آشنایی مقدماتی با زبان لاتین — برای علاقهمندان زبان، تاریخ و علوم
کمابیش همه نام زبان لاتین را بارها شنیدهاند و اغلب مردم هم تصور میکنند میدانند زبان لاتین چیست. بسیاری فکر میکنند این زبان نام دیگر زبان انگلیسی یا اصطلاحی برای زبانهای اروپایی است. برخی هم تصور میکنند لاتین هم زبان یونانی است و عدهای هم فکر میکنند زبان لاتین یعنی زبان رایج در کشورهای آمریکای لاتین؛ اما زبان لاتین دقیقا هیچ کدام از اینها نیست. زبان لاتین زمانی دراز، یعنی از دوره روم باستان تا اواخر سدههای میانه زبان رسمی و واسط در بیشتر سرزمینهای اروپایی بود؛ اما امروز زبانی پیوسته به تاریخ محسوب میشود که البته همچنان در عرصههایی از قبیل علم و فرهنگ و تاریخ اهمیت دارد و البته، میان گروهی معدود و محدود از آدمهای علاقهمند به گذشته، گویشورانی هم دارد. بیایید با زبان لاتین بیشتر آشنا شویم!
اگر به متنهای انگلیسی، به خصوص متنهای علمی و تخصصی، دقت کرده باشید، در میانه این متنها گاهی عباراتی عجیب و غریب مثل i.e.، etc.، et al.… به کار میرود که تقریباً همهجا به صورت کژنویس یا ایتالیک از کلمات معمول تفکیک شدهاند. این عبارتها در اصل از زبانی دیگر وارد انگلیسی شدهاند و ادامه سنتی قدیمی در نگارش رسمی متنهای علمی و ادبی و حقوقی در سرزمینهای اروپایی هستند؛ سنتی که تا چند سده پیش زنده بود و تنها زبان لاتین را شایسته و واجد کیفیات ضروری برای نگارش متنهای جدی میدانست.
طی این چند سده، به تدریج زبانهایی که زیر سیطره لاتین، به عنوان «زبان محلی» و «زبان عامیانه» شناخته میشدند، جایگاه جدیدی برای خود پیدا کردند. نخستین متنهای مهم علمی و ادبی غیر لاتین به زبانهای هلندی و ایتالیایی نوشته شد، سپس زبان فرانسه جایگاه خود را برکشید. در جزیره بریتانیا نیز زبان لاتین ابتدا جایگاه خود را به زبان فرانسه واگذار کرد و سرانجام، طی سده اخیر، زبان انگلیسی از زیر سیطره رسمی زبان فرانسه هم خارج شد و سرانجام به جایگاهی شبیه جایگاه زبان لاتین در چند سده پیشتر دست یافت. با وجود این، هنوز هم زبان انگلیسی مشحون از واژهها و عبارات لاتین است.
اغلب کلماتی که در زبان انگلیسی به کار میروند، از لاتین وارد انگلیسی شدهاند. برای مثال تقریباً تمام افعال باقاعده انگلیسی اصلاً لاتین هستند و تنها افعال «سره» در زبان انگلیسی، همان افعالی هستند که به عنوان «افعال بیقاعده» شناخته میشوند. این وضعیت تقریباً شبیه انبوه کلمات عربی است که در زبان فارسی جذب شدهاند؛ اما بجز واژگان معمولی لاتین که جذب انگلیسی شدهاند، اصطلاحات مختلفی هم هستند که کاربرد آنها در زبان انگلیسی روزمره رایج نیست و دقیقاً با همان شکل و شمایل لاتینی در میانه متن به کار میروند تا ظاهر و ساختار متن را شبیه لاتین کنند.
باز هم درست مثل زمانی که در متنهای فارسی به عبارات عربی خاصی مثل «معهذا/معذلک»، «کان لم یکن»، «اسقاط کافه خیارات» و «دفع دخل مقدر» برمیخوریم. شاید کاربرد این عبارات عربی بجز متنهای خیلی خاص حقوقی و فقهی در فارسی رایج نباشد، اما گرایش مشابهی به حذف عبارات لاتین و «سرهگرایی» در انگلیسی وجود ندارد؛ بنابراین در بسیاری از متنهای تخصصی انگلیسی همچنان با عبارتهای لاتینی روبهرو میشویم که به صورت کژنویس از کلمات اطراف خود متمایز شدهاند. آموختن معنا و کاربرد دقیق این عبارات برای هر کسی که در پی کسب مهارت در کاربرد تخصصی زبان انگلیسی است، ضروری است. در ابتدا به تاریخچهای از زبان لاتین و جایگاه تاریخی و فعلی آن خواهیم پرداخت و در مقالهای مجزا، به فهرستی از مهمترین عبارات لاتین رایج افتاده در متنهای انگلیسی و مفهوم و کاربرد آنها میپردازیم.
آشنایی با زبان لاتین
اگر بخواهیم بگوییم زبان لاتین دقیقاً چیست و از کجا آمده، باید به دامنهای تاریخی اشاره کنیم که قدیمیترین بقایای یافتهشده از آن حدود ۲۸۰۰ سال قدمت دارند و سر دیگر بازه تاریخی آن به همین امروز میرسد؛ بنابراین وقتی میگوییم «لاتین» باید مشخص کنیم که درباره کدام لاتین صحبت میکنیم.
