۲۸۰ اصطلاح لاتین — همراه تلفظ، معنی و توضیحات
زبان لاتین چیست و چه نقشی در دانش زبانی امروز ما دارد؟ در میان متنهای انگلیسی که پیرامون موضوعات حقوقی، پزشکی، تاریخی، فلسفی، منطقی، جغرافیایی و زیستشناختی هستند، گاهی عبارتهای عجیب و غریبی دیده میشود که اغلب به صورت کژنویس یا ایتالیک قید شدهاند؛ گاهی به صورت خلاصه و کوتهنوشت (abbreviation) آمدهاند؛ گاهی جمله کاملی هستند که از شخصیتی تاریخی نقل شدهاند و گاهی، گویا نقل دستوری عجیبی، مثل حرف اضافه یا حرف ربط یا متمم یا شبهجمله را بازی میکنند. برخی از این عبارتها نیز در زبان انگلیسی و حتی فارسی بسیار شهرت یافتهاند (مثلاً «وتو»، «a.m»، «p.m»، «re»…)، بی آن که معنای دقیق آنها را در زبان لاتین متوجه شده باشیم.
تقریباً نمیتوان هیچ کدام از متنهای تخصصی انگلیسی را خواند، بی آنکه با چنین واژگانی برخورد داشته باشیم و به خصوص، آنجا که این هر اصطلاح لاتین معنای خاصی در متن را تداعی کنند، درک اشتباه یکی از آنها میتوان فهم مخاطب از کل متن را مختل کند. این عبارتهای عجیب ولی پرکاربرد، اغلب به زبان لاتین هستند و کژنویسبودن آنها نشانهای است بر این که با کلمه معمول انگلیسی مواجه نیستیم.
کاربرد عبارتهایی به عنوان اصطلاح لاتین در انگلیسی شبیه کاربرد کلمات مطنطن و سنگین عربی در میان متن فارسی است؛ تصور کنید با زبان فارسی آشنایی چندانی ندارید و بخواهید متنی پر از عبارتهایی شبیه «دفع دخل مقدر» و «اسقاط کافه خیارات» و «کان لم یکن» و غیره را بخوانید و متوجه شوید.
با وجود اهمیتی که آموختن مقدماتی درباره لاتین و دستکم چندتایی اصطلاح لاتین در میان متنهای تخصصی برای اهل فرهنگ و علم دارد، متأسفانه تا کنون هیچ راهنمای فارسی برای این عبارتها در فارسی نگاشته نشده و معنی اغلب آنها را نمیتوانید در جای دیگر پیدا کنید. در اینجا ۲۸۰ اصطلاح لاتین را که پرکابرد و مشهور هستند و ممکن است در متنهای انگلیسی ببینید، همراه با برخی نمونهها و توضیحات ضروری آوردهایم که امیدواریم برای همه علاقهمندان به تقویت زبان تخصصی و فنی مفید باشد.
در ادامه اصطلاح لاتین بر اساس حرف آغازین دستهبندی شدهاند. بعد از هر عبارت ابتدا تلفظ رایج آن آمده است. تلفظ برخی کلمات گاهی مطابق تلفظ لاتین کلاسیک، گاهی مطابق تلفظ لاتین جدید و گاهی مطابق تلفظ رایج در انگلیسی ذکر شدهاند؛ سپس معنی هر اصطلاح لاتین آمده است. گاهی که نگارش اصطلاح لاتین به صورت کوتهنوشت رایج شده، صورت کامل آن نیز در ادامه آمده و در مواردی، مثالها یا توضیحاتی برای فهم بهتر مفهوم آن اصطلاح لاتین اضافه شده است. این مقاله منبع مختصر ولی فراگیری است برای علاقهمندان به گستردهتر کردن دانش زبانی به خصوص برای درک مطالب و نگارش متنهای علمی، فلسفی، حقوقی و تاریخی به زبان انگلیسی که همیشه یکی دو اصطلاح لاتین در آنها دیده میشود. اگر میخواهید بیشتر با تاریخ و قدمت زبان لاتین آشنا شوید، مقاله «آشنایی مقدماتی با زبان لاتین» را در مجله فرادرس مطالعه کنید.
A
a contrario
- تلفظ: ا کونتراریو
- معنی: از سوی مقابل
- توضیح: اصطلاح لاتین a contrario نمونهای مشهور از عباراتی است که گاهی معادل فرانسه آن «au contraire» هم به معنای «از سوی دیگر» به کار میرود، اما کاربرد آنها نسبت به معادل انگلیسی «on the contrary» جنبه طعنهآمیز و پررنگتری دارد.
a fortiori
- تلفظ: ا فورتیوری
- معنی: از طریق قویتر، به طریق اولی
- توضیح: استدلال به طریق اولی «Argumentum a fortiori» که به دو صورت «a maiore ad minus» و «a minore ad maius» به کار میرود.
a maiore ad minus
- تلفظ: ا مایوره اد مینوس
- معنی: از کل به جزء
- توضیح: شکلی از «قیاس به طریقه اولی» (argumentum a fortiori) در منطق که بر مبنای حجیت گزارهای کلی، درستی گزارهای جزئی را اثبات میکند. مثلاً اگر «پرندگان پر دارند» (گزاره کلی) و «کبوتر پرنده است» (گزاره جزئی)، آنگاه میتوانیم بگوییم «به طریقه اولی، کبوتر پر دارد». این شیوه استدلال را «a maiore ad minus» مینامیم.
a minore ad maius
- تلفظ: ا مینوره اد مایوس
- معنی: از جزء به کل
- توضیح: شکل دیگری از «قیاس به طریقه اولی» (argumentum a fortiori) در منطق که بر مبنای حجیت گزارهای جزئی، درستی گزارهای کلی را اثبات میکند. مثلاً اگر «بد زبانی و فحاشی» نکوهیده باشد، «کتک زدن و تنبیه بدنی» نیز به طریقه اولی نکوهیده است.
a posteriori
- تلفظ: ا پوستریوری
- معنی: پسینی
- توضیح: اشاره به دانش پسینی یا حصولی یا تجربی؛ در معرفتشناسی دانشی که درستیاش با کمک تجربه بیرونی مشخص میشود.
a priori
- تلفظ: ا پریوری
- معنی: پیشینی
- توضیح: اشاره به دانش پیشینی یا حضوری؛ در معرفتشناسی دانشی که درستیاش بینیاز از تجربه بیرونی مشخص میشود.
ab absurdo
- تلفظ: اب ابسوردو
- معنی: از [فرط] پوچی
- توضیح: این اصطلاح برای مغالطه «توسل به تمسخر» به کار میرود؛ یعنی وقتی کسی استدلال طرف مقابل را «پوچ و تمسخرآمیز» ارزیابی میکند تا سخن او را بیارزش نشان دهد، مرتکب مغالطه «ab absurdo» شده. این اصطلاح را نباید با اصطلاح «reductio ad absurdum» (تعلیق به محال) اشتباه گرفت که استدلال منطقی درستی است.
ab aeterno
- تلفظ: اب ایترنو
- معنی: از ازل
ab antiquo
- تلفظ: اب انتیکو
- معنی: از قدیم
ab hinc/ abhinc
- تلفظ: اب هینک
- معنی: از این پس
ab imo pectore
- تلفظ: اب ایمو پکتوره
- معنی: از عمق سینه
- توضیح: در پایانبندی نامهها، به معنای «احترامات فائقه» و «ارادت تام» و «تصدق» به کار میرود.
ab inconvenienti
- تلفظ: اب اینکونونیهنتی
- معنی: از [سر] دردسر
- توضیح: مغالطه توسل به نتایج (argumentum ad consequentiam) که نوعی مغالطه علّی است؛ طوری که از دردسرساز بودن نتایج ادعا نتیجه میگیرند که آن ادعا نادرست است. مثلاً اگر بگوییم «احتمال برخورد نظامی کم است، چون نتایج فاجعهباری در پی دارد» مرتکب مغالطه «ab inconvenienti» شدهایم.
ab initio
- تلفظ: اب اینتیو
- معنی: از آغاز
ab origine
- تلفظ: اب اوریجینه
- معنی: از اصل، اصلاً
- توضیح: ریشه واژه aboriginal به معنی بومی است.
ab uno disce omnes
- تلفظ: اب اونو دیشه اومنس
- معنی: از یکی قیاس کل بگیر!
