انواع مدار الکتریکی چیست؟ – به زبان ساده

۳۰۷۶ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۳
زمان مطالعه: ۱۶ دقیقه
دانلود PDF مقاله
انواع مدار الکتریکی چیست؟ – به زبان سادهانواع مدار الکتریکی چیست؟ – به زبان ساده

مدار الکتریکی، مجموعه‌ای از اجزای الکتریکی است که برای ذخیره، انتقال و تبدیل انرژی الکتریکی به کار می‌رود. انواع مدار الکتریکی چیست شامل دسته‌بند‌ی‌های متفاوتی می‌شود که در این مقاله مورد بحث قرار خواهد گرفت اما از میان آن‌ٰها که بیشتر در کتاب‌های درسی صحبت می‌شود مدارهای متوالی و موازی هستند. یک مدار الکترونیکی از اجزای الکترونیکی مجزا مانند مقاومت‌ها، ترانزیستورها، خازن‌ها، سلف‌ها و دیودها تشکیل شده است که توسط سیم‌های رسانا یا مسیرهایی که جریان الکتریکی می‌تواند از آن‌ها عبور کند، به هم متصل می‌شوند و در ادامه این مقاله به توضیح مختصر در مورد هر یک از این مدارها می‌پردازیم.

فهرست مطالب این نوشته
997696

مدارهای الکتریکی به سبب کاربردهای متفاوت‌شان انواع مختلفی دارند و به شیوه‌های مختلف می‌توان آن‌ها را دسته‌بندی کرد. به عنوان مثال جریان برقی که در منازل استفاده می‌شود از نوع متناوب است و جهت جریان به طور مداوم در حال تغییر است؛ بنابراین باید مدار در این وضعیت از نوع موازی باشد، در حالی که در مدار متوالی، جریان از تمام اجزا عبور می‌کند و از این رو مدارهای متوالی برای منازل استفاده نمی‌شوند، لذا برای هر یک از موارد از مدار مخصوص به خود استفاده می کنیم که در ادامه توضیح داده خواهد شد.

تصویری نزدیک از دست‌های مرد در حال نشان دادن تکنیک‌های مختلف لحیم‌کاری، با برجسته کردن جزئیاتی مانند هویه، سیم لحیم و دقت در کار.

دسته‌بندی انواع مدار الکتریکی چیست

دسته‌بندی انواع مدارهای الکتریکی در زیر فهرست شده است که در ادامه این مطلب به معرفی هر یک از آنان خواهیم پرداخت.

  1. متوالی، موازی، ترکیبی و ستاره - مثلث
  2. خطی و غیرخطی
  3. یک طرفه و دو طرفه
  4. مرتبه اول و مرتبه دوم
  5. آنالوگ و دیجیتال
  6. مدار باز، بسته و اتصال کوتاه
  7. متناوب (AC) و مستقیم (DC)
  8. طبقه‌بندی براساس اجزا

۱. مدار متوالی، موازی، ترکیبی و ستاره - مثلث

در این بخش به توضیح انواع مدارهای متوالی، موازی، ترکیبی و ستاره - مثلث پرداخته می‌شود و مثال‌های نیز بیان می‌کنیم.

مدار متوالی

یک مدار متوالی یا «سری» (Series) به شکلی است که اجزای آن پشت سر یکدیگر قرار گرفته و به پایانه مثبت و منفی باتری متصل هستند. در یک مدار متوالی، تنها یک مسیر برای عبور جریان وجود دارد و در نتیجه جریان یکسان از تمام اجزا مدار عبور می‌کند. به عبارت دیگر جریان عبوری از همه عناصر یکسان خواهد بود ولی ولتاژ بین آن‌ها تقسیم می‌شود. به شکل زیر توجه کنید:

مدار متوالی که دو لامپ به صورت متوالی به یکدیگر متصل شده‌اند.

اگر در مدار مقاومت وجود داشته باشد، با به کار بردن قانون اهم می‌توان مقاومت کل (معادل) را محاسبه کرد.

Rtotal=iRiR_{total}=\sum_i R_i

بنابراین مقاومت کل در یک مدار متوالی برابر جمع جبری هر یک از مقاومت‌ها است.

ظرفیت خازن کل (معادل) مطابق فرمول زیر محاسبه می‌شود:

1Ctotal=i1Ci\frac{1}{C_{total}}=\sum_i \frac{1}{C_{i}}

مثال اول برای مدار متوالی

در مثال ساده زیر منبع تغذیه مستقیم ۵ ولت است می‌خواهیم جریان را در مقاومت شکل زیر حساب کنیم.

مدار ساده با مقاومت و منبع تغذیه

با استفاده از قانون اهم می‌توانیم معادله زیر را بنویسیم:

V=I×RV=I\times R

I=VR=54=1.25mAI=\frac{V}{R}=\frac{5}{4}=1.25mA

مدار موازی

یکی دیگر از انواع مدارهای الکتریکی، مدار موازی (Parallel) است. در این نوع مدارها، اجزا الکترونیکی همان‌طور که از نام این نوع اتصال پیداست، به صورت موازی بسته می‌شوند و انشعاب‌های زیادی در این نوع مدار وجود دارد. (در تمام مدارهای موازی حداقل دو انشعاب مشاهده می شود).

به عبارت دیگر ولتاژ عبوری از میان عناصر یکسان است ولی جریان بین آن‌ها تقسیم می‌شود. به شکل زیر توجه کنید:

مدار موازی که دو لامپ به صورت موازی همراه با یک منبع تغذیه به یکدیگر متصل شده‌اند.

بنابراین جریان منبع تغذیه برابر با جمع جریان گذرنده از تک‌تک مولفه‌های موجود در مدار خواهد بود. محاسبه مقاومت کل و ظرفیت کل خازن هم برعکس مدار متوالی است.

مقاومت کل (معادل) در مدار موازی به شکل زیر است:

1Rtotal=i1Ri\frac{1}{R_{total}}=\sum_i \frac{1}{R_{i}}

و ظرفیت خازن کل (معادل) در مدار موازی:

Ctotal=iCiC_{total}=\sum_i C_i

مثال اول برای مدار موازی

در مثال ساده زیر یک منبع تغذیه مستقیم با ۵ ولت است و می‌خواهیم جریان کل را در مدار شکل زیر حساب کنیم.

مثال برای مدار موازی با دو مقاومت

برای حل این مثال ابتدا باید مقاومت معادل را حساب کرد.

1Rtotal=(1R1+1R2)=14+15=920\frac{1}{R_{total}}=\sum (\frac{1}{R_{1}}+\frac{1}{R_{2}})=\frac{1}{4}+\frac{1}{5}=\frac{9}{20}

در نتیجه مقاومت کل برابر است با:

Rtotal=2.22kΩ{R_{total}}=2.22 k\Omega

اکنون می‌توانیم با استفاده از قانون اهم جریان کل را حساب کنیم.

V=I×RV=I\times R

I=VR=52.22=2.25mAI=\frac{V}{R}=\frac{5}{2.22}=2.25mA

مدار ترکیبی

در بسیاری از مدارهای الکتریکی، برخی اجزا در مدار به صورت متوالی و برخی دیگر به صورت موازی به یکدیگر متصل شده‌اند که به اصطلاح مدار ترکیبی (Compound) گفته می‌شود. در تحلیل این نوع از مدارهای پیچیده باید مدار را به قسمت‌های ساده‌تر یعنی متوالی و موازی تبدیل کرد تا بتوان محاسبات مربوطه را انجام داد.

مدار الکتریکی ترکیبی با چهار مقاومت
مقاومت ۳ و ۴ به صورت موازی و مقاومت ۱ و ۲ یه صورت متوالی در مدار هستند.

مثال اول برای مدار ترکیبی

در مدار شکل زیر که ترکیب مقاومت متوالی و موازی است به منبع تغذیه مستقیم ۵ ولت متصل است، می‌خواهیم جریان کل مدار را حساب کنیم.

مثال برای مدار ترکیبی با سه مقاومت

برای حل این مثال ابتدا مقاومت معادل برای مقاومت‌های ۴و ۵ اهمی را به صورت موازی بدست می‌آوریم و سپس حاصل را با مقاومت ۳ اهمی به صورت معادل می‌گیریم.

1Rtotal=(1R1+1R2)=14+15=920\frac{1}{R_{total}}=\sum (\frac{1}{R_{1}}+\frac{1}{R_{2}})=\frac{1}{4}+\frac{1}{5}=\frac{9}{20}

R1=2.22kΩ{R_{1}}=2.22 k\Omega

Rtotal=2.22+3=5.22kΩR_{total}=2.22+3=5.22k\Omega

اکنون می‌توانیم با استفاده از قانون اهم جریان کل را حساب کنیم.

V=I×RV=I\times R

I=VR=55.22=0.95mAI=\frac{V}{R}=\frac{5}{5.22}=0.95mA

مدار ستاره و مثلث

مدار ستاره و مثلث و ترکیب آن یعنی «ستاره و مثلث استارتر» (Star - Delta Starter) یک مدار کنترل الکتریکی است که برای راه‌اندازی و کنترل سرعت موتورهای القایی سه فاز استفاده می‌شود. این استارتر به طور گسترده‌ای در صنایع مختلف مثل موتورهای با توان بالا استفاده می‌شود. مدار ستاره - مثلث با اتصال اولیه سیم پیچ‌های موتور به صورت ستاره و سپس تغییر آن به مثلث کار می‌کند. این تغییر اتصال باعث کاهش جریان راه‌اندازی موتور می‌شود که به جلوگیری از آسیب به موتور و خطوط برق کمک می‌کند. در تصویر زیر، تصاوت بین مدارهای ستاره (ستاره‌ای) و مثلث (مثلثی) نشان داده شده است.

دو مدار که نمایانگر مدارهای ستاره و مثلث یا دلتا هستند.

مثال اول مدار ستاره - مثلث

با توجه به شکل زیر مقاومت بین نقاط P و Q را محاسبه کنید.

مثال مدار ستاره مثلث که هفت مقاومت در مدار دارد.

در مدار شکل فوق، بین نقاط A، B و C یک اتصال دلتا با سه مقاومت 66Ω، 66Ω و 1818Ω موجود است که آن‌ها را با معادلات زیر به اتصال ستاره تبدیل می‌کنیم.

RA=RAB×RACRABR_A = \frac{ R_{AB} \times R_{AC}}{\sum R_{AB}}

RA=6×1830=3.6ΩR_A =\frac{6\times18}{30}= 3.6\Omega

RB=6×630=1.2ΩR_B =\frac{6\times6}{30}= 1.2\Omega

RC=6×1830=3.6ΩR_C =\frac{6\times18}{30}= 3.6\Omega

سه دسته مقاومت‌های متوالی می‌توان در شکل مشاهد کرد یعنی دسته اول در سمت چپ 55Ω و 3.63.6Ω و 1.21.2Ω و 66Ω و دسته دوم در سمت راست 3.63.6Ω و 1818Ω و 66Ω به ترتیب متوالی هستند.

مثال سه تا از مقاومت ها را به شکل ستاره تبدیل کردیم

اکنون مقاومت‌های 7.27.2Ω و 27.627.6Ω موازی هستند و مقاومت معادل این دو با مقاومت 8.68.6Ω متوالی است. بنابراین مقاومت معادل بین نقاط P و Q به شکل زیر خواهد شد:

RPQ=8.6+7.2×27.67.2+27.6=8.6+5.71=14.31ΩR_{PQ} = 8.6 + \frac{7.2 \times 27.6}{7.2 + 27.6} = 8.6 + 5.71 = \mathbf{14.31 \, \Omega}

مثال مدار ستاره مثلث که در نهایت ساده شده و سه مقاومت دارد.

مثال دوم مدار ستاره - مثلث

در مدار شکل زیر مقاومت معادل بین دو نقطه A و B را محاسبه کنید.

مثال دوم برای مدار ستاره مثلث که هشت مقاومت دارد.

پاسخ:

ابتدا در مثلث سمت چپ و راست دلتا را به ستاره تبدیل می‌کنیم.

در مثلث سمت چپ:

RA=4×620=1.2ΩR_A = \frac{4 \times 6}{20} = \mathbf{1.2 \, \Omega}

RB=4×1020=2ΩR_B = \frac{4 \times 10}{20} = \mathbf{2 \, \Omega}

RC=6×1020=3ΩR_C = \frac{6 \times 10}{20} = \mathbf{3 \, \Omega}

و در مثلث سمت راست:

RA=10×1545=3.33ΩR_A = \frac{10 \times 15}{45} = \mathbf{3.33 \, \Omega}

RB=10×2045=4.44ΩR_B = \frac{10 \times 20}{45} = \mathbf{4.44 \, \Omega}

RC=20×1545=6.67ΩR_C = \frac{20 \times 15}{45} = \mathbf{6.67 \, \Omega}

مثال دوم سه مقاومت از دو طرف را به شکل ستاره ساده کردیم.

اکنون سه مقاومت در اضلاع بالای شش ضلعی و سه مقاومت پایین شش ضلعی را به صورت متوالی جمع می‌کنیم تا مدار به صورت شکل زیر تبدیل شود:

مثال دوم مدار ساده شده و در نهایت چهار مقاومت دارد.

RAB=1.2Ω+12.44×18.66712.44+18.667+3.3Ω=1.2Ω+232.21712.44Ω+31.187Ω+3.3Ω=1.2Ω+7.446Ω+3.3Ω=11.94ΩR_{AB} = 1.2 \Omega + \frac{12.44 \times 18.667}{12.44 + 18.667}+3.3\Omega = 1.2\Omega + \frac{232.217}{12.44\Omega+31.187\Omega} +3.3\Omega= 1.2\Omega + 7.446\Omega + 3.3\Omega = \mathbf{11.94\Omega}

۲. مدارهای خطی و غیرخطی

تا اینجا با مدارهای متوالی، موازی و ترکیبی از انواع مدار الکتریکی چیست آشنا شدید در این بخش به توضیح انواع مدارهای خطی و غیرخطی پرداخته می‌شود و مثال‌های نیز بیان می‌کنیم.

مدار خطی

یکی از انواع مدارهای الکتریکی است که پارامترهای مقاومت، خازن، القاگر (سلف)، شکل موج و فرکانس و غیره در آن ثابت‌ هستند. به این معنی که پارامترهای ذکر شده با تغییر ولتاژ و جریان تغییر نمی‌کنند. اگر مداری فقط از این عناصر خطی تشکیل شده باشد، مدار به عنوان مدار خطی شناخته می شود.

مدار خطی شامل یک القاگر و یک مقاومت و منبع جریان متناوب
مدار خطی و نمودار رابطه ولتاژ و جریان

تقویت‌کننده، متمایز کننده و فیلترهای الکترونیکی خطی از نمونه‌های مدارهای خطی هستند.

مثال اول برای مدار حطی

شکل زیر را در نظر بگیرید. با توجه به مقادیر زیر می‌خواهیم زمان رسیدن جریان به ۱٫۵ آمپر با بسته شدن کلید را حساب کنیم.

V=10(volt)V=10 (volt)

R=5(ohm)R=5 (ohm)

L=20(Henrie)L=20 (Henrie)

مثال برای مدارخطی که یک کلید و مقاومت و القاگر دارد.

پاسخ:

برای حل این سوال از فرمول جریان در مدارهای شامل مقاومت و القاگر استفاده می‌کنیم.

i=VR(1e(RLt))\displaystyle{ i = \frac{V}{R}(1 - e^{(-\frac{R}{L}t)}) }

1iRV=e(RLt)\displaystyle{ 1 - \frac{iR}{V} = e^{(-\frac{R}{L}t)} }

ln(1iRV)=RLt\displaystyle{ \ln(1 - \frac{iR}{V}) = -\frac{R}{L}t }

LR×ln(1iRV)=t\displaystyle{ -\frac{L}{R} \times \ln(1 - \frac{iR}{V}) = t }

در نتیجه زمان t=5.5s\displaystyle{ t = 5.5 s } خواهد بود.

مدار غیرخطی

برعکس مدار خطی، مدارهای غیرخطی حساسیت زیادی نسبت به نوسانات جریان و ولتاژ دارند و پارامترهای مقاومت، خازن، شکل موج و فرکانس در آن‌ها ثابت نیستند. دیودها و ترانزیستورها دو عنصر اصلی مدارهای غیرخطی هستند. از نمونه‌های دیگر می‌توان به سلف‌ها و ترانسفورماتور با هسته آهنی اشاره کرد. اگر مدار حداقل از یک عنصر غیرخطی تشکیل شده باشد، به آن مدار غیرخطی می‌گویند.

مدار غیرخطی شامل یک دیود و یک مقاومت و یک منبع متناوب
مدار غیرخطی و نمودار رابطه ولتاژ و جریان

مثال اول برای مدار غیرخطی

به شکل زیر توجه کنید. در این مدار R2=2kΩR_{2}=2kΩ، R1=1kΩR_{1}=1kΩ و اختلاف پتانسیل منبع تغذیه ۹ ولت و دو دیود سیلیکونی داریم. با توجه به مقادیر داده شده شدت جریان در مدار را محاسبه کنید.

مثال برای مدارهای غیرخطی که دو دیود و مقاومت و منبع تغذیه دارد.

مطابق با قوانین KVL، چون این یک مدار تک‌حلقه است اختلاف پتانسیل باید با جمع افت ولتاژ مقاومت‌ها و دیودها برابر باشد. هر دو دیودها در بایاس مستقیم قرار دارند (جریان متعارف وارد آند می‌شود). چون هر دو دیود از جنس سیلیکون هستند در نتیجه Vknee1=Vknee2=0.7VV_{knee1}=V_{knee2}=0.7V.

I=EVknee1Vknee2R1+R2I = \frac{ E−V_{knee1} − V_{knee2}}{R_1+R_2} \nonumber

I=9V0.7V0.7V1kΩ+2kΩI = \frac{ 9V−0.7V−0.7V}{1k \Omega +2 k\Omega} \nonumber

I=2.533mAI = 2.533mA \nonumber

توجه کنید که اگر هر کدام از دیودها برعکس بسته شود دیگر جریانی در مدار نخواهد بود.

۳. مدار یک طرفه و دو طرفه

تاکنون با مدارهای خطی و غیرخطی از انواع مدار الکتریکی چیست آشنا شدید در این بخش به توضیح انواع مدارهای یک‌طرفه و دوطرفه پرداخته می‌شود و مثال‌های نیز ارائه می‌کنیم.

مدار یک طرفه

برای درک مدارهای یک‌طرفه (Half-Wave Rectification)، خیابان‌های یک‌طرفه را به یاد بیاورید که در آن‌ها مهم‌ترین عامل، جهت حرکت است. در مدارهای یک‌‌طرفه جریان فقط در یک جهت اجازه عبور دارد که این کار توسط یکسوکننده‌های دیودی انجام می‌شود. دیود به عنوان یکسوکننده نمونه کلاسیک مدار یک‌طرفه است که در آن فقط سیکل مثبت سیگنال AC را اصلاح می‌کند تا جریان DC تولید کند اما سیکل منفی را اصلاح نمی‌کند. شکل امواج ولتاژ خروجی در مدار یک طرفه دارای بی‌نظمی زیادی است که با استفاده از خازن می‌توان آن‌ها را فیلتر کرد و کاهش داد.

مدار یک طرفه که جریان متناوب را به جریان مستقیم تبدیل می‌کند و شامل یک دیود است

مثال اول مدار یک طرفه

یک منبع جریان متناوب با ولتاژ ۲۳۰ ولت از طریق یک ترانسفورماتور که نسبت سیم‌پیچ آن 10:1 است به یک مدار یک طرفه متصل شده است. با توجه به شکل می‌خواهیم مقادیر زیر را حساب کنیم.

  • الف. ولتاژ خروجی منبع مستقیم.
  • ب. اوج ولتاژ معکوس. فرض کنید که دیود ایده‌آل هست.
مثال برای مدار یک طرفه که یک ترانسفورماتور و یک دیود و یک مقاومت دارد.

پاسخ:

نسبت سیم‌پیچ اولیه ترانسفورماتور به سیم‌پیچ ثانویه آن به شکل زیر است:

N1N2=10\frac{N_{1}}{N_{2}}=10

ولتاژ موثر (ًR.M.S) = 230V

بیشینه ولتاژ اصلی:

325.3V=2×230=Vpm325.3V=\sqrt{2}\times230=V_{pm}

بیشینه ولتاژ مدار ثانویه:

Vsm=Vpm×N1N2=325.3×110=32.53VV_{sm}=V_{pm}\times\frac{N_{1}}{N_{2}}=325.3\times\frac{1}{10}=32.53V

بنابراین برای قسمت (الف) خواهیم داشت:

Idc=ImπI_{dc}=\frac{I_{m}}{\pi}

Vdc=Imπ×RL=Vsmπ=32.53π=10.36VV_{dc}=\frac{I_{m}}{\pi}\times R_{L}=\frac{V_{sm}}{\pi}=\frac{32.53}{\pi}=10.36V

در پاسخ به قسمت (ب)، در سیکل منفی منبع جریان متناوب چون دیود در بایاس معکوس قرار دارد در نتیجه هیچ جریانی عبور نمی‌کند بنابراین اوج ولتاژ معکوس در دیود برابر 32.53V است.

مثال دوم مدار یک طرفه

یک دیود کریستالی با مقاومت rf=20Ωr_{f}=20Ω داریم که برای یک‌سوکننده استفاده می‌شود. اگر یک منبع متناوب با ولتاژ v=50sinωtv=50\sin \omega t و یک مقاومت RL=800ΩR_{L}=800Ω در این مدار استفاده شده باشد، مطلوب است:

  • الف: محاسبه مقادیر IDCI_{DC}، ImI_{m} و IrmsI_{rms}
  • ب: توان ورودی منبع متناوب (AC) و توان خروجی مستقیم (DC)
  • ج: ولتاژ حروجی DC
  • د: بازدهی یک‌سوکننده

پاسخ:

v=50sinωtv=50\sin \omega t

پس بیشینه ولتاژ خواهد بود:

Vm=50VV_{m}=50V

در قسمت (الف)

\begin{align*}I_m &= \frac{V_m}{r_f + R_L} = \frac{50}{20 + 800} = 0.061~\text{A} = 61~\text{mA} \\I_\text{rms} &= \frac{I_m}{{2}} = \frac{61~\text{mA}}{{2}} = 30.5~\text{mA} \\I_\text{dc} &= \frac{I_m}{\pi} = \frac{61~\text{mA}}{\pi} = 19.4~\text{mA}\end{align*}

در قسمت (ب)

a.c power input=(Irms)2×(rf+RL)=(30.51000)2×(20+800)=0.763 watta.c\ power \ input=(I_{rms})^{2}\times (r_f+R_L)=(\frac{30.5}{1000})^{2}\times(20+800)=0.763 \ watt

d.c power output=Idc2×RL=(19.41000)2×(800)=0.301 wattd.c\ power \ output=I_{dc}^{2} \times R_L=(\frac{19.4}{1000})^{2}\times(800)=0.301 \ watt

برای قسمت (ج)

d.c power voltage=Idc×RL=19.4mA×800Ω=0.301 wattd.c\ power \ voltage=I_{dc} \times R_L={19.4mA}\times800Ω=0.301 \ watt

برای قسمت (د) بازدهی یک‌سوکننده عبارت است:

0.3010.763×=39.5%\frac{0.301}{0.763}\times = 39.5\%

مدار دو طرفه

یکی دیگر از انواع مدارهای الکتریکی، مدار دو طرفه (Full-Wave Rectification) را می‌توان نام برد. عکس آنچه در مدارهای یک‌طرفه رخ می‌دهد را می‌توان به مدارهای دوطرفه نسبت داد که در آن‌ها جریان در هر دو جهت، اجازه عبور دارد و این نوع مدارها برای خطوط انتقال بسیار با اهمیت هستند چراکه در این نوع مدار، جهت و جای قرار گیری منبع تغذیه، چندان مهم نیست. مدار مقاومتی یک مثال ساده از مدار دوطرفه به شمار می‌رود. ولتاژ خروجی دارای امواج منظم‌تری است و به فیلتر کردن کمتری نیاز دارد به همین دلیل نسبت به مدار یک‌طرفه بیشتر رایج است.

مدار دو طرفه که جریان متناوب را به جریان مستقیم تبدیل می‌کند و شامل دو دیود و یک ترانسفورماتور است.

مثال اول مدار دوطرفه

در یک مدار یک‌سوکننده دوطرفه، دو دیود داریم که مقاومت هر دو آن‌ها برابر صفر است.

مثال برای مدار دو طرفه که یک ترانسفورماتور دو دیود و یک خازن دارد.

مطلوب است:

  • الف: جریان خروجی dc
  • ب: اوج ولتاژ معکوس
  • ج: بازدهی یک‌سوکننده

پاسخ:

مطابق شکل در ترانسفورماتور، نسبت سیم‌پیچ اولیه به ثانویه به شکل زیر است:

N1N2=5\frac{N_1}{N_2} = 5

primery Vrms=230Vprimery \ V_{rms}=230V

secondary Vrms=230×1/5=46Vsecondary \ V_{rms}=230 \times 1/5 = 46V

بیشینه ولتاژ ثانویه (سمت راست):

46×2=65V46\times \sqrt{2}=65V

بیشینه ولتاژ ثانویه عبوری از هر دیود:

Vm=652=32.5VV_m=\frac{65}{2}=32.5V

برای قسمت (الف):

Idc=2VmπRL=2×32.5π×100=0.207AI_{dc}=\frac{2V_m}{\pi R_L}=\frac{2 \times 32.5}{\pi \times 100}=0.207A

برای قسمت (ب) اوج ولتاژ معکوس برابر بیشینه ولتاژ ثانویه است.

V=65voltV=65volt

و برای قسمت (ج) بازدهی یک‌سوکننده را به صورت زیر حساب می‌کنیم:

0.8121+rfRL\frac{0.812}{1+\frac{r_f}{R_L}}

از آنجا که rf=0r_f=0 بنابراین بازده برابر 81.2%81.2\% می‌شود.

مثال دوم مدار دو طرفه

در مدار شکل زیر، یک مدار یک‌سوکننده دوطرفه است که چهار دیود ایده‌آل دارد (مقاومت داخلی دیودها صفر است). مطلوب است:

الف. ولتاژ خروجی dc

ب. اوج ولتاژ معکوس

ج. فرکانس خروجی

مثال دوم برای مدار دو طرفه که یک ترانسفورماتور و چهرا دیود و یک مقاومت دارد.

پاسخ

مطابق شکل نسبت سیم‌پیچ اولیه ترانسفورماتور به سیم‌پیچ دوم برابر است با:

N1N2=4\frac{N_1}{N_2}=4

ولتاژ موثر اولیه (سمت چپ):

primary Vrms=230vprimary\ V_{rms}=230v

ولتاژ موثر ثانویه (سمت راست):

secondary Vrms=230v×N1N2=57.5vsecondary\ V_{rms}=230v \times \frac{N_1}{N_2}=57.5v

بیشینه ولتاژ در مدار ثانویه (سمت راست):

Vm=57.5×2=81.3vV_{m}=57.5\times \sqrt{2}=81.3v

برای قسمت (الف):

Idc=2VmπRL=2×81.3π×200=0.26AI_{dc}=\frac{2V_m}{\pi R_L}=\frac{2\times 81.3}{\pi \times 200}=0.26A

Vdc=Idc×RL=0.26×200=52vV_{dc}=I_{dc}\times R_L=0.26\times 200=52v

برای قسمت (ب): اوج ولتاژ معکوس برابر بیشینه ولتاژ مدار ثانویه یعنی 81.3v81.3v است.

قسمت (ج): در مدار یک‌سوکننده دو طرفه، دو پالس خروجی برای هر چرخه کامل جریان متناوب ورودی وجود دارد. بنابراین فرکانس خروجی دو برابر فرکانس متناوب خروجی است:

fout=fin×2=50×2=100 Hzf_{out}=f_{in}\times 2=50 \times 2=100\ Hz

۴. مدار مرتبه اول و مرتبه دوم

تا اینجا با مدارهای یک‌طرفه و دوطرفه از انواع مدار الکتریکی چیست آشنا شدید در این بخش به توضیح انواع مدارهای مرتبه اول و مرتبه دوم پرداخته می‌شود و مثال‌های نیز بیان می‌کنیم.

مدار مرتبه اول

تا اینجا آموختید که انواع مدار الکتریکی چیست اما انواع دیگری از دسته‌بندی هم وجود دارد. مدارهای مرتبه اول (First-Order Circuits) مدارهایی هستند که فقط یک عنصر ذخیره انرژی دارند که می‌تواند یک خازن یا سلف باشد. بنابراین می‌توان آن‌ها را با یک معادله دیفرانسیل مرتبه اول توصیف کرد. این مدارها با پاسخ نمایی آن‌ها به تغییرات ولتاژ یا جریان شناسایی می‌شوند. این نوع مدار دارای دو نوع RL و RC است. از کاربردهای مدار مرتبه اول می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • فیلتر کردن: فیلترها برای جدا کردن فرکانس‌های مختلف یک سیگنال استفاده می‌شوند.
  • رگولاتور ولتاژ: برای ثابت کردن ولتاژ خروجی مورد استفاده قرار می‌گیرد حتی اگر ولتاژ ورودی به طور مداوم تغییر کند.
  • مدارهای شارژ و تخلیه (دشارژ): این مدارها برای شارژ یا تخلیه خازن یا القاگر به میزان معینی از ولتاژ یا جریان طراحی شده‌اند.
مدار مرتبه اول که با معادلات دیفرانسیل مرتبه اول تعریف میشود

مثال اول برای مدار مرتبه اول

ولتاژ V(t)V_{\circ}(t) را تعیین کنید.

مثال برای مدار مرتبه اول که سه مقاومت و یک القاگر دارد.

پاسخ:

در مدارهای مرتبه اول که شامل القاگر هستند ابتدا باید جریان القاگر یعنی IL(t)I_{L}(t) را تعیین کنیم.

حالت اول t<0t<0

مثال برای مدار مرتبه اول که سه مقاومت و یک کلید بسته دارد.

قبل از اینگه منبع ولتاژ در t=0t=0 ناگهان تغییر کند، مدار در حالت پایدار قرار دارد. مقدار منبع ولتاژ در حالت پایدار 2V2V است، در نتیجه القاگر مانند اتصال کوتاه عمل می‌کند.

iL(0)=210(25+15)=28=0.25Ai_L(0) = \frac{2}{10\parallel (25+15)} = \frac{2}{8} = 0.25 \, A

حالت دوم t>0t>0

مثال برای مدار مرتبه اول که سه مقاومت و یک کلید باز دارد.

بعد از t=0t=0 منبع ولتاژ به طور ناگهانی تغییر می‌کند و مدار در حالت ناپایداری قرار می‌گیرد. برای قسمتی از مدار که القاگر در آن قرار دارد تحلیل مدار نورتون را انجام می‌دهیم.

مقاومت معادل و ولتاژ به شکل زیر خواهند بود:

Rt=8ΩR_{t}=8Ω

voc=6Vv_{oc}=-6V

بنابراین جریان به شکل زیر است:

isc=68=0.75Ai_{sc}=\frac{-6}{8}=-0.75A

ثابت زمانی برای مدار مرتبه اول که شامل القاگر است به شکل زیر است:

τ=LRt\tau=\frac{L}{R_{t}}

مثال برای مدار مرتبه اول که یک مقاومت و یک سلف دارد.

بنابراین:

τ=LRt=45=0.5s\tau=\frac{L}{R_{t}}=\frac{4}{5}=0.5s

a=1τ=21sa=\frac{1}{\tau}=2\frac{1}{s}

جریان در القاگر به صورت زیر است:

iL(t)=isc+(i(0)isc)eat=0.75+(0.25(0.75))e2t=0.75+e2t for t0i_L(t) = i_{sc} + (i(0) - i_{sc})e^{-at} = -0.75 + (0.25 - (-0.75))e^{-2t} = -0.75 + e^{-2t} \text{ for } t \geq 0

اکنون ولتاژ خروجی را به عنوان تابعی از منبع ولتاژ و جریان القاگر می‌نویسیم. از تقسیم جریان خواهیم داشت:

iR=1010+(25+15)iL=0.2iLi_R = \frac{10}{10 + (25+15)} i_L = 0.2i_L

همچنین از قانون اهم نیز استفاده می‌کنیم.

V0=15iR=3iLV_0 = 15i_R = 3i_L

مثال برای مدار مرتبه اول که سه مقاومت و یک سلف دارد.

ولتاژ خروجی به صورت زیر خواهد شد:

v0(t)=2.25+3e2t for t0v_{0}(t) = -2.25 + 3e^{-2t} \text{ for } t \geq 0

مدار مرتبه دوم

در حوزه مدارهای الکتریکی، مدارهای مرتبه دوم (Second-Order Circuits) شامل مدارهایی هستند که شامل دو عنصر ذخیره انرژی یعنی دو خازن یا دو سلف، یا ترکیبی از یک خازن و یک سلف هستند. این مدارها در مقایسه با مدارهای مرتبه اول پاسخ پیچیده‌تری نسبت به تغییرات ولتاژ یا جریان نشان می‌دهند، که با رفتار نوسانی یا نوسانی میرا شناسایی می‌شوند.

مدار مرتبه دوم که با معادلات دیفرانسیل مرتبه دوم تعریف میشود که شامل مقاومت و خازن و القاگر است

مدارهای مرتبه دوم توسط معادلات دیفرانسیل مرتبه دو توصیف می‌شوند که پاسخ پیچیده‌تری نسبت به مدارهای مرتبه اول دارند. رفتار آن‌ها را بر اساس ریشه‌های معادله دیفرانسیل درجه دوم طبقه‌بندی می‌کنند.

  • «فرامیرایی» (Over damped): در این حالت ریشه‌های معادله دیفرانسیل حقیقی و متمایز هستند در نتیجه پاسخ مدار غیرنوسانی است و جریان یا ولتاژ مدار به صورت نمایی افت می‌کند.
  • «بحرانی میرایی» (Critically Damped): در این حالت ریشه‌های معادله دیفرانسیل حقیقی و یکسان هستند پس در نتیجه میرایی یک نوسانگر باعث می‌شود تا با سرعت به موقعیت تعادل خود بازگردد بدون اینکه در اطراف این موقعیت نوسان کند.
  • «زیرمیرایی» (Under damped): ریشه‌های معادله مختلط و مزدوج یکدیگر هستند که منجر به پاسخ نوسانی کنترل شده خواهد شد. ولتاژ یا جریان مدار بین مقادیر بیشینه و کمینه تغییر می‌کند قبل از اینکه به حالت پایدار نزدیک شود.
نمودار میرایی در مدار مرتبه دوم که جابجایی برحسب زمان است
نمودار جابجایی بر حسب زمان برای زیرمیرایی، بحرانی میرایی و فرامیرایی

مثال اول برای مدار مرتبه دوم

در یک مدار RLC موازی با مقادیر C=100mFC=100mF و L=1HL=1H، مقدار مقاومت باید چقدر باشد تا فرکانس‌های طبیعی مدار x1=2s1x_{1}=-2s^{-1} و x2=5s1x_{2}=-5s^{-1} باشد؟

در معادله دیفرانسیل استاندارد مرتبه دوم، یعنی v+2αv+ω2v=0v''+2\alpha v'+\omega^{2}_{\circ}v=0 داریم:

x1+x2=2α=7x_{1}+x_{2}=-2\alpha=-7

ω2=x1×x2=10\omega^{2}_{\circ}=x_{1}\times x_{2}=10

بنابراین چون برای مدار موازی α=12RC\alpha = \frac{1}{2RC} داریم:

R=12Cα=17×0.1=1.43ΩR = \frac{1}{2C\alpha}=\frac{1}{7\times0.1}=1.43Ω

۵. مدار آنالوگ و دیجیتال

تاکنون با مدارهای مرتبه اول و مرتبه دوم از انواع مدار الکتریکی چیست آشنا شدید در این بخش مدارهای آنالوگ و دیجیتال معرفی خواهیم کرد.

مدار آنالوگ

مدارهای الکترونیکی آنالوگ مدارهایی هستند که در آن‌ها جریان یا ولتاژ ممکن است به طور پیوسته با زمان تغییر کند تا با اطلاعات موجود مطابقت داشته باشد. تحلیل مدار آنالوگ از قوانین کیرشهف استفاده می‌کند به این صورت که تمام جریان‌های در یک گره (جایی که سیم‌ها با هم برخورد می‌کنند) و ولتاژ در اطراف یک حلقه بسته صفر است. سیم‌ها به طور معمول به عنوان اتصال ایده‌آل بدون مقاومت در نظر گرفته می‌شوند.

مدار دیجیتال

در مدارهای الکترونیکی دیجیتال، سیگنال‌های الکتریکی مقادیر گسسته‌ای را اتخاذ می‌کنند تا مقادیر منطقی و عددی را نشان دهند. این مقادیر، اطلاعات پردازش شده را نشان می‌دهند. در اکثر موارد، کدگذاری دودویی (در مبنای ۲) مورد استفاده قرار می‌گیرد: یک ولتاژ (یه طور معمول ولتاژ مثبت‌تر) نمایانگر 1 در مبنای دو را نشان می‌دهد و ولتاژ دیگری (به طور معمول یک ولتاژ در نزدیکی پتانسیل زمین، 0 ولت) نمایانگر 0 در مبنای دو را نشان می‌دهد. مدارهای دیجیتال از ترانزیستورها به‌طور گسترده استفاده می‌کنند که به هم متصل می‌شوند تا دروازه‌های منطقی (Logic Gates) را ایجاد کنند که منطق بولین (Boolean Logic) را ارائه می‌دهند.

مدار دیجیتال که چند نماد دروازهمنطقی در ان به کار رفته است
نمونه‌ای از مدار دیجیتال

البته در بسیاری از لوازم الکترونیکی ترکیبی از مدارهای انالوگ و دیجیتال استفاده می‌شود.

۶. مدار باز، بسته و اتصال کوتاه

تا اینجا با مدارهای آنالوگ و دیجیتال از انواع مدار الکتریکی چیست آشنا شدید در این بخش به معرفی انواع مدارهای باز،بسته و اتصال کوتاه پرداخته خواهد شد.

مدار باز

در مدار الکتریکی، اگر در مسیر عبور جریان قطع شود، به آن مدار باز (Open Circuit) می‌گویند. یک کلید باز یا یک فیوز سوخته جریان جریان را قطع می‌کند.

مدار باز الکتریکی که شامل کلید و مقاومت و منبع تغذیه است.
در شکل فوق کلید S باز است

مدار بسته

مدار بسته (Closed Circuit) به مداری گفته ‌شود که تمام جریان‌ از جایی که شروع شده دوباره به همان نقطه برگردد و هیچ مانعی برای قطع جریان وجود نداشته باشد.

مدار بسته الکتریکی که شامل کلید و مقاومت و منبع تغذیه است.
در شکل فوق کلید S بسته است

مدار اتصال کوتاه

اتصال کوتاه (Short Circuit) زمانی رخ می‌دهد که یک مسیر (سیم) با کمترین مقاومت (به طور معمول به اشتباه) به دو سر یک اتصال وصل شود. برای مثال در شکل زیر مقاومت نشان داده شده در مسیر جریان اصلی است و سیم منحنی دور آن اتصال کوتاه است. جریان از مسیر اصلی خود منحرف می‌شود که گاهی اوقات منجر به آسیب خواهد شد. سیم با ارائه مسیری با مقاومت کمتر برای جریان، مقاومت را کوتاه می‌کند.

مدار اتصال کوتاه الکتریکی که یک سیم با مقاومت کمتر باعث اتصال کوتاه شده است.

۷. مدار متناوب (AC) و مستقیم (DC)

تا اینجا با مدارهای باز، بسته و اتصال کوتاه از انواع مدار الکتریکی چیست با مثال آشنا شدید، در این بخش به معرفی انواع مدارهای متناوب و مستقیم پرداخته می‌شود و مثال‌های نیز ارائه می‌کنیم.

مدار با منبع متناوب

به طور ساده اگر منبع تغذیه اصلی در مدار متناوب باشد، به آن مدار متناوب می‌گویند. البته برای حل اینگونه مدارها لازم است با اعداد مختلط آشنایی داشته باشید.

راست منبع تغذیه با جریان متناوب و چپ مستقیم است.
سمت راست جریان متناوب و سمت چپ جریان مستقیم است

مدار با منبع مستقیم

اگر منبع تغذیه اصلی در مدار مستقیم باشد، به آن مدار مستقیم می‌گویند و برای درک بهتر انواع مدار الکتریکی چیست، چند مثال در این رابطه آورده شده است.

مثال اول برای مدار با منبع جریان مستقیم

در مدار شکل زیر یک منبع تغذیه مستقیم با ولتاژ ۶ ولت داریم که جریان ۲ آمپر از آن عبور می‌کند. مقدار مقاومت را محاسبه کنید.

مثال اول برای منبع مستقیم در مدار که یک مقاومت و یک منبع تغذیه دارد.

با استفاده از قانون اهم خیلی راحت می‌توانیم مقاومت را محاسبه کنیم.

V=IRV = I R

R=62=3ΩR=\frac{6}{2}=3\Omega

مثال دوم برای مدار با منبع جریان مستقیم

در مدار شکل زیر سه مقاومت به صورت متوالی قرار گرفته‌اند، اگر جریان معادل ۲ آمپر از آن‌ها عبور کند، ولتاژ منبع را محاسبه کتید.

مثال دوم برای منبع تغذیه مستقیم که سه مقاومت و یک منبع تغذیه دارد.

پاسخ:

با استفاده از قانون اهم ولتاژ را برای هر مقاومت به صورت جداگانه محاسبه می‌کنیم و سپس آن‌ها را جمع جبری می‌کنیم .

V1=I×R1=40VV_1 = I \times R_1 = 40V

V2=I×R2=60VV_2 = I \times R_2 = 60 \, V

V3=I×R3=100VV_3 = I \times R_3= 100 \, V

در نتیجه ولتاژ کل با مقدار زیر برابر است:

Vtotal=V1+V2+V3=40V+60V+100V=200VV_{total} = V_1 + V_2 + V_3 = 40 \, V + 60 \, V + 100 \, V = \mathbf{200 \, V}

مثال سوم برای مدار با منبع جریان مستقیم

در مدار شکل زیر ولتاژ منبع تغذیه برابر ۲۰ ولت و R1=100  ΩR_1 = 100 \; \Omega و R2=300  ΩR_2 = 300 \; \Omega است. جریان و VR1V_{R_1} و VR2V_{R_2} را محاسبه کنید.

مثال سوم برای مدار با منبع جریان مستقیم که دو مقاومت و یک منبع تغذیه دارد.

از معادله KVL استفاده می‌کنیم و مطابق شکل حلقه را در جهت ساعتگرد می‌پیماییم.

eVR1VR2=0e - V_{R_1} - V_{R_2} = 0

و با استفاده از قانون اهم خواهیم داشت:

VR1=iR1V_{R_1} = i R_1

VR2=iR2V_{R_2} = i R_2

این دو معادله را در معادله اول جایگذاری می‌کنیم.

eiR1iR2=0e - i R_1 - i R_2 = 0

iR1+iR2=ei R_1 + i R_2 = e

i(R1+R2)=ei ( R_1 + R_2) = e

i=eR1+R2i = \dfrac{e}{R_1 + R_2}

i=20100+300=0.05i = \dfrac{20}{100 + 300} = 0.05

اکنون VR1V_{R_1} و VR2V_{R_2} را محاسبه می‌کنیم.

VR1=iR1=0.05×100=5V_{R_1} = i R_1 = 0.05 \times 100 = 5

VR2=iR2=0.05×300=15V_{R_2} = i R_2 = 0.05 \times 300 = 15

۸. طبقه‌بندی مدار براساس اجزا

می‌توانیم مدارها را بر اساس عناصر در مدار نیز طبقه‌بندی کنیم. در زیر فهرستی از انواع مختلف مدارها بر اساس عناصر مدار آن ارائه شده است:

  • مدار مقاومتی (فقط حاوی مقاومت‌ها)
  • مدار خازنی (فقط حاوی خازن)
  • مدار القایی (فقط شامل القاگر)
  • مدار RL (مقاومتی – القایی)
  • مدار RC (مقاومتی – خازنی)
  • مدار LC (القایی – خازنی)
  • مدار RLC (مقاومتی – القایی – خازنی)

همان‌طور که در ابتدای این مقاله گفته شد باید توجه داشت که این دسته‌بندی‌ها براساس هدف و نوع کاربرد صورت گرفته است.

نتیجه‌گیری

مدارهای الکترونیکی، سنگ بنای فناوری مدرن است که اجزای الکتریکی به هم پیوسته آن‌ها هستند که دستگاه‌های روزمره ما را تأمین می‌کنند و امکان شگفتی‌های نوآوری را که روزانه با آن مواجه می‌شویم، فراهم می‌کنند. ازجمله تلفن هوشمند، سیستم استریو خانگی و ناوبری روان GPS را می‌توان نام برد، همه آن‌ها به کارکرد پیچیده مدارهای الکترونیکی مدیون هستند. با مطالعه این مقاله در مجله فرادرس با انواع مدار الکتریکی چیست و دسته‌بندی‌های آن آشنا شدید. همچنین برخی اصطلاحات و کاربردهای مخصوص برای هر کدام نیز اشاره شد. در آینده بیشتر درمورد مدارها و قطعات الکترونیکی مقاله منتشر خواهد شد.

بر اساس رای ۵ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
allaboutcircuitselprocusuniversity of central Floridaelectronicspostcircuitstodayproblemsphysicslinkedin
دانلود PDF مقاله
نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *