۷ راه آسان برای درخشیدن در مصاحبههای شغلی حوزه فناوری
افزایش تقاضا برای یادگیری مهارتهای مربوط به فناوری، نگرانی فارغالتحصیلان و کارشناسان این حوزه را درمورد پذیرش در مصاحبههای شغلی نیز دوچندان کرده است. ازاینرو، پیبردن به این مسئله که چگونه کارفرما را متقاعد کنیم که ما را جذب کند، کار بسیار سختی است. در این مطلب تکنیکهای سادهایی را یاد میگیرید که میتوانید بدون یادگیری مهارتهای جدیدتر حوزه فناوری، بهراحتی مصاحبهکنندگان را تحت تأثیر قرار دهید.
نگران مصاحبههای شغلیتان هستید؟
آیا مصاحبههای شغلی ترسناک هستند؟
عجیب نیست اگر قبل از یک مصاحبه شغلی مهم دچار نگرانی و تردید میشوید.
داشتن اضطراب و نگرانی، قبل از هر قرار ملاقاتی، آنهم ملاقاتهای مربوطبه مصاحبههای شغلی، کاملاً طبیعی است.
اگر معلوماتتان کافی نباشد یا چیز اشتباهی بگویید چه میشود؟ اگر دستپاچه شوید چه اتفاقی میافتد؟
یک نفس عمیق بکشید که خبرهای خوبی برایتان داریم.
بایدها و نبایدهایی وجود دارند که استفاده از آنها در یک مصاحبه شغلی، شما را با همان دانش و اطلاعات قبلیتان، حرفهای تر جلوه میدهد.
چیزهایی که باید بگویید و کارهایی که باید انجام دهید تا بتوانید بدرخشید.
با مطالعه نکاتی که در ادامه شرح دادهایم، دیگر خبری از تپق زدن و گیرکردنهای حین حرف زدن، پریدن ناگهانی تمام دانستهها، عدم حضور ذهن و .... خبری نخواهد بود.
پس میتوانید با اعتمادبهنفس بیشتری در مصاحبهها ظاهر شوید.
نکته ۱: در پاسخهایتان توضیح دهید که چه کسانی تحت تأثیر قرار میگیرند.
در مصاحبههای شغلی معمولاً افراد سعی میکنند از بعد فنی به سؤال نگاه کنند.
آنها بدون اینکه فکر کنند پاسخشان چه کسانی را تحت تأثیر قرار میدهد و تنها با توضیح موارد فنی، به سؤال پاسخ میدهند.
که همین مسئله میتواند باعث از دست رفتن یک فرصت طلایی شود!
میپرسید چطور؟ به مثال زیر توجه کنید:
سؤال: «یکی از روشهایی که میتوان برای بارگذاری سریعتر یک وبسایت ارائه کرد را شرح بدهید.
- پاسخ (الف): «فشرده کردن تصاویر میتواند باعث بارگذاری سریعتر یک وبسایت بشود.»
- پاسخ (ب): «فشرده کردن تصاویر میتواند باعث بارگذاری سریعتر یک وبسایت بشود.
بارگذاری سریع یک سایت از اهمیت زیادی برخوردار است و میتواند تجربه کاربری بهتری به کاربران آن بدهد که مستقیماً بر درآمد سایت اثرگذار است.
با اینکه هر دو پاسخ صحیح و ازلحاظ فنی کاملاً مشابهاند، اما پاسخ (ب) بسیار بهتر و کاملتر بهنظر میرسد.
تفاوت بین پاسخها
پاسخ (الف) تنها راهحل را ارائه میدهد ولی پاسخ (ب) علاوه بر ارائه راه حل، توضیح میدهد که چه افرادی تحت تأثیر قرار میگیرند و علت آن را هم توضیح میدهد.
این نوع پاسخدهی به سؤالات، نشاندهنده توانایی شما در درک کامل مسئله و تصمیمگیری آگاهانه برای ارائه راهحل است.
همانطور که مشاهده کردید، پاسخ (ب)، از دید کاربران وبسایت موضوع را موردبررسی قرار داده و درک کامل مصاحبهشونده از مسئله و اهمیت آن در کسبوکار را نشان میدهد.
نکته حائز اهمیت اینجاست که تمام این موارد، فقط بهخاطر بیان دو جمله اضافهتر بهوجود آمدند که باعث برتری پاسخدهنده (ب) نسبت به (الف) شدند.
این راهکار میتواند درمورد تمام سؤالات هر مصاحبهایی استفاده شود.
مثلاً زمانیکه درمورد مهارتها، تجارب و پروژههای شخصیتان حرف میزنید، این سؤال را در ذهنتان مرور کنید که: «حرفهای من چه کسی را تحت تأثیر قرار میدهد؟»
یکی از راهکارهای مهم و کاربردی، این است که کاربران، کسبوکار و تیمکاری را هم مدنظر قرار بدهید.
در مورد کدی که قبلا نوشتهاید صحبت کنید
در مورد روند یادگیریتان صحبت کنید.
این کار نشان میدهد که شما میتوانید خیلی زود چیزهای جدیدی یاد بگیرید. مهارت مهمی که باعث صرفهجویی زمان در تیم شما میشود.
در مورد پروژه شخصیتان صحبت کنید.
از کارهایی که انجام دادهاید و آنچه که میخواهید به طرز متفاوتی در مورد کاربران، کسبوکار و تیم انجام دهید صحبت کنید.
این کار، آگاهی و رشد فکری شما را نشان میدهد.
مصاحبههای شغلی زمانی موفقتر خواهند بود، که به کاربران، کسبوکار و تیمکاری هم فکر کنید.
نکته ۲: نامگذاری واضح اشیاء
در بحبوحه مصاحبههای شغلی، ممکن است وسوسه شوید که نام اختصاری متغیرهای جاوا اسکریپت، کلاسهای CSS یا هر چیز دیگری را به زبان بیاورید.
اما باید در مقابل این وسوسه مقاومت کنید!
برای مثال؛ ممکن است در ابتدا با نامگذاری تابع ثبت ایمیل بهصورت «SE»، زمانی را صرفهجویی کنید اما در ادامه باید زمان بیشتری را برای شرح معنی «SE» صرف کنید.
پس نامگذاریها را واضح انجام دهید.
مزایای نامگذاری واضح:
نامگذاری واضح، به پیدا کردن اشیاء کمک میکند.
با اینکار، بهجای صرف نیروی ذهنی برای به یادآوردن اختصارات، روی مسائل مهمتری تمرکز میکنید.
- انتخاب نامهای واضح کمک میکند که مصاحبهکننده فرایند فکری شما را ببیند.
اهمیت این موضوع ازآنجا پیداست که مصاحبهکنندگان، بیشتر از اصل پاسخ، به فرآیند فکری مصاحبهشونده دقت میکنند.
ازطرف دیگر، اگر احیاناً نتوانید به سؤالی پاسخ بدهید، مصاحبهکنندهای که با فرآیند فکری و حل مسئله شما آشنا شده است، نمره بهتری به شما میدهد. - انتخاب نامهای واضح بیانگر این موضوع هستند که شما کد قابلدرکی نوشتهاید.
این مسئله در تیمهایی که چندنفر باهم بر روی یک کد کار میکنند بسیار مهم و ضروری است.
نکته ۳: طراحی تکههای پازل
در مصاحبهها، معمولاً اغلب افراد بهجای اینکه دورنمای مسئله را نگاه و مسئله را ارزیابی کنند، مستقیم به سمت پاسخ میروند.
بنابراین مسیر را گم میکنند و خیلی راحت فرصت را از دست میدهند.
در عوض باید سعی کنید که تکههای زیر را بهصورت شفاهی یا مکتوب کنار هم بچینید:
- چه اطلاعاتی دارید؟
- چه اطلاعاتی ندارید؟
- آیا میتوانید نمودارهایی رسم کنید که افکارتان را توضیح دهید؟
مزایای چیدن تکههای این پازل کنار هم:
- دقیقاً مشخص میکنید که چه چیزی را باید حل کنید.
- مسیر پیشرویتان را کاملاً مشخص کردهاید و هم در زمان صرفهجویی میکنید و هم گم نمیشوید.
- مصاحبهکننده میتواند فرایند فکری شما را ببیند.
- باعث آشکار شدن ارتباط بین نقاط جدا از هم میشود.
- شکافهای اطلاعاتی، خود را نشان میدهند و امکان پرسیدن سؤالهای روشنکننده، بیشتر میشود.
- بهجای اینکه در مرحله اولیه پاسخ، گیر کنید، یک مسیر ساختارمند و منطقی برای پیشروی پیدا میکنید.
بدین ترتیب هم زمان بیشتری دارید و هم اعتمادبهنفستان بیشتر میشود.
نکته ۴: اگر پاسخ را نمیدانید، روش یافتن آن را توضیح دهید.
برخی اوقات با سؤالهایی روبرو میشوید که نمیدانید چطور باید به آنها پاسخ بدهید. در این مواقع باید نشان دهید که چطور میتوانید اطلاعات جدید کسب کنید.
کارتان را با چیزهایی که میدانید شروع کنید و تا حد امکان، از پرداختن به چیزهایی که بلد نیستید دوری کنید.
سپس میتوانید کلیدواژهها و منابعی که ممکن است از آنها استفاده کنید را، نام ببرید.
برای مثال، اگر درمورد «substr» و «substring» در جاوا اسکریپت مطمئن نیستید، میتوانید توضیح دهید که چطور آنها را در MDN پیدا میکنید.
سپس میتوانید در مورد کدهایی که برای تست کردن مفاهیم مینویسید صحبت کنید و سؤالهایتان را بپرسید.
اگر مطمئن نیستید که یک موقعیت CSS خاص، چطور دیده میشود،برای تست آن از چه کدی استفاده میکنید؟
درواقع بیشتر از دانستن پاسخ صحیح، این توضیح روش کسب اطلاعات جدید است که مصاحبهکننده را تحت تأثیر قرار میدهد.
همچنین فناوری مدام در حال تغییر و تحول است و بدین ترتب نحوه یادگیری شما، بسیار مهمتر از دانستههایتان است.
نکته ۵: ابتدا سؤال را خرد کنید و سپس بپرسید.
فرض کنید در یک سؤال کاملاً گیر کردهاید. همه اطلاعات موجود و ناموجود را ترسیم کردید، شکافها را یافتید، نمودارها را ترسیم کردید و در مورد روش یافتن اطلاعات ناموجود توضیح دادید، اما این کافی نیست.
این بهترین زمان برای پرسیدن است.
ازآنجاکه اطلاعات موجود را مشخص کردهاید، اینک راحتتر میتوانید مشخص کنید که چه میخواهید بپرسید. وقتی سؤال مشخص باشد، راحتتر میتوان پاسخ گرفت و توانمندتر نیز دیده میشوید.
زمانی که کمک میخواهید نشان میدهید که تمایل دارید یاد بگیرید و همچنین وقتی چیزی را نمیدانید به آن اقرار میکنید. این کار یک جو همکاری ایجاد میکند که به مصاحبهکننده کمک میکند تا شما را در یک تیم تجسم کند. همچنین شخصیت مثبتی از شما به نمایش میگذارد.
لازم نیست برای سؤال پرسیدن آنقدر صبر کنید که کاملاً گیر کنید. درواقع، بهتر است سؤال را قبلتر بپرسید تا فرضیههایتان را بررسی کنید و الزامات را روشن کنید. هر چه زودتر ابهامات روشن شوند میتوانید مطمئن شوید که در مسیر اشتباه زیاد پیش نمیروید. این مسئله بخصوص زمانی مهمتر میشود که بدانیم در هر شغلی موقعیتهایی هستند که یک سؤال سریع در ابتدا میتواند از حجم بالایی تلاش هدررفته پیشگیری کند.
نکته ۶: در صورت نیاز، به اعتبارسنجی ورودیها اشاره کنید
اعتبارسنجی ورودیها به این معنی است که مطمئن شویم، ورودی آن چیزی است که انتظار داریم. برای مثال، اگر در یک فرم سن کاربر را میپرسیم میتوانید ورودی را با بررسی کردن اینکه ورودی عدد است و نه حرف اعتبارسنجی کنید.
اعتبارسنجی ورودی یک پیروزی سریع است که پیش از آنکه شروع به یافتن پاسخ یک سؤال مصاحبه کنید نمره بالایی برای شما به ارمغان میآورد. لزومی ندارد که در طی یک مصاحبه واقعاً ورودی را اعتبارسنجی کنید، ولی اشاره کردن به آن نشان میدهد که به این چیزها توجه دارید. در نتیجه این اعتماد را به مصاحبهکننده میدهید که کدهای باگ دار نمینویسید.
مزیت دیگر اشاره کردن به اعتبارسنجی ورودیها این است که یک تکانه ایجاد میکند. بجای اینکه در ابتدای سؤال گیر کنید در طی گامهای سریعی امتیاز کسب میکنید و همزمان برای تفکر در مورد سؤال وقت میخرید. این رویکرد همچنین به شما اعتماد میدهد که در مورد فرایند فکریتان صحبت کنید.
البته هر سؤال فرصتی برای اعتبارسنجی ورودی نمیدهد اما در مورد سؤالهایی که چنین فرصتی فراهم می آورند به آن اشاره کنید.
نکته ۷: یک داستان آغازی 30 ثانیهای آماده کنید
با تهیهی یک خلاصه از تجربیات و توضیح ارتباط آن با شرکتی که تقاضای کار دادهاید مزیت بزرگی به دست میآورید. چون یک مقدمه سریع و مرتبط باعث میشود خودتان تعیین کنید که چگونه به نظر میرسید و همه کار را به عهده مصاحبهکننده نمیگذارید و این امیدواری ایجاد میشود که سؤالهای مرتبطتری از شما بپرسند. این فرایند بدین ترتیب است:
مصاحبهکننده: «در مورد سابقهتان کمی برای ما توضیح دهید.»
شما: «بله. در حوزه توسعه فرانتاند من به وبسایتهای واکنشپذیر و عملکرد جاوا اسکریپت بسیار علاقهمند هستم. [جمله اختیاری: من بر روی الف، ب و ج کارکردهام و دوست دارم در مورد د بیشتر کار کنم.] من علاقهمندم با شرکت شما کار کنم چون در وبسایتتان مشاهده کردم که شما کارهای جالبی در مورد واکنشپذیری و عملکرد انجام دادهاید. من فکر میکنم ما میتوانیم سایت شما را از طریق فشرده کردن تصاویر سربرگ و ترکیب CSS از این هم سریعتر بکنیم و میدانم محدودیتهایی نیز وجود دارند که باید برطرف شوند. درهرحال، من علاقهمندم که وارد شرکت شما بشوم و ببینم کجا میتوانم بیشترین کارایی را داشته باشم. اگر علاقهمند باشید خوشحال میشوم بهطور سریع سابقه خودم را توضیح بدهم.»
اجازه دهید اجزای این مقدمه را تجزیه کنیم.
مقدمه با مفاهیم، ابزارها و موضوعاتی که شما به آن علاقهمند هستید آغاز شده است. جملهبندی مهم است. شما با گفتن اینکه به یک موضوع خاص علاقهمند هستید، از طریق ادراک و همدلی ارتباط برقرار میکنید، بدون اینکه نیاز باشد خودتان را رتبهبندی بکنید. شما توانمندیهای خود را بدون اینکه بگویید «میتوانم بگویم درزمینهی جاوا اسکریپت نمره من x از 10 است» یا «x سال است که این کار را انجام میدهم.» نشان دادهاید.
اگر نیاز است اشاره مختصری به تجربیاتتان بکنید. در این کار تنها به نقاط برجسته که در یک یا دو جمله میگنجد اکتفا کنید. برای مثال، «من در الف، ب و ج کار کردهام و علاقهمند هستم که در مورد د بیشتر کار کنم.» اگر تجربه کار کدنویسی ندارید میتوانید به یک پروژه شخصی مرتبط اشاره کنید. مهم این است که به کار قویی که انجام دادهاید اشاره کنید تا مصاحبهکننده ببیند که شما کاری در حوزه مرتبط با آنها انجام دادهاید.
در مورد بخشی از شرکت که به آن علاقهمند هستید و موضوعی که میخواهید روی آن کار کنید بگویید. هر چه مشخصتر صحبت کنید بهتر است. این کار بلادرنگ، آماده بودن، توانمندی، مرتبط بودن و اشتیاق شما را به نمایش میگذارد.
به کاری که میتوانید برای شرکت انجام دهید اشاره کنید. برای مثال ممکن است به بهبودهایی که در زمینه عملکرد، تجربه کاربری، خوانایی کد یا قابلیت نگهداری میتوانید انجام دهید اشاره کنید. ممکن است اطلاعاتی در زمینه هدف بزرگ بعدی شرکت چیزهایی بدانید و اشاره کنید که چطور در این مسیر میتوانید به شرکت کمک کنید. همچنین بهتر است به محدودیتها نیز اشاره کنید زیرا این کار نشان میدهد که آگاه هستید که ممکن است عوامل بیرونی باشند که تیم را از اجرای بهبودهای پیشنهادی در وهله نخست باز دارند.
مقدمه خود را با بیان اشتیاق برای آغاز کردن کار و انتقال به تجربه کاریتان به پایان ببرید. در بدترین حالت آنها میگونید که وقت کافی برای دیدن تجربه کاری شما ندارند و باز هم شما کاملاً آماده به نظر میرسید. اغلب اوقات شما پاسخ مثبت میشنوید که عالی است. نشان دادن تجربه کاری این فرصت را ایجاد میکند که بهترین کارهایتان را از نظر خودتان نشان بدهید. میتوانید توجه را به سمت نقاط قوت خود جلب کنید بهطوریکه در خاطر مصاحبهکنندهها بماند بجای اینکه دعا کنید مصاحبهکننده بر روی نقاط مثبت شما تمرکز کند.
یک داستان آغازی خوب برای تعیین حال و هوای مصاحبه بسیار حیاتی است. این تفاوتی است که بین یک متخصص که خود را معرفی میکند و دانشجویی که بهطور عصبی برای یک تست حاضر میشود وجود دارد.
شما میتوانید این پنج جزء را با هم ترکیب کنید یا بسته به نیاز حذف کنید اما هر کاری میکنید بدانید که باید مقدمهتان کوتاه باشد. نباید شروع به حرافی بکنید بهطوریکه مجبور شوند صحبت شما را قطع بکنند. مقدمه شما نهایتاً نباید از 30 ثانیه تجاوز کند.
جمعبندی
بخشی از آنچه که یک مصاحبه را ترسناک میکند عدم قطعیت در مورد آن چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد. بهترین دفاع تمرکز بر روی چیزهایی است که شما میتوانید کنترل کنید. برای مثال، یک مقدمه قوی میتواند تضمین کند که شما نقاط قوت خود را نشان دادهاید و دیگر نیازی نیست که دعا کنید مصاحبهکننده سؤالات مناسبی بپرسد. هر زمان که لازم بود نشان دهید که به کاربران، کسبوکار و تیم فکر میکنید. این کار شما را یک فرد با اندیشههای عملی و هوشمند نشان میدهد. اگر در هر جایی گیر کردید، سعی کنید آنچه را که میدانید توضیح دهید. سپس شکافها را شناسایی کنید، سؤال بپرسید و توضیح دهید که چگونه چیزهایی را که نمیدانید مییابید.
لطفا یک آموزش برای مصاحبه تخصصی و عمومی فراهم کنید تا کسانی که دعوت به مصاحبه می شوند بتوانند از آن استفاده کنند.