- توضیح: معادل «مشت نمونه خروار» در فارسی است.
absit iniuria
- تلفظ: ابسیت اینیوریا
- معنی:بی منظور، بی اهانت
- توضیح: تعارفی که در هنگام نقد طرف مقابل به کار میرود؛ یعنی «قصد توهین ندارم» یا معادل انگلیسی آن «no offense».
absit invidia
- تلفظ: ابسیت اینویدیا
- معنی: بی رشک، بی حسد
- توضیح: تعارفی که در هنگام تحسین طرف مقابل به کار میرود؛ معادل «گوش شیطان کر» یا «چشم حسود کور» در فارسی.
absit omen
- تلفظ: ابسیت اومن
- معنی: بی تعبیر، بی پیآمد
- توضیح: تعارفی که در هنگام نقل واقعهای ناخوشآیند به کار میرود، به این امید که آن واقعه محقق نشود؛ معادل «خدای نکرده» در فارسی.
absolvo
- تلفظ: ابسولوو
- معنی: تبرئه کردم
- توضیح: عبارتی که قاضی (یا روحانی) برای اعلام حکم برائت متهم (یا گناهکار) به زبان میآورد.
Acta non verba
- تلفظ: اکتا نون وربا
- معنی: عمل، نه قول!
- توضیح: معادل «دوصد گفته چون نیم کردار نی» یا «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست»
actiones secundum fidei
- تلفظ: اکتیونس سکوندوم فیدهی
- معنی: اعمال در پی عقاید
- توضیح: به این معنی به کار میرود که عقاید هر کس اعمال او را شکل میدهد.
actus non facit reum nisi mens sit rea
- تلفظ: اکتوس نون فاچیت ریوم نیسی منس سیت ریا
- معنی: اعمال کسی را گناهکار نمیکند، مگر به نیت
- توضیح: معادل «الاعمال بالنیات»؛ قاعدهای حقوقی «Mens rea» (عنصر روانی جرم) در جرمشناسی برگرفته از همین عبارت است.
actus reus
- تلفظ: اکتوس ریوس
- معنی: عمل مجرمانه
ad absurdum
- تلفظ: اد ابسوردوم
- معنی: به محال
- توضیح: در منطق، اشاره به مهمل یا پوچ بودن عبارتی دارد. استدلال منطقی «تعلیق به محال» (Reductio ad absurdum) برآمده از همین اصطلاح است. در این شیوه استدلال، تلاش میشود نتایج ناممکن، متناقض و غیرعملی گزارهای نشان داده شود، تا عدم صدق آن گزاره معلوم شود. شیوه استدلال برهان خلف در ریاضیات مبتنی بر همین شیوه استدلال «تعلیق به محال» بنا میشود.
ad hoc
- تلفظ: اد هوک
- معنی: تک کاره، فاقد عمومیت، برای همین مورد
- توضیح: اشاره به چیزی که موقتی و برای مأموریتی خاص در نظر گرفته شده.
- مثال: ad hoc committee: شورای موقت
ad hominem
- تلفظ: اد هومینم
- معنی: به شخص
- توضیح: مغالطهای منطقی به نام «توسل به شخص» (argumentum ad hominem) که به جای نقد استدلال طرف مقابل، خود گوینده را تحقیر یا تمسخر میکند. شکل دیگری از این مغالطه «خودت چی؟» (Tu quoque) است که یعنی دستاویز کردن اشتباه طرف مقابل برای ناشنیده گرفتن نقدی که طرح کرده.
ad honorem
- تلفظ: اد هونورم
- معنی: برای افتخار
- توضیح: برای توصیف فعالیتهای خیرخواهانه و رایگانی به کار میرود.
ad infinitum
- تلفظ: اد اینفینیتوم
- معنی: تا همیشه
- در استدلال ریاضی و فلسفی، برای توصیف وضعیتی که همواره صادق است به کار میرود. نیز برای توصیف فرایند یا اندازهای نامحدود. به علاوه، عبارت «argumentum ad infinitum» مغالطهای منطقی است که در فارسی «مغالطه تکرار» (تکرار ادعا) نامیده میشود.
- مثال: The perimeter of a fractal may be iteratively drawn ad infinitum: محیط برخالها میتواند تا بینهایت مکرر شود.
ad kalendas graecas
- تلفظ: اد کالنداس گریکاس
- معنی: به وقت کالندای یونانیان
- توضیح: روز نخست ماه قمری در تقویم روم باستان کالندا نامیده میشد؛ اما در تقویم یونانی چنین روزی وجود نداشت. این عبارت و معادلهای آن در سایر زبانهای رومی (ایتالیایی: alle calende greche، فرانسه: aux calendes grecques، پرتغالی: às calendas gregas، رومانیایی: la calendele grecești، اسپانیایی: hasta las calendas griegas) برای اشاره به زمانی ناممکن و ناموقوف به کار میرود؛ درست شبیه «وقت گل نی» در فارسی.
Ad lib
ad libitum
- تلفظ: اد لیبیتوم
- معنی: با کمال میل
- توضیح: تعارفی است که به معنی «اطاعت میشود» و «چنانچه میل شماست» به کار میرود.
ad loc
ad locum
- تلفظ: اد لوکوم
- معنی: در اینجا
- توضیح: برای اشاره به جای خاصی در متن مورد ارجاع استفاده میشود.
ad mortem
- تلفظ: اد مورتم
- مهعنی: در مرگ
- توضیح: اصطلاح پزشکی که برای اعلام مرگ بیمار استفاده میشود.
ad nauseam
- تلفظ: اد نائوسیام
- مهعنی: تا [حد] تهوع
- توضیح: به عنوان بدیلی طعنهآمیز برای نامیدن مغالطه منطقی تکرار (argumentum ad infinitum) به کار میرود. به این معنی که مدعی به جای استدلال منطقی، ادعای خود را آن قدر تکرار میکند که موجب تهوع شنونده میشود.
ad pedem litterae
- تلفظ: اد پدم لیترایی
- معنی: تا پای نوشته
- توضیح: به معنی «دقیقاً مطابق متن» به کار میرود.
ad rem
- تلفظ: اد رم
- معنی: به موقع، به جا
- توضیح: برای توصیف اشارهای که به موقع طرح شده به کار میرود.
ad undas
- تلفظ: اد اونداس
- معنی: به موجها
- توضیح: به معنی «به درک»، «به جهنم» به کار میرود.
Addendum
- تلفظ: ادندوم
- معنی: ضمیمه
adsum
- تلفظ: ادسوم
- معنی: حاضرم
- توضیح: به معنی «حاضر هستم»، «اینجا هستم» و در تقابل با «absum» (غایب هستم) به کار میرود.
adversus solem ne loquitor
- تلفظ: اد-ورسوس سولم نه لوکیتور
- معنی: آفتاب را انکار مکن!
- توضیح: در مقام استدلال علیه کسی که بینات روشن را رد میکند، گفته میشود؛ شبیه «آفتاب آمد دلیل آفتاب».
advocatus diaboli
- تلفظ: ادووکاتوس دیابولی
- معنی: وکیل مدافع شیطان
- توضیح: کسی که برای سنجیدن قوت و صحت استدلال طرف مقابل، مدام استشکال و اشکالتراشی منطقی علیه او طرح میکند؛ به این ترتیب اگر اشکالی در ادعا یا استدلال طرف مقابل وجود داشته باشد، به لطف استشکالات طرح شده از سوی «advocates diaboli» این اشکالات آشکار میشود.
agenda (pl.)
- تلفظ: اجندا
- معنی: چیزهایی که باید بررسی/اعمال/انجام شوند.
- توضیح: این کلمه جمع agendum است و باید در معنای جمع به کار رود. کاربرد آن در معنای مفرد نادرست است.
algor mortis
- تلفظ: الگور مورتیس
- معنی: سرمای مرگ
- توضیح: سرد شدن بدن پس از مرگ
alias
- تلفظ: الیاس
- معنی: جای دیگر، گاهی اوقات
- توضیح: برای نشان دادن نام متفاوت یا ثانویه چیزی یا کسی به کار میرود.
alma mater
- تلفظ: الما ماتر
- معنی: مام مولد، مام شیرده
- توضیح: این اصطلاح برای نامیدن دانشگاه محل تحصیل به کار میرود. مثلاً اگر کسی به دانشگاه محل تحصیلش بازگردد، میگوید به «alma mater» خود بازگشته است.
Alter ego
- تلفظ: التر ایگو
- معنی: خود دیگر، روی دیگر، چهره دیگر
- توضیح: برای توصیف خلقیات چندگانه یا چهره متفاوت شخص به کار میرود.
