با از بین رفتن انگل ها و زندگی انگلی چه رخ می دهد؟
ما برای حفظ سلامتی خود، همیشه در حال مبارزه با انگلها هستیم اما دنیای بدون انگل نه تنها دنیای بهتری نیست بلکه به یک کابوس عجیب شباهت دارد. زندگی انگلی اثرات فراوانی بر تکامل موجودات، زنجیره غذایی و چرخههای طبیعی دارد که در این مطلب به آنها پرداختهایم.
انگل
هر جانداری چندین آفت دارد که داخل یا روی بدن او حیات دارند و به نام «انگل» شناخته میشوند. انگلها از میزبان تغذیه میکنند تا جاییکه ممکن است حتی جانش را بگیرند تا خود زنده بمانند. در زبان اروپایی این جانداران را «پارازیت» (Parasites) مینامند که برگرفته از واژه یونانی (parásītos) و به معنی کسی است که «روی میز دیگری غذا میخورد».
آیا ما بدون این انگلها که غذایمان را میدزدند، زندگی بهتری نخواهیم داشت؟ اگر تمام انگلها ناپدید شوند، جانوران دیگر سالمتر نخواهند بود و رنج کمتری نخواهند کشید؟ در کمال تعجب پاسخ این سوال خیر است، جهان بدون انگل دنیای بهتری نیست. با نابودی انگلها نه تنها بیماری و درد از بین نمیرود بلکه بسیاری از زیباییهای طبیعت نیز محو خواهند شد و شاید عجیبترین نتیجه حذف انگلها، از بین رفتن جنسیت و روابط جنسی باشد.
زندگی انگلی
حدود نیمی از کل موجودات زنده انگل هستند. معروفترین نوع آنها، کرمهای انگلی نام دارند که در بدن انسان و جانوران دیگر زندگی میکنند اما گروههای بزرگ دیگری از جانوران نیز زندگی انگلی دارند. بسیاری از قارچها انگل هستند مثل قارچی که در کوهستان آبی اورگان در ایالات متحده زندگی میکند و با ۳۸۰۰ متر طول بزرگترین جاندار زنده کره زمین است. حتی تعدادی از گیاهان، بیمهرگانی مانند کنه، کک، حلزون و برخی ویروسها و باکتریها هم زندگی انگلی دارند. بین پرندگان نیز زندگی انگلی وجود دارد که معروفترین آنها «فاخته» (Cuculus canorus) است. پرندهای که تخم خود را در آشیانه پرندگان دیگر میگذارد و مسئولیت تغذیه و پرورش جوجهاش را به پرنده دیگری واگذار میکند.
مرگ انگلها
با حذف نیمی از جانداران، تفاوت گونهای قابل توجهی را در دنیا شاهد خواهیم بود. در صورت چنین اتفاقی، تمام جانوران یک ماه عسل کوتاه را تجربه میکنند. «کوین لافرتی» این دوره طلایی را چنین توصیف میکند: «در طول چند ساعت، میلیونها نفر از بیماریهای مزمن و رنجآور خود خلاصی پیدا میکنند. مردم میتوانند بیشتر کار کنند و از زندگی خود لذت بیشتری ببرند. دامها و محصولات کشاورزی هم سالمتر خواهند بود.
اما پس از آن اوضاع به سرعت تغییر میکند چون سیستم ایمنی بدن ما، برای جنگ همیشگی با انگلها تکامل پیدا کرده است و علیه زندگی بدون انگل شورش میکند. «یاپ دی رودی» از دانشگاه ایموری، اعتقاد دارد که: «حذف انگلها، پیامدهای پیشبینیناپذیری به دنبال خواهد داشت. چون بدن ما، زنجیره غذایی و چرخه طبیعت برای مدتی طولانی به همزیستی با آنها تکامل پیدا کردهاند و این تغییر لزوما نتیجه مثبتی ندارد». در ادامه اثر زندگی انگلی موجودات بر یکدیگر توضیح داده شدهاند.
اثر انگل بر شیوع بیماریها
اگر سیستم ایمنی بدن انسان از کودکی در معرض انگلها و بیماریهای عفونی قرار نگیرد، به درستی برای مبارزه با آنها تکامل پیدا نمیکند. در نتیجه به راحتی علیه بدن شورش خواهند کرد. با این نظریه میتوان شیوع بسیار بیشتر آلرژیها (حساسیت) و بیماریهای خودایمنی را در بین ساکنین محیطهای تمیز و بهداشتی توضیح داد. به طور مثال، بیماری اماس که با حمله سیستم ایمنی خود فرد ایجاد میشود، در کشورهای توسعهیافته شایع است. پس اگر انگلها نباشند نه تنها بیماریها پایان نمییابند بلکه با انواع جدیدتر و پیچیدهتری از آنها روبرو خواهیم شد که نه بدن شیوه مقابله با آنها را میشناسد و نه علم، درمان موثری برای آنها سراغ دارد.
