اعضای بدن به انگلیسی + تلفظ صوتی و مثال های متنوع
دانستن اسم اعضای بدن به انگلیسی، روش خوبی برای افزایش دایره لغات انگلیسی است. از آنجایی که اسم اعضای بدن بسیار پرکاربرد است و حتی مکالمات روزانه بدون اشاره به هیچ بخشی از بدن ممکن نیست، یادگیری این اسمها برای شروع یادگیری کلمات تازه به زبان انگلیسی برای هر زبانآموزی ضروری است. در مطلب زیر اسم بخشهای مختلف بدن را با مثالهای متنوع و تصویرهای مناسب یاد میگیریم.
اعضای بدن به انگلیسی
یکی از روشهای یادگیری سادهتر اسم اعضای بدن در انگلیسی، تقسیمبندی آنها به دستههای مختلف است تا در ذهن زبانآموز بهتر ماندگار شوند. اعضای بدن به طور کلی به بخشهای زیر تقسیم میشوند.
- «بالاتنه» (Torso)
- «پاها» (Legs)
- «بازوها» (Arms)
- «دستها» (Hands)
بالاتنه
بالاتنه بخش وسطی بدن است که شامل اعضای بین سر تا کمر میشود و مهمترین بخش بدن است. در جدول زیر اسم این اعضا به انگلیسی همراه با معنی آنها آمده است.
معنی |
بالاتنه (Torso) |
مفصل ران (پایین پهلو) | Hip |
کمر | Waist |
پهلو | Side |
دنده | Rib |
پشت بدن | Back |
ستون فقرات | Spine |
ناف | Navel / Belly Button |
قفسه سینه | Chest |
معده | Stomach |
شکم | Abdomen |
همانطور که در جدول بالا میبینید برای اشاره به این اسامی در زبان انگلیسی از اسامی مفرد استفاده کردهایم، چرا که هر کدام از این موارد فقط به یک چیز در بدن ما اشاره دارند. به مثالهای زیر در مورد اعضای بالاتنه توجه کنید تا آنها را بهتر یاد بگیرید.
Babies can't sit on their bottoms.
نوزادها نمیتوانند روی باسن خود بنشینند.
He has a broad chest because he swims a lot.
او قفسه سینه پهنی دارد چون زیاد شنا میکند.
Are you experiencing any pain in the back?
در پشت خود درد حس میکنی؟
I'm eating too much these days and my stomach is growing!
این روزها دارم زیاد غذا میخورم و معدهام مدام بزرگ میشود!
She has a slim waist and will fit into anything!
او کمر باریکی دارد و هر لباسی به تنش میخورد!
She felt a sharp pain in her abdomen every time she moved.
هر وقت که تکان میخورد، درد شدیدی در شکمش حس میکرد.
Dennis had broad shoulders.
«دنیس» شانههای پهنی داشت.
پاها
پاها که درواقع نیمه پایینی بدن محسوب میشوند، به بخشهای مختلفی تقسیم میشوند که هر کدام نام و کاربرد خود را دارند. در جدول زیر به اسم بخشهای پا اشاره میکنیم. از آنجایی که بخشهای پایینتنه همگی متقارن هستند، شکل جمع اسم آنها هم در جدول آمده است.
معنی |
پاها (Legs) |
پا (بین زانو تا مچ) | (s)Leg |
پا (از مچ تا انگشتان) | Foot |
پاها | Feet |
انگشت پا | (s)Toe |
ران | Thigh(s) |
نرمه ساق | Calf(s) |
زانو | Knee(s) |
پاشنه | Heel(s) |
مچ پا | Ankle(s) |
ساق پا | Shin(s) |
ناخن پا | Toenail(s) |
همانطور که در جدول بالا میبینید برای اشاره به تمام اسامی که به بخشهای پا مربوط هستند میتوان از اسامی جمع یا مفرد استفاده کرد، چرا که به یک یا بیش از یک بخش از بدن ما اشاره دارند. علاوه بر این برای جمع بستن کلمه Foot به معنی پا از Feet استفاده شده که اسم جمع بیقاعده آن است. به مثالهای زیر درمورد پاها توجه کنید.
He hurt his ankle while he was playing soccer.
وقتی فوتبال بازی میکرد، مچ پایش آسیب دید.
Her calf muscles are very strong from all the running.
ماهیچههای نرمه ساق پایش از آن همه دویدن خیلی سفت شدهاند.
Put your shoes on your feet and let's go.
کفشهایت را پایت کن و بیا برویم.
As you walk down the hill, dig your heels into the dirt to help balance you.
وقتی از تپه پایین میروی، پاشنههایت را در خاک فرو کن تا برای حفظ تعادل به تو کمک کنند.
I think I've put some weight onto my hips.
فکر کنم کمی وزن اضافه کردم که دور پهلوهایم جمع شده است.
Your leg bends at the knee.
ساق پایت از زانو خم میشود.
Put on your pants one leg at a time.
پاهایت را یکییکی در شلوار فرو کن.
Be sure to protect your shins when you play soccer.
حواست باشد وقتی فوتبال بازی میکنی مراقب ساق پایت باشی.
His thighs are huge!
رانهای او خیلی بزرگاند!
The book fell on my toes.
کتاب روی انگشتهای پایم افتاد.
She likes to paint her toenails pink.
او دوست دارد ناخنهای پایش را لاک صورتی بزند.
بازوها
بازوها درواقع بخشی از بالاتنه محسوب میشوند اما از آنجایی که خودشان بخشهای مختلفی دارند، برای یادگیری بهتر در دستهبندی جداگانه قرار گرفتهاند. بازوها هم مثل پاها، متقارن هستند و به همین خاطر اسم جمع آنها هم در جدول زیر آمده است.
معنی |
بازوها (Arms) |
شانه | Shoulder(s) |
بازو | Arm(s) |
دست | Hand(s) |
آرنج | Elbow(s) |
ساعد | Forearm(s) |
مچ دست | Wrist(s) |
همانطور که در جدول میبینید بخشهای مختلف دست را میتوان با حرف s جمع بست تا به جای یکی، به هر دوتای آنها اشاره کنیم. به مثالهای زیر درمورد بخشهای مختلف بازوها توجه کنید تا آنها را بهتر یاد بگیرید.
Don't jab your elbow into me. It hurts!
آرنج خودت را به من نکوب. درد میگیرد!
You should put some sunscreen on your exposed forearm.
باید روی ساعدت که بیرون افتاده ضدآفتاب بزنی.
I write with my right hand. That makes me right-handed.
من با دست راستم مینویسم. این یعنی راستدستم.
That's a beautiful bracelet on your wrist.
چه دستبند قشنگی روی مچ دستت است.
دستها
دستها درواقع جزئی از بازوها هستند اما از آنجا که مهمترین عضو بدن هستند و هر انگشت نام مخصوص خودش را دارد، به طور جداگانه به بخشهای مختلف آنها اشاره شده است. در جدول زیر با اسم بخشهای دست در انگلیسی و معنی آنها آشنا میشوید.
معنی |
دستها (Hands) |
مشت | Fist(s) |
بند انگشت | Knuckle(s) |
انگشت | Finger(s) |
انگشت کوچک | Little Finger(s) |
انگشت حلقه | Ring Finger(s) |
انگشت وسط | Middle Finger(s) |
انگشت اشاره | Index Finger(s) |
شست | Thumb(s) |
ناخن انگشت | Finger Nail(s) |
کف دست | Palm(s) |
به مثالهای زر توجه کنید تا با کاربرد بخشهای مختلف دست در زبان انگلیسی بهتر آشنا شوید.
He pointed his finger at the door and shouted "Out!"
با انگشت به در اشاره کرد و فریاد کشید: «بیرون!»
Many people wear their marriage band on their ring finger.
خیلی از مردم حلقه ازدواج خود را روی انگشت انگشتری میاندازند.
Have you ever painted your finger nails?
تا به حال ناخنهایت را لاک زدهای؟
Make your hand into a fist and then pound it on the table for more food.
دستت را مشت کن و بعد بکوب روی میز تا غذای بیشتری برایت بیاورند.
Show me the palm of your hand, and I'll read your future.
کف دستت را نشانم بده تا آیندهات را بخوانم.
Our thumb might be the most valuable digit we have.
شست ما احتمالا باارزشترین انگشتمان است.
She held the coin carefully between finger and thumb.
او سکه را با دقت بین انگشتان شست و اشاره خود نگه داشت.
He hushed me with his index finger against his mouth.
او انگشت اشارهاش را جلوی دهانش قرار داد تا من را ساکت کند.
He wears a ring on his middle finger.
انگشتری روی انگشت میانی او بود.
The large diamond on her ring finger winked in the moonlight.
الماس بزرگ روی انگشت حلقهاش در نور ماه چشمک میزد.
He wears an exquisite diamond ring on his little finger.
او انگشتر الماس بینظیری به انگشت کوچک خود میاندازد.
She looked at the coins in her palm.
او به سکه توی دتسش نگاه کرد.
She had a gold watch on her wrist.
او ساعت طلایی به مچ میبست.
Her knuckles whitened as she gripped the gun.
وقتی به تفنگ چنگ زد بند انگشتانش سفید شد.
Stop biting your fingernails.
دست از جویدن ناخنهایت بردار.
سایر اعضای بدن به انگلیسی
در جدول زیر سایر اعضای بدن به انگلیسی را مشاهده میکنید.
معنی | اعضای تمام بدن |
عصب | Nerve |
ماهیچه | Muscle |
استخوان | Bone |
سرخرگ | Artery |
سیاهرگ | Vein |
خون | Blood |
پوست | Skin |
به مثالهای زیر توجه کنید تا کاربرد کلمات فوق را در جمله یاد بگیرید.
The hospital needs more blood.
بیمارستان به خون بیشتری نیاز دارد.
Our skeleton is made of bone.
اسکلت ما از استخوان ساخته شده است.
She dyes he hair red.
او موهایش را قرمز میکند.
You should always stretch your muscles before you go running.
باید همیشه قبل از اینکه بدوی عضلات خودت را بکشی.
Make sure to put on sunscreen to protect your skin.
حواست باشد ضدآفتاب بزنی تا از پوستت مراقبت کنی.
اعضای داخلی بدن به انگلیسی
اعضای بدن به دو بخش تقسیم میشوند. «External Body Parts» (اعضای خارجی بدن) و «Internal Body Parts» (اعضای داخلی بدن). در جدول زیر اسم و معنی تعدادی از اعضای داخلی بدن به همراه تلفظ آنها آورده شده است.
معنی |
اعضای داخل بدن (Internal Body Parts) |
مغز | Brain |
قلب | Heart |
معده | Stomach |
لوزالمعده | Pancreas |
کلیه | Kidney(s) |
مثانه | Bladder |
تیروئید | Thyroid |
ریه | Lungs |
کبد | Liver |
روده | Intestine |
اجزای سر و صورت به انگلیسی
دانستن اسم بخشهای مختلف صورت به زبان انگلیسی برای توصیف کردن چهره کسی خیلی مفید است. علاوه بر این در موقعیتهای دیگری مثل وقتی که بخواهیم به دکتر بگوییم مشکل کجای سر یا صورتمان است یا در مکالمههای عادی، مثلا وقتی بخواهیم بگوییم «چشمهای سارا شبیه مادربزرگش است» هم دانستن اسم بخشهای بدن و صورت به انگلیسی به ما کمک میکند.
اجزای صورت به انگلیسی
در جدول زیر فهرستی از بخشهای مختلف صورت همراه با تلفظ صوتی و معنی فارسی آمده است.
معنی |
صورت (Face) |
چشم | Eye(s) |
ابرو | Eyebrow(s) |
گوش | Ear(s) |
بینی | Nose |
دهان | Mouth |
چانه | Chin |
پیشانی | Forehead |
گونه | Cheek(s) |
دندان | Tooth |
دندانها | Teeth |
لب | Lip(s) |
پلک | Eyelid(s) |
مژه | Eyelash(s) |
زبان | Tongue |
به مثالهای زیر توجه کنید تا اسامی بخشهای مختلف صورت را بهتر یاد بگیرید.
He has a very nice chin. He should become an actor.
او چانه خیلی زیبایی دارد. باید بازیگر بشود.
She brushed her daughter's cheek and sang a lullaby.
دستی به گونه دخترش کشید و لالایی خواند.
You need to clean out your ears! You can't hear anything.
باید گوشهایت را تمیز کنی! هیچچیز را نمیشنوی.
Does she have blue eyes or green?
چشمهای او آبی است یا سبز؟
Jennifer spends a lot of time making her eyebrows stand out.
«جنیفر» وقت زیادی صرف میکند تا ابروهایش جلوه پیدا کنند.
She has very thick eyelashes.
او مژههای خیلی پرپشتی دارد.
Look at that forehead. He must be a genius.
به آن پیشانی نگاه کن. حتما نابغه است.
Susan has light brown hair and blue eyes.
«سوزان» موهای قهوهای روشن و چشمهای آبی دارد.
My eyelids feel very heavy; I am so sleepy, that I cannot keep my eyes open any longer.
پلکهایم خیلی سنگین شدهاند؛ آنقدر خوابم میآید که دیگر نمیتوانم چشمهایم را باز نگه دارم.
Her lips quivered and then she started to cry.
لبهایش لرزیدند و بعد به گریه افتاد.
He's got a big mouth!
چه دهان گشادی دارد!
She's got a beautiful petite nose.
او دماغ کوچک زیبایی دارد.
He flairs his nostrils when he is angry.
وقتی عصبانی میشود سوراخ دماغهایش باز و بسته میشوند.
How many teeth have you lost?
چندتا از دندانهایت افتادهاند؟
Stick your tongue back in your mouth!
زبانت را برگردان داخل دهانت!
اجزای سر به انگلیسی
معنی |
سر (Head) |
مو | Hair |
ریش | Beard |
گردن | Neck |
گلو | Throat |
فک | Jaw |
صورت | Face |
همانطور که در جدول بالا میبینید در زبان انگلیسی برای اشاره به مو از کلمه استفاده میکنیم که در ظاهر مفرد است اما به بیش از یک چیز اشاره دارد. در زبان انگلیسی برای اشاره به اسمهایی که قابل شمارش نیستند، از شکل مفرد آنها استفاده میکنیم و آنها را جمع نمیبندیم. به مثالهای زیر از کاربرد این اسامی دقت کنید.
The lower jaw is movable.
فک پایینی تکان میخورد.
The bride wore a gold necklace around her neck.
عروس گردنبند طلایی دور گردنش انداخته بود.
The juice flowed down my throat easily on the hot day.
آبمیوه در آن روز گرم خیلی راحت از گلویم سر خورد و پایین رفت.
You should wash your face thoroughly with soap every day.
باید هر روز صورتت را خوب و کامل بشویی.
His head is rather large, isn't it?
سر او کمی بزرگ است، نیست؟
مثالهای ساده از اعضای بدن به انگلیسی
یکی از بهترین راهها برای یاد گرفتن کلمات جدید در زبان انگلیسی، تمرین و تکرار است. به همین علت در ادامه به چند مثال ساده از این اسامی اشاره کردهایم.
Is a high forehead indicative of great mental power?
پیشانی بلند نشاندهنده قدرت ذهنی زیاد است؟
The eye is the organ of sight.
چشم اندام دیدن است.
Her hands were covered in dust and she had a black smudge on her nose.
دستهایش خاکی بودند و لکه سیاهی روی بینیاش بود.
She pecked her father lightly on the cheek.
او بوسه آرامی روی گونه پدرش زد.
He tied a scarf around his neck.
او شالگردنی دور گردن خود انداخت و گره زد.
He raised one eyebrow in a meaningful way.
او به شکلی پرمعنا ابرویی بالا برد.
I recognized her by her red hair.
او را از موهای سرخش شناختم.
Her cheek came to rest against my shoulder.
او گونه خود را جلو آورد و روی شانه من قرار داد.
The old man fell and fractured his upper arm.
پیرمرد افتاد و بازویش مو برداشت.
He jogged me with his elbow to give me a warning.
او با آرنج به من کوبید تا بهم هشدار دهد.
An upper arm connects to a lower arm, which has a hand.
بازو ساق دست را به خود دست وصل میکند.
I have pain in the middle of my back.
وسط کمرم درد میکند.
The blood ran away and empurpled her thigh.
خون جاری شد و ران او را ارغوانی کرد.
I hit my knee on the corner of the table.
زانویم به گوشه میز کوبیده شد.
John still bore the scars of her nails on his calf and upper thigh.
جای زخم ناخنهای او هنوز روی نرمه ساق و بالای ران «جان» بود.
He gave a wrench to his ankle when he jumped down.
وقتی پایین پرید قوزک پایش پیچ خورد.
Well, I’m not going home on foot, at any rate.
خب من به هر صورت خیال ندارم با پای پیاده به خانه بروم.