خط لاتین و زبان لاتین
نام زبان لاتین منتسب به ناحیه «Latium» در روم باستان است؛ ناحیهای که امروز «Lazio» (لاتزیو) نامیده میشود؛ پایتخت آن شهر رم است و شاید به خاطر نام تیم فوتبال لاتزیو به گوش خیلیها رسیده باشد. این زبان میان مردم باستانی این ناحیه رواج داشت؛ گرچه قدیمیترین زبان این ناحیه نبوده.
پیش از لاتین، زبان دیگری به نام اتروسکایی در ایتالیای باستان رایج بوده که هیچ ارتباط نزدیکی با زبانهای بعد از خود ندارد. زبان اتروسکایی با گسترش زبان لاتین به فراموشی سپرده شد، اما میراث مهمی از خود به جا گذاشت: الفبای لاتین در حقیقت از الفبای اتروسکایی گرفته شد. خود الفبای اتروسکایی هم البته، با تغییراتی در الفبای یونانی حاصل شده؛ بنابراین میتوان گفت لاتینیزبانها به واسطه مردم اتروسکاییزبان، از میراث الفبای رایج در یونان باستان بهرهمند شدند.
خود الفبای یونانی هم از الفبای فنیقی گرفته شده. در مقالهای جداگانه به سیر تغییرات انواع خطوط و الفبا خواهیم پرداخت، به خصوص الفبای فنیقی که در حقیقت نیای اصلی بیشتر دبیرهها و نوشتارهای رایج در غرب آسیا و اروپاست؛ زیرا خطوط فارسی، عربی، پهلوی، اوستایی، عبری، آرامی، ارمنی، گرجی و دوهنگری (دبیره سانسکریت و هندی) همگی از همین الفبای فنیقی گرفته شدهاند.
امروزه خطی که مردم لاتینزبان برای نگارش زبان خود به کار بستند، برای نگارش بسیاری زبانهای دیگر نیز به کار میرود؛ زبانهایی مثل انگلیسی که حتی ارتباطی نیایی با زبان لاتین ندارند، ولی چون از الفبای لاتین استفاده میکنند، گاهی عوام همه آنها را به عنوان «لاتین» تلقی میکنند.
گرچه باید در مقالهای مجزا به تاریخچه شکلگیری و تکوین خط لاتین بپردازیم، اما بد نیست اینجا اشاره کوچکی به قدیمیترین صورتهای نوشته شده به زبان لاتین بکنیم. یکی از این آثار تاریخی، سنجاق طلایی کوچکی است که روی آن با صورتی ابتدایی و از راست به چپ، عبارتی نوشته شده که حتی در مقایسه با لاتین کلاسیک هم بسیار باستانی و متفاوت به نظر میآید، ولی یکی از قدیمیترین صورتهای به جا مانده از ادوار آغازین زبان لاتین است.
خاستگاه زبان لاتین
گذشته از خط لاتین که کمی با تاریخچه و خاستگاه آن آشنا شدیم، خود زبان لاتین از کجا آمده؟ پاسخ به این سؤال با کمک آثار باستانی چندان آسان نیست؛ چون دیدیم که قدیمیترین آثار باستانی حاوی شواهدی از این زبان حداکثر صورت خیلی ابتدایی این زبان را بازگو میکنند؛ اما میتوان با مقایسه زبان لاتین با سایر زبانها پی به ریشههای قدیمیتر لاتین برد.
نخستین بار در سده هژدهم بود که شباهتهایی میان زبان لاتین، یونانی و سانسکریت مورد توجه زبانشناسان قرار گرفت. پیش از آن، عقیده رایج این بود که همه زبانها از زبان عبری منشأ گرفتهاند و این اتفاق هم طبق روایتی که در کتاب مقدس از ساختن برج بابل و دستیابی انسان به آسمان نقل شده، پس از آن افتاده که زبانهای ابناء بشر ناگهان از عبری به صورتهای مختلف درآمده؛ اما مقایسه دستور زبان و واژگان زبانهای لاتین و یونانی سانسکریت این روایت مقدس را تأیید نمیکردند؛ بلکه نشان میدادند برعکس، زبان لاتین ریشهای باستانی و مشترک با زبان قدیمی مردم هند و یونان دارد. به زودی معلوم شد که این شباهتها میان زبانهای فارسی و پشتو هم دیده میشود.
در اوایل سده نوزدهم میلادی کتابی نوشته شد به نام صرف فعل لاتین و فارسی و ژرمنی (Franz Bopp, 1816) که نشان میداد فارسی و لاتین و آلمانی از یک ریشه هستند. این ریشه مشترک زبان فرضی است که چند هزار سال پیشتر میان اقوامی در نزدیکی دریای سیاه رایج بوده. گروههای مختلفی که از این اقوام جدا شدند و به سرزمینهای دیگر مثل هند و ایران و یونان و روم و غرب اروپا رفتند، زبان نیاکان خود را نیز همراه بردند و به تدریج با جنگ و کشتار و غلبه بر اقوام محلی، زبان تازهواردان جایگزین زبانهای محلی شد.
به این ترتیب زبانهایی مثل زبان ایلامی در ایران، زبان دراویدی در هند و زبان اتروسکایی در روم، جایگاه خود را به تدریج یا به سرعت از دست دادند. از میان اقوام قدیمی ساکن این مناطق، اکنون تنها دراویدیها (ساکن هند، پاکستان و ایران امروزی) هستند که هنوز به زبان باستانی خود صحبت میکنند و در بیشتر موارد دیگر، زبانهای اقوام تازه وارد به زبان اصلی مردم تبدیل شدند.
