مصاحبه با دکتر اسماعیل آتشپز گرگری یکی از بنیانگذاران فرادرس | روزآفرین
دنیای آموزش با افزایش نرخ نفوذ اینترنت پرسرعت و محبوبیت روزافزون تبلتها و گوشیهای هوشمند در حال تحول است. امروزه اینترنت، سختیها و چالشهای آموزش حضوری را به حداقل رسانده و دورههای آموزشی اینترنتی اکنون یکی از محبوبترین ابزارها برای کسب دانش و مهارتهای مورد نظر بسیاری از دانشپژوهان در سرتاسر دنیاست. این ابزار برای علاقمندان فارسیزبان نیز مهیاست. فرادرس یک بستر اینترنتی است که با هدف توسعه آموزش دانشگاهی ایران از طریق اینترنت، دورههای آموزشی متعددی را در اختیار علاقمندان قرار میدهد. فرادرس حاصل همکاری مشترک یک گروه کاری متعهد است که آن را به یکی از مراجع دورههای آموزشی اینترنتی در ایران تبدیل کردهاند. فرادرس، که دورههای آموزشی آن بخش متنوعی از موضوعات حوزه هوشمصنوعی تا بسیاری از دروس کلاسیک رشتههای مهندسی را در بر میگیرد، در سال ۱۳۸۷ و در قالب یک پروژه توسط دکتر اسماعیل آتشپز گرگری و دکتر سید مصطفی کلامی هِریس راهاندازی شد. دکتر آتشپز با شرکت در مصاحبه با روزآفرین از وضعیت کنونی فرادرس، اهداف آتی، سختیهای راه توسعه و تجاربی که در این مسیر کسب کرده سخن گفت. او فارغالتحصیل دکترای مهندسی برق با تخصص در حوزه پردازش سیگنالهای ژنومی از دانشگاه تگزاس A&M آمریکا است و پس از خروج از ایران، با گروه کاری فعال و خلاق فرادرس برای پیشبرد اهداف آن، به صورت غیرحضوری، مشارکت و تعامل دارد. متن کامل صحبتهای دکتر آتشپز گرگری را ادامه مطالعه کنید:
روزآفرین: از فرادرس بگوئید؛ از نحوه شکلگیری ایدهی اولیه، مراحل توسعه و اجرای نهایی
فرادرس داستان نسبتاً طولانی و پرفرازونشیبی داشتهاست. ایده اولیه فرادرس با چارچوب و ساختار فعلی آن بسیار متفاوت بود؛ در ابتدا در سال ۱۳۸۷ این پروژه تحت دامنه متفاوتی با هدف در اختیار قراردادن موارد متنی آموزشی و کدهای آماده مرتبط با موضوعات حوزه هوشمصنوعی ایجادشد.
فرادرس در زمان شروع، با تمرکز بر لبه موضوعات علمی در حوزه هوشمصنوعی موارد متنی را بهصورت درسهای کوچک آماده کردهبود و در کنارش یک پرتال آموزشی پربازدید را نیز ایجاد کردهبود که در آن موارد مرتبط با برنامهنویسی متلب، هوشمصنوعی، الگوریتمهای ژنتیک، سیستمهای فازی، بهینهسازی چند هدفه و ... منتشر میشد.
به مرور، با توسعه این پروژه در سال ۱۳۹۰ اولین مرحله از آموزشهای ویدئویی فرادرس (که در آن زمان تحت دامنه دیگری بود) منتشر شد. با افزایش حوزههای علاقمندی مخاطبین، آموزشهای بیشتری به دایره دروس افزودهشد و درسال ۹۱ فرادرس بهصورت یک شرکت مستقل رسمی به ثبت رسید و با یک گروهِ کاری ۴ نفره بهصورت جدی فعالیت خود را آغاز کرد.
دکتر اسماعیل آتشپز گرگری (راست) و دکتر سیدمصطفی کلامی هریس (چپ) – بنیانگذاران فرادرس
روزآفرین: فرادرس الان در چه مرحله و وضعیتی است؟
از سال ۹۰ بهبعد، فرادرس بهسرعت در مسیر توسعه گام برداشت و به پررشدترین و بزرگترین بستر آموزش ویدئویی ایران تبدیل شد.
بهگونهای که در حالحاضر جامعه دانشجویی فرادرس ۳۰ هزار عضو دارد و با ارائه بیش از یکهزار ساعت آموزشهای تخصصی در زمینههای هوشمصنوعی، علوم کامپیوتر، برنامهنویسی، مهندسی برق، مکانیک و عمران، بزرگترین جامعه آنلاین دانشگاهی ایران را اغاز کردهاست. در ۱۲ ماه منتهی به اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۴ مجموعه آموزشهای فرادرس برای نزدیک به نیممیلیون ساعت آموزش استفاده شدهاست.
هماکنون، هر ماه یکصد ساعت به آموزشهای فرادرس اضافه میشود (در عرض یکسال آینده آموزشها دو برابر خواهدشد). همچنین، دانشجویانی از کشورهای افغانستان، تاجیکستان، عراق (+ اقلیم کردستان) از آموشهای فرادرس استفاده میکنند.
روزآفرین: در حال حاضر مدل کسب و کار و توسعه فرادرس چیست؟
ما فرادرس را بیشتر از اینکه یک کسب و کار با تعریف رایجش بدانیم، آنرا یک جنبش میدانیم. یک حرکت با هدف ایجاد تغییر در آموزش دانشگاهی در دنیا. همراهان و بدنه این جنبش نیز دانشجویان (فعلاً سراسر ایران و در آینده در سرتاسر دنیا) هستند. بهطور ویژه دانشجویان شهرستانها و نقاط دوردست کشور و آنهایی که بهره کمتری از عدالت آموزشی در کشور داشتهاند، اصلیترین همراهان ما هستند. اگر مدل کسب کار را به معنی قلب تپنده یک پروژه کارآفرینی در نظر بگیریم، موتور محرکه فرادرس دانشجوها هستند که با این حرکت همراه شدهاند.
چرا این را میگویم؟ بگذارید مثالی بزنم. زمانی که شما دانشجویانی دارید که به صورت داوطلبانه در دانشگاه خود نمایشگاه آموزشهای فرادرس را برگزار میکنند، دیگر همانند یک شرکت کلاسیک نیستید که تعریفتان بیش از حد وابسته به مدل کسب و کار باشد. وقتی دانشجوها، در اطلاع رسانی و کمک به شما از هم سبقت می گیرند، وقتی شما از بچه ۱۳ ساله که آموزش برنامه نویسی را از آموزش های رایگان شما آموخته پیام خوشحالی و ذوق زدگی از آموختن و اینکه به همه معرفی خواهم کرد، دریافت می کنید، بخش زیادی از بار توسعه شما نه بر نظام و ضابطه مالی کسب و کارتان که بر روی همدلی مخاطبنتان شکل گرفته است. از این جهت این سوال برای فرادرس یک سوال بیش از حد کلاسیک است و کمترین اشاره به آن، بیشترین کژتابی در مفهوم را ایجاد خواهد کرد.
اما این به این معنی نیست که هیچ نظم و نظامی برای فرادرس طراحی نشده باشد.
اساسا فرادرس پروژه ای است که با اینکه در ایران شروع شده است، ولی در حال حاضر با هدف انتقال به خارج از ایران، به پیش می رود. به گونه ای که کارهای اولیه انتقال فرادرس به خارج از ایران در شهر سندیگو آمریکا در حال انجام است. از این جهت، به این دلیل که ما آینده فرادرس را در خارج از ایران تداریک دیده و پیش بینی کرده ایم، پاسخ به سوال شما در مورد طرح کسب و کار، پاسخ به این خواهد بود که فرادرس در آینده چه مدلی خواهد داشت. این در حال بررسی است و هنوز ما مقداری از این موضوع فاصله داریم.
ولی مدل حال حاضر که بصورت یک پلن موضعی و داخل کشور ما استفاده کرده ایم، پلن سرراست و دم دستی است. ما به دنبال پلن پیچیده ای نرفته ایم که مدلی داشته باشیم که آموزش ها بصورت غیر مستقیم تامین هزینه توسعه را ایجاد کنند. صدها ساعت آموزش رایگان در فرادرس ارائه شده اند به همراه آموزش هایی که افراد تهیه کننده در قبال آموختن مقداری پرداخت می کنند. هزینه دریافتی نیز جمع شده و برای ارائه آموزش بیشتر استفاده می شود و اینگونه بزرگترین کتابخانه دیجیتال ایران به مرور و قفسه به قفسه، ساخته می شود.
روزآفرین: آیا بهصورت کلی، تا به امروز از این مدل کسب و کار راضی بودید و با همین مدل ادامه خواهیدداد یا به مدلهای دیگر هم فکر میکنید؟
فرادرس تا کنون نزدیک به یکهزار ساعت آموزش ارائه کرده که از بین آن چند صد ساعت از آموزشها رایگان میباشد و بقیه دورههایی هستند که علاقمندان برای تهیه آن باید هزینه کمی پرداخت کنند. ولی این مدل، موقت و گذرا است (برای رسیدن به مرحلهای که فرادرس بتواند بهصورت کامل در خارج از کشور مستقر شود).
در خارج از کشور، مدلهای مختلفی برای فرادرس در نظر گرفته شده که هنوز بر روی آنها تحقیق میشود و انتخاب مدل مالی، فعلاً دغدغه اصلی ما نیست. مدلهای زیادی وجود دارند. مثلاً مدلی که Coursera و Udacity استفاده کردهاند که آموزشها غالباً رایگان هستند اما تامین هزینه بهصورت غیرمستقیم انجام میشود. اما در کنار آن، برخی مدلها بر روی کاریابی تمرکز دارد مثل لینکدین.
یکی از این مدلها که شاید ترکیبی از چند مدل باشد، در فرادرس نسخه ۲ (که بهزودی در خارج از ایران فعالیت خود را آغاز خواهدکرد)، مدل اصلی توسعه خواهد بود. ولی در داخل ایران سادهترین مدل ممکن انتخاب شده است، که دورههایی هستند که افراد برای دسترسی هزینه میپردازند. قطعاً این مدل نیز موفق بوده که توانسته از ۱۵ ساعت آموزش در سال ۹۰ به بیش از هزارساعت در سال ۹۴ برسد.
اما همانطور که بیان شد، ما فرادرس را نقطه شروع در ایران میدانیم. نسخهای که ما در ایران داریم نسخه آزمایشی است. از این جهت به محض اینکه فرادرس در نسخه بینالمللیاش شکل بگیرد، احتمالاً نسخه داخلی نیز تغییراتی خواهدداشت.
نمایی از برخی از دورههای آموزشی رایگان فرادرس
روزآفرین: اگر بخواهید به باارزشترین و مهمترین تجاربی که در این چند سال فعالیت کارآفرینانه کسب کردهاید اشارهکنید، چه مواردی در صدر لیست قرار خواهندگرفت؟
مهمترین تجربهای که ما در این چند سال داشتیم این بود که توجه و تمرکز کافی را بر توسعه انسانی داشتهباشیم. این مسئلهای است که در خیلی از شرکتها و گروههای کاری به آن میزانی که باید و شاید جدی گرفته نمیشود. ما در فرادرس، تلاش کردهایم که هم یک فرهنگ بسیار متفاوت و منحصربهفرد، بهصورت اجرایی ایجاد کنیم و هم در کنار این موضوع، فرایندی را برای جذب همکاری طراحی کردهایم که بهترین افراد را با عالیترین روحیه کاری و در کنار آن بالاترین لایه از تخصص جذب مجموعه کنیم. به گونهای که این تیم در حال حاضر مستقل از موضوع، می تواند امور را به پیش ببرد و کشسانی لازم را برای هدایت کلیه موضوعات دارد.
این چیزی بود که ما بر روی آن خیلی انرژی گذاشتیم. تیم ۲۰ نفره فرادرس در حال حاضر از جهت اجرایی متفاوتترین روشها را برای داشتن چابکترین، خلاقانهترین و در کنار آن مقاومترین مسیر پیشبرد این پروژه استفاده میکند.
پرداختن به انسانها و توسعه انسانی برای پروژههایی که میخواهند تغییر بزرگی در جامعه ایجاد کنند یکی از مهمترین موضوعات است. این تجربهای است که در همان ماههای اول به آن رسیدیم و توانستیم این فرایند را ایجاد کنیم.