کاربرد اسم اعضای بدن به انگلیسی
یاد گرفتن اسم اعضای بدن به انگلیسی فقط برای توصیف آنها نیست، این کلمات کاربردهای دیگری نیز دارند که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
توصیف خود یا دیگران
برای توصیف کردن خود یا دیگران نیاز داریم از کلمات مربوط به اعضای بدن و صورت، رنگها به زبان انگلیسی و لغات پرکاربرد دیگر استفاده کنیم.
فهمیدن اصطلاح ها و ضرب المثل ها
در زبان انگلیسی از اسم اعضای بدن در بسیاری از اصطلاحها و ضربالمثلهای پرکاربرد استفاده میشود. عبارتهایی مانند sweet tooth به معنی شیرینیدوست، cold shoulder به معنی سرد برخورد کردن با کسی در بسیاری از مکالمههای انگلیسی به کار میروند. دانستن اسم اعضای بدن به انگلیسی در یاد گرفتن این اصطلاحها و به کار بردن آنها به ما کمک میکند.
استفاده در مطلب پزشک
اگر به کشوری انگلیسیزبان مهاجرت کرده باشید یا حتی سفری کوتاه رفته باشید، متوجه میشوید که مهمترین کاربرد اسم اعضای بدن به زبان انگلیسی برای مراجعه به پزشک و توصیف جراحت یا درد خود است. دانستن اسم اعضای بدن به زبان انگلیسی به شما کمک میکند به روشی سادهتر و دقیقتر مشکل خود را توصیف کنید و
روش یاد گرفتن اعضای بدن به انگلیسی
شاید یاد گرفتن تعداد زیادی کلمه به صورت یک جا روشی راحتی برای یادگیری اعضای بدن به انگلیسی نباشد. به همین دلیل در ادامه چند روش برای سادهتر کردن این کار ارائه کردهایم.
یادگیری اعضای بدن به انگلیسی با بازی
تبدیل یادگیری لغات انگلیسی به بازی همیشه روش خوبی برای سرعت بخشیدن به این کار است. بازیهای زیادی هست که میتوانید برای یاد گرفتن اسم اعضای بدن به انگلیسی استفاده کنید. چند مورد از کاربردیترین روشهای یادگیری با بازی در ادامه ذکر شدهاند.
سادهترین روش برای این کار به روش اشاره کردن است. در این بازی میتوانید با انگشت به یکی از اعضای بدن خود یا دوستتان اشاره کنید و اسم آن را بگویید. برای هیجان بیشتر میتوانید کسی را برنده اعلام کنید که زودتر اسم تعداد بیشتری از اعضای بدن را گفت .
روش دیگری که برای یادگیری اسم اعضای بدن با بازی به کار میرود با استفاده از حروف الفبای انگلیسی است. در این روش هر تعداد اسم اعضای بدن را که میتوانید از حرف A تا Z مینویسید. در این روش نیز میتوانید با امتیاز دادن بازی را جالبتر کنید.
اگر قصد دارید به تنهایی اسم اعضای بدن را یاد بگیرید نیز میتوانید از برنامههای جانبی موبایل یا رایانه استفاده کنید که با روشهایی سرگرمکننده کلمات جدید را یاد میدهند.
یادگیری اعضای بدن به انگلیسی با فلش کارت
یکی از بهترین راههای یادگیری کلمات تازه در زبان انگلیسی استفاده از فلشکارت است. در این روش با استفاده از تصویر و نوشتار کلمات میتوانید یادگیری لغات را برای خود سادهتر کنید. برای تهیه فلشکارت میتوانید از بستههای آماده در کتابفروشیها استفاده کنید یا با استفاده از نقاشی یا بریدن تکههای تصاویر از مجله و روزنامه، خودتان فلشکارت درست کنید.
برای یادگیری با فلشکارت میتوانید از بازههای زمانی بسیار کوتاهی در روز استفاده کنید. مهمترین نکته در این روش، تکرار و تمرین است.
سوالات رایج درباره اعضای بدن به انگلیسی
در ادامه به چند سوال پرتکرار در مورد اعضای بدن به انگلیسی پاسخ دادهایم.
کاربرد یادگیری اعضای بدن به انگلیسی چیست؟
یادگیری اسم اعضای بدن به انگلیسی علاوه بر افزایش دایره لغات زبان انگلیسی زبانآموز، باعث میشود راحتتر بتواند خود یا دیگران را توصیف کند. کاربرد مهم دیگر این کلمات در مطب دکتر و هنگام توصیف بیماری و جراحت است. همچنین برای درک بسیاری از ضربالمثلهای انگلیسی در مکالمههای روزمره به کار میروند، دانستن اسم اعضای بدن بسیار مفید است.
بهترین روش برای یادگیری اعضای بدن به انگلیسی چیست؟
بهترین روش برای یادگیری اسم اعضای بدن در زبان انگلیسی، با استفاده از فلشکارت است. برای این کار میتوانید از فلشکارتهای آماده استفاده کنید یا خودتان آنها را بسازید. روش ساده دیگر برای یادگیری، با استفاده از بازیهای گروهی یا تکنفره است.
جمعبندی اعضای بدن به انگلیسی
در این مطلب با اسم بخشهای مختلف بدن به انگلیسی، همراه با تلفظ و معنی آنها آشنا شدیم. با مثالها و تصاویر مربوط سعی کردیم معنی اسمها را به خاطر بسپاریم و کلمات انگلیسی پرکاربرد بیشتری را یاد بگیریم. یاد گرفتن اعضای بدن به انگلیسی بهویژه برای کودکان اهمیت زیادی دارد و معمولاً در کتابها و منابع آموزشی در سطوح مقدماتی لحاظ شده است. در این مطلب سعی کردیم کلمات را در قالب جمله و به کمک مثال آموزش دهیم تا یادگیری آنها آسانتر شود.
مطلبی که در بالا مطالعه کردید بخشی از مجموعه مطالب «مباحث متفرقه زبان انگلیسی» است. در ادامه، میتوانید فهرست این مطالب را ببینید:
- آموزش خواندن ساعت به انگلیسی – رایگان و به زبان ساده
- جواب دادن تلفن به انگلیسی + عبارت های مهم و کاربردی
- طرز صحیح نوشتن اعداد انگلیسی — با مثال و ساده
- آموزش اعداد به انگلیسی – با مثال و تمرین
- داستان کوتاه انگلیسی با افعال گذشته استمراری + ترجمه و نکات گرامری
- قواعد جمله سازی در انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ صوتی
- سیلاب در زبان انگلیسی چیست ؟ – توضیح به زبان ساده + مثال و تمرین
- اعضای خانواده به انگلیسی — به زبان ساده + مثال
- سلام و احوالپرسی به انگلیسی – به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- متن انگلیسی درباره تعطیلات تابستان + نمونه متن، ترجمه و بررسی اصطلاحات
- اصطلاحات رایج انگلیسی در رستوران – با معنی و مکالمه
- برای یادگیری زبان انگلیسی از کجا شروع کنیم ؟ — بهترین راهنمای رایگان
- ۳۰ روش تقویت مکالمه انگلیسی – راهنمای کامل و ساده
- نمونه ایمیل رسمی انگلیسی – قالب های متنوع، با ترجمه
- طریقه نوشتن ایمیل رسمی به انگلیسی – از صفر تا صد
- آموزش کمک خواستن به انگلیسی + نمونه مکالمه، مثال و تلفظ صوتی
- اصطلاحات رایج انگلیسی در بازرگانی – ۱۰۰ عبارت مهم با معنی
- کلمات پرکاربرد انگلیسی با معنی + 600 کلمه کاربردی و ضروری
- اعداد ترتیبی در انگلیسی — مثال و تمرین
- کاربرد ویرگول در زبان انگلیسی — کامل و با مثال
- کاربرد علامت سوال در زبان انگلیسی — به زبان ساده + مثال، تمرین و تلفظ
- بهترین کتاب گرامر زبان انگلیسی – معرفی 43 عنوان ضروری
- توصیف ظاهر افراد به انگلیسی – صفات ظاهری پرکاربرد + مثال و تمرین
- کشورها و ملیت ها به انگلیسی – توضیح گرامر ملیت + تمرین و تلفظ
- اعضای صورت به انگلیسی + مثال، مکالمه، تمرین، تلفظ و ترجمه فارسی
- مسافرت به انگلیسی — 7 روش استفاده در مکالمه + تلفظ و ترجمه فارسی
- آدرس دادن به انگلیسی — آموزش اصطلاحات رایج + مثال و تلفظ
- اجزای کلام در انگلیسی یا Parts of Speech چیست؟ — به زبان ساده + مثال
- اصول نامه نگاری انگلیسی – هر آنچه باید بدانید + مثال
- 150 ضرب المثل انگلیسی رایج و کاربردی که باید بدانید + ترجمه و تلفظ