این نکته را از این جهت مؤکد کردیم که نشان دهیم صحبت کردن به زبانهای هندواروپایی به هیچ وجه دلالت نژادی ندارد. اگر دوست دارید درباره زبان هندواروپایی باستان بیشتر بدانید، میتوانید مقاله «مختصری از تاریخ زبان فارسی — از گذشتههای دور تا امروز» از مجله فرادرس را مطالعه کنید.
لاتین باستان و سایر زبانهای رومی
به هر حال زبان لاتین هم یکی از زبانهای مشتقشده از زبان هندواروپایی باستان بود؛ بنابراین تعجبی ندارد که زبان لاتین بسیار شبیه زبان هندواروپایی باستان و سایر زبانهای باستانی این گروه باشد. زبان لاتین به همراه زبانهای متأخرتری از قبیل رومانیایی، ایتالیایی، سیسیلی، توسکانی، لادینو، فرانسه، پرووانس، اوکسیتان، اسپانیایی، پرتغالی… و بسیاری زبانهای دیگر رایج در جنوب اروپا که میشود گفت همگی دختران زبان لاتین هستند، در خانواده زبانهای رومی قرار میگیرند.
هرکدام از گویشوران این زبانها خود را میراثدار سنت و زبان لاتین میپندارند؛ به همین دلیل هم هست که آمریکای جنوبی را آمریکای لاتین مینامند؛ دو زبان پرتغالی و اسپانیایی هر دو از زبان لاتین تکامل یافتهاند؛ اما در حقیقت میان هر کدام از این زبانها با زبان لاتین تفاوت بسیاری پیدا شده است. دستور زبان لاتین مثل اغلب زبانهای هندواروپایی باستانی دیگر (اوستایی، سانسکریت، یونانی باستان…) پیچیدگیهای بسیاری دارد.
از جمله پیچیدگیهای زبانهای باستانی مثل لاتین این است که بجز فعلها، اسمها نیز صرف میشدند و بسته به این که چه نقش دستوری داشته باشند (مفعول، متمم، منادا، ابزار، نهاد…) یا مفرد و جمع یا مذکر و مؤنث یا خنثی باشند، به شکلهای مختلفی صرف خواهند شد. این پیچیدگیهای دستوری ابعاد جالب و کاربردی فراوانی دارند که البته در این فرصت نمیتوان به آنها پرداخت.
به علاوه در ادوار تاریخی مختلف این پیچیدگیها به مرور صیقل خوردند و قواعد دستوری که مورد استفاده عامه مردم بودند، سادهتر و یکدستتر شدند تا جایی که به دستور زبان بسیار بسیار سادهتر زبانهای امروزی رومی میرسیم. برای این که با اصطلاحات زبان لاتین و کاربرد آنها در متنهای روزمره انگلیسی آشنا شویم، باید کمی با تاریخ ادوار لاتین آشناتر شویم.
دوره لاتین باستان (prisca Latinitas) شامل قدیمیترین آثار باستانی به زبان لاتین میشود تا سال ۷۵ پیش از میلاد که دوره لاتین کلاسیک آغاز میشود. عبارت لاتین باستان قدمتی به اندازه تاریخ زبان لاتین دارد. برای مثال کیکرو/سیسرو (Marcus Tullius Cicero، ۱۰۶ تا ۴۳ پیش از میلاد) در آثار خود که به زبان لاتین کلاسیک نوشته شدهاند، اشاره میکند که برخی واژگان و عبارات مردهریگ زبان قدیمی است که او آن را «verborum vetustas prisca» (دوره قدیم ِ زبان) مینامد. عبارت «prisca» به معنی باستانی بوده است، چنان چه به مردمان پیش از پایهگذاری روم نیز «Viri prisci» (/ویری پریسکی/ یا /ویری پریشی/) گفته میشد. یکی از نویسندگان مشهور دوره لاتین باستان پلوتس (Titus Maccius Plautus، ۲۵۴ تا ۱۸۴ پیش از میلاد) است که بیست نمایشنامه از او به جا مانده است.
لاتین کلاسیک
دوره لاتین باستان در سال ۷۵ پیش از میلاد به پایان میرسد. در حقیقت در این زمان شکلی استانده (Standard) از زبان لاتین از سوی نویسندگان اواخر جمهوری روم و اوایل امپراتوری روم به رسمیت شناخته میشود و در ادوار بعدی نیز این شکل از زبان لاتین به عنوان شکل صحیح و درست و کاربردی زبان لاتین شناخته میشود، در حالی که ادوار بعدی زبان لاتین به عنوان شکلهای غیراستانده، تحلیل رفته، ساده شده، عامیانه و فاسد شده زبان لاتین معرفی شدند.
امروز هم وقتی از «زبان لاتین» صحبت میشود (مثلاً در همین مقاله) یا در دروس مدرسه و دانشگاه (در غرب) «زبان لاتین» تدریس میشود، عمدتاً منظور همین دوره کلاسیک زبان لاتین است. کیکرو (که در انگلیسی، فرانسه و فارسی، عمدتاً به نام سیسرو شناخته میشود) و همعصرانش در اواخر جمهوری روم که پایهگذاران لاتین کلاسیک محسوب میشدند، از عبارت «lingua latina»، «sermo latina»، «sermo familiaris»، «sermo urbanus» و گاهی «sermo nobilis» به همین معنی استفاده کردند. یکی از مشهورترین عبارات منفرد به جا مانده از دوره لاتین کلاسیک، عبارت «IESVS NAZARENVS REX IVDAEORVM» (/یسوس نصرنوس رکس یودایروم/ به معنی «عیسای ناصری شاه یهودیان») است که میگویند بر بالای صلیب مسیح حکاکی شده بود.