Alumnus/ alumna
- تلفظ: الومنوس/الومنا
- معنی: شاگرد
- توضیح: این عبارت برای هر کدام از فارغالتحصیلان دانشگاهی خاص به کار میرود و جمع آن نیز «alumni» است.
amicus curiae
- تلفظ: امیکوس کوریایی
- معنی: دوست دادگاه
- توضیح: مشاور یا کارشناسی که طرف مشهورت دادگاه قرار میگیرد.
Amicus Plato, sed magis amica veritas
- تلفظ: امیکوس پلاتو، سد مجیس امیکا وریتاس
- معنی: افلاطون را دوست دارم؛ اما حقیقت را بیشتر.
- توضیح: عبارتی مشهور که در معنی اولویت حقیقت بر دوستی به کار میرود. این عبارت منتسب به ارسطو (در اخلاق نیکوماخوسی) و راجر بیکن (در اثر کبیر، بخش نخست، فصل پنج) است. آیزاک نیوتون و میگل دوسروانتس نیز در آثار خود این عبارت را به کار بردهاند.
amor et melle et felle est fecundissimus
- تلفظ: امور ات مِلّه ات فِلّه است فکوندیسّیموس
- معنی: عشق با شهد و زهر آمیخته است.
- توضیح: اصطلاح لاتین، مشابه بیت سعدی: «روزگار عشق شیرین، شهد ِ فائق مینمود/ باز دانستم که شهدآلوده زهر ِ ناب داشت».
anglice
- تلفظ: انگلیکای
- مهعنی: انگلیسی
- توضیح: این اصطلاح پیش از نگارش شکل انگلیسیشده واژگان زبانهای دیگر به کار میرود.
.A.D
anno domini/ Anno Domini Nostri Jesu Christi
- تلفظ: انّو دومینی/ انّو دومینی نوستری یسو کریستی
- معنی: سالهای سَروَر/ سالهای سرور ما عیسی مسیح
- توضیح: به معنی سالهای پس از میلاد مسیح به کار میرود.
- مثال: birth 11 AD: تولد سال ۱۱ میلادی
annus horribilis
- تلفظ: انّوس هوریبیلیس
- معنی: سال بد
annus mirabilis
- تلفظ: انّوس میرابیلیس
- معنی: سال خوب
annus terribilis
- تلفظ: انّوس تریبیلیس
- معنی: سال درد
.a.c
ante cibum
- تلفظ: انته چیبوم
- معنی: پیش از غذا
- توضیح: اصطلاح پزشکی که برای تجویز دارو یا عملی خاص پیش از صرف غذا به کار میرود.
ante litteram
- تلفظ: انته لیترام
- معنی: پیش از واژه
- توضیح: برای اطلاق صفتی به شخصی به کار میرود که قبل از ابداع آن صفت، واجد چنان شرایطی بوده است.
- مثال: Alan Turing was a computer scientist ante litteram: آلن تورینگ پیش از آن که واژه کامپیوتر ابداع شود، دانشمند کامپیوتر بود.
.a.m
ante meridiem
- تلفظ: انته مریدیوم
- معنی: پیش از نیمروز
- توضیح: meridiem هم به معنی نیمروز یا ظهر به کار میرود و هم به معنی نصفالنهار مبدأ. معنی تحتاللفظی آن همان نیمروز/نصفالنهار است.
- مثال: 09:00 am: ساعت نُه صبح
ante mortem
- تلفظ: انته مورتم
- معنی: پیش از مرگ
.a.p
ante prandium
- تلفظ: انته پراندیوم
- معنی: پیش از نهار
- توضیح: اصطلاح پزشکی که برای تجویز دارو یا عملی خاص پیش از صرف نهار به کار میرود.
apud
- تلفظ: اپود
- معنی: نزد ِ (در آثار ِ)
- توضیح: برای ارجاع به اثری به کار میرود که کسی به جز نویسنده اصلی، آن را نقل یا گزارش کرده است.
- مثال: Jones apud Smith: جونز در اثر اسمیت
aq
aqua
- تلفظ: اکوا
- معنی: آب
- توضیح: نام فنی و اصطلاح لاتین برای آب
aqua fortis
- تلفظ: اکوا فورتیس
- معنی: آب قوی
- توضیح: نام فنی اسید نیتریک
aqua pura
- تلفظ: اکوا پورا
- معنی: آب خالص
- توضیح: آب مقطر، آب تمیز، آب پاک
aqua regia
- تلفظ: اکوا رجیا
- معنی: آب سلطانی
- توضیح: نام فنی تیزاب سلطانی، ترکیب نیتریک اسید و کلریدریک اسید که میتواند طلا و پلاتین را هم حل کند.
aqua vitae
- تلفظ: اکوا ویتای
- معنی: آب حیات
- توضیح: در بسیاری از فرهنگها به مسکرات تقطیرشده اطلاق میشده.
arare litus
- تلفظ: اراره لیتوس
- معنی: شخم زدن ساحل
- توضیح: کنایه از کار بیحاصل است؛ معادل «آب در هاون کوفتن» و «باد در الک بیختن» و «نقش بر آب زدن».
arcus senilis
- تلفظ: ارکوس سنیلیس
- معنی: هلال پیری
- توضیح: هلالی مات که گرد قرنیه سالخوردگان پیدا میشود.
Arguendo
- تلفظ: ارگندو
- معنی: از سر استدلال
- توضیح: برای اشاره به کاری که صرفاً از سر باز کردن بحث انجام میشود.
- مثال: let us assume, arguendo, that your claim is correct: بیایید فرض کنیم، از سر استدلال، که ادعای شما درست باشد.
argumentum
- تلفظ: ارگومنتوم
- معنی: مباحثه، استیناف، اقامه دلیل
- توضیح: معمولاً برای اشاره به نام شیوههای استدلال و نیز مغالطات منطقی به کار میرود.
ars gratia artis
- تلفظ: ارس گراتیا ارتیس
- معنی: هنر برای هنر
- توضیح: هنری که متعهد به نظامهای فکری خارجی نباشد و تنها برای مقاصد زیباشناختی پدید آمده باشد.
auctores varii
- تلفظ: اوکتورس واریئی
- معنی: نویسندگان بسیار
- توضیح: در کتابنگاری برای اشاره به آثاری استفاده میشود که بیش از سه نویسنده داشته باشند.
audi alteram partem
- تلفظ: ائودی الترام پارتم
- معنی: سخن طرف دیگر را بشنو
- توضیح: قاعدهای قانونی در نفی «یک طرفه به نزد قاضی رفتن» که میگوید باید مدعیات دو طرف را بررسی کرد».
aurora australis
- تلفظ: اورورا اوسترالیاس
- معنی: شفق جنوبی
aurora borealis
- تتوضیح: لفظ: اورورا بوریالیس
- معنی: شفق شمالی
B, C, D
barba crescit caput nescit
- تلفظ: باربا کرشیت کاپوت نشیت
- معنی: ریش بلند میشود، سر نه
- توضیح: یعنی کسی که ریش بلندتر دارد، لزوماً عقل بیشتری ندارد.
bis
- تلفظ: بیس
- معنی: دوباره، تکرار
- توضیح: برای تأکید بر تکرار عبارتی (مثلاً در سرود) به کار میرود.
bid
bis in die
- تلفظ: بیس این دیه
- معنی: دو بار در روز
- توضیح: اصطلاح پزشکی برای تجویز دارو یا عملی خاص که باید دو بار در روز انجام شود.
bona fide
- تلفظ: بونا فیده، بونا فاید، بونا فایده
- معنی: به نیت خیر
- توضیح: در کاربرد امروزی معادل «sincerely» به کار میرود. این کلمه در وجه مجرور یا اضافی به کار میرود. وجه نهادی یا فاعلی آن «Bona fides» میشود که به معنی «نیت خیر» است. صورت جمع آن نیز «bonis fidebus» خواهد شد.
bona officia
- تلفظ: بونا اوفیچیا
- معنی: خدمات صادقانه
- توضیح: به پیشنهاد میانجیگری یک کشور میان دو کشور متخاصم گفته میشود.
brutum fulmen
- تلفظ: بروتوم فولمن
- معنی: طبل توخالی
- توضیح: به تهدید پوچ یا حکم بیاثر قضایی گفته میشود.
Caesar non supra grammaticos
- تلفظ: کایسر نون سوپرا گراماتیکوس
- معنی: زور قیصر به دستور زبان نمیرسد
- توضیح: مثل و اصطلاح لاتین برای توصیف محدودیت قدرت سیاسی.
calamus gladio fortiori
- تلفظ: کالاموس گلادیو فورتیوری
- معنی: قلم بر شمشیر پیروز است
camera obscura
- تلفظ: کمرا اوبسکیورا
- معنی: اتاق تاریک
- توضیح: اتاقی تاریک با سوراخی منفرد که تصویر فضای بیرون روی دیوار مقابل سوراخ نقش میبست. طرح اولیه دوربین عکاسی و واژه انگلیسی «camera» از همین «اتاق تاریک» اخذ شدهاند.
