مدیریت محصول چابک با اسکرام — راهنمای از صفر تا صد
پس از بررسی مباحث مدیریت محصول چیست و مدیر محصول کیست در این مقاله قصد داریم به بررسی این بپردازیم که مدیریت محصول چابک چیست و چطور میتوان به مدیریت محصول چابک با اسکرام مشغول شد. اکنون در دورانی به سر میبریم که تکنولوژی پیشرفتهای شگرفی را پشت سر گذاشته است. تنها در ۲۰ سال اخیر، شاهد ظهور و افول انبوهی از دستگاههای الکترونیکی، سیستمها و پلتفرمهای گوناگون بودهایم و این رویه هنوز هم با ابداعات جدید ادامه دارد.
اگر به بهترین سرویسهای بازاریابی مبتنی بر ایمیل امروزی فکر کنید و بعد به مقایسه آنها با مواردی که تا همین چند سال پیش وجود داشتند بپردازید، کاملا متوجه منظورمان میشویم. همین را میتوان راجع به روند پیشرفت موبایلهای هوشمند نیز گفت و قدرتی که تا همین چند سال پیش تنها در دسترس خریداران موبایلهای بسیار گرانقیمت بود را حالا میتوان در ارزانترین موبایلهای میانرده بازار نیز یافت.
یکی از اصلیترین دلایل پشت این پیشرفتها و دگرگونیها، مدیریت محصول به شکل چابک بوده است. مدیریت محصول چابک پیش از هر چیز و همینطور در غاییترین حالت، یک روششناسی و یک ذهنیت است. بنابراین سوال این است که چطور میتوان این رویه را از ابتدا تا انتها طی کرد؟ این مقاله به سوالات شما پاسخ میدهد. به مطالعه ادامه دهید.
مدیریت محصول چابک چیست؟
مدیریت چابک (Agile Management) یک روش و یک چارچوب است که به کسبوکارها و تیمهای مختلف اجازه میدهد قادر به تطبیق خود با برخی نیازهای به خصوص بوده و هنگام ساخت و آزمودن محصول خود، بهرهوری بیشتری داشته باشند. با استفاده از روششناسی چابک، یک محصول به صورت همزمان توسعه یافته و آزموده میشود. این رویکردی متفاوت با روشهای پیشین مدیریت پروژه مانند روش آبشاری است.
به عنوان مثال میتوانیم نگاهی به روش مدیریت آبشاری بیندازیم که همین امروز هم به صورت گسترده استفاده میشود. در غاییترین حالت، یک پروژه آبشاری از مراحل گوناگونی تشکیل شده که به صورت خطی طی میشود. پروژه به پایان میرسد و پس از این یا نوبت به ساخت ویژگیهای هرچه بیشتر میرسد، یا تست آن یا عرضه برای مصرف عمومی.
این روش از همان روزهای نخست کلید خوردن پروژه نیازمند برنامهریزی گسترده است و از سوی دیگر هنگام ایجاد هرگونه تغییری در محصول نهایی باید مراقب بود که برنامهریزیها از اساس دچار مشکل نشوند. از آنجایی که در مورد یک روششناسی بسیار پرجزییات در مدیریت محصول صحبت میکنیم، واضح است که تنها یک تغییر میتواند تمام پروژه را عقب بیندازد و در نتیجه، کیفیت کار تیمها و همینطور تاریخهای عرضه نیز تحتالشعاع قرار میگیرند.
یک رویکرد مشابه دیگر، «روش مسیر حیاتی» (Critical Path Method | CPM) است. در این روش، تمام وظایفی که باید به انجام برسند دیکته میشوند تا از همان ابتدا نقشه راهی کامل و واضح پدید آید و تیمها نیز سررسید (ددلاین) حدودی خواهند داشت. به کمک روش CPM، به راحتی میتوان زودترین یا دیرترین ددلاینهای سررسیدها برای وظایف گوناگون را محاسبه کرد و بنابراین امکان اولویتبندی هرچه دقیقتر مهیا میشود.
از طرف دیگر نیز بستر مدیریت محصول چابک را داریم که مزایای متفاوتی به همراه میآورد. در واقع مدیریت محصول چابک به دنبال حدس زدن تمایلات آتی کسبوکار و توسعه محصول براساس پیشبینیها نیست. رویه کار بدین شکل است که نیازهای مشتریان در همین لحظه در نظر گرفته میشوند و اگر این نیاز در آینده تغییر کند، تیم توسعه نیز به سرعت قادر به تطبیق دادن خود با همان تغییرات خواهد بود. به این ترتیب، به جای پیشروی براساس برنامهای که درست در همان روزهای ابتدایی کلید خوردن پروژه چیده شده، روند توسعه براساس نیازهای دائما در حال تغییر پیش میرود.
البته که هیچ بستر و هیچ روششناسی واحدی وجود ندارد، حتی نه برای مدیریت محصول چابک. مدیریت چابک را میتوان عبارتی بسیار کلی به حساب آورد که میتواند میزبان بسترهای عملیاتی متفاوتی باشد. حالا که به خوبی از تفاوتهای میان روشهای گوناگون باخبر هستیم، بیایید روششناسیها و بسترهای متفاوت چابک را از نظر رد کنیم.
بنابراین میتوانیم به سراغ موارد گوناگونی برویم که برخی از آنها به شرح زیر هستند:
- اسکرام (که در این مقاله راجع به آن صحبت میکنیم)
- توسعه مبتنی بر ویژگی (FDD)
- کانبان
- کریستال
- Extreme Programming (یا به اختصار XP)
- روش توسعه سیستمهای پویا (DSDM)
البته موارد دیگری نیز در این جهان میتوان یافت. اما بیایید فعلا به همین میزان بسنده کنیم و به این بپردازیم که مدیریت محصول چابک با اسکرام چه ویژگیهایی دارد و چه مزایایی با خود به همراه میآورد.
- مطالب پیشنهادی برای مطالعه: معرفی کتاب مدیریت محصول – 20 عنوانی که مدیران محصول باید بخوانند
اسکرام چیست؟
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، اسکرام یکی از روشهای بکارگیری مدیریت محصول چابک به حساب میآید. این رویکرد به شکل گسترده مورد استفاده قرار میگیرد، خصوصا اگر در حال صحبت راجع به پروژههای توسعه نرمافزار باشیم.
هدف از مدیریت محصول چابک با اسکرام این است که تیمهای توسعه بتوانند یک یا دو بار در هر ماه، نرمافزاری جدید یا بهروزرسانیهای نرمافزاری را به دست مشتریان برسانند. بنابراین اسکرام یکی از زیرمجموعههای مدیریت چابک به حساب میآید و لازم است ارتباط آن با مدیریت محصول چابک را نیز به صورت جداگانه بررسی کنیم. مدل اسکرام یا مدیریت محصول چابک با اسکرام در نهایت قرار است خودسازماندهی را به تیمها بیاموزد و دیگر نیازی به خط زمانی بسیار دقیقی که قواعد سختگیرانهای دارد و خیلی هم زود شکلی انقضا گذشته به خود میگیرد، نخواهد بود.
علاوه بر این، برخلاف روشهای مدیریت محصول سنتی، اسکرام تیمها را به یادگیری هرچه بیشتر حین توسعه ترغیب میکند و دیگر لازم نیست اعضای تیم منتظر پیروزی یا شکست پروژه بمانند تا بعد و در صورت عدم دستیابی به اهداف، بار دیگر به پروژه بازگشته و اشتباهات خود را اصلاح کنند. بنابراین مدیریت محصول چابک با اسکرام قرار است کاری کند که تیمها نیز همگام با محصولات دچار رشد شوند.
اساسا وقتی رویکرد مدیریت محصول چابک با اسکرام را در پیش میگیرید، تیم شما نیازمند رسیدگی به اموری است که شاید در رویههای مدیریت محصول سنتی عجیب به نظر برسند:
- شما ابتدا باید فهرستی از پیشنیازهایی که باید به پایان برسند تهیه کنید که به آن «بکلاگ محصول» نیز گفته میشود. به این ترتیب دقیقا میدانید که میخواهید چه محصولی توسعه دهید و یکییکی به ساخت ویژگیهای گوناگون مشغول میشوید.
- پس از این باید به کار در برهههای زمانی گوناگون که «اسپرینت» نام دارند بپردازید. همانطور که احتمالا خودتان حدس زدهاید، اسپرینت در واقع یک بازه کاری کوتاه اما پرانرژی است که میتواند بین یک هفته تا یک ماه به طول بینجامد.
- به ازای هر اسپرینت، فهرستی از وظایف نیز تهیه میشود که آنها نیز از دل بکلاگ پروژه بیرون آمدهاند. تیم توسعه باید در اسپرینت خود، به صورت مشخص به سراغ همین وظایفی برود که «اسپرینت بکلاگ» هم نامیده میشوند.
هیچیک از این مراحل نیازمند تعیین جزییات فراوان نیستند، اما قابلیتهایی که تیم قرار است روی آنها کار کند یا به آنها نیاز دارد، باید از پیش به بحث گذاشته شوند. بنابراین زمانی که جلسه برنامهریزی برای اسپرینت به پایان میرسد، ایدهای کلی از این به دست میآید که رسیدگی به هر وظیفه چقدر زمان میبرد و از سوی دیگر، تیم چه رویکردی در قبال مراحل توسعه محصول در پیش میگیرد.
هر اسپرینت به تیم اجازه میدهد که به بازنگری در محصول مشغول شده و تخمینها و پیشبینیهای اولیه را براساس کارهایی که باید در مراحل بعدی انجام شوند، تغییر دهد. بنابراین باید منتظر جلسات مداوم و همکاری بینظیر میان اعضای تیم باشیم و این افراد خود میتوانند راجع به نحوه ساخت محصول تصمیمگیری کنند.
همین عنصر پایانی است که تمرکز را افزایش میدهد، منجر به درک بهتر محصول میشود و از سوی دیگر به تیم اجازه میدهد با نیازها و انتظارات مشتریان همگام بماند. هرچه تیمهای توسعه درک بهتری از این موضوع داشته باشند، بهتر قادر به مدیریت زمان، منابع و نیروی انسانی خواهند بود.
- مطلب پیشنهادی برای مطالعه: اسکرام چیست؟ | راهنمای جامع Scrum — به زبان ساده
مدیریت محصول چابک با اسکرام چیست؟
مدیریت محصول چابک با اسکرام یک روششناسی است که میتوان مشخصههایی مانند «منطقی» یا حتی «طبیعی» را برای آن تعریف کرد، خصوصا زمانی که آن را با دیگر روششناسیهای مدیریت محصول چابک مقایسه میکنیم.
در واقع لازم است بدانید که مدیریت چابک به خودی خود یک روششناسی به حساب نمیآید و بلکه صرفا مجموعهای از ارزشها و قواعد است که وظایف روزانه و فعالیتهای تیم را در بر میگیرد. اینجاست که اسکرام برای نجات تیم وارد میدان میشود و مجموعهای از ابزارها و جلسات ضروری را با خود به همراه میآورد.
همین مجموعه قواعد منطقی و طبیعی همان چیزی هستند که سبب شدهاند اسکرام این روزها به محبوبیت فراوان برسد، آن هم نه فقط میان تیمهای توسعه نرمافزار.
چه کسی میتواند از مدیریت محصول چابک با اسکرام بهره ببرد؟
جلسات روزانهای که هنگام بهرهگیری از مدیریت محصول چابک با اسکرام برگزار میشوند، شفافیت را برای اعضای تیم افزایش داده و منجر به تمرکز بیشتر بر اولویتبندی میشوند. در نتیجه این رویکرد میتواند برای هر تیمی بسیار مفید باشد، چه این تیم به توسعه نرمافزار مشغول شده باشد و چه هر کار دیگری.
برخی از صنایع و تیمهایی که از روششناسی چابک اسکرام استفاده میکنند به شرح زیر هستند:
- ارتشها: با برقراری ارتباطات صحیح میتوان به برنامهریزیهای عالی دست پیدا کرد و این لازمه هر عملیاتی در ارتش و میان نیروهای نظامی به حساب میآید.
- تیمهای بازاریابی: چیدن استراتژی و برنامهریزی برای کمپینهای تبلیغاتی هم بسیار ضروری است. تمام بازاریابان خوب میدانند که شاید برخی چیزها در تئوری معرکه به نظر برسند، اما در عمل و در دنیای واقعی جواب نمیدهند. جلسات روزانه و برهههای اسپرینت باعث حصول اطمینان از این میشوند که ذهنیتهای اشتباه مشکلساز نخواهند شد.
- تیمهای مالی: اگر واحدهای مالی نیاز به برنامهریزی استراتژیک نداشته و تیمهای مالی هم نیازمند همگام ماندن با تمام فعالیتهای داخل شرکت نباشند، دیگر نمیدانیم چه کسی باید به سراغ این مورد برود.
بنابراین، «همه افراد»، پاسخ مناسبی برای پرسش بالا به شمار میآید.
چرا اسکرام؟
حالا بیایید با جزییات بیشتری به مزایایی که مدیریت محصول چابک با اسکرام به همراه میآورد بپردازیم:
- اولویتبندی صحیح بدین معنا است که میتوانید ارزشمندترین محصولات یا ویژگیها را زودتر از سایر موارد تحویل دهید.
- رسیدگی به کارها در برهههای زمانی مجزا و مشخص به این معنا است که نیازمند زمان کمتری برای رسیدگی به یک وظیفه جدید یا بهبود محصولی که روانه بازار شده خواهید بود.
- سیکلهای سریعتر دریافت بازخورد که به خاطر برهههای مداوم اسپرینت امکانپذیر میشوند، رضایت مشتریان را افزایش خواهند داد.
- اگر سرعت شما بالاتر باشد، بهرهوری شما نیز بالاتر خواهد بود.
- از نظر وظایفی که باید به آنها رسیدگی شود، شفافیت بیشتری میان اعضای تیم وجود به وجود میآید و در نتیجه کارمندانی راضیتر خواهید داشت که ارتباطی موثر با یکدیگر برقرار میکنند.
- تیمهایی که قادر به خودسازماندهی هستند، میدانند که چطور میتوان بدون اتکا به افراد بیرون تیم، موانع را از پیش رو برداشت.
- ارتباط بیشتر میان اعضای تیم بدین معنا است که آنها به خوبی باهم مکالمه کرده و مشکلات را سریع رفع و رجوع میکنند.
برخلاف رویکردهای سنتیتر، اسکرام نیازمند زمان بسیار کمتری برای آمادهسازی، پژوهش و برنامهریزی است. هدف اصلی این است که بتوان تخمینی حدودی از کارکرد محصول به دست آورد و به این تصویر کلی نیز «چشمانداز» گفته میشود. در رویکردهای سنتی، چنین کاری هیچ معنایی ندارد. اما حقیقت این است که سرعت تغییر بازار و پیشنیازها آنقدر بالا رفته که مدیر محصول نمیتواند آنها را پیشبینی کند. بنابراین اسکرام به شما اجازه میدهد که حدس زدن و پیشبینی کردن را کنار بگذارید و مستقیما به سراغ بازخوردهای کاربران بروید. همانطور که پیشتر هم اشاره کردیم، دریافت بازخورد بعد از عرضه هر محصول یا نسخه، یکی از اصلیترین مزایای اسکرام به حساب میآید.
البته که این مزایا را نمیتوان به صورت رایگان به دست آورد.
- مطالب پیشنهادی برای مطالعه:
پیشنیازها
به طور طبیعی هر تیمی باید به خوبی با پیشنیازهای کاری که انجام میدهد آشنا باشد. اما به جای اینکه انبوهی از مستندات بیسر و ته در اختیار تیم قرار بگیرد، میتوان همین فرایند را به کمک مکالمات پربازده طی کرد. بکلاگی که پیشتر به آن اشاره کردیم تنها از طریق همین مکالمات شکل میگیرد. اما این تنها پیشنیاز تیم برای توسعه و عرضه صحیح محصول نیست.
بسیاری از پیشنیازها غیر عملی به حساب آمده و در عوض به پارامترهای گوناگون مانند اتکاپذیری و سرعت بستگی دارند. اگر چیزی عملکرد محصول را تحت تاثیر قرار ندهد اما باعث شود که مشتریان بهترین تجربه ممکن را از کار با محصول به دست نیاورده و در نتیجه عطای آن را به لقایش ببخشند، در آن صورت تیم باید اولویتی هماندازه با ویژگیهای جدید برای آن قائل شود.
بنابراین نهتنها باید پیشنیازهای عملی و غیر عملی را مهیا کرد، بلکه باید به اولویتبندی آنها مشغول شد تا بیشترین ارزش در کمترین زمان ممکن خلق شود. سیستم اولویتبندی اسکرام نیز براساس ارزش است. این یعنی تیمهای اسکرام باید ابتدا به سراغ مهمترین موارد بروند.
نقشها
پس از این به یکی از عناصر بسیار مهم در مدیریت محصول چابک با اسکرام یعنی «نقشها» میرسیم. در رویه مدیریت پروژه سنتی چندین نقش داریم که به طور عمده توسط افراد گوناگون برعهده گرفته میشوند. در این سیستم شما یک مدیر محصول دارید، یک مدیر پروژه، یک بازاریاب محصول و موارد مشابه. اما هرچه تصمیمگیری به افراد بیشتری محول شود، تمام پروژه نیز شکلی درهمریختهتر به خود میگیرد.
مدیریت پروژه چابک نیاز به مکالمات طولانی با افراد گوناگون را از بین برده و تمام این نقشها را درون سمتی واحد میگنجاند: صاحب محصول. صاحب محصول کسی است که چشمانداز محصول را پیش میراند و از سوی دیگر، کلیدیترین شخص تصمیمگیرنده در تیم به حساب میآید.
در مدیریت پروژه سنتیتر، «مدیران ارشد» واحدهای تجاری گوناگون شکلی جدا افتاده از تیمهای توسعه دارند و اساسا به صورت مستقل عمل میکنند. در مدیریت محصول چابک، صاحب محصول یک عضو فعال به حساب آمده و مستقیما با اعضای تیم وارد همکاری میشود.
اگر قرار باشد تعریفی برای صاحب محصول ارائه کنیم، چنین چیزی خواهیم گفت: مدیر محصول یگ رابط میان تاجران و توسعهدهندگان است که میتواند نیازهای مشتریان را درک کرده و آنها را به تیم خود انتقال دهد. از سوی دیگر، او عکس همین رویه را نیز طی کرده و قادر به توضیح دادن این موضوع به مشتریان است که در دنیای تکنولوژی، چه چیزی هوشمندانه به حساب میآید و چه چیزی نه.
صاحب محصول همکاری تنگاتنگی با عضوی دیگر در تیم دارد که تحت عنوان «اسکرام مستر» شناخته میشود. نقش اسکرام مستر نیز به اندازه صاحب محصول در رویه مدیریت محصول چابک با اسکرام مهم است. وظیفه اصلی اسکرام مستر، تسهیل کردن مسیری است که تیم تا عرضه محصول خود به بازار طی میکند. او افراد را به کار تیمی ترغیب کرده و موانعی که پیشرفت را کند یا متوقف میکنند را از پیش روی برمیدارد.
البته که بدون خود تیم، هیچیک از سمتهای بالا نه به کار میآیند و نه امکانپذیر هستند. در واقع تیم توسعه است که به تمام وظایف فنی رسیدگی کرده، آنها را میسنجد و در نهایت به دست مشتریان میرساند. بنابراین کارهایی مانند کدنویسی، تحلیل، تست و هر چیز دیگری میان اعضای تیم توسعه اتفاق میافتد و همین تیم، هسته اصلی بستر مدیریت محصول چابک با اسکرام به حساب میآید.