از مشهورترین نویسندگان دوره لاتین کلاسیک میتوان به کیکرو، گایوس یولیوس کایسر (Gaius Julius Caesar، ۱۰۳ تا ۴۴ پیش از میلاد که عمدتاً در فارسی با تلفظ فرانسوی ژولیوس سزار شناخته میشود)، گایوس والریوس کاتولوس (Gaius Valerius Catullus، ۸۴ تا ۵۴ پیش از میلاد) از دوره جمهوری روم در «عصر طلایی ادبیات لاتین»، پوبلیوس ورگیلیوس مارو (Publius Vergilius Maro، ۷۰ تا ۱۹ پیش از میلاد که عمدتاً در فارسی با تلفظ فرانسوی ویرژیل شناخته میشود)، پوبلیوس اویدیوس ناسو (Publius Ovidius Naso، ۴۳ پیش از میلاد تا ۱۸ میلادی که عمدتاً با نام اووید/Ovid شناخته میشود) از دوره امپراتوری در «عصر طلایی ادبیات لاتین»، لوکیوس آنایوس سنکا (Lucius Annaeus Seneca، ۴ پیش از میلاد تا ۶۵ میلادی)، گایوس پلینیوس سکوندوس (Gaius Plinius Secundus، ۲۳ تا ۷۹ میلادی که عمدتاً به عنوان پلینی کبیر شناخته میشود)، مارکوس اورلیوس (Marcus Aurelius Antoninus Augustus، ۱۲۱ تا ۱۸۰ میلادی) از «دوره نقرهای ادبیات لاتین» و البته بسیاری نویسندگان و مشاهیر دیگر اشاره کرد.
دوره نقرهای ادبیات کلاسیک لاتین با ویژگیهایی از قبیل صراحت، کاربرد گهگاه واژگان باستانی و قدیمینما (Archaic)، افزایش واژگان دخیل از یونانی، تلمیحات ادبی به ادوار گذشته و افزایش کاربرد واژگان عامیانه در میانه متون ادبی نسبت به دوره طلایی متمایز میشود.
در تصویر شماره ۴ نسخه چاپشده کتاب تاریخ طبیعی اثر پلینی به سال ۱۶۹۹ میلادی. ده جلد نخست کتاب را پلینی کبیر تا سال ۷۷ میلادی منتشر کرده بود، اما باقی آن را تا زمان مرگ ناگهانیاش (بر اثر استنشاق گازهای ناشی از فوران کوه وزوو در شهر پومپئی) جمعبندی و منتشر نکرد. نوه او، پلینی صغیر باقی مجلدات تاریخ طبیعی او را جمعآوری و منتشر کرده است. این کتاب که در حقیقت فرهنگنامهای جامع درباره طبیعیات به شمار میرود، یکی از مهمترین آثار به جا مانده از لاتین کلاسیک است.
مربع ساتور به عنوان نمونهای از دشواریهای معماگون لاتین کلاسیک
زیر آوارهای شهر پمپئی (Pompeii) مربعی از واژگان متقارن به قدمت سال ۷۹ میلادی پیدا شده که نمونههای جدیدتر آن نیز در رم، انگلیس و سوریه و بسیاری نقاط دیگر از جهان لاتینزبان باستان پیدا شده است. آنچه روی این مربع و نمونههای مشابه آن نوشته شده، چنین است:
این عبارت معماگونه که به خصوص پس از اکران فیلم سینمایی تنت/TENET اثر کریستوفر نولان، شهرتی دوچندان یافته است، از هر سمت که خوانده شود (چپ به راست، راست به چپ، بالا به پایین یا پایین به بالا)، به یک شکل خوانده و معنا میشود:
SATOR به معنی «برزگر» (اسم فاعل از مصدر serere: بذرپاشیدن) است؛ AREPO نام خاص است؛ TENET به معنی «دارد/نگه داشته» (فعل سوم شخص مفرد از مصدر Tenere: نگهداشتن)، OPERA به معنی «کار/کوشش/زحمت» (از ریشه Opus) و ROTAS به معنی «چرخها را» (صورت مفعولی و جمع rota به معنی چرخ) که احتمالاً یعنی «آرپوی برزگر چرخ (خیش) را به کار واداشته». در این خوانش، Opera به صورت نهادی (nominative) معنی شده، اما اگر آن را به صورت مفعول عنه (ablative) معنی کنیم، معنی این عبارت چنین میشود: «آرپوی برزگر به سختی چرخ (خیش) را نگه داشته». این قبیل پیچیدگیها گاهی به متنهای لاتین صورتی معماگونه و رازآمیز میدهد.