Cane Nero magna bella Persica
- تلفظ: کانه نرو ماگنا بلا پرسیکا
- معنی: نرون! از جنگهای بزرگ ایرانیان بگو
- توضیح: این اصطلاح لاتین را به معنای طعنهآمیز و طنازانهاش به کار میبرند، چون دقیقاً همین کلمات در زبان ایتالیایی معاصر این معنی را میدهد: «سگ سیاه هلوی خوشگل را میخورد».
canis canem edit
- تلفظ: کانیس کانم ادیت
- معنی: سگ سگ را میخورد
- توضیح: به وضعیت آشفتهای که هیچ کس در امان نیست گفته میشود؛ معادل «شیر تو شیر».
caput mortuum
- تلفظ: کاپوت مورتوئوم
- معنی: کله مرده
- توضیح: در علم کیمیای قدیم به خاکستر یا تهمانده بیفایده از واکنشهای شیمیایی گفته میشد. به علاوه به پیشمادههای کمارزش اطلاق میشود. معادل «علف خرس».
carpe diem
- تلفظ: کارپه دیم
- معنی: روز را دریاب!
- توضیح: عبارتی که معمولاً روی ساعتها (به خصوص ساعتهای آفتابی) مینگارند؛ در اهمیت دریافتن قدر وقت و در لحظه زیستن.
carpe noctem
- تلفظ: کارپه نوکتم
- معنی: شب را دریاب!
- توضیح: مشابه اصطلاح «Carpe diem»، اما جهت کاربرد حین فعالیتهای شبانه. این شعار به خصوص در حین «ماراتن مسیه» (رصد رقابتی آسمان شب توسط منجمان غیرحرفهای) یا فعالیتهای شبانه دیگر به کار میرود.
casus belli
- تلفظ: کاسوس بلی
- معنی: دلیل جنگ
- توضیح: به رویدادی که وقوع آن انگیزه جنگی را فراهم کرده باشد، گفته میشود.
Cave
- تلفظ: کاوه!
- معنی: بپا!
- توضیح: معمولاً میان پزشکان برای هشدار و تحذیر دادن (مثلاً حین عمل جراحی) استفاده میشود.
ceteris paribus
- تلفظ: چتریس پاریبوس
- معنی: همچنین برای باقی
- توضیح: برای تأکید بر یکسان بودن شرایط در موارد آتی به کار میرود.
cp
Ceteris paribus/ caeteris paribus
- تلفظ: چتریس پاریبوس
- معنی: ثبوت شرایط دیگر
- توضیح: نظریاتی غیردقیق که تنها در صورت ثبوت شرایط مختلف درست کار میکنند و در صورت تغییر شرایط بیرونی، ممکن است جواب متفاوتی به دست دهند. این اصطلاح به خصوص درباره برخی نظریات و فرضیات علوم انسانی (اقتصاد، جامعهشناسی، روانشناسی،…) و زیستشناسی به کار میرود که رفتار دقیقهای ندارند.
.ca. / c
circa
- تلفظ: چیرکا/سیرکا
- معنی: حدود
- مثال: death c. 77 ad: مرگ حدود سال ۷۷ میلادی
cogito ergo sum
- تلفظ: کوگیتو ارگو سوم/کوجیتو ارگو سوم
- معنی: میاندیشم، پس هستم
- توضیح: استدلال عقلگرایانهای که رنه دکارت، فیلسوف فرانسوی، برای اثبات وجود خود به کار برد.
.comb. nov
combinatio nova
- تلفظ: کومبیناتیو نوا
- معنی: ترکیب جدید
- توضیح: در علوم زیستی، وقتی پژوهشگران گروههای پیشتر ردهبندی شده جانداران را به شکلی جدید کنار هم قرار میدهند و دستهای جدید تعریف میکنند و برای آن نام جدیدی اختیار میکنند، به این نامگذاری نو، «combinatio nova» میگویند.
communis opinion
- تلفظ: کومونیس اوپینیون
- معنی: عقل سلیم
.cf
confer
- تلفظ: کونفر
- معنی: رجوع و قیاس، نزد هم آوردن
- توضیح: معمولاً در فارسی از کوتهنوشت رک. و قس. برای «رجوع کنید» و «قیاس کنید» استفاده میشود
- مثال: .page 12 cf: صفحه ۱۲ را ببینید
contra vim mortis non crescit herba in hortis
یا
contra vim mortis non crescit saliva in hortis
- تلفظ: کونترا ویم مورتیس نون کرشیت هربا این هورتیس / کونترا ویم مورتیس نون کرشیت سالیوا این هورتیس
- معنی: در هیچ باغی علفی نمیروید که دوای مرگ باشد.
- توضیح: مثل رایج در بسیاری از کتابهای پزشکی
corrigenda
- تلفظ: کوریجندا / کوریگندا
- معنی: غلطنامه. مفرد آن به شکل corrigendum به کار میرود.
corruptio optimi pessima
- تلفظ: کوروپتیو اوپتیمی پسّیما
- معنی: بدترین فساد، فساد بهترینهاست.
- توضیح: معادل زبانزد «هرچه بگندد نمکش میزنند/ وای به روزی که بگندد نمک».
corruptissima re publica plurimae leges
- تلفظ: کوروپتیسّیما ره پوبلیکا پلورمیای لگس
- معنی: وقتی جمهوری فاسد شود، قوانین زیاد میشوند
creatio ex nihilo
- تلفظ: کریاتیو اکس نیکیلو
- معنی: خلقت از هیچ
- توضیح: مفهومی فلسفی و الهیاتی درباره خلقت جهان از سوی خدای علتالعلل و واجبالوجود.
cucullus non facit monachum
- تلفظ: کوکولوس نون فاچیت موناکوم
- معنی: دستار کسی را شیخ نمیکند.
- توضیح: جملهای که شکسپیر در «شب دوازدهم» آورده است.
cui bono
- تلفظ: کوی بونو
- معنی: که را خوش میآید؟
- توضیح: مثلی در تحقیقات جنایی که نشان میدهد هر که از پیشآمدی ناگوار سود ببرد، احتمالاً در آن پیشآمد مقصر بوده است.
culpa
- تلفظ: کولپا
- معنی: خطا، جرم
cura te ipsum
- تلفظ: کورا ته ایپسوم
- معنی: خودت را بپا!
- توضیح: توصیهای به پزشکان و هر قشر دیگری که باید اول مراقب تندرستی و سلامت خود باشند تا بتوانند به سلامت دیگران بپردازند.
.C.V
curriculum vitae
- تلفظ: کوریکولوم ویتای
- معنی: چرخه زندگی
- توضیح: به معنی کارنامه و چکیده تجربیات هر شخص به کار میرود.
damnatio memoriae
- تلفظ: دمناتیو مموریای
- معنی: لعن خاطرات
- توضیح: پاک کردن نام و خاطرات و یادبودها و هر چیزی که یادآور افراد طرد شده از جامعه و سیاست باشد؛ طوری که انگار هرگز وجود نداشتهاند.
data venia
- تلفظ: داتا ونیا
- معنی: با احترام
- توضیح: قبل از اظهار عدم توافق با نظر دیگری، برای حفظ احترام، ذکر میشود.
de dicto
- تلفظ: ده دیکتو
- معنی: درباره قول، معنوی
- توضیح: وقتی درباره ماهیت معنوی موضوعی صحبت میکنیم، از این اصطلاح بهره میبریم.
de facto
- تلفظ: ده فکتو
- معنی: در عمل
- توضیح: به چیزی، کسی یا حکومتی که در عمل اجرا میشود یا قدرت را در دست دارد، گفته میشود؛ گرچه از نظر اداری یا قانونی بلا وجه باشد.
de jure
- تلفظ: ده یوره/ ده جوره
- معنی: در قانون، رسمی
- توضیح: به چیزی، کسی یا حکومتی که در قانون باید اجرا شود یا قدرت را در دست داشته باشد، گفته میشود؛ گرچه در عمل خاموش باشد.
de novo
- تلفظ: ده نووو
- معنی: از نو
- توضیح: در قانون، این اصطلاح به معنی محاکمه مجدد است. در زیستشناسی به معنی ترکیب یا جهش جدید است. در اقتصاد نیز این اصطلاح به معنی شرکتهای نوپا و نیز بانکهایی با سابقه کمتر از پنج سال است.
de re
- تلفظ: ده ره
- معنی: درباره شیء، مادی
- توضیح: وقتی درباره ماهیت مادی موضوعی صحبت میکنیم، از این اصطلاح بهره میبریم.
