ترفندهای تبلیغ‌نویسی برای ایجاد متنی جذاب و اثر‌گذار

۳۵۰ بازدید
آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ آذر ۱۴۰۰
زمان مطالعه: ۱۲ دقیقه
دانلود PDF مقاله
ترفندهای تبلیغ‌نویسی برای ایجاد متنی جذاب و اثر‌گذار

تولید محتوا

997696

زمانی وبلاگ نویسی و تولید محتوا را فقط به این دلیل انجام می‌دادیم که به نوشتن علاقه داشتیم؛ از خواندن نظر مخاطبانمان لذت می‌بردیم و دانسته‌هایمان را به اشتراک می‌گذاشتیم. کم‌کم این ماجرا جنبه درآمدزایی پیدا کرد، به سمت تخصصی شدن پیش رفت و به موضوعی بسیار حساس و رقابتی تبدیل شد. طبق آمار و ارقامی که سایت رسمی وردپرس در اختیار کاربرانش قرار می‌دهد، هر ماه چیزی حدود 87 میلیون وبلاگ در وردپرس ساخته می‌شوند. حتی تصور این حجم از حرف‌های ناگفته – البته به غیر از کسانی که از روی نوشته دیگران، کپی می‌کنند - انسان را متعجب می‌کند. به قول قدیمی‌ها، دست زیاد شده است.

در حقیقت، کار از دست و پا گذشته و این ماجرا به سیل خروشانی تبدیل شده که تنها افراد قدرتمند در آن زنده می‌مانند. اگر نتوانید محتوایی متفاوت، جذاب و کاربردی برای مخاطبان خود تولید کنید، تنها قطره‌ای در میان این جریان پر انرژی خواهید بود. برای تولید محتوای جذاب باید با اصول «تبلیغ‌نویسی» (Copywriting) آشنا باشید و با استفاده از ترفند‌های مرتبط به آن به شکل هوشمندانه مخاطبان را با مطالب خود درگیر کنید. در ادامه به تعدادی از همین ترفندها و اصول خواهیم پرداخت که به احتمال زیاد برای هر تولید کننده‌ی محتوایی کاربردی خواهند بود، پس با ما همراه باشید.

نکته اول: به گونه‌ای بنویسید که خوانندگان، نوشته شما را تجربه کنند

اگر تجربه گوش دادن به قصه را داشته باشید درک این نکته برایتان بسیار آسان خواهد بود. وقتی به یک قصه جذاب، گوش می‌دهید حواستان کاملا متوجه آن می‌شود و نسبت به اتفاق‌های اطرافتان بی تفاوت خواهید شد. چون دیگر آنجا حضور ندارید. در واقع در دل قصه هستید و دوشادوش قهرمان آن حرکت می‌کنید. اگر قصه‌گو از مهارت بالایی برخوردار باشد به احتمال 99 درصد شما در جایتان میخکوب می‌شوید. نمونه این قصه‌گویی را می‌توانید در ماجراهایی که مادربزرگتان از داستان‌های شگفت‌انگیز جن و پری تعریف می‌کرده یا در شاهنامه خوانی‌های بسیار فوق‌العاده پیدا کنید.

شاهنامه‌خوانی

نکته جالب ماجرا اینجا است که واکنش شما کاملا جنبه علمی دارد و قبلا اثبات شده است. هنگامی که به داستان، گوش می‌دهید ذهن شما با ذهن کسی که در حال قصه‌گویی است ارتباط برقرار می‌کند. مغرتان واقعا فکر می‌کند که در حال تجربه این اتفاق‌ها هستید. توانایی ایجاد احساس واقعی در وجود قصه‌گو است که داستان سرایی را بسیار جذاب می‌کند. اگر بتوانید با محتوای خود باعث ایجاد یک تجربه واقعی در کاربران شوید به زودی، یک سر و گردن از رقبای خود پیشی خواهید گرفت.


