چطور داستان کوتاه بنویسیم؟ تجربه یادگیری با آموزش های فرادرس
اگر از نویسنده یک داستان بپرسید چه آرزویی برای آنچه خلق کردهای داری، جواب بیشک این است: داستانی که خواننده را دنبال خود بکشاند. شاید نتوان نویسندهای یافت که از بازی کردن با جملات و در پسِ آن، ذهن خواننده لذت نبرد. وگرنه به سراغ جادوی کلمات و جملات نمیرفت. اما داستاننویسی به خصوص نوشتن داستان کوتاه با توجه به محدودیتهای زمانیاش، کار راحتی نیست.
یعنی علاوه بر استعداد اولیه و تمرین مستمر نیاز به ملزومات دیگری هم دارد. این گزارش، تجربه یادگیری یکی از کاربران «فرادرس» را مرور میکند که علاقهمند به داستاننویسی است و با نگارش تجربیات خود، دیگر علاقهمندان را از شیوه ورود به دنیای نویسندگان آگاه کرده است. از آنجا که حساب کاربری این کاربر با نام مستعار ساخته شده، در طول گزارش او را به نام کاربر «دال» میخوانیم.
داستان کوتاه چه نیست؟
داستان کوتاه، شرح وقایع و تجربیات شخصی نیست. خاطرهنویسی و قصهگویی هم نیست، چرا که توالی زمانی قصه را رعایت نمیکند. یعنی داستاننویس میتواند علاوه بر جملات، با عقربهها هم بازی کند و زمان را پیش و پس بکشد تا خواننده را با موقعیتهای غیرقابل پیشبینی مواجه کند.
«آموزش داستاننویسی - داستان کوتاه فرادرس» با حذف زواید از تعریفِ داستان کوتاه آغاز شده؛ «چه چیزهایی داستان کوتاه نیستند؟» مدرس این دوره آموزشی، چیزهایی را که داستان کوتاه نیست، کنار میزند. آنچه باقی میماند اجزایی است که اسکلت داستان کوتاه را میسازند. عناصری که حتما باید وجود داشته باشند یا به متن اضافه شوند تا بتوان به آن گفت «داستان کوتاه».
اما قبلتر در کتابهایی که «راهنمای داستاننویسی» نام گرفتهاند از سه عامل برترِ «علاقه»، «پشتکار» و « «شناخت عناصر داستان» نام برده شده. به گفته نویسندگان این کتب علاقه به داستاننویسی به قدری مهم است که در صورت نبودِ آن نوشتهای شکل نمیگیرد چه برسد به نویسنده. برای پرورش این علاقه هم باید پشتکار زیادی داشت.
خصوصیتی که کاربر «دال» تجربه خود را با تاکید بر آن آغاز کرده، همین است. او در اینستاگرام خود با نام کاربری short_stories76@ تجربیاتاش از نوشتن داستان کوتاه را به اشتراک گذاشته است. در آغاز، نویسندگی به خصوص داستان کوتاه را مهارتی جذاب دانسته و گفته انسانها میتوانند با کسب آن خواننده را غرق داستان خود کنند. در قدم بعد یادآوری کرده که داستاننویسی کار آسانی نیست و نیازهایی دارد.
نیازی که تنها با آموزش داستاننویسی برطرف نمیشود. مثلا برخی نویسندگان مراحلی برای داستاننویسی تعریف کردهاند که باید آنها را گام به گام پیش برد. شاید اولین تمرین برای ورود به این دنیای اعجابانگیز، عادت دادنِ خود به نوشتن باشد. کاری که نظمدهی به آن توانایی قابل توجهی در نویسنده ایجاد میکند. برای شروع میتوان به وقایعی که برای ما رخ داده، فکر کرد و روزانه آنها را روی کاغذ نوشت یا تایپ کرد.
این تمرین به صورت مداوم فرد را به نوشتن عادت میدهد. کاربر «دال» نیز در میانه راه توصیه کرده علاقهمندان به نویسندگی تفکرات و تخیلات خود را روی کاغذ بیاورند. او بر زیاد نوشتن تاکید کرده است و در پسِ این تاکید توضیح داده که نویسنده باید توانایی جذاب نوشتن داشته باشد و قادر باشد خواننده را در داستان غرق کند.
در بخش دیگری از تجربیات کاربر «دال» آمده:
با آنکه نویسندگی نیاز به نوشتن مداوم دارد، اما خواندن نیز بخش مهمی از تمرین برای نویسندگی را تشکیل میدهد. او میگوید: یک داستاننویس باید رمانها و داستانهای کوتاه بقیه نویسندگان ایرانی و خارجی را بخواند.
دلیل این پیشنهادِ کاربر «دال» بیشک افزایش دایره لغات و پرورش قدرت تخیل نویسنده در حال تمرین است. تجربیات و مشاهدات انسان میتوانند برای خلق داستان به او کمک کنند. مدرسان نویسندگی و نویسندگان بنام هم یکی از موثرترین منابع نوشتن را همین تجربیات و مشاهدات خواندهاند. در این راه حتی میتوان از تجربههای دیگران و شنیدن آنها نیز الهام گرفت و داستان نوشت.
تمامی این موارد به علاوه اصولی که برای نوشتن داستان کوتاه لازم است در دورههای آموزشی این هنر گنجانده شده است. همانطور که کاربر «دال» یادآور شده این دوره آموزشی به دو بخش مقدماتی و پیشرفته تقسیم شده است. مدرس این دوره، آموزش را با این سوال آغاز میکند: «چطور داستان را تعریف کنیم؟»
او از خصوصیات گفتوگو در داستان کوتاه میگوید. گفتوگوهایی که با ویژگی طبیعی بودن، کیفیت بالا و نویی خود بر غنای داستان ما میافزایند. مدرس یادآور میشود که گفتوگو در داستان کوتاه باید نمایانگر شخصیت افراد باشد و داستان را پیش ببرد به نحوی که خواننده در فضای داستان قرار بگیرد.
مدرس راههایی برای رسیدن به گفتوگوهای ناب به علاقهمندان پیشنهاد میکند. مثلا اینکه به مکالمات دیگران در تاکسی، فروشگاه و بقیه فضاهایی که حضور پیدا میکنید گوش بدهید. از آنجا که گفتوگو روح داستان شماست، استفاده از کلمات مناسب در آن بسیار اهمیت مییابد.
شاید به دلیل پرداختن به همین جزئیات و راهکارهاست که کاربر «دال»؛ یکی از علاقهمندان به نویسندگی از آموزشهای داستاننویسی «فرادرس» به عنوان دوره آموزشی «بینظیر» یاد کرده که مطالب آن گیرایی قابل توجهی دارد و بیننده را جذب خود میکند. کاربر «دال» در بخشی از تجربه یادگیری خود با اشاره به اینکه دوره دیدن باعث نمیشود شما نویسنده افسانهای شوید، آموزش داستاننویسی را برای آغاز و انجام این کار لازم دانسته.
به خصوص که به آموزشی مراجعه کنید که به صورت جامع به داستاننویسی پرداخته باشد. به طور مثال از تعریف داستان و طرح آغاز کرده باشد و حتی از ریزهکاریهای روایت کردنِ داستان جا نمانده باشد. درست است که پس از گذشت آن دو ساعت و سی دقیقه نخستِ آموزش، شما نمیتوانید یک شاهکار خلق کنید، اما با بسیاری از مباحث داستاننویسی آشنا شدهاید.
مثلا میدانید که برای تعریف داستان میتوانید از شیوه سوم شخص و همینطور شیوه اول شخص مفرد استفاده کنید. میدانید در کدامیک از این شیوهها میتوانید بیرون داستان بایستید و ماجراها را از تمام زوایا تماشا کنید و کجاها میتوانید در جلد یکی از اشخاص داستان بروید و شریک رخدادهایی بشوید که تا الان خیال کرده بودید.
تنه داستان و اجزای اصلی آن را میشناسید. پی میبرید که وجود «واقعه»، «هیجان»، «بحران»، «انتظار»، «اوج» و «گرهگشایی» در داستان کوتاه لازم است و نبود هر کدام از این اجزا کوشش شما برای نوشتن یک داستان خوب را کماثر میکند. حالا میتوانید تشخیص بدهید در کدام داستانها وقایع از اهمیت بیشتری برخوردارند و در کدامیک عواطف و هیجانات.
مطالب پیشنهادی برای مطالعه در زمینه «داستاننویسی به سبک پیکسار: داستانسرایی موثر، براساس بهترین فیلمهای پیکسار»:
- داستان نویسی به سبک پیکسار – بخش اول: انتخاب یک ایده
- داستان نویسی به سبک پیکسار — بخش دوم: ساخت کاراکترهای گیرا
- داستان نویسی به سبک پیکسار — بخش سوم: ایجاد حس همدردی
- داستان نویسی به سبک پیکسار — بخش چهارم: درام و تعارض
- داستان نویسی به سبک پیکسار — بخش پنجم: ساختار روایی پیکسار
- داستان نویسی به سبک پیکسار — بخش ششم: قالبریزی کاراکترها
- داستان نویسی به سبک پیکسار — بخش هفتم: شخصیتهای شرور
- داستان نویسی به سبک پیکسار — بخش هشتم: توسعه یک ایده
- داستان نویسی به سبک پیکسار — بخش نهم: پایانبندیها
- داستان نویسی به سبک پیکسار — بخش دهم: درونمایه
شما یاد میگیرید چطور برشی از زندگی را با در هم تنیدن حوادث به نمایش بگذارید، اما تمام اتفاقات داستان را یکهو روی دایره نریزید. بلکه خواننده را روی رشته «انتظار» معلق بگذارید و اطلاعات را با قطرهچکان در داستان خود پخش کنید. وقتی که جوهرِ آن اطلاعات دارد روی جملات رگرگ میشود، بیهوا نقطه اوج را رو کنید. همان زمانی که خواننده دارد حس میکند از یک چرخ و فلکِ چند ده متری با سرعت به سمتِ زمین کشیده میشود.
این احوال را شما با هنرِ خود خلق کردهاید. با این حساب کدام خوانندهای حاضر است داستانی را که شما نوشتهاید بگذارد زمین؟
سلام.به داستان کوتاه علاقمندم.سال۷۶ یک داستان کوتاه نوشتم داخل روزنامه چاپ شد
الان دوست دارم دباره بنویسم.مطالب درمورد نوشتن داستان کوتاه ،حس نوشتن را درمن زنده کرد.