.dto
dito
- تلفظ: دیتو
- معنی: ایضاً، همچنین
divide et impera
- تلفظ: دیویده ات ایمپرا
- معنی: تفرقه افکن و حکومت کن!
- توضیح: پندی رومی که از قول یولیوس کایسر، لوئی یازدهم و نیکولو ماکیاولی نقل شده است.
Dixi
- تلفظ: دیکسی
- معنی: گفتم!
- توضیح: این عبارت وقتی به کار میرود که گویندهای پس از پایان استدلال خود، سخن خود را به پایان میبرد.
dixit
- تلفظ: دیکسیت
- معنی: گفت
- توضیح: برای نقل قول از کسی دیگر به کار میرود.
- مثال: ["...", ...] dixit: […«…»] چنین گفت.
dura mater
- تلفظ: دورا ماتر
- معنی: مادر سخت
- توضیح: به پوشش خارجی مغز گفته میشود.
E
e causa ignota
- تلفظ: ا کائوسا ایگنوتا
- معنی: به دلیل ناشناخته
- توضیح: در پزشکی زمانی به کار میرود که علت اصلی عارضهای ناشناخته باشد.
ego
- تلفظ: ایگو / اگو
- معنی: من، انانیت
- توضیح: برای تأکید بر مفهوم «من» یا «ضمیر درونی» به کار میرود.
.e.g
ejusdem generis یا exempli gratia
- تلفظ: اکسمپلی گراتیا / ایوسدم گنریس
- معنی: از جمله، مانند
- مثال: roman writers, e.g. Pliny the Elder: نویسندگان رومی، از جمله پلینی کبیر
Emeritus
- تلفظ: امریتوس
- معنی: کارآزموده، کهنهسرباز، بازنشسته
- توضیح: به مقام بازنشستهای که جایگاه اداری سابق را ندارد گفته میشود. مثلاً «استاد بازنشسته» یا «professor emeritus»
eo ipso
- تلفظ: ایو ایپسو
- معنی: فی نفسه، بنا بر خودش
- توضیح: اصطلاح فنی در فلسفه و حقوق به معنایی معادل «فی نفسه». معنای آن شبیه اصطلاح «ipso facto» است.
- مثال: The fact that I am does not eo ipso mean that I think: این حقیقت که من هستم فی نفسه به این معنی نیست که میاندیشم.
ergo
- تلفظ: ارگو
- معنی: بنابراین، در نتیجه، آن گاه
- توضیح: در متون ادبی و فلسفی کار میرود.
- مثال: There is no accusation, ergo no need to defend: هیچ اتهامی نیست، در نتیجه نیازی به دفاع نیست.
errare humanum est
- تلفظ: اراره هومانوم است
- معنی: انسان جایزالخطاست
Erratum
- تلفظ: اراتوم
- معنی: اشتباهات
- توضیح: به معنای غلطنامه یا فهرست اشتباهاتی که باید تصحیح شوند، به کار میرود.
& یا et
- تلفظ: ات
- معنی: و
- توضیح: علامت & یا امپرساند، شکل تغییریافتهای از نگارش واژه لاتین et به معنی «وَ» است.
.et al
et alii / et alibi
- تلفظ: ات الیئی / ات الیبی
- معنی: و دیگران، و همکاران (et alii) / و جاهای دیگر (et alibi)
- توضیح: عبارت «et al.» به عنوان مخفف «et alii» در ارجاعات علمی برای ذکر نام چند نویسنده، پس از نام نویسنده اول و به جای نام نویسندگان دوم و سوم و… میآید. این کوتهنوشت به عنوان مخفف عبارت «et alibi» به ندرت به معنی «جاهای دیگر»، در کاربردی شبیه عبارت «» به کار میرود.
- مثال: result of Alpher et al: نتایج آلفر و همکارانش
.etc
et cetera
- تلفظ: ات چترا / ات سترا
- معنی: و غیره، و دیگران
- توضیح: به همان معنایی به کار میرود که در فارسی «و غیره» را به کار میبریم.
- مثال: .men, orcs, elves etc: مردمان، دیوان، پریان و غیره
et pass
et passim
- تلفظ: ات پسیم
- معنی: و سراسر
- توضیح: در ارجاعدهی پس از اشاره به شماره صفحه خاصی در مرجع به کار میرود تا نشان دهد باقی اطلاعات در صفحات بعد آمده است.
et seq
et sequens
- تلفظ: ات سکوئنس
- معنی: و در ادامه
ex ante
- تلفظ: اکس آنته
- معنی: از پیش
- توضیح: پیشبینی شده، پیشاپیش
ex libris
- تلفظ: اکس لیبریس
- معنی: از کتابخانه، متعلق به کتابخانه
- توضیح: برای نشاندار کردن کتابهای متعلق به کتابخانهای شخصی یا عمومی به کار میرود. کتابی که مهر ex libris خورده، یعنی متعلق به کتابخانه است.
- مثال: ex libris university of tehran: از کتابخانه دانشگاه تهران
ex post facto
- تلفظ: اکس پوست فکتو
- معنی: عطف به ما سبق
ex situ
- تلفظ: اکس سیتو
- معنی: از جا برآمده
ex tempore
- تلفظ: اکس تمپورا
- معنی: از اکنون
F, G, H, I
.ff
foliae
- تلفظ: فولیای
- معنی: برگهها، اوراق
- توضیح: برای ارجاع به صفحات پیاپی از متن به کار میرود.
- مثال: sea pages ff. 12: صفحه ۱۲ و برگهای بعد از آن را ببینید
.f
folio
- تلفظ: فولیو
- معنی: برگه، ورق
- توضیح: برای ارجاع به صفحهای از متن و پشت آن به کار میرود.
- مثال: see pages f. 12: صفحه ۱۲ و پشتش را ببینید
gratis gratia
- تلفظ: گراتیس گراتیا
- معنی: از سر لطف
- توضیح: به مفهوم رایگانی به کار میرود.
hac lege
- تلفظ: هاک لگه
- معنی: با قانون فعلی
homo homini lupus
- تلفظ: هومو هومینی لوپوس
- معنی: انسان گرگ انسان است
- توضیح: این عبارت را نخستین بار پلوتس (Plautus) در رساله Asinaria به این صورت به کار برد: «lupus est homo homini»؛ اما شکل کنونی آن را هابز (Hobbes) در لویاتان (Leviathan) پیرامون سرشت طبیعی انسان آورده است.
homo unius libri
- تلفظ: هومو اونیوس لیبری
- معنی: انسان تک کتابی
- توضیح: چنانچه توماس آکویناس (Thomas Aquinas) گفته: «Hominem unius libri timeo» (از انسان تک کتابی میترسم).
.h.s
hora somni
- تلفظ: هورا سومنی
- معنی: در ساعت خواب
- توضیح: عبارت پزشکی برای تجویز دارو یا عملی که باید در ساعت خواب مصرف یا انجام شود.
ibid
ibidem
- تلفظ: ایبیدم
- معنی: در همان جای قبلی
- توضیح: در ارجاع دهی به منابع، برای تکرر ارجاع به منبعی واحد به کار میرود.
id
- تلفظ: اید
- معنی: آن
- توضیح: در اصطلاحشناسی روانکاوانه، بخشی از شخصیت که رفتار ناخودآگاه و غریزی دارد.
.i.e
id est
- تلفظ: اید است
- معنی: آن است، که یعنی
- توضیح: برای افزودن توضیح و توصیف بیشتر پس از عبارتی اولیه به کار میرود.
id
idem
- تلفظ: ایدم
- معنی: همان
.ign
ignotus
- تلفظ: ایگنوتوس
- معنی: ناشناس، ناشناخته
in actu
- تلفظ: این اکتو
- معنی: در عمل، در واقع
in esse
- تلفظ: این اتسه
- معنی: موجود، بالفعل
.i.f
in fine
- تلفظ: این فینه
- معنی: در پایان
in flagranti delicto
- تلفظ: این فلاگرانتی دلیگتو
- معنی: در حین ارتکاب جرم
in hoc sensu,/in sensu hoc
- تلفظ: این هوک سنسو / این سنسو هوک
- معنی: در این معنا
in ictu oculi
- تلفظ: این ایکتو اوکولی
- معنی: در چشم به هم زدنی
.i.o
in illo ordine
- تلفظ: این ایلو اوردینه
- معنی: به ترتیب، به همین ترتیب
- توضیح: اصطلاح جدیداً رایج شده در متون دانشگاهی.
in loco parentis
- تلفظ: این لوکو پرنتیس
- معنی: نزد والدین
in natura
- تلفظ: این ناتورای
- معنی: در طبیعت
in nuce
- تلفظ: این نوچه
- معنی: به طور خلاصه
in posso
- تلفظ: این پوتسو
- معنی: بالقوه
in re
- تلفظ: این ره
- معنی: مرتبط با، در رابطه با
- توضیح: معمولاً در پاسخ به مکاتبات یا مباحثات سابق به کار میرود و معمولا به شکل RE به کار میرود؛ به ویژه در پاسخ به نامههای الکترونیک.
