کشش در اقتصاد خرد چیست؟ — آنچه باید بدانید به زبان ساده

۱۳۳۴۹ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ آبان ۱۴۰۲
زمان مطالعه: ۲۲ دقیقه
دانلود PDF مقاله
کشش در اقتصاد خرد چیست؟ — آنچه باید بدانید به زبان ساده

کشش در اقتصاد نشان‌دهنده مقدار حساسیت عرضه یا تقاضا به تغییرات قیمت یا درآمد است. در نوشتار پیش‌رو، به صورت تصویری با کشش و تعاریف زیرمجموعه آن آشنا می‌شویم.

997696

کشش تقاضا چیست؟

افراد زمانی تقاضای خود را برای یک کالا افرایش می‌دهند که قیمت آن پایین‌تر باشد، درآمد‌ آن‌ها بالاتر باشد، قیمت کالاهای جانشین بالاتر باشد یا قیمت کالای مکمل کالای مورد نظر آن‌ها، پایین‌تر باشد. این بحث در مورد تقاضا و عوامل تاثیرگذار بر آن، کیفی است و نه کمی.

یعنی در مورد جهت حرکت تقاضا بحث می‌کند و به اندازه این تغییر، توجهی نداشته است. برای سنجش مقدار پاسخ گویی تقاضا به تغیرات عوامل بوجود آورنده آن، اقتصاددانان از مفهوم «کشش تقاضا» (Elasticity of Demand) استفاده می‌کنند.

کشش قیمتی تقاضا و عوامل تعیین‌کننده آن

مطابق قانون تقاضا، کاهش قیمت کالا، مقدار تقاضا شده برای آن‌را افزایش می‌دهد. اگر مقدار تقاضاشده به صورت اساسی در برابر تغییرات قیمت، واکنش نشان دهد، تقاضا برای کالا را کشش‌پذیر در نظر می‌گیریم. زمانی تقاضا را غیر‌کشش‌پذیر به شمار می‌آوریم که مقدار تقاضا شده پاسخ اندکی به تغییرات قیمت داشته باشد یا پاسخی نداشته باشد.

تعیین میزان کشش‌پذیری تقاضا برای کالایی معین

تقاضا برای هر کالا به «ترجیحات مصرف کننده» (Consumer Preferences) بستگی دارد. کشش قیمتی تقاضا تحت تاثیر عوامل متعدد اقتصادی، اجتماعی و روان‌شناختی تاثیرگذار بر تمایلات افراد، قرار می‌گیرد.

البته می‌توان قوانینی کلی در رابطه با عوامل تعیین‌کننده کشش قیمتی تقاضا، استخراج کرد.

کالاهای ضروری در مقایسه با کالاهای لوکس و تجملاتی

کشش قیمتی تقاضا برای کالاهای ضروری برابر صفر است اما کالاهای لوکس و تجملاتی کشش قیمتی تقاضای مثبتی دارند. با افزایش نرخ ویزیت پزشکان، تعداد مراجعه افراد به مطب‌ها، تغییر قابل توجهی را تجربه نخواهد کرد. با این‌ حال، امکان دارد به صورتی تقریبی، تعداد دفعات مراجعه به پزشک، تا حدی،‌ کاهش یابد.

از طرفی دیگر، با افزایش قیمت قایق‌های تفریحی، مقدار تقاضا برای این قایق‌ها، کاهش چشم‌گیری خواهد داشت زیرا مراجعه به دکتر از دید اغلب افراد کالایی ضروری و هزینه‌کردن برای قایق تفریحی، موردی غیرضروری و تجملاتی، یا به عبارتی، لوکس در نظر گرفته می‌شود.

کشش تقاضای کالای لوکس

البته این که کالایی لوکس یا ضروری در نظر گرفته‌ شود، برگرفته از ویژگی‌های ذاتی کالا نیست و به ترجیحات مصرف‌کننده بستگی دارد.

برای مثال، امکان دارد، قایقرانی حرفه‌ای و بی توجه به وضعیت سلامت عمومی خود، تقاضایی بدون کشش برای قایق داشته باشد و مراجعه به پزشک را موردی تجملاتی با تقاضایی کشش‌پذیر در نظر بگیرد.

در دسترس‌پذیری کالاهای جانشین نزدیک

کالاهایی با جانشین نزدیک، تقاضایی کشش‌پذیرتر دارند زیرا برای مصرف‌کنندگان راحت‌تر است که از مصرف آن کالاها به مصرف کالاهای جانشین‌شان، روی بیاورند.

برای مثال، کره حیوانی و کره گیاهی به سادگی قابل جایگزینی هستند. افزایش اندک در قیمت کره حیوانی - با ثابت در نظر گرفتن قیمت کره گیاهی - کاهش فروش کره حیوانی را به همراه خواهد داشت.

از طرفی دیگر، به علت بدون جانشین بودن تخم مرغ، تقاضا برای آن، احتمالاً، کشش‌ناپذیرتر از تقاضا برای کره حیوانی خواهد بود.

تعریف بازار

کشش تقاضا در هر بازاری بستگی به نحوه ترسیم مرزبندی‌های آن بازار توسط ما دارد. بازار‌هایی با محدوده کوچک‌تر، تقاضای کشش پذیرتری نسبت به بازار‌هایی با محدوده گسترده‌تر دارند زیرا امکان یافتن جانشین برای کالاهای بازاری با محدوده کوچک‌تر و معین‌تر، آسان‌تر است.

برای مثال، اگر غذا را به عنوان دسته‌ای گسترده در نظر بگیریم، تقاضای آن، بدون کشش خواهد بود زیرا کالای جانشینی برای غذا وجود ندارد. اگر تعریف خود را محدودتر کنیم، برای مثال بستنی را در نظر بگیریم، تقاضا کشش‌پذیرتر است زیرا جانشین‌ کردن سایر دسرها به جای بستنی ساده‌تر به شمار می‌رود.

با محدود کردن بیشتر تعریف خود، برای مثال بستنی وانیلی، تقاضا کشش‌پذیرتر نیز خواهد بود زیرا سایر طعم‌های بستنی جانشین‌های تقریباً کاملی برای طعم وانیلی، به شمار می‌روند.

افق زمانی

عموماً کالاها در افق زمانی بلند‌مدت‌تر، کشش‌پذیری تقاضای بیشتری دارند. با افزایش قیمت گازوئیل، مقدار تقاضا تنها در ماه‌های اولیه، کمی کاهش می‌یابد. اگر چه، در گذر زمان، با خریداری دستگاه‌های اتومبیل کم مصرف‌تر، استفاده از حمل و نقل عمومی، و کم کردن فاصله از محل کار، در طی چندین سال، مقدار گازوئیل تقاضاشده به صورت قابل توجهی، کاهش می‌یابد.

 چگونه کشش قیمتی تقاضا را بسنجیم؟

در اینجا، پس از آشنایی کلی با کشش قیمتی تقاضا، به صورت دقیق‌تری نحوه محاسبه آن‌را بیان کرده‌ایم. اقتصاددانان، کشش قیمتی تقاضا را با تقسیم درصد تغییرات مقدار تقاضا شده بر درصد تغییرات قیمت، بدست می‌آورند.

فرمول محاسبه کشش قیمتی تقاضا و کشش در اقتصاد

برای مثال، فرض کنید که افزایش ۱۰ درصدی در قیمت قیف بستنی، کاهش ۲۰ درصدی را در خرید بستنی توسط شما به همراه داشته باشد. «کشش قیمتی تقاضا» (Price Elasticity of Demand | PED) به شکل زیر محاسبه خواهد شد.

$$ PED=\frac{\%20}{\%10} $$

در مثال عنوان‌شده، کشش برابر ۲ است یعنی تغییر بوجود آمده در مقدار تقاضا شده، دوبرابر مقدار تغییرات قیمت است. به علت رابطه منفی مقدار تقاضا شده با قیمت آن، درصد تغییر در مقدار، همیشه علامتی مخالف درصد تغییر در قیمت خواهد داشت.

در مثال بالا، درصد تغییر در قیمت، مثبت ده درصد (نشان‌دهنده افزایش) و درصد تغییر در مقدار تقاضا شده، منفی بیست درصد (نشان‌دهنده کاهش) است.

به همین دلیل، اعداد گزارش‌شده برای کشش تقاضا گاهی اوقات، منفی هستند. در این نوشتار، ما قدرمطلق کشش‌ها را بیان خواهیم کرد. با این قرارداد، کشش قیمتی بزرگ‌تر، نشان دهنده پاسخ‌گویی بیشترِ مقدار تقاضاشده به قیمت است.

روش  نقطه میانی یا روش قوسی

اگر بخواهید کشش قیمتی تقاضا را میان دو نقطه روی نمودار تقاضا محاسبه کنید، متوجه مشکلی آزاردهنده خواهید شد. کشش بدست آمده از نقطه AA تا BB و کشش بدست آمده از نقطه BB  تا AA، با یکدیگر، تفاوت خواهد داشت. برای مثال، اعداد زیر را در نظر بگیرید.

  • نقطه AA

قیمت = ۴۰۰،۰۰۰ تومان

مقدار= ۱۲۰

  • نقطه BB

قیمت = ۶۰۰،۰۰۰ تومان

مقدار= ۸۰

اگر روی نمودار، از نقطه AA به سمت نقطه BB حرکت کنیم، قیمت، افزایشی ۵۰ درصدی و مقدار،  کاهشی ۳۳ درصدی را تجربه خواهد کرد. یعنی کشش قیمتی تقاضا برابر 33÷50 33\div50 یا ۰٫۶۶ خواهد بود.

از طرفی دیگر، اگر کش قیمتی تقاضا را با حرکت از نقطه BB  به نقطه AA محاسبه کنیم، قیمت ۳۳ درصد کاهش می یابد و مقدار  ۵۰ درصد افزایش را تجربه می‌کند. یعنی کشش قیمتی تقاضا در نهایت برابر 50÷33 50 ÷ 33 یا ۱٫۵ خواهد بود.

یکی از راه‌ها برای حل این مشکل، استفاده از روش نقطه میانی یا روش قوسی برای محاسبه کشش است. بجای محاسبه درصد تغییر با استفاده از روش استاندارد (تقسیم میزان تغییر بر مقدار اولیه)، روش قوسی، درصد تغییرات را از تقسیم میزان تغییر مقادیر ابتدایی و انتهایی، بدست می‌آورد.

برای مثال، قیمت ۵۰۰،۰۰۰ تومان نقطه میانی قیمت‌های ۴۰۰،۰۰۰ تومان و ۶۰۰،۰۰۰ تومان است. بنابراین، مطابق روش قوسی، تغییر از قیمت‌ ۴۰۰،۰۰۰ تومان به ۶۰۰،۰۰۰ تومان، افزایشی ۴۰ درصدی ((600,000400,000)÷500,000=%40(600,000-400,000)\div 500,000=\%{40}) در نظر گرفته می‌شود.

به صورت مشابه، تغییر از ۶۰۰،۰۰۰ تومان به ۴۰۰،۰۰۰ تومان، کاهشی ۴۰ درصدی است. از آن جایی‌ که، روش قوسی فارغ از جهت تغییر، پاسخ یکسانی دارد، اغلب برای محاسبه کشش قیمتی تقاضا بین دو نقطه، از آن استفاده می‌شود.

در مثال ما، نقطه میان دو نقطه AA و BB خصوصیاتی به شرح زیر خواهد داشت.

  •   نقطه میانی

قیمت = ۵۰۰،۰۰۰ تومان

 مقدار= ۱۰۰

مطابق روش نقطه میانی یا کشش قوسی، با حرکت از نقطه AA به نقطه BB، قیمت ۴۰ درصد افزایش می‌‌یابد و مقدار نیز ۴۰ درصد کاهش را تجربه می‌کند.

همچنین، با حرکت از نقطه BB به AA، قیمت ۴۰ درصد کاهش می‌یابد و مقدار نیز ۴۰ درصد افزایش را تجربه می‌کند. در هر دو این جهت‌ها، کشش قیمتی تقاضا برابر ۱ است.

می‌توانیم کشش قیمتی تقاضا را برای دو نقطه، به روش قوسی، به شکل زیر محاسبه کنیم. این دو نقطه به صورت (Q1,P1) (Q_{1},P_{1}) و (Q2,P2) (Q_{2},P_{2}) نشان داده شده‌اند.

(Q2Q1)[(Q2+Q1)/2)](P2P1)[(P1+P2)/2] \frac{(Q_{2}-Q_{1})[(Q_{2}+Q_{1})/2)]}{(P_{2}-P_{1})[(P_{1}+P_{2})/2]}

صورت کسر، نشان‌دهنده میزان تغییرات در مقدار محاسبه شده در بکارگیری روش قوسی و مخرج کسر نشان‌دهنده درصد تغییرات در قیمت محاسبه شده با بکارگیری روش قوسی یا روش نقطه میانی است.

انواع منحنی های تقاضا

اقتصاددانان منحنی های تقاضا را بر حسب میزان کشش آن‌ها، به دسته‌های گوناگونی تقسیم‌بندی می‌کنند. زمانی تقاضا «کشش‌پذیر» (Elastic) است که کشش بیشتر از ۱ باشد. یعنی مقدار به صورت نسبی، بیشتر از قیمت حرکت کند.

تقاضا «کشش ناپذیر» (Inelastic) است زمانی که کشش کمتر از ۱ باشد. یعنی مقدار به صورت نسبی، کمتر از قیمت حرکت کند. اگر کشش برابر ۱ باشد، مقدار به صورت نسبی همگام با قیمت حرکت خواهد کرد و گفته می‌شود که تقاضا کشش واحد دارد.

کشش قیمتی تقاضا، اندازه‌گیری کننده مقدار تقاضاشده با توجه به تغییرات قیمت است، بنابراین، رابطه نزدیکی با شیب منحنی تقاضا دارد. این نکته را به خاطر بسپارید که هرچه منحنی تقاضا افقی‌تر باشد، کشش قیمتی تقاضا بیشتر است و برعکس. در نمودار زیر می‌توانید ۵ نمونه را مشاهده کنید.

انواع کشش منحنی تقاضا
جهت مشاهده تصویر در ابعاد بزرگ‌تر، روی آن کلیک کنید.

در نموداری با کشش صفر، تقاضا، کاملاً کشش ناپذیر و منحنی تقاضا عمودی است. در این نمونه، فارغ از قیمت، مقدار تقاضا شده یکسان باقی می‌ماند. با افزایش کشش، منحنی تقاضا افقی‌ و افقی‌تر می‌شود.

از سویی دیگر، اگر تقاضا کاملاً کشش‌پذیر باشد، کشش حتی می‌تواند به سمت بی‌نهایت نیز میل کند و منحنی تقاضا افقی می‌شود. یعنی تغییرات اندک در قیمت، تغییرات بزرگی را ر مقدار تقاضاشده ایجاد می‌کند.

درآمد کل و کشش قیمتی تقاضا

در زمان مطالعه تغییرات  عرضه و تقاضا در یک بازار، یکی از متغیرهایی که مورد توجه قرار می‌گیرد «درآمد کل» (Total Revenue |TR) است. مبلغی که توسط خریداران پرداخت و توسط فروشندگان دریافت می‌شود.

در هر بازاری، درآمد کل برابر PtimesQPtimes Q است. قیمت کالا ضرب‌ در تعداد دفعاتی که از آن کالا فروش داشته‌ایم. می‌توانیم در نمودار زیر به صورت تصویری درآمد کل را نمایش دهیم.

در نمودار زیر ارتفاع مستطیل قرار گرفته زیر منحنی تقاضا برابر P P یا قیمت و عرض آن برابر Q Q یا مقدار است. مساحت این مستطیل برابر درآمد کل در این بازار است. درنمودار زیر با توجه به قیمت که ۴۰۰۰ تومان است و مقدار که برابر ۱۰۰ است، درآمد کل به ۴۰۰،۰۰۰ تومان خواهد رسید.

کشش در اقتصاد خرد

چگونه مقدار درآمد کل با حرکت در طی منحنی تقاضا تغییر می‌کند؟

پاسخ بستگی به کشش قیمتی تقاضا دارد. در صورت کشش‌ناپذیر بودن تقاضا، افزایش قیمت، افزایش درآمد را به همراه خواهد داشت. یعنی افزایش قیمت از ۱۰۰۰ تومان به ۳۰۰۰ تومان، مقدار تقاضا‌شده را از ۱۰۰ به ۸۰ و درآمد کل را از ۱۰۰ به ۲۴۰ می‌رساند.

 مثال کشش تقاضا

افزایش قیمت، حاصل‌ضرب قیمت در مقدار را افزایش می دهد زیرا کاهش بوجود آمده در مقدار، به صورت نسبی کوچکتر از مقدار افزایش بوجود آمده در قیمت است.

در صورت کشش‌پذیر بودن تقاضا، به نتیجه مخالفی دست پیدا می‌کردیم. افزایش قیمت، کاهش درآمد را به همراه داشت. در نمودار زیر می‌توانید مشاهده کنید که برای مثال، با افزایش قیمت از ۴۰۰۰ تا ۵۰۰۰ تومان، مقدار تقاضاشده از ۵۰ به ۲۰ کاهش پیدا می‌کند و درآمد  کل از ۲۰۰،۰۰۰ تومان به ۱۰۰،۰۰۰ تومان می‌رسد.

مثال کشش تقاضا

به علت کشش‌پذیر بودن تقاضا، کاهش مقدار تقاضا شده به قدری قابل توجه است که می‌تواند افزایش قیمت را پوشش دهد زیرا کاهش Q Q به صورت نسبی بزرگ‌تر از افزایش بوجود آمده در P P است.

مثال‌های عنوان‌شده، قانونی کلی را به تصویر می‌کشند.

  • با وجود کشش‌ناپذیر بودن منحنی تقاضا (کشش قیمتی کمتر از ۱) افزایش قیمت، درآمد کل را افزایش می‌دهد و کاهش قیمت، کاهش درآمد کل را به همراه دارد.
  • در صورت کشش‌پذیر بودن منحنی تقاضا (کشش پذیری قیمت به اندازه بیشتر از ۱ ) افزایش قیمت درآمد کل را کاهش می دهد و برعکس.
  • در صورت کشش واحد داشتن منحنی تقاضا، ( کشش قیمتی دقیقاً برابر ۱) تغییر قیمت تاثیری بر درآمد کل نمی‌گذارد.

کشش و در آمد کل در یک منحنی تقاضای خطی

با اینکه کشش در طی بعضی از منحنی‌های تقاضا ثابت باقی می‌ماند، الزاماً تمام منحنی‌های تقاضا اینگونه نیستند. برای مثال، می‌توان به منحنی تقاضایی اشاره کرد که خط مستقیم است و کشش در طی آن تغییر می‌کند.

همان‌طور که در نمودار زیر ملاحظه می‌کنید، نموداری که به شکل خط مستقیم باشد، شیب ثابت دارد. با وجود ثابت بودن منحنی تقاضایی که شبیه به خط مستقیم است، کشش آن ثابت نیست. شیب نشان‌دهنده نرخ تغییرات دو متغیر است. در صورتی‌که کشش، درصد تغییرات دو متغیر را نشان می‌دهد.

کشش در نمودار خطی

در نقطه‌هایی با قیمت پایین‌تر و مقدار بیشتر، منحنی تقاضا کشش‌ناپذیر است. همچنین، در نقطه‌هایی با قیمت بالا و مقدار کمتر، منحنی تقاضا کشش پذیر به شمار می رود.

در جدول زیر، می‌توانید درآمد کل را در هر نقطه از منحنی تقاضا مشاهده کنید. این اعداد رابطه میان درآمد کل و کشش را نشان می‌دهند. برای مثال، زمانی که قیمت برابر ۱۰۰۰ تومان باشد، تقاضا کشش ناپذیر است و افزایش قیمت به اندازه ۲۰۰۰ تومان درآمد کل را بیشتر می‌کند.

جدول محاسبه کشش

زمانی که قیمت برابر ۵۰۰۰ تومان و تقاضا کشش پذیر باشد، افزایش قیمت تا ۶۰۰۰ تومان درآمد کل را کاهش می‌دهد. بین ۳۰۰۰ تومان و ۴۰۰۰ تومان تقاضا کاملاً کششی واحد دارد و درآمد کل در این دو نقطه با یکدیگر برابر است.

سایر کشش‌های تقاضایی

به علاوه، کشش قیمتی تقاضا، اقتصاددانان از انواع دیگر کشش‌ها برای تشریح رفتار خریداران در بازار استفاده می‌کنند.

کشش درآمدی تقاضا چیست؟

اقتصاددانان از کشش درآمدی تقاضا جهت سنجش تاثیرگذاری تغییرات مقدار تقاضاشده با توجه به تغییرات درآمد مصرف‌کننده، استفاده می‌کنند.

کشش درآمدی از تقسیم درصد تغییرات تقاضا شده بر درصد تغییرات درآمد، محاسبه می‌شود.

کشش در اقتصاد

همان‌طور که می‌دانید، اغلب کالاهایی که استفاده می‌کنیم، کالاهایی نرمال یا عادی هستند. یعنی افزایش درآمد، مقدار تقاضای ما را برای این کالاها، افزایش می‌دهد. به علت هم‌جهت بودن حرکت مقدار تقاضا و درآمد، کالاهای نرمال، کشش درآمدی مثبت دارند.

بعضی از کالاها مانند بلیط اتوبوس سواری کالاهای پست نامیده می‌شوند. با افزایش درآمد، تقاضای ما برای کالاهای پست، کاهش خواهد یافت. درآمد بالاتر، مقدار کالای پست تقاضا شده را کاهش می‌دهد. به علت جهت مخالف حرکت مقدار تقاضا و درآمد، کالاهای پست، کشش درآمدی منفی دارند.

حتی در میان کالاهای نرمال، کشش های درآمدی از لحاظ اندازه به صورت قابل توجهی با یکدیگر تفاوت دارند. کالاهای ضروری مانند خوراک و پوشاک، کشش درآمدی کمتری دارند زیرا مصرف‌کنندگان فارغ از پایین‌ بودن درآمد خود بعضی از این کالاها را خریداری می‌کنند.

کالاهای لوکس و تجملاتی مانند کت‌های پشمی و خاویار کشش درآمدی بالاتری دارند زیرا مصرف‌کنندگان در صورت پایین‌تر بودن درآمد خود از مصرف این کالاها منصرف خواهند شد.

کشش متقاطع قیمتی

اقتصاددانان از «کشش متقاطع قیمتی تقاضا» (The Cross-Price Elasticity of Demand) برای سنجش تاثیرگذاری تغییر مقدار کالای تقاضا شده بر تغییر قیمت کالایی دیگر، استفاده می‌کنند.

با تقسیم درصد تغییرات در مقدار تقاضا شده از کالای اول بر درصد تغییرات قیمت کالای دوم می‌توانیم این کشش را محاسبه کنیم.

کشش متقاطع تقاضا و کشش در اقتصاد

مثبت یا منفی بودن کشش متقاطع تقاضا نشان‌دهنده جانشین یا مکمل بودن کالاهاست. همان‌طور که می دانید، کالاهای جانشین کالاهایی هستند که به جای یکدیگر به کار گرفته می‌شوند.برای مثال، می‌توان به ساندویچ‌های فلافل و  ساندویچ سبزیجات اشاره کرد.

افزایش قیمت سبزیجات موجب می‌شود که افراد به مصرف ساندویچ فلافل روی بیاورند و برعکس. به علت حرکت هم جهت قیمت ساندویچ سبزیجات و مقدار ساندویچ فلافل تقاضا شده، کشش متقاطع تقاضا مثبت است.
از طرفی دیگر، در مورد کالاهایی مکمل یکدیگر مانند رایانه‌ها و نرم‌افزار‌ها، کشش متقاطع منفی است یعنی افزایش قیمت رایانه‌ها، تقاضا برای نرم‌افزار را کاهش می‌دهد.

کشش عرضه چیست؟

عرضه‌کنندگان یک کالا، با افزایش قیمت آن، مقدار عرضه‌شده را افزایش می‌دهند. همچنین، مقدار عرضه شده در زمان کاهش قیمت مواد اولیه یا بهبود تکنولوژی تولید نیز افزایش می‌یابد. برای تبدیل این گزاره از نوع کیفی به نوع کمی از مفهوم «کشش عرضه» (Elasticity of Supply) استفاده می‌کنیم.

کشش قیمتی عرضه و عوامل تعیین‌کننده آن

مطابق قانون عرضه با افزایش قیمت‌ها، مقدار کالای عرضه‌شده افزایش می‌یابد. کشش قیمتی عرضه، اندازه‌گیری‌کننده پاسخ گویی میزان عرضه شده به تغییرات قیمت است. در صورتی عرضه کشش پذیر است که مقدار عرضه شده به صورت قابل توجهی در زمان تغییر قیمت، واکنش نشان دهد. عرضه در صورتی کشش ناپذیر به شمار می‌رود که با تغییر در قیمت، مقدار عرضه تنها به اندازه ناچیزی تغییر پیدا کند.

کشش قیمتی عرضه بستگی به انعطاف‌پذیری فروشندگان برای تغییر مقدار کالای تولید‌‌ی‌شان دارد. برای مثال، یک تکه زمین معین از نظر عرضه کشش ناپذیر است زیرا این امکان وجود ندارد که این قطعه زمین افزایش یابد یا از آن بیشتر تولید شود.

از طرفی دیگر، کالاهای صنعتی مانند کتاب‌ها، دستگاه‌های اتومبیل و دستگاه‌های تلویزیون، عرضه کشش پذیری دارند زیرا در صورت افزایش قیمت، کارخانه‌های تولید کننده آن‌ها، تولیدشان را افزایش خواهند داد.

کشش قیمتی عرضه چیست

در اغلب بازار‌ها، یکی از عوامل مهم تاثیرگذار بر کشش‌پذیری قیمتی عرضه، دوره زمانی در نظر گرفته شده است. عموماً عرضه در بلندمدت در مقایسه با کوتاه‌مدت، کشش پذیرتر است. در طی دوره زمانی کوتاه‌مدت، شرکت‌ها نمی‌توانند به آسانی برای تغییر مقدار تولیدات خود، اندازه کارخانه‌های خود را تغییر دهند.

بنابراین، در کوتاه‌مدت، مقدار کالای عرضه شده خیلی به قیمت پاسخ نمی‌دهد. در دوره‌های زمانی بلندمدت‌تر، شرکت‌ها می‌توانند کارخانه‌های جدید احداث کنند یا کارخانه‌های قبلی خود را ببندند. همچنین، شرکت‌های جدید می‌توانند به بازار وارد شوند و شرکت‌های قدیمی فعالیت خود را متوقف کنند.

در نتیجه، در بلندمدت، مقدار کالای عرضه شده می‌تواند تاثیر پذیری قابل توجهی از تغییرات قیمت داشته باشد.

محاسبه کشش قیمت عرضه

پس از یادگیری مفاهیم اولیه در رابطه با کشش عرضه، بهتر می‌توانیم به صورت دقیق‌تر آن‌را محاسبه کنیم. اقتصاددانان کشش قیمتی عرضه را از تقسیم درصد تغییرات مقدار عرضه شده بر درصد تغییرات قیمت، محاسبه می‌کنند.

فرمول منحنی کشش قیمتی عرضه و کشش در اقتصاد

برای مثال، فرض کنید که افزایش قیمت بطری شیر از ۲۸۵۰ تومان به ۳۱۵۰ تومان، افزایش تولید بطری شیر را از ۹،۰۰۰ بطری به ۱۱،۰۰۰ بطری به همراه داشته باشد. با استفاده از روش نقطه میانی یا همان روش قوسی، می توانیم کشش قیمتی عرضه را به شکل زیر محاسبه کنیم.

  • درصد تغییرات قیمت

$$ (3150-2850)/3000= \%10  $$

  • درصد تغییرات مقدار

(11,0009,000)/10,000=   (11,000-9,000)/10,000=\  

  • کشش قیمتی عرضه

$$ \frac{\%20}{\%10}=2.0 $$

انواع منحنی‌های عرضه

کشش قیمتی عرضه اندازه‌گیری‌کننده میزان تغییرات بوجود آمده در عرضه با توجه به قیمت و در منحنی عرضه قابل مشاهده است. در نمودار زیر می‌توانید ۵ نمونه منحنی عرضه را مشاهده کنید. در صورت صفر بودن کشش، منحنی عرضه به صورت کامل، کشش ناپذیر و عمودی خواهد بود.

کشش عرضه
جهت مشاهده تصویر در ابعاد بزرگ‌تر، روی آن کلیک کنید.

دراین‌ صورت، مقدار کالای عرضه شده فارغ از قیمت، یکسان باقی خواهد ماند. با افزایش کشش، منحنی عرضه افقی‌تر می‌شود که نشان‌دهنده تغییرات میزان عرضه‌شده با توجه به تغییرات قیمت است.

اگر عرضه کاملاً کشش‌پذیر باشد، کشش‌پذیری قیمت عرضه، به بی‌نهایت نزدیک می‌شود و منحنی عرضه افقی خواهد بود. یعنی تغییرات اندک در قیمت، تغییرات قابل‌توجهی را در مقدار عرضه، ایجاد می‌کنند.

در بعضی از بازار‌ها، کشش‌پذیری عرضه، ثابت نیست و در طی منحنی عرضه فرق می‌کند. در نمودار زیر، می‌توانید صنعتی را مشاهده کنید که در آن کارخانه‌هایی با ظرفیت محدود برای تولید قرار گرفته‌اند. برای اندک مقادیر عرضه شده،  کشش عرضه بسیار بالاست یعنی کارخانه‌ها واکنش شدیدی به تغییرات قیمت، نشان می‌دهند.

در این ناحیه، شرکت‌ها ظرفیتی دارند که این ظرفیت جهت تولید، به کار گرفته نمی‌شود. مانند نیروگاه‌ها و تجهیزات غیرفعال در تمام یا بخشی از روز.

افزایش ناچیز در قیمت محصولات، استفاده از این تجهیزات غیرفعال را برای کارخانه همراه با سود می‌کند. همراه با افزایش مقدار عرضه شده، شرکت‌ها به حد ظرفیت خود نزدیک می‌شوند. با استفاده کامل از میزان ظرفیت، افزایش بیشتر تولید، ساخت نیروگاه‌های جدید را به همراه خواهد داشت.

برای توجیه کردن شرکت در راستای صرف این هزینه، قیمت باید به مقدار قابل توجهی بیشتر شود تا کشش‌پذیری عرضه کمتر باشد.

در نمودار زیر، می‌توانید مثال عددی این مورد را مشاهده کنید. با افزایش قیمت از ۳۰۰۰ تومان به ۴۰۰۰ تومان (افزاش قیمت ۲۹ درصدی مطابق روش قوسی یا نقطه میانی) مقدار عرضه شده از ۱۰۰ درصد به ۲۰۰ درصد می‌رسد (افزایش ۶۷ درصدی).

از آن جایی‌که، مقدار عرضه شده به صورت نسبی بیشتر از قیمت حرکت می‌کند، منحنی عرضه، کششی بیشتر از ۱ خواهد داشت.

از طرفی دیگر،  با افزایش قیمت از ۱۲،۰۰۰ تومان به ۱۵،۰۰۰ تومان (۲۲ درصد افزایش) مقدار عرضه شده از ۵۰۰ به ۵۲۵ می‌رسد (افزایش ۵ درصدی). در این صورت، مقدار عرضه شده به صورت نسبی کمتر از قیمت حرکت می‌کند. بنابراین، کشش کمتر از  ۱ خواهد بود.

کشش منحنی عرضه

مثال‌هایی از کاربرد کشش در دنیای واقعی

در ادامه، به مثال‌هایی واقعی در زندگی روزمره اشاره می‌کنیم. با بررسی هرکدام از آن‌ها بهتر می‌توانید به نقش کشش در اقتصاد، سیاست‌گذاری و اهمیت آن پی‌ببرید.

مثال اول: تاثیر افق زمانی در کشش قیمتی

بسیاری از اتفاقات ناخوشایند اقتصادی در دهه های گذشته ریشه در بازار جهانی نفت داشتند. در سال ۱۹۷۰ میلادی، اعضای «سازمان کشور‌های صادرکننده مواد نفتی»  (Organization of Petroleum Exporting Countries | OPEC) تصمیم گرفت در جهت افزایش درآمد خود، قیمت جهانی نفت را بیشتر کند.

این کشور‌ها این کار را با کاهش دادن مقدار نفت عرضه‌شده خود انجام دادند. از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۴ میلادی، قیمت نفت ( با در نظر گرفتن تورم به صورت کلی) بیش از ۵۰ درصد افزایش داشت. سپس، بعد از سپری شدن چندین سال، اوپک مجدداً این کار را انجام داد. قیمت نفت در سال ۱۹۷۹ میلادی ۱۴ درصد افزایش یافت و در سال ۱۹۸۰ میلادی ۳۴ درصد و در سال ۱۹۸۱ میلادی نیز ۳۴ درصد افزایش را تجربه کرد.

همان‌طور که قابل ملاحظه است، حفظ قیمت بالا برای اوپک، آسان نبود. از سال ۱۹۸۲ میلادی تا سال ۱۹۸۵ میلادی، قیمت نفت به صورت مدوام سالیانه ۱۰ درصد کاهش پیدا کرد. پس از مدت نه چندان کوتاهی، نارضایتی و نابسامانی در میان اعضای اوپک شدت گرفت.

در سال ۱۹۸۶ میلادی، مشارکت میان کشور‌های تشکیل‌دهنده اوپک به صورت کامل از بین رفت و قیمت نفت کاهش ۴۵ درصدی را تجربه کرد.

در سال ۱۹۹۰ میلادی، قیمت نفت (با در نظر گرفتن تورم‌ها) به قیمت سال ۱۹۷۰ میلادی بازگشت و در اغلب سال‌های دهه ۱۹۹۰ میلادی، همان قیمت را حفظ کرد.

این مثال نشان‌دهنده این است که عرضه و تقاضا به چه میزان می‌تواند در کوتاه‌مدت و بلندمدت، متفاوت باشند. در کوتاه‌مدت، هم عرضه و هم تقاضا برای نفت به صورت نسبی، کشش‌ناپذیر هستند. نمی‌توان به سرعت  ذخایر نفتی و ظرفیت بهره‌برداری از نفت را تغییر داد، بنابراین، عرضه نفت کشش ناپذیر است.

