چطور کاری که دوست نداریم را به شغلی رویایی تبدیل کنیم؟
طبق تحقیقی که در «نیویورک تایمز» (NewYork Times) منتشر شد، یک نفر در هر ۴ نفر اهدافی که در سال جدید برای خودش تعیین کرده بوده را پس از یک هفته رهاکردهاست. برخی اهداف برای افراد بسیار ترسناک است و این برای همه اهدافی که مرتبط با رها کردن شغلتان میشود، درست است.
اگر شما یکی از افرادی هستید که حوصلهتان از شغلتان سر رفته است، در محل کار به چالش کشیده نمیشوید و یا بیش از حد کار میکنید ولی با همه اینها نمیتوانید به دنبال شغل جدید بگردید پس باید چه کار کنید؟ شاید برای تغییر این وضعیت لازم نباشد شغلتان را عوض کنید، بلکه کاری که در شغلتان انجام میدهید را عوض کنید. این کار بسیار از عوض کردن کارفرمایتان راحتتر است در عین حال میتواند شغلتان را دوباره برایتان جذاب کند.
برای شروع کار سه لیست درست کنید:
- لیستی از بخشهایی از شعلتان که دوستش دارید. (لیست الف)
- لیست قسمتی از کارتان که حس خاصی به آن ندارید. (لیست ب)
- لیست سوم شامل جزئیاتی از کارتان است که از آنها خسته شدهاید یا شما را آزار میدهد. (لیست ج)
در کنار هر لیست یک دایره رسم کنید که نشاندهنده زمانی است که در طول هفته روی آنها صرف میکنید. وقتی این کار تمام شد احتمالا سهم لیست اول بسیار کوچک و قسمتهای مربوط به دیگر لیستها خیلی بیشتر است. هدف شما برای سال ۲۰۱۸ افزایش سهم لیست الف و کاهش عناصر لیست جیم تا حد ممکن است.
برای رسیدن به هدفتان با اضافه کردن فعالیتهای مرتبط با لیست الف به برنامهتان شروع کنید، اگر بخواهید با کم کردن لیستهای دیگر شروع کنید به نتیجه نمیرسید. برای این کار لازم نیست ساعات بیشتری در هفته کار کنید، بلکه افزایش زمان برای کارهای لیست الف خود به خود کارهای دو لیست دیگر را حذف میکند.
برای مثال اگر یکی از موارد لیست اول شما یادگیری یک چیز جدید است، همکاری را پیدا کنید که به شما در یادگیری آن موضوع کمک کند. ببینید همکارتان چه کتابها یا دورههای آنلاینی را به شما پیشنهاد میکند، یا مثلا اگر اد مربیگری لذت میبرید از قسمت منابع انسانی شرکتتان بخواهید که اگر می توانید به آنها در استخدام افراد جدید کمک کنید.
کلید افزایش فعالیتهای لیست الف داوطلب بودن است. تقریبا برای همه مردم نه گفتن به پیشنهاد کمک سخت است، مخصوصا اگر فعالیت لیست الف شما یکی از کارهای لیست ب یا ج افراد دیگر باشد.
هنگامی که اقلا یک یا دو چیز به لیست الف اضافه کردید، سراغ لیست ج و کارهایی که واقعا دوست ندارید بروید. اغلب مواقع کارهای این لیست کارهایی است که دائما مجبورید انجام دهید، پس برای شما ممکن است حوصلهسربر یا زمانگیر باشد. اما ممکن است برای یک همکار دیگر جالب و جدید باشد. از نوشتن پست اخیر سایت خسته شدهاید؟ یک مقالهنویس مهمان استخدام کنید تا این کار را برای شما انجام دهد. فکر کردن به مصاحبه با فارغالتحصیلان جویای کار هم دیگر برایتان ناراحت کننده است؟ به دنبال کسی باشید که اقلا بخشی از این کار را انجام بدهد.
حالا به لیست ب نگاه کنید. بیشتر کارهای آن میتواند اتوماتیک انجام شود یا به کس دیگری سپرده شود (یا حتی اصلا انجام نشود)، آیا واقعا کسی برای خواندن یک گزارش داخلی خیلی طولانی وقت میگذارد و در مورد آن نظر می دهد؟ آیا محل کار شما، کلی کاغذبازی دارد که دیگر زمان آنها گذشته است؟ از شر این موارد که مربوط به لیست ب هستند راحت شوید. هنگامی که این کارها را شروع کنید با فعالیتهای بیشتری برای لیست الف روبرو میشوید و دائم به دنبال اضافه کردن موارد بیشتری به لیست الف و کوتاه کردن دو لیست دیگر خواهید بود. اگر کار شما اجرایی است، این روش برای تعیین اهداف سالانه شغل مخصوص شماست. اهداف استراتژیک برای افراد شغلهای اجرایی و مدیریتی بسبار در دسترستر است و به همین علت آنها میدانند چه کارهایی از لیست الفشان هست که بوای آن داوطلب شوند پس شانس بیشتری برای خلاص شدن از دست موارد لیست دوم و سوم خود دارند. ولی اگر در کارتان آنقدر قدرت و کنتزل ندارید پس از انجام این کارها از میزان کنترلی که بر شغلتان خواهید داشت متعجب میشوید.
و این زیبایی این شیوه که میتوان آن را «تغییر محتوای شغل» نامید، است: شما می توانید سرعت تغییرات پیش رویتان را کنترل کنید. می توانید متوقف شده و دوباره شروع کنید میتوانید زیرنظر کسی کار کنید و به مردم اجازه دهید بدانند که چه کار می کنید. میتوانید مسیر جدیدی را بدون اینکه نیازی به تعهد دادن باشید انتخاب کنید. (چراکه یک شغل جدید به معنای یک تعهد بزرگ است.) همچنین میتوانید کارهایی که می کنید را به سابقه کاریتان اضافه کنید.
به این ترتیب، اگر در چند ماه آینده تصمیم گرفتید که شغلی پیدا کنید و وارد بازار کار واقعی شوید، احتمال موفقیت شما خیلی بیشتر است.