مبانی جامعه شناسی – هر آنچه باید بدانید
شاید جذابیتهای موضوعات اجتماعی و رابطه تنگانگ آنها با زندگی بشر، شما را به این موضوع ترغیب کرده باشد که با علم جامعه شناسی آشنا شوید. در این مطلب، با مبانی جامعه شناسی آشنا میشویم و به مهمترین موضوعات آن میپردازیم.
جامعه شناسی چیست؟
«ادگار مورن» (Edgar Morin)، جامعهشناس فرانسوی، در کتاب «درآمدی بر اندیشه پیچیده» از دورانی سخن گفته که انسانی با اندیشه پیچیده تولید میکند. دشواری اندیشه پیچیده، آنجاست که باید با درهمبرهمیِ بازیِ بیپایانِ واکنشهای متقابل، با همبستگی بین پدیدهها، با ابهام و تیرگی و بییقینی و تناقض رویارو شود. اما این فقط اندیشه پیچیده است که به انسان در عصر سیارهای، امکان متمدن کردن شناخت خود را میدهد. به خصوص در زمانی که برای فهم پدیدههای انسانی-اجتماعی نمیتوان بر اصولی تکیه کرد که بر پدیدههای طبیعی حکم میرانند.
به گفته ادگار مورن، انسان باید با پیچیدگی انسانی-اجتماعی رودررو شود، نه آن که آن را حذف و پنهان کند. بهخصوص که روابط این نوع بشر با روابط انسانِ جهان پیشین تفاوت چشمگیری پیدا کرده است. به طوری که زندگی کردن با قراردادهای محلی نمیتواند گرهی از زندگی فعلی انسان امروز بگشاید.
در همین نقطه است که ضرورت شناختِ اندیشهها و روابط انسانی و اجتماعی از پرده بیرون میافتد. علم «جامعه شناسی» (Sociology) به عنوان یکی از زیرشاخههای علوم اجتماعی این وظیفه را عهده دار شده تا جهان و روابط اجتماعی در آن را به انسان بشناساند.
شناخت و فهم جامعه در این علم، از طریق دیدن، فهمیدن و نشان دادن زندگی و واقعیتهای اجتماعی حاصل میشود. هرچند، جامعه شناسی دانشی است که امکان ساخت جامعه را هم مهیا میکند. بنابراین دور از ذهن نیست اگر آن را توأمان، علمِ شناخت و ساخت بنامیم. به عبارت دیگر علم جامعه شناسی تنها موجب شناخت در انسان نمیشود بلکه به ساختن نیز میانجامد. ساختی که از طریق شناخت حاصل میشود و شناختی که با ساخت جامعه، بازتولید میشود. برای برداشتن نخستین قدم به سوی این شناخت، نیاز است با آنچه دانش جامعه شناسی بر آن بنا شده آشنا شویم.
زیست دستهجمعی از دیروز تا فردا
تاریخ، گواه خوبی است برای آنکه نشان دهد انسانها از ابتدا به صورت اجتماعی زندگی کردهاند. زیست دستهجمعی و گروهی، بیشک نیازهای گوناگونِ بشر را برآورده کرده و پاسخگوی مناسبات میان انسان بوده است.
البته این سؤال که «زندگی جمعی از ازل در رگ و پیِ بشر دمیده شده بود یا خیر؟» و اینکه «بعد از گذشت مدتی، گروههای انسانی به نتیجه رسیدند که برای دفاع از خود و قبیلهشان دور هم جمع شوند و دستهجمعی زندگی کنند»، پرسشهایی نیست که علوم اجتماعی در پی پاسخگویی به آن باشد. با ادامه یافتن زندگی جمعی انسانها موضوع علوم اجتماعی، شناخت علمی پدیدههای اجتماعی است که در زمان کوتاه یا طولانی بین انسانها شکل گرفته و با گذر زمان دچار پیچیدگیهای قابل توجهی شده است.
زندگی جمعی منحصر به فردِ انسان
در میان جانداران، حشرات و حیواناتی یافت میشوند که زندگی دستهجمعی را انتخاب کردهاند. با این وصف زندگی جمعی، تنها مختص انسان نیست. زندگی دستهجمعی را میتوان در برخی جانداران از جمله مورچهها، موریانهها، زنبور عسل و بعضی میمونها مشاهده کرد. بین زندگی جمعی که حیوانات و حشرات برگزیدهاند با نوع زندگی جمعی انسان، تفاوتهای آشکاری دیده میشود:
- هرقدر زندگی جمعی بقیه جانداران بر مدار ثبات و تکرار میگردد، زندگی اجتماعی انسان، پویا و در حال دگرگونی است و طی گذر زمان با بروز ابتکار و خلاقیت انسانی بهروز میشود.
- زندگی جانوران و حشرات، تابع محیط خارج و خصوصیتهای آن است. این وضع در مورد انسان مفهوم چندانی پیدا نمیکند. به طور مثال کوچِ برخی جانداران در فصلهای مختلف سال با دلیل تأثیرپذیری آنها از طبیعت توضیح داده میشود. اما انسان قادر است بر حسب نیازهای خود در محیط طبیعی و اجتماعی تغییر ایجاد کند. تحولات زندگی انسانی با بررسی محیطهایی که انسان در آنها تردد داشته و همچنان حضور دارد قابل ردیابی کردن است. چنان که محیط زندگی انسان هم از حضور او تأثیر پذیرفته است.
- بشر در طول حیات خود به گردآوری اطلاعات و کسب تجربیات گوناگون انسانها پرداخته است. او تلاش کرده تا آنچه از نسلهای پیشین خود به ارث برده را نگهداری کند. میراث و یادگارهای تاریخی به دست بشر و در طول حیات نسلهای بعدی کاملتر شدهاند و این مسیر همچنان ادامه دارد.
پیشبینی آینده؛ ممکن یا ناممکن؟
درست است که تمام اعضای جامعه در فضای آن زندگی میکنند و به سهم خود در فعالیتهای اجتماعی دخیل هستند، اما همه آنها نمیتوانند به سادگی به حقایق اجتماعی آگاهی پیدا کنند. از آنجا که روابط اجتماعی به مرور زمان دچار پیچیدگیهایی شده، درک و فهم این تحولات و پیچیدگیها نیازمند بررسی و مطالعات خاص در حوزه اجتماعی است. میتوان گفت همان طور که پدیدههای طبیعی موضوع مطالعه در علوم طبیعی قرار میگیرند پدیدههای اجتماعی هم موضوع بررسیها در علوم اجتماعی هستند.
نگاهی گذرا به شمارِ آثار هنری بشر نشان میدهد موضوعِ آینده، بارها دستمایه خلق برخی آثار هنری قرار گرفته است. جذابیت چنین آثاری برای نسل بشر این است که دریچهای به آینده میگشاید تا انسانِ امروز را با نادانستههای دور رویارو کند. او با کمک تخیل، آینده محال را بازسازی میکند تا در زمان زیست خود شاهد آن باشد. حال اگر همین نوع انسان بداند که با برنامهریزی میتواند آینده را پیشبینی کند چه احساسی خواهد داشت؟ فراتر؛ اگر بداند با وجود برخی از همین پیشبینیها میتواند برای ساخت آینده برنامهریزی کند چه حسی خواهد داشت؟
اطلاع از قوانین زندگی اجتماعی انسان این شاهکلید را به انسان میدهد. هرچند این مسیر، خالی از خیالپردازیهای تولیدات هنری است اما به آگاهی از خصوصیات روابط انسانی-اجتماعی منتهی میشود. آگاهی که ویژگیاش ارتباط دادنِ گذشته با حال و آینده برای گروههای انسانی ممکن است. با بهکارگیری همین نوع آگاهی، پیشبینی درازمدت درباره زندگی اجتماعی انسان امر بعیدی نخواهد بود.
چنانچه جمعآوری اطلاعات و تجربیات انسان از زندگی جمعی در طول تاریخ، به درک روابط اجتماعی انسانها و مطالعه خاص آن کمک شایانی کرده است. البته یک خصوصیت درباره علوم اجتماعی صادق است و آن، اینکه شرایط زمانی و مکانی بر اطلاعات به دست آمده و بالطبع قوانین اجتماعی تأثیر میگذارد. بنابراین نظریات و قراردادهای علوم اجتماعی از نسبیت برخوردار هستند و نمیتوان انتظار داشت که از آنها قوانین ثابتی استخراج شود.
گستره علوم اجتماعی
دانش علوم اجتماعی بنا به نیازهای بشری شاخههای فراوانی پیدا کرده است. نام علم جمعیتشناسی، مردمشناسی، انسانشناسی، تاریخ اجتماعی، باستانشناسی، جامعهشناسی، علوم سیاسی، اقتصاد، الهیات، زبانشناسی و مدیریت در میان این شاخهها دیده میشود.
بین شاخههایی که از علوم اجتماعی منشعب شده، دانش جامعه شناسی بر مطالعه واقعیتهای اجتماعی و تحولات زندگی اجتماعی انسانها تمرکز کرده است. حوزههای متعددی در علم جامعه شناسی فعال شده تا ابعاد مختلف زندگی اجتماعی انسان را به صورت تخصصی مطالعه کند.
جامعه شناسی شهری، جامعه شناسی روستایی، جامعه شناسی دین، جامعه شناسی سیاسی، جامعه شناسی سازمانها، جامعه شناسی ارتباطات، جامعه شناسی خانواده، جامعه شناسی جنسیت، جامعه شناسی آموزش و پرورش، جامعه شناسی هنر، جامعه شناسی ایلات و عشایر، جامعه شناسی صنعتی، جامعه شناسی توسعه، جامعه شناسی انحرافات اجتماعی، جامعه شناسی انقلاب و ریشههای آن، جامعه شناسی ادبیات، جامعه شناسی کار، جامعهشناسی تغییرات اجتماعی، جامعه شناسی قشرها و نابرابریهای اجتماعی، جامعه شناسی ورزش و... به بررسی تحولات مختلف زندگی انسانها در حوزههای مشخص شده میپردازند و قراردادهای زندگی اجتماعی انسان را به صورت تخصصی در همان حوزه موشکافی میکنند.
برای آشنایی بیشتر با جامعه شناسی، پیشنهاد میکنیم به مجموعه فیلمهای آموزش علوم انسانی (Humanities) مراجعه کنید که توسط فرادرس تهیه شده و لینک آن در ادامه آورده شده است.
- برای مشاهده مجموعه فیلمهای آموزش علوم انسانی (Humanities) + اینجا کلیک کنید.
جامعه شناسی درباره چیست؟
«آنتونی گیدنز» (Anthony Giddens) در کتاب «جامعهشناسی» استدلال کرده چیزی که ممکن است احساسات و عواطف طبیعی انسانی تصور شود در واقعیت و به طور فراگیر از عوامل اجتماعی تأثیر میپذیرد. درک اینکه زندگی با چه شیوههایی زمینههای تجربه اجتماعی را برای ما فراهم میکند برای بینش جامعه شناسی مهم است. این علم با کوشش اندیشمندان برای درکِ تأثیر نخستین دگرگونیهایی شکل گرفت که با صنعتی شدن در غرب پدید آمد. جامعه شناسی همچنان تنها رشتهای است که با تحلیل ماهیت دگرگونیهای اجتماع سروکار دارد.
از جامعه شناسی چه انتظاری داریم؟
اعضای جوامع مختلف روی دانششان درباره خود، رفتارهای اجتماعی و جامعهای که در آن زندگی میکنند حساب ویژهای باز میکنند. آنها اغلب تصور میکنند اطلاعات زیادی درباره این مسائل دارند. اما بسیاری از فعالیتهای آنها تنها در سایه قضاوت اجتماعی آنها انجام میشود. اغراق نیست اگر بگوییم تمام اعمال انسانها تحت تأثیر عضویت در گروههای مختلف انجام میگیرد حتی اگر فاعلِ آن اعمال در مورد این تأثیرگذاری، آگاهی شخصی نداشته باشد. دانش جامعه شناسی کوشیده نسبت به آنچه در جامعه میگذرد معرفت کافی و صحیح پیدا کند. این تنها مأموریت علم جامعه شناسی محسوب نمیشود.
از این دانش انتظار میرود برای حل مشکلات اجتماعی راهکارهایی بیابد؛ روشهایی برای تقویت تسلط انسان بر روابط اجتماعی، سازمانها و نهادهای جامعه. از دانش جامعه شناسی انتظار میرود بتواند قوانین حاکم بر گذشته اقوام و ملتها را (که در سازماندهی به روابط آنها مؤثر بوده) دریابد و قدرت پیشبینی و آیندهنگری انسان را افزایش دهد. این شناخت، زمینه را برای یافتن راهکارهای منطقی و ابرازِ نظر علمی فراهم میکند.
جامعه پوست میاندازد
فرهنگ، ارزشها یا آرمانهای انتزاعی، آداب و رسوم، مذاهب و کنشهای جمعیِ حاصل از آنها مدام در حال اثر گذاشتن بر انسانهایی است که در جامعه زندگی میکنند. تغییر مداوم جوامع در عالمِ واقع، شاید بیشباهت به مراحل پوستاندازی برخی جانداران نباشد. با این تفاوت که پوستاندازیِ اجتماعی، نقطهای برای توقف ندارد و به صورت مکرر در حال انجام است.
به تعبیر گیدنز ما باید جوامع انسانی را مانند ساختمانهایی تصور کنیم که در هر لحظه با همان آجرهایی که از آن ساخته شدهاند از نو ساخته میشوند. علم جامعه شناسی تلاش میکند این وقایع را آن چنان که موجودند بررسی کند تا به ریشه، علل و قوانین حاکم بر پدیدهها دست پیدا کند. این کار با تحقیق طولانی مدت، بهکارگیری شیوهها و فنون شناخته شده و استفاده از اطلاعات کامل و همه جانبه درباره موضوعاتِ مورد بررسی انجام میشود.
چرا جامعه شناسی میخوانیم؟
پیامدهای عملیِ دانش جامعه شناسی برای زندگی انسانها شامل درک وضعیتهای اجتماعی، آگاهی از تفاوتهای فرهنگی، ارزیابی نتایج سیاستگذاریهای حکومتی، افزایش خودشناسی و مطلع شدن از نقش اندیشمندانِ جامعهشناس در جامعه است.
اما جامعه شناسی از این جهت اهمیت مییابد که نگاه تازهای به محیط اجتماعیِ زندگی انسانها پدید میآورد. از سویی میتواند به آگاهی انسان از جایگاه خود در جامعه منجر شود. آشنایی با گروههای کمتر شناخته شده، محیط و فرهنگهایی که انسانها اطلاعات کمی از آنها دارند جزو نتایج مهم مطالعات جامعه شناسی به شمار میآید. چرا که توانایی ما را در فهم منشأ نظر و گرایشهای متفاوت با خودمان افزایش میدهد و به فهم نیروهای اجتماعیِ مؤثر بر رفتارهای ما و اعضای دیگرِ جامعه کمک میکند.
هدف دانش جامعه شناسی چیست؟
آگاهی از تأثیر نیروهای اجتماعی، یکی از نتایج دانش جامعه شناسی است. با استفاده از همین دانش، هدف مهم علم جامعه شناسی نیز محقق میشود. این هدف مهم، پیشبینی و کنترل رفتارهاست.
پیشبینیِ رفتارهای گروهی امتیازاتی برای انسانها خواهد داشت. این گونه پیشبینیها میتواند به طرح و برنامههای رسمی دولتها برای آینده جامعه کمک کند. طبیعی است دولتها برای ارائه امکاناتِ خدماتی به مردم و نهادها باید پیشبینی کنند در آینده چه اوضاعی بر جامعه حاکم خواهد شد و همچنین چه نیازهایی باید به وسیله آنها برآورده شود. نیازهایی همچون ساخت و تجهیز مدارس، ارائه خدمات بهداشتی گرفته تا آمادهسازی نهادهای کیفری و احداث مراکزی مختص قشرها و سنین مختلف. بیشک جوامع در نبود اطلاعات مربوط به این نیازها و راهکارهای برآورده سازیِ آنها دچار تعلیق میشوند.
مزایای مطالعات جامعه شناختی
از مهمترین مزایای مطالعات جامعه شناسی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- با کاهش پیشداوری و احکام قالبی به اعضای جوامع میآموزد رفتار خود را با موقعیتهای جدید انطباق دهند.
- قادر است بستری فراهم کند تا جامعه با چهره واقعیتهای اجتماعی مواجه شود.
- توانایی دارد افراد جامعه را برای واکنش مناسب در برابر واقعیات اجتماعی آماده کند.
زایش علم جامعه شناسی
درباره زایش علم جامعه شناسی ، موارد زیر لازم به ذکر است:
- بانیان دانش جامعه شناسی در سده نوزدهم، نام ابن خلدون (سده هشتم هجری/ سده چهارده-پانزده میلادی) را به عنوان اولین دانشمند جامعهشناس مطرح کردند. طرح او را بسیار شبیه به علم جامعه شناسیِ امروز دانستهاند.
- «آگوست کنت» نخستین کسی بود که واژه جامعه شناسی را در سال 1838 میلادی به کار برد. نام او در فهرست اولین افرادی قرار دارد که بر نیازِ استفاده از دانش برای کمک به حل معضلات اجتماعی و اصلاح جامعه تأکید داشتند. کنت معتقد بود که میتوان دانش جامعه شناسی را بر بنیانِ مشاهده و طبقهبندیِ منظم و علمی استوار کرد.
- «هربرت اسپنسر» در سال 1876 میلادی نظریه «تطور اجتماعی» را مطرح کرد و بسط داد. هرچند این نظریه مدتی بعد، طرد شد اما اسپنسر با تعمیم نظریه تکاملِ داروین به جوامع بشری، دوباره نظریه خود را به صورتی تعدیل شده مطرح کرد. بر اساس نظریه تعدیل شده او جوامع بشری از ابتدا تا مرحله صنعتی، دستخوش تحول تدریجی شدهاند و از آنجا که فرایند تکامل، حالت طبیعی دارد نباید در آن دخالت کرد.
- در میان نظریهپردازان علم جامعهشناسی، نام «کارل مارکس»، «امیل دورکیم» و «ماکس وبر» به عنوان بنیانگذاران و نظریه پردازان مهم این علم دیده میشود. امیل دورکیم که از پیشگامان واقعی توسعه و رشد دانش جامعه شناسی شناخته میشود معتقد بود جوامع را باورهای مشترک و ارزشهای مورد قبولِ اعضای آن تشکیل میدهند.
تأکید ماکس وبر اما بر خودداریِ جامعهشناسان از «ارزشگذاری» طی انجام مطالعات بود. وبر باور داشت نظرات شخصی نباید پژوهشهای جامعهشناختی و نتایج آن را تحت تأثیر قرار دهد.
کنشها و واکنشهای اجتماعی
مطالعه علمی کنشها و واکنشهای اجتماعی به دو دلیل اهمیت دارد (جامعهشناسی، آنتونی گیدنز، ص.119):
- کارهای عادی زندگی روزانه که ما را در کنشِ متقابل و چهره به چهره با دیگران درگیر میکند قسمت بزرگی از فعالیتهای اجتماعی ما را تشکیل میدهند. زندگی ما پیرامون تکرار الگوهای همانند رفتار، سر و سامان گرفته است.
- مطالعه کنش متقابل اجتماعی در زندگی روزمره به روشن کردن نهادها و نظامهای اجتماعی بزرگتر کمک میکند. همه نظامهای بزرگ اجتماعی به الگوهای کنش متقابل اجتماعی که در جریان زندگی روزانه انجام میدهیم وابسته هستند.
بررسی کنشها و واکنشهای انسان در اجتماع نشان میدهد که این رخداد ارتباطی، همواره مراحلی را طی میکند:
الف) فرد به کنشهای دیگران پاسخ میدهد. به این صورت که کنشهای دیگران را برای خود تعریف میکند و مطابق تفسیری که از رفتار دیگران دارد به آن پاسخ میدهد.
ب) پاسخ دیگران محرکی است که فرد در برابر آن واکنش نشان میدهد.
تحقیق جامعه شناختی
مسائلی که جامعهشناسان در نظریه پردازی و پژوهش با آن سروکار دارند اغلب شبیه مسائلی است که بسیاری افراد را نگران میکند. جامعهشناسان میکوشند پاسخهایی برای این مسائل بیابند. تحقیق معتبر جامعهشناختی میکوشد پرسشهایی که مطرح میکند تا حد ممکن دقیق باشند و قبل از پرداختن به نتیجهگیری، درصدد ارزیابی مدارک و شواهد عینی برمیآید (جامعهشناسی، آنتونی گیدنز، ص.716).
روند پژوهش در جامعه شناسی شامل مراحلی است:
- طرح مسئله یا سؤال
- بررسی پژوهشهای پیشین
- تنظیم فرضیه
- پژوهش
- مشاهده و تحلیل دادهها
- رد یا تأیید فرضیه
- نتیجهگیری
نکته قابل توجه این است که نتیجهگیری پژوهش، جنبه آزمایشی دارد. این نتایج برای بررسی دوباره جامعهشناسان و اظهارنظر آنها در دسترس پژوهشگران بعدی قرار میگیرد. چنانچه یافتههای بعدی یا پیشرفت پژوهشها با نتایج حاصله، متضاد باشد تجدیدنظر در تحقیقی که انجام شده ضروری است.
به این ترتیب نتایج جدید جای نتیجهگیری پیشین را خواهد گرفت. بعد از این مرحله است که با ترکیب مفاهیم و تشخیص رابطه آنها با هم «نظریه» ساخته میشود.
نظریه: روابط موجود بین پدیدههای گوناگون اجتماعی را بیان میکند و میتواند در پیشبینی و کنترل آنچه در موقعیتهای مشابه اجتماعی اتفاق میافتد به کار آید.
پژوهش های جامعه شناختی
تحقیقات اجتماعی از روشهای علمی بهره میگیرند و روشهای خاصی برای گردآوری اطلاعات و تفسیر دادهها دارند.
- کار میدانی: مشاهده همراه با مشارکت پژوهشگر با گروه یا جامعهای که مورد مطالعه قرار گرفته است.
- پیمایش: جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه یا مصاحبه.
- نمونهگیری: پژوهش بر روی بخشی از گروه کلی (نمونهای از کل) تمرکز میکند و نتایج به کل جمعیت تعمیم داده میشود.
- پژوهش اسنادی: استفاده منظم از مطالب منتشر شده چاپی. برخی از این اسناد، گزارشهای دولتی و خصوصی هستند که منابع آرشیوی نام گرفتهاند.
- آزمایش: آزمون تغییر یک یا چند متغیر بر متغیرهای دیگر.
- مصاحبه: تمایز روشنی بین پیمایش و مصاحبه وجود ندارد چون هرگاه پرسشنامهها به طور مستقیم تکمیل شوند، محقق با پاسخگوها مصاحبه انجام داده است.
- زندگینامهها: بررسی زندگینامه افراد خاص برای دستیابی به اطلاعات تفصیلی درباره افراد و فرایندهای اجتماعی انجام میشود.
- یادداشتهای روزانه: برای بررسی مسیر فعالیتهای روز به روز افراد در محیط اجتماعی، گاهی از یادداشت روزانه استفاده میشود. اطلاعات به دست آمده از یادداشتهای روزانه معمولاً به تنهایی مورد استفاده محقق قرار نمیگیرند بلکه در کنار اطلاعاتِ به دست آمده از روشهای دیگر استفاده میشوند.
- تحلیل گفتگو: در تحقیقات جامعه شناسی به طور فزاینده صدا و تصویر ضبط میشود. با استفاده از این کار میتوان تمام ویژگیهای شنیده شدنیِ یک گفتگو بین طرفین یا چند نفر را ضبط کرد. ثبت جزئیات این اطلاعات به آگاهی در مورد ماهیت کنش متقابل انسانی انجامیده است (جامعهشناسی، آنتونی گیدنز، ص.741)
اثر زمان بر پژوهش
مطالعات انجام شده به دست پژوهشگرانِ جامعهشناس بر اساس زمان تغییر میکند:
- مطالعات مقطعی: مقایسه وضع موجود بین چند گروه مختلف در یک زمان
- مطالعات طولی: پژوهش درباره یک فرد یا گروه در سیر زمان طولانی
- مطالعات معطوف به قبل یا گذشتهنگر: با استفاده از دادههای ثبت شده در خصوص مقطعی از گذشته انجام میشود.
- مطالعات معطوف به آینده: از زمان حال آغاز میشود و در یک دوره معین زمانی به آینده گسترش مییابد. از آنجا که زمان چنین مطالعهای گاهی بسیار طولانی میشود مطالعه پرخرجی محسوب میشود (مبانی جامعهشناسی، بروس کوئن، ص.39)
مشکلات پژوهش جامعه شناختی چیست؟
موضوع پژوهشها در دانشِ جامعه شناسی روابط انسانی، ارزشها، سنتهای رایج در جوامع و به طور کلی پدیدههای انسانی است. به همین دلیل مسائل موجود در این تحقیقات با مسئلههای مورد بررسی در علوم طبیعی تفاوت آشکاری دارد. اوضاع اجتماعی، بسته به زمان و مکان دچار دگرگونی میشود و همین امر باعث ایجاد مشکلاتی در پژوهشهای جامعهشناختی خواهد شد.
از طرفی پیشبینی رفتار انسانها تقریباً غیرممکن است و همین امر باعث میشود نتایج پژوهشها تحت تأثیر رفتار متغیر انسانها در شرایط مختلف قرار گیرد. گذشته از اینها پژوهشگران در پدیدههای انسانی موظف به رعایت موارد اخلاقی هستند و این نوع محدودیت، بر روند پژوهش تأثیرگذار خواهد بود.
فرهنگ چگونه تعریف میشود؟
مفهوم «فرهنگ» (Culture)، یکی از مفاهیمی است که در جامعه شناسی زیاد مورد استفاده قرار میگیرد. آنتونی گیدنز در کتاب جامعهشناسی، فرهنگ را این گونه تعریف کرده است:
ارزشهایی که اعضای یک گروه معین دارند، هنجارهایی که از آن پیروی میکنند و کالاهای مادی که تولید میکنند.
بنابراین، فرهنگ مجموعهای از فنون، هنرهای بشر، رفتارهای اکتسابی و ویژگیهای اعتقادی است که به صورت اکتسابی حاصل شدهاند. فرهنگ همچنین آثاری را که در پسِ اندیشه انسان تولید شده در برمیگیرد. این مجموعه مادی و معنوی در قالب یک نظام کامل و همه جانبه، بر تمام اعمال و رفتارهای جامعه تأثیرگذار است.
فرهنگ در جوامع مختلف، نسل به نسل منتقل میشود. این استعداد تکامل یافته انسان در برقراری ارتباط با همنوعان است که کسب فرهنگ را میسر کرده است. نهادهای رسمی مانند آموزش و پرورش و نهادهای غیررسمی مثل گروه همسالان در انتقال فرهنگ، تأثیرگذار هستند.
نهاد چیست؟
«نهاد» (Institution) نظام روابط اجتماعی است که سازمان یافته و تبدیل به الگو شده است. نیازهای فردی و گروهی در جوامع در قالب کارکردِ همین نهادهای اجتماعی برآورده میشوند. جوامع بشری برای انجام کارکردهای ضروری و تأمین نیازهای حیاتی اعضای گروه خود، پنج نهاد اجتماعی اساسی را بنیان کردهاند:
- خانواده: یک گروه خویشاوندی است که مسئولیت اصلی آن اجتماعی کردن فرزندان، برآوردن برخی از نیازهای اعضا، تولید نسل و تأمین اقتصادی است.
- آموزش و پرورش: فرایندی است که به وسیله آن دانش، مهارت و کیفیتهای مطلوب رفتاری به افرادِ تحت آموزش منتقل میشود.
- سیاست
- اقتصاد
- دین
ردپای نهادهای نوی همچون نهاد نظامی و نهاد تفریحی را میتوان در برخی جوامع جدید یافت.
هنجار فرهنگی
گروههای مختلف در جوامع از اعضای خود انتظارات مشخصی دارند. معیار رفتارهای مورد انتظار در این گروهها به طور معمول، ثابت است اما رفتارها از فرهنگی به فرهنگ دیگر تفاوت میکند. «هنجارهای فرهنگی» (Cultural Norms) سنجهای برای رفتارهایی هستند که گروهها آنها را تأیید کرده و انجام آن رفتارها را انتظار دارند.
صورتهای مختلف هنجارهای فرهنگی در جوامع عبارتاند از:
- ارزش: احساسات عمیقی که اعضای جامعه در آن اشتراک دارند.
- آداب و رسوم: شیوههای رفتاری عادی و رایج در جامعه.
- رسم اخلاقی: رسمهایی که حامل ویژگیهای معنادار از رفتارهای درست و نادرست افراد هستند. قوانین جوامع، بخشی از رسمهای اخلاقی بودهاند که در قالب قواعد و مقررات در جامعه اجرا میشوند. هزینه عمل نکردن مطابق این قوانین، اعمال مجازات قانونی است.
خرده فرهنگ و ضد فرهنگ
در جوامع مختلف گروههایی کوچک تشکیل میشوند که برخی از هنجارهای فرهنگ جامعه را پذیرفتهاند اما از آنجا که هنجارها و موازینِ مختص گروه خود را دارند، تمایزی میان فرهنگ آنها و فرهنگ غالب جامعه به چشم میآید. به طور مثال گروههای بزهکار در جوامع، خردهفرهنگ بزهکاران را دارند. کسانی که ارزشهایشان ارزشهای فرهنگ غالب را به وجود میآورد، افراد وابسته به این خردهفرهنگ را در میان خود نمیپذیرند بلکه آنها را طرد میکنند.
در تعاریف جامعهشناختی گروههایی که با هنجار و موازین فرهنگ غالب جامعه، منازعه داشته و آن را به طور شدید طرد کنند، ضد فرهنگ خوانده میشوند.
نسبیت فرهنگی
فرهنگها به روشهایی نظم یافتهاند که بتوانند روابط متقابل و مؤثر میان افراد و گروهها را سر و سامان دهند.
«عنصر فرهنگی» (Cultural Trait) کوچکترین واحد فرهنگ است و میتواند یک عبارت، حرکت، نماد یا حتی شیء باشد. برای آن که فرهنگها بتوانند به شکل مؤثر عمل کرده و اهداف جامعه را تأمین کنند باید عناصر مختلف آنها به طور مطلوب با یکدیگر هماهنگ باشند.
ضروری است که داوری درباره معنا و ارزشِ عناصر فرهنگی در زمینه فرهنگیِ مخصوص به خود انجام شود. چرا که ممکن است یک عنصر فرهنگی در ایجاد ثبات برای یک جامعه مؤثر بیفتد اما همزمان برای جامعه دیگر آسیبزا تعریف شود. نتیجه آن که فرهنگ گروهها تنها به اعتبار انگیزه و ارزشهای فردِ پژوهشگر تحلیل نمیشود چون در این صورت، فهم الگوهای رفتاری گروهها تقریباً غیرممکن خواهد شد.
دگرگونی فرهنگی
با آن که مردمانِ یک جامعه در برابر رها کردن سنتها، ارزشها، آداب و رسوم خود مقاومت میکنند و در مسیر پذیرش آدابِ نو سختگیر هستند اما کمتر فرهنگی را میتوان یافت که در طول تاریخ دچار تحول نشده باشد. البته روشهای دگرگونی و میزانِ انجام شدن آن در جوامع مختلف، با یکدیگر متفاوت است.
با پیشرفت تکنولوژی و توسعه فناوری در جوامع، دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی قوت بیشتری یافتهاند. به این ترتیب فناوری مهمترین عامل تأثیر بر دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی است. پیشبینی میشود شتاب فناوری، باعث سرعت بخشیدن به دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی شود.
عوامل مؤثر بر میزان و سرعت دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی را میتوان در مواردی خلاصه کرد:
- محیط طبیعی: با آن که احتمال رخداد دگرگونی شدید و ناگهانی در محیط طبیعی پایین است اما در صورت رخداد، تأثیر عمیقی برجا میگذارد.
- دگرگونی در جمعیت: هرگونه دگرگونی عمده در شمار و توزیع جمعیت، دگرگونی اجتماعی متناسب با خود را به همراه میآورد.
- شناسایی نیازها: یکی از شروط رخداد دگرگونیهای اجتماعی این است که جوامع مختلف به نیازهای خود آگاهی پیدا کرده باشند. به محض آن که اوضاعِ جوامع تغییر کند نیازهای جدیدی هم در آن جوامع رخ مینماید.
پایگاه اجتماعی
پایگاه (Status): به موقعیت اجتماعی و جایگاهی اطلاق میشود که فرد در گروه یا در مرتبه اجتماعیِ یک گروه در مقایسه با گروههای دیگر احراز میکند. پایگاه و موقعیت اجتماعی فرد، حقوق و مزایای شخص را تعیین میکند.
پایگاه انتسابی (Ascribed Status): که از آغاز تولد به فرد محول شده عمدتاً بر زمینههای خانوادگی فرد استوار است. مثل جنسیت، دین، نژاد، ثروت و معیارهای اجتماعی که از والدین به کودک منتقل میشوند.
پایگاه اکتسابی (Achived Status): موقعیتی است که بر اساس تلاش و کار یا استعداد و مهارتهای فرد به او تعلق میگیرد.
نقش
از شیرخوارگی تا بلوغ، در طولِ زندگی زناشویی، زمان والد شدن، هنگام جدایی از خانواده یا طلاق، با مرگ همسر یا دیگر اعضای خانواده و حین مهاجرت، انسانها به طور مداوم در حال پذیرفتن نقشهای تازه و گوناگون هستند. این نقشها به عنوان بخشی از فرایند اجتماعی شدن به انسانها آموزش داده میشوند و پس از آن است که افراد، نقشها را میپذیرند. مطابق با نقشهایی که هر فرد پذیرفته است رفتارهای مشخصی از او انتظار میرود.
نقشهای نمونه، گروههای مرجع
در زندگی اجتماعیِ انسانها افرادی وجود دارند که از ارزش خاصی برخوردار هستند به طوری که رفتار آنها سرمشق قرار میگیرد. نقش چنین کسانی برای فردِ سرمشق گیرنده الگو محسوب میشود. به این ترتیب زمانی که فرد، در حال ایفای نقشی معین است، رفتار خود را با توجه به نقشی که الگو قرار داده تنظیم میکند. یکی از معیارهایی که افراد، نقشهای خود را در شرایط گوناگون با آن ارزیابی میکنند گروههای مرجع هستند. به این معنا که نقش هر فرد در یک گروه در مقایسه با شخصی که وظیفه مشابه او دارد، سنجیده میشود. به وسیله همین شکل از ارزیابی است که مشخص میشود فردی نقش خود را به درستی ایفا کرده یا خیر.
تعارض نقشها
جوامع صنعتی عامل تعدد نقشهایی شده بودند که یک انسان در طول زندگی خود در جامعه میپذیرفت. اما با ظهور جوامع جدید کمکم تحولات دیگری از راه رسید. با متحول شدن جوامع، افراد به ناگزیر نقشهای بیشتری را به طور همزمان پذیرفتند. عضویت در گروههای گوناگون آنها را وادار کرد در یک زمان، به چندین نقش در زندگی پاسخ بدهند.
با این وصف، بسیار محتمل است افراد دچار تعارض نقشهایی شوند که پذیرفتهاند. چرا که از آنها انتظار میرود همزمان به الزامات نقشهای گوناگون و متفاوت خود پایبند باشند. قرارگیری در چند نقش متعدد و متفاوت میتواند تعارض نقشها را ایجاد کند. افرادی که تعارض نقشها را تجربه میکنند گهگاه دچار اختلالات فکری یا بینظمی میشوند.
نمایش نقش
سخنوری که با آب و تاب درباره موضوعی سخنرانی میکند یا دبیری که آگاهانه تلاش میکند با کلامش، اولیا مدرسه یا والدینِ حاضر در جلسهای را تحت تأثیر قرار دهد در حال بازی کردن نقش هستند. هنگامی که فردی آگاهانه میکوشد نقشی را به طور کامل انجام دهد تا دیگران را تحت تأثیر قرار دهد در حال ایفای یک نقش نمایشی است.
ایفاکنندگانِ نقش نمایشی به طور معمول، دیگران را تماشاچیانی در نظر میگیرند که بر رفتار آنها تمرکز کردهاند یا مراقب هستند تا ببینند آنها نقش خود را به چه شکل ایفا میکنند. اگر در طولِ ایفای نقش، فرد بکوشد تا یک تصویرِ مطلوب از خود بر جای بگذارد به طوری که تماشاگران، نحوه ایفای نقش او را بپذیرند توانسته به هدفش از نمایش نقش دست پیدا کند.
اجتماعی شدن
این ادعای اولیه «بولبی» بود که «مهر مادر در کودکی برای سلامت روان همانقدر مهم است که ویتامین و پروتئین برای سلامت جسم» (Bowlby, 1951, p.62) هرچند این ادعای بولبی بعدها رد و از شدتِ تأثیر آن کاسته شد، اما اندیشمندانِ جامعهشناس دریافتند تکامل اجتماعی انسان، به طور بنیادی به ایجاد پیوندهای بادوامِ نخستین با دیگران بستگی دارد.
اجتماعی شدن فرایندی است که کودکِ انسان به وسیله آن و از طریق تماس با انسانهای دیگر به انسانی آگاه، دانا و ماهر در شیوههای رفتاری تبدیل میشود که ویژه فرهنگ و محیط زندگی اوست (جامعهشناسی، آنتونی گیدنز، ص.114). این فرایند علاوه بر شخصیتبخشی به اعضا ظرفیتهای افراد را برای به عهده گرفتن وظایفِ فردی و اجتماعی توسعه میدهد.
اجتماعی شدن میتواند مهارتهای ضروری زندگی را به افراد آموزش دهد و آنها را برای برقراری ارتباط مؤثر با دیگران و همچنین توانمندی در خواندن، نوشتن و سخن گفتن همراهی کند. علاوه بر آن که فرد را برای برآورده ساختن نیازهای زیستی در جامعه آماده میکند، ارزشها و اعتقادات جامعه را در ذهن او متمرکز میسازد.
انواع اجتماعی شدن
اجتماعی شدنِ افراد جامعه از دو طریقِ رسمی و غیر رسمی انجام میشود. در شیوه رسمیِ اجتماعی شدن نام نهادهای آموزشی دیده میشود. این نهادهای ساخت یافته، مسئول انتقال شیوههای پذیرفته شده عمل و اندیشه جامعه به افراد هستند. اما در شیوههایی که به صورت غیررسمی به اجتماعی شدن افراد کمک میکنند پای گروه همسالان، همبازیها، خانواده و سایر گروههای غیررسمی به این فرایند باز میشود.
گروه اجتماعی
گروه اجتماعی، متشکل از عدهای از افراد است که با یکدیگر به طور منظم کنش متقابل دارند. چنین کنش متقابل و منظمی معمولاً اعضای گروه را به عنوان یک واحدِ مشخص به هم پیوند میدهد. این واحد به هم پیوسته (گروه اجتماعی) دارای یک هویت اجتماعیِ کلی است. اعضای گروه شکلهای رفتار معینی را از یکدیگر انتظار دارند که از دیگران (خارج از گروه) انتظار ندارند. گروهها از لحاظ بزرگی با یکدیگر متفاوت هستند و از یک جمع کوچک دوستانه مانند خانواده تا مجتمعهای بزرگ مانند باشگاههای ورزشی را در برمیگیرند (جامعه شناسی، آنتونی گیدنز، ص.313).
با آن که تعریف مشترکی درباره گروه میان جامعهشناسان وجود ندارد، اما قابل قبولترین تعریفی که گروه را به صورتی خلاصه به مخاطب میشناساند تعدادی از انسانها هستند که با یکدیگر روابط متقابل داشته، از عضویت خود در گروه آگاه هستند و از سایر اعضا انتظار اعمال و رفتار مشترکی دارند.
تعاریف برخی گروهها
در ادامه، برخی گروههای رایج را تعریف میکنیم.
- گروه نخستین: جمع کوچکی از افراد که با پیوندهای عاطفی با هم در ارتباط هستند. مانند خانواده و گروههای دوستی. ویژگی گروه نخستین، تماس مستقیم، صمیمانه و چهره به چهره به همراهِ پیوندهای نیرومند و پایدار میان اعضاست.
- گروه دومین: تعدادی از افراد که برخوردهای منظم دارند اما روابط آنها غیرشخصی است. این گروهها پیوند نزدیک با هم ندارند و معمولاً برای مقاصد عملیِ ویژهای گرد هم میآیند. مانند کمیتهها و باشگاهها (جامعه شناسی، آنتونی گیدنز، ص.314)
- گروه اختیاری: گروهی که به وسیله افراد انتخاب میشود و اعضا برای عضویت در آن از خود علاقه نشان میدهند.
- گروه غیر اختیاری: گروهی است که اعضا بدون گزینش شخصیِ خودشان در آن عضو شدهاند.
