چگونه تصمیمهای درستی بگیریم؟
شاید شما هم وقتی به رستوران میروید، چندین دقیقه به منو خیره میشوید، در انتخابتان تردید دارید و هرکدام از غذاها شمارا وسوسه میکنند؛ اصلاً فکر میکنید باید همه آنها را سفارش دهید. این تصمیمگیری یک کار مسخره است که نیازمند اینهمه فکر نیست؟ شاید. ولی بالاخره همه ما در این موقعیت بودهایم، شاید نه در مورد انتخاب غذا ولی در مورد چیزهای دیگر.
ما هرروزه زمان زیاد و انرژی بسیاری صرف تصمیمگیری و انتخاب بین دو چیز میکنیم. گزینه های که هر دو جذاب هستند و مشکل این است که در حالی که ممکن است به یک اندازه جذاب باشند، دو نوع جذابیت متفاوت دارند. حتی هنگام انتخاب سالاد سبز (سالم و سبک)، ماهی قزلآلا (پروتئین سنگین) و لازانیا (خوشمزه ولی با کربوهیدرات بالا).
اگر این تصمیمات ساده و به قولی دنیوی این حجم از زمان و انرژی مارا تلف کنند. آنگاه به تصمیمات بزرگتر و مهمتر فکر کنید، مثلاً اینکه در سازمانمان روی چه محصولی سرمایهگذاری کنیم و تولید چه محصولی را قطع کنیم؟ چه کسی را استخدام و چه کسی را اخراج کنیم؟ آیا ما باید شروعکننده آن گفتگوی سخت باشیم؟
این سؤالات همینجا تمام نمیشوند و دنباله نامحدودی دارد. اگر من باید شروعکننده آن گفتگو باش، چه زمانی بهتر است این کار را بکنم؟ چگونه شروع کنم؟ باید فرد مقابل را حضوری ببینم یا با او تماس بگیرم؟ در جمع این حرف را بزنم یا بهطور خصوص آن را بیان کنم؟ چه مقدار اطلاعت در میان بگذارم؟ و تعداد بیشماری دیگر از این سؤال ها. حال چگونه میتوانیم انواع تصمیمگیریها را بهطور مؤثر تری مدیریت کنیم؟ ۳ راه برای این کار وجود دارد.
1- استفاده از عادتها بهعنوان راهی برای کاهش فشار ناشی از تصمیمگیری
راهحل این است که اگر شما یک عادت درست کنید مثلاً همیشه برای ناهار سالاد بخوریدـ به طور کلی تصمیمگیری را حذف کردهاید و میتوانید انرژیای خود را برای تصمیمگیری دیگر استفاده کنید. این برای تصمیمات قابل پیشبینی و روزمره کار میکند، اما برای آنهایی که قابل پیشبینی نیستند چه باید کرد؟
2- از عبارت قانون «اگر/سپس» استفاده کنید.
برای مثال اگر کسی چندین بار صحبت شما را قطع کرد، قانون اگر/سپس این خواهد بود: اگر کسی بیش از دو بار صحبت مرا قطع کرد، سپس من به او چیزی خواهم گفت. این دو قانون بالا میتواند به سادهسازی تصمیمات کارهای روزمره و منظم زندگی ما کمک کند. اما مسئلهای که هنوز حلنشده است، مربوط به تصمیمگیری بزرگتر و استراتژیک تر است که به آنها عادت نداریم و قابل پیشبینی نیستند.
تصمیمگیریهایی نظیر اینکه چگونه به یک تهدید از طرف رقیب پاسخ دهیم؟ بر روی چه محصولاتی سرمایهگذاری کنیم؟ بودجه چه جاهایی را کم کنیم؟ چگونه روابط کاری را تنظیم کنیم؟ و ... تصمیمگیریهایی هستند که نتیجه دقیقی نمیشود برایشان پیشبینی کرد. اینها تصمیماتی هستند که میتواند هفتهها، ماهها، و یا حتی سالها طول بکشد و روند پیشرفت را متوقف کند. این تصمیمات هرگز عادت نمیشوند و با قانون اگر/پس هم کار نمیکنند و از همه مهمتر تصمیماتی هستند که جواب درست و واضحی برای آنها وجود ندارد. تیمهای رهبری تمایل دارند این نوع تصمیمگیریها را برای مدت طولانی ادامه دهند، اطلاعات زیادی جمعآوری کنند، نقاط مثبت و منفی را بررسی کنند، نظرات اضافهای تهیه کنند و برای پاسخ منتظر می مانند. اما چه میشد اگر از این اصل که جواب قطعیای وجود ندارد برای سریعتر تصمیم گرفتن استفاده کرد.
3- از یک تایمر استفاده کنید.
اگر گزینهها بهدرستی موردبررسی قرارگرفته باشند، انتخابها جذابیت یکسانی داشته باشد و همچنان جواب مشخصی وجود نداشته باشد؛ باید اعتراف کرد که راه درست و مشخصی برای تصمیمگیری وجود ندارد. اینکه بتوانید چیزی که دو موردش تصمیم میگیرید را کوچک کنید و کمترین سرمایهگذاری را بکنید کمککننده است. زمانی که بیهوده صرف نکردهاید مزایای بزرگی برای بهرهوری شما خواهد داشت.
شاید شما اعتراض داشته باشید که اگر زمان بیشتری روی آن صرف کنید به پاسخی خواهید رسید. البته، این هم ممکن است. اما اولاً شما زمان خود را برای این کار هدر دادهاید. دوما رسیدن به جواب آنیک سؤال باعث میشود تصمیمگیری بعدی را هم طولانی کنید و امید نابجایی برای رسیدن به جواب آنها هم داشته باشید.
فقط یک تصمیم بگیرید و رد شوید.
الآن امتحان کنید. چیزی که تصمیمگیری برای آن را مدتهاست پشت گوش میاندازید را انتخاب کنید، ۳ دقیقه به خودتان وقت بدهید و یک تصمیم برای آن بگیرید. اگر مسائل زیادی برای تصمیمگیری دارید یک لیست از آنها درست کنید و یکییکی بهترین تصمیم ممکن را برایشان بگیرید. تصمیم گرفتن (فارغ از درست یا غلط بودن) استرس شمارا کاهش میدهد و به شما کمک میکند به جلو حرکت کنید. بهترین راه فرار از غرق شدن خرکت به جلو است.