- مثال: in re: last letter: مرتبط با مکاتبه اخیر
in situ
- تلفظ: این سیتو
- معنی: بر جای
in toto
- تلفظ: این توتو
- معنی: در کل
in vitro
- تلفظ: این ویترو
- معنی: در شیشه
- توضیح: در متنهای زیستشناختی، به آزمایشهایی زیستی که در محیط مصنوعی (شیشهای) انجام میشوند، اطلاق میشود.
in vivo
- تلفظ: این ویوو
- معنی: در زیوه
- توضیح: در متنهای زیستشناختی، به آزمایشهایی زیستی که در محیط زنده (درون یاخته یا بافت) انجام میشوند، اطلاق میشود.
.Incert. sed
incertae sedis
- تلفظ: اینچرتای سدیس / اینسرتای سدیس
- معنی: مرتبط با جایگاه نامشخص
- توضیح: در زیستشناسی برای جاندارانی که ردهبندی مشخصی ندارند، از این عبارت استفاده میکنند.
.inst
instante mense
- تلفظ: اینستنته منسه
- معنی: ماه حاضر، برج حاضر
- توضیح: در نامهنگاری به معنای ماه حاضر استفاده میشود.
- مثال: Thank you for your letter of the 17th inst: ممنون بابت نامه شما به تاریخ هفدهم ماه حاضر
intelligenti pauca
- تلفظ: اینتلیگنتی پائوکا
- معنی: عاقل را اشارتی کافی است.
- توضیح: معادل عبارت «در خانه اگر کس است، یک حرف بس است» یا «العاقل یکفیه اشاره».
inter alia
- تلفظ: اینتر الیا
- معنی: از میان چیزهای دیگر
ipso facto
- تلفظ: ایپسو فکتو
- معنی: بالفعل، فینفسه
ipso iure
- تلفظ: ایپسو یوره
- معنی: طبق قانون
ita vero
- تلفظ: ایتا ورو
- معنی: پس همین طور است
- توضیح: به معنای «بله» و «آری» و در مقام تأیید به کار میرود.
L, M, N, O
lapsus calami
- تلفظ: لپسوس کلمی
- معنی: سهوالقلم
lapsus linguae
- تلفظ: لپسوس لینگوای
- معنی: لغزش زبان
lapsus memoriae
- تلفظ: لپسوس مموریای
- معنی: خطای حافظه
lb
Libra
- تلفظ: لیبرا
- معنی: ترازو
- توضیح: کوتهنوشت «lb» به عنوان واحد وزن، پوند، به کار میرود.
lingua franca
- تلفظ: لینگوا فرانکا
- معنی: زبان فرانسه
- توضیح: به طور عام، به هر زبانی که میان چند قوم و کشور مختلف به عنوان زبان میانجی یا زبان واسط به کار میرود، اطلاق میشود.
livor mortis
- تلفظ: لیوور مورتیس
- معنی: کبودی مرگ
- توضیح: سیاه شدن بدن پس از مرگ
lorem ipsum
- تلفظ: لورم ایپسوم
- معنی: خود درد
- توضیح: تکهای از متن برگرفته از رساله «مرزهای نیکی و پلشتی» (De Finibus Bonorum et Malorum) اثر کیکرو (Cicero) که به عنوان پرکننده آزمایشی فضای گرافیک در طراحی صفحات استفاده میشود. هجای نخست «lorem» نیز افتاده است و در حقیقت «dolorem» بوده است.
magister dixit
- تلفظ: مگیستر دیکسیت
- معنی: معلم چنین گفت
- توضیح: عبارتی رایج در ارجاع به گفتههای ارسطو، معلم اول.
magnum opus
- تلفظ: مگنوم اوپوس
- معنی: شاهکار، کار بزرگ، اثر بزرگ
MD
Medicinae Doctor
- تلفظ: مدیچینای دکتر / مدیسینای دکتر
- معنی: استاد پزشکی
- توضیح: به دارنده مدرک پزشکی عمومی اطلاق میشود.
Ma
Megannum/ Mega annum
- تلفظ: مگانّوم / مگا آنّوم
- معنی: میلیون سال
memento
- تلفظ: ممنتو
- معنی: به یاد آر!
- توضیح: نشانی برای یادآوری و تذکر
memo
memorandum
- تلفظ: مموراندوم
- معنی: تذکاریه
mens sana in corpora sano
- تلفظ: منس سانا این کورپورا سانو
- معنی: عقل سالم در بدن سالم
modus operandi
- تلفظ: مودوس اوپراندی
- معنی: طرز کار
moratorium
- تلفظ: موراتوریوم
- معنی: استمهال، مهلتجویی
- توضیح: این اصطلاح در ادبیات سیاسی آمریکا رایج است و اصلاً، صورت آمریکایی برساخته از واژه لاتین «mora» به معنی مهلت است.
mors certa, hora incerta / mors certa vita incerta
- تلفظ: مورس کرتا هورا اینکرتا / مورس چرتا ویتا اینچرتا
- معنی: مرگ قطعی است، زمانش قطعی نیست. / مرگ قطعی است، زندگی قطعی نیست.
nanos gigantum humeris insidentes
- تلفظ: نانوس گیگانتوم هومریس اینسیدنتس
- معنی: کوتولهها بر شانه غولها ایستادهاند.
- توضیح: استعاره ایستادن بر شانه غول به معنی بناکردن دانش و تجربه جدید بر پایه دانش و تجربه پیشینیان است، چنانچه نیوتون نیز گفته بود: «اگر دوردستها را دیدم، چون بر شانه غولها ایستادم».
n.p.o
nil per os
- تلفظ: نیل پر اوس
- معنی: از راه دهان، هیچ!؛ از راه دهان، نه!
- توضیح: اصطلاحی پزشکی برای پرهیز دادن بیمار از خوردن و آشامیدن یا منع مصرف دهانی دارو.
nil/nihil
- تلفظ: نیل / نیکیل
- معنی: هیچ
- توضیح: تلفظ این واژه لاتین در لهجه کلیسایی و نو، /نیکیل/ است. حرف h در اینجا صدای /ک/ دارد.
Nosce te Ipsum
- تلفظ: نوشه ته ایپسوم
- معنی: خودت را بشناس
- توضیح: اصطلاح لاتین برگرفته از عبارت یونانی γνῶθι σεαυτόν (تلفظ: گنوثی سیوتون) که یکی از سه آموزه حک شده بر معبد دلفی بود. این عبارت گاهی به صورت temet nosce (تلفظ: تمت نوشه، به همین معنی) نیز دیده میشود.
nomen dubium
- تلفظ: نومن دوبیوم
- معنی: نام مشکوک
- توضیح: نامی علم در زیستشناسی که ارجاع دقیقی به نمونه مشخصی نداشته باشد.
.n.n
nomen nominandum
- تلفظ: نومن نومیناندوم
- معنی: گمنام، ناشناخته
- توضیح: برای مواقعی که قرار نیست نام اصلی کسی مشخص شود یا اصلاً نام اصلی معلوم نیست، به کار میرود.