علت کشش‌ناپذیر بودن تقاضا عدم واکنش نشان دادن سریع عادات خرید به تغییرات قیمتی، است. بسیاری از رانندگان صاحب دستگاه‌های اتومبیل پرمصرف حاضرند قیمت بالاتری را برای سوخت پرداخت کنند زیرا  در مدت زمان کوتاه قادر به تغییر نوع دستگاه اتومبیل خود نخواهند بود.

همان‌طور که در نمودار‌های زیر قابل مشاهده است، عرضه کوتاه‌مدت و تقاضا شیب قابل توجهی دارند. با انتقال منحنی عرضه نفت از S1 S_{1} به S2 S_{2} ، قیمت به صورت قابل توجهی افزایش می‌یابد و از P1 P_{1} به P1 P_{1} می‌رسد.

مثال کشش در بازار نفت

در بلندمدت، اوضاع متفاوت خواهد بود. در طی دوره طولانی، تولیدکنندگان نفت غیرعضو در اوپک، با استخراج و اکتشاف بیشتر نفت و با ساخت ظرفیت‌های استخراجی بیشتر، به افزایش قیمت‌ها توسط اوپک پاسخ نشان می‌دهند.

واکنش مصرف کنندگان نیز، ذخیره بیشتر با تعویض دستگاه‌های اتومبیل قدیمی ناکارآمد با دستگاه‌های اتومبیل جدید و کارآمد خواهد بود. همان‌طور که در نمودار مشاهده کردید کشش‌پذیری منحنی های عرضه و تقاضای بلندمدت، بیشتر است. همچنین، در بلندمدت، انتقال منحنی عرضه از S1 S_{1} به S2 S_{2} افزایش قیمت کمتری را بوجود می‌آورد.

این تحلیل نشان‌دهنده این است که چگونه اوپک، تنها در کوتاه‌مدت، موفق به حفظ قیمت بالا برای نفت شد. زمانی که کشورهای عضو اوپک توافق کردند که میزان نفت خود را کاهش دهند، منحنی عرضه را به سمت چپ انتقال دادند.

با اینکه هر عضو اوپک میزان نفت کمتری می‌فروخت، قیمت در کوتاه‌مدت به میزان زیادی افزایش یافت که درآمد قابل توجهی را برای اوپک رقم زد.

از طرفی دیگر، در بلندمدت، عرضه و تقاضا کشش‌پذیری بیشتری داشتند و همان کاهش یکسان در میزان عرضه - اندازه‌گیری شده توسط انتقال افقی در منحنی عرضه - افزایش قیمت کمتری را به همراه داشت.

اوپک و کشش

در نتیجه، کاهش هماهنگ شده عرضه نفت توسط اوپک در کوتاه‌مدت، سود کمتری را بوجود آورد. اوپک امروزه نیز وجود دارد و در زمان‌هایی نیز در کاهش دادن عرضه و افزایش دادن قیمت‌ها موفق عمل می‌کند اما قیمت نفت(با در نظر گرفتن تورم) هرگز به قله قیمتی سال ۱۹۸۱ میلادی بازنگشته است. این کارتل دریافته است که افزایش قیمت در کوتاه‌مدت آسان‌تر از افزایش قیمت در بلندمدت خواهد بود.

مثال دوم : کاهش یا افزایش جرائم مرتبط با مواد مخدر در صورت منع مصرف

یکی از مسائلی که جوامع امروز با آن روبه‌رو هستند، استفاده از مواد مخدر غیرقانونی مانند هروئین، کوکائین و کراک است. مصرف مواد مخدر تاثیرات مخرب غیرقابل جبران متعددی دارد. وابستگی به مواد مخدر، فروپاشی زندگی استعمال‌کنندگان و خانواده‌های آنان را به همراه دارد.

از دیگر مشکلات این است که افراد دارای اعتیار به مواد مخدر، عموماً به جرایمی مانند جیب‌بری و دیگر جرایم غیرخفیف برای کسب پول در راستای حفظ اعتیاد خود و تامین مواد، روی می‌آورند.

برای منع استعمال مواد مخدر در کشورهای مختلف راهکارهای متفاوتی ارائه شده است. برای مثال، دولت ایالات متحده آمریکا سالیانه میلیارد‌ها دلار را به کاهش جریان مواد مخدر در کشور اختصاص می‌دهد. می توان با بکارگیری ابزارهای عرضه و تقاضا، سیاست منع استعمال مواد مخدر را مورد بررسی قرار داد.

فرض کنید دولت تعداد ماموران فدرال مبارزه با استعمال مواد مخدر را افزایش دهد. در این‌صورت، برای مواد مخدر غیرقانونی موجود در بازار چه اتفاقی می‌افتد؟

برای بررسی این موضوع باید از ۳ بُعد مسئله را مورد بررسی قرار دهید.

  • انتقال منحنی عرضه یا تقاضا
  • جهت انتقال منحنی عرضه یا تقاضا
  • تاثیر این انتقال بر قیمت و مقدار تعادلی

با اینکه، هدف سیاست منع مصرف مواد مخدر، کاهش دادن میزان استعمال آن است، سیاست منع مصرف، تاثیر مستقیم بیشتری بر فروشندگان مواد مخدر خواهد داشت و نه خریداران آن.

زمانی که دولت از ورود مواد مخدر به کشور جلوگیری و تعدادی از قاچاقچیان را دستگیر کند، هزینه فروش مواد مخدر افزایش پیدا می‌کند. در نتیجه، مقدار مواد مخدر عرضه‌شده کاهش می‌یابد. بنابراین، منحنی عرضه به سمت چپ منتقل می‌شود.

همچنین، توجه داشته باشید که مقدار تقاضا برای مواد مخدر تغییری نداشته است. در نتیجه، این تغییرات، مطابق نمودار زیر،  قیمت مواد مخدر افزایش می‌یابد و از P1 P_{1} به P2 P_{2} می‌رسد. همچنین، مقدار تعادلی کم می‌شود و از Q1 Q_{1} به Q2 Q_{2} می‌رسد.

کاهش مقدار تعادلی نشان‌دهنده این است که سیاست منع مصرف مواد مخدر، به راستی مصرف مواد مخدر را کاهش می دهد اما تاثیر این سیاست بر جرایم مرتبط با مواد مخدر چگونه خواهد بود؟

اقتصاد خرد و کشش

برای پاسخ به این سئوال مقدار مبلغ پرداخت‌شده توسط مصرف‌کنندگان برای خریداری مواد مخدر را مد نظر قرار دهید. از آن‌ جایی‌ که، افزایش قیمت تنها باعث می‌شود تعداد اندکی استعمال‌کننده مواد مخدر، میزان مصرف خود را به صورت قابل ملاحظه‌ای کاهش دهند، تقاضا برای مواد مخدر را کشش‌ناپذیر به شمار می‌آوریم.

اگر تقاضا کشش ناپذیر باشد، افزایش قیمت درآمد کل را در بازار مواد مخدر افزایش خواهد داد زیرا قانون منع مصرف مواد مخدر، قیمت مواد مخدر را به نسبتی بیشتر از میزان کاهش مصرف، افزایش می‌دهد. در نتیجه کل پول پرداخت‌شده توسط مصرف‌کنندگان برای خریداری مواد مخدر، افزایش پیدا می کند.

معتادانی که از قبل برای تامین نیاز‌های خود دست به دزدی می‌زدند نیاز بیشتری به پول نقد خواهند داشت. بنابراین، منع مصرف مواد مخدر جرایم مرتبط با مواد مخدر را افزایش می‌دهد.

به علت تاثیر معکوس قانون منع مصرف، بعضی از تحلیل‌گران پیشنهاد می‌کنند که برای حل این مسئله از راه‌حل‌های جانشین دیگری استفاده شود.

به جای تلاش برای کاهش عرضه مواد مخدر، سیاست گذاران ممکن است تلاش کنند که مقدار تقاضا را با پیا‌ده‌سازی سیاست آموزش درباره مواد مخدر کاهش دهند.

آموزش صحیح درباره مصرف مواد مخدر تاثیراتی دارد که می‌توانید آن‌ها را در نمودار زیر مشاهده کنید. همان‌طور که مشاهده می کند مقدار تقاضا از  D1 D_{1} به D2 D_{2} انتقال پیدا می‌کند. در نتیجه مقدار تعادلی نیز از Q1 Q_{1} به Q2 Q_{2} و قیمت تعادلی نیز از P1 P_{1} به P2 P_{2} می‌رسد. درآمد کل که از حاصل‌ضرب مقدار در قیمت محاسبه می‌شود، کاهش می‌یابد.

بنابراین، برخلاف سیاست منع مصرف، آموزش درباره مصرف مواد مخدر می‌تواند همزمان هم میزان استعمال مواد مخدر و نرخ جرایم مرتبط با مواد مخدر را نیز کاهش دهد.

حامیان سیاست منع مصرف ممکن است عقیده داشته باشند که تاثیر این سیاست در بلندمدت با کوتاه‌مدت متفاوت است زیرا کشش تقاضا ممکن است تحت تاثیر افق زمانی باشد.

مثال از کشش در دنیای واقعی

تقاضا برای مواد مخدر احتمالاً در طی دوره زمانی کوتاه‌مدت کشش‌ناپذیر است زیرا قیمت‌های بالاتر اثر قابل‌توجهی بر مصرف مواد مخدر توسط معتادان حرفه‌ای ندارد.

اما تقاضا ممکن است در دوره زمانی بلندمدت‌تر کشش پذیر‌تر باشد زیرا قیمت‌های بالا انگیزه جوانان برای آزمایش مواد مخدر و کسب تجربه توسط آنان را کاهش می‌دهد و در طی زمان، تعداد معتادان کمتری خواهیم داشت.

در این صورت منع استعمال مواد مخدر میزان جرایم مرتبط با مواد مخدر را در کوتاه مدت افزایش و در بلندمدت، کاهش می‌دهد.

مثال سوم: تاثیر کشف جدید در کشاورزی بر زندگی کشاورزان

چه اتفاقی برای کشاورزان گندم و بازار گندم می‌افتد اگر محققان کشاورزی در دانشگاه نوعی گونه جدید گندمی کشف کنند که بهره‌ورتر از انواع گونه‌های موجود باشد؟

برای درک این موضوع نیز، باید از ۳ بُعد مسئله را مورد بررسی قرار دهید.

  • انتقال منحنی عرضه یا تقاضا
  • جهت انتقال منحنی عرضه یا تقاضا
  • تاثیر این انتقال بر قیمت و مقدار تعادلی

کشف گونه جدید ترکیبی گندم بر میزان عرضه تاثیر خواهد داشت. به علت اینکه با وجود نوع جدید، میزان گندم تولیدشده در هر هکتار زمین نسبت به قبل افزایش می‌یابد. یعنی کشاورزان در هر قیمت معین به میزان گندم بیشتری دسترسی خواهند داشت.

به عبارتی دیگر، منحنی عرضه به سمت راست حرکت می‌کند. منحنی تقاضا ثابت باقی می‌ماند زیرا تمایل مصرف کنندگان برای خریداری گندم با معرفی نوع جدید گندم، تغییری پیدا نکرده است.

همان‌طور که در نمودار زیر قابل مشاهده است، عرضه از S1 S_{1} به S2 S_{2} منتقل می‌شود و مقدار گندم فروخته شده نیز افزایش می‌یابد و از 100،۰۰۰ تومان به ۱۱۰،۰۰۰ تومان و قیمت گندم نیز از ۳۰۰۰ به ۲۰۰۰ تومان می‌رسد و کاهش می‌یابد.

مثال کشش در دنیای واقعی

آیا این کشف وضعیت بهتری را برای کشاورزان به وجود می‌آورد؟

برای درک بهتر تغییرات ایجاد شده در درآمد کل، پرداختی به کشاورزان را در نظر بگیرید. اگر کل درآمد کشاورزان برابر حاصل‌ضرب مقدار در قیمت، باشد. درآمد کل معادل قیمت گندم ضرب‌در تعداد گندم فروخته شده خواهد بود.

کشف گونه جدید گندم بر کشاورزان از دو جنبه متضاد و مخالف یکدیگر تاثیر خواهد گذاشت اما هر بسته جدید گندم با قیمت پایین‌تری به فروش خواهد رسید. تعیین افزایش یا کاهش درآمد، به کشش تقاضا بستگی خواهد داشت.

در عمل، تقاضا برای مواد غذایی ضروری مانند گندم عموماً کشش‌ناپذیر است زیرا این مواد در مقایسه با سایر مواد ارزان هستند و جانشین‌های کمتری برای آن‌ها وجود دارد. در زمان کشش‌ناپذیر بودن منحنی تقاضا، کاهش قیمت کاهش درآمد کل را در پی خواهد داشت.

با توجه به نمودار قابل ملاحظه است که با افزایش مقدار گندم فروخته شده حتی به میزان اندک،  قیمت گندم به صورت چشم‌گیری کاهش می‌یابد. درآمد کل نیز از ۳۰۰،۰۰۰ تومان به ۲۲۰،۰۰۰ تومان می‌رسد. بنابراین کشف نوع جدید گندم درآمد کل را کم می‌کند. درآمد بدست آمده توسط کشاورزان از فروش محصولاتشان.

اگر کشف گونه جدید گندم وضعیت کشاورزان را بدتر می‌کند، چرا آن‌ها از این نوع گندم استفاده می‌کنند؟

پاسخ به میزان رقابتی بودن بازار بستگی دارد. از آن جایی‌که، هر کشاورز بخش کوچکی از بازار را تشکیل می‌دهد، به نوعی قیمت گندم برای او از قبل تعیین‌شده است. با توجه به هر قیمت معینی از گندم، بهتر است که از نوع جدید گندم برای تولید و فروش بیشتر، استفاده شود.

با استفاده از نوع جدید گندم توسط کشاورزان، میزان عرضه گندم افزایش پیدا می‌کند، قیمت‌ها کاهش می‌یابند و کشاورزان با وضعیت به مراتب بدتری مواجه می‌شوند.

کشش گندم

با‌اینکه این مثال ممکن است در ابتدا فرضی  به نظر برسد اما در حقیقت برای توضیح یک تغییر قابل توجه در اقتصاد آمریکا در طی قرن گذشته به کار رفته است.

۲۰۰ سال پیش، اغلب شهروندان ایالات متحده آمریکا در مزارع خود زندگی می‌کردند. کسب اطلاعات درباره روش‌های زراعت به میزانی سخت بود که برای تامین مواد غذایی در حد احتیاج نیاز بود که فرد کشاورز باشد.

البته در طی زمان پیشرفت در فناوری کشاورزی میزان غذای تولیدشده توسط هر کشاورز را افزایش داد. این افزایش در میزان عرضه غذا همزمان با کشش‌ناپذیر بودن میزان تقاضا، کاهش درآمد کشاورزان را به همراه داشت که مردم را به ترک حرفه کشاورزی تشویق کرد.

در سال ۱۹۵۰ میلادی، در ایالات متحده آمریکا، ۱۰ میلیون انسان روی زمین‌های کشاورزی کار می‌کردند که ۱۷ درصد از کل نیروی کار را تشکیل می دادند.

در سال ۱۹۹۸ میلادی کمتر از ۳ میلیون انسان روی زمین‌های کشاوری کار می‌کردند. آن‌ها، دو درصد از نیروی کار را تشکیل می دادند. این تغییر باپیشرفت‌های قابل توجهی در بهره‌وری کشاورزی همراه بود.

با وجود کاهش ۷۰ درصدی در تعداد کشاورزان، مزارع ایالات متحده آمریکا، بیش از دو برابر میزان محصول ذرت و احشام خود را در سال ۱۹۹۸ میلادی نسبت به سال ۱۹۵۰ میلادی تولید کردند.

این تحلیل از بازار برای محصولات کشاورزی همچنین کمک می‌کند که بتوانیم یکی از معماهای سیاست‌گذاری عمومی را توضیح دهیم.

برنامه های معینی برای کمک به کشاورزان طراحی شده‌ است که به آن‌ها توصیه می‌کند که برای کاشت بذر از تمام زمین خود استفاده نکنند. هدف این برنامه‌ها کاهش عرضه و افزایش قیمت محصولات است.

با وجود کشش ناپذیر بودن تقاضا برای محصولات، کشاورزان در صورت عرضه مقدار محوصل کمتر به بازار، به عنوان یک گروه درآمد کل بیشتری دریافت می‌کنند. هیچ کشاورزی حاضر نیست که زمین خود را به تصمیم خود رها کند و چیزی در آن نکارد  زیرا به علت رقابتی بودن امکان تغییر قیمت توسط کشاورزان وجود ندارد.

کشش در بازار گندم

اما اگر تمامی کشاورزان  به صورت همزمان و با یکدیگر دست به این عمل بزنند، درآمد هرکدام از آن‌ها می‌تواند به تنهایی بهتر باشد.

در زمان تحلیل آثار فناوری کشاورزی یا سیاست‌گذاری‌های مربوط به کشاورزی مهم است که در نظر داشته باشیم که چه موردی برای کشاورزان مفید است نه اینکه چه موردی برای جامعه منفعت به همراه دارد.

پیشرفت‌های انجام شده در تکنولوژی کشاورزی می تواند برای کشاورزیان  با ضرر همراه باشد زیرا باعث می‌شود که شغل خود را از دست بدهند اما برای مصرف کنندگان مفید است زیرا هزینه کمتری برای مواد غذایی پرداخت خواهند کرد.

به همین صورت، سیاستی عمومی با هدف کاهش عرضه محصولات کشاورزی  ممکن است درآمد کشاورزان را افزایش دهد اما هزینه این عمل را مصرف‌کنندگان، پرداخت خواهند کرد.

جمع بندی

در این بخش، به صورت خلاصه به مرور مهم‌ترین نکات گفته شده در این نوشتار، می‌پردازیم.

کشش قیمتی تقاضا اندازه‌گیری کننده پاسخ‌گویی تغیرات مقدار تقاضا شده به تغییرات قیمت است. تقاضا برای کالاهای لوکس در مقایسه با کالاهای ضروری پر کشش‌تر به شمار می‌رود.

در صورت وجود جانشین‌های نزدیک برای کالا، کوچک بودن محدوده تعریفششده برای بازار و معین بودن کالاها یا داشتن زمان زیاد برای خریداران جهت واکنش نشان دادن به تغییرات قیمتی، تقاضا کشش‌پذیرتر است.

کشش قیمتی تقاضا از تقسیم درصد تغییرات در مقدار تقاضا شده بر درصد تغییرات قیمت، محاسبه می‌شود. اگر کشش کمتر از ۱ باشد، حرکت مقدار کالای تقاضاشده کمتر از قیمت خواهد بود و تقاضا بدون کشش است.

کشش در درنیای واقعی

درآمد کل، معادل کل مبلغ پرداخت شده برای یک کالا و معادل قیمت پرداخت شده برای کالا ضرب‌در مقدار کالای فروخته شده است. در نمودارهای تقاضای کشش ناپذیر با افزایش قیمت کل درآمد افزایش می‌یابد. برای منحنی‌های تقاضای کشش‌پذیر، درآمد کل، با افزایش قیمت، کم می‌شود.

کشش درآمدی تقاضا این را می‌سنجد که که چگونه مقدار تقاضا شده به تغییرات درآمدی مصرف کنندگان پاسخ می‌گوید یا واکشن نشان می‌دهد. کشش متقاطع تقاضا می‌سنجد که مقدار تقاضا شده از یک کالا پاسخش به قیمت کالای دیگر چگونه است.

کشش قیمتی عرضه این را اندازه‌گیری می‌کند که  مقدار عرضه شده به چه اندازه‌ای به تغییرات قیمت واکنش نشان می‌دهد. این کشش عموماً بستگی به افق زمانی مورد ملاحظه در مسئله دارد. در اغلب بازار‌ها، عرضه در بلندمدت کشش‌پذیرتر از کوتاه‌مدت است.

کشش قیمتی عرضه به عنوان درصد تغییرات در مقدار عرضه شده تقسیم بر درصد تغییرات قیمت محاسبه می‌شود. اگر کشش کمتر از ۱ باشد، مقدار عرضه شده، به صورت نسبی کمتر از قیمت حرکت خواهد کرد و مقدار عرضه بدون کشش است.

اگر کشش بیشتر از ۱ باشد مقدار عرضه شده به صورت نسبی بیشتر از قیمت حرکت می‌کند و عرضه کشش‌پذیرتر خواهد بود

ابزار های عرضه و تقاضا را می‌توان در بسیاری از بازار‌ها به کار برد. در این نوشتار از این ابزار‌ها برای تحلیل بازار‌ها استفاده کردیم.

بر اساس رای ۲۱ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
(N.Gregory Mankiw) Principles of Microeconomics
نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *