درآمد سرانه چیست؟ – به زبان ساده + فرمول
درآمد سرانه سنجه یا شاخصی برای اندازهگیری درآمد متوسط آحاد ساکنان یک کشور یا یک منطقه جغرافیایی مشخص است به بیان دیگر، به میانگین درآمد هر فرد درآمد سرانه میگویند. این شاخص، سنگ محکی برای ارزیابی کیفیت زندگی افراد در هر کشور یا محدوده جغرافیایی در اختیار میگذارد. در این مقاله میخواهیم شاخص درآمد سرانه را تعریف کنیم، از کارکردهای آن بگوییم، محدودیتهای آن را در ارزیابیهای اقتصادی برشمریم و فرمول محاسبه آن را بیان کنیم.
درک مفهوم درآمد سرانه
در محاسبه درآمد سرانه، عایدی آحاد ساکنان یک منطقه جغرافیایی معین، در نظر گرفته میشود و سن، جنسیت یا ارتباط افراد در آن تاثیرگذار نیست. حال آنکه در دیگر معیارهای اقتصادی همچون «درآمد خانوار» (Household Income)، مجموع درآمد افراد ساکن در یک خانه اندازهگیری میشود. از سویی دیگر در معیارهای دیگری مانند «درآمد خانواده» (Family Income)، مجموع درآمد افرادی سنجیده میشود که از طریق پیوند زناشویی، تولد یا فرزندخواندگی به هم گره خوردهاند و همگی بهطور ثابت زیر یک سقف زندگی میکنند.
کارکردهای درآمد سرانه
مهمترین و شاید متداولترین کارکرد درآمد سرانه، نشان دادن درجه توانگری یا فقر یک گروه از افراد است. برای مثال، دولتمردان ایالات متحده آمریکا از معیار درآمد سرانه برای رتبهبندی برخوردارترین شهرها در این کشور بهره میگیرند.
از دیگر کارکردهای درآمد سرانه میتوان به نقش آن در تخمین میزان استطاعت افراد اشاره کرد. برای مثال، در یک محدوده جغرافیایی معین، با استناد به درآمد سرانه میتوان دسترسپذیری مسکن برای خانوار را اندازه گرفت. اگر در یک محدوده، بهای متوسط یک خانه، بیشتر از درآمد سرانهی ساکنان آن ناحیه باشد، میتوان آن محدوده را جزو مناطق گرانقیمت به حساب آورد.
علاوهبراین، کسبوکارها میتوانند از شاخص درآمد سرانه برای سنجش صرفه اقتصادی سرمایهگذاری در یک محدوده جغرافیایی استفاده کنند. اگر ساکنان یک شهر از درآمد سرانهی بالایی برخوردار باشند، احتمال موفقیت سرمایهگذاری و افتتاح شعب جدید در آن شهر افزایش پیدا میکند، زیرا ساکنان آن شهر با برخورداری از درآمد سرانهی بالاتر، دارای قدرت خرید بیشتری نیز هستند.
محدودیتهای شاخص درآمد سرانه
درآمد سرانه گرچه سنجهای پرطرفدار برای اندازهگیری توان اقتصادی ساکنان یک محدوده جغرافیایی است، اما همانند دیگر شاخصهای اقتصادی با محدودیتهایی همراه است که درادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
استانداردهای زندگی
درآمد سرانه با یک محاسبه سرانگشتی و با تقسیم درآمد کل یک ناحیه بر ساکنان آن به دست میآید، بنابراین نمیتواند تصویر دقیقی از نحوه توزیع درآمد میان ساکنان یک محدود در اختیار بگذارد. به بیان دیگر، رد پای نابرابری درآمدی را در شاخص درآمد سرانه نمیتوان پیدا کرد.
برای مثال، فرض کنید در یک شهر، درآمد سالانه ۵۰ نفر برابر با ۵۰۰ هزار دلار و درآمد سالانه ۱۰۰۰ نفر برابر با ۲۵ هزار دلار باشد. درآمد کل ساکنان این شهر با یک ضرب و جمع ساده، برابر با ۵۰ میلیون دلار میشود. اگر این عدد را بر کل جمعیت شهر یعنی ۱٫۰۵۰ تقسیم کنیم، حاصل تقریباً برابر با ۴۷٫۶۱۹ تومان میشود.
این عدد که نشانگر درآمد سرانهی یک شهر فرضی است، تصویر روشنی از نابرابری اقتصادی در اختیار نمیگذارد. زیرا اکثریت مطلق ساکنان شهر، سالانه ۲۵ هزار دلار درآمد دارند؛ حال آنکه اقلیتی کوچک با درآمدی سرشار توانستهاند شاخص درآمد سرانهی شهر را بهشدت افزایش دهند.
حال اگر تصمیمگیران اقتصادی و دولتمردان بخواهند یارانهها و کمکهای رفاهی را بر مبنای شاخص درآمد سرانه میان شهرها توزیع کنند، شهر مفروض بهدلیل برخورداری از درآمد سرانهی بالا و جای دادن اقلیتی از ثروتمندان در خود، از دریافت بخش عمدهای از یارانهها محروم میشود.
کاستن از قدرت خرید مصرفکننده، هرگونه تلاش او برای افزایش درآمد را خنثی میکند. بنابراین، استفاده از شاخص درآمد سرانه برای به تصویر کشیدن اوضاع اقتصادی یک کشور، بهدلیل چشمپوشی از تورم میتواند کمی گمراهکننده باشد.
تورم
عامل دیگری که میتواند نقش شاخص درآمد سرانه در بازتاب وضعیت اقتصادی یک کشور را محدود کند، تورم است. تورم به بیان ساده، نشانگر افزایش سطح عمومی قیمتها با گذشت زمان است. فرض کنید، درآمد سرانه ملی یک کشور طی یک سال از ۵۰ هزار دلار به ۵۵ هزار دلار افزایش پیدا کند. در نگاه نخست، بهنظر میرسد که درآمد سرانهی این کشور با افزایشی ۱۰ درصدی مواجه شده است. بااینحال، اگر نرخ تورم در همین دوره زمانی در کشور یادشده برابر با ۴ درصد بوده باشد، آنگاه درمییابیم که درآمد سرانه تنها ۶ درصد رشد کرده و نه ۱۰ درصد.
تورم بلای جان اقتصاد است و با کاستن از قدرت خرید مصرفکننده، هرگونه تلاش او برای افزایش درآمد را خنثی میکند. بنابراین، استفاده از شاخص درآمد سرانه برای به تصویر کشیدن اوضاع اقتصادی یک کشور، بهدلیل چشمپوشی از تورم میتواند کمی گمراهکننده باشد.
مقایسههای بینکشوری
مقایسه هزینههای زندگی میان کشورهای مختلف با اتکا به شاخص درآمد سرانه چندان دقیق نیست؛ زیرا در این مقایسه، نرخ مبادله ارزهای ملی کشورها در برابر هم سنجیده نمیشود. کارشناسان اقتصادی بر این باورند که معیار «برابری قدرت خرید» (Purchasing Power Parity | PPP)، شاخص بهتری برای مقایسه توان اقتصادی ساکنان کشورها با یکدیگر است.
علاوهبراین، برخی از کشورها از مبادلات غیرپولی یا دادوستد پایاپای برای تسهیل فعالیتهای تجاری خود بهره میبرند. بنابراین در اینجا هم شاخص درآمد سرانه نمیتواند بهخوبی بازتابدهنده توان اقتصادی افراد باشد.
پسانداز و ثروت
عامل دیگری که بر نقش شاخص درآمد سرانه بر اندازهگیری توان اقتصادی افراد سایه میاندازد، میزان ثروت انباشته یا پسانداز آحاد ساکنان یک محدوده جغرافیایی است. برای مثال، یک فرد ثروتمند، ممکن است درآمد سرانهی چندانی نداشته باشد، اما بهدلیل برخورداری از ثروت انباشته کلان از کیفیت زندگی مناسبی بهرهمند باشد. بنابراین اگر بخواهیم با تکیه بر درآمد سرانه، افراد را دستهبندی کنیم، احتمال دارد ثروتمندان غیرشاغل در گروه افراد کمدرآمد جای بگیرند.
کودکان
در محاسبه شاخص درآمد سرانه، جمعیت کل فارغ از سن و جنسیت در نظر گرفته میشود. این در حالی است که بسیاری از زنان و اکثریت مطلق کودکان، فاقد درآمد هستند. بنابراین قضاوت درباره میزان رفاه در دو کشور با درآمد سرانهی مشابه که یکی دارای جمعیت خردسال بیشتری است، چندان دقیق نیست.
فرمول درآمد سرانه چیست؟
فرمول محاسبه درآمد سرانه از دو بخش درآمد کل و جمعیت کل تشکیل شده است. برای اندازهگیری درآمد سرانه، کافیست درآمد کل در یک بازه زمانی دلخواه را بر جمعیت کل تقسیم کنیم.
- PCI: «درآمد سرانه» (Per Capita Income)
- TI: «درآمد کل» (Total Income)
- TP: «جمعیت کل» (Total Population)
برای مثال، اگر مجموع درآمد شهروندان ونکوور در یک بازه زمانی یکساله برابر با ۱۶۰ میلیارد دلار و جمعیت این شهر هم برابر با ۶۷۵ هزار نفر باشد، درآمد سرانهی آن برابر است با:
۲۳۷٫۰۳۷ = ۶۷۵٫۰۰۰ ÷ ۱۶۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰
این یعنی هر یک از ساکنان ونکورر سالانه بهطور متوسط، بیش از ۲۳۷ هزار دلار درآمد دارند.
درآمد سرانه ملی
برای محاسبه درآمد سرانه ملی کافیست ارزش تولید ناخالص داخلی یک کشور را بر جمعیت آن تقسیم کنیم.
درآمد سرانه ایران
حرفوحدیثها در مورد درآمد سرانه ایرانیان بسیار است. از گذشته تا به امروز، سازمانهای مرجع بینالمللی در حوزه انتشار آمار اقتصادی از صندوق بینالمللی پول گرفته تا بانک جهانی، نرخ ارز مرجع هر کشور را مبنای محاسبه تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانهی آن کشور قرار میدهند. از آنجا که نرخ مبادله ارز در کشور ما ثابت نیست و از ارز نیمایی و مرکز مبادله گرفته تا ارز آزاد، هر یک با نرخ متفاوتی دادوستد میشوند، بنابراین محاسبه درآمد سرانه بر مبنای هر یک از این نرخها میتواند اعداد متفاوتی را در اختیار بگذارد.
برای مثال، اگر قرار باشد درآمد سرانه را بر پایه نرخ ارز واردات کالاهای اساسی محاسبه شود، ایران در دسته کشورهای پردرآمد جای میگیرد. حال آنکه اگر نرخ ارز بازار آزاد را مبنای محاسبه قرار دهیم، ایرانیان به گروه کشورهای کمدرآمد سقوط میکند. بنابراین اختلاف میان گزاشهای اقتصادی در مورد تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانهی ایران، از همین جا و نرخ ارز مرجع نشئت میگیرد.
با این تفاصیل، اگر تولید ناخالص داخلی ایران را برابر با ۲۳۱ میلیارد دلار و جمعیت آن را ۸۷٫۹ میلیون نفر در نظر بگیریم، با یک تقسیم ساده به عدد ۲٫۶۲۷ دلار بهعنوان درآمد سرانهی ایرانیان میرسیم.
بالاترین درآمد سرانه در جهان چقدر است؟
آخرین گزارشهای منتشر شده از سوی صندوق بینالمللی پول موسوم به IMF نشان میدهد که کشور لوکزامبورگ با بهرهمندی از درآمد سرانهای بالغبر ۱۲۸ هزار دلار در سال، ثروتمندترین کشور جهان است.
ایرلند، سوئیس و قطر نیز بهترتیب با برخورداری از درآمد سرانهای افزونبر ۱۰۶، ۹۴ و ۸۹ هزار دلار در سال، در ردههای دوم تا چهارم ثروتمندترین کشورها قرار دارند.
جمعبندی
درآمد سرانه یکی از شاخصهای اقتصادی برای سنجش رفاه در یک محدودهی جغرافیایی مشخص است. این شاخص گرچه تا اندازهای بازتابدهندهی کیفیت زندگی افراد است؛ اما در مقایسه با دیگر سنجههای اقتصادی، قادر به انعکاس نابرابریهای درآمدی نیست.
سایت مشکل داره. اصلا نمیشه بهش وصل شد. توی پست آخر اینستاتون هم کامنتای مردم رو در این رابطه میتونید ببینید.
اگر یه اطلاعیه بدید که حداقل بدونیم در جریانید و در حال رفع مشکل هستید، خیلی بهتره.
با سلام؛
از ارائه بازخورد شما سپاسگزاریم و موضوع پاسخ به کامنتهای شبکههای اجتماعی فرادرس را حتما به اطلاع همکاران خارج از مجله فرادرس خواهیم رساند.
با تشکر از همراهی شما با مجله فرادرس