- مثال: .the Ikhwan Al-Safa (brethren of purity) n.n: اخوانالصفا (برادران صافی) که گمنام اند
nomen nudum
- تلفظ: نومن نودوم
- معنی: نام بیپشتیبان
- توضیح: نامی علمی در زیستشناسی که شرایط دقیق و درست نامهای علمی را نداشته باشد.
non scholae sed vitae (discimus)
- تلفظ: نون اسکولای سد ویتای (دیشیموس)
- معنی: نه برای مدرسه که برای زندگی (میآموزیم)
.n.b
nota bene
- تلفظ: نوتا بنه
- معنی: قابل توجه، توجه کنید!
omne vivum ex ovo
- تلفظ: اومنه ویووم اکس اوو
- معنی: هر چیز زندهای از تخم در میآید
- توضیح: مفهومی بنیادی در زیستشناسی نوین که لویی پاستور در سال ۱۸۵۹ در تقابل با نظریه سنتی خلقالساعه طرح کرد.
omnibus
- تلفظ: اومنیبوس
- معنی: همگانی، جامع، تألیف، جُنگ
- توضیح: هم به معنی وسیله نقلیه عمومی به کار میرود، هم به معنی برنامه همگانی، هم به معنی جُنگ یا مجموعه آثار
.op. cit
opere citato
- تلفظ: اوپرا چیتاتو / اوپرا سیتاتو
- معنی: کار ارجاعشده
- توضیح: در ارجاعنویسی، وقتی میخواهیم به منبعی بلافاصله ارجاع دوباره دهیم، از این کوتهنوشت استفاده میکنیم.
Opus Dei
- تلفظ: اوپوس دئی
- معنی: کار خدا
P
pace
- تلفظ: پاچه
- معنی: صورت اضافی از «pax» (صلح)؛ به معنی «با صلح»، «به سلامت».
pace tua
- تلفظ: پاچه توا
- معنی: با اجازه تو، با سلامت تو
palma non sine pulvere
- تلفظ: پالما نون سینه پولوره
- معنی: نابرده رنج، گنج میسر نمیشود.
par
- تلفظ: پار
- معنی: برابر
para bellum
- تلفظ: پارا بلوم!
- معنی: جنگ را آماده شو!
Per
- تلفظ: پر
- معنی: بر، به ازای
.p.a
per annum
- تلفظ: پر انّوم
- معنی: سالانه
per capita
- تلفظ: پر کپیتا
- معنی: سرانه
.p.d
per diem
- تلفظ: پر دیم
- معنی: روزانه
.pm
per mensem
- تلفظ: پر منسم
- معنی: ماهانه
.p.o
per os
- تلفظ: پر اوس
- معنی: از راه دهان
- توضیح: اصطلاح پزشکی برای داروهایی که باید از راه دهان مصرف شوند.
.p.r
per rectum
- تلفظ: پر رکتوم
- معنی: از راه مقعد
- توضیح: اصطلاح پزشکی برای داروهایی که باید از راه مقعد مصرف شوند.
per se
- تلفظ: پر سه
- معنی: در نفس خود، فی نفسه، به خودی خود
Ph.D یا PhD
philosophiae doctor
- تلفظ: فیلوسوفیای دکتر
- معنی: استاد فلسفه
- توضیح: به دارنده عالیترین سطح تحصیلات در دانشگاه گفته میشود.
.pl
pluralis
- تلفظ: پلورالیس
- معنی: جمع
- توضیح: برای تأکید بر کلماتی که از نظر دستوری شمار جمع دارند، به کار میرود.
.p.c
post cibum
- تلفظ: پوست چیبوم
- معنی: پس از غذا
- توضیح: اصطلاح پزشکی که برای تجویز دارو یا عملی خاص پیش از صرف غذا به کار میرود.
p.m
post meridiem
- تلفظ: پوست مریدیوم
- معنی: پس از نیم روز
- مثال: 09:00p.m: ساعت نُه بعد از ظهر
post mortem
- تلفظ: پوست مورتم
- معنی: پس از واقعه، پس از مرگ
- توضیح: به جز معانی مستقیم، از قبیل «تشریح جسد، پس از مرگ»، در معنای استعاری «وارسی حادثه پس از وقوع» به کار میرود.
post partum
- تلفظ: پوست پارتوم
- معنی: پس از زایمان
.p.s
post scriptum
- تلفظ: پوست سْکریپتوم
- معنی: پینوشت، پانوشت
- توضیح: وقتی متن اصلی تمام شده و سخنی خارج از بافتار به انتهای آن ضمیمه میشود، به کار میرود. در فارسی گاهی به صورت پ.ن. میآید.
primus inter pare
- تلفظ: پریموس اینتر پاره
- معنی: متقدم میان گروه برابر
- توضیح: وقتی میان گروهی که همگی همعنان هستند، شخصی به عنوان سخنگو یا دبیر یا سرآمد انتخاب میشود، به رابطه میان این شخص با دیگران چنین صفتی اطلاق میشود.
pro bono
- تلفظ: پرو بونو
- معنی: خدمت رایگانی
- توضیح: مثلاً برای خدمات وکلای تسخیری در آمریکا از این اصطلاح استفاده میشود.
pro parte
- تلفظ: پرو پارته
- معنی: در قسمتی
- توضیح: در ردهبندی زیستشناختی، برای اشاره به بخشی از یک گروه خاص اطلاق میشود.
.p.p
pro persona / per procura
- تلفظ: پرو پرسونا / پرو پروکورا
- معنی: به نیابت
- توضیح: وقتی کسی به نیابت یا وکالت از دیگری، سندی را امضاء میکند، این اصطلاح به کار میرود.
prox. mense
proxima mense
- تلفظ: پروکسیما منسه
- معنی: ماه آینده، برج آینده
- توضیح: در نامهنگاری به معنای ماه آینده استفاده میشود.
Q, R, S
.q.e.d
qoud erat demonstrandum
- تلفظ: کود ارات دمونستراندوم
- معنی: آنچه باید تبیین میشود، آنچه باید اثبات میشد
- توضیح: اصطلاح لاتین که برای اشاره به ادعا یا استنتاجی به کار میرود که قرار بوده تبیین و تشریح شود. معمولاً در پایان اثباتی ریاضی نوشته میشود.
.q.e
qoud est
- تلفظ: کود است
- معنی: که یعنی
- توضیح: شبیه .i.e برای توصیف بیشتر موردی که پیشتر نام برده شده، به کار میرود.
.q.v. / qq.v
qoud vide/qoud videas / quae vide
- تلفظ: کود ویده / کود ویدیاس / کوای ویده
- معنی: نگاه کنید به؛ رجوع کنید به
quid pro quo
- تلفظ: کید پرو کو
- معنی: در عوض، پایاپای
- توضیح: در زبان انگلیسی گاهی به جای پوند استرلینگ از اصطلاح «quid» به معنی «چیز» استفاده میشود.
rara avis / rarissima avis
- تلفظ: رارا اویس / راریتسیما اویس
- معنی: مرغ نادر، قوی سیاه، پدیده شاذ
- توضیح: پدیدهای بسیار نامحتمل و نامنتظر
Re
in re
- تلفظ: این ره
- معنی: مرتبط با، در رابطه با
- توضیح: معمولاً در پاسخ به مکاتبات یا مباحثات سابق به کار میرود.
- مثال: re: last letter: مرتبط با مکاتبه اخیر
referenda
- تلفظ: رفرندا
- معنی: ارجاع به مردم
- توضیح: واژه «referendum» صورت مجعول مفرد از همین اصطلاح لاتین است.
R.I.P. / RIP
requiescat in pace
- تلفظ: رکیسکات این پاچه
- معنی: روانش شاد
- توضیح: اصطلاح لاتین که معمولاً پس از ذکر نام درگذشتگان به کار میرود و گاهی به اشتباه آن را معادل «rest in peace» در انگلیسی میپندارند.
res gestae
- تلفظ: رس جستای
- معنی: کارهای انجام شده
rigor mortis
- تلفظ: ریگور مورتیس
- معنی: جمود نعشی
- توضیح: سخت شدن ماهیچههای جسد پس مدتی بعد از مرگ
SHT
salvo honoris titulo
- تلفظ: سالوو هونوریس تیتولو
- معنی: خدمت آن جناب؛ محضر جناب…
- توضیح: وقتی به کار میرود که قرار است شخصی را با عنوان نامعلوم مورد خطاب قرار دهیم.
scilicet/scirelicet
- تلفظ: شیلیچت / شیرلیچت
- معنی: میتوان این را دانست
- توضیح: در معنای «به عبارت دیگر» به کار میرود.
scio me nihil scire
- تلفظ: شیو مه نیکیل شیره
- معنی: میدانم که هیچ نمیدانم
Sensu
- تلفظ: سنسو
- معنی: طبق ِ، به روایت ِ
- توضیح: زمانی که از مفهوم یا عبارت یا اصطلاحی نام میبریم، در حالی که منظور استفاده خاص شخصی از آن مفهوم است، از این عبارت استفاده میکنیم.
