خویشتنداری چگونه به موفقیت در مدیریت میانجامد؟



خویشتنداری یکی از فاکتورهای مهم برای زندگی متمدن است. کسانی که قدرت خویشتنداری بیشتری دارند، در روابط و کار خود موفقتر هستند. همچنین خویشتنداری یک شرط مهم برای مدیریت موفق است. مدیرانی که توانایی بیشتری در کنترل خود دارند، مجموعهی موفقتری خواهند داشت و محیط کاری بهتری برای زیردستان خود فراهم میکنند. در مقابل، مدیرانی که گاه و بیگاه کنترل خود را از دست میدهند، داد و فریاد میکنند و یا واژگان بدی را در مکالمه با کارمندان به کار میبرند، با مشکلات بیشتری مواجه خواهند شد.
دلایل از دست دادن خویشتنداری
توانایی کنترل، یک منبع شناختی محدود است و هر فرد، تا حدی امکان انجام این کار را دارد. این که یک شخص، در زمینههای مختلف، و به روشهای مختلف، احساسات و رفتارهای خود را کنترل کند، در نهایت به از دست دادن کنترل میانجامد. همچنین استفادهی بیشازحد از منبع محدود این توانایی، در صورتی که دوباره جایگزین نشود، در آینده منجر به عدم خویشتنداری میشود. توانایی کنترل خویشتن را مانند نیروی جسمانی در نظر بگیرید. قدرت بدنی محدود است و انجام فعالیتها و ورزشهای مختلف، آن را کاهش میدهد. اگر بدون بازیابی نیروی جسمی، مدام به فعالیت شدید بدنی بپردازید، جسم خود را دچار مشکل خواهید کرد و قدرت بدنی شما به تدریج تحلیل میرود.
پیامدهای عدم خویشتنداری
کمبود توانایی خویشتنداری، پیامدهای منفی زیادی در محیط کار خواهد داشت. وقتی کارمندان دچار این کمبود باشند، رفتارهای نامناسب و غیراخلاقی بیشتری از آنها دیده میشود، مشکلاتی که در زمینهی کار میبینند را کمتر عنوان میکنند، کمتر به همکاران خود کمک میکنند و کمتر وارد کارهای داوطلبانه میشوند. همچنین کاهش توانایی خویشتنداری باعث میشود کارمندان کمتر به کارهای سخت بپردازند و انرژی کمتری برای کار خود بگذارند. به این ترتیب راندمان کاری آنها افت خواهد کرد. بدترین اتفاق وقتی میافتد که یک مدیر توانایی خویشتنداری خود را از دست بدهد. در این حالت، روشهای مدیریتی بدتری را به کار خواهد برد. سوءاستفادههای کلامی و رابطهی ضعیف با کارمندان از عواقب این نوع مدیریت است. هر ساله سازمانهای مختلف، ضررهای زیادی را متحمل میشوند، فقط به این دلیل که مدیر و رهبر مجموعه، خویشتنداری خود را از دست داده است.
چگونه توانایی کنترل خویشتن را افزایش دهیم؟
سه فاکتور تأثیرگذار مهم در این زمینه وجود دارد.
- خواب کافی: تأثیرات منفی کمبود خواب روی سیستم عمومی بدن به اثبات رسیده است. تحقیقات نشان میدهند مدیرانی که خواب شبانهی کافی داشته باشند، توانایی بهتری در کنترل خویش نشان میدهند. در مقابل کسانی که خواب کافی نداشتهاند رفتارهای مخربی مانند فریاد زدن و ناسزا گفتن را بیشتر بروز میدهند. بسیاری از سازمانها و شرکتها ساعات کاری خود را با نیت افزایش راندمان کاری تغییر میدهند اما به این نکته توجه ندارند که خواب شبانه تأثیر زیادی روی کیفیت کار و رفتار کارمندان خواهد داشت. اهمیت خواب و استراحت تا حدی است که شرکت بزرگی مانند گوگل محلهایی را برای استراحت کارمندان خود تعبیه کرده است تا بتوانند در طول روز چرت کوتاهی بزنند و انرژی خود را بازیابی کنند.
- ادب اجباری: بسیاری از شرکتهای خدماتی، کارمندان خود را مجبور میکنند در مواجهه با مشتریان نوع خاصی از رفتار مؤدبانه را نشان دهند و لبخند بزنند. این کار ممکن است در کوتاه مدت مشتریان را راضی نگهدارد، اما باعث ایجاد مشکلات دیگر خواهد شد. لبخند زدن طولانی مدت، انرژی زیادی از کارمندان میگیرد و موجب کاهش توانایی خویشتنداری آنها میشود. برخی مطالعات نشان دادهاند، کارمندانی که توسط آموزههای سازمانی مجبور به لبخند زدن در مقابل مشتری باشند، توانایی کمتری در تنظیم روابط خود خواهند داشت و بعدها در مواجهه با زیردستان خود بیشتر دروغ میگویند و رفتار بیادبانهتری دارند. به جای لبخند اجباری، بهتر است شرکتها به کارمندان خود آموزش دهند که به احساسات خود نزدیک شوند و با درک نیازهای مشتریان، با آنها احساس همدلی و همدردی کنند.
- محیط کاری مناسب: یک فضای کاری مناسب تا حد زیادی به توانایی خویشتنداری افراد کمک میکند. وقتی در یک سازمان، فرهنگ اخلاقی مناسبی وجود داشته باشد، از دست دادن کنترل کمتر اتفاق میافتد.
اگر تمایل به مطالعه بیشتر در این موضوع داشته باشید، شاید مقالههای زیر نیز برای شما مفید باشند:
- مدیریت موفق با یادادشتبرداری روزانه
- نکات مدیریتی- چگونه یک خبر بد را به کارمندان خود بدهیم؟
- با رئیس منفعل و تهاجمی چگونه برخورد کنیم؟
--