لاتین وولگار یا عامیانه
بررسی ریشهشناختی آثار قدیمی لاتین از جمله پلوتس (از دوره باستان) نشان میدهد دوشادوش زبان ادبی، نوعی زبان عامیانه لاتین نیز وجود داشته که کیکرو آن را «زبان توده» (sermo vulgaris) مینامد. از آنجا که این زبان نوشته نمیشده، بجز واژگان منفرد و عبارات منقول در متون ادبی، چیز زیادی از صورت اولیه آن باقی نمانده؛ اما به هر حال قابل تصور است که این زبان عامیانه نه در محدوده جغرافیا، نه در ادوار زمانی، یکدست و ثابت نبوده؛ به احتمال دستور زبان سادهتری داشته (شبیه تفاوت دستوری میان عربی روزمره و عربی فصیح)؛ به علاوه هر کدام از جوامع رومیشده اروپا برداشتهای عامیانه متفاوتی از لاتین داشتند.
افول امپراتوری روم و قدرت گرفتن نهادهای جدید قدرت به این زبانهای عامیانه نیز قدرت نسبی بیشتری بخشید. تغییر نهادهای آموزش و البته تمایل به تبلیغ گستردهتر ادبیات مذهبی برای عوام، به تدریج زبان نوشتاری را نیز تحت تأثیر قرار داد. با این حال تا سده هفتم میلادی که قدرت تقریباً واحدی بر اروپا حکومت میکرد، زبان عامیانه فرانسه، اسپانیا، پرتغال و ایتالیا (به رغم تفاوتهایی در لهجه و گویش) نسبتاً از الگوی یکسان آوایی پیروی میکرد؛ اما با استیلای بنیامیه در ۷۱۱ میلادی بر اسپانیا و جدا شدن مرزهای سیاسی میان نواحی مختلف اروپا، ارتباط و پیوستگی زبانی نیز کمرنگ شد و از سده نهم میلادی به بعد، «زبانهای لاتین عامیانه» در نواحی مختلف تکوین یافتند.
لاتین عامیانهای که نیای رومانیایی بود، زودتر از زبانهای غربی منفک شد. سپس لاتین عامیانه در ایتالیا هویت مستقلی یافت و سرانجام، لاتین عامیانه فرانسه هم از لاتین عامیانه ایبری (بعدها اسپانیایی و پرتغالی) جدا شد. البته در همین دوره، زبان لاتین میانه همچنان به عنوان زبان مکتوب به کار میرفت.
چگونه میتوانیم زبان عامیانه لاتین را بازسازی کنیم؟
زبانشناسان تاریخی برای بررسی زبان عامیانه لاتین در این دوره شبیه کارآگاهان جنایی به ردپای واژگان عامیانه در زبانهای مشتق از لاتین و متون ادبی و علمی و مذهبی نگاه میکنند. برای مثال، فرض کنید میخواهیم بدانیم واژه عامیانهای که برای «اسب» در آغاز افتراق زبانهای عامیانه لاتین به کار میرفته، چه بوده است.
اگر به متنهای ادبی و علمی نگاه کنیم، خواهیم دید که از واژه «equus» استفاده شده که از ریشه پیشا-ایتالیک «*ekwos» و ریشه قدیمیتر پیشا-هندواروپایی «*h₁éḱwos» اخذ شده و همریشه است با «ἵππος» (/هیپوس/) یونانی، «अश्व» (/اسوا/) سانسکریت، «اسب» فارسی و «epos» گُلی (زبان کلتی رایج در فرانسه، پیش از استیلای لاتین).
با این وجود در زبانهای رومی امروزی، واژگان متفاوتی برای اسب به کار میروند؛ از جمله «cavallo» در ایتالیایی، «cheval» (/شُوَل/) در فرانسه، «caballo» در اسپانیایی، «cavalo» در پرتغالی و «cal» در رومانیایی. ریشه باستانیتر همه این واژهها «caballus» بوده که از ریشه پیشا-کلتی «kaballos» گرفته شده و با «καβάλλης» (/کابالس/) یونانی به معنی یابو و «کَوَل» فارسی به معنی اسب کندرو و مهمیزخور احتمالاً مرتبط است.
به این ترتیب با توجه به این که زبانهای مشتق از لاتین عامیانه واژهای بجز واژه ادبی «equus» را در زبان خود اختیار کردهاند، به نظر میرسد واژه عامیانه برای اسب در زبان لاتین نیز «caballus» بوده باشد.
زبان لاتین میانه
زبان لاتین میانه (Medieval Latin) در سدههای میانه (قرون وسطی) به عنوان زبان نوشتاری به کار میرفت، در حالی که با وجود افتراق زبانهای عامیانه رومی، دیگر زبان روزمره و عامیانه واحدی به نام لاتین رایج نبود. گرچه در این دوره زبان لاتین به عنوان زبان گفتاری واحد وجود نداشت، اما گسترش قلمرو سیاسی «امپراتوری مقدس روم» (Holy Roman Empire) به عنوان زبان اداری در نواحی دوردستی که زبانی متفاوت با لاتین داشتند (مثلاً در میان اسلاوهای مرکز و شرق اروپا یا آلمانیهای شمال اروپا) همچنان اهمیت زبان لاتین میانه را به عنوان تنها زبان واسط حفظ میکرد.
به رغم این اهمیت سیاسی، جایگزینی «امپراتوری روم» با «امپراتوری مقدس روم» نهادهای سیاسی رومی را که یکدستی و وحدت شکلی زبان لاتین را تضمین میکردند حذف کرد و در نتیجه، تغییرات و تنوعی در زبان نوشتاری لاتین میانه پدید آمد. مثلاً در زبان لاتین کلاسیک، افعال «sum» (/سوم/ به معنی «هستم/اَم») و «eram» (به معنی «بودهام») در نقش فعل کمکی به کار میرفتند، اما در لاتین میانه افعال «fui» و «fueram» جایگزین نقش این افعال کمکی شده بودند.
معانی واژگان نیز در لاتین میانه تغییرات زیادی داشتند و ترکیبات فراوانی که در لاتین کلاسیک نادرست شمرده میشدند، در این دوره رایج شدند؛ اما شاید مهمترین تغییرات لاتین در این دوره، تغییر شیوه تلفظ حروف بود. اگر خیلی خیلی ساده بخواهیم قواعد تلفظ لاتین کلاسیک را بیان کنیم، میتوان گفت در لاتین کلاسیک هر چیزی همانطور که گفته میشد، نوشته میشد و برعکس؛ اما قواعد و پیچیدگیهای املایی و تلفظی که بر اثر انباشت تغییرات آوایی و واجی در زبان زنده نسبت به نگارش استانده لاتین پیدا شده بودند، به مرور در این دوره تحت تأثیر گویش عامیانه رایج در ایتالیا پررنگ شد.
مثلاً خلاف لاتین کلاسیک که حرف C همیشه صدای /ک/ داشت و حرف G همیشه صدای /گ/، در لاتین دوره میانه، حرف C پیش از حروف صدادار e و i و y، صدای /چ/ (یا /تس/ شبیه /ص/ عربی) میداد و حرف G پیش از همین حروف صدادار، صدای /ج/. در لاتین کلاسیک اصلاً صدای /چ/ و /ج/ وجود نداشته است. این ویژگیهای جدید در تلفظ حروف در ادوار بعد هم کمابیش ادامه یافت و به لاتین کلیسایی (Ecclesiastical Latin) یا لاتین مذهبی (Liturgical Latin) یا لاتین ایتالیایی (Italian Latin) مشهور شد.
لاتین دوره نوزایی
دوره نوزایی لاتین با حیرتزدگی ادبا و دانشمندان اروپایی از اضمحلال روزافزون زبان و ادبیات کلاسیک آغاز شد؛ بنابراین تمایلی مجدد برای کاربرد لاتین به عنوان زبان گفتاری از سوی «انسانگرایان عصر نوزایی» آغاز شد. از سده پانزدهم میلادی زبان لاتین میانه به همت ادبا و دانشمندان و مورخان و فقهای مسیحی با زبانی جایگزین شد که بازسازی و بازگشتی بود به لاتین کلاسیک.
در این دوره آثار به جا مانده از ادوار پیشین بازبینی، تصحیح و مقابله شدند تا آنچه از میراث ادبی و زبان لاتین کلاسیک به جا مانده، حفظ و احیا شود. دانشگاههای نوپای اروپایی که کمابیش از مدارس مذهبی سابق تکوین مییافتند، حامی احیا و حفظ زبان لاتین در دوره نوزایی شدند. بسیاری از آثار علمی مهم (مثلاً آثار نیوتون در فیزیک و ریاضی یا آثار لینه در طبیعیات) تحت تأثیر همین جنبش به لاتین نگاشته شدند. به رغم پیدایش نهضت بازگشت در این دوره، اما تلفظهای لاتین کلیسایی در این دوره نیز به جا ماند.
یکی از آثار مهم جنبش نوزایی در لاتین، آغاز ترجمه آثار ادبی سایر ملل به زبانهای اروپایی است. نقش این ترجمههای اولیه که به لاتین صورت میگرفتند، در مواردی حتی از ترجمههای آتی که مستقیماً به زبانهای اروپایی دیگر انجام میشد، در شکلگیری شناخت غرب و شرق مهمتر بوده است.
یکی از جالبترین موارد، حکایتی است که میتوانید شرح آن را در کتاب «سعدی»، اثر ضیاء موحد (طرح نو، ۱۳۷۳، صـ. ۸۳) بخوانیم. خلاصه آنکه بنجامین فرانکلین (Benjamin Franklin، سیاستمدار و فیلسوف آمریکایی) داستانی درباره حضرت ابراهیم (ع) و ارزش مدارا و تساهل نقل میکند و مدعی میشود که داستان مربوط به فصلی گمشده از سِفْر ِ پیدایش (نخستین کتاب از اسفار ِ خمسه یا تورات) است که به تازگی به دست آمده.
فرانکلین این داستان را در پایان چاپ دوم کتابی از کشیش انگلیسی، جرمی تیلور (Jeremy Taylor، ۱۶۱۳ تا ۱۶۶۷) دیده بود که به سال ۱۶۵۷ منتشرشده بود. تیلور مدعی بود که داستان را از منابع یهودی نقل کرده، اما نه در تورات، نه در تلمود و نه سایر کتب یهودی، اثری از این داستان پیدا نشد.