- مثال: Evolution sensu pre-Darwinian biologists is more about development of an individual: تکامل به روایت زیستشناسان پیش از داروین، بیشتر به معنی تکوین فردی خاص است.
sensu lato
- تلفظ: سنسو لاتو
- معنی: در معنای اعم، در معنای فراگیر
- توضیح: وقتی عبارتی چند معنای مختلف دارد و منظور ما ذکر عامترین و فراگیرترین معنای آن باشد، از این اصطلاح استفاده میکنیم.
sensu stricto
- تلفظ: سنسو سْتریکتو
- معنی: در معنای اخص
- توضیح: وقتی عبارتی چند معنای مختلف دارد و منظور ما ذکر خاصترین و بستهترین معنای آن باشد، از این اصطلاح استفاده میکنیم.
.s.h
in hoc sensu,/in sensu hoc
- تلفظ: این هوک سنوس / این سنسو هوک
- معنی: در این معنا
- توضیح: کوتهنویس اخیراً رایجشده در فضای دانشگاهی که مفهوم آن «در این معنا» است.
sic
- تلفظ: سیک
- معنی: چنانچه، مطابق اصل
- توضیح: وقتی به کار میرود که عبارتی با صورت نادرست از محلی دیگر نقل میشود؛ برای تأکید بر این که نادرستنویسی عبارت منطبق بر خطای منبع اصلی است.
.s.a
sine anno
- تلفظ: سینه انّو
- معنی: بی سال
- توضیح: وقتی به منبعی ارجاع میدهیم که فاقد تاریخ انتشار است، از این اصطلاح استفاده میکنیم.
sine die
- تلفظ: سینه دیه
- معنی: بی روز
- توضیح: قرار بدون مشخص کردن تاریخ دقیق؛ در ادبیات حقوقی معاصر زمانی این اصطلاح (به صورت «adjournment sine die») به کار میرود که دادگاه کار بیشتری برای انجام و بررسی نداشته باشد.
.s.l
sine loco
- تلفظ: سینه لوکو
- معنی: بی مکان
- توضیح: وقتی به منبعی ارجاع میدهیم که فاقد محل انتشار است، از این اصطلاح استفاده میکنیم.
.s.l. et a
sine locu et anno
- تلفظ: سینه لوکو ات انّو
- معنی: بدون محل تاریخ
- توضیح: در ارجاعات و کتابنگاری، برای اشاره به منابعی که محل نشر و تاریخ نشر مشخصی ندارند به کار میرود.
.s.n
sine nomine
- تلفظ: سینه نومینه
- معنی: بی نام، بی ناشر
- توضیح: وقتی به منبعی ارجاع میدهیم که نام نویسنده یا ناشر آن مشخص نیست، از این اصطلاح لاتین استفاده میکنیم.
sine qua non
- تلفظ: سینه کوا نون
- معنی: بدون آن هرگز!
- توضیح: به معنای غیر قابل اجتناب به کار میرود.
S.T.T.L
sit tibi terra levis
- تلفظ: سیت تیبی ترّا لهویس
- معنی: خاک بر تو خوش باد
- توضیح: عبارتی که برای افراد در گذشته استفاده میشود.
.sp.n. / sp. nov
species nova
- تلفظ: سْپچیس نوا
- معنی: گونه جدید
- توضیح: در زیستشناسی وقتی گونه جدیدی برای نخستین بار معرفی و توصیف میشود، از این اصطلاح لاتین برای اشاره به آن استفاده میشود.
status quo
- تلفظ: سْتاتوس کو
- معنی: وضعیت کنونی
stet
- تلفظ: سْتت
- معنی: باشد، بماند
- توضیح: برای پرهیز از در نظر گرفتن علامتها و یادداشتهای ویراستار به کار میرود.
.s.a
sub anno
- تلفظ: سوب انّو
- معنی: به سال
- توضیح: در سالنامهها برای نمایش تاریخ وقایع از این عبارت استفاده میشود.
sub iudice
- تلفظ: سوب یودیچه
- معنی: تحت قضاوت
- توضیح: پرونده یا موضوعی که هنوز حکم قطعی نپذیرفته.
T, U, V
tabula rasa
- تلفظ: تابولا راسا
- معنی: تخته سپید
- توضیح: جان لاک (John Locke) از این اصطلاح لاتین برای توصیف ذهن بکر آدمی در بدو تولد و پیش از آموزشهای آتی استفاده کرد.
taliter qualiter
- تلفظ: تالیتر کالیتر
- معنی: تا حدودی
tempus fugit
- تلفظ: تمپوس فوگیت / تمپوس فوجیت
- معنی: زمان میگریزد
- توضیح: اصطلاح لاتین معادل «وقت طلاست!»
.t.i.d
Ter in die
- تلفظ: تر این دیه
- معنی: سه بار در روز
- توضیح: اصطلاح لاتین در پزشکی برای تجویز دارو یا عملی خاص که باید سه بار در روز انجام شود.
Temet nosce
- تلفظ: تمت نوشه
- معنی: خودت را بشناس
- توضیح: این اصطلاح لاتین برگرفته از عبارت یونانی γνῶθι σεαυτόν (تلفظ: گنوثی سیوتون) است که یکی از سه آموزه حک شده بر معبد دلفی بود. این عبارت گاهی به صورت nosce te ipsum (تلفظ: نوشه ته ایپسوم، به همین معنی) نیز در لاتین دیده میشود.
terra firma
- تلفظ: ترّا فیرما
- معنی: زمین سخت
- توضیح: در لاتین غالباً برای اشاره به قارهها (در برابر جزایر) به کار میرود؛ همین اصطلاح لاتین در زبانهای دیگر به معنایی استعاری برای بنیاد محکم نظری به کار میرود.
Tu quoque
- تلفظ: تو کوکه
- معنی: خودت نیز
- توضیح: شکلی از مغالطه «توسل به شخص» (argumentum ad hominem) که در برابر انتقادات منتقدان، اشتباهات منتقد را یادآوری میکنند.
ult. mense
ultima mense
- تلفظ: اولتیما منسه
- معنی: ماه اخیر، برج اخیر
- توضیح: این اصطلاح لاتین در نامهنگاری به معنای ماه/برج اخیر استفاده میشود.
ultra vires
- تلفظ: اولترا ویرس
- معنی: فراتر از ید قدرت
ut supra
- تلفظ: اوت سوپرا
- معنی: مثل بالا
vel non
- تلفظ: ول نون
- معنی: یا نه
- مثال: this action turns upon whether the claimant was the deceased's grandson vel non: این اقدام بسته این است که مدعی نوه مرحوم بوده باشد، یا نه.
vera causa
- تلفظ: ورا کاؤسا
- معنی: علت اصلی
verba ex ore
- تلفظ: وربا اکس اوره
- معنی: نقل دقیق
verbatim
- تلفظ: ورباتیم
- معنی: واژه به واژه، نقل دقیق
.v.g. / v.gr
verbi gratia
- تلفظ: وربی گراتیا
- معنی: برای مثال
.vs
versus
- تلفظ: ورسوس
- معنی: در برابر، مقابل
- توضیح: اصطلاح لاتین که برای نشان دادن تقابل دو مفهوم یا نام یا واژه به کار میرود.
- مثال: Asians vs. Europeans: آسیاییها در برابر اروپاییها
Veto
- تلفظ: وتو
- معنی: منع میکنم، قدغن میکنم
- توضیح: در ادبیات سیاسی به معنی فرمان منع یا توقف از سوی قدرتی واحد به کار میرود.
via
- تلفظ: ویا
- معنی: از راه/ از طریق
via media
- تلفظ: ویا مدیا
- معنی: میانهروی
Vice
- تلفظ: ویچه / وایس
- معنی: جایگزین
vice versa
- تلفظ: ویچه ورسا / وایس ورسا
- معنی: برعکس، از سوی دیگر
Vide
- تلفظ: ویده
- معنی: ببینید، رجوع کنید
.v.i
vide infra
- تلفظ: ویده اینفرا
- معنی: پایین را ببینید
.v.s
vide supra
- تلفظ: ویده سوپرا
- معنی: بالا را ببینید
.viz
videlicet
- تلفظ: ویدهلیچت
- معنی: میتوان چنین دید، به عبارت دیگر
- توضیح: اصطلاح لاتین به معنای «به عبارت دیگر» که کوتهنوشت در حقیقت باید viet نوشته میشد، اما از آنجا که عبارت et در لاتین میانه گاهی به شکل & نوشته میشده و & نیز شبیه ƺ (شکلی از حرف z) به نظر میرسید، viet در عمل به تبدیل شده.
vox populi
- تلفظ: ووکس پوپولی
- معنی: صدای مردم
سلام واحترام ممنونم از تعلیم وتشریح جالبتون