تغییر چیست؟ از تغییر نترس | راه های غلبه بر ترس از تغییر در زندگی
ما از تغییر میترسیم چون نمیتوانیم نتیجهاش را پیشبینی کنیم و عدم امکان پیشبینی نتیجه باعث میشود همواره بخواهیم در یک وضعیت ساکن و بدون دگرگونی باقی بمانیم. همانطور که لائو تسو میگوید: «اگر مسیرخود را تغییر ندهید ممکن است راه و مقصدتان به پایان برسد».
پیرمردی که به طور تصادفی در رودخانهای سقوط کرده بود به یک آبشار بلند نزدیک میشد. همه کسانی که این صحنه را میدیدند برای زندگی پیرمرد بیمناک بودند. او به صورت معجزهآسایی از سقوط آبشار جان سالم به در برد و از آب خارج شد. حاضرین از او پرسیدند: چطور توانستید زنده بمانید؟
پیرمرد پاسخ داد: «من خودم را با آب سازگار کردم». او خودش را به آب سپرد و در چرخش امواجش فرو رفت و با هر چرخش جدید بیرون آمد و اینطور زنده ماند. مقاومت در برابر تغییر نتیجه را به نفع ما برنمیگرداند. پیرمرد زنده ماند چون نمیدانست باید چکار کند. به همین خاطر به جای مبارزه با جریان آب خودش را در آن رها کرد.
میدانستید که مغز پیامدهای منفی قابل پیشبینی را به نتایج نامشخص ترجیح میدهد؟
شما نمیتوانید عدم اطمینان را کنترل کنید. نگرانی فقط شرایط را بدتر میکند. با این حال درک آنچه در ذهن شما (یا دیگران میگذرد) میتواند درد را کاهش دهد. این راهکار برای مواقعی که چیزهای غیرمنتظره به سراغتان میآیند، شانس موفقیت شما را افزایش میدهد.
راهبری تغییرات واکنشی از روی همدلی است. این امر به درک عمیقی از احساسات و ترسهای موجود نیاز دارد و باعث میشود وقتی در جریان شدید آب و مسیر آبشار زندگیتان قرار گرفتید، به جای مقابله با عدم اطمینان به سادگی مانند پیرمرد داستان متوقف شوید.
چرا از تغییر در زندگی میترسیم؟
برتراند راسل: «خرافات منبع اصلی ترس و ظلم است. زمانی که ترس مغلوب شود خرد شکوفا خواهد شد.»
اگر خودتان را یک جستجوگر بدانید، تغییر، نیروی محرک شما است. زمانی که خودتان را به چالش میکشید و میخواهید از منطقه امن خود خارج شوید در حقیقت با پارادوکس تغییر مواجه میشود. تغییر، نامشخص و همراه با ریسک است؛ حتی برای کسانی که آن را پذیرفتهاند.
برای مقابله با ترس از ناشناختهها باید بدانید که چرا مردم به هر قیمتی به دنبال یقین هستند. تحقیقات نشان میدهد که افراد ترجیح میدهند تصویر واضح و بدون شک و تردیدی از نتایج اتفاقات داشته باشند.
در همین راستا آزمایشی انجام شده که برای درک رابطه بین عدم اطمینان و استرس، پاسخ قانع کنندهای ارائه میکند. وقتی میترسیم که در معرض خطر باشیم، مکانیسم دفاعی بدنمان ما را به سمت انجام کاری (یا یک عمل) سوق میدهد. اغلب دوپامین را فقط به اعتیاد ربط میدهند اما نقش آن تنها به پاداش دادن محدود نمیشود. بلکه ما را ترغیب میکند تا از پیامدهای نامطلوب هم فرار کنیم.
به ذهنتان یاد دهید تا بیشتر از ماهیت احساسات خود آگاه شود. همدلی هم کمک میکند تا احساسات خودتان و دیگران را بهتر درک کنید. یاد بگیرید که قبل از بروز واکنش، مکث کنید. آیا پاسخ منفی شما آگاهانه است یا فقط از عدم اطمینان فرار میکنید؟
در ادامه هفت عامل و ترسی را معرفی خواهیم کرد و مورد بررسی قرار خواهیم داد که باعث میشوند افراد از تغییر در زندگی بترسند.