از آنجا که در چاپ نخست کتاب تیلور اثری از این داستان نیست، احتمالاً تیلور این داستان را در منبعی دیده که در خلال سالهای ۱۶۴۷-۱۶۵۷ منتشر شده است. این منبع مرموز مقدمهای است که شرقشناس آلمانی، گئورگیو گنتیوس (Georgio Gentius، ۱۶۱۱ تا ۱۶۸۷) پس از سفری که سال ۱۶۴۸ به ایران داشت، در سال ۱۶۵۱ بر ترجمه لاتین کتاب تاریخ یهود (Historia Judaica، نوشته سلیمان بن ورقا، ۱۴۶۰ تا ۱۵۵۴) نوشت. او این داستان را از نویسندهای به نام «Sadus» نقل میکند. گنتیوس در همان سال ۱۶۵۱، ترجمهای کامل از گلستان سعدی را نیز به زبان لاتین منتشر میکند و در آنجا او را Musladini Sadi مینامد. نکته این جاست که داستان مذکور، نه در گلستان، بلکه در بوستان سعدی آمده (با مَطلَع: «شنیدم که یک هفته ابنالسبیل/ نیامد به مهمانسرای خلیل»…)؛ بنابراین مستشرقان دیگر آن را در ترجمه گلستان نیافتند.
از سوی دیگر نام نویسنده داستانی که در مقدمه تاریخ یهود آمده، به شکل Sadus دیده میشود، نه Sadi و به همین دلیل دیگران متوجه نشدند که این Sadus، همان سعدی، شاعر ایرانی است، نه نویسندهای یهودی (چنان چه تیلور و فرانکلین تصور کردند)؛ اما این اختلاف از کجا ناشی شده؟
این موضوع به دستور زبان لاتین باز میگردد. در زبان لاتین، هر وقت نام نویسنده در آغاز کتاب میآید، طوری صرف میشود که حالت اضافی یا مجرور (genetive) بگیرد؛ ولی در مواقع دیگر به حالت نهادی (nominative) میآید؛ مثلاً نام خود گنتیوس در آغاز کتابش به شکل مجرور Georigio Gentio آمده که در حقیقت یعنی «از سوی گئورگیوس گنتیوس». صورت لاتین نام سعدی نیز در حالت نهادی Musladinus Sadus است، اما صورت مجرور یا اضافی آن Musladini Sadi میشود.
لاتین نو
تا پایان سده هفدهم میلادی، بیشتر آثار علمی، ادبی، فرهنگی، دینی و فلسفی در اروپا همچنان به زبان لاتین نوشته میشدند. تنها از پایان سده هفدهم بود که به تدریج زبان فرانسه جایگاهی رسمی و تثبیتشده به عنوان زبان سیاسی یافت و سپس زبانهای بومی مناطق دیگر اروپا، به تدریج از استیلای فرهنگی و ادبی و سیاسی لاتین خارج شدند.
لاتین معاصر
گرچه امروزه هیچ گویشور بومی برای زبان لاتین وجود ندارد، اما همچنان در برخی موارد زبان لاتین رسمیت و اهمیتی بسیار دارد. زبان لاتین (لاتین کلیسایی) زبان مذهبی کلیسای کاتولیک است و بسیاری از مراسم مذهبی واتیکان به زبان لاتین اجرا میشود. به علاوه لاتین زبان رسمی «سریر مقدس» (Sancta Sedes) یا همان اسقفنشین کلیسای کاتولیک در رم است که گاهی از روی مسامحه به نام دولتشهر «واتیکان» نامیده میشود (گرچه نظام اداری سریر مقدس متفاوت از واتیکان است، از جمله این که زبان رسمی اسناد واتیکان، ایتالیایی است، ولی زبان رسمی اسناد سریر مقدس، لاتین است).
بجز سریر مقدس، زبان لاتین در کلیسای انگلیکان نیز کاربرد دارد. در دنیای غرب، بسیاری از نهادها، حکومتها و مدارس و دانشگاهها از شعارهای لاتین (motto) استفاده میکنند.
برای مثال شعار ملی کانادا، «A mari usque ad mare» (از دریا تا دریا) و اغلب شعارهای استانی این کشور به لاتین است؛ شعار اسپانیا «PLVS VLTRA» (فراتر از دوردست) نیز به لاتین است. شعار بسیاری از ایالتهای در آمریکا به لاتین است، از جمله شعار کانزاس «Ad astra per aspera» (به سوی ستارگان، از میان دشواریها)، میسوری «Salus populi seprema lex esto» (سلامت مردم بالاترین قانون باشد) و ویرجینیای غربی «Montani simper liberi» (کوهستانها همیشه آزادند).
کشور سوئیس از آنجا که چهار زبان رسمی دارد، نام لاتین خود، Helvetia را برای درج روی مسکوکات و اوراق بهادار برگزیده است و از رمزگان CH، به عنوان مخفف نام رسمی لاتین خود Confœderatio Helvetica به عنوان پسوند نشانی وب و شماره خودروها استفاده میکند.
تدریس لاتین به عنوان یکی از دروس مهم علوم انسانی و طبیعیات در بسیاری از مدرسهها و دانشگاههای اروپا و آمریکا رایج است. برخی شبکههای رسانهای نیز، از جمله رادیو برمن (Radio Bremen) در آلمان، رادیوی YLE در فنلاند (طی سالهای ۱۹۸۹ تا ۲۰۱۹) و رادیو-تلویزیون واتیکان برنامهها و اخباری به زبان لاتین پخش میکنند.
