کاربرد ال در عربی – به زبان ساده + مثال و تمرین
کاربرد «ال» در عربی متنوع و متفاوت است. از آنجا که این کاربردهای مختلف میتواند در معنا و مفهوم تاثیر بگذارد، در نتیجه، دانستن آنها مهم و ضروری به نظر میرسد. در این نوشته قصد داریم انواع مختلف این کاربردها را با مثال بررسی کنیم. از طریق این بررسیها یاد میگیریم که در موقعیتهای مختلف از کدام کاربرد حرف «ال» باید بهره ببریم تا منظورمان را به درستی انتقال بدهیم. در انتهای متن نیز تمرینهایی مربوط به این مبحث قرار دارد که استفاده از آنها روش مناسبی برای سنجیدن میزان درکمان از این مبحث به نظر میرسد.
کاربرد ال در عربی
استفاده از ال در زبان عربی ارتباط مستقیمی با فصیح و درست صحبت کردن در این زبان دارد. به بیانی دیگر، استفاده درست از ال در عربی اهمیت دارد، چرا که میتواند معنا و مفهوم کلمات در جمله را تغییر بدهد. در مثالی ساده، در صورت نبودن ال تعریف بر سر یک اسم، باید آن را با تنوین و به شکل اسم نکره عربی به کار ببریم. در نتیجه، حضور یا عدم حضور آن میتواند معنای آن کلمه را تغییر دهد. از این رو یاد گرفتن انواع ال در این زبان از اهمیت خاصی برخوردار است. نکته اینجاست که برای یاد گرفتن کاربرد صحیح انواع ال، بهتر است در قدم اول با انواع آن اشنا بشویم. در ادامه این مطلب انواع مختلف ال با تعریف و مثالهای مخصوص به آنها را میخوانیم.
انواع ال در عربی
ال در زبان عربی انواع مختلفی دارد. اما این انواع مختلف، همگی یک نقطه اشتراک دارند: ال بر سر یک کلمه، نشاندهنده آن است که آن کلمه یک «اسم» است. در نتیجه نباید انتظار داشته باشیم که بر سر فعل یا حرف، دو حرف الف و لام را ببینیم. اما نیاز داریم تا نگاهمان را به این نوع حرف مخصوص کلمهها خیلی جزئیتر و دقیقتر کنیم. یعنی ببینیم که بر سر کدام کلمات میآید و با آمدن آن، چه تغییری در آنها ایجاد میکند.
در صورت کلی «ال» در زبان عربی به پنج دسته تقسیمبندی میشود:
- ال تعریف
- ال زائد
- ال موصول
- ال سماعی
- ال جنس
در ادامه توضیح هر یک از این موارد را با مثال مربوط به آنها بررسی میکنیم.
ال تعریف
همانطور که از اسمش پیداست این نوع از ال، معرفهساز است و یک اسم را از حالت نکره به معرفه تبدیل میکند. پیش از هر توضیحی بهتر است درباره معرفه و نکره و کاربرد آن در زبان عربی توضیح کوتاهی ارائه بدهیم.
اسم نکره، اسمی است که مرجع آن برای شنونده جمله ناشناخته باشد. از این رو میتوان به اشکال مختلفی این ناشناخته بودن را به مخاطب نشان داد. یکی از ویژگیهای بارز اسمهای نکره در عربی داشتن تنوین است. به بیانی دیگر، هرگاه در جمله دیدیم که کلمهای با تنوین همراه شده باید بدانیم که آن کلمه نکره است.
نکته: تنوین نیز همانند ال از نشانههای اسم است و هیچگاه با فعل و حرف همراه نمیشود.
اسم معرفه نقطه مقابل نکره است. یعنی گفتن جمله «هر اسمی که نکره نباشد، معرفه محسوب میشود.» اصلا جمله غلطی نیست. اما این تعریف برای اسم معرفه بسیار کلی است و شامل همه مواردی که اسم معرفه آن را پوش میدهند، نمیشود.
اسامی معرفه در زبان عربی به شش دسته تقسیمبندی میشوند:
ضمایر به دو دسته متصل و منفصل تقسیم میشوند. هر یک از آنها کاربردهای متنوعی دارند که بر اساس همین کاربرد میتوان آنها را در دستههای مرفوعی و منصوبی و مجروری قرار داد.
کلمهای که به کلمهای دیگر مضاف شود، یک ترکیب اضافی عربی میسازد. در ترکیبهای اضافی کلمات نکره جایی ندارند. در نتیجه مضاف که به اسم الدار یا ضمیری اضافه شده باشد، همواره و در هر حالتی معرفه است. به مثال زیر توجه کنید.
کتاب المعلم
کتاب معلم
کتابکم
کتاب شما
اسم علم عربی، اسمی است که برای شناختن یا نامیدن اشخاص مورد استفاده قرار میگیرد. از آنجا که مرجع آن اسم در جهان واقع همواره مشخص و معلوم است، در نتیجه نمیتوان آن را یک اسم نکره قلمداد کرد. اسم علم مثل «ایمان، علی، زینب و...» همواره معرفه هستند.
اسم اشاره برای اشاره به دور و نزدیک به کار میرود. یعنی ما به عنوان گوینده یک جمله با استفاده از اسامی اشاره به دور و نزدیک میخواهیم منظورمان را به طور مشخص به مخاطب نشان دهیم. از آنجا که این نشان دادن مشخص و معلوم است، در نتیجه، اسم اشاره نیز در خانواده اسامی معرفه قرار میگیرد. مانند مثالهای زیر:
هذا الصف
این کلاس
هذه الطالبة
این دانشجو
ذلک الکتاب
آن کتاب
اسم دارای «ال» نیز در دسته کلمات معرفه قرار میگیرد. این نوع از انواع ال را به نام «ال» تعریفساز میشناسیم.
ال تعریف خودش به سه دسته «ال عهد ذکری»، «ال عهد حضوری» و «ال عهد ذهنی» تقسیمبندی میشود که تعریف مختصر هر یک از آنها را با مثالهای مرتبط میخوانید.
ال عهد ذکری
ذکر در لغت به معنی یادآوری و به یاد آوردن است. فرض کنید در یک جمله درباره موضوعی ناشناخته در حال صحبت کردن هستیم. در ابتدای صحبتمان از آن کلمه به شیوهای نکره یاد میکنیم. اما در ادامه صحبت دیگر لزومی به اینکه آن را همچنان به شکل نکره و ناشناخته به کار ببریم وجود ندارد. چرا که دیگر میدانیم منظورمان کدام ناشناخته است. از این رو در یادآوریهای بعدی آن اسم نکره از ال معرفهساز استفاده میکنیم. به الف و لامی که این چنین در جمله به کار برود، ال عهد ذکری میگویند. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنیدد.
إِشْتَرَیتُ کِتاباً. هَذَا الکِتابِ حَوْلَ التاریخِ.
کتابی خریدم. این کتاب درباره تاریخ است.
(در این مثال، در ابتدای جمله، تنها اطلاعاتی درباره اینکه چه چیزی خریداری شده به مخاطب منتقل میشود. اما در ادامه این اطلاعات تکمیل شده و میفهمیم آن کتاب درباره تاریخ است.)
ال عهد حضوری
فرض کنید در صحبتهایمان قرار است به مکانی اشاره کنیم که در حال صحبت کردن در آن قرار داریم. از آنجا که گوینده و شنونده هر دو بر این امر که «منظور از مکان دقیقا چه جایی است؟» واقف هستند، میتوانیم نتیجه بگریم که آمدن ال بر سر آن اسم نشان دهنده عهد حضور است. برای فهم بهتر به مثال زیر توجه کنید.
نَحنُ فِي الجامِعَةِ.
ما در دانشگاه هستیم.
(در این مثال مشخص نشده که دقیقا کدام دانشگاه، اما از آنجا که منظور همانی است که در آن حضور داریم، در نتیجه برای گوینده و شنونده آشنا و معرفه است.)
ال عهد ذهنی
وقتی نسبت به چیزی از قبل یک ذهنیت کاملا آشنایی داشته باشیم، میتوانیم به سراغ ال عهد ذهنی برویم. به این ترتیب که ال را بر سر اسمی به کار میبریم که شناخت آن از طریق ذهن اتفاق میافتد. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
أَلیَوْمْ أَکمَلتُ لَکُُمْ دینَکُمْ.
امروز دینتان را برای شما کامل کردم.
(این قسمت از حدیث ثقلین نشان میدهد که همگی به واژه الیوم واقف هستند و میدانند دقیقا منظور همان روزی است که جانشین پیامبر انتخاب شدهاست.)
نکته: در ال عهد ذهنی ملاک دانشی است که مخاطب به آن موضوع خاص دارد.
ال جنس
وقتی ال جنس بر سر یک اسمی وارد شود بر جنسیت و نوع آن اسم دلالت پیدا میکند. این نوع از ال خودش به سه دسته زیر تقسیم میشود:
ال جنس مستغرق
استغراق در لغت به معنی در بر گرفتن است. یعنی هر وقت ال جنس مستغرق بر سر اسمی بیاید، نشاندهنده آن است که تمامی افراد از آن یک جنس مدنظر گوینده است. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
إِنَّ الإنسانَ لَفِي خُسرٍ.
همانا که انسان در ضرر و زیان است.
(در این آیه با آمدن ال جنس تمامی اعضای آدمیان، زن و مرد همگی در بر گرفته شده و در نتیجه به تمامی آنها دلالت دارد.)
ال صفتساز
فرض کنید یک اسم با گرفتن ال، معنیاش به صفت عربی تغییر کند. یعنی با پذیرفتن ال صفتساز از یک اسم به صفت تغییر ماهیت دهد و نشان دهنده نوع خاصی از یک ویژگی باشد. به چنین الف و لامی «ال صفتساز» میگویند که از زیر مجموعههای ال جنس است. به مثال زیر توجه کنید.
أَنتَ الرَّجُلْ.
تو یک مرد هستی.
(در این مثال اگرچه رجل ال گرفته اما با به کار بردن آن معنای صفت مردانگی مدنظر گوینده بوده تا او را به آن صفت وصف کند.)
ال ماهیت
وقتی بخواهیم ماهیت و جنس یک کلمه را نشان دهیم میتوانیم از ال جنس استفاده کنیم. به مثال زیر توجه کنید.
جَعَلنا مِنَ الماءِ کُلَّ شیءٍ حَیّاً.
از آب همه چیز را زنده گردانیدیم.
(این آیه قصد دارد به مخاطب بگوید که ماهیت همه چیز از آب است و از ان نشئت گرفته است. از این رو از ال ماهیت استفاده شدهاست.)
ال زائد
برخلاف آنچه که ممکن است به نظر برسد، منظور از زائد اضافه بودن در یک کلمه نیست. بلکه به این معناست که آن ال، جزئی جدانشدنی از کلمه است و معنای جدایی ندارد. دو نوع ال زائد داریم که تعریف هر یک را با مثال آنها در ادامه میخوانید.
ال لازم
حضورش لازم است و باید آورده شود. مانند کلمات زیر:
ال در اسامی موصول مثل: ألتي، ألذین و ....
ال در بعضی از اسمها و ظرفهای زمان مثل: الآن که از ترکیب ال + آن ساخته شدهاست.
ال در یک اسم علم که با آمدن آن خاصتر میشود. مانند مثالهای زیر:
المدینة
(مدینه یعنی شهر اما با آمدن ال لازم بر سر آن میفهمیم که منظور مدینة النبی و شهری است که پیامبر آن را پایهگذاری کردهاست.)
ال غیر لازم
وقتی همراه با یک اسم علم از ال استفاده کنیم تا هم به آن اشاره داشته باشیم و هم به معنای آن اشاره کنیم در چنین صورتی از ال زائد و غیر لازم استفاده کردهایم. حالا برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
إِنَّ الحُسَیْنْ مِصباح الهدی...
(در این جمله آمدن ال قبل از اسم علم حسین نشان دهنده آن است که معنی اسم یعنی خوبیها و نیکیها نیز مدنظر گوینده جمله بودهاست.)
ال موصول
وقتی همراه با اسامی مشتق، مخصوصا اسمهای فاعل و مفعول، از ال استفاده شود به آن ال موصول میگویند. دلیل این نامگذاری این است که با آن ال، معنای دیگری از کلمه مشتق ساخته میشود. برای درک بهتر به مثال زیر توجه کنید.
رَأَیتُ المومنَ.
مومن را دیدم.
(مومن در زبان فارسی همان کاربرد در زبان عربی را دارد. اگر چنین نبود باید آن را به شیوه «همان فردی که ایمان آورده» ترجمه میکردیم. شکل عربی این جمله «ألذي یومن» است. در نتیجه چون معنای موصولی دارد به آن ال موصول میگویند.)
ال سماعی
آخرین نوع از ال مربوط به کلماتی است که استفاده ال در آنها پیرو هیچ قاعده خاصی نیست و به کاربردن صرفا از طریق شنیدن و صحبت کردنهای بسیار انجام میشود.
سوالات رایج کاربرد ال در عربی
در این بخش به برخی از سوالات پر تکرار درباره مبحث ال در عربی به اختصار پاسخ میدهیم.
چند نوع ال در زبان عربی وجود دارد؟
۵ نوع ال داریم که شامل ال تعریف، ال جنس، ال زائد، ال سماعی و ال موصول میشود.
ال تعریف از چه نوعی است؟
این ال همان حرفی است که به ابتدای کلمه نکره میچسبد و آن را معرفه میکند.
تمرین کاربرد ال در عربی
برای ارزیابی عملکرد خود در رابطه با «کاربرد ال در عربی»، میتوانید از تمرینهایی که در ادامه در اختیار شما قرار گرفته است استفاده کنید.تمرین شامل ۵ سوال تشریحی است. در هر سوال باید نوع ال به کار رفته در کلمات را مشخص و تعیین کنید. پس از پاسخ دادن به تمامی سوالات میتوانید با استفاده از گزینه «جواب» درستی یا نادرستی پاسخهای خودتان را بسنجید و اشکالات خود را در آن زمینه رفع کنید.
- نوع ال در جملات داده شده را مشخص کنید.
سوال۱: اشتریتُ كتاباً ثُمَّ بعتُ الكتاب.
جواب: ال عهد ذکری
سوال۲: الیوم اُحلَ لکمُ الطیباتُ.
جواب: ال عهد حضوری
سوال۳: خلِقَ الانسانُ ضعیفاً.
جواب: ال جنس مستغرق
سوال۴: ارسلانا إلی فرعون رسولاً و فعصی الرسول
جواب: ال عهد ذکری
سوال۵: ذلک الکتابُ لاریبَ فیه هدی للمتقین.
جواب: ال عهد ذهنی
جمعبندی کاربرد ال در عربی
در این نوشته درباره کاربرد ال در عربی و انواع آن نکاتی را مرور کردیم. فهمیدیم که بر حسب نوع کارکرد، انواع ال به ۵ دسته سماعی، زائده، موصولی، تعریف و جنس تقسیمبندی میشود. هر یک از این موارد مانند ال تعریف یا ال جنس، خود به چند زیر مجموعه تقسیم میشدند که تمامی آنها را با ذکر مثال بررسی کردیم.
سلام خسته نباشید
خیلی ها میگن ال در الآن حضوری نه زائده لازمه
در تعریف زائده هم میگن ال که سبب تعریف مسمی اش ال نباشه بلکه یک چیز دیگه باشه
مثل محصولاتی مثل الذی که تعریفش به سبب صله است نه ال
یا المدینه که مدینه علم بالغلبه
سلام و وقت بهخیر؛
سپاس به خاطر نکتههایی که یادآوری کردید. در خصوص «الـ» در «الآن»، با توجه به اینکه «آن» ظرف زمان است، میتوانیم «الـ» آن را بهعنوان ال حضوری (مانند «الـ» در «الیَوْم») نیز در نظر بگیریم. در ادامه نکته دوم هم میتوانیم بگوییم در واقع، ال زائده بر سر اسمهای ذاتاً معرفه میآید؛ یعنی اسمهایی که برای معرفه شدن، نیازی به «الـ» ندارند.
سپاس از همراهی شما با مجله فرادرس
بسیار جامع و عالی. ممنون از شما 🙏🌹