اثر زندگی انگلی در چرخه طبیعت
به دنبال نابودی انگلها، فقط سیستم ایمنی بدن از کنترل خارج نمیشود، بلکه شاهد زنجیرهای از اتفاقات دیگر هم خواهیم بود. هرچند انگلها به ما آسیب میزنند، اما جمعیت آفات محصولات کشاورزی مانند حشرات و حیوانات دیگر را کنترل میکنند. حشرات و جوندگان، تولید مثل سریعی دارند و بعد از چند ماه جمعیت این گونهها افزایش سریعی پیدا میکند و به محصولات کشاورزی آسیب میرسد. پس ناچاریم سموم آفتکش بیشتری استفاده کنیم که پیامدهای مضری برای سلامتی انسان و حیات وحش دارد و حتی شاید قحطی و گرسنگی به وجود بیاید.
«لوی موران» (Levi Morran) از «دانشگاه ایموری» (Emory University in Atlanta, Georgia) میگوید: «تقریبا هر گونهای از موجودات، حداقل یک نوع انگل دارد. نقش این انگلها در اکوسیستم، کنترل جمعیت جانوران است. بدون آنها شاهد انفجار جمعیتی جانوران خواهیم بود». در چنین وضعیتی، ناچاریم خودمان گونههایی که انفجار جمعیتی پیدا کردهاند را کنترل کنیم و کشتار عظیمی به راه بیندازیم که جان گونههای دیگر را هم خواهد گرفت.
زنجیره غذایی و زندگی انگلی
در صورت افزایش جمعیت جانوران و گیاهان، جانوران دیگری به خوردن آنها اقدام میکنند. حشرات شکارچی مثل عنکبوتها و پرندگان، جای خالی انگلها را اشغال خواهند کرد. بعد از چند سال، جمعیت آنها بسیار بیشتر میشود و در طولانی مدت به شیوه متفاوتی تکامل پیدا میکنند. افزایش خطر وجود جانوران شکارچی باعث میشود تا بسیاری از جانوران و گیاهان تغییر شکل بدهند.
به گفته لافرتی، چند قرن کافیست تا سیستمهای دفاعی جدیدی مانند تیغهای بیشتر در جوجهتیغی و پوست سختتر در لاکپشت به وجود بیایند. لوئیس از دانشگاه واشینگتن میگوید: «اقیانوس پر از جلبک و جانداران ذرهبینی فتوسنتز کننده است که مستقیم یا با واسطه، غذای دیگر جانوران دریایی هستند. این جانداران همیشه باید با ویروسهای محدودکننده جمعیتِ خود، مبارزه کنند. احتمالا در نبودِ ویروسها، اقیانوس به تشت لجن یا چالههای کوچک آب میشود.
اثر انگلها بر تنوع جانداران
اثر طولانیمدت زندگی انگلی، پیشرفت تکاملی گونههای جدید وایجاد تنوع زیستی، به دلیل رقابت بین میزبان و انگل است که برای حیات باید قدرتمندتر شوند. به گفته موران «رویارویی میزبانها و انگلها یک فضای واقعا مناسب را برای همتکاملی ایجاد میکند که این رابطه عامل بخش عظیمی از تغییرات تکاملی موجودات زنده در تاریخ حیات زمین است».
لوئیس زمان در تحقیقی که سال ۲۰۱۴ منتشر کرد با شبیهسازی تکامل جانداران با استفاده از انگارهای رایانهای نشان داد که انگلها میزبان خود را مجبور میکنند که پیچیدهتر شود. اگر یکباره انگلها را از بین ببریم، جانور میزبان پیچیدگی کمتری پیدا خواهند کرد. زمان میگوید: «شرط میبندم در چنین وضعیتی روند انقراض گونهها سرعت خواهد گرفت. تحقیقات مختلف بارها نشان دادهاند که انگلها محرک و نگهدارنده تنوع زیستی هستند». انگلها حتی جانوران را به سوی جذابیت جنسی بیشتر برای جنس مخالف خود سوق دادهاند.
اثر انگلها بر جفتگیری در حیوانات
زیباترین مراسم انتخاب همسر در طبیعت، به پرندگان کلبهساز بومی گینه نو و شمال استرالیا تعلق دارد. پرندههای نر آلاچیق عظیم و زیبایی با شاخه گیاهان میسازند و آن را با اشیا خوشرنگ مثل میوه، صدف، هسته و حتی اشیاء انسان مثل مداد تزئین میکنند. مادهها در صورتی پیشنهاد جفتگیری را قبول میکنند که آلاچیق حیوان نر، بهترین کیفیت را داشته باشد. بر اساس یک نظریه چنین مراسم غیرعادی محصول وجود انگلهاست و مشخصات جنسی چشمنوازی چون دم طاووس و قرقاول، یال شیر نر، شاخ گوزن و بز کوهی را هم به وجود انگلها نسبت میدهد. این مشخصات مثل یک سند موفقیت هستند که حیوان نر با آن اعلام میکند من با موفقیت با انگلها جنگیدهام و در عین حال، انرژی اضافی برای تولید دُم، یال و شاخ بلند یا ساخت کلبه بزرگ را دارم.
رابطه جنسی و زندگی انگلی
مطالعه «مارلن زاک» (Marlene Zuk) و «همیلتون» (W.D.Hamilton) در دهه ۱۹۸۰، روی مراسم جفتیابی پرندگان آمریکای شمالی نشان داد که گونههای مستعد ابتلا به انگلهای خونی، جلوهگری بیشتری دارند. پرنده نر و ماده رنگهای روشنتری دارند و نرها آوازهای بهتری میخوانند. این موضوع حتی در مورد انسان هم میتواند صادق باشد. به گفته یاپ دی رودی: «برخی اعتقاد دارند توانایی مغز ما برای ساخت موسیقی یا تفکر در مورد تنوع زیستی (قابلیتهایی که در زندگی روزمره به کار نمیآیند) میتواند نتیجه انتخاب جنسی باشند که وجود انگلها محرک اصلی آن است». پیدایش جنسیت و رابطه جنسی هم میتواند اثر انگلها باشد.
اثر انگل ها بر تولید مثل جنسی
موجودات زنده به دو شیوه جنسی و غیر جنسی تولید مثل میکنند. در تولید مثل غیرجنسی، جانداری مشابه والد تولید میشود ولی تولید مثل جنسی به وجود یک نر و یک ماده نیاز دارد. مهمترین مزیت تولید مثل جنسی، ترکیب شدن ژنهاست که باعث میشود تا هر کدام از فرزندان کاملا متفاوت از والدین خود باشد و به این ترتیب روند تکامل بسیار سریع خواهد شد.
انگلها ممکن است انگیزه این سرعت بخشیدن باشند چون میزبان را مجبور کردهاند که برای جنگ با آنها مرتب خود را تغییر دهد. این ایده که جانوران باید برای زنده ماندن در دنیای رقابتی همواره خود را بهبود دهند به «فرضیه ملکه سرخ» (Red Queen hypothesis)، نامی برگرفته از جملهای در کتاب «از میان آینهها» (Through the Looking Glass) اثر «لوئیس کرول» (Lewis Carroll) معروف است. ملکه سرخ در سرزمین عجایب به آلیس میگوید: «در این دنیا باید با تمام توانت بدوی تا در جایی که هستی باقی بمانی».
اثر انگل ها بر ارتباط جنسی
در مطالعات آزمایشگاهی هم شواهدی از تأثیر تولید مثل جنسی برای مقاومت با انگلها به دست آمده است. موران در سال ۲۰۱۱ نشان داد که باکتریهای بیماریزا جمعیتی از کرمهای فاقد جنسیت را به طور کامل نابود میکنند اما کرمهایی با تولید مثل جنسی نجات یافتند. اگر انگلها باعث پیدایش رابطه جنسی و جنسیت شده باشند، حذف آنها باعث نابودی رابطه جنسی خواهد شد؟ چنین چیزی دور از تصور نیست.
موران میگوید: «اگر انگلها را از بین ببریم، خنثایی جنسیتی رایجتر میشود و گونههای کوچک خیلی زود از تولید مثل جنسی دست خواهند کشید. در مناطقی که تعداد انگلها بسیار کم است حلزونهای نر به تدریج کم شده و جای خود را به حلزونهای ماده با توانایی خودباروری میدهند. زمان بسیار طولانی برای حذف روابط جنسی و ایجاد توانایی خودباروری در انسان نیاز است و اگر این اتفاق بیفتد، انسانها از نظر ژنتیکی بسیار شبیه به یکدیگر خواهند شد.
حفاظت از زندگی انگلی
با توجه به پیامدهایی نابودی انگلها آیا نباید از آنها مانند ببر و پاندا، حفاظت کنیم؟ شاید این ایده مضحک باشد اما نظر برخی از دانشمندان را به خود جلب کرده است. گومز در مقالهای که سال ۲۰۱۳ منتشر کرد، نقش انگلها در ساماندهی اکوسیستم و حفاظت یک انگل، از میزبان خود در برابر انگلی مضرتر را مورد بررسی قرار داد که این ویژگی حتی در پزشکی هم قابل استفاده است. میزبان برخی ویروسهای انگلی، باکتریها هستند پس اگر شخصی به عفونت باکتریایی مبتلا شد، به جای استفاده بیرویه از آنتیبیوتیک، میتوان با ویروس او را درمان کرد.
این روش تاکنون فقط در روسیه، لهستان و گرجستان به کار گرفته شده است اما کشورهای دیگر هم نگاهی جدی به آن داشتهاند. عوامل تهدیدکننده انگلها تغییر آبوهوا، آلودگی و تخریب طبیعت هستند. چه کسی به جای محافظت از کرگدن، برای حفاظت از مگس کرگدن (انگل معده کرگدن) هزینه میکند. مبارزه با زندگی انگلی شاید در کوتاه مدت مفید باشد اما در ادامه اوضاع تغییر خواهد کرد چون انگلهای جدیدی تکامل پیدا میکنند که سیستم ایمنی روش مبارزه با آنها را نمیداند.
این مطلب توسط نویسنده مهمان، «محسن کاظمپور»، نوشته شده است.