گروههای مرجع
گروههای مرجع، الگوهایی برای داوری و ارزیابی اعضا به آنها میدهند. هرچند هیچ ضرورتی ندارد که برای ارجاع به یک گروه مرجع، حتماً به آن گروه تعلق داشت.
گروههای همدرد
اعضای گروههای همدرد در یک مصیبت یا مشکل باهم اشتراک دارند. آنها برای تسلای خاطر و همچنین رفع مشکل و یاری متقابل با یکدیگر متحد میشوند.
گروههای صمیمی
گروه صمیمی متشکل از افرادی است که با داشتن نیازهای گوناگون، به تحکیم حس مودت و تفاهم متقابل عاطفی معطوف شدهاند. هدف اعضای گروههای صمیمی شناسایی بیشتر یکدیگر، افزایش خودآگاهی و تقویت اعتماد متقابل میان اعضاست.
آنچه اعضای گروههای اجتماعی باید بدانند:
- چگونه خود را با عوامل خارجیِ مؤثر بر کارکردهای گروه، هماهنگ کنند.
- نظارت گروه بر عوامل داخلی که میتواند گروه را به اهداف خود برساند چطور انجام شود.
- شیوه نظارت بر احساسات اعضای گروه مشخص شود.
- یکپارچگی بین اعضای گروه حفظ شود.
نهادهای اجتماعی
همانطور که گفته شد نهاد، یک نظام نسبتاً پایدار و سازمان یافته از الگوهای اجتماعی است که با هدف ارضای نیازهای اساسی و معین در جامعه تشکیل شده است.
نهادهای اجتماعی بعضی از رفتارهای نظارت شده و یکسان در جوامع را در برمیگیرند. هر کدام از این نهادها کارکردها و مسئولیتهایی را به عهده دارند که به آنها اختصاص داده شده است. همه نهادهای جامعه به هم وابستهاند اما هریک به تنهایی بر مبنای زنجیرهای از هنجارها، ارزشها و الگوهای رفتاریِ مورد انتظار، سازمان پیدا کردهاند. آرمانهای یک نهاد معمولاً به وسیله بخش عظیمی از اعضای جامعه پذیرفته شده است.
نهادهای اجتماعی دارای کارکردهای مشترک، کارکردهای ویژه، کارکردهای نهان و کارکردهای آشکار هستند. کارکردهای آشکار نهادها، نوعی از کارکردها هستند که ظاهر ِشناخته شده و پذیرفته شدهای برای جامعه دارند اما کارکردهای نهان، خود را نمایان نمیکنند. حتی گاهی اعضای جامعه این کارکردها را تأیید نمیکنند.
بنیانهای اجتماعی نهادها بسیار گسترده است و هر تغییر چشمگیر در یک نهاد، احتمالاً موجب تحول در دیگر نهادها میشود. مثلاً نوساناتِ نهاد اقتصادی میتواند تأثیر خود را بر نهاد خانواده، کیفیت آموزش و توانمندی دولتها در ارائه خدمات به اعضای جامعه نشان دهد.
کارکردهای عمده نهادهای اجتماعی به شرح زیر است:
- در شرایط گوناگون، الگوی رفتارهای مناسب و شایسته اجتماعی را در اختیار اعضای جامعه قرار میدهند.
- نقشها و رفتارهایی را به اقتضای شرایط برای افراد جامعه معین میکنند. به طور مثال آشنا کردن افراد با نیازهای ورود به برخی حرفهها در جامعه.
- به پشتوانه استمرارِ فرهنگ جامعه به اعضای آن میآموزند که مناسبترین روش رفتاری، رفتارِ نهادی شده است.
- به نظارت و تنظیم رفتار اعضای جامعه میپردازند.
نادیده گرفتن انتظارات قابل قبول در جامعه ممکن است برای افرادِ بیاعتنا مجازاتی به همراه داشته باشد.
اهداف و کارکردهای نهادهای اجتماعی
کارکردهایی که درباره نهاد خانواده مورد انتظار است عبارتاند از:
- تنظیم رفتار جنسی
- تولید مثل و ادامه نسل
- مراقبت از کودکان، معلولان و سالمندان
- اجتماعی کردن فرزندان خانواده
- تثبیت جایگاه اجتماعی و پایگاه فردی
- تأمین اقتصادی اعضای خانواده
از نهاد آموزش و پرورش انتظار میرود کارکردهای زیر را داشته باشد:
- آمادهسازی افراد برای ایفای نقش شغلی
- عمل کردن به عنوان ناقل میراث فرهنگی
- آشناسازی افراد با نقشهای اجتماعی
- آماده سازی افراد برای ایفای نقشهای خاص
- فراهم کردن بنای ارزشیابی و فهم پایگاههای اجتماعی
- ایجاد دگرگونی در جامعه با توسعه پژوهش علمی
- تقویت قدرت سازگاری افراد با ارزشهای جامعه و بهبود روابط اجتماعی
کارکردهای نهاد دین به شرح زیر است:
- کمک به اشخاص برای یافتن هویت اخلاقی
- فراهم کردن تفسیرهایی که به تبیین محیط طبیعی و اجتماعی انسان کمک میکند.
- تقویت روحیه اجتماعی، انسجام اجتماعی و همبستگی گروهی
- تقویت مبانی ارزشی زندگی انسانی و وحدت نوع بشر
کارکرد نهاد اقتصاد موارد زیر است:
- تولید کالا و خدمات
- توزیع کالا، خدمات و منابع اقتصادی
- مصرف کالا و خدمات
کارکرد نهاد حکومت عبارت است از:
- نهادی کردن هنجارها از طریق قوانینی که در دستگاه قانونگذاری تصویب شده است.
- به اجرا گذاشتن قوانین مصوبه
- حل مناقشه میان اعضای جامعه
- ارائه خدمات بهداشتی، آموزش و پرورش، رفاه و...
- حفظ شهروندان در برابر حملات ملل دیگر
نظارت اجتماعی
حفظ نظم میتواند جزو مهمترین نتایجی باشد که پیروی از الگوهای مشخصِ رفتاری برای یک جامعه به ارمغان میآورد. چرا که افراد جامعه، طی فرایندِ اجتماعی شدن یاد گرفتهاند که در موقعیتهای مختلف کدام رفتارشان قابل قبول است و بروز دادن چه رفتارهایی قابل قبول نیست. این روند به اعضای یک جامعه آموخته که چگونه الگوهای رفتاری مناسب و نامناسب را از یکدیگر تشخیص دهند.
«نظارت اجتماعی» (Social Control) ادامه فرایندی است که اجتماعی شدن خوانده بودیم. اینگونه نظارت بر اعضای جامعه به وسیله ابزارها و با شیوههای مختلف انجام شده و افراد را وادار میکند که رفتار خود را با انتظارات گروههای مختلف و همچنین کل جامعه تطبیق دهند.
فرایندِ نظارت اجتماعی یکسویه نیست و به صورت متقابل انجام میشود. یعنی همانطور که ما بر رفتار دیگر اعضای جامعه تأثیر میگذاریم، از رفتار آنها تأثیر میپذیریم. هرچند مکانیسمهای دیگری هم به کار گرفته میشوند. در جوامع مختلف، انواع نظام پاداش و مجازات در جریان است تا بتواند افراد جامعه را وادار به سازگاری با هنجارهای موجود کند.
نظارت اجتماعی هم به صورت رسمی (نیروهای پلیس، حبس در زندان، محاکمه در دادگاهها، تأدیب در مراکز نگهداری بزهکاران، مددکاری اجتماعی و...) و هم به شیوه غیررسمی (تمسخر، شایعهپراکنی، طرد شدن به وسیله اعضای یک گروه و...) اعمال میشود. اگر فرد یا افرادی نتوانند رفتار خود را با الگوهای موردنظر جامعه سازگار کنند، در جامعه به نام افراد منحرف شناخته خواهند شد. فردی که به این نام شناخته میشود از طریق اعمال شیوههای نظارت اجتماعی از انحراف منع میشود. این روشها میتواند به شکل زندانی شدن، بستری شدن در بیمارستانهای روانی یا نگهداری در کمپ و کانونهای بازپروری اعمال شود.
پاداش و تنبیه
در قبال رفتارهای افراد جامعه، پاسخهایی از سوی اطرافیان، گروهها و جامعه به انسانها داده میشود. پاداشها پاسخهایی هستند که به افراد جامعه منتقل میشوند درصورتیکه خود را با الگوهای موردقبولِ جامعه هماهنگ کرده باشند. به طور مثال، ارتقای شغلی یک پاسخ مثبت تلقی میشود که از سوی سازمان یا محل کسبِ فرد در مقابل عملکرد فرد به او داده شده است. اما فرد در صورت عدم تطبیق خود با همان الگوها و موازین، پاسخهای منفی از سوی جامعه دریافت میکند. از دست دادن شغل میتواند نمونه یک پاسخ منفی به چنین فردی باشد.
رفتار انحرافی
اغلب افراد جامعه از قواعد و هنجارهای جامعه خود تبعیت میکنند چرا که این کار را طی فرایند اجتماعی شدن آموختهاند. اما گاهی فرد یا گروههایی با آن دسته از هنجارها که مورد پذیرش اکثریت جامعه است، همراه نمیشوند. رفتار انحرافی هر نوع رفتاری است که با انتظارات جامعه یا گروههای مشخصِ درون جامعه سازگار نباشد. رفتارهای انحرافی به علت بروز نقص در اجتماعی شدنِ افراد ایجاد میشود. بررسی فرایند آموزشی که فرد منحرف در آن پرورش یافته از اهمیت ویژهای برخوردار است به این دلیل که مشخص میکند یک فرد از چه طریق آن رفتارِ انحرافی را آموخته است.
برچسب انحراف
«دله دزد، آشغال، خُل و...» برچسبهایی هستند که گهگاه بعد از انحرافِ یک فرد، از طرف جامعه به او زده میشوند. فردی که از سوی گروهها و جامعه با این برچسب خوانده و شناسایی شود ممکن است مطابق با همان برچسب عمل کند. به محض آن که فرد خود را در قالب یک فرد منحرف ببیند، تلاش میکند از جامعه دور شود. او به صورت جایگزین با افرادی وارد ارتباط خواهد شد که شبیه به او هستند و با برچسبهای مشابه در جامعه شناسایی میشوند.
افرادی که در یک انحراف خاص شریک هستند، خردهفرهنگِ منحرف را میسازند. خردهفرهنگ منحرف همان شیوه رفتارِ غالب بین اعضای گروه منحرف است که اعضا در عمل به آن باهم اشتراک دارند. البته اهدافی هم هست که اعضای گروه منحرف را دور هم جمع میکند.
دو هدفِ مشخص برای گرد هم آمدنِ اعضای گروه منحرف:
- حمایت متقابل اعضای گروه از هم که شامل برخورداری از جایگاه، منزلت و پذیرش مطلوب است.
- فراهم آوردن بستر مناسب برای بروز مجدد و تکرارِ رفتار انحرافی.
بی هنجاری
مفهوم «بیهنجاری» (Anomie) یا آنومی به وسیله امیل دورکیم وارد زبان علمِ جامعه شناسی شد. این مفهوم به وضعیتی را تشریح میکند که طی آن، هنجار معینی در جامعه موجود نیست تا افراد جامعه از آن تبعیت کنند.
اما بیهنجاری چه زمانی جامعه را تهدید میکند؟ پاسخ اندیشمندان علم جامعه شناسی نشان میدهد: زمانی که انتظارات فرهنگی با واقعیات اجتماعی هماهنگی نداشته باشد، بروز وضعیت بیهنجاری اجتنابناپذیر است.
طبقات اجتماعی
آنتونی گیدنز معتقد بود «طبقه اجتماعی» (Social Class) با اعمالِ مقررات قانونی یا مذهبی ایجاد نمیشود همان طور که عضویت در طبقات اجتماعی، صرفاً بر مبنای موقعیت موروثی یا رواج آداب و رسوم خاص صورت نمیگیرد. نکتهای که درباره اختلاط طبقات اجتماعی وجود دارد این است که طبقات اجتماعی چنان در هم آمیخته که یافتنِ مرز میان آنها عملاً ناممکن است.
طبقه اجتماعی در تعریف، گروهبندی وسیعی از افراد است که دارای منابع اقتصادی مشترک هستند. این منابع شدیداً بر انواع شیوههای زندگی آنها تأثیر میگذارد (جامعه شناسی، آنتونی گیدنز، ص.241).
به این ترتیب، هر طبقه اجتماعی میتواند از لحاظ برخورداری از ارزشهای مشترک، منزلت اجتماعی مشخص، فعالیتهای دستهجمعی، میزان ثروت و داراییهای شخصی، آداب معاشرت با دیگر بخشهای جامعه متفاوت باشد. در جوامع صنعتی پیشرفته سه شاخص درآمد، شغل و تحصیلات عامل تعیین طبقه اجتماعی هستند. علاوه بر اینها متغیرهایی همچون نژاد، مذهب، ملیت، جنس، محل سکونت و پیشینه خانوادگی هم بر تشخیص طبقه اجتماعی تأثیر میگذارند.
قشربندی اجتماعی
نابرابریهای اجتماعی که در تمام جوامع انسانی موجود هستند، زیر نامِ «قشربندی اجتماعی» (Social Stratification) تعریف شدهاند. نظام قشربندی اجتماعی، افراد را بنا بر امتیازاتی که کسب میکنند رتبه بندی کرده و در طبقات اجتماعی قرار میدهد به طوری که جایگاهِ افراد با امتیازات آنها متناسب باشد.
نمادهای منزلت دگرگون شدند
در گذشته نمادهایی برای ارزیابی منزلت افراد مدنظر قرار میگرفت. به طور مثال امکان تهیه خودروهای گران قیمت، ملک شخصی و استفاده از جواهرات، نشان از ثروتمندی افراد داشت. این نمادهای منزلت باعث برتری ثروتمندان از بقیه طبقات اجتماعی و متضمن حفظ جایگاه آنان در طبقه اجتماعیشان بود.
با گذشت زمان نمادهای منزلت دچار تغییراتی شدند. به طوری که ثروت افراد به تدریج اهمیت و اعتبار خود را از دست داد. در این مسیر عواملی مؤثر بودند. مثلاً افزایش دستمزدها، گسترش اعتبارات مالی و تولید انبوه کالاها و خدمات، سبب افزایش قدرت خرید در میان طبقه متوسط شد. به این ترتیب، طبقه متوسط از این طریق امکان تهیه خانه شخصی، بهره گیری از تفریحات و اوقات فراغت را یافت. در کنار چنین عواملی، تغییر در ارزشهای اجتماعی نیز علاقه افراد جامعه را به بسیاری از نمادهای منزلتی کاهش داد.
مفهوم طبقه در نگاه وبر و مارکس
کارل مارکس به اصلِ اجتناب ناپذیری درباره طبقات اجتماعی اعتقاد داشت و آن «کشمکش بین طبقات اجتماعی» بود. آنطور که مارکس میگفت موقعیتِ طبقه اجتماعیِ فرد به روابط او با ابزارِ تولید بستگی داشت. یعنی صاحبان منابع طبیعی و کارخانهها میتوانستند به راحتی موقعیتهای طبقه بالا را تصاحب کنند.
از نظر کارل مارکس، جامعه به دو طبقه صاحبان وسایل تولید (بورژوازی) و کارگران (پرولتاریا) تقسیم میشد. او معتقد بود طبقه بورژوا زمام حکومت، دین و اختیار نهادهای آموزشی و اقتصادی را در دست خود میگیرد. و البته پیشبینی میکرد روزی طبقه کارگر، دست به انقلاب خواهد زد و حاکمیت طبقه بورژوا را از هم خواهد پاشید.
اما آنچه ماکس وبر از طبقه اجتماعی ارائه داد، مبنای اقتصادی داشت. وبر برای ارزیابی و تعیین کردن طبقات اجتماعی ابعادی در نظر گرفته بود. او معتقد بود طبقات اجتماعی بر عناصری همچون قدرت، ثروت و منزلت بنا شدهاند.
تحرک اجتماعی
برای مطالعه قشربندی اجتماعی، اکتفا کردن به موقعیتهای اقتصادی یا مشاغل کافی نیست. در این مطالعه باید رخدادهای مربوط به افرادِ اِشغال کننده این موقعیتها را هم ارزیابی کرد.
«تحرک اجتماعی» (Social Mobility) به حرکت افراد و گروهها بین موقعیتهای اجتماعی-اقتصادی گفته میشود. در این تعریف، افراد از یک پایگاه اجتماعی به پایگاه اجتماعی دیگر حرکت میکنند. افراد ممکن است از لحاظ طبقه اجتماعی به سمت بالا یا پایین تحرک داشته باشند یا در همان سطح باقی بمانند، اما حرفه یا شغل دیگری اختیار کنند.
تحرک عمودی: تغییر پایگاه فرد وقتی از یک طبقه اجتماعی به طبقه دیگر منتقل میشود. کسانی که دارایی، درآمد یا پایگاه اجتماعی کسب کنند، دچار تحرک صعودی شدهاند.
تحرک نزولی: افرادی که در جهت عکس حرکت کنند، تحرک نزولی داشتهاند. ازدواج در سن پایین، بچهدار شدن در سن پایین، تولد در خانواده پرجمعیت، تحصیل ناقص، گرفتاری در بحران اقتصادی و شغلی میتواند عامل تحرک نزولی باشد.
تحرک جانبی: به حرکت جغرافیایی بین شهرها یا مناطق، تحرک جانبی گفته میشود.
تحرک افقی: انتقال فرد از یک پایگاه اجتماعی به پایگاه اجتماعی دیگر در همان سطح، تحرک افقی خوانده میشود. مثل تغییر یک شغل به شغل دیگر با درآمد یکسان.
تحرک میان نسلی: نوعی از تحرک اجتماعی که از یک نسل به نسل دیگر به وجود میآید و ممکن است صعودی یا نزولی باشد. به طور مثال اگر فرزندِ یک فرد (با شغل آزاد) از طریقِ تحصیل در دانشگاه به پایگاهِ یک فرد تحصیلکرده دست یابد، تحرک درون نسلیِ صعودی رخ داده است. اما اگر فرزند یک مهندس یا پزشک به کاری مانند رانندگی (یا کسب آزاد) مشغول شود، تحرک درون نسلیِ نزولی رخ داده است.
اما چه چیزی بر تحرک اجتماعی مؤثر است؟ برای پاسخ به این پرسش، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- حجم خانواده: خانواده کم جمعیت به علت در دسترس بودن منابع بیشتر برای فرزندان امکان بیشتری برای تحرک عمودی فراهم میکند.
- قوم: پیشینه قومی و نژادی بر فرصت دستیابی به تحرک عمودی مؤثر است.
- تحصیلات
- جنسیت
- ترتیب تولد فرزندان: فرزندانی که بین تولدِ اولین و آخرین فرزند، متولد میشوند معمولاً فرصت کمتری برای تحرک عمودی پیدا میکنند چون والدین معمولاً منابع مالی خود را صرف فرزند اول یا آخر میکنند.
- ازدواج و سن فرد در زمان ازدواج: تحرک عمودی میتواند از طریق ازدواج با فردی از طبقه اجتماعی بالاتر میسر شود. هرچه سن افراد در زمان ازدواج کمتر باشد امکان تحرک صعودی برای آنها کمتر است.
- کامروایی معوق: اگر فردی بر مزایای آنیِ کامروایی در جوانی چشم بپوشد و منابع خود را صرف اهداف آینده کند، معمولاً پاداش بیشتری عاید او میشود. این پاداش میتواند وقوع تحرک صعودی بعد از چشمپوشی از کامروایی در جوانی باشد.
- برنامه ریزی دولت: اعطای کمک هزینه تحصیل یا وام.
جمعیت شناسی
مطالعه علمی جمعیت از طریق بررسی و مطالعه حجم، ترکیب و توزیع جمعیت در یک جامعه «جمعیتشناسی» (Demography) نام گرفته است. این علم، ارتباط بین عوامل اجتماعی و تغییرات جمعیتی را ارزیابی میکند. جمعیت شناسی دادههایی درباره توزیع جمعیت بر حسب سن، جنس، تأهل یا تجرد، حجم خانواده، محل سکونت جمع آوری میکند و با آزمون دادهها تصویر دقیقی درباره جمعیتِ مورد مطالعه ارائه میکند.
اصطلاح جمعیتشناسی زمانی باب شد که دولتها شروع به نگهداری آمار رسمی درباره ماهیتِ جوامع خود کردند. آنها آمارهای اساسی درباره جمعیت کشور خود را به طور منظم گردآوری کرده و سپس به تحلیل آنها پرداختند. الگوهای جمعیت همواره تحت تأثیر سه عامل زایش، مرگ و مهاجرت قرار گرفتهاند و ترکیب جمعیتِ جوامع نیز بر کارکردهای آن جوامع تأثیرگذار بوده است.
با بهکارگیری علم جمعیتشناسی، دولتها میتوانند برای ایجاد تناسب بین گروههای سنی، میزان موالید را کنترل کنند و متناسب با آن طرحها یا محدودیتهایی ارائه دهند.
روابط نژادی و قومی
«نژاد» (Race) به گروهی از افراد گفته میشود که در طول نسلهای متوالی، ویژگیهای مشترک جسمی یا زیستی خود را حفظ کردهاند.
«گروه قومی» (Ethnic Group) به گروهی اطلاق میشود که اعضای آن خصوصیات فرهنگی یکسان دارند. این خصوصیات مشترک، میتواند دین، ملیت یا زبان اعضای گروه باشد. اعضای گروههای نژادی از لحاظ جسمی مشابه هستند. اما اعضای گروههای قومی دارای خصوصیات فرهنگی مشترک هستند و الزاماً وجه مشترک جسمانی ندارند.
اعضای گروه اقلیت با اکثریتِ اعضای جامعه تفاوت دارند. این گروهها از نظر زبانی، دینی، ملیت یا موقعیت اقتصادی از اعضای گروهِ اکثریت تمایز پیدا میکنند. اگر از سوی جامعه، تبعیضی علیه گروههای اقلیت اعمال شود، این گروهها به روشهای گوناگون به تبعیض علیه خود پاسخ میدهند. این شیوهها عبارت اند از:
- فرهنگپذیری
- خود جداسازی
- جداییطلبی
- ایجاد سازمانها
جامعه روستا، جامعه شهر
«جامعه روستایی» (Folk Society) که با نام جامعه قومی نیز شناخته میشود، شامل گروهی از انسانهاست که شیوه زندگی مشابه، زبان و مقتضیات اجتماعی مشترک و یکسانی دارند. اعضای این جامعه پیوندهای بسیار عمیق و نزدیک خانوادگی دارند و روابط آنها با الگوهای سنتی مشخص میشود. جوامع روستایی درباره مصالح اقتصادی، امیال، افکار، رسوم، سنتها و فرهنگهای خود با یکدیگر سهیم هستند. اقتصاد آنها بر فعالیتهای کشاورزی استوار است و زمین و محصولاتی که به بار مینشینند برای اعضای جامعه روستایی مقدس هستند. در حالی که تحرک طبقهای، مکانی و شغلی در این جوامع بسیار کم است در عوض پایداریِ وضع موجود، رسمها و سنتها از اهمیت ویژهای برخوردار هستند.
شهرها چگونه پدید آمدند؟
شهرهای نخستین با دیوارهای افراشتهای که برای دفاع از شهر ساخته شده بودند حصاری دورِ محل زندگی ساکنان جدید کشیدند. این دیوارها قرار بود جامعه روستایی را از جامعه شهری جدا کند. اما آنچه در ابتدا به نام شهر متولد شد با شهرهای امروزی تفاوت محسوسی داشت.
ناحیه مرکزی شهر که اغلب شامل فضای عمومیِ بزرگی بود گاهی درون دیوارِ داخلی دومی، احاطه میشد و مرکز شهر اگرچه معمولاً دارای بازار بود، اما با نواحی تجاری که در هسته شهرهای امروزی یافت میشوند کاملاً فرق داشت. ساختمانهای اصلی هم تقریباً همیشه مذهبی و سیاسی بودند مانند معابد و کاخها. سکونتگاههای طبقه حاکم یا نخبگان در مرکز شهر یا نزدیک به مرکز شهر بود در حالی که طبقات غیر ممتاز نزدیک به کنارههای شهر زندگی میکردند و برخی بیرون از دیوارهای شهر میزیستند اما در مواقع حمله خارجی میتوانستند به سرعت وارد عمل شوند (جامعه شناسی، آنتونی گیدنز، ص.602).
گسترش شهرها حاصل افزایش جمعیت، نوآوریهای فنی و مهاجرت روستانشینها بود. همین امر باعث توسعه شهرها و تغییر الگوها و شیوههای رفتار در این سکونتگاهها شد. انقلاب صنعتی به رشد سریع شهرها دامن زد و روستاییان برای کار در کارخانه زمینهای خود را رها کردند تا به شهرها بیایند. مرحله گذار از زندگی روستایی به زندگی شهری مورد مطالعه بسیاری از جامعهشناسان قرار گرفت. آنها پیشبینی میکردند که طی این گذار، روابط غیرخصوصی جایگزین روابط خصوصی شده و جامعه شهری دچار هرج و مرج شود.
برخی از مزیتهای زندگی شهری به شرح زیر است:
- زندگی خصوصی: انسان شهری در گمنامی میزیست و فقط با بخش کوچکی از مردم پیرامون خود ارتباط داشت.
- تحرک
- تنوع در سبک زندگی
- تنوع شغل
- امکان تحصیل
- پرورش خلاقیتها
- بهرهمندی از مراقبت پزشکی و افزایش تندرستی
- فعالیت تفریحی
- امکان و مجال تحقیق کردن
سازمانهای رسمی
تعریف و بررسی سازمانها از آن جهت حائز اهمیت است که تمام انسانها در طول زندگی خود عضویت در آنها را تجربه میکنند. از حضور در مدارس برای آموختنِ منظم گرفته تا تحصیلات عالی در دانشگاهها و همین طور اشتغال در مراکز عریض و طویل.
سازمانها از تجمع بزرگی از انسانهایی تشکیل میشوند که با یکدیگر روابط غیرشخصی دارند. در یک سازمان رسمی، گروهی از افراد حضور دارند که برای دستیابی به اهداف مشخص گرد هم آمدهاند. یک سازمان رسمی برای رسیدن به اهداف خود ناگزیر از بهکارگیری سلسله مراتبِ قدرت و مسئولیت است.
به این ترتیب، سازمانها با نظام اقتدار خود رفتار اعضا را مکرراً تحت تأثیر قرار میدهند و آنها را وادار به پیروی از مقررات سازمان میکنند. وجود سازمانها در جوامع امروزی که انسانها بیش از پیش به خدمات یکدیگر وابسته شدهاند ضروری است. چرا که در چنین وضعیتی نیاز است میان درخواستها و خدمات هماهنگیهایی انجام شود. این هماهنگیها از طریق فعالیت سازمانها انجامپذیر است.
- سازمان ساختمند: اعضای این سازمانها باید بی چون و چرا از مقررات جاری سازمان (که توسط مدیران تنظیم شده است) تبعیت کنند.
- سازمان کمتر ساختمند: این سازمانها قدری منعطف هستند و اعضای آنها میتوانند سلیقه شخصی خود را در فعالیتهایشان دخالت دهند. بسیاری از اعضای این سازمانها در تصمیم گیریهای سازمانی شرکت میکنند.
- سازمان بوروکراتیک: زمانی که یک سازمان گسترش یابد به شرایطی خواهد رسید که ساختار بوروکراتیک در آن پدید میآید. بوروکراسی که به حکومتِ مقامات اداری شناخته میشود از سوی ماکس وبر این گونه تعریف شده است: «ابزاری برای رسیدن به اهداف سازمانها».
این در حالی است که «وینسنت دوگورنی» (Vincent De Gournay) واضع مفهوم بوروکراسی از قدرت رشد یابنده مقامات اداری به عنوان «بیماری جنون اداره» (Bureaumania) نام برده بود. اینگونه نگرش به بوروکراسی همچنان استمرار یافته و اغلب با کاغذبازی، عدم کارایی و اتلاف ارتباط داده میشود (جامعهشناسی، آنتونی گیدنز، ص.315).
خصوصیات سازمانهای بوروکراتیک را میتوان در تخصصی شدن فعالیت در آنها و رعایت سلسله مراتب یافت. در این سازمانها رفتار و روابط بین اعضا غیرشخصی بوده و افراد باید بر اساس صلاحیتهای حرفهای و شایستگی مشغول به فعالیت شوند.
ویژگی سازمانهای رسمی:
- الگوی ارتباطات مشخص
- اعمال انضباطِ رسمی
- بهکارگیری افراد متخصص
- تدوین آییننامه تشویق و تنبیه برای کارکنان سازمان
قدرت اجتماعی
برای آنکه شخصی بتواند اعمال اطرافیان را به نحو مؤثری کنترل کند، نیازمند برخورداری از قدرت است. اگر او بتواند اراده خود را بر اشخاص و گروهها تحمیل کند، دارای «قدرت اجتماعی» (Social Power) است. البته ممکن است قدرت اجتماعی در دستِ یک فرد نبوده و در عوض، در اختیار یک سازمان قرار گرفته باشد. در این صورت آن سازمان قادر خواهد بود در جهت کنترل رفتار کارکنان اقداماتی انجام دهد.
برای بهرهمندی از قدرت، دسترسی به بعضی منابع ایجادکننده قدرت ضرورت دارد. آنچه موجب کسب قدرت برای افراد میشود شامل توانایی ایجاد و حفظ حرفههای پردرآمد و همچنین حفظ منابع مالی است. دسترسی به سمتهای بلندپایه و حکومتی و تواناییِ کسبِ قدرت سیاسی در جامعه از دیگر منابع ایجادکننده قدرت است.
حکومت
حکومت در تعریف بسیار کلی، به هر شیوه منظمِ رسیدن به تصمیمهای مربوط به اکثریت مردم جامعه گفته میشود. اما به صورت جزئی و روشن، اجرای سیاستها و تصمیمات از سوی مقامات اداری درون یک دستگاه سیاسی است.
سیاست مربوط به وسایلی میشود که به کمک آن از قدرت برای تأثیرگذاری بر گستره و محتوای فعالیتهای حکومتی استفاده میشود (جامعهشناسی، آنتونی گیدنز، ص.339).