لاتین گیاهشناسی
علاوه بر دیگر کاربردهای معاصر لاتین، در کلیه متنهای علمی گیاهشناسی که تا سال ۲۰۱۲ منتشر شدند، توصیف گیاهان بایستی به زبان لاتین نوشته میشد. پس از سال ۲۰۱۲، زبان انگلیسی نیز به عنوان انتخاب دوم بجز لاتین برای توصیف گیاهان از سوی شیوهنامه بینالمللی نامگذاری گیاهشناختی (ICBN) به رسمیت شناخته شد. به این ترتیب، کسانی که به رشتههای علوم طبیعی علاقه دارند، به خصوص اگر بخواهند مطالعات تخصصی در گیاهشناسی داشته باشند، لزوماً باید با مقدمات دستور زبان و واژگان لاتین آشنا شوند؛ بنابراین تدریس زبان لاتین به عنوان بخشی از زبان تخصصی رشته زیستشناسی گیاهی در همه کشورها، از جمله ایران، رایج بوده است و هنوز هم برای کسانی که بخواهند متون گیاهشناسی ماقبل سال ۲۰۱۲ را مطالعه کنند، آشنایی با زبان لاتین ضرورت دارد.
کتاب «آشنایی با زبان لاتینی، Lingua Latina و کاربرد گیاهشناسی آن»، اثر موسی ایرانشهر، چاپ انتشارات دانشگاه تهران (۱۳۸۵) یکی از کتابهایی است که برای تدریس به دانشجویان گیاهشناسی در ایران نوشته شده است.
کلمات لاتین را چگونه تلفظ کنیم؟
اگر سر و کار شما با لاتین کلیسایی باشد، قطعاً تنها شیوه پذیرفتهشده تلفظ واژگان همان است که در ایتالیا و سریر مقدس رایج است؛ یعنی چیزی شبیه تلفظهای خود زبان ایتالیایی.
مثلاً نام یولیوس کایسر (Julius Caesar) را باید /جولیوس چیزر/ تلفظ کنید و جمله مشهور او، «VENI, VIDI, VICI» (به معنی: آمدم، دیدم، پیروز شدم) را /ونی، ویدی، ویچی/؛ اما اگر دغدغه شما زبانشناسی تاریخی است یا در کشوری بجز ایتالیا لاتین آموختهاید، احتمال دارد تلفظ کلاسیک /یولیوس کایسر/ و /ونی، ویدی، ویکی/ را ترجیح بدهید.
مهمترین گروههایی که در ایران ممکن است به موضوع تلفظ لاتین علاقهمند باشند، پژوهشگران زبانشناسی تاریخی و نیز طبیعیات هستند. نامهای علمی موجودات زنده طبق قواعد زیستشناسی باید به شکل لاتین نوشته شوند و گرچه ممکن است ریشه در هر زبان دیگری (یونانی، ترکی، فارسی، چینی، عربی…) داشته باشند، اما قواعد نگارش و تلفظ آنها پیرو زبان لاتین است.
در مورد نامهای علمی و لاتینیشده موجودات زنده باید به این نکته توجه کنیم که بسیاری از واجهای زبانهای دیگر در لاتین کلاسیک وجود ندارند و ممکن است به شیوههای مختلفی در نگارش لاتین به کار روند؛ بنابراین تلفظ این نامها باید متناسب با ریشه اصلی این واژگان باشد.
مثلاً در شیوه نگارش استانده زبان چینی با حروف لاتین که «پینیین» نامیده میشود، حرف X صدای /ش/ دارد و حرف Q صدایی بین /چ/ و /ش/؛ بنابراین اگر با نامی علمی برخورد کردید که ریشه چینی داشت و در آن حروف X یا Q دیده میشد، این حروف قرار است صدای /ش/ و /چ/ بدهند، نه /اکس/ و /ک/.
تلفظ واژگان و نامهای علمی برگرفته از لاتین و یونانی نیز اغلب بر اساس قواعد تلفظ فرانسه و انگلیسی است، نه لاتین کلاسیک؛ مثلاً درست مثل فرانسه و انگلیسی، حرف C و G قبل از حروف e و i و y به ترتیب صدای /س/ و /ج/ میدهند و حرف J (که در لاتین کلاسیک، صدای /ی/ داشت) اغلب صدای /ج/ دارد.
با این حال، این گرایش حتی میان طبیعیدانهای شناختهشده و مشهوری مثل دیوید اتنبرو (David Attenborough) وجود دارد که واژگان علمی را تلفظ اصیل و کلاسیک تلفظ کنند، مثلا نام لاتین «سرپایان» (Cephalopoda) را به جای /سفالوپودا/ که تلفظ رایج است، /کفالوپودا/ به زبان بیاورند یا نام ایکتیوسورها (Ichthyosauria: خزندگان دریازی ماهیمانند همدوره با دایناسورها) را به رغم دشواری برای انگلیسیزبانها با صورت یونانی باستان /ایختیوسور/ تلفظ کند.
قسمتی از فیلم مستند اتنبرو و اژدهای دریایی (Attenborough and the Sea Dragon) که در آن دیوید اتنبرو به موزه تاریخ طبیعی اشتوتگارت رفته و درباره مجموعه سنگوارههای ایکتیوسورها (خزندگان دریازی همدوره دایناسورها) صحبت میکند. جالب است که اتنبرو میکوشد نام ایکتیوسورها را مطابق تلفظ یونانی ریشه این نام، به شکل /ایختیوسور/ ادا کند.
واقعااااا بی نظیر بود یکی از بهترین مقالاتی که خوندمش تا آخرش بسیار سپاسگذارم
سلام وعرض ادب .بسیار عالی بود.درود برشما.
بسیار عالی و خوب..
بسیار عالی و آموزنده و خوب
عالی
دوست دارم بیشتر در مورد لاتین داخل وبگاهتون بخونم