تفکر انتزاعی چیست؟ – به زبان ساده + کاربرد و اهمیت
این روزها ما به شکلی وسواسگونه با دادهها سر و کله میزنیم. متخصصان در تمام حوزهها به دنبال راههایی نبوغآمیز برای جمعآوری، سنجش و پردازش داده میگردند. اما تا زمانی که کسی نباشد تا ارقام را ببیند، الگوها را شناسایی کند، متوجه شود آن الگوها چه معنایی دارند و سپس برای دیگران توضیح دهد، داده بهدردنخور خواهد بود. تفاوت میان جمعآوری داده و درک داده مثل تفاوت میان تفکر انتزاعی و تفکر انضمامی است.
تفکر انتزاعی یکی از انواع تفکر بوده و به توانایی درک مفاهیم واقعی گفته میشود: چیزهایی مانند آزادی یا آسیبپذیری، چیزهایی که مستقیما به اشیا و تجارب دنیای واقعی و انضمامی مربوط نمیشوند.
یک مثال عالی از تفکر انتزاعی، قوه طنز است. کمدینها متخصصان تفکر انتزاعی به حساب میآیند. آنها جهان پیرامون خود را نظاره میکنند. آنها ناسازگاریها، پوچیها و بیعدالتیها را شناسایی میکنند و جوکهای خود را پیرامون این ارتباطات غیرمنتظره شکل میدهند.
چطور از تفکر انتزاعی استفاده کنیم؟
تفکر انتزاعی یکی از مهارتهای سطح بالا در دنیای منطق به حساب میآید. هنگام انجام دادن کارهای زیر، در واقع در حال استفاده از این قوه تفکر هستید:
- ساخت چیزهای گوناگون
- صحبت استعارهای
- حل مساله
- درک مفاهیم
- تحلیل موقعیتها
- شکل دادن به نظریهها
- نگاه کردن به موقعیتها از زاویهای دیگر
تفکر انتزاعی در برابر تفکر انضمامی
افکار انتزاعی معمولا در کنار نقطه مقابل خود تعریف میشوند: افکار انضمامی. تفکر انضمامی ارتباطی تنگاتنگ با اشیا و تجاربی دارد که میتوان به شکل مستقیم آنها را رصد کرد.
یک مثال از وظیفهای که شامل تفکر انضمامی میشود، تقسیم کردن یک پروژه به بخشهای خردتر با ترتیب مشخص خواهد بود. در طرف دیگر، وظیفهای که تفکر انتزاعی را در بر میگیرد میتواند درک دلایل اهمیت همان پروژه باشد.
اکثر ما نیاز داریم به صورت ترکیبی از تفکر انضمامی و انتزاعی استفاده کنیم تا عملکردی مناسب در زندگی روزمره خود داشته باشیم.
چطور تفکر انتزاعی در ما پرورش مییابد؟
همینطور که رشد میکنیم و بالغتر میشویم، مهارتهای مرتبط به تفکر انتزاعی نیز در وجودمان افزایش مییابند. ژان پیاژه، روانشناس سوئیسی پیشتر توضیح داده که چطور تواناییهای تفکر با رشد کودکان دچار تغییر میشود. پیاژه عقیده داشت که از لحظه تولد تا حدود دو سالگی، کودکان و نوزادان عمدتا به صورت انضمامی تفکر میکنند. آنها به نظاره و اکتشاف جهان پیرامون خود مشغول میشوند و در این بین از حواس پنجگانه و مهارتهای حرکتی خود بهره میبرند.
- از سن ۲ الی ۷ سالگی، کودکان قابلیت تفکر به صورت نمادین را به دست میآورند که میتواند فونداسیونی برای تفکر انتزاعی باشد. آنها نمادهایی مانند حروف، تصاویر و اصوات را میآموزند که هر یک نماینده چیزهایی در دنیای واقعی به حساب میآیند.
- از سن ۷ الی حدودا ۱۱ سالگی، کودکان به قابلیت استدلال منطقی دست پیدا میکنند، اما رویکرد آنها در تفکر عمدتا انضمامی باقی میماند: یعنی کاملا وابسته به آنچه مستقیما رصد میشود.
- از حدود ۱۲ سالگی به بعد و همینطور در دوران بزرگسالی، اکثر مردم استدلال انضمامی خود را به صورت هرچه بیشتر پرورش داده و سپس قادر به تفکر انتزاعی خواهند بود.
در این مرحله، انسان تواناییهای مختلفی به دست میآورد و برای مثال چگونگی گذاشتن خود جای دیگران (یعنی استفاده از استعارههای مرتبط با تفکر انتزاعی) و همینطور چگونگی همدردی کردن را میآموزد. در واقع عمل همدردی کردن یکی از اصلیترین تواناییهای تفکر انتزاعی به حساب میآید.
- مطالب پیشنهادی برای مطالعه:
منطق انتزاعی در مدرسه
بسیاری از وظایفی که به دانشآموزان در مدرسه محول میشود، ارتباطی تنگاتنگ با تفکر انتزاعی دارند. آنها بر قوه مفهومسازی از اعداد و عملیاتها تکیه میکنند، بدون اینکه همیشه قادر به گذاشتن دست خود روی اشیایی فیزیکی باشند. مطالعه زبان نیز معمولا شامل تحلیل و بیان ایدههای انتزاعی، تعمیم دادن موضوعات مختلف راجع به ماهیت انسانی و تعارض و همینطور یادگیری نحوه نوشتن مقایسههای تمثیلی مانند استعارهها و تشابهات میشود.
تاریخ، جامعهشناسی، فلسفه و سیاست همگی نیازمند تفکر کلی راجع به مشکلات اجتماعی و همینطور بهرهگیری از قضاوت اخلاقی میشوند. علوم مختلف نیز از دانشآموزان میخواهند تا نظریههای مختلف را شکل دهند، به آزمون بگذارند و یا در آنها تجدید نظر کنند.
در نهایت گذشته از ابعاد آموزشی مدرسه، مواجهه با موقعیتهای اجتماعی پیچیدهای که به صورت روزمره در مدرسه رقم میخورند هم تفکر انتزاعی را شامل میشود.
مزایای تفکر انتزاعی
آن دسته از افرادی که قادر به تفکر به صورت انتزاعی هستند، معمولا در زمینههای زیر نیز موفق ظاهر میشوند:
- پشت سر گذاشتن آزمونهای هوش
- حل کردن مسائل پیچیده
- ساخت آثار هنری در هر فرمی
- دستیابی به گزینهها و رویکردهای نوظهور
چطور تفکر انتزاعی را در خود بهبود ببخشیم؟
اگر میخواهید مهارتهای تفکر انتزاعی خود را بهبود دهید، میتوانید راهکارهایی مانند بداههگویی، حل پازل، ساخت مدلهای سهبعدی و بازی با زبان را بیازمایید. در ادامه مقاله بیشتر راجع به این تمرینها توضیح میدهیم.
- بداههگویی: اگر امکانش وجود دارد، در جمع دوستان و یا هر جایی که گروههای تئاتر تمرین میکنند، در کلاسها و تمرینهای بداههگویی شرکت کنید تا قادر به اکتشاف هرچه بیشتر تفکر انتزاعی باشید.
- حل پازل: معماهای سهبعدی، معماهای بصری و پازلهای کلمات باعث میشوند به گزینههایی فراتر از آنچه به صورت آنی در ذهن متبادر میشوند فکر کنید.
- ساخت مدلهای سهبعدی: پژوهشها نشان دادهاند که افراد فعال در حوزههای علوم، تکنولوژی، مهندسی و ریاضی با انجام دادن کارهای هنری و رسیدگی به پروژههای خلاقانه، توانایی خود در تفکر به صورت انتزاعی را بهبود میبخشند.
- بازی با زبان: نوشتن تشبیهات، استعارهها، تمثیلها و حتی تشخیص (در ادبیات) باعث تحریک تفکر انتزاعی میشود. برای تمرین میتوانید به چیزی انضمامی فکر کرده و آن را به چیزی انتزاعی ربط دهید: «در روزی که محکوم به اعدام شد، باران بیوقفه بارید، گویی که عدالت در حال گریستن بود.» یا «روانشناس جملهای جنسیت زده گفت، او میگوید ذهن زنان مانند یک ظرف اسپاگتی است».
وضعیتهایی که منطق انتزاعی را محدود میکنند
برخی وضعیتهای مرتبط با عصبشناسی ممکن است با تواناییهای شما در تفکر به صورت انتزاعی تداخل داشته باشند.
- اختلال طیف اوتیسم: محققان دریافتهاند که برخی افرادی که از اختلال طیف اوتیسم رنج میبرند ممکن است با درک مفاهیم و حل مساله مشکل داشته باشند.
- اسکیزوفرنی: برخی فرمهای تفکر انتزاعی، خصوصا آنهایی که شامل درک وضعیتهای اجتماعی میشوند، به خاطر اسکیزوفرنی دچار محدودیت خواهند بود.
- آسیبهای مغزی تکانشی یا طبیعی: آسیبهای ناشی از حوادث یا آسیبهای مربوط به قبل از تولد - مانند اختلالات طیف الکل جنینی - میتوانند بر آن قسمتهایی از مغز که مسئولیت تفکر انتزاعی را برعهده دارند، تاثیر بگذارند.
- معلولیتهای ذهنی: افرادی که از معلولیتهای ذهنی رنج میبرند معمولا هنگام استفاده از مهارتهای تفکر انتزاعی و همینطور درک آنها دچار مشکل میشوند.
- زوال عقل: معمولا آن قسمتهایی از مغز که در فرایند زوال عقل دچار آسیب میشوند، همان قسمتهایی هستند که مسئولیت مهارتهای تفکر انتزاعی را برعهده دارند.
تفکر انتزاعی چه زمانی کمکی نمیکند؟
گاهی از اوقات توانایی تصور، پیشبینی و ارتباط برقرار کردن میان مفاهیم مختلف با کارکردهای سلامتی بدن تداخل دارند. برای مثال تحریفهای شناختی مختلف مانند «فاجعهسازی» (Catastrophizing) را در نظر بگیرید. اگر به صورت معمول بدترین سناریوهای ممکن را تصور میکنید، ممکن است در حال بالا بردن سطح اضطراب و تشدید علائم افسردگی خود باشید.
یک مثال دیگر، تعمیم دادن بیش از حد است. اگر شکستی را تجربه کنید که ظاهرا نشان میدهد انسانی بازنده هستید، سطح تعمیم دادن مسائل در ذهن شما به مقادیری بسیار غیر دقیق و آسیبآور خواهد رسید. پژوهشها نشان دادهاند که این شکل از انتزاع در افرادی که اضطراب و افسردگی دارند، شایع است.
اگر هر یک از شرایطهای زیر را دارید، تفکر انتزاعی معمولا برایتان دردسرساز خواهد شد:
- اضطراب
- افسردگی
- اختلال وسواسی-جبری (OCD)
- اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD)
خبر خوب اینکه محققان دریافتهاند که با تمرین کردن مهارتهای تفکر انضمامی و بهرهگیری از آنها میتوان علائم افسردگی را بهبود داد و حتی قادر به تصمیمگیریهای بهتر در دوره افسردگی بود.
سخن نهایی
تفکر انتزاعی به معنای توانایی فکر کردن به مفاهیمی فراتر از آن چیزهایی است که به صورت فیزیکی مشاهده میکنیم. شناسایی الگوها، تحلیل ایدهها، ترکیب کردن اطلاعات، حل مساله و ساخت چیزهای گوناگون، همگی به نوعی تفکر انتزاعی را در بر میگیرند. همینطور که بزرگتر میشویم، این قابلیت نیز در وجودمان به بلوغ هرچه بیشتر میرسد و از سوی دیگر با بداههگویی و سر و کله زدن با پازلها، مدلها و زبان نیز میتوانیم این توانایی را در خود بهبود دهیم.
با این حال نباید فراموش کرد که برای حفظ سلامت روان و همینطور رسیدگی به امور روزمره، لازم است به تعادلی صحیح میان تفکر انتزاعی و تفکر انضمامی دست پیدا کنیم.