۳ گام اساسی پیش از شروع یک کار جدید



بایدهای زندگی خود را مشخص کنید
آیا تا به حال در شرایطی قرار گرفتهاید که فکر کنید «باید» یک موقعیت خاص(شغلی، تحصیلی یا شخصی) را قبول کنید؟ بایدها زندگی بسیاری از ما را تحت کنترل خود دارند. وقتی کاری با حقوق و مزایای خوب، به ما پیشنهاد میشود، با خود فکر میکنیم که باید آن را قبول کنیم، یا وقتی در کنکور رتبهی خوبی به دست میآوریم، نتیجه میگیریم که باید رشتههای خاصی را انتخاب کنیم. این مسئله در روابط شخصی نیز دیده میشود. برخی رابطهها را فقط به دلیل بایدها حفظ میکنیم.
بایدها کارهایی هستند که به خاطر حفظ ظاهر و کسب اعتبار، تعهد و یا در برخی موارد ترس انجام میدهیم. ترس از اینکه اگر مثلاً یک موقعیت شغلی را رد کنیم پیشنهاد بهتری نخواهیم داشت، یا از عهدهی انجام تعهدات مالی خود برنخواهیم آمد، یا شخصیت ما در نزد اطرافیان کوچک به نظر خواهد رسید. تشخیص اجبارهای درونی همیشه آسان نیست. آنها گاهی شبیه خواستههای واقعی ما به نظر میرسند، اما با تن دادن به این بایدها، معمولاً با خستگی، ناامیدی، کسالت و عدم وجود شور اشتیاق مواجه میشویم و کاری را که در پیشگرفتهایم به خوبی انجام نخواهیم داد. هر چقدر که سخت به نظر برسد، برای به دست آوردن موفقیتهای شغلی، تحصیلی و شخصی نیاز داریم بایدهای خود را بشناسیم و آنها را دور بریزیم. در واقع راهی جز این وجود ندارد. بزرگترین کارهای دنیا نه از روی اجبار و مصلحتاندیشیهای کورکورانه، بلکه با شور و شوق و انگیزههای درونی قوی انجام شدهاند. سه گام اساسی برای انجام این کار وجود دارد:
انگیزههای خود را بشناسید
انگیزههای ما دو حالت دارند. یا ذاتی هستند و از تمایلات واقعی و درونی ما سرچشمه میگیرند و یا از خارج به ما تحمیل شدهاند (چیزهایی مثل پول، اعتبار و...). انگیزههای ذاتی و درونی بسیار قدرتمند هستند و میتوانند ما را برای انجام کارهای خارقالعاده به حرکت دربیاورند. تحقیقات بسیاری روی تأثیر انگیزه بر رضایت شغلی انجام شده است. نتایج نشان میدهد افرادی که با انگیزههای درونی کاری را قبول میکنند، سه برابر متعهدتر از کارمندانی هستند که آن کار را با یک هدف بیرونی مانند پول قبول کردهاند. از این پس، قبل از شروع یک کار جدید، انگیزههای خود را بررسی کنید. از خود بپرسید این شغل را به خاطر این قبول میکنم که یک موقعیت عالی است یا واقعاً نسبت به انجام آن مشتاق هستم؟ آیا فلان سفارش را قبول میکنم چون پول خوبی به دست میآورم یا چون با اهداف من سازگار است؟ آیا با انجام این کار به اهداف خود نزدیک میشوم؟
البته تفکیک کردن انگیزهها کار سادهای نیست. گاهی اوقات به نظر میرسد که واقعاً به انجام کاری علاقهمند هستید، اما اگر با خود صادق باشید متوجه میشوید که انگیزهی انجام آن کار درونی نیست. گاهی مسئولیتی را به این دلیل قبول میکنیم که در نظر خود و دیگران فرد محترم و معقولی به نظر برسیم. دفعهی بعد که بر سر دوراهی انتخاب قرار گرفتید، انگیزههای خود را صادقانه بررسی کنید. اگر به کندی و به خاطر انگیزههای بیرونی مانند پول مسئولیتی را قبول میکنید، احتمالاً با یک باید روبهرو هستید.
ارزشهای خود را مشخص کنید
انگیزههای درونی ما را، ارزشها مشخص میکنند. وقتی ارزشهای خود را، و استدلالی که ارزشها بر اساس آن بنا شدهاند، بشناسیم، بایدها را دقیقتر تشخیص خواهیم داد. ممکن است برای این کار جدولی مانند شکل زیر طراحی کنید. زندگی خود را در ابعاد مختلف بررسی کنید و مهمترین مسائل و خواستهها را پیدا کنید. در ستون اول ارزشهای خود را به صورت دقیق و جزئی بنویسید و ستونهای بعدی را به منابع خود، پول، زمان و انرژی اختصاص دهید.
| ارزشها | وقت | پول | انرژی |
| گذراندن وقت با خانواده | |||
| بهدستآوردن امنیت مالی | |||
| بالابردن سطح دانش |
منابع شما محدود هستند و با استفاده از این روش متوجه خواهید شد که این منابع محدود را تا چه حد به هر ارزش اختصاص دادهاید. پس از انجام این تمرین به کاری که اخیراً بر اساس بایدها انجام دادهاید یا کاری که در معرض انجام آن هستید فکر کنید. بررسی کنید که چه مقدار از منابع خود را صرف آن کار کردهاید. منابعی که لازم بود صرف ارزشهای اساسی شما شوند. دقت کنید که کدام فعالیت بیشترین میزان منابع را به خود اختصاص داده است و چقدر در راستای ارزشهای زندگی شما است.
حق انتخابهای خود را تعیین کنید
از خود بپرسید که در شرایط پیش رو، حق انتخابی دارید یا خیر. طبیعتاً در برخی شرایط مجبور به انجام کارهایی هستیم که ما را از انگیزههای درونی دور میکنند. هر شغلی اجبارهای مخصوص به خود را دارد. اکثر افراد شرکت در جلسات، کنفرانسها و مأموریتها را دوست ندارند. لازم است که اجبارها و حقوق انتخاب خود را بشناسیم. بیشتر اوقات، حتی در مورد کارهایی که به نظر اجباری میرسند، حق انتخاب وجود دارد. اهمیت این گام در این است که وقتی بدانید در مورد کاری شخصاً تصمیم گرفتهاید و کنترل شرایط در دست شما است، برای به انجام رساندن آن انگیزهی بیشتری دارید و از آن بیشتر لذت میبرید. عکس این موضوع نیز صادق است. وقتی مجبور به انجام کاری باشید، تعهد جای احساس لذت و آزادی را خواهد گرفت. به رفتار اطرافیان خود دقت کنید. شخصی را در نظر بگیرید که برای ساعات طولانی و حتی هنگام تعطیلات کار میکند. به صورت طبیعی خستگی و کسالت در ظاهر او نمایان خواهد شد. اگر این فرد به انگیزهها و ارزشهای خود دقت کند و از خود بپرسد که آیا کار کردن طولانی مدت در راستای انگیزههای درونی و ارزشهای او هست یا خیر، میتواند برای ادامهی راه خود تصمیم بگیرد. ممکن است به روش قبلی پایبند بماند یا ساعات کاری خود را کم کند. در هر دو صورت، انتخاب او آگاهانه و بر اساس ارزشها بوده است و باعث میشود که با حس و انرژی بهتر و بدون کسالت به کار خود ادامه دهد.
رها کردن بایدها کار سادهای نیست اما با انجام این تمرینات به مرور آسانتر خواهد شد. با گذشت زمان ذهن شما یاد میگیرد در هنگام انتخاب به انگیزهها و ارزشها رجوع کند. به خاطر داشته باشید که شما معمار زندگی خود هستید. طرحی را بسازید که برای ساختن آن اشتیاق دارید. اجازه ندهید دیگران به جای شما طراحی کنند.
اگر تمایل به مطالعه بیشتر در مورد این موضوعات را داشته باشید؛ شاید آموزش های زیر نیز برای شما مفید باشند:
- چطور یک پروفایل حرفهای بنویسیم؟
- نامه پوششی (Cover Letter) تقاضای شغلی – با نمونه نامه
- نحوه نگارش رزومه — چگونه توجه مدیران را به رزومه خود جلب نماییم؟
--