تقدیر از نماینده فرادرس در اختتامیه بیست و دومین کنفرانس مهندسی برق ایران
مرکز همایشهای دانشگاه شهید بهشتی (خرداد ۱۳۹۳)
روزآفرین: آیا در این مدت اشتباه یا اشتباهات تعیینکنندهای هم مرتکب شدید؟
بستگی دارد که اشتباه را به چه صورت تعریف کنیم. یک سری از اشتباهات هستند که ما اگر به عقب برمیگشتیم و در همان مسیر بودیم، احتمالا آن مسیر را نمیرفتیم و راه متفاوتی را انتخاب میکردیم. ولی یک سری از اشتباهات هستند که سرنوشت مسیر بودهاند. یعنی شرایط و موقعیت آن زمان ایجاب میکرده که آن تصمیم را بگیریم. ما هر دو نوع این اشتباهات را داشتیم. از نوع دوم درسها را یاد گرفتیم. مثلا ممکن است ما به اندازه کافی رشد نکردهبودیم که بهصورت جدیتر شرکت را تاسیس کنیم و شروع به کار جدی کنیم و این نیاز به زمان داشت. و اگر برگردیم شاید در سریعترین زمان ممکن این کار را انجام دادیم. یا ریبرندینگ (ایجاد مجدد نامتجاری) انرژی زیادی از ما گرفت. ولی باز اگر به گذشته و زمستان ۸۶ بازگردیم شاید با همان دامنه شروع میکردیم و به جای اینکه وسواس زیادی بگذاریم برای انتخاب نام دامنه، سریعتر کار را شروع میکردیم ولی شاید اگر آن روز نام فرادرس به ذهنمان میرسید مقداری جلوتر بودیم.
از این نوع تصمیمات اشتباه که جزو لاینفک مسیر اجرا بودند زیاد داشتیم و از هر کدام نکات زیادی را یاد گرفتیم.
از جهت اشتباهات نوع اول اگر به گذشته برمیگشتیم آنها تکرار نمیکردیم. بیشترین موضوع در بخش توسعه انسانی بود که دو سه مورد اشتباه داشتیم؛ اشتباهات بزرگی هم بودند ولی تعیینکننده نبودند. در فرآیند جذب همکار مواردی بود که به علت عدم تعیین مسیر درست، انتخاب نادرست داشتیم که هم اکنون رفع شدهاست. همچنین در موارد سیستمیکردن کارها نیز اشتباهاتی داشتیم. ولی هیچ یک تعیینکننده نبودند. اشتباهاتی بود که ضررهای کمی واردکرد ولی چیزی نبوده که قطار را از ریل خارج کردهباشد.
روزآفرین: معمولاً برای بهدست آوردن ایدههای جدید و تقویت خلاقیت خود چه میکنید؟
مطالعه مستمر در مورد پروژه و اهداف
در مورد رسیدن به ایدههای جدید مهمترین نکته مطالعهکردن و بهروز بودن در مورد روندها است. ما بیشتر از اینکه به جایگاهها فکر کنیم، به مسیر و روند میاندیشیم و در موردش مطالعه میکنیم. بهطور ویژه در مورد آموزش آنلاین، جزییترین اخبار و روندها را مطالعه و پیگیری میکنیم که چه شرکتی در سطح بینالمللی، در چه چایگاهی است و در چه مسیری حرکت میکند. ما در موضوع مرتبط با کارمان مانند مثال معروف در بازی هاکی بیشتر از اینکه نگاهمان به توپ باشد، به جایی است که این توپ قرار است آنجا باشد.
خلاقیت توزیع یافته در مجموعه
از سوی دیگر، علاوه بر این خلاقیت تخصصی و موضوعی (موضوع پروژه فرادرس)، از جهت اجرایی نیز تلاش بر این بوده که خلاقیت در مجموعه نهادینه شود. به عنوان مثال، ما بیشترین آزادی را در اجرای امور در اختیار همکاران قرار دادهایم. البته این بیشترین آزادی، با تعریف الفبا بوده. یعنی ما در مورد املا و ساختار حروف در فرادرس هیچ خلاقیتی نداریم (همانطور که شکسپیر نداشت). ولی از جهت انشا و نحوه نوشتن، بیشترین آزادی و محل خلاقیت را برای همکاران داریم. یعنی یک جاهایی هست ما در آنجا، بهصورت کاملا ارزشی و جدی با موضوع مواجه میشویم و هیچ تکانخوردن و خلاقیتی نداریم و اجازه نمیدهیم باشد. اتفاقا بر مبنای همان سکونها و تکان نخوردنها، محل لازم برای خلاقیت و ساختن جمله، در نهایت انشا و خلق اثر شکل میگیرد. در مورد الفبا مرز داریم. ولی مورد اینکه چه جملهای بنویسیم، بیشترین محل خلاقیت را داریم. ما در فرادرس از سایز فونتی که ایمیل باید نوشته شود و تا محل ویرگول و نقطه، برخوردی کاملاً خشک و جدی داریم، چون اعتقاد داریم، خلاقیت متعالی با گذر انسانها از خلاقیتهای دون و سطح پایین شکل میگیرد. ما به جای اتلاف خلاقیت در انتخاب مارک رواننویس، با همان خودکار بیک معمولی، شروع به نوشتن و خلق اثر میکنیم. هر رواننویسی را، هرچقدر هم روان باشد، اجازه نمیدهیم وارد نظام اجرای ما شود.
