استارتاپ ناب چیست؟ – هر آنچه باید درباره لین استارتاپ بدانید
استارت آپ ناب رویکردی برای جلوگیری از اتلاف زمان و منابع هنگام توسعه محصول یا خدمتی جدید توسط کسب و کارهای نوپا است. این اصطلاح ابتدا در کتابی به همین نام توسط «اریک ریس»، کارآفرین آمریکایی، در سال ۲۰۱۱ مطرح شد. او اعتقاد دارد بسیاری از استارت آپها، ایده جدید و نوآورانه را تنها منشا موفقیت خود میدانند، در حالیکه هیچگاه آن را در ابتداییترین نسخه خود به بازار و مشتریان بالقوه ارائه نکردهاند. در نتیجه بهدلیل نداشتن بازخورد مناسب از بازار، با شکست و حتی خروج از صحنه رقابت مواجه میشوند. در حقیقت رویکرد استارت آپ ناب روشی برای جلوگیری از بوجود آمدن این چالشها و بحرانها برای کسب و کارهای نوپا است. در این مطلب از مجله فرادرس قصد داریم پس از ارائه تعریفی دقیق از مفهوم اینکه استارتاپ ناب چیست، ویژگیها، اصول و روش اجرای آن را همراه مثال مورد بررسی قرار دهیم.
استارتاپ ناب چیست؟
از لحاظ واژهشناسی، «Lean Startup» یا استارتاپ ناب از دو بخش اصلی «Lean» به معنی «ناب» و «Startup» یا استارتاپ به معنی کسب و کار نوپا تشکیل شده است. در این عبارت، کلمه «لین» معنایی مترادف با جلوگیری از اتلاف دارد. بنابراین استفاده از آن در کسب و کارهای نوپا یا استارتاپها به شناسایی و حذف کلیه فعالیتهای مازاد و غیر ضروری از تحقیق تا تولید، فروش و خدمات پس از فروش اشاره میکند. این مفهوم بعد از مطرح شدن توسط اریک ریس در سال ۲۰۱۱، در تقابل با رویکرد استارتاپهای سنتی مورد بحث و بررسی بسیاری قرار گرفت.
برای بررسی دقیقتر مفهوم اینکه استارتاپ ناب چیست لازم است ابتدا نگاهی به روش متداول راهاندازی کسب و کار بیندازیم. معمولا مراحل زیر در همه کسب و کارها مورد استفاده قرار میگیرد.
۱. انتخاب ایده کسب و کار برای رفع نیاز یا مشکل
۲. نوشتن طرح کسب و کار مناسب
۳. ارائه طرح به سرمایهگذار
۴. آغاز فعالیت
از نظر رویکرد استارت آپ ناب، ممکن است این گامها چندین ماه یا بیش از یک سال طول بکشند و درطی این مدت احتمال دارد محصول یا خدمت، دیگر مورد نیاز بازار نباشد یا رقبای قدرتمند، سهم بزرگی را در اختیار گرفته باشند. بنابراین لازم است روشی متفاوت را برای روبرو شدن با موقعیتهای ناخواسته و چالش برانگیز بهکار برد. اساس رویکرد لین استارتاپ بر آزمایش، اعتبارسنجی و ارتباط موثر و فعالانه با مشتریان قرار دارد و کمک میکند تا محصولی بادوام و پایدار به بازار عرضه شود. صرفهجویی در زمان و هزینه در لین استارت آپ کمک میکند تا کسب و کار از نظر رسیدن به موفقیت در موقعیت بهتری قرار گیرد.
به بیان دیگر در این رویکرد، هر استارت آپ متمرکز بر دریافت بازخورد مشتریان بالقوه خود در همه بخشهای مدل کسب و کار و تجزیه تحلیل دقیق آن است. این موارد میتوانند نکاتی مانند ویژگی محصول، قیمت، کانالهای توزیع و استراتژیها باشند. در حقیقت پس از جمعآوری دادههای لازم، ابتدا محصول یا خدمتی که حداقل ویژگیهای لازم برای ارائه به مشتری یا سرمایهگذار را داشته باشد، تولید میشود. سپس با عرضه کمینه محصول به بازار و دریافت بازخورد مشتریان در کوتاهترین زمان ممکن، توسعه نسخههای جدیدتر مد نظر قرار میگیرد. این فرآیند آنقدر تکرار میشود تا زمانیکه محصول ایدهآل بدست آید.