تبدیل محتوا به یک داستان، مهارتی است که برای دستیابی به آن، باید تمرین کنید. اما نگران نباشید چون چند ترفند برای افزودن عنصرهای داستان‌سرایی به محتوای شما وجود دارد.

ترفند اول: از استعاره استفاده کنید

در یک تحقیق که توسط محققان اسپانیایی صورت گرفت، نکته جالبی به دست آمد. آنها دریافتند هنگامی که از یک استعاره برای مثال زدن چیزی استفاده می‌شود، مغز به تجربه‌های قبلی خود برای پیدا کردن یک نمونه واقعی از این کلمه باز می‌گردد. به عنوان مثال، هنگامی که از جمله‌ای استعاری مانند «صدای این خواننده مخملی است.» استفاده می‌شود، قشر حسی مغز – که مسئول درک بافت‌های گوناگون از طریق لمس کردن است – فعال شده و اولین چیزی که به فکر شنونده می‌رسد تصویر یک پارچه مخملی همراه با بازسازی احساس نرمی آن است.

ترفند دوم: از فعل‌های قدرتمند استفاده کنید

با استفاده از فعل‌هایی قدرتمند، تخیل خواننده را به کار بیندازید. مثلا به جای نوشتن «لاله اخم کرد و با عصبانیت گفت.» بنویسید «لاله اخم کرد و سپس فریاد برآورد»

نکته دوم: از قدرت «حلقه‌های باز» استفاده کنید

در سال 1927، یک روانشناس اهل شوروی به نام «بلوما زیگارنیک» (Bluma Zeigarnik) با همکارانش در یک رستوران نشسته بود که متوجه چیز عجیبی شد؛ پیشخدمت رستوران، تک‌تک سفارش‌ مشتریان را بدون یادداشت کردن حفظ می‌کرد. اما بعد از اینکه آنها غذایشان را صرف و صورتحساب خود را پرداخت کرده بودند، اصلا به یاد نداشت که چه سفارشی گرفته است. خانم بلوما تصمیم گرفت روی این ماجرا تحقیق مفصلی انجام دهد. در نهایت او دریافت که مردم، کارهای ناتمام خود را به خوبی به یاد می‌آورند. مثلا در این مورد، سفارش‌هایی که هنوز به مشتری تحویل داده نشده‌اند یک کار ناتمام محسوب می‌شوند. اما پرداخت وجه، زمانی انجام می‌شود که کار، تمام شده و مغز لزومی برای یادآوری آن نمی‌بیند! در علم روانشناسی به این موضوع «اثر زیگارنیک» (Zeigarnik effect) و در نوشتن محتوا به آن «حلقه‌های باز» (Open Loops) می‌گویند.

حلقه‌های باز، همه جا - از پیام‌های بازرگانی گرفته تا پست‌های وبلاگ - پیدا می‌شوند. دلیل عملکرد فوق‌العاده این حلقه‌ها، تحریک حس کنجکاوی و لذت پیش‌بینی اتفاقی است که در مرحله بعد رخ می‌دهد. شما به طور ناخودآگاه، هر روز در حال ایجاد چنین حلقه‌هایی هستید. واضح‌ترین مثال برای این فرایند، هنگام نوشتن تیتر مقاله‌تان رخ می‌دهد. تیتر یک متن، بهترین حلقه بازی است که شما به عنوان یک نویسنده، قادر به ایجاد آن هستید.

متاسفانه این تنها زمانی است که وبلاگ‌ نویسان از حلقه‌های باز در نوشته خود استفاده می‌کنند. اگر بتوانید در طول متن خود، حلقه‌های باز بیشتری ایجاد کنید، محدوده موفقیت و میزان دیده شدن متن خود را بسیار افزایش خواهید داد. سعی کنید در دو قسمت از مقاله خود، حتما از حلقه‌های باز، استفاده کنید.

قسمت اول: مقدمه

افزودن حلقه‌های باز به مقدمه محتوایتان می‌تواند مخاطبان زیادی را به خود جذب کند. این نخستین بخش از متن شما است که خواننده با آن رو به رو می‌شود. اگر در نوشتن اولین جمله‌های خود، موفق عمل کرده و حس کنجکاوی کاربر را برانگیخته باشید، او به خواندن ادامه متن تشویق می‌شود. در این صورت می‌توان گفت که از حلقه‌های باز به درستی استفاده کرده‌اید.

قسمت دوم: تیترهای فرعی

برخی از کاربران، به طرز هوشمندانه‌ای قبل از مطالعه متن، نگاهی گذرا به تیترهای نوشته می‌اندازند. در واقع آنها بررسی می‌کنند که آیا این نوشته اصلا ارزش خواندن دارد یا نه؟ اگر هوش خود را قبل از خواننده به کار انداخته باشید با استفاده از حلقه‌های باز در تیتر خود، کاربر را کیش و مات خواهید کرد.

نکته سوم: وقتی شک دارید، متن را با صدای بلند بخوانید

یکی از روش‌های بسیار خوب و کاربردی برای نوشتن محتوایی قدرتمند، خواندن آن با صدای بلند است. به جز مواردی که متن خود را بسیار سریع بازخوانی می‌کنید، بیشتر وقت‌ها نوشته را در دلتان می‌خوانید. به این حالت «بیان ذهنی» (Sub-Vocalization) گفته می‌شود. چنین فرایند طبیعی – که نوع خاصی از گفتار درونی است - به مغز کمک می‌کند تا به معنای محتوای خوانده شده دسترسی پیدا کند، آن را بهتر درک کرده و به خاطر بسپارد.

نقطه مقابل بیان ذهنی، «بیان زبانی» (Vocalization) است. در این حالت، شما کلمه‌ها را می‌بینید و در ذهن خود معنا و مفهوم آن را مرور می‌کنید. اما یک بار دیگر هم این کار را انجام می‌دهید و آن هنگامی است که دوباره از طریق گوش خود این متن را می‌شنوید. بازخوانی متنتان با صدای بلند، نوعی محکم کاری به شمار می‌رود و این امکان را برای شما فراهم می‌کند تا جمله‌های خود را بهینه کرده و اشکال‌های موجود را سریع‌تر پیدا کنید. با این کار، متنتان برای خواننده بسیار آسان‌تر و روان‌تر می‌شود و مخاطب به جای تمرکز روی واژه‌ها، پیام نوشته را به طور مستقیم دریافت می‌کند.

نکته چهارم: از قانون عدد سه استفاده کنید

استفاده از قانون عدد سه در تولید محتوا، باعث ایجاد نوشته‌هایی جذاب‌، طنزآمیز و لذت‌بخش خواهد شد. برخی نویسنده‌ها به طور ناخودآگاه از این قانون در نوشته‌های خود استفاده می‌کنند.

The Rule Of Three

مفهوم قانون سه: «قانون سه» (Rule of Three)، یک اصل نوشتاری است که می‌گوید استفاده از سه رویداد، شخصیت یا مکان در کنار هم و در یک داستان، بر میزان اثر‌گذاری آن داستان می‌افزایند و سبب می‌شوند مخاطب راحت‌تر جذب شده و موضوع را نیز بهتر درک کند و به خاطر بسپارد. تحقیقات نشان داده‌، سه کمترین مقداری است که می‌توانیم به کمکش ضمن حفظ آهنگ مطلب و خلاصه گویی به ایجاد یک الگو در آن بپردازیم. ناگفته نماند ذهن انسان‌ها نیز در به خاطر سپردن الگوها بهتر از وقتی عمل می‌کند که باید جزئیات و مطالب را جداگانه ثبت و ضبط کند.

به نمونه‌های بسیار آشکار استفاده از این قانون توجه کنید.

در سیاست: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی
در سینما: خوب، بد، جلف (یا نمونه اصلی این موضوع که همان خوب، بد، زشت است.)
در داستان نویسی: سه تفنگدار (اثر الکساندر دوما)

دلیل اهمیت قانون عدد سه در این است که ذهن انسان بر پایه دریافت الگوها تکامل یافته است. انسان داده‌های دریافتی‌اش را در الگوهایی که می‌شناسد جایگذاری کرده و به این ترتیب نکته‌های جدید را یاد می‌گیرد و درک مفهوم چیزها برایش آسان‌تر می‌شود. عدد سه، کوچک‌ترین مقداری است که با استفاده از آن می‌توان یک الگو را ایجاد کرد.

این قانون سه مزیت دارد.

مزیت اول: درک نوشته‌های شما را آسان‌تر می‌کند.
مزیت دوم: مخاطب، آن را راحت‌تر می‌پذیرد.
مزیت سوم: به نوشته شما چاشنی طنز و تخیل می‌بخشد.

نکته پنجم: استفاده از تکرار عمدی

اگر سخنرانی‌های ماندگار تاریخ را شنیده باشید حتما این سوال برایتان پیش آمده که آنها چطور با استفاده از واژه‌ها این گونه شنوندگان را میخکوب می‌کنند؟ چگونه «مارتین لوتر کینگ» (Martin Luther King)، رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار، در سخنرانی معروف خود به نام «رویایی دارم» - که به فهرست گنجینه ملی ضبط آمریکا افزوده شد - 250 هزار نفر را مبهوت کلام خود کرد و به آنها انگیزه حرکت داد؟

یکی از دلایل تاثیر عمیق این سخنرانی‌ها، استفاده از تکرار کلمه‌ها و جمله‌ها است. به عنوان مثال، به چند خط از سخنرانی وینستون چرچیل دقت کنید: «ما باید در ساحل‌ها بجنگیم، ما باید در زمین‌های هموار بجنگیم، ما باید در مزرعه‌ها و خیابان‌ها بجنگیم، ما باید در تپه‌ها بجنگیم. ما نباید هرگز تسلیم شویم.»

می‌توانید از این تکرار عمدی به طور هوشمندانه در بخشی از نوشته خود استفاده کنید. به کار بردن این روش، نوشته شما را خاص، نمایشی و بسیار جذاب می‌کند. البته به یاد داشته باشید که در استفاده از این روش، زیاده‌روی نکنید چون نتیجه معکوس می‌دهد و خواننده از مطالعه مقاله به شدت خسته خواهد شد. پیاده‌سازی این روش در نوشته‌تان سه مزیت دارد.

مزیت اول: هوش و ریتم را به محتوای شما اضافه می‌کند.
مزیت دوم: متنتان را نمایشی جلوه می‌دهد و احساس خواننده را درگیر می‌کند.
مزیت سوم: نوشته شما به یاد ماندنی خواهد شد.

نکته ششم: با مقدمه‌ای طوفانی شروع کنید و با نتیجه‌گیری بی‌نقص مطلب را خاتمه دهید

در سال 1962 روانشناسی به نام «بنت مرداک» (Bennet Murdock) آزمایش جالبی انجام داد. مرداک، لیستی از واژه‌ها را تهیه کرد و به چند نفر داد. سپس از آنها خواست تمام واژه‌هایی را که می‌توانند به یاد بیاورند روی یک تکه کاغذ، یادداشت کنند. او به این نتیجه رسید که وقتی از مردم خواسته می‌شود تا محتوای یک لیست را به یاد بیاورند، اغلب آنها تنها قسمت اول و آخر لیست را به خاطر خواهند داشت. دلیل به یاد آوردن اولین مورد لیست این است که فرد، بیشترین توجه را به آن دارد و آخرین مورد را به خاطر تازگی فراگیری آن، به سرعت تکرار می‌کند. این رویداد به عنوان «اثر موقعيت در زنجيره» (Serial Position Effect) نام‌گذاری شده است.

در مقاله‌ای که می‌نویسید، مقدمه و نتیجه‌گیری، دو بخش بسیار مهم از محتوایتان را تشکیل می‌دهند. مقدمه بیشترین توجه را به خود جلب می‌کند و باعث تشویق مخاطب به مطالعه ادامه محتوایتان می‌شود. ضمناً نتیجه‌گیری نیز آخرین موردی است که مخاطب آن را مشاهده کرده و بر اساسش مقاله شما را خوب یا بد به حساب می‌آورد. کمی ناعادلانه به نظر می‌رسد، اما واقعیت این است که قسمت آخر نوشته شما در ذهن مخاطب حک می‌شود.

نکته هفتم: از جمله‌های کوتاه استفاده کنید

55 درصد از خوانندگان شما تنها 15 ثانیه روی محتوایتان وقت می‌گذارند. در این 15 ثانیه، کاربران، تیترهای اصلی، فرعی و نتیجه‌گیری نوشته‌تان را خیلی سریع می‌خوانند و بعد از آن تصمیم می‌گیرند که متن شما ارزش وقت گذاشتن و خواندن را دارد یا خیر. اگر نوشتن برای شما جنبه سرگرمی دارد، اطلاع یافتن از این موضوع تفاوتی برایتان ایجاد نمی‌کند اما در صورتی که درآمد شما وابسته به افرادی است که مطالب‌تان را می‌خوانند احتمالا الان دچار استرس شده‌اید.

«جوزف شوگرمن» (Joseph Sugarman)، نویسنده معروف آمریکایی در زمینه تولید محتوا و تبلیغات، اعتقاد دارد که اولین برخورد مخاطب با محتوای شما بسیار مهم است. اگر اولین جمله شما، نتواند توجه خواننده را به خود جلب کند، به طور یقین، ادامه نوشته اصلا خوانده نمی‌شود. ولی در صورتی که اولین جمله از نظر کاربر جذاب و مفید باشد، احتمال اینکه او جمله دوم را بخواند بالا می‌رود و همین اتفاق برای جمله‌های بعدی و تمام متن، رخ می‌دهد. یکی از راه‌هایی که می‌توانید خواننده را به مطالعه ادامه متن، تشویق کنید استفاده از جمله‌های بسیار کوتاه برای آغاز کار است.

دو نکته را هنگام نوشتن جمله‌های کوتاه به یاد داشته باشید.

نکته اول: اولین جمله متن خود را با یک سوال اساسی آغاز کنید.
نکته دوم: خاصیت حلقه‌های باز را با جمله‌های سوالی ترکیب کنید. سعی کنید مخاطب را به چالش بکشید. مثلا ابتدای مقاله رو با این سوال شروع کنید: «فکر می‌کنید تولید یک محتوای کاربردی کار ساده‌ای است؟»

نکته هشتم: به جای هوشمندانه نوشتن، ساده بنویسید

اگر مسابقه‌های فوتبال را تماشا کرده باشید، حتما تبلیغات دور زمین مسابقه را دیده‌اید. در حقیقت، 80 درصد از تبلیغاتی که در مسابقه‌های ورزشی نمایش داده می‌شوند هیچ تاثیری در افزایش فروش محصول ندارند. تعداد این پیام‌های بازرگانی بسیار زیاد است و تماشاگران، حداقل یک بار به این تبلیغ‌ها نگاه کرده‌اند. پس چرا این دیدن، باعث خرید محصول نشده است؟

یکی از دلیل‌های چنین شکستی، تلاش بیش از اندازه تبلیغ کنندگان برای ساخت یک نمایش سرگرم‌کننده به جای تبلیغ محصول یا خدمتشان است. در نتیجه این کار، مردم از تماشای این تبلیغ لذت می‌برند اما در پایان اصلا متوجه نمی‌شوند که هدف این پیام بازرگانی چه بوده است. این دقیقا همان نکته‌ای است که «جی کنراد لوینسون» (Jay Conrad Levinson)، نویسنده آمریکایی در زمینه کسب و کار و مولف کتاب مشهور بازاریابی چریکی، درباره آن می‌گوید: «اکثر تبلیغ‌هایی که این روزها تولید می‌شوند، بیش از اینکه تبلیغ محصولی تجاری باشند به یک فیلم کوتاه 100 ثانیه‌ای شباهت پیدا کرده‌اند. مشتری در پایان این نمایش، اصلا نمی‌فهمد که چه چیزی قرار بود تبلیغ شود!»

چنین دامی هنگام نوشتن مقاله نیز در کمین شما نشسته است. شاید متنی بسیار جذاب و هوشمندانه بنویسید اما بدون یک نتیجه‌گیری مناسب در انتها، مخاطب اصل متوجه نمی‌شود که موضوع مورد بحث شما چه بوده است. بنابراین به یاد داشته باشید که همواره بین هوشمندانه نوشتن و رساندن یک پیام واضح به مخاطب، دومی را انتخاب کنید. در واقع اگر بتوانید مفهومی پیچیده را ساده‌سازی کنید، هوش خود را به نمایش گذاشته‌اید.

چند راه وجود دارد که با استفاده از آنها می‌توانید محتوایی با پیام روشن و مختصر بنویسید.

راه اول: از کلمه‌های ساده استفاده کنید.
راه دوم: در متن خود جمله‌های کوتاه را به کار ببرید.
راه سوم: به گونه‌ای بنویسید که هیجان و انرژی‌تان به مخاطب منتقل شود.
راه چهارم: از فعل‌هایی پر قدرت در جمله‌های خود استفاده کنید.

نکته نهم: از دستور زبان، به نفع خود استفاده کنید

حرف‌های ربط در زبان فارسی - مانند اما، اگر، پس، تا، چون و غیره - به تنهایی معنای مستقلی ندارند و برای ارتباط دو کلمه یا دو جمله به کار می‌روند. با استفاده از این حرف‌های ربط می‌توانید جنبه دیگری از یک وضعیت را به نمایش بگذارید. مثلا به این جمله توجه کنید: «به تولید محتوا علاقه‌مندید، اما روش کار را نمی‌دانید؟»
در مثال بالا، حرف ربط «اما» دو فکر را – که در یک جمله هستند - به یکدیگر ارتباط می‌دهد. به زبان ساده‌تر، دو جمله به یک جمله تبدیل شده‌اند. با کمی تغییر در جمله‌بندی بالا، اتفاق مثبتی برای نوشته شما رخ می‌دهد. به این نمونه توجه کنید: «تولید محتوای قدرتمند، توانایی ارزشمندی است. اما چگونه می‌توان به آن دست پیدا کرد؟ جست‌وجوی یک الگوی حرفه‌ای، راه‌حل مناسبی به نظر می‌رسد.»

در جمله‌های بالا، با مستقل کردن حرف ربط «اما» مفهومی یکسان را به شیوه‌ای دیگر نشان دادیم. به جای آوردن این حرف در میان یک جمله طولانی، آن را به چند بخش کوتاه تقسیم کردیم. این نوع نوشتن چند مزیت دارد.

مزیت اول: توانایی نوشتن جمله‌های کوتاه‌تر را پیدا می‌کنید؛ استفاده از جمله‌هایی با طول مناسب که خوانایی متن شما را بالا می‌برند.
مزیت دوم: در چنین روشی، حلقه‌های اتصال باز، به وجود می‌آیند.
مزیت سوم: با تمرین این نوع نوشتن، متن‌های شما پیشرفت بسیار زیادی می‌کنند و خوانندگان بی‌شماری جذب محتوایتان می‌شوند.

نکته دهم: مخاطب خود را بشناسید و از او الگو بگیرید

با وجود اینکه همه انسان‌ها از زبان‌های مشترکی برای برقراری ارتباط با یکدیگر استفاده می‌کنند اما هر کدام از آنها به شیوه خودشان آن را شخصی سازی کرده‌اند. به همین دلیل است که می‌گویند حتی در یک زبان مشترک - مثل زبان فارسی – واژه‌های به کار رفته توسط یک فرد، متفاوت از دیگری است. اگر واژه‌های آشنای کاربرانتان را وارد نوشته‌های خود کنید، قدم بزرگی برای پیروزی محتوای خود در میان انبوه مقاله‌های آنلاین برداشته‌اید. پیدا کردن چنین واژه‌هایی آسان است. برای انجام این کار، با خوانندگان خود گفتگو کنید و به نظرهایشان پاسخ دهید. در این بین، همانند یک پژوهشگر خبره، واژه‌ها، جمله‌های خاص و لحن گفتار را برداشت کرده و در متن بعدی خود، از آنها بهره بگیرید.

کاری که شما انجام می‌دهید اجرای نوعی شگرد روان‌شناختی برای برقراری ارتباط مستقیم با ضمیر ناخودآگاه خوانندگانتان است. یکی از راه‌های جلب اعتماد افراد در علم پیچیده روانشناسی، تکرار نامحسوس برخی از عادت‌های رفتاری یا تکه کلام‌های فرد مقابل به شمار می‌رود. زیرا با این کار، او شما را از خود می‌داند، در کنارتان احساس آرامش می‌کند و در نهایت شما را می‌پذیرد.

به هنگام برداشت میدانی واژه‌ها، باید به دنبال پاسخ پرسش‌های زیر باشید.

پرسش اول: مخاطب من، چه هدفی از مطالعه این محتوا دارد؟
پرسش دوم: در پی حل چه مشکلی است؟
پرسش سوم: چه مانعی، رسیدن او به اهداف یا چیزهای موردعلاقه‌‌اش را با مشکل مواجه می‌کند؟
با پیدا کردن پاسخ این پرسش‌ها، قادر به نوشتن محتوایی خواهید بود که ارتباط عمیقی با خواننده‌اش ایجاد می‌کند.

به عمل کار برآید، به سخن‌دانی نیست

حرف‌ها و نکته‌های زیادی در فضای مجازی وجود دارند. خیلی از این سخن‌ها از زبان افراد بزرگی نقل می‌شوند که موفقیتشان در تاریخ جهان ثبت شده است. سوال اینجا است که اگر واژه‌ها یکی هستند و ما نیز همچون آنها متوجه عمق کلام می‌شویم پس چرا نتیجه کار، فرق می‌کند؟ در این بین، نکته بسیار مهم و ظریفی وجود دارد. تنها تفاوت، یک واژه سه حرفی به نام «عمل» است. اگر ما بتوانیم تنها یک جمله را در زندگی‌مان عملی کنیم جهانمان دگرگون می‌شود. در این مقاله سعی کردیم نکته‌های مهم تولید یک محتوای جذاب را معرفی کنیم. حالا نوبت شما است که وارد عمل شوید. تصمیم بگیرید که به جای یک قطره از رودخانه‌ای خروشان، موج سواری پر شور و انرژی باشید که روی امواج بازی می‌کند. اگر نمی‌دانید از کجا شروع کنید پیشنهاد می‌کنیم به فهرست زیر، سری بزنید.

  • به دلخواه خود، یک یا دو مورد از نکته‌های گفته شده در مقاله را انتخاب کنید.
  • تمام تلاش خود را برای استفاده از این دو نکته در متن‌های خود به کار بگیرید.
  • نتیجه کار خود – سوالی که برایتان پیش آمده یا بازخوردی که از اجرای این نکته‌ها در متن خود گرفتید - را با ما در میان بگذارید.

اگر مطلب بالا برای شما مفید بوده است و تمایل دارید در این زمینه آگاهی بیشتری کسب کنید، شاید آموزش‌هایی که در زیر آمده‌اند برای‌تان کاربردی باشند.

^^

بر اساس رای ۵ نفر
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
اگر بازخوردی درباره این مطلب دارید یا پرسشی دارید که بدون پاسخ مانده است، آن را از طریق بخش نظرات مطرح کنید.
منابع:
jeffbullas
۱ دیدگاه برای «ترفندهای تبلیغ‌نویسی برای ایجاد متنی جذاب و اثر‌گذار»

عالی بود …واقعا کمک زیادی به من کرد.تشکر از شما

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *