فعالیتهای اصلی، نحوه مدیریت و فرهنگ کاری محل کار خود اعتقادی ندارید، حتی اگر عملکرد خوبی در کار داشته باشید، احتمالاً دچار تضعیف روحیه خواهید شد.
تلاش برای کاهش یا جلوگیری از کارزدگی در ابتدا به عهده خود افراد گذاشته میشود. در حالی که تحقیقات نشان دادهاند، عوامل سازمانی و شغلی خارج محدوده کنترل یک فرد شاغل، به میزان مشابه عوامل شخصی، در موضوع کارزدگی دخیل هستند. افرادی که در معرض حجم کاری بسیار زیاد، توانایی کم در کنترل کار، بینزاکتی، قلدری، مشکلات اداری، حمایت اجتماعی پایین، منابع کاری ضعیف، مدیران استرسآور و رفتارهای مدیریتی منفی قرار داشته باشند، احتمال کارزدگی در آنها افزایش مییابد. سازمانهایی که کارزدگی در آنها شایع است، مانند یک مرکز شیوع بیماریهای مسری عمل میکنند. بسیاری از افراد علائم کارزدگی را از خود نشان میدهند و اثرات زیانآور آن را به طور معکوس، به کل سیستم ارتباطی کارکنان، در داخل و خارج از محل کار انتقال میدهند. متأسفانه، برخلاف واکنشهای سیستماتیک پزشکی برای جلوگیری از شیوع بیماری، شیوع کارزدگی سازمانی اغلب بررسی نمیشود. کارکنان مبتلا به این مشکل، معمولا به حال خود رها میشوند تا خودشان با تمام توان این مسئله را مدیریت کنند.
با این حال، ممکن است زمانی برسد که ترک کار یا محل کار، بهترین اقدام در واکنش به کارزدگی باشد. اگر شما نیز در سازمانی با نشانههای کارزدگی و کارکنان کارزده مشغول باشید، احتمالاً در ابتدا سعی خواهید کرد که خودتان این مشکل را برطرف کنید. برای حل این مشکل میتوانید استراتژیهای زیادی را در نظر بگیرید. میتوانید با راههای مختلف برای کارفرما مفید واقع شد و نقاط قوت خود را در معرض نمایش قرار داد. میتوانید برای تغییر جزئی شرایط کاری با کارفرما توافقاتی را انجام داد. به این صورت، میتوانید زمان بیشتری را صرف کارهای مهم کرده و زمان کمتری را صرف کارهایی که دوست ندارید بکنید. میتوانید خود را کمتر در مواجه با کارها، افراد و موقعیتهایی قرار دهید که باعث تحلیل رفتن انرژیتان میشود.
با همه این تفاسیر، با گذشت زمان ممکن است توانایی شما در کنترل کارتان به طور قابل توجهی محدود شود. شما با تعداد زیادی از کارهای استرسزا مواجه خواهید شد. شاید حتی ورزشهای سنگین، یوگا و مدیتیشن هم برای کنترل استرس شما کافی نباشد. با ادامه این روند، احتمالاً به استفاده از داروهای آرامبخش روی خواهید آورد. در این صورت، دیگر قادر به فاصله گرفتن از استرس کاری نخواهید بود. برای اتمام کارهای مشابه، زمان و توان بیشتری را صرف خواهید کرد. توانایی خلاقیت و بهرهوری شما کاهش مییابد و رفتهرفته همکاران و دوستان شما نیز متوجه این مسئله خواهند شد. در آخر تصور خواهید کرد که حتی ترک شغل فعلی شما نیز مستلزم یک تغییر بزرگ در حرفه و یک جابجایی ناخوشایند است. این تغییرات میتوانند سلامت و رفاه شما را تحتالشعاع قرار دهند؛ اما راهحل چیست؟
اگر شما نیز احساس کارزدگی داشته باشید، چگونه خواهید فهمید که چه زمانی برای استعفا مناسب است؟ جواب دادن به سؤالات زیر میتواند به شما در تصمیم استعفا دادن از کار خود یا باقی ماندن در آن کمک کنند.
آیا کار یا محل کارتان، بهترین قابلیتهای شما را نمایان میکند؟
یک شغل پایدار، نقاط قوت شما را به کار میگیرد و به شما کمک میکند تا بهترین عملکردتان را داشته باشید.
یکی از تجربیات شایع در تضعیف روحیه افراد شاغل در محل کار، مواجه با شرایطی است که باعث محدودیت عملکرد آنها، پایینتر از توانایی بالقوهشان میشود. به عنوان مثال، وجود حجم کاری بسیار زیاد، منابع ناکافی، اهداف متناقض، انتظارات نامشخص و عدم حمایت مدیریتی، از عوامل شایع در تضعیف روحیه کاری هستند. موانع دائمی عملکرد مناسب، نیاز تسلط در انسان را از بین میبرند. زمانی که شما کارزده شوید، ارزش کاری کمتری را نسبت به شرایط متناسب با عملکرد عالی خود ارائه خواهید کرد. در واقع، انگیزه شما برای ارائه عملکرد بهتر از بین خواهد رفت. در این صورت، نهتنها سازمانتان باعث آسیب به شما میشود، بلکه شما نیز به آن آسیب میرسانید. کارزدگی مانند یک رابطهی عاطفی شکستخورده است. اگر این رابطه برای هیچیک از طرفین سودی ندارد و همچنین امیدی برای احیای آن وجود نداشته باشد، میتوان گفت که زمان پایان آن رابطه رسیده است.
کار یا کارفرمای شما، تا چه اندازه با ارزشهای کاری و علایق شما همراستا است؟
زمانی که شما تناسبی بین ارزشهای کاری و علایق خود با ارزشهای کاری و نیازهای محل کارتان احساس کنید، یافتن هدف و مقصود مورد نظرتان در آن شغل برای شما امکانپذیر خواهد بود. زمانی که این تناسب وجود نداشته باشد، احتمالاً حمایت مورد نیاز خود برای عملکرد مناسب را دریافت نخواهید کرد. فرآیند موفقیت شغلی شما با مشکل مواجه خواهد شد. ممکن است ارزشهای مد نظر کارفرمایان، با حس اعتماد، استقلال، ایجاد تغییرات و تسهیل رشد شغلی شما در تناقض باشند. در حالی که در این شرایط نیز امکان ایجاد ارزش کاری، کمک به دیگران و لذت بردن از لحظات رضایتبخش وجود داشت اما در مجموع چشمانداز کاری، غمانگیز خواهد بود. پس بهتر است به جای باغبانی در بیابان، به سراغ کشت میوههای خود در یک زمین حاصلخیز بروید.
آینده کاری شما در کار و سازمان فعلیتان چگونه خواهد بود؟
سعی کنید چشمانداز طولانیمدت کار خود را تصور کنید. آیا خود را جز اعضای ارشد محل کارتان میبینید؟ آیا این کار یک چشمانداز امیدوارکننده برایتان فراهم خواهد کرد؟ ممکن است تصور قرارگیری شما در موقعیت اعضای ارشد محل کارتان، باعث ترس و اضطراب شما شود. در نظر گرفتن همکاران ارشدی که توسط کارفرمای خود تضعیف روحیه میشوند، به طور مداوم مریض و همیشه منفی گرا هستند، هشدار را برای شما به صدا در میآورد. مطمئناً، با تصور آینده خود در محل کارتان، خواهید فهمید که میخواهید یا نمیخواهید در آن موقعیت قرار بگیرید.
تبعات کارزدگی برای شما چیست؟
کارزدگی میتواند عواقب جدی برای سلامتی، عملکرد، اهداف کاری، سلامت روانی و روابط شما داشته باشد. احساسات منفی ناشی از کارزدگی میتوانند باعث آسیب رساندن به روابط خانوادگی شده و آرامش خاطر شما را از بین ببرند. فرض کنید که کارزدگی مشکلات خانوادگیتان را افزایش داده و شما مجبور به گرفتن مشاور شوید. اگر از همسر خود جملهای مانند «دیگر برای تو احساس همدردی نمیکنم» بشنوید، در آن هنگام، تبعات کارزدگی را درک خواهید کرد. اگر از عواقب کارزدگی مطمئن نیستید، از والدین، افراد خانواده و دوستان نزدیک خود سؤال کنید و دیدگاه آنان را نیز جویا شوید.
بعد از این که سؤالات بالا را در نظر گرفتید، اگر به این نتیجه رسیدید که باید کار خود را ترک کنید، شما از همین لحظه کمک به تغییر و بهبود شرایط خود را شروع کردهاید. شاید نتوانید همین امروز استعفا دهید اما امروز میتواند شروع اساس و پایه این کار باشد. در مخارج خود صرفهجویی کنید و پسانداز بیشتری کنید. رزومه کاری خود را بهروز کنید. با شبکه افراد مرتبط با خود ارتباط برقرار کنید. اظهار کنید که تمایل به یک انجام کار جدید دارید. یک مربی برای خود بگیرید یا اینکه در کلاسهای اینترنتی ثبت نام کنید. با انجام چنین کارهایی، روند پیشرفت شما آغاز خواهد شد. مطمئن باشید که اگر داشتن یک کار هدفمند و باارزش برایتان اهمیت داشته باشد و برای رسیدن به آن متعهد باشید، امکان رسیدن و لذت بردن از این کار ارزشمند برای شما میسر خواهد بود.
اگر تمایل به مطالعه بیشتر در مورد این موضوعات را داشته باشید؛ شاید آموزش های زیر نیز برای شما مفید باشند:
- روشهای ایجاد تعادل بین زندگی و کار
- عادات بد مدیران — کار در ساعات غیر اداری و چندوظیفگی در جلسات کاری
- ۳ گام اساسی پیش از شروع یک کار جدید
#
من این متن برام واقعا سودمند یود چون امروز استعفادادم وفهمیدم پس کاردرستی کردم،یگم غمگین بودم بخاطر عادت کردن .
سلام، وقت شما بخیر؛
از اینکه این مطلب برای شما مفید واقع شد، بسیار خرسندیم.