تأثیر کاربرد دیدگاه‌های متفاوت در حوزه‌ی سلامت بر بیماران

۵۳ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۰۷ دی ۱۴۰۱
زمان مطالعه: ۴ دقیقه
تأثیر کاربرد دیدگاه‌های متفاوت در حوزه‌ی سلامت بر بیماران

تأثیر کاربرد دیدگاه‌های متفاوت حوزه‌ی سلامت بر بیماران

اگر تفاوت‌های موجود در هر حرفه، تخصص یا تجربه افراد را در نظر بگیریم به این نتیجه می‌رسیم که این تفاوت‌ها بر شیوه و نوع برخورد افراد با مشکلات تأثیر می‌گذارد؛ به‌طوری‌که مثلاً ارائه‌دهندگان خدمات در حوزه سلامت، اغلب راه‌های زیادی برای دیدن و درمان بیماران خود به‌کار می‌گیرند. برای مثال ممکن است که یک درمانگر با تمرکز روی علائم بالینی (کلینیکی) بیمار را ترخیص کند و درمانگر دیگر از دید شخصی یا اجتماعی؛ که البته به کار بردن هرکدام از این شیوه‌ها می‌تواند پیامدهای زیادی برای بیماران داشته باشد. ازآنجاکه دیدگاه‌ها و رویکردهای متنوعی برای مراقبت از بیمار وجود دارد که هرکدام از آنها از اهمیت بالایی نیز برخوردار است؛ بااین‌وجود، درصورتی‌که این شیوه‌ها و دیدگاه‌ها به‌خوبی مدیریت نشوند در آینده می‌تواند باعث تصمیم‌گیری‌های جانب‌دارانه و مانعی برای بهبود بیمار شود.

متأسفانه، در سازمان‌های درمانی بسیاری از کشورها، چنین همکاری‌هایی بیشتر جنبه تشریفاتی دارد تا یک روال و قاعده عادی؛ به‌طوری‌که دلیل اصلی بسیاری از آسیب‌هایی که به بیمار وارد می‌شود، ضعف در ارتباط و تعامل است. این نقایص اغلب به‌خاطر فرهنگی است که در آن دیدگاه‌های مختلف، در نظر گرفته نمی‌شود و در عوض، سلسله‌مراتب قدرت و انتقال یک‌طرفه اطلاعات، موردحمایت قرار می‌گیرد که هردوی آنها می‌تواند تبادل مؤثر اطلاعات را دچار مشکل سازد.

وجود تنوع در دیدگاه‌های مختلف درمانگران باعث می‌شود که نیاز بیماران برای درمان و مراقبت، فراتر از حد موردنظر پزشکان و بیماران در نظر گرفته شود. برای مثال زمانی که پزشکانِ بخش اورژانس، بیماران را به بخش‌های مختلف بیمارستانی انتقال می‌دهند، با پزشکان بیمارستان در مورد مشکلات اصلی بیمار در حدود ۵۰ درصد توافق دارند که این مسئله رابطه مستقیمی با تعامل غیرموثر دارد و اغلب منجر به افزایش خطاهای پزشکی و شکایات از کژرفتاری حرفه‌ای می‌شود.

بیشتر خدمات‌دهندگان خلاق، در حال ساخت ارزش هستند

خدمات‌دهندگان درمان حتی در یک تخصص خاص هم به‌خاطر سوابق و تجارب گوناگونی که دارند، رویکردها و دیدگاه‌های مختلفی را برای درمان بیماران خود اتخاذ می‌کنند. برای مثال پزشکان زن در مقایسه با پزشکان مرد، احتمال بیشتری برای پیروی از شیوه پزشکی مبتنی بر شواهد و به‌کارگیری خدمات تعاملی و پیشگیرانه (مانند غربالگری سرطان) دارند.

همچنین تحقیقات نشان داده است که متخصصان قلب مرد در مقایسه با همکاران زن خود، احتمال بیشتری برای به‌کارگیری شیوه‌های جراحی در درمان مشکلات قلبی بیماران عادی دارند که البته این موضوع برای بعضی از بیماران می‌تواند توجیه‌پذیر باشد.

به‌طورکلی در هر شیوه مورداستفاده برای دیدن یک مسئله خاص، نکات مثبت و منفی زیادی وجود دارد؛ نکته مهم این است که خدمات‌دهندگان از دیدگاه‌ یکدیگر آگاه باشند و در هنگام کار با یکدیگر به‌طور مؤثر باهم تعامل داشته باشند. این شیوه تنها راهی است که تیم‌های پزشکی می‌توانند به درکی مشترک از تشخیص و شناسایی مشکلِ بیمار دست یابند تا هرگونه نقطه کور در حول مسئله را حل نمایند و رویکردهای درمانی کامل‌تر و قوی‌تری را توسعه دهند.

بدین‌صورت که افراد باید یاد بگیرند تا محدودیت‌های دیدگاه خود را بشناسند و در زمان رویارویی با مسائل پیچیده، دیدگاه‌های یکدیگر را به‌کار ببرند. همه ما در زمان رویارویی با یک مسئله، روش پیش فرضی را به‌کار می‌گیریم که می‌تواند به انتخاب‌هایمان جهت دهد و باعث چشم‌پوشی از جزئیات مهم دیگر شود. این مسئله در آزمایش کلاسیک «گوریل نامرئی» نشان داده ‌شده است که در آن مشارکت‌کنندگان، آن‌قدر بر روی شمردن توپ‌های در حال حرکت در یک ویدیو، تمرکز کرده بودند که متوجه این موضوع نشدند که یک نفر، لباس یک گوریل را پوشیده و در حال قدم زدن بوده است.

درمجموع می‌توان گفت که فعالان حوزه سلامت می‌توانند برای بهبود تعاملات با یکدیگر و پذیرش نظرات مختلف و برای پیشبرد مؤثر در تصمیم‌گیری‌ها از دو روش استفاده کنند:

ایجاد فضایی که باعث کمک به تعامل مؤثر در بین اعضای تیم می‌شود

امروزه در مراقبت‌های درمانی و بهداشتی مدرن سعی می‌شود که از یک تیم پزشکی با تخصص‌های مختلف استفاده کنند. برای مثال، پزشکان، پرستاران، مددکاران اجتماعی و دیگر متخصصان. این بهترین شیوه برای تعامل و یکپارچه‌سازی بین دیدگاه‌های مختلف تیم درمانی است که البته استفاده از دانش دیگر متخصصان تیم‌های درمانی، نیازمند الویت‌بندی تعاملات آزاد است. این کار نیازمند یک تغییر جدی فرهنگی در قبال ابراز نظرات و نگرانی‌ها و دوری از فرهنگ عدم ابراز و قواعد سلسله مراتبی و سرزنشی است که می‌تواند محیط درمانی و سلامت را تحت سلطه خود قرار دهد. ساخت این فرهنگ، نیازمند تلاش‌های از بالا به پایین و از پایین به بالاست، هرچند که مدیران می‌توانند نوع لحن را از طریق اقدامات و رفتاری که در بین اعضای تیم درمانی وجود دارد، تعیین کنند.

یک راه برای ساخت این فرهنگ، به اشتراک گذاشتن اقدامات تیم و به‌کارگیری دیدگاه‌های متنوع با استفاده از شبیه‌سازی است. بدین منظور می‌توان یک تمرین آموزشی مستند را بین جراحان، متخصصان هوش، پرستاران و تکنسین‌هایی که با یکدیگر کار می‌کنند، به‌منظور انجام درمان جراحی برای بیماران اجرا نمود. هدف از این کار کمک به آنها برای تشخیص، ابراز و یکپارچه‌سازی دید‌گاه‌های گوناگون است.

این نکته قابل‌ذکر است که بهبود در مراقبت و درمان بیمار، همیشه به معنای مشارکت همه تخصص‌های درمانی نیست، هرچند که تمام اعضای تیم، تمایلی برای تأیید نظرات دیگران و یادگیری از یکدیگر را داشته باشند. این به اشتراک گذاشتن دیدگاه‌ها با دیگر افراد در یک حوزه – مانند به اشتراک گذاشتن نظرات جراحان مرد و زن در چگونگی رسیدگی به یک بیمار خاص - می‌تواند به خدمات‌دهندگان سلامت، دید جامع‌تری از بیماری دهد تا به‌دنبال آن بتوانند برنامه‌ای قوی‌تر برای انجام آن ارائه نمایند. درنتیجه، این اقدام برای مراقبت مهم است.

 افزایش ظرفیت خدمات‌دهندگان برای به‌کارگیری نظرات مختلف

از آنجایی که تمامی تصمیمات در مورد مراقبت از بیمار در یک تیم درمانی گرفته نمی‌شود، ازاین‌جهت افراد باید نظرات مختلف را به‌منظور غلبه بر محدودیت‌ها و بهبود در تصمیم‌گیری در نظر گیرند. برای نمونه، آنها می‌توانند این سؤال را مطرح کنند که: «اگر به این مسئله از دید همکارم نگاه کنم، آیا چیز متفاوتی خواهم دید؟»

مدیران در سازمان‌های درمانی سلامت می‌توانند با ایجاد فرصت‌های بیشتر برای حرفه‌های گوناگون به‌منظور «همپوشانی» یکدیگر، به این فرآیند کمک کنند. برای مثال، کار کردن یک پزشک برای چند روز با یک پرستار و دیدن اقدامات او در بیمارستان می‌تواند به بهبود درک پزشکان از چگونگی پاسخ پرستاران به نیازهای بیمار و چالش‌های آنها کمک نماید؛ همچنین، پزشکان، پرستاران و افرادی که در یک تخصص خاص، مشغول به‌کار هستند می‌توانند از طریق همکاری و دریافت تجربه، به چشم‌اندازهای نوینی دست یابند. درحالی‌که این تجربیات برای متخصصان در اوایل حرفه خود کاملاً عادی است (برای مثال در دوره رزیدنتی)؛ اما با این و جود، همکاری مداوم آنها در طول کار می‌تواند به توسعه تخصص و بهبود تواناییِ حل مشکل آنها کمک نماید. ساخت چنین تنوع درون فردی، نه‌تنها نیازمند تماس خدمات‌‌دهندگان با تجربیات متفاوت است، بلکه به‌طور پیوسته می‌تواند فرصت‌هایی را برای آنها به‌منظور اعمال آنچه خواهان یادگیری آن هستند، سبب گردد. با از بین بردن این عادت رایج که تنها باید مشکلات پیچیده کلینیکی را از یک دیدگاه نگریست، می‌توان از خطاها اجتناب نمود و زندگی بیماران را نجات داد. بااین‌وجود، با به‌کارگیری دیدگاه‌ها و نظرات متفاوت در خدمات درمانی آن هم در سطح تیمی و فردی، راهی طولانی برای بهبود نتایج درمانی و سلامت بیماران در پیش خواهد بود.

اگر به مباحثی از این قبیل علاقه‌مند هستید، مقاله زیر برای شما مفید به نظر می‌رسد:

--

منبع

بر اساس رای ۱ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *