زبان انسان چیست؟ — آناتومی، کار و اجزا به بیان ساده
زبان یک اندام عضلانی در دهان مهره داران معمولی است. اگرچه همه میدانند که زبان انسان چیست، پیچیدگی این عضله در دهان ممکن است تعجب آور باشد. در این مقاله به بررسی ساختاری زبان انسان، اعصاب و ساختارهای همراه آن و همچنین نحوه عملکرد آن خواهیم پرداخت و مختصری درباره بیماریهایی که ممکن است زبان انسان را درگیر کند توضیح خواهیم داد.
زبان انسان چیست؟
زبان انسان یک اندام عضلانی متحرک است که در داخل دهان قرار دارد و تا حدی تا قسمت بالایی گلو امتداد دارد. زبان انسان یک عضله واحد نیست، بلکه یک هیدرواستات عضلانی است. در اصل، زبان یک ساختار بیولوژیکی قوی و انعطاف پذیر است که شامل یک دسته کامل از فیبرهای عضلانی است اما ساختار اسکلتی ندارد.
زبان نه تنها درک محرکهای چشایی را تسهیل میکند، بلکه نقش مهمی در جویدن و بلع دارد. علاوه بر این، زبان جزء جدایی ناپذیر مسیر گفتار است، زیرا به بیان کمک میکند.
زبان کوچک چیست؟
زبان کوچک یا The palatine uvula که به عنوان uvula نیز شناخته میشود، قطعه اشکی شکلی از بافت نرم است که از سقف دهان شما آویزان بوده و بخشی از کام نرم است. زبان کوچک از مقادیر کمی بافت همبند نازک، غدد تولید کننده بزاق و بافت ماهیچهای ساخته شده است. هنگامی که غذا میخورید، کام نرم و زبان کوچک شما به سمت عقب رانده میشود تا از بالا رفتن مواد غذایی و مایعات از بینی جلوگیری شود. همچنین اگر مقدار زیادی غذا یا یک جسم بزرگ به پشت گلو منتقل شود، با تحریک رفلکس گگ از خفگی جلوگیری میکند.
آناتومی زبان انسان چگونه است؟
در شرایط عادی، زبان یک اندام صورتی و عضلانی است که در داخل حفره دهان قرار دارد و توسط محصولات غدد بزاقی اصلی و فرعی مرطوب نگه داشته میشود، که این رطوبت به اندام در جهت تسهیل بلع، گفتار و درک چشایی کمک میکند. در حالی که طول زبان در بین افراد تنوع قابل توجهی دارد، به طور متوسط طول این اندام تقریباً 10 سانتی متر بوده و دارای سه بخش اصلی است:
- نوک یا راس زبان، قدامی ترین و متحرک ترین قسمت اندام است.
- نوک توسط بدنه زبان امتداد مییابد، این قسمت دارای یک سطح خشن پشتی (بالایی) است که به کام نزدیک میشود و پر از جوانههای چشایی و پاپیلاهای زبانی است و همچنین یک سطح شکمی صاف (تحتانی) است که توسط فرنولوم زبانی به کف حفره دهان متصل میشود.
- قاعده زبان خلفی ترین قسمت اندام است. در این بخش تودههای لنفاوی متعددی به نام لوزههای زبانی همراه با پاپیلاهای برگهای در امتداد سطح خلفی جانبی پر شده است.
ساختارهای مهم متعددی اطراف زبان وجود دارد. این اندام از قسمتهای قدامی و جانبی توسط ردیفهای بالایی و پایینی دندانها محدود میشود. در قسمت فوقانی، با کام سخت (قسمت قدامی) و نرم (قسمت خلفی) مرز میشود. در قسمت پایین، ریشه زبان با مخاط کف حفره دهان پیوسته است. با غدد بزاقی زیرزبانی و دستههای عروقی که در زیر مخاط کف حفره دهان قرار دارند. قوسهای پالاتوگلوسال و کامفارنکس (به همراه لوزههای پالاتین) روابط جانبی با یک سوم خلفی زبان دارند. پشت قاعده زبان، سطح پشتی اپیگلوت و ورودی حنجره و دیواره خلفی اوروفارنکس قرار دارد. به قسمت قدامی زبان، قسمت دهانی یا پیش سولکال زبان نیز گفته میشود. برعکس، قسمت خلفی زبان به عنوان قسمت حلقی یا پس سولکال زبان شناخته میشود. قسمتهای پیشسولکال و پس سولکال زبان نه تنها از نظر موقعیت آناتومیکی، بلکه بر اساس منشاء جنینی، عصبشناسی و نوع مخاط موجود در سطح آن متفاوت است.
میانگین وزن زبان انسان در مردان بالغ 70 گرم و برای زنان بالغ 60 گرم است. در آواشناسی و صداشناسی، بین نوک زبان و تیغه (بخشی که درست پشت نوک آن قرار دارد) تمایز قائل میشوند. گفته میشود صداهایی که با نوک زبان ایجاد میشوند، آپیکال هستند، در حالی که صداهایی که با تیغه زبان ایجاد میشوند، لایهای هستند. زبان انسان به صورت کلی به دو بخش دو سوم قدامی و یک سوم انتهایی تقسیم میشود که در ادامه در مورد هر کدام بیشتر توضیح میدهیم.
دو سوم قدامی زبان
زبان پیش سولکال شامل رأس و بدن اندام است و در شیار انتهایی خاتمه مییابد. این قسمت به صورت جانبی در یک جهت مایل از سوراخ سکوم به سمت قوس پالاتوگلوسال امتداد یافته است. مخاط سطح پشتی زبان از پاپیلاهای جامی شکل، رشتهای و قارچی تشکیل شده است. همچنین یک شیار طولی خط وسط وجود دارد که در جهت قدامی - خلفی از نوک زبان تا سوراخ سکوم جریان دارد. این نشان دهنده نقطه آمیختگی جنینی تورمهای زبانی جانبی است که زبان انسان را تشکیل میدهد. همچنین نشان دهنده محل سپتوم میانی زبانی (فیبری) زبان است که در بدنه استخوان هیوئید قرار میگیرد.
در سطح جانبی زبان انسان، پاپیلاهای رشتهای به صورت یک سری چینهای عمودی قرار گرفته اند. مخاط شکمی زبان نسبتاً عادی و صاف و پیوسته با مخاط کف دهان و لثه تحتانی قرار گرفته است. وریدهای زبانی نسبتاً سطحی هستند و در هر دو طرف فرنولوم زبانی قابل مشاهده هستند. در کنار وریدهای زبانی ساختارهای چیندار مخاطی به نام «پلیکا فیمبریاتا» (The plica fimbriata) وجود دارد. آنها به صورت آنترومدیال به سمت رأس زبان زاویه دارند.
یک سوم خلفی زبان
باقی مانده زبان که در پشت شیار انتهایی قرار دارد توسط قاعده اندام ساخته شده است. این بخش پشت چینهای پالاتوگلوسال قرار دارد و به عنوان دیواره قدامی اوروفارنکس عمل میکند. بر خلاف زبان دهانی، زبان حلقی هیچ گونه پاپیلای زبانی ندارد. در عوض، مخاط آن توسط تودههایی از غدد لنفاوی به نام لوزهها یا بادامکهای زبانی پر شده است. مخاط همچنین با مخاط لوزههای پالاتین واقع در قسمت جانبی، دیوارههای اوروفارنکس جانبی و اپیگلوت خلفی و چینهای گلوسو اپیگلوت پیوسته است.
بافت شناسی زبان انسان چگونه است؟
مخاط زبان توسط اپیتلیوم سنگفرشی طبقه بندی شده با درجات مختلف کراتینه پوشیده شده است. از آنجایی که سطح پشتی زبان انسان بیشتر در معرض خطر خشک شدن و ساییدگی ناشی از تماس با بولوسهای غذایی با دماها و بافتهای مختلف است، توسط اپیتلیوم کراتینه شده پوشیده شده است. با این حال، سطح شکمی زبان و همچنین قسمت حلق، نسبتاً به خوبی از تماس با محیط خشن محافظت میشود.
بنابراین اپیتلیومهای این نواحی غیر کراتینه میشوند. اپیتلیوم به رشتههای ماهیچهای مخطط زیرین زبان چسبیده است. یک رافه فیبری در خط وسط زبان وجود دارد که نقطه ادغام تورمهای زبانی جانبی جنینی را نشان میدهد. در قسمت خلفی، مقدار متغیری از بافت چربی در زبان حلقی وجود دارد.
مخاط پشتی زبان انسان با ساختارهای برجسته متعددی که به عنوان پاپیلای زبانی شناخته شده مشخص میشود. آنها ظاهر خشن مشخصه سطح پشتی را میدهند که در سطح شکمی زبان قابل درک نیست. زبان حلقی همچنین دارای ساختارهای گنبدی مانند در سراسر مخاط است. با این حال، این ساختارها تودههای لنفاوی (یعنی بادامکهای زبانی) هستند و نباید با پاپیلا اشتباه شوند. برای فهم بهتر در مورد بافتهای مختلف موجود در زبان و بدن انسان میتوانید به فرادرس زیر مراجعه کنید.
ساختمان زبان انسان
زبان تودهای از ماهیچه است که میتوان آن را بر اساس نشانههای آن به قسمتهای مختلف تقسیم کرد. این تمایز برای اتصال ساختار آن به عملکردهای منحصر به فرد خاص مفید است. برجستگیهای روی زبان پاپیلا از ریشه لاتین به معنای «پستانک» نامیده میشوند و شکل و مکان آنها متفاوت است و با جوانههای چشایی مرتبط است و ماهیچههای داخل و اطراف زبان حرکت آن را کنترل میکنند.
قسمت های درشت
هنگامی که به زبان از سطح آن نگاه میکنیم، میتوان زبان را به قسمتهای منحصر به فرد تقسیم کرد. این مهم است زیرا قسمتهای مختلف زبان ممکن است توسط اعصاب و عروق خونی متمایز حمایت شود. یکی از مهمترین نشانههای زبان، شیار مرکزی یا انتهایی است که حدود دو سوم از نوک زبان قرار دارد. سطح زیرین زبان با یک غشای مخاطی نازک و شفاف پوشیده شده است که از طریق آن میتوان سیاهرگهای زیرین را مشاهده کرد.
«فرنولوم زبانی» (The lingual frenulum) چین وسطی بزرگی از مخاط است که از سمت زبان لثه به سطح پایینی زبان میرود. فرنولوم زبان را به کف دهان متصل میکند در حالی که به نوک آن اجازه میدهد آزادانه حرکت کند. قابل توجه است که غده بزاقی زیر فکی دارای مجرایی است که در زیر زبان باز میشود و در اینجا بزاق را وارد دهان میکند. فرنولوم زبان را به کف دهان متصل میکند در حالی که به نوک آن اجازه میدهد آزادانه حرکت کند. قابل توجه است که غده بزاقی زیر فکی دارای مجرایی است که در زیر زبان باز میشود و در اینجا بزاق را وارد دهان میکند. بخشهای درشت زبان شامل موارد زیر هستند:
- ریشه زبان: اغلب به عنوان یک سوم پشتی زبان تعریف میشود. پایین در دهان و نزدیک گلو مینشیند و نسبتاً در جای خود ثابت است. به استخوان هیوئید و فک پایین چسبیده است. در مجاورت دو عضله است: ماهیچههای جنیوهیوئید و میلوهیوئید.
- بدنه زبان: بقیه زبان، به ویژه دو سوم جلویی که در جلوی شیار قرار دارند. بسیار متحرک است و چندین عملکرد را انجام میدهد.
- رأس: این قسمت نوک زبان است، قسمتی نوک تیز بیشتر به سمت جلو در دهان بوده و همچنین بسیار متحرک است.
- «دورسوم» (Dorsum): این سطح بالایی منحنی زبان به سمت پشت است. روی آن یک شیار V شکل به نام شیار انتهایی دارد.
- سطح تحتانی: در زیر زبان این آخرین ویژگی نهفته است، که برای توانایی تجسم رگهایی که امکان جذب سریع داروهای خاص را فراهم میکند، مهم است.
پاپیلا
پاپیلای زبانی (پاپیلای منفرد) ساختارهای کوچک و نوک سینه مانندی در سطح بالایی زبان هستند که بافت خشن مشخصه آن را به آن میبخشد. سطح رو به جلوتر زبان با برجستگیهای کوچک متعددی به نام پاپیلا پوشیده شده است. اینها ممکن است شکل، اندازه و عملکرد متفاوتی داشته باشند. بسیاری از آنها با جوانههای چشایی مرتبط هستند، اما برخی ممکن است اهداف دیگری داشته باشند. پشت زبان پاپیلا ندارد، اما بافت لنفاوی زیرین ممکن است ظاهری نامنظم و سنگفرش به آن بدهد. یافتههای کلی در مورد پاپیلا شامل موارد زیر هستند. چهار نوع پاپیلا روی زبان انسان ساختارهای متفاوتی دارند و بر این اساس بهعنوان جامی (یا دریچهای)، قارچی شکل، رشتهای و برگدار طبقهبندی میشوند که در ادامه هر کدام را بررسی کرده ایم.
پاپیلاهای رشته ای
«پاپیلاهای فیلیفرم» (Filiform papillae) پرتعدادترین پاپیلاهای زبانی هستند. آنها پاپیلاهای ریز، کوچک و مخروطی شکلی هستند که بیشتر قسمت پشتی زبان را میپوشانند. آنها مسئول بافت زبان و حس لامسه هستند. بر خلاف انواع دیگر پاپیلاها، پاپیلاهای رشتهای دارای جوانه چشایی نیستند. آنها به صورت برآمدگیهای سطحی بسیار کوچک، مخروطی یا استوانهای شکل ظاهر میشوند و در ردیفهایی قرار گرفته اند که به موازات شیار انتهایی قرار دارند. در نوک زبان، این ردیفها عرضیتر میشوند. از نظر بافت شناسی، آنها از هستههای بافت همبند نامنظم با اپیتلیوم حاوی کراتین تشکیل شده اند که دارای رشتههای ثانویه ظریفی است. کراتینه شدن شدید پاپیلاهای رشتهای، به عنوان مثال در گربه سانان، به آنها زبان زبری میدهد که مشخصه این حیوانات است.
این پاپیلاها به دلیل ضخامت و چگالیِ اپیتلیوم خود دارای رنگ سفیدی هستند. این اپیتلیوم دستخوش تغییرات عجیبی شده است زیرا سلولها مخروطیمانند و دراز شدهاند و به صورت نخهای برسمانند متراکم روی هم افتادهاند. این نوع از پاپیلاهای زبان انسان همچنین حاوی تعدادی الیاف الاستیک هستند که آنها را محکمتر و کشسانتر از سایر انواع پاپیلا میکند. پاپیلاهای بزرگتر و بلندتر این گروه را گاهی اوقات پاپیلای مخروطی مینامند.
پاپیلاهای قارچی
«پاپیلاهای قارچی» (Fungiform papillae) شکل برآمدگیهایی به شکل چاقو روی زبان بوده که معمولاً به رنگ قرمز هستند. آنها در نوک زبان یافت میشوند، در بین پاپیلاهای رشتهای پراکنده هستند، اما بیشتر در نوک و کنارههای زبان وجود دارند. این پایپلاهای زبان انسان هستهای از بافت همبند دارند. پاپیلاهای قارچی شکل از عصب هفتم جمجمهای عصب دهی میشوند، به طور خاص از طریق «گانگلیون زیر فکی» (submandibular ganglion)، «تمپانی چوردا» (chorda tympani) و «گانگلیون ژنیکوله» (geniculate ganglion) که به هسته منفرد در ساقه مغز صعود میکنند.
پاپیلاهای جامی شکل
«پاپیلاهای جامی» (vallate / circumvallate papillae) ساختارهای برجسته روی زبان انسان هستند که تعداد آنها از 8 تا 12 عدد متغیر است. آنها روی سطح زبان بلافاصله در مقابل «سوراخ سکوم» (foramen cecum) و «شیار انتهایی» (sulcus terminalis) قرار دارند و یک ردیف در دو طرف تشکیل میدهند. دو ردیف به سمت عقب و وسط کشیده میشوند و در خط وسط به هم میرسند. هر پاپیلا از یک غشای مخاطی 1 تا 2 میلیمتری تشکیل شده است. این نوع پاپیلا دارای یک بخش گسترده، متصل به پایین فرورفتگی دایرهای غشای مخاطی بوده و حاشیه فرورفتگی بالا میرود تا یک دیوار (vallum) تشکیل شود و بین آن و پاپیلا یک شیار دایرهای به نام حفره وجود دارد. پاپیلای جامی شبیه یک مخروط کوتاه است، انتهای کوچکتر به سمت پایین هدایت شده و به زبان متصل است، قسمت وسیعتر یا پایهای که کمی بالاتر از سطح زبان بیرون میآید و با پاپیلاهای کوچک ثانویه متعدد محصور و توسط اپیتلیوم سنگفرشی طبقهای پوشیده شده است.
مجاری غدد بزاقی زبانی، که به «غدد فون ابنر» (Von Ebner's glands) معروف هستند، یک ترشح سروزی را در پایه فرورفتگی دایرهای تخلیه میکنند، که مانند یک خندق عمل میکند. فرض بر این است که عملکرد ترشح مواد را از پایه فرورفتگی دایرهای خارج میکند تا اطمینان حاصل شود که جوانههای چشایی میتوانند به محرکهای در حال تغییر به سرعت پاسخ دهند. پاپیلای جامی شکل، عصب آورنده مزه خاص را از عصب جمجمهای IX به نام عصب گلوفارنکس را دریافت میکند، حتی اگر آنها در قسمت قدامی شیار انتهایی باشند. بقیه دو سوم قدامی زبان عصب چشایی را از طناب جمجمهای عصب VII دریافت میکند که با عصب زبانی عصب جمجمهای V توزیع شده است.
پاپیلاهای برگه ای
«پاپیلاهای برگهای» (Foliate papillae) چینهای عمودی کوتاهی هستند و در هر طرف زبان وجود دارند. آنها در پشت زبان در طرفین، درست در مقابل قوس پالاتوگلاسال حلق قرار دارند، چهار یا پنج چین عمودی وجود دارد و اندازه و شکل آنها متغیر است. پاپیلاهای برگهای به صورت مجموعهای از برجستگیهای مخاطی به رنگ قرمز و برگ مانند ظاهر میشوند. آنها با اپیتلیوم پوشیده شده اند، فاقد کراتین بوده و بنابراین نرمتر هستند و جوانههای چشایی زیادی دارند. این گروه از پاپیلاها معمولا به صورت دو طرفه متقارن هستند، گاهی کوچک و نامحسوس به نظر میرسند و گاهی به صورت برجسته هستند.
از آنجایی که محل قرارگیری آنها یک محل پرخطر برای سرطان دهان است و تمایل این نوع پاپیلاها به تورم ممکن است به عنوان تومور یا بیماری التهابی اشتباه گرفته شود. جوانههای چشایی یا گیرندههای حس چشایی، بر روی غشای مخاطی سطح خود پراکنده شده اند. غدد سروزی به داخل چینها تخلیه میشوند و جوانههای چشایی را تمیز میکنند. لوزههای زبانی بلافاصله در پشت پاپیلای برگهای یافت میشوند و هنگامی که هایپرپلاستیک هستند، باعث برجسته شدن پاپیلا میشوند.
جوانه های چشایی زبان انسان چه هستند؟
در حالی که «جوانههای چشایی» (Taste Buds) در کل حفره دهان توزیع میشوند، تراکم بیشتری در روی زبان دارند. هر جوانه چشایی شفاف، بیضی شکل و پوشیده از اپیتلیوم سنگفرشی طبقهای است. ترکیبی از سلولهای بنیادی مزهای کشیده، حمایت کننده و پایه را میتوان در هر جوانه چشایی یافت. سلولهای چشایی دارای منافذ چشایی آپیکال هستند که توسط میکروویلیهای متعدد احاطه شده است که مولکولهای محلول را به هم متصل میکند و آنها را به گیرندههای مسئول طعم نزدیک میکند. با این حال، این سلولها نرخ گردش نسبتا بالایی دارند، زیرا عمر مفید آنها تقریباً هفت تا ده روز است.
پنج حس چشایی وجود دارد که توسط افراد درک میشود. این حسها شامل شیرین، شور، ترش، تلخ و اومامی هستند. میکروویلیهای موجود در سطح آپیکال سلولهای چشایی به گیرندههای مختلفی مجهز هستند که به مولکولهای مختلف متصل میشوند. واکنش ایجاد شده از این برهمکنش ترکیب - گیرنده باعث ایجاد پتانسیلهای عمل متفاوتی میشود که متعاقباً به عنوان طعم درک میشوند. شوری اغلب با جزء کاتیونی یک ترکیب (یعنی یونهای سدیم) مرتبط است، در حالی که ترشی با اسیدیته (غلظت یونهای هیدروژن) در ترکیب مرتبط است. ترکیبات آلی مانند کربوهیدراتها یا اسیدهای آمینه باعث ایجاد طعم شیرین میشوند، در حالی که تلخی با ترکیبات آلی با زنجیره بلند مرتبط است. طعم نهایی یعنی اومامی، که به نام طعم گوشت مانند خوشایندی نیز شناخته میشود، مربوط به ترکیباتی با ایزومر کایرال چپ گلوتامیک اسید است.
زبان انسان چند عضله دارد؟
زبان ممکن است مانند یک توده عضلانی بزرگ به نظر برسد. این ماهیچه در واقع از تعداد زیادی ماهیچه درهم آمیخته تشکیل شده است، برخی از آنها در درون خودِ زبان و برخی دیگر که در نزدیکی آن هستند و حرکات پیچیده آن را کنترل میکنند. این ماهیچههای مختلف بهعنوان ماهیچههای درونی (آنهایی که کاملاً درون زبان هستند و شکل را تحت تأثیر قرار میدهند) و عضلات بیرونی (آنهایی که خارج از زبان منشأ میگیرند، به آن و استخوانهای اطراف متصل میشوند و بر موقعیت آن تأثیر میگذارند) گروهبندی میشوند. ماهیچههای زبان، با اعمال اصلی همانطور که ذکر شد، شامل ماهیچههای درونی و عضلات بیرونی است. ماهیچههای درونی شامل موارد زیر هستند:
- «ماهیچه طولی فوقانی» (Superior longitudinal): این ماهیچه نوک و کنارههای زبان را به سمت بالا میپیچد و زبان را کوتاه میکند.
- «ماهیچه طولی تحتانی» (Inferior longitudinal): این ماهیچه نوک زبان را به سمت پایین میپیچد و زبان را کوتاه میکند.
- «ماهیچه عرضی» (Transverse): زبان را باریک و دراز کرده و ارتفاع آن را زیاد میکند و باعث بیرون زدگی (برآمدگی) میشود.
- «ماهیچه عمودی» (Vertical): زبان را در داخل دهان مسطح و پهن میکند و باعث بیرون زدگی یا فشار دادن آن به دندانهای جلویی میشود.
ماهیچههای بیرونی زبان شامل موارد زیر هستند:
- «ماهیچه چانهای - زبانی» (Genioglossus): یک عضله بزرگ به شکل بادبزن است که بیشتر قسمت اصلی زبان را تشکیل میدهد. زبان را پایین میآورد و ممکن است آن را به سمت جلو بکشد تا بیرون بیاید یا حتی آن را به جلو و عقب تکان دهد.
- «ماهیچه دوشکمچهای یا عضله دوبطنی» (Hyoglossus): ماهیچه هایوگلوسوس ماهیچهای نازک به شکل چهار ضلعی در قسمت بالایی گردن و کف دهان است. یکی از ماهیچههای بیرونی زبان است. گانگلیون زیر فکی که از عصب زبانی آویزان است روی آن قرار دارد.
- «استیلوگلوسوس» (Styloglossus): کوتاهترین و کوچکترین عضله از سه ماهیچه استیلوئید، از سطوح قدامی و جانبی فرآیند استیلوئید، نزدیک رأس آن و از رباط استیلوماندیبولار به وجود میآید. با عبور به سمت پایین و جلو بین شریانهای کاروتید داخلی و خارجی، در کنار زبان در نزدیکی سطح پشتی خود تقسیم میشود و با الیاف ماهیچه طولی تحتانی در مقابل هیوگلوسوس مخلوط میشود و قسمت دیگر به صورت مورب، روی هیوگلوسوس همپوشانی دارد و با الیاف آن رو به روی هم قرار میگیرند.
- «عضله کامی - زبانی» (Palatoglossus): عضله پالاتوگلوسوس یکی از چهار عضله بیرونی زبان است. ماهیچههای جفت شده برجستگیهایی از غشای مخاطی در دیواره جانبی حلق ایجاد میکنند که به آن قوسهای پالاتوگلوسال (همچنین به عنوان ستونهای قدامی لولهها نیز شناخته میشود) میگویند. اینها مرز جانبی بین حفره دهان از جلو و اوروفارنکس در خلف را تشکیل میدهند. همچنین به عنوان یکی از پنج ماهیچه جفت شده کام نرم نیز شناخته میشود.
اعصاب و نورون های زبان
عصب دهی زبان شامل رشتههای حرکتی، نورونهای حسی ویژه برای چشایی و رشتههای حسی عمومی برای لمس است. منبع حرکتی تمام عضلات درونی و بیرونی زبان توسط فیبرهای عصب حرکتی وابران از عصب هیپوگلوسال (CN XII) تامین میشود، به استثنای پالاتوگلوسوس که توسط عصب واگ (CN X) عصببندی میشود. عصب چشایی و حس در قسمت قدامی و خلفی زبان متفاوت است زیرا از ساختارهای جنینی متفاوتی (به ترتیب قوس حلقی 1 و قوس حلقی 3 و 4) ناشی میشوند. دو سوم قدامی زبان (قدام پاپیلاهای دریچهای) شامل موارد زیر است:
- طعم: شاخه تمپانی چوردا از عصب صورت (CN VII) از طریق فیبرهای آوران احشایی خاص
- احساس: شاخه زبانی بخش فک پایین (V3) عصب سه قلو (CN V) از طریق فیبرهای آوران احشایی عمومی
یک سوم خلفی زبان شامل اعصاب تشخیص دهنده طعم و حس است: عصب گلوفارنکس (CN IX) از طریق مخلوطی از فیبرهای آوران احشایی خاص و عمومی عصب رسانی این بخش را تشکیل میدهند. در قاعده زبان برای تشخیص مزه و حس شاخه داخلی آن عصب حنجره فوقانی (خود شاخهای از عصب واگ، CN X) قرار گرفته است. در ادامه به صورت کاملتر اعصاب حرکتی، حسی و انتقال دهنده طعم را بررسی میکنیم.
اعصاب حرکتی زبان
ماهیچههای زبان از میوتومهای پس سری ناشی میشوند که در طول رشد به کف دستگاه حلق مهاجرت کردند. این میوسیتهای بدوی، الیاف CN XII را در طول سفر خود با خود حرکت دادند. در نتیجه CN XII عصب حرکتی را برای تمام عضلات زبان به جز پالاتوگلوسوس فراهم میکند. همانطور که CN XII قسمت بطنی جانبی زبان حلقی را سوراخ میکند، یک شاخه به عضله ژنیوهیوئید میدهد. سپس به شاخههای داخلی و جانبی تقسیم میشود. شاخه داخلی قسمت خلفی عضلات عرضی و عمودی و همچنین قسمت داخلی عضله طولی تحتانی و کل ژنیوگلوسوس را عصبدهی میکند. شاخه جانبی CN XII قسمت جانبی عضلات طولی تحتانی، طولی فوقانی، هیوگلوسوس و استیلوگلوسوس را عصب دهی میکند.
در حالی که توافق در مورد این واقعیت وجود دارد که شبکه حلقی رشتههای عصبی حرکتی را به عضله میآورد، هنوز در مورد این که رشتهها از کدام جزء شبکه حلقی (یعنی قسمت جمجمهای عصب جانبی CN XI یا عصب واگ CN X) ناشی میشوند، اختلاف نظر وجود دارد. یک چیز مسلم است و آن این است که هسته مبهم فیبرهای وابران را فراهم میکند که ماهیچههای اسکلتی کام نرم را عصب دهی میکند. اینکه آیا این فیبرها از طریق CN X یا CN XI حرکت میکنند یا نه، هنوز مشخص نیست.
اعصاب حسی لمسی زبان
عصب لینگوال شاخهای از CN V3 است. وظیفه انتقال تکانههای آوران سوماتیک عمومی از دو سوم قدامی زبان را بر عهده دارد. علاوه بر این، اطلاعات حسی از مخاط دهان در زیر سطح شکمی زبان و همچنین مخاط لثه سمت زبانی فک پایین را حمل میکند. تکانههای آوران عمومی از پاپیلاهای دور، همراه با یک سوم خلفی زبان توسط الیاف CN IX حمل میشوند.
عصب دهی طعم
سه عصب جمجمهای مسئول انتقال حس چشایی از زبان به مغز هستند. این شاخههای عصبی شامل CN VII، CN IX و (به میزان کمتر) CN X هستند. زبان پس سولکال، پاپیلاهای دور، قوسهای کامواگلوسال و اوروفارنکس توسط CN IX کنترل میشوند. CN X فقط برای جوانههای چشایی در نواحی شدید زبان حلقی فراهم میکند. این تکانهها توسط شاخه داخلی حنجره عصب واگ منتقل میشود.
خون رسانی به زبان انسان چگونه است؟
زبان منبع خون خود را عمدتاً از «شریان زبانی» (lingual artery) یعنی شاخهای از شریان کاروتید خارجی دریافت میکند. سیاهرگهای زبانی به داخل «ورید ژوگولار» (jugular vein) داخلی تخلیه میشوند. کف دهان نیز خون خود را از شریان زبانی دریافت میکند. همچنین یک منبع خون ثانویه به ریشه زبان از شاخه لوزهای شریان صورت و شریان حلقی صعودی وجود دارد. ناحیهای در گردن که گاهی «مثلث پیروگوف» (The Pirogov triangle) نامیده میشود، توسط تاندون میانی عضله دیگاستریک، مرز خلفی عضله میلوهیوئید و عصب هیپوگلاس تشکیل میشود. شریان زبانی محل مناسبی برای جلوگیری از خونریزی شدید از زبان است. در ادامه هر کدام از شریانها و وریدهای زبان را بیشتر بررسی میکنیم.
شریان های زبان انسان
منبع عروقی انواع ماهیچههای زبان توسط مشتقات شریان زبانی تامین میشود. این شاخهای از شریان کاروتید خارجی است که از ناحیه منقبض کننده بین حلقی میانی و هیوگلوسوس عبور میکند تا به کف دهان دسترسی پیدا کند. هنگامی که در امتداد CN IX حرکت میکند، در مرز قدامی هیوگلوسوس یک چرخش فوقانی انجام میدهد. نکته قابل توجه، زبان دارای منبع پهلو به پهلوی خوبی است، زیرا شریان زبانی نیز با رگ مقابل به هم میپیوندند. شاخههای نامگذاری شده شریان زبانی به شرح زیر است:
- شریانهای زبانی پشتی مشتقات نسبتاً کوچکی از شریان زبانی هستند که از شریان میانی به هیوگلوسوس منشأ میگیرند. علاوه بر تامین مخاط پشتی زبان، به پالاتوگلوسوس، کام نرم، لوزههای پالاتین و اپیگلوت نیز شاخه میدهد.
- شریانهای زیرزبانی که در مرز قدامی هیوگلوسوس ظاهر میشوند، بین میلوهیوئید و ژنیوگلوسوس به سمت غدد زیرزبانی در کف حفره دهان حرکت میکنند. همانطور که این شریانهای زیرزبانی منشعب میشوند، یکی از شاخههای آن با شاخههای زیر فکی شریان صورت به هم میپیوندند، در حالی که شاخه دیگری از لثه فک پایین عبور میکند تا با رگ مقابل آنالوگ به هم بپیوندند.
- از آنجایی که شریان زبانی در نزدیکی فرنولوم زبانی در سطح شکمی زبان خاتمه مییابد، به آن شریان زبانی عمیق میگویند.
شریان زبانی توسط شاخههای دیگر شریان کاروتید خارجی پشتیبانی میشود. شریان صورت، شریانهای پالاتین بالارونده و لوزه تأمین کننده زبان را، آزاد میکند. شاخه بالارونده حلقی شریان کاروتید خارجی نیز این اندام را تأمین میکند.
ورید های زبان
وریدهای زبان مشابه شریانهایی که همراه آنها هستند نامگذاری میشوند. آنها از شاخههای وریدی متعددی تشکیل میشوند که در نهایت به هم میپیوندند. همانطور که ورید عمیق زبانی در مجاورت رأس زبان تشکیل میشود، در امتداد سطح شکمی زبان (در عمق مخاطی) قرار میگیرد. به عنوان آناستوموز (ملحق شونده) ورید زبانی عمیق با ورید زیرزبانی، آنها به ورید comitans CN XII تبدیل میشوند. این شبکه وریدی در نهایت به ورید زبانی تخلیه میشود که بعداً به بخش صورت یا قسمت قدامی وریدهای رتروماندیبولار میپیوندد. در اینجا ورید مشترک صورت را تشکیل میدهند که شاخهای از ورید ژوگولار داخلی است. از طرف دیگر، وریدهای همراه ممکن است مستقیماً به ورید ژوگولار داخلی تخلیه شوند. وریدهای زبانی پشتی وظیفه تخلیه حاشیههای جانبی و سطح پشتی زبان را بر عهده دارند. آنها در امتداد شریانی با نام مشابه حرکت میکنند و در ورید ژوگولار داخلی تخلیه میشوند.
تخلیه لنفاوی زبان
هنگام بحث در مورد تخلیه لنفاوی زبان، گروه بندی آنها بر اساس ناحیه زبانی که تخلیه میکنند کمک کننده خواهد بود. گروههای حاشیهای و مرکزی قسمتهای قدامی زبان را زهکشی میکنند، در حالی که گروه پشتی لنف را از یک سوم خلفی اندام تخلیه میکند. ناحیه مرکزی زبان به سمت هر دو گروه حاشیه و پشتی عروق لنفاوی تخلیه میشود. عروق لنفاوی حاشیهای لنف را به گرههای زیر فکی یا به گرههای ژوگولو - اموهیوئید منتقل میکنند. دیدن رگهای لنفاوی که برای تخلیه به غدد لنفاوی طرف مقابل تخلیه میشوند، غیر معمول نیست. رگهای ناحیه مرکزی ممکن است به سمت گرههای عمیق گردنی بروند و گرههای jugulo - omohyoid یا jugulodigastric ترجیح داده میشوند.
منشأ جنینی زبان انسان
دستگاه حلق به عنوان ساختار جنینی اصلی شناخته شده است که اجزای متعددی از ناحیه سر و گردن را ایجاد میکند. این به قوسها، کیسهها و شکافهایی تقسیم میشود که در طول رشد اولیه با هم ترکیب شده و به ساختارهای بالغ سر و گردن تبدیل میشوند. این دستگاه در حدود روز 23 رشد جنینی شروع به شکل گیری میکند. در روز 28، دستگاه حلق تقریباً به طور کامل تشکیل شده و متعاقباً شروع به انتقال به ساختارهای قطعی سر و گردن میکند.
این امر با تشکیل دهان اولیه یا «استومودئوم» (stomodeum) و پارگی غشای اوروفارنکس (یک غشای دو لایه که استومودئوم را از حلق اولیه جدا میکند) انجام میشود بنابراین امکان ارتباط پیش روده با حفره آمنیوتیک را فراهم میکند (در حدود روز 26 رخ میدهد). درون کیسههای دستگاه حلقی، بستههای عصبی عروقی و بافت مزانشیمی وجود دارد که به اعصاب و عروق خونی و استخوانها و ماهیچهها (به ترتیب) در داخل منطقه توسعه مییابند.
شکل گیری دو سوم قدامی زبان
زبان یکی از آن ساختارهایی است که از دستگاه حلق گرفته شده است. در اواخر هفته چهارم بارداری، مزانشیم قسمت شکمی میانی اولین قوس حلقی شروع به تکثیر در کف حلق اولیه میکند تا برآمدگی زبانی میانی (tuberculum impar) را تشکیل دهد. این برآمدگی مثلثی شکل از جمجمه به سمت سوراخ سکوم (باز شدن مجرای تیروگلوسال) قرار دارد و بعداً توسط دو جوانه زبان انتهایی (تورمهای زبانی جانبی) به هم متصل میشود. تورمهای زبانی جانبی، بزرگ شدنهای بیضی شکلی هستند که در دو طرف تورم میانی زبانی ایجاد میشوند.
سرعت رشد برآمدگیهای زبانی جانبی از تورم میانی زبانی بیشتر است. در هفته 5 تا 6 حاملگی، آنها از تورم میانی زبانی رشد میکنند و در خط وسط به هم میپیوندند و قسمت دهانی زبان را تشکیل میدهند. سپتوم فیبری زبانی نشان دهنده نقطه همجوشی دو تورم زبانی جانبی است که در عمق شیار خط وسط (یک شیار مرکزی در امتداد محور طولی) زبان قرار دارد.
شکل گیری یک سوم خلفی زبان
دم زبان به سوراخ سکوم، دو مشتق مزانشیمی از قسمت شکمی میانی قوس دوم تا چهارم حلقی به وجود میآیند. «کوپولا لینگوا» (copula linguae) محصول قوس دوم حلقی است، در حالی که «برجستگی هیپوفارنکس» ( hypopharyngeal eminence) که در زیر جفت ایجاد میشود از قوس سوم و چهارم حلقی ناشی میشود. در نتیجه، کوپولا بین هفته چهارم و پنجم رشد پسرفت میکند و برجستگی هیپوفارنکس به قسمت حلقی زبان تبدیل میشود. قسمت دهانی و حلقی زبان در نهایت به هم میپیوندند و یک اتصال V شکل به نام sulcus terminalis را تشکیل میدهند. در حالی که بافت همبند و منبع عروقی زبان عمدتاً از قوسهای حلقی قبلی منشأ میگیرد، ماهیچههای درونی و بیرونی مشتقات میوبلاست هستند که از «میوتومهای اکسیپیتال» (The occipital myotomes) منشأ میگیرند.
همچنین، زبان و کام سخت به طور همزمان رشد میکنند. این به قالب گیری کام در ساختار قوسی که در نهایت در طول زندگی پس از زایمان تبدیل میشود کمک میکند. بیشتر تغییرات مورفولوژیکی زبان در سه ماهه اول بارداری رخ میدهد. در سه ماهه دوم و همچنین در زندگی خارج رحمی، بقیه تغییرات مربوط به کشیدگی و تغییر موقعیت اندام است. هر دو قسمت پیشسولکال و پس سولکال زبان در بدو تولد در داخل حفره دهان قرار دارند. مهاجرت دمی یک سوم خلفی زبان تا سن 4 سالگی کامل نمیشود.
تشکیل جوانه های چشایی و پاپیلا
بافت درشت سطح پشتی زبان را میتوان به پاپیلاهای متعدد زبانی که در سطح آن یافت میشود نسبت داد. با نزدیک شدن به پایان هفته هشتم حاملگی، پاپیلاهای رشتهای و جامی شکل اولین پاپیلای از چهار گروه پاپیلا هستند که رشد میکنند. به دنبال آن پاپیلاهای قارچی شکل ظاهر میشوند. در هفته 10 تا 11 بارداری، پاپیلاهای رشتهای مانند نخ را میتوان در سطح پشتی زبان مشاهده کرد. هر نوع پاپیلا نقش خاصی در فیزیولوژی زبان دارد و به این ترتیب، بر اساس انتهای عصبی که نزدیکترین نقطه به آن ایجاد شده، عصببندی منحصر به فردی دارد.
رشد جوانههای چشایی با تشکیل آخرین پاپیلا در هفته یازدهم بارداری آغاز میشود. تشکیل آنها تحت تأثیر فیبرهای عصبی حسی خاص مهاجم و همچنین عوامل القایی از اپیتلیوم اطراف است. اگرچه اکثر این گیرندههای چشایی تخصصی در پشت زبان ایجاد میشوند، اما در کام سخت و نرم، پشت اپیگلوت، قوسهای پالاتوگلوسال و دیواره خلفی اوروفارنکس نیز ایجاد میشوند. رشد جوانه چشایی در حدود هفته سیزدهم بارداری به پایان میرسد.
شکل گیری اعصاب زبان
با توجه به این واقعیت که هر قوس حلقی دارای بسته عصبی عروقی خاص خود است، مشتقات این کیسهها نیز منبع عصبی خود را از این منابع میگیرند. بخش فک پایین عصب سه قلو (CN V3) حامل تکانههای حسی ناشی از مشتقات اولین قوس حلقی است. از آنجایی که این قوس باعث ایجاد توبرکلوم و تورمهای زبانی جانبی (که قسمت دهانی زبان را تشکیل میدهد) میشود، مخاط کل این ناحیه، تکانههای آوران را از طریق شاخه زبانی CN V3 ارسال میکند.
حتی اگر قوس دوم حلقی به ساختار قابل رویت روی سطح زبان کمک نمیکند، بخشی از منبع عصبی آن یعنی تمپانی چوردا شاخهای از عصب صورت (CN VII) سیگنالهای آوران خاصی را از جوانههای چشایی (به استثنای پاپیلای دریچهای) قسمت پیشسولکال زبان حمل میکند. پاپیلاهای دریچهای، همراه با مخاط قسمت پس سولکال زبان، محرکهای آوران را به عصب گلوفارنکس (CN IX) منتقل میکنند که عصب قوس سوم حلقی است. این عصب همچنین توسط عصب قوس چهارم حلقی، عصب واگ (CN X) تکمیل میشود که محرکهای حسی را از پایه زبان که جلوی اپیگلوت است حمل میکند.
به یاد داشته باشید که هم عضلات درونی و هم ماهیچههای بیرونی زبان از میوتومهای اکسیپیتال ناشی میشوند که از طریق شکمی برای پر کردن زبان در حال رشد مهاجرت کردهاند. در نتیجه، میوسیتهای مهاجر عصب هیپوگلوسال (CN XII) را به همراه خود گرفتند. بنابراین CN XII محرکهای وابران را برای تمام ماهیچههای زبان فراهم میکند. استثنای این قاعده پالاتوگلوسوس است که منبع حرکتی خود را از شبکه حلقی میگیرد.
نقش ها و فواید زبان انسان چیست؟
زبان تودهای از عضلات است که توسط غشای مخاطی پوشیده شده که برای حس چشایی مهم است. فراتر از نقش آشکارش در خوردن، دستکاری غذا به شکل بولوس که میتواند به طور ایمن با عمل بلع به گلو منتقل شود، همچنین نقش مهمی در گفتار دارد و حتی ممکن است بر تنفس به خصوص در خواب تأثیر بگذارد. در ادامه انواع نقشهای زبان را بررسی میکنیم.
نقش زبان در خوردن
در نظر بگیرید که چگونه زبان به فرد کمک میکند تا غذا بخورد و مایعات را ببلعد. بعد از اینکه دندانها با کمک ماهیچههای قدرتمند فک غذا را گاز زدند، این غذا باید قبل از بلعیدن به قطعات کوچکتر تقسیم شود. زبان به طور فعال غذا را در داخل دهان حرکت میدهد و آن را در معرض تخریب بیشتر توسط دندانها قرار میدهد. غذا با بزاق مخلوط شده و در نهایت تبدیل به بخش قابل کنترلی به نام بولوس میشود که معمولا قبل از بلعیده شدن به داخل حلق منتقل شده و از طریق مری وارد معده میشود. اپیتلیوم روی سطح فوقانی یا پشتی زبان کراتینه شده است در نتیجه، زبان میتواند در برابر کام سخت ساییده شود بدون اینکه خود آسیب ببیند یا تحریک شود. زبان همچنین ممکن است به پاکسازی دهان کمک کند و از تماس طولانی مدت غذا با دندانها جلوگیری کند.
مواد شیمیایی که سلولهای گیرنده چشایی را تحریک میکنند به عنوان مزه یا Tastant شناخته میشوند. هنگامی که یک مزه در بزاق حل شود، میتواند با غشای پلاسمایی موهای چشایی، که محل انتقال چشایی هستند، تماس پیدا کند. زبان به جوانههای چشایی زیادی در سطح پشتی خود مجهز است و هر جوانه چشایی مجهز به سلولهای گیرنده چشایی است که میتوانند طبقات خاصی از طعمها را حس کنند. انواع متمایز سلولهای گیرنده چشایی به ترتیب موادی را که شیرین، تلخ، شور، ترش، تند یا مزه اومامی (گوشت مانند) هستند، تشخیص میدهند. سلولهای گیرنده اومامی کمترین درک را دارند و بر این اساس بیشترین نوع مورد تحقیق توسط محققان هستند.
نقش زبان در سخن گفتن
زبان عامل اصلی گفتار نیز است. بدون موقعیت مناسب زبان نمیتوان کلمات را تشکیل داد و صحبت کرد. این بستگی به ماهیچههای درونی و بیرونی ذکر شده در بالا دارد که شکل و موقعیت زبان را تغییر میدهند. زبان به بیان مناسب صداها کمک میکند و اختلال در عملکرد زبان ممکن است منجر به اختلال جدی در گفتار شود.
نقش زبان در تنفس
اگر زبان خیلی عقب در گلو بنشیند، ممکن است بر تنفس تأثیر بگذارد. این احتمال بیشتر زمانی است که تنفس دهانی وجود داشته باشد. در تنفس طبیعی از طریق بینی، دهان بسته نگه داشته میشود و با به هم رسیدن دندانها، فک پایین در موقعیت رو به جلوتری قرار میگیرد. این باعث کاهش پتانسیل زبان برای انسداد راه هوایی میشود. در خواب، جابجایی زبان که با تنفس دهانی اتفاق میافتد ممکن است باعث مشکلاتی از جمله خروپف و آپنه انسدادی در خواب شود. افزایش وزن ممکن است اندازه زبان را افزایش دهد و این موضوع را تشدید کند.
سایر فواید زبان انسان
زبان چندین نقش مهم دیگر نیز دارد. ممکن است با یک رفلکس گگ از بدن محافظت کند و از مصرف مواد ناخوشایند و حتی سمی جلوگیری کند. اگر قسمت خلفی زبان لمس شود، ممکن است یک انقباض عضلانی قوی گلو وجود داشته باشد و آن را ببندد. علاوه بر این، زبان مسیری را برای جذب سریع داروها فراهم میکند. به طور خاص، نیتروگلیسیرین برای گشاد کردن رگهای خونی قلب در هنگام بروز درد شدید قفسه سینه استفاده میشود. با استفاده از قرص یا اسپری زیر زبانی، دارو به سرعت حل میشود و در کمتر از 1 دقیقه وارد رگها میشود.
بیماری های زبان انسان
تعدادی بیماری وجود دارد که ممکن است با زبان مرتبط باشد که اغلب بر توانایی بلع یا صحبت کردن به طور معمول تأثیر میگذارد. برخی از آنها از بدو تولد وجود دارند و برخی دیگر ممکن است در اثر عفونت یا قرار گرفتن در معرض مواد سرطانزا ایجاد شوند. شرایطی که ممکن است زبان را درگیر کنند شامل موارد زیر هستند:
- برفک (کاندیدیازیس): کاندیدا آلبیکنز (یک مخمر) روی سطح دهان و زبان رشد میکند. برفک دهان تقریباً در هر کسی ممکن است رخ دهد، اما بیشتر در افرادی که استروئید مصرف میکنند یا دارای سیستم ایمنی سرکوب شده، افراد بسیار جوان و مسن هستند، بروز میکند.
- سرطان دهان: یک توده رشد یافته یا زخم روی زبان ظاهر میشود و به طور پیوسته رشد میکند. سرطان دهان در افرادی که سیگار میکشند یا الکل زیاد مصرف میکنند شایعتر است.
- ماکروگلوسیا (زبان بزرگ): این را میتوان بر اساس علت به دستههای مختلفی تقسیم کرد. اینها شامل علل مادرزادی، التهابی، تروماتیک، سرطانی و متابولیک هستند. بیماری غده تیروئید، لنفانژیوم و ناهنجاریهای مادرزادی از جمله دلایل بزرگ شدن زبان هستند.
- زبان جغرافیایی: در این اختلال برجستگیها و لکههای رنگی روی سطح زبان مهاجرت میکنند و به طور دورهای ظاهر آن را تغییر میدهند. زبان جغرافیایی یک وضعیت بیضرر است.
- سوزش دهان/سندرم زبان سوزش: یک مشکل نسبتا شایع است که در آن زبان احساس میکند که سوزن سوزن یا سوخته میشود، یا مزهها و احساسات عجیبی در آن ایجاد میشود. سندرم سوزش دهان که ظاهرا بیضرر است ممکن است به دلیل یک مشکل خفیف عصبی ایجاد شود.
- گلوسیت آتروفیک (زبان طاس): زبان بافت ناهموار خود را از دست میدهد و صاف میشود. گاهی اوقات این به دلیل کمخونی یا کمبود ویتامین B است.
- آفت (زخم آفتی): زخمهای کوچک و دردناک به طور دورهای روی زبان یا دهان ظاهر میشوند. یک بیماری نسبتاً شایع، علت زخمهای آفتی ناشناخته است. آنها با تبخالهای ناشی از ویروسهای تبخال ارتباطی ندارند. آفت دهان مسری نیست.
- لکوپلاکی دهان: لکههای سفیدی روی زبان ظاهر میشود که نمیتوان آن را خراش داد. لکوپلاکیا ممکن است خوش خیم باشد یا به سرطان دهان تبدیل شود.
- زبان مودار: پاپیلاها میتوانند سطح زبان را بیش از حد رشد داده و ظاهری سفید یا سیاه به آن بدهند. خراش دادن پاپیلا این وضعیت بی ضرر را اصلاح میکند.
- هرپس استوماتیت: ویروس تبخال میتواند به طور غیرمعمولی باعث ایجاد زخمهای سرد روی زبان شود. تبخال ویروسی معمولاً تبخال روی لب است.
- لیکن پلانوس: یک بیماری بیضرر که میتواند پوست یا دهان را تحت تاثیر قرار دهد و علت آن ناشناخته است. با این حال، اعتقاد بر این است که ناشی از حمله سیستم ایمنی بدن به پوست و پوشش دهان است.
نحوه مراقبت از زبان چگونه است؟
سطح زبان شما ناهموار است و اگر تمیز نشود باکتریهایی را در خود جای میدهد که باعث بوی بد دهان و التهاب میشود. زبان شما بیش از 300 گونه از باکتریها را در خود جای داده است که به طور مداوم تخمیر میشوند و باعث ایجاد یک پوشش یا لایه نازکی میشوند که سطح زبان را میپوشاند. غذاها و نوشیدنیهایی که به عنوان عاملی برای تغییر رنگ دندانها شناخته میشوند، رنگ پوشش زبان را نیز تغییر میدهند تا زمانی که روی زبان تمیز شود. زبان شور یا پاک کننده زبان نسبت به استفاده از مسواک برای تمیز کردن زبان بهتر است. برخلاف دندانها که دارای سطوح صاف هستند، سطح زبان ناهموار است و به وسیلهای نیاز دارد که دارای یک لبه موج دار برای رسیدن به قاعده شکافهای زبان و کارآمد باشد. ثابت شده است که استفاده از اسکرابر زبان برای تمیز کردن زبان به جلوگیری از حملات قلبی، ذاتالریه، دیابت و مرگهای زودرس کمک میکند.
چگونه زبان خود را بشوییم؟
زبان خود را بیرون آورده و دراز کنید. دراز کردن زبان به شما این امکان را میدهد که به همان اندازه زبان خود را تمیز کنید. به آرامی زبان خود را از پشت به جلو با استفاده از ضربات کوتاه مانند استفاده از چنگک و چنگ زدن خراش دهید یا مسواک بزنید. دهان خود را به مدت 30 ثانیه با دهانشویه بدون الکل بشویید تا بقایای باقی مانده در گردش را از بین ببرید.