۱. ترس از عدم اطمینان
دیوید مک رانی، نویسنده کتاب «شما چندان باهوش نیستید»، میگوید: انگار سیمکشیهای مغزمان طوری طراحی شدند که میخواهند چیزهای ناشناخته را حل کنند. «زمانی که مغز با عدم اطمینان مواجه میشود، یقین را ایجاد میکند». چون در حال حاضر از نظر عاطفی نیاز دارید با این تنش مقابله کنید. پس مغز شما سادهترین، سریعترین و کمدردترین گزینه موجود را انتخاب میکند. بنابراین شما بهترین گزینه را انتخاب نمیکنید، بلکه تنها در منطقه امن خودتان باقی میمانید.
پیشبینی میتواند صدمات بیشتری نسبت به خود تغییر ایجاد کند. برای مواجهه با تغییر باید قلبتان را به روی ناشناختهها باز کنید و آنها را در آغوش بگیرید. بیاموزید به جای مبارزه با واقعیت، آن را بپذیرید.
۲. ترس از شکست
هیچکس نمیخواهد شکست بخورد به خصوص در جوامعی که موفقیت مبنای احترام است. با این حال اشتباه کردن بخشی ضروری از مسیر آزمایش و یادگیری است. ترسها به جای اینکه به رشدتان کمک کنند، شما را گیر میاندازند.
اسکار وایلد معتقد است که، تجربه اسمی است که به اشتباهاتمان میدهیم.
هر چه ترستان از شکست بیشتر باشد احتمالا اشتباهات بزرگتری مرتکب میشوید. اشتباهات بخشی از ماهیت انسانی ما هستند. آسیبپذیر بودن خودتان را بپذیرید. اشتباه کردن نشان میدهد که شما یک انسان هستید. اشتباهات را به چشم تجارب یادگیری ببینید. به جای اینکه در برابرش مقاومت کنید، از خودتان بپرسید: «درس جدید چیست؟»
۳. ترس از تمسخر
همه ما دوست داریم که در برابر دیگران خوب به نظر برسیم به همین خاطر گاهی به چهرهمان ماسک میزنیم، تا مورد تقدیر و پذیرش سایر افراد قرار بگیریم. این رویکرد غیرواقعی است و باعث میشود تا اعتماد به نفستان را از دست بدهید. زمانی که دیگر به نظرات دیگران اهمیت ندهید، در حقیقت آزاد میشوید.
کلمه ترس (Fear) مخفف عبارت شاهد دروغین برای ظاهری واقعی (False Evidence Appearing Real) است. چه کسی گفته اگر دیگر ریسک نکنید، مردم هم به شما نمیخندند؟ شما میخواهید فرصتتان را از دست بدهید آن هم فقط به خاطر چیزی که ممکن است دیگران در موردتان فکر کنند؟ غیرممکن است بتوانید روی کاری که برای اولین بار انجامش میدهید تسلط داشته باشید. به همین خاطر داشتن احساسی ناخوشایند بخش ضروری از سفر یادگیری و تغییر را تشکیل میدهد.
4. ترس از دست دادن کنترل
سیمکشیهای مغزمان طوری تنظیم شدهاند که جوابها را پیدا کنند، حتی زمانی که درباره آنچه اتفاق افتاده هیچ سرنخی نداریم. به همین خاطر است که به سختی، جریان قوی زندگی را رها میکنیم و تا رسیدن به آزادی در رنج و عذاب هستیم. ما از تغییر میترسیم چون احساس میکنیم کنترل امور را از دست میدهیم و به جای اینکه خودمان زندگی را هدایت کنیم به یک بازیگر فرعی یا تماشاچی تبدیل میشویم.
دن گیلبرت (محقق) میگوید: «ما با اشتیاق به کنترل، وارد جهان میشویم و با همین رویکرد هم دنیا را ترک میکنیم. تحقیقات نشان میدهند که اگر ما در فاصله این ورود و خروج کنترل چیزها را از دست بدهیم. ناامید، درمانده و افسرده میشویم».
زندگی همیشه از کنترل شما خارج است. حتی زمانی که ساکت و آرام ایستادهاید و منتظرید تا نتیجه چیزی آشکار شود، هنوز در پس ذهنتان با خودتان میگویید: «شاید...».
5. ترس از بیکفایتی
چند بار به خودتان گفتید که به اندازه کافی در کاری خوب نیستید؟
همه ما در مقطعی از زندگی این احساس را تجربه کردیم، چون بیش از اندازه کمالگرا هستیم. شاید هم خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم. یک ضرب المثل انگلیسی میگوید: «چمن همیشه در سمتی که باران بیشتری خورده، سبزتر است». وقتی در سوالات ناشناخته خودتان را محکوم میکنید و میپرسید: آیا میتوانم این چالش را پشت سر بگذارم؟ اگر مردد باشید به احتمال زیاد شکست میخورید.
برای پذیرش تغییر نیاز به جهش دارید. شک و تردید باعث شفافیت میشود اما سعی نکنید وقایع را پیشبینی کنید. با دل و جرأت باشید و به خودتان اعتماد کنید. ماریان ویلیامسون مینوسد: «عمیق ترین ترس ما از بیکفایتی نیست. بلکه به خاطر قدرت بیش از اندازهمان است. این نور است که ما را میترساند نه تاریکیهای درونمان.»
6. ترس از کار اضافی
همه ما یک نسخه ایدهآل از زندگی داریم. ما معتقدیم که کارها باید آسان باشند و قرار نیست رنج ببریم. اما رنج به صورت ذاتی بخشی از فرآیند انسان بودن است. درد و شادی دو روی سکه زندگی هستند و از لحظه تولد همراهیمان میکنند. بنابراین تجربه زندگی نیاز به سخت کوشی زیادی دارد.
وقتی نمیدانید قرار است چه اتفاقی بیافتد افسار امور را به دست مغز تنبلتان میدهید. مارگارت کینگ میگوید: «عدم اطمینان یکی از محرکهای انگیزشی است که به هر طریقی از آن دوری میکنیم. به همین خاطر اگر از چیزی مطمئن نباشیم کلا کاری انجام نمیدهیم.»
مطمئنا تغییر نیاز به کار اضافی از لحاظ روحی دارد. اما بعضی اوقات متوقف کردن مقاومتمان به تلاش بیشتری نیاز دارد. همانطور که در مثال ابتدایی متن برای پیرمرد اتفاق افتاد. باید اجازه دهید طبیعت راهنمای فعلیتان باشد و دست از مبارزه بکشید. رهاکردن کنترل برای سازگاری با حوادث نامشخص امری حیاتی و مهم است.
7. ترس از خوشحال شدن
همه ما میخواهیم شاد باشیم اما از خوشحال شدن میترسیم. به همین دلیل به طور ناخودآگاه خودمان را تحریم میکنیم. همانطور که گفتیم، ترس از خوشبختی و کامیابی یک ریشه فرهنگی دارد. بعضی اوقات بخاطر عالی بودن خود احساس گناه میکنیم. بنابراین به جای جستجوی برای پیشرفت به یکنواختیهای معمول عادت میکنیم.
یک ضرب المثل ژاپنی میگوید: «ترس به اندازهای عمیق است که ذهنتان اجازه میدهد»؛ خوشبختی و کامیابی فقط بازتاب چیزهایی که داریم یا تجربیات شخصیمان نیست بلکه یک حالت ذهنی است. درک این موضع باعث میشود تا مواجهه با تغییر برایتان راحتتر شود. میتوانید به خاطر چیزهایی که نمیدانید مقاومت کنید یا از سفرتان (مسیر تغییرات) لذت ببرید، انتخاب با شماست.
چگونه بر ترس از تغییر غلبه کنیم؟
در زندگی هیچ یقین یا تضمینی وجود ندارد. اما اگر تنها یک چیز برای همه ثابت باشد، این است که همه چیز تغییر میکنند. تمامی چیزهای پیرامون ما مثل آدمها، احساسات یا مکانها به طور مداوم در حال تغییر و دگرگونی هستند. این امر کاملا طبیعی است با این حال تغییر میتواند ترسناک باشد و گاهی ما همه کاری میکنیم تا از آن و ورودش به زندگیمان جلوگیری کنیم. چون در مواجه با آن نمیدانیم چه باید کرد. ناگهان خودمان را دریک موقعیت ناآشنا میبینیم که از قبل برای آن برنامهریزی نکردیم.
گاهی اوقات هم احساس میکنیم که یک یا چند بخش از زندگیمان نیاز به تغییر دارد ولی نمیدانیم از کجا تغییر را شروع کنیم. اگر میخواهید در زندگی بهترین چیزها برایتان رخ دهد، باید تغییر را به عنوان بخشی طبیعی از تکامل خود بپذیرید و برای آن اماده شوید. در ادامه 7 مرحله برای مواجه با تغییر و غلبه بر ترس ناشی از آن را معرفی میکنیم.
سلام خیلی ممنون از مقاله عالی اما یک نکته اون هم اینکه خب دارن هاردی که عکس این مطلب رو میگه. میگه روال هایی رو همیشه دنبال کن. واقعاً اینجوری دچار سردرگمی میشیم.