کالای عمومی چیست و چه انواعی دارد؟ — به زبان ساده و با مثال
اقتصاد بخش عمومی یکی از مباحث اقتصادی است که روزانه با آن سرو کار داریم. در اقتصاد بخش عمومی مفاهیم و تعاریفی مانند کالای عمومی، انواع کالای عمومی، مالیات و دلایل دخالت دولت در اقتصاد، بررسی میشوند. در این نوشتار، با کالای عمومی به عنوان یکی از این سرفصلها، آشنا خواهیم شد.
کالای عمومی چیست؟
به صورت کلی، دولت نقش مهمی در تامین کالاهایی مانند زیرساختها، امنیت، آموزش و موارد مشابه، ایفا میکند. این کالاها را، «کالای عمومی» (Public Good) مینامند. به عبارتی میتوان گفت، تهیه کالاهای عمومی در هر درجهای به عملکرد بهتر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه، میانجامد.
همچنین، کالاهای عمومی ارتباط نزدیکی با مسئله سواری مجانی و نظارت بر اکسترنالیتیها یا آثار خارجی فعالیتهای اقتصادی دارند. برای مثال، به عقیده فیلسوفان، برای دستیابی به دموکراسی در جامعه، به سطح معینی از آموزش نیاز داریم که این آموزش در شکل کالای عمومی و توسط دولت تامین میشود.
در واقع، میتوان گفت در تامین کالای عمومی یا در کل در اقتصاد بخش عمومی، هدف همیشه الزاماً حداکثر کردن سود اقتصادی نیست. درواقع، دولت میتواند با تامین این کالاها یا دریافت هزینه اندک بابت آنها و تخصیص دادن یارانه به آنها، بر رفاه اجتماعی تاثیر داشته باشد.
امکان دارد سود اقتصادی ناشی از فعالیتهای دولت تحت عنوان تامین کالای عمومی در مقایسه با سایر فعالیتهای اقتصادی،در مدت زمان طولانیتری بدست بیاید.
تعریف کالای عمومی
عموماً، در رابطه با معرفی نظریه کالای عمومی به اقتصاد مدرن، از «پاول ساموئلسن» (Paul Samuelson) - برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۷۰ میلادی- یاد میکنند.
در ادبیات معاصر، کالای عمومی را «غیررقابتی» (Non-rivalry) در نظر میگیرند. غیررقابتی بودن یعنی مصرف کالا توسط فرد «الف»، توانایی مصرف آن کالا را بوسیله افراد دیگر، تحت تاثیر قرار ندهد.
برای مثال، اگر خانم «تجلی» ۳ کیلوگرم برنج مصرف کند، دیگر امکان مصرف ۳ کیلوگرم برنج برای خانم «بشارتی» وجود نخواهد داشت اما لذت بردن خانم تجلی از موسیقی سنتی، توانایی لذت بردن خانم بشارتی از این نوع موسیقی را محدود نمیکند. بنابراین، قطعه موسیقی سنتی در این مثال غیررقابتی و برنج، کالای رقابتی به شمار میرود.
چندین سال پس از تعریف ارائه شده توسط ساموئلسون، «ریچارد ماسگریو» (Richard Musgrave) ویژگی دیگری را نیز برای کالای عمومی در نظر گرفت. این ویژگی «غیرقابل استثنا» یا غیرقابل تخصیص (Non- excludability) بودن است.
مطابق عنوان آن، زمانی یک کالا تخصیصپذیر است که بتوانیم افراد دیگر را از مصرف آن منع کنیم. به زبان ساده، یعنی در اطراف آن کالا، نردهای را قرار دهیم. مثالی مناسب از کالای تخصیصپذیر، زمین است اما چراغهای روشنکننده خیابان، غیرقابلتخصیص به شمار نمیروند.
شما نمیتوانید افراد را در خیابان از استفاده از نور بوجود آمده از روشن بودن چراغ، منع کنید. اگر آقای «جهانی» مبلغی برای ساخت و قراردادن چراغ در خیابان پرداخت کند و هزینهای متحمل شود، نمیتواند آقای «میرزایی» را از استفاده و سود بردن از آن منع کند.
در اقتصاد معاصر، کالاها در صورتی عمومی در نظر گرفته میشوند که هر دو ویژگی غیررقابتی بودن و تخصیصناپذیر بودن را داشته باشند. به صورت کلی، تعریف اقتصادی کالای عمومی رابطه کمرنگی با عرضه شدن آن توسط دولت - بخش عمومی - یا بخش خصوصی دارد.
مثالهایی از کالای عمومی
در این بخش، مثالهایی از کالای عمومی معرفی شدهاند.
- امنیت
- آموزش و علم
- زیرساخت
- محیط زیست
- سلامت عمومی
امنیت
شرایط زندگی در کمال امنیت و آرامش در محل زندگی، شهر یا کشور، از جمله کالاهای عمومی به شمار میرود زیرا امکان جلوگیری از نفع بردن افراد از فضایی محافظت شده و با امنیت بالا وجود ندارد. همچینن، لذتبردن یک فرد از امنیت محیط، تاثیری بر لذت بردن فرد دیگر، نخواهد داشت.
آموزش و علم
کالای عمومی بودن آموزش و علم به ممکن است ملموس نباشد. برای مثال، به سادگی میتوان افرادی را از تحصیل محروم کرد و بنابراین تحصیل در دانشگاهی مانند «موسسه فناوری ماساچوست» در ایالات متحده آمریکا، کالای خصوصی در نظر گرفته شود.
با این حال، در کل هرچه، شهروندان جامعه تحصیلکردهتر باشند، افراد بیشتری از این دانشآموختگی جمعی، منتفعت کسب خواهند کرد. اقتصاد در جمعیتی با دانش بالاتر، پویاتر خواهد بود و همگان در اقتصادی پویا، به منفعت دست پیدا میکنند.
همچنین، در زمان شکل گرفتن یک ایده، مانند یک نظریه علمی، محروم کردن سایران از پیامدهای آن، ممکن نخواهد بود. البته، در صورتی که این ایده دارای گواهینامه حق امتیاز باشد، محروم کردن دیگران از نتایج علمی آن، امکانپذیرتر است.
در اینجا مهم است که میان ایده علمی و تجسم فیزیکی آن تفاوت قائل شویم. برای مثال، ایده موتور بخار، کالای عمومی است اما امکان دارد موتور بخارهای معینی، قابل تخصیص و رقابتپذیر باشند.
زیرساخت
در نظر گرفتن زیرساخت به عنوان کالای عمومی به جزییات نوع معین آن و فناوریاش، بستگی دارد. همین توضیح را برای دسترسی به شبکه جهانی وب نیز میتوان ارائه داد. یکی از دلایلی که زیرساختها به عنوان کالای عمومی در نظر گرفته میشوند، اکسترنالیتیها یا آثار خارجی متعدد مثبت آنهاست.
محیط زیست
به صورت کلی، منع کردن افراد از بهرهبردن از هوای پاک، امکانناپذیر است. در صورتیکه افراد زباله تولید نکنند، امکان منع استفاده آنها، از هوای پاک، وجود نخواهد داشت.
سلامت عمومی
جمعیت سالمتر به روشهای متفاوتی به افراد جامعه نفع میرساند. برای مثال، هرچه تعداد افراد کمتری در جمعیت، به بیماری مسری مبتلا باشد، امکان ابتلای فرد جدید به این بیماری نیز کمتر است. همچنین، جمعیت سالمتر، بهرهورتر خواهند بود و تاثیر این عامل همانند تاثیر همگانی شدن تحصیل و آموزش است.
کالاهای عمومی و پیامدهای آنها
به زبان اقتصادی، «اکسترنالیتی» (Externality) یا پیامد خارجی - همان اثر خارجی - آثار اقتصادی تراکنشهای انجامشده بر افرادی است که از طرفین انجامدهنده تراکنش، نبودهاند. یکی از مهمترین مثالها، آلودگی است. برای مثال، در فرایند تولید کالایی توسط یک شرکت، ضایعات بوجود میآید.
حال امکان دارد افرادی که نه تولیدکننده و نه مصرفکننده این کالاها بودهاند، در اثر ضایعات تولیدشده، به بیماری دچار شوند. اگر این آثار اقتصادی، نامطلوب باشند، آنها را اکسترنالیتی منفی یا اثر خارجی منفی مینامند و برعکس.
در صورت فعالیتهای زنبور تولیدکننده عسل، گردهافشانی انجام میشود و این برای افرادی که متقاضی عسل تولیدشده نیستند هم، منفعت به همراه دارد و اثر خارجی مثبتی به شمار میرود.
کالاهای عمومی، پیامدهای مثبت به وجود میآورند. فرض کنید که گروهی از داوطلبان گردهم آیند و از رسانهای در ازای پرداخت مبلغ، درخواست برنامههای رادیویی داشته باشند.
در این صورت، حتی افرادی که عضوی از تراکنش نبودهاند، از این فعالیت، منفعت کسب میکنند. اگر گروهی از شهروندان تصمیم به پاکسازی پارکهای عمومی بگیرند، عموم شهروندان از این تصمیم نفع میبرند، حتی افرادی که نقشی در این عمل نداشتهاند.
کالای عمومی خالص چیست؟
کالاهای عمومی میتوانند خالص یا ناخالص باشند. کالاهای عمومی خالص به صورت مطلق، غیرقابل تخصیص و رقابتناپذیر هستند و کالاهای عمومی ناخالص، تا حدودی از این ویژگیها پیروی میکنند. یعنی کاملاً غیرقابل تخصیص و رقابتناپذیر نیستند.
پیامدهای تولید کالای عمومی
تولید کالای عمومی، اثر خارجی مثبت یا اکسترنالیتی مثبت به همراه دارد که عموماً فرد تولیدکننده در ازای آن مبلغی دریافت نمیکند. برای مثال، تزریق واکسن همگانی در زمان همهگیری کرونا، برای جامعه و اقتصاد کشور مورد نظر، پیامدهای مثبتی را بوجود میآورد.
مقدار بهینه تولید کالای عمومی چیست؟
دولت تا زمانی به تولید کالای عمومی ادامه میدهد که «منفعت نهایی» (Marginal Benefit) برابر «هزینه نهایی» (Marginal Cost) باشد. میزان تقاضای کل برای کالای عمومی، برابر جمع افقی تک تک تقاضاهاست. تقاضای کل نشاندهنده قیمتی است که جامعه در ازای دریافت مقدار معینی از کالای عمومی، میپردازد.