بهطور خلاصه ما در مرحله اجرا، موضوع خلاقیت را در تمام بخشهای مجموعه نهادینه کردهایم. این به ما هم خلاقیت فکرکردن و هم خلاقیت اجرا میدهد. بهخاطر پخششدن خلاقیت در میان اعضای مجموعه به یک خلاقیت با قوام بالا (مستقل از افراد) در مجموعه رسیدهایم.
روزآفرین: برای شناساندن فرادرس به دیگران، از چه روشهایی استفاده کردهاید و می کنید؟
در مورد شناساندن فرادرس تقریباً هیچ کاری نمیکنیم، نه تبلیغ و نه اطلاعرسانی خاصی. شاید این سیاست، یک مقدار غیربهینگی هم داشتهباشد. ولی ما فرادرس را بهصورت انتقال فرد به فرد، منتقل کردیم. یعنی هدف را این گذاشتیم که به جای صرف زمان برای اطلاعرسانی، کیفیت باید آنقدر بالا باشد تا از طریق افراد یا دانشجوها به نسل بعدی و بعدتر برسد. همین اتفاق هم افتاد.
این سیاست ممکن است مشکلاتی داشته باشد. ولی با خودش مزایایی هم داشته یکی از آنها این است که ما را همیشه در قید کیفیت (در عین تمام وسوسههایی که ممکن است کمیت با خود داشته باشد) محدود کرد. یعنی هیچگاه نشد که ما راه اطلاعرسانی میانبری انتخاب کنیم که بتواند بدون گذر از کانال کیفیت صدای ما را برساند.
هر پیغامی که بخواهد از طریق فرادرس منتقل شود، باید از کانال کیفیت عبور کند. این روش تاخیر داشته، ولی اثر زیادی هم بر روی اجبار و محدودکردن ما به حفط کیفیت اولیه فرادرس در چند سال گذشته داشته است. ما هیچ روش میانبری را طی نکردیم. به صورت بسیار محدود و موقتی چند تبلیغ و اطلاع رسانی داشتهایم. اما هیچگاه به عنوان یک سیاست عمده به آن نگاه نکردهایم.
البته ما این شانس را داشتیم که کاری را انجام میدادیم که مخاطبش یک جامعه با میانگین آگاهی بالا بود. افرادی که توانایی تمییز خوب و بد (اینجا آموزش) را داشتهاند و وقتی این آموزشها را در کنار آموزشهای موجود و در خیلی مواقع ناموجود داخلی و خارجی قرار میدادند، کیفیت آموزشها برایشان تعجببرانگیز بوده و این را به همکلاسیها و اساتید و دوستان خود منتقل نمودهاند. این مسیری بوده که فرادرس در سالهای گذشته از طریق آن، بدون استفاده از کانال دیگری، توانسته پیامش را برساند و بزرگترین کتابخانه دیجیتال و جامعه دانشجویی آموزش آنلاین کشور را ایجاد کند. و احتمالا این مسیری است که تا مدتی آن را حفظ خواهیم کرد و ادامه میدهیم.
بهصورت خلاصه روش اطلاع رسانی و توسعه فرادرس ایجاد شوک بود. این شوک (شوک از جهت دیدن یک درس) با کیفیتی که بالاتر از تصور افراد بود ایجاد میشد. شما وقتی محصولتان شامپو باشد، مجبور هستید تبلیغ کنید. اما زمانی که آنچه را ارائه میکنید که قشر برگزیده و هدایتکننده جامعه، مخاطبش هستند، خوش شانس هستید. زیرا مخاطب شما اهل بیشترین مطالعه، دانستن و آموختن و آگاهی است. به این مخاطب نیازی نیست، با تبلیغ موضوعی را بگوئید.
ما در فرادرس تلاش کردیم موضوع صحبت افراد در دورهمیهایشان باشیم. ما موضوع صحبت آنها شدیم. این بهترین روش برای شناساندن یک حرکت بزرگ در کشور است، روشی با بیشترین عمق و دلپذیرترین برداشت.
شما چنین جامعه از مخاطبین را داشته باشید، کارهای بزرگتر از این را انجام میدهید. تنها به عنوان یک مثال، در اوج دوران مشکلات اقصادی کشور در سال ۹۱ دانشجویان فرادرس در عین بضاعت محدود خود جمع شدند و از خرج ماهانه خود زدند و ۴۰ خانه مسکونی را در ورزقان به وسایل گرمایشی مجهز کردند (ما به غیر از یک فراخوان هیچکاری نکردیم). توجه کنیم که این کار را دانشجویانی کردند که همه به محدودیتها و میزان شکنندگی مالیشان واقف هستیم. هر شرکت بزرگی باید این آرزو را داشته باشد که فقط ۳۰ نفر از ۳۰ هزار دانشجوی همراه فرادرس، همراهش باشند. بسیاری از کسب و کارها به کاربران خود User (یک مونولوگ از سمت شرکت ارائهدهنده خدمات به سمت سرویسگیرنده) میگویند. ما آنها را همراه خطاب میکنیم و آنها نیز به خوبی میدانند که این خطاب، از عمق باور به همراهیشان است.
روزآفرین: در ده سال آینده خود را در چه جایگاه و با چه شرایطی میبینید؟
در ۱۰ سال آینده فرادرسی که الان میبینیم، احتمالا بخش کوچکی از فرادرس جهانی خواهدبود. یعنی اینطور نخواهدبود که فرادرس را معادل دانشگاه آنلاین در ایران در نظر داشتهباشید. زبانهای زیادی به آن اضافه خواهدشد و بخش زبان فارسی، بخشی از یک فرادرس با زبانهای چندگانه خواهدبود که در آن دانشجویان سایر کشورهای دنیا گرد هم آمده و در حال آموختن خواهندبود. این هدفی است که در سالهای آینده قصد داریم به آن برسیم.
روزآفرین: آیا در این مدت هیچگاه به سمت جذب سرمایه و توسعه بیشتر (بهخصوص از لحاظ تقویت نیروی انسانی و افزایش ابعاد کسب و کار) هم رفتهاید؟
در مورد سرمایه به صورت موقت و موضعی مواردی بوده که سرمایه (بیشتر می شود گفت که کمک از آشنایان) دریافت کردیم. ولی این سرمایه در قبال سهم نبوده و در قالب وام بودهاست. این در زمانی بود که فرادرس از حالت استارتاپی خود میخواست بهصورت رسمی وارد فضای کسب و کار در ایران شود و برای این موضوع، نیاز به یک پالس مالی بود که در آن زمان فرادرس کشش گذر آن را نداشت و در آن زمان بهصورت موضعی و محلی، سرمایه بهصورت وام دریافتشد. خوشبختانه به صورت مستمر دانشجویان در حدی همراه شدهاند که میشود گفت ما بیشترین دریافت را از آنها داشتیم و همان دریافتیها را به سمت ارائه آموزشهای جدیدتر کانالیزه کردیم. همانطور که در بخش قبلی گفته شد، سرمایه ما (حتی از جهت تامین مالی رشد این پروژه) دانشجویان و ذرهذره پرداختی آنها بوده است و از این جهت نیز خیلی خوشحال هستیم که یک رشد کاملا ارگانیک را طی کردهایم.
روزآفرین: با تشکر از شرکت شما در این گفت و گو، به عنوان آخرین سوال، بعد از چند سال تجربهی کار در کسب و کار شخصی خود، اگر بخواهید برای کسانی که تازه در این راه قدم گذاشتهاند چند پیشنهاد یا نکتهی کاربردی ارائه دهید، چه مواردی را ذکر میکنید؟
من به مهم ترین نکاتی که در ذهنم است، در چند بخش مجزا اشاره میکنم.
خودداری از طی مسیرهای عمود بر مسیر زندگی
یکی از مهمترین نکاتی که جا دارد به افرادی که میخواهند وارد فضای ارزشآفرینی یا آفرینش تغییر بشوند منتقل شود، این است که اگر میخواهند کاری را بهصورت مستقل پیش ببرند، تلاش کنند آن کار به موازات یا با زاویه کم از علایق و مسیر کنونیشان باشد.
در برخی موارد شاهدیم که فردی که تواناییهای خاص و منحصر به فردی دارد، کاری را بهصورت عمود بر تواناییها و علایقش انجام میدهد. این نکته بسیار مهم است. چون شروع ارزشآفرینی یک طرف موضوع است و داشتن ذخیره و توشه لازم برای به نتیجه رساندنش موضوع دیگری است.
در مورد فرادرس اگر در نظر بگیریم، هر دو بنیانگذار فرادرس افرادی بودند که بخش عمده زندگی و علایقشان را دانشگاه و آموختن تشکیل دادهاست. اگر ما بدانیم مسیر آموختن از روی آتش هم میگذرد، از روی آن رد میشویم. خوب این انرژی وقتی در خدمت یک پروژه آموزشی با ابعاد ملی قرار میگیرد، همانجا نیز خودش را نشان خواهدداد.
اگر من خود و بنیانگذار دیگر فرادرس را در نظر بگیرم، در فضای سنتی هم بیشترین اثر را از جهت علمی توانستهبودیم ایجادکنیم. ولی چیزی بیشتر میخواستیم. یعنی فضای علمی و آموزشی پاسخگوی عطش و نیاز ما به آموختن و ایجاد تغییر نبود.
از جهتی بار سنگین فرادرس چون در مسیری بود که چه فرادرس بود و چه نبود، ما طی میکردیم، هدایت چنین بار سنگینی در عین تمام سختیهایش امکانپذیر میشد. اگر کاری را عمود بر مسیر جاری انجام میدادیم، احتمالا ناشی از یک هیجان میبود و اول این کار شروع میشد. ولی در ادامه، سختیهای کار خودش را نشان میداد و چون مسیر زندگیمان، متفاوت با مسیر ارزشآفرینی بود، یکجا، جدایی اتفاق میافتاد. این یکی از موضوعاتی است که من به همه افراد توصیه میکنم. مسیر زندگیتان را به سمت یک استارتاپ متعامد بر مسیر خم نکنید. در همان مسیر زندگی که مسیر علاقهتان نیز است، کارهای بزرگی برای انجام وجوددارد.
مجهز شدن به توانایی تصمیمگیری کمّی
نکته دیگر که توصیه میکنم، توسعه توانایی تصمیمگیری کمّی است. نیاز است که افراد بتوانند کمّی فکر کنند. در شروع و ادامه کار ما با راههای مختلف و با اولیتهای مختلف، مواجه میشویم، انتخاب این راهها بدون تصمیمگیری کمی ممکن نیست.
شما نیاز دارید بتوانید همانطور که ایده و کار خود را بهصورت کیفی نظاره میکنید، از این کار کیفی، بهصورت یک مکانیک عددی و کمّی نیز تصوری داشته باشید. یعنی اتصالی از یک سری چرخدندههای عددی از ماشین ایده و کارتان، تا بتوانید به هر بخشی که مشکل داشت بپردازید. این چیزی است که نیاز است افراد در شروع کار به آن بیشتر بپردازند.
چون یکی از مشکلات این است که ما با لیستی از کارهای خوب مواجه هستیم که در آن واحد محبوریم یک یا دو مورد از آنها را انتخاب کنیم و اتفاقا موفقیت و شکست ما به انتخاب آن موضوع بهتر و ارجحتر از میان ۱۰ یا ۱۰۰ راه پیش رو بستگی دارد که اتفاقا همگی خوب هستند. خیلی وقتها، آنقدر این راهحلها به هم نزدیک هستند که تا اولویت آنها را محاسبه نکنیم نمیتوانیم بهترین تصمیم را بگیریم. سرنوشت کارهای بزرگ را داشتن قدرت جداکردن تصمیم درست و اشتباه نمیسازد. سرنوشت آنها را داشتن ظرافت انتخاب یک گزینه از میان صدها گزینه خوب میسازد که همین گزینه هم در اعشار بیستم با رتبه دوم فاصله دارد.
تمرکز بر شروع ساده و چابک کار
یکی از دیگر از کارهایی که پیشنهاد میشود این است که افراد، چابکی انجام و اجرا را بیشتر توسعه دهند. ما خیلی وقتها میبینیم که افراد در همان شروع کار، در انتخاب نام دامنه و طراحی لوگو و یک سری کارهای ابتدایی دیگر، آنقدر با هیجان کار میکنند که انرژی برای ادامه نمیماند. در خیلی از موارد، اگر در آن واحد، سریعترین تصمیم گرفتهنشود، میتواند منجر به شکست پروژه بشود. فرصتی برای رنگآمیزی لوگو نیست. یک مربع با نقطهای در وسط کافی است.
حتی ممکن است با انتخاب نامی که بهترین نام برای پروژه نیست یا در کنارش اسم شرکتی که لزوما بهترین اسم نیست، به پیش برویم. اگر ایستادن در این ایستگاهها بخواهد به مسیر کار صدمه بزند و انرژی لازم برای ادامه کار را هدر دهد، اینها میتواند مخرب باشد.
توصیه این است که بیشترین انرژی را به ادامه کار و اجرای واقعی اختصاص دهند و سریع از فکر اولیه و ایده به اجرا و دیدن نتیجه در یک نسخه اولیه به پیش بروند.
ساختن همراه و ارزش دادن به انسانها
یک موضوع دیگر برای افرادی که میخواهند تغییر ایجاد کنند اشاره به این نکته است که اگر تغییری که میخواهیم ایجادکنیم به اندازه کافی بزرگ است که اسم تغییر را برایش بگذاریم، به احتمال زیاد این تغییر کاری نخواهدبود که از عهده تنها یک نفر بر بیاید. در مسیر ایجاد تغییر، شما نیاز به همراه خواهید داشت. افرادی که با شما همباور باشند. باید مرام مشترک داشته باشید و بتوانید این تغییر را با هم به پیش ببرید.
یکی از موضوعات مهم این است که بتوانید از همان روزهای ابتدایی همراهان خود را بسازید. البته لزومی ندارد ما با هدف اینکه میخواهیم تغییری ایجاد کنیم همراهسازی بکنیم. خیلی وقتها دوران دانشجویی سادهای که افراد طی میکنند، میتواند بهترین محل برای یافتن همراهانی باشد که میتوانند این تغییر را ایجاد کنند.
مثلا فرادرس بر مبنای یک دوستی ۱۳ ساله شکل گرفتهاست. دوستی سادهای که برای حل تمرینات کلاسی و دورهمبودن و گفتن و خندیدن، شکل گرفتهبود. ولی از دل آن دوستی با یافتن اهداف مشترک و دیدن میزان انگیزه و دانش طرفین، هسته اصلی فرادرس به گونهای شکل گرفت، که بعد از ۵ سال از ایجادش آن را تبدیل به بزرگترین دانشگاه آنلاین ایران کرد. این چیزی است که اگر مسیرش را بخواهیم پیگیری کنیم، ریشهاش به دوستیها و دورهمبودنهای ساده برمیگردد. سر موضوعات خرد، دوستیها را به هم نزنید. شاید این کار انسانها را از یک تغییر بزرگ، که شما قرار بود با هم ایجاد کنید، محروم کند.
به هر صورت، باید از همان روزهای ابتدایی، برای پیشبردن مشترک اهداف، همراه یا همراهان را کشف کنید و برای ایجاد تغییر بهصورت مشترک دور هم جمع شوید. کافی است هسته اولیه شکل بگیرد. بعدش افراد و گروههای دیگر در قالب همکار به شما خواهند پیوست و این همافزایی است که نهایتاً میتواند بار سنگین تغییر را به پیش ببرد.
شما بدون داشتن آن هسته اولیه، که لزوما برای کار حرفهای هم ایجاد نشدهبود، نخواهید توانست کار تغییر را به پیش ببرید یا اگر هم به پیش بردید به سرانجام برسانید.
بیشترین تاکید در مورد اهمیت دادن به انسانها و توسعه پیداکردن از جهت انسانها است. با افراد و اطرافیان خوب باشیم. تلاش کنیم که خاطره خوب بسازیم. این میتواند نقطه شروع تغییرآفرینی باشد.
برای مشاهده متن مصاحبه اصلی در روزآفرین به این لینک (+) مراجعه بفرمائید.