کارکردهای حکومت
کارکردهای حکومت به شرح زیر است:
- دفاع از جامعه در برابر تهاجم خارجی
- تأمین کالاهای اساسی و خدمات برای اعضای جامعه
- حفظ نظم
- مجازات نقض کنندگان هنجارها
شکلهای حکومت
شکلهای مختلف حکومت عبارت است از:
- سلطنتی: حکمرانی یک فرد به نام پادشاه
- الیگارشی: فرمانروایی گروه کوچکی از افراد متنفذ
- دموکراسی: اداره جامعه به وسیله نمایندگان مردم
رفتار جمعی چیست؟
«گوستاو لوبون» (Gustave Le Bon) یکی از اولین مطالعات را درباره کنشهای جمعی انجام داد. نتایج مطالعات او گواه این بود که رفتارِ مردم به هنگام گرفتار شدن در هیجانِ احساس جمعی با رفتار آنها به وقت تنهایی تفاوت دارد. بر اساس آنچه لوبون به آن دست یافته بود عجیب نبود اگر مردم در مسیر هیجان جمعی، قوای تعقل و منطق خود را برای مدتی از دست بدهند.
با آنکه نظرات لوبون، به تمامی مورد پذیرش جامعهشناسان قرار نگرفت اما برخی از اندیشههای او در میان اندیشمندان علم جامعه شناسی از اعتبار برخوردار است. چرا که به نظر میرسد گردهماییِ انبوهی از انسانها در شرایط خاص، هیجان جمعی تولید میکند و میتواند موجب بروز رفتارهای غیرعادی شود. با این حال، بیشتر شکلهای رفتار جمعی به صورت عقلانی انجام میشود و اغلبِ افراد نسبت به فعالیت جمعی خود از آگاهی برخوردارند.
مطالعات بعد از لوبون نشاندهنده آن بود که گردهمایی جمعی، اغلب فرصتِ دستیابی به اهداف را با کمترین هزینه شخصی فراهم میکند. تمرکز، قدرت و گمنامی افراد در جمعیتها به آنها فضایی میدهد تا آنطور که مایل اند عمل کنند در حالی که آن گونه فعالیت کردن، به تنهایی برایشان مقدور نیست.
به طور کلی، رفتار جمعی به الگوهای رفتاری بیساختار و خودانگیختهای اطلاق شد که پیشبینی ناپذیر هستند. افرادی که از رفتار جمعی تبعیت میکنند به صورت هیجانی در مقابل یک محرک خاص واکنش نشان میدهند. این واکنشها میتواند به صورت شورش، آشوب، هراس اجتماعی یا اشاعه برخی افکار، غوغا یا آشوب در جامعه بروز کند و نام رفتار جمعی را یدک بکشد. به طور معمول، رفتارهای جمعی زمانی بروز میکند که روشهای مرسوم و سنتی برای اداره امور، مناسب و کافی نباشد.
عواملی که در پدید آمدن رفتار جمعی مؤثرند:
- زمینه ساختاری: ساختار جامعه باید به گونهای باشد که شکل خاصی از رفتار جمعی در جامعه انجام گیرد.
- فشار ساختاری: هنگام تحمیل فشار بر جامعه، افراد جامعه اغلب برای پیدا کردن راه حل، به همکاری با هم جذب میشوند.
- باور تعمیمیافته: قبل از یافتن راه حل دستهجمعی، باید همه افرادی که رفتار جمعی انجام میدهند پذیرفته باشند که چنان مسئلهای وجود دارد.
- وجود شتابدهنده: برای ظاهر شدنِ رفتار جمعی نیاز به یک رویداد مهم است تا واکنش افراد را برانگیزد.
- بسیج برای اقدام: زمانی که رویدادِ شتابدهنده رخ بدهد، گروه برای اقدام به رفتار جمعی دست به کار میشوند.
- کنترل اجتماعی: نتیجه (موفقیت یا عدم موفقیت) رفتار جمعی معمولاً به موفقیت با شکست مکانیسمهای کنترل اجتماعی (پلیس، نیروی انتظامی، رسانهها و دولت) در جامعه بستگی دارد.
جنبش اجتماعی
کوششِ جمعی برای پیشبرد منافع مشترک یا تأمین هدف مشترک از طریق عمل جمعیِ خارج از حوزه نهادهای رسمی، «جنبش اجتماعی» (Social Movement) نام گرفته است.
جنبشهای اجتماعی زمانی ایجاد میشوند که گروهی سازمان یافته درصدد تغییر یا حفظ عناصری در جامعه برآیند. اندازه این جنبشها از نظر تعدادِ جمعیت شرکتکننده متفاوت بوده و از چند ده نفر تا میلیونها تَن متغیر است. اما به طور کلی یک جنبش اجتماعی سازمانیافتهتر از رفتار جمعی است.
ویژگی جنبش اجتماعی
ویژگی جنبش اجتماعی دو مورد زیر است:
- مشخص بودن اهداف
- برنامه ریزی برای دستیابی به اهداف
انواع جنبشهای اجتماعی
برای طبقهبندی جنبشهای اجتماعی شیوههای مختلفی وجود دارد. بروس کوئن در کتاب «مبانی جامعه شناسی» جنبشهای اجتماعی را این گونه دستهبندی کرده است:
- جنبش نمایشی: زمانی که افراد خود را در یک وضع مأیوسکننده مییابند جنبش نمایشی ایجاد میشود. افراد حاضر در این جنبش قصد دارند به اعضای جامعه نشان دهند بینش آنها نسبت به یک واقعیتِ نامطلوب اجتماعی تغییر یافته است.
- جنبش ارتجاعی: تلاش میکند جامعه را به وضعیت گذشته برگرداند.
- جنبش ترقی خواه: تلاش میکند با ایجاد تغییرات مثبت در نهادها و سازمانها وضع جامعه را بهبود دهد.
- جنبش محافظهکار: از افرادِ راضی از وضع موجود تشکیل شده که تلاش میکنند از تغییر در جامعه جلوگیری کنند.
- جنبش اصلاحطلب: تلاش میکند برخی شئون جامعه را تغییر دهد بدون آن که قصد دگرگون کردن کامل جامعه را داشته باشد.
- جنبش آرمانگرا: برای ایجاد محیط اجتماعی آرمانی برای گروه کوچک پیروان خود تلاش میکند.
- جنبش انقلابی: خواستار تغییر سریع و بنیادی در جامعه است. هدف این جنبش، سرنگون کردن نظام حاکم و جایگزین کردن یک نظام دیگر است.
- جنبش کوچنده: افراد در این جنبش از وضع موجود زندگی خود ناراضی هستند و به امید زندگی و آینده روشنتر از محل سکونت خود به مکان دیگر نقل مکان میکنند.
مراحل رخداد جنبشهای اجتماعی
مراحل رخداد جنبشهای اجتماعی به صورت زیر است:
- ناآرامی
- برانگیختگی
- قالبریزی
- نهادی شدن
دگرگونی اجتماعی
هرگونه تغییر در ساختار یا سازمان اجتماعی جامعه، «دگرگونی اجتماعی» (Social Change) نام گرفته است. میان دگرگونیهای اجتماعی و دگرگونیهای فرهنگی جامعه تفاوتهایی وجود دارد، اما آگاهی از هر دو گونه تغییرات فرهنگی و اجتماعی برای پیشبینی دگرگونیهای اجتماعی ضرورت دارد.
دگرگونیهای اجتماعی میتوانند به وسیله اشاعه یک سبک زندگی جدید یا ابداع و تلفیق عناصر فرهنگی در جامعه ایجاد شوند. اگر روند ایجاد دگرگونیهای اجتماعی در جامعهای سرعت گیرد ممکن است تأثیرات نامطلوبی در پیِ دگرگونیهای شتابزده ایجاد شود. دگرگونیهای ناگهانی میتوانند افراد جامعه را به دامان ناامنی و سردرگمی بیندازند یا گاهی موجب ازهمگسیختگی بخشی از جامعه شوند. این امر ضرورت برنامهریزی اجتماعی را آشکار میکند.
از طریق برنامهریزی اجتماعی میتوان دگرگونیهای اجتماعی را به نحوی (سازگار با ارزشها و اهداف جامعه) هدایت کرد که برای جامعه مفید واقع شوند. هرچند همیشه نمیتوان همه نتایج دگرگونیهای اجتماعی حتی از نوع برنامهریزی شده را پیشبینی کرد.
نظریههای دگرگونی اجتماعی
نظریههای دگرگونی اجتماعی (طبقهبندی بروس کوئن) به ضرح زیر است:
- نظریههای تکاملی: بر این مبنا استوارند که جامعه از شکل ابتدایی آغاز شده و به سوی شکل پیچیده اجتماعی تکامل یافته است.
- نظریه دورانی: بر این مبنا استوار است که جامعه مراحل گوناگونی پشت سر میگذارد اما این مراحل همواره تکرار میشوند و خط مستقیمی را طی میکنند.
- نظریه تعادل: این نظریه جامعه را متشکل از بخشهای به هم پیوسته میداند که هریک از این بخشها به کارایی جامعه کمک میکنند. اگر دگرگونی، یکی از این بخشها را مختل کند، تعادل جامعه به هم میخورد و تغییرات بیشتری در بخشهای دیگر جامعه به وقوع میپیوندد.
- نظریه کشمکش: طرفداران این نظریه، جامعه را مجموعهای از گروههایی میدانند که مدام با هم در حال کشمکش هستند. از آنجا که این گروههای رقیب، پیوسته میکوشند وضع موجود را تغییر دهند جامعه در حالتی از بیسازمانی و بیثباتی به سر میبرد.
امید به دانش جامعه شناسی
میتوان امید داشت که دانش جامعه شناسی به شناساییِ نقش نیروهای اجتماعی در مسیر زندگی انسان کمک کرده و بینش نوی درباره گروهها، رفتارهای سیاسی، روابط، مسائل خانوادگی، فقر، جرم و جنایت، مسائل شهری، شغلی و... ارائه کند. آشنایی با تفاوت رفتار انسانها در شرایط مختلف اجتماعی باعث پذیرش یک امر مهم خواهد شد؛ اینکه شیوه رفتار انسانها در همه شرایط، مناسبترین رفتار تلقی نمیشود. چنین نتیجهگیری میتواند انسانها را علاقهمند به قبول الگوهای تازه رفتاری کند.
منابع:
- گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، صبوری کاشانی، منوچهر، 1314-، مترجم. تهران: نشر نی، چاپ هفتم 1381
- کوئن، بروس، 1938- مبانی جامعهشناسی، الف-غلامعباس توسلی 1314-، ب- فاضل، رضا، 1328-، مترجم. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)- چاپ بیست و هفتم: تابستان 1395
بسیار عالی.خیلی مفید بود
درود ؛ مختصر و مفید بود ؛ از تلاش شما سپاسگزارم 🙏🏻
برای شما آرزوی موفقیت و درخشش روزافزون دارم
سپاس ویژه از سرکار خانم به طلب