تفاوت رویکرد استارت آپهای سنتی با استارتاپ ناب چیست؟
ایدههای مطرح شده در استارت آپ ناب، با اصول دیرینه و متداول کارآفرینان برای راهاندازی کسب و کارهای جدید کاملا در تضاد است. در دیدگاه کلی اگر فرد صاحب ایده مرحله تدوین طرح کسب و کار و جذب سرمایه را راه اصلی موفقیت میداند، روش لین استارت آپ از کارآفرین میخواهد تا جذب سرمایه را با طراحی مدل کسب و کاری پویا بر اساس بازخورد مشتریان و آزمایش ایده خود آغاز نماید. سپس در طی مسیر بازنگری لازم را انجام دهد.
در روش سنتی، کارآفرینان تا پیش از تکمیل مراحل کسب و کار، ایده خود را بهشکل مخفیانه توسعه میدهند. در حالیکه تمرکز فعالیت در استارت آپ ناب، ورود به بازار با کمینه محصول، دریافت بازخورد از مشتری و بازنگری ایده در حین پیشرفت و حرکت رو به جلو است. در ادامه به شکلی دقیقتر این تفاوتها را به تفکیک مورد بررسی قرار میدهیم.
۱. تفاوت در استراتژی رویکرد استارتاپ سنتی و ناب
استراتژی ناب بر فرضیهها استوار است و مدل کسب و کاری پویا را با توجه به بازخوردهای بازار طراحی میکند. اما رویکرد سنتی بر اجرا مطابق طراحی طرح کسب و کار تمرکز دارد.
۲. تفاوت در سرعت رویکرد استارتاپ سنتی و ناب
لین استارت آپ بهدنبال سرعت بیشتر در فرآیند کسب و کار است و تنها از دادههای مفید در اجرا استفاده میکند. اما عملکرد استارت آپهای سنتی به تدریج و با تکیه بر تمامی دادههای در دسترس است.
۳. تفاوت در توسعه محصول رویکرد استارتاپ سنتی و ناب
استارت آپ ناب با آزمایش فرضیههای موجود در بازار در طول فرآیند توسعه محصول، از مشتریان بازخورد میگیرد. اما استارت آپ سنتی محصول را طی طرحی بسیار خطی با هدف تجربه کمترین چالش آماده ورود به بازار میکند.
۴. تفاوت در منابع انسانی رویکرد استارتاپ سنتی و ناب
استارت آپهای ناب، افراد تشنه یادگیری و منعطف را استخدام میکنند. در حالیکه در استارت آپ سنتی تمرکز بر استفاده از افراد با تجربه کافی و ماهر است.
۵. تفاوت در ارزشگذاری مالی رویکرد استارتاپ سنتی و ناب
لین استارت آپها بهجای تمرکز بر صورت درآمد، ترازنامه و جریانهای نقدی بر هزینه جذب، ارزش، نرخ ریزش مشتری و نحوه مقبولیت محصول نزد آنها تمرکز میکنند.
۵. تفاوت در مقابله با شکست در رویکرد استارتاپ سنتی و ناب
محور اصلی فعالیت لین استارت آپ هنگام شکست و چالشها، تمرکز بر افزودن امکانات و ویژگیهای جدید به محصول است. در حالیکه استارت آپ سنتی در این موقعیت با رها کردن تمرکز بر طرح، اعضای تیم یا مدیران را هنگام شکست تعویض یا اخراج میکند.
روششناسی استارتاپ ناب چیست؟
روش استارتاپ ناب به کارآفرینان کمک میکند تا در کوتاهترین زمان ممکن به این موضوع پی ببرند که آیا کسب و کار یا محصولشان در بلند مدت پایدار است یا خیر. این فرآیند معمولا شامل آزمایش و توسعه حداقل محصول قابل ارائه یا سادهترین نسخه محصول و خدمت به همراه دریافت بازخورد از مشتری است. نتایج این کار نشان میدهد که کسب و کار در چه بخشهایی لازم است فعالیتهای مازاد و غیر ضروری را کنار بگذارد، چه تغییراتی در محصول بوجود آورد، ایده دیگری را جایگزین کند یا حتی مدلهای کسب و کار جدیدی را توسعه دهد. در مقایسه با رویکرد استارت آپهای سنتی، روش استارتاپ ناب میتواند به کسب و کارهای نوپا در اعتبارسنجی محصول خود قبل از سرمایهگذاری و توسعه طرحهای کسب و کار دقیقتر کمک کند.
اصول کلیدی مدل استارتاپ ناب چیست؟
در رویکرد لین استارت آپ پنج اصل کلیدی به شرح زیر مد نظر قرار میگیرد.
۱. کارآفرینان همه جا هستند.
۲. کارآفرینی نوعی سبک مدیریتی است.
۳. یادگیری معتبر
۴. حسابداری نوآوری
۵. بساز، بسنج، یاد بگیر
هر یک از این اصول میتوانند تغییرات بسیاری در رشد و توسعه کسب و کارها بگذارند. در این بخش از مطلب فرادرس به بررسی دقیقتر اینکه اصول استارتاپ ناب چیست و تشریح آنها میپردازیم.
اصل اول مدل استارتاپ ناب: کارآفرینان همه جا هستند
اگر به داستان موفقیت کارآفرینان بزرگی مثل «استیو جابز»، بنیانگذار شرکت اپل یا «لری پیچ و سرگئی برین» بنیانگذاران شرکت گوگل نگاه کنید، متوجه خواهید شد که همه آنها فعالیت خود را با کمترین امکانات شروع کردهاند. به قول معروف ضربالمثل «از فرش تا عرش» بدون اغراق در مورد همه آنها صدق میکند. اما مبدع نظریه استارت آپ ناب عقیده دارد که همیشه هم لازم نیست از صفر شروع کرد. هر فرد صاحب کسب و کار و دارای شغل مانند موسیقیدان، حسابدار، توسعهدهنده نرمافزار را نیز میتوان کارآفرین به حساب آورد. از نظر وی حتی لفظ کارآفرین باید در قالب یک عنوان شغلی در همه شرکتهای مدرن امروزی بهکار برده شود. این بدان معناست که حتی مدیران محصولات جدید یا نوآورانه در شرکتهای بزرگ هم کارآفرین به حساب میآیند.
اصل دوم مدل استارتاپ ناب: کارآفرینی نوعی سبک مدیریتی است
نباید تصور کرد که در یک استارت آپ همه چیز تنها در محصول یا خدمت جدید خلاصه میشود. بلکه آن را باید به عنوان شرکت یا موسسهای در نظر گرفت که با در اختیار داشتن منابع انسانی دارای پتانسیل، توسعه مدل کسب و کاری مقیاسپذیر در بازار را به شکل دراز مدت پیگیری میکند. بنابراین نیاز به مدیریتی تخصصی و متناسب با این هدف دارد که کاملا اصولی و منعطف فعالیت را هدایت کند.
اصل سوم مدل استارتاپ ناب: توجه به یادگیری معتبر یک ضرورت است
در اصل سوم استارت آپ ناب نیز باز هم به این موضوع توجه میشود که هدف محوری از راهاندازی استارت آپ تنها توسعه محصول و حتی تامین منافع مشتریان نیست. بلکه اساس فعالیت ایجاد کسب و کاری موفق و پایدار است. با این حال بسیاری از کارآفرینان با افتادن در دام شاخصهای ارزیابی بیهودهای مانند تعداد بازدید از صفحه، تعداد نظرات، تعداد به اشتراکگذاریها و سایر موارد مشابه زمان خود را تلف میکنند. اما روش استارت آپ ناب شاخص یادگیری معتبر را برای اندازهگیری پیشرفت معرفی میکند. این شاخص هر آن چیزی است که کسب و کار از آزمایش ایده، اندازهگیری بازخورد آن در برابر مشتریان و اعتبارسنجی نتایج بهدست آمده بر روی مخاطب میآموزد.
در اثر تکرار این آزمایشها و یادگیری درسهای حاصل از نتایج بازار و مشتریان، محصول بهتدریج تکمیل و توسعه مییابد. به همین دلیل معیارهای ارزیابی مرتبط و قابل کاربرد برای یادگیری معتبر، سه ویژگی زیر را دارند.
- قابل اندازهگیری: بر اساس میزان تعامل با مشتری و بازخورد آنها اندازهگیری شود.
- در دسترس: شاخصهایی که برای همه اعضای تیم قابل درک باشند.
- معتبر و مبتنی بر شواهد: این موضوع به استارت آپ اجازه میدهد که فرضیههای اصلی کسب و کار را آزمایش کند و اطمینان کامل به نتایج آن داشته باشد.
اصل چهارم مدل استارتاپ ناب: حسابداری نوآوری
در رویکرد استارت آپ ناب، پروژههای نوآورانه بهدلیل ماهیت آزمایش و خطای خود با عدم قطعیت بسیاری روبرو هستند. به همین دلیل روش ارزیابی پیشرفت آنها نیز متفاوت از کسب و کارهای معمول و سنتی است. حسابداری نوآوری روشی برای ارزیابی پیشرفت این پروژهها در سه سطح داده است:
سطح اول: دادههای مشتری محور
این سطح اطلاعاتی در مورد مشتریان و بازخوردهای آنها در اختیار قرار میدهد. از جمله معیارهای ارزیابی این دادهها میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
- تعداد نظرات منفی مشتریان در برابر نظرات مثبت.
- تعداد افرادی که هر هفته نظرات آنها در مورد محصول دریافت میشود.
- تعداد مشتریانی که به صورت هفتگی بازخورد محصول را ارائه میدهند.
- تعداد مشتریانی که محصول را آزمایش میکنند.
- مبلغی که افراد مایل هستند برای خرید محصول پرداخت کنند.
سطح دوم: دادههای کسب و کاری
این سطح به شکلی دقیقتر و با جزییات بیشتر فرضیههای کسب و کار را مورد ارزیابی قرار میدهد. محور اصلی، تمرکز بر این موضوع است که آیا محصول برای مشتری ارزش ایجاد میکند و متناسب با نیاز بازار و کمک به تداوم بیشتر کسب و کار است یا خیر. برخی از معیارهای سنجش در این سطح به شرح زیر هستند.
- تعداد تکرار خرید
- تعداد ارجاع مشتریان
- میزان تمایل به پرداخت مبلغ بیشتر توسط مشتری
- قابلیت جذب مشتریان جدید
- قابلیت کسب و کار به ایجاد درآمد از مشتری و هزینه کردن آن برای جذب مشتری جدید
سطح سوم: دادههای مربوط به ارزش فعلی خالص محصول
ارزش فعلی خالص محصول یا «NPV»، بیانگر تفاوت هزینه پرداختی برای شروع سرمایهگذاری و ارزش فعلی جریانهای درآمدی ایجاد شده ناشی از سرمایهگذاری برای کسب و کار است. محاسبه این مقدار در رویکرد استارت آپ ناب، میتواند دید بهتری برای مطلوب بودن نتیجه سرمایهگذاری در کسب و کار در اختیار بگذارد.
اصل پنجم مدل استارتاپ ناب: بساز، بسنج، یاد بگیر
یکی از مهمترین اصول استارت آپ ناب، حلقه ساختن، اندازهگیری و یادگیری است. در این حلقه، استارت آپ ابتدا مشکل یا نیاز در جامعه که برای آن میخواهد راه حل ارائه دهد را مشخص میکند. سپس در پاسخ به آن حداقل محصول قابل ارائه به بازار را توسعه میدهد. در نهایت نیز مدیران کسب و کار با ارزیابی شاخصهای مناسب، نسبت به تغییر یا اصلاح محصول و مدل کسب و کار، راهاندازی فرآیند یادگیری و آموزش برای پرسنل تمرکز میکنند. برای روشنتر شدن بحث، هر یک از این مراحل را به شکل جداگانه مورد بررسی قرار میدهیم.
۱. بساز
برای راهاندازی هر کسب و کاری لازم است بدانیم محصول یا خدمت مد نظر چه مشکلی یا نیازی را برطرف می کند. طبق روش لین استارتاپ بهجای تمرکز بر سوال «آیا میتوان این محصول را ساخت» باید بر سوالات زیر تمرکز کنیم.
- آیا باید این محصول را بسازیم؟
- آیا می توانیم کسب و کاری پایدار را با محوریت این محصول یا خدمت راهاندازی کنیم؟
بهعبارتی در روش لین استارت آپ محصولی در پاسخ به سوالات بالا میسازیم. این محصول، نمونه حداقلی است که نیاز مشتریان را برطرف میکند و به آن میتوان به عنوان پروژهای تحقیقاتی برای کسب و کار خود فکر کرد. در این حالت نباید زمان زیادی برای ساخت محصول حداقلی صرف کرد.
۲. بسنج
بعد از ساخت MVP، لازم است که محصول را برای آزمایش به مشتریان ارائه دهیم و بازخورد آنها را دریافت کنیم. در این مرحله ممکن است حتی دادهها و فرضیاتی مفید پیش از تولید کمینه محصول در مورد مشتریان در اختیار داشته باشیم که از طریق مقایسه آنها با ایده اولیه و استفاده از نظرات و تجربیات مخاطبان میتوان تغییراتی را در MVP ایجاد کرد. این فرآیند در روش استارت آپ ناب به توسعه چابک مشهور است. اگر در حین این ارزیابیها مشخص شود که تمایل کافی به محصول در نزد مشتریان وجود ندارد، میتوان پی برد که به احتمال زیاد کسب و کار، پایدار و قابل دوام نخواهد بود.
۳. یاد بگیر
بعد از دریافت بازخورد مشتریان و جمعآوری دادههای مورد نیاز در این مرحله باید تصمیم بگیریم که چگونه ایده کسب و کار را پیش ببریم. در اینجا به این سوال پاسخ داده میشود که آیا توسعه محصول منطقی است یا باید ایده را اصلاح و حلقه را دوباره تکرار کرد. در حقیقت بر اساس اطلاعات بهدست آمده از مراحل قبل و یادگیری درسهای حاصل از آن انتخاب میکنیم که ایده کسب و کار را احیا کنیم یا رویکرد جدیدی را در پیش بگیریم.
گامهای اصلی پیادهسازی مدل استارتاپ ناب چیست؟
برای پیادهسازی رویکرد استارتاپ ناب، لازم است که کلیه فعالیتهای دارای اتلاف زمان و منابع در هر مرحله از تولید، فروش و بعد از فروش را شناسایی و حذف کنیم. برای آشنایی بیشتر با اینکه گامهای حرکت در جهت رویکرد استارتاپ ناب چیست به چهار نکته اصلی در این خصوص به شرح زیر باید توجه کنیم.
۱. طراحی مدل کسب و کار
در اینجا بوم کسب و کار شامل بخشهای اصلی مشتری، ارزش پیشنهادی، جریانهای درآمدی، کانالهای ارتباطی، روابط با مشتری، فعالیتهای کلیدی، منابع و شرکای کلیدی را طراحی و مورد ارزیابی قرار میدهیم. سپس ارتباط هر یک از اجزا با ایده کسب و کار و ارائه فرضیات در مورد هر کدام را بررسی قرار میکنیم.
۲. تدوین فرضیه
در اینجا لازم است پیش فرضهایی را برای فعالیت در نظر بگیریم. این فرضیهها در سه دسته با در نظر گرفتن مقبولیت ایده، ماندگاری و دوام محصول و در نهایت امکان سنجی ایده تدوین میشوند. بهعبارتی هر یک، پیشبینیهای اولیه در مورد ایده و محصول خواهند بود. به عنوان مثال در مورد طراحی نرم افزاری خاص برای دانشجویان، این سه فرضیه را می توان به شکل زیر نوشت.
- مقبولیت ایده: آیا دانشجویان به محصول علاقهمند خواهند شد؟
- ماندگاری و دوام: آیا دانشجویان تمایلی به پرداخت مبلغی برابر X مقدار در ماه برای استفاده از محصول دارند؟
- امکان سنجی: ما میتوانیم X تعداد از محصول را تا تاریخ Y بسازیم.
۳. ساخت MVP
هدف در این مرحله تولید نسخهای اولیه اما کارآمد از محصول است که ویژگی جدیدی را ارائه دهد. این موضوع امکان ورود به بازار در سریعترین حالت ممکن و جمعآوری دادهها و بازخوردهای مربوط به مشتریان را فراهم میکند. در ساخت MVP به این سوال پاسخ میدهیم که ارزش پیشنهادی به مشتریان و حداقل فعالیتی که برای ارائه آن ارزش باید انجام دهیم چیست.
۴. یادگیری
در این مرحله، از طریق نظرسنجی و بازخوردهای دریافتی از مشتریان بالقوه، دادهها را جمع آوری می کنیم سپس بر مبنای شاخصهای یادگیری معتبر، آنها را مورد سنجش قرار میدهیم. این بازخوردها در تصمیمگیری برای اصلاح ایده اولیه و محصول یا تغییر آن کمک میکنند. همچنین پاسخی برای پرسش اینکه آیا مدل درآمدی فعلی مناسب فعالیت است یا خیر در اختیار میگذارد. با استفاده از این اطلاعات در صورت نیاز چرخه «بساز، بسنج، یاد بگیر» تکرار میشود. البته در صورت اشتباه بودن فرضیههای اولیه یا دریافت بازخوردهای نامناسب بعد از تکرار، ممکن است کسب و کار نیاز به جهتگیری جدیدی داشته باشد.
بررسی نمونههای موفق استارتاپ ناب در جهان
اگر چه غولهای تکنولوژی مانند گوگل و فیس بوک پیش از مطرح شدن رویکرد لین استارت آپ از آن در فعالیتهای خود استفاده میکردند، اما از سال ۲۰۱۱ این مفهوم به شکل وسیعی در دنیای کارآفرینی مطرح شد. از آن تاریخ چندین شرکت بزرگ و کسب و کار نوپا متد استارت آپ ناب را برای هدایت مناسبتر نوآوری و ماندن در صحنه رقابت دنیای دیجیتال امروز پیادهسازی کردند. هر چند این رویکرد اصولا برای تسهیل توسعه موثر محصول و ورود سریع به بازار برای شرکتهای نوپا طراحی شده است، با این حال بسیاری از شرکتهای بزرگ هم از این طریق توانستهاند به موفقیتهای بسیاری دست پیدا کنند. در این مطلب از مجله فرادرس به بررسی موفقترین نمونهها در هر دو دسته شرکتهای بزرگ و استارت آپها میپردازیم تا بتوانیم تصویری دقیق از اینکه نتایج پیادهسازی استارتاپ ناب چیست داشته باشیم.
۱. جنرال الکتریک
این شرکت با پیادهسازی برنامهای بهنام «Fast Works» از مشاورههای مبدع رویکرد لین استارت آپ در فرآیندهای اجرایی خود استفاده کرد. جنرال الکتریک با آموزش اصول ناب به بیش از ۵۰۰۰ مدیر ارشد و ایجاد بخشهای مستقل توانست با ۵۰ درصد صرفهجویی در هزینه و زمان فعالیتهای موجود سازمان، محصول جدید خود (یخچال) را به بازار عرضه کنند.
۲. تویوتا
این شرکت چند ملیتی ژاپنی پیشگام استفاده از رویکرد ناب در تولید و بهخصوص توسعه سیستمهای ناوبری مبتنی بر اندروید است. تیم توسعه این محصول از طریق تعامل نزدیک با مشتریان با چندین آزمایش و بازنگری مکرر MVP توانست موفقیتهای بسیاری در این زمینه بهدست آورد.
۳. دراپ باکس
این سرویس میزبانی فایل، یکی از بزرگترین داستانهای موفقیت روش ناب بهحساب میآید. در زمان ظهور این استارت آپ، هیچ تقاضایی برای خدمات خاص «Dropbox» وجود نداشت، زیرا مشتریان تجربهای از اشتراکگذاری یکپارچه فایل نداشتند. اما این چالش از طریق ایجاد یک MVP و طراحی ویدئویی که نحوه عملکرد فعالیت را بهطور کامل تشریح میکرد، آغاز شد. ویدئوی تولید شده به سرعت توانست دهها هزار کاربر جدید را به نسخه بتای دراپ باکس جذب کند. بنابراین برای اعضای تیم بهراحتی امکان ارزیابی میزان علاقه مشتریان به فناوری جدید فراهم شد. از آنجا که در آن زمان همگامسازی فایل، سرویسی بود که مشتریان ضرورت نیاز به آن را درک نمیکردند، ویدئوی تهیه شده عامل تاثیرگذاری برای تشریح آن در نزد افراد بود. در نتیجه بعد از راهاندازی رسمی دراپ باکس، در عرض هفت ماه بیش از یک میلیون کاربر به این سرویس جذب شد. با این حال اعضای تیم همچنان به دریافت بازخوردها و بهبود MVP ادامه دادند. در نهایت این فعالیت در سال ۲۰۱۸ موجب رسیدن کاربران به ۱۴ میلیون نفر در سال و ارزش ۱۲ میلیارد دلاری دراپ باکس تنها در عرض ۱۱ سال شد.
۴. Slack
سرویس پیامرسانی فوری «Slack» در ابتدا فعالیت خود را با سرمایهگذاری چند میلیارد دلاری بهعنوان یک ابزار داخلی اداری به نام «Tiny Speck» فعالیت خود را آغاز کرد. هدف طراحی این ابزار تولید بازی چند نفره آنلاین و خلاقانهای بود که بر اساس یک مدل کسب و کار همراه با عضوگیری فعالیت میکرد. اما این بازی عمر کوتاهی داشت و بعد از یکسال بدون هیچ توسعهای به نسخه بتای خود بازگشت. با این حال بنیانگذاران استارت آپ با تغییر رویکردی سریع، به قابلیت دیگر آن یعنی فعالیت در قالب پیامرسان داخلی توجه کردند. بعد از مدتی با بررسی بازخوردهای کارکنان دفاتر شرکتها و سازمانهای مختلف در آمریکا و کانادا در مورد سرویس پیامرسان داخلی Slack، که بخشی از ابزار Tiny Speck بود، تقاضای بازار و قابلیت اجرای برنامه در سطحی وسیع دنبال شد. این بازخورد بهخصوص از طرف شرکتهای بزرگتر بسیار مورد استقبال قرار گرفت. در نتیجه اعضای تیم با بهبود و توسعه Slack حلقه بازخورد بسیار سازندهای را راهاندازی کردند و چرخه بهبود پیام رسان به همین شکل گسترش پیدا کرد. در نهایت پایگاه کاربران به بیش از هشت میلیون نفر افزایش یافت و با توسعه نسخه جدید پریمیوم این پیامرسان، یک سوم کاربران به مشترکان پولی تبدیل شدند. در حقیقت داستان Slack این موضوع را نشان داد که با رویکرد ناب، برخی اوقات باید ایده اصلی را کنار گذاشت و روشی جدید با محصولی بادوام را در بازار پیادهسازی کرد.
جمعبندی پایانی
پیادهسازی رویکرد استارتاپ ناب از طریق حذف فرآیندهای اضافی و روشی مبتنی بر چرخه «بساز، بسنج و یاد بگیر» باعث بهرهوری بیشتر، کاهش هزینهها و تعامل بیشتر با مشتریان میشود. بسیاری از شرکتهای بزرگ و بهخصوص کسب و کارهای نوپا با پیادهسازی آن توانستهاند به موفقیتهای فوقالعادهای دست یابند. با این حال هیچ فرمول تضمینی برای موفقیت وجود ندارد ولی مفید بودن این روش برای همه کسب و کارها شناخته شده است. میتوان گفت لین استارت آپ با نگرش «دل به دریا زدن» ریسک بالایی دارد و باید چالشهای بسیاری را حین اجرای آن تجربه کرد. در این مطلب از مجله فرادرس تلاش شد با تشریح جزییات مفهوم استارتاپ ناب چیست و بررسی اصول آن تا حد بسیاری زوایای این رویکرد نسبتا جدید را بررسی کنیم. نکته مهم، آشنایی و داشتن اطلاعات کافی است تا با تصمیمگیری درست آنچه مناسبترین است را در راهاندازی کسب و